eitaa logo
حضرت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه
732 دنبال‌کننده
200 عکس
810 ویدیو
5 فایل
🌼آقا مجتبی تهرانی رحمه‌الله علیه:من هر چه دارم از استادم امام خمینی ره دارم. 🔻مجموعه مباحث آقا مجتبی تهرانی (ره) در اخلاق و معارف اسلامی . 📔 گزیده بیانات 🔹️عکس نوشته کلیپ تصویری 📽 کلیپ صوتی 🔊 🏷 https://mojtabatehrani.com
مشاهده در ایتا
دانلود
📍 راستی و راست گفتن را یاد بگیرید❗️ 📌آن قدر روی سخن راست گفتن تکیه شده است. ابن أبي المِقدام می گوید: «قَالَ لِي أَبُوجَعْفَرٍ(ع) فِي أَوَّلِ دَخْلَةٍ دَخَلْتُ عَلَيْهِ»؛ بر امام باقر(ع) وارد شدم، همین که وارد شدم، حضرت فرمود: «تَعَلَّمُوا الصِّدْقَ قَبْلَ الْحَدِيثِ».1️⃣ 🔻 اوّل، وجه ظاهر این روایت را بیان می کنم، چون چهار، پنج وجه برای آن گفته می شود، ولی آنچه از ظاهر روایت به دست می آید، این است که حضرت می فرماید: بروید راست گفتن را یاد بگیرید، سپس سخن بگویید. خیلی حرف مهمی است، به اصطلاح «بلبل زبانی» نکنید، خودتان را اسیر هواهای نفسانی نکنید. اگر هر چه به دهانتان می آید بگویید، با اینکه خیلی هم می خواهید مراعات بکنید، نتیجه اش راست های دست و پا شکسته، یا حرف های شش، هفت پهلو است که منشأ آن شیطنت ها است. این ها هنر نیست؛ چون به عنوان هنر مطرح می کنند. هنرمند کسی است که بتواند مهار نفس را بگیرد. هنر این نیست که چندپهلو سخن بگویی و به اصطلاح به سر عدّه ای شیره بمالی. 🔻این هنر و زیرکی نیست. «تَعَلَّمُوا الصِّدْقَ قَبْلَ الْحَدِيثِ»؛ اوّل بروید صدق، راستی و راست گفتن را یاد بگیرید، قبل از آنکه بخواهید سخن بگویید. اوّل بروید آدم شوید، سپس حرف بزنید. می گوید: همین که پایم را داخل گذاشتم، «فِي أَوَّلِ دَخْلَةٍ دَخَلْتُ عَلَيْهِ»، حضرت این را به من فرمود. چه بسا او رفته بود از امام باقر(ع) حدیث یاد بگیرد و برود آن را نقل کند و جزء رُوات بشود. 📌 همین که وارد شده است، حضرت به او می فرماید: برو اوّل راست گفتن را یاد بگیر. بعد بیا حدیث را از من بشنو و نقل کن. لذا از نظر بُعد اخلاقی در ارتباط با این قسم از صدق -که صدق در گفتار است-، انسان باید خیلی مراعات بکند. 1️⃣ الكافی، ج 2، ص 104- وسائل الشيعه، ج 15، ص 365- بحارالأنوار،ج 70، ص244 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 📝 جلسه دوم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
📍 راستگوترین شما از نظر سخن❗️ 📌پیغمبر اکرم(ص) فرمودند: «إِنَّ أَدْنَاكُمْ مِنِّي وَ أَوْجَبَكُمْ عَلَيَّ شَفَاعَةً أَصْدَقُكُمْ حَدِيثاً»؛1️⃣ نزدیک ترین شما به من و آن کسی که بیش از همه بر من این حق را دارد که شفاعتش را در قیامت بکنم، کسی است که راستگوترین شما از نظر سخن باشد. گاهی ممکن است، جنبۀ کمّی پیدا بکند. شخصی هشتاد درصد راست می گوید، شخص دیگر پنجاه درصد گفتارش را راست می گوید، ولی نسبت به خدا که نمی شود گفت: خدا بیشتر راست می گوید و -نعوذ بالله- کمی هم دروغ می گوید؛ بنابراین به کار بردن تعبیر «اصدق» و راستگوتر اشاره به همان جنبه های کیفی مسئله است، که خدا با شما بی پرده سخن می گوید و هیچ نقطۀ ابهامی در آن وجود ندارد. از راست ها کم نگذاشته است؛ یعنی همان کمالی که در صدق در گفتار وجود دارد، در اینجا هست و شما را به اشتباه نینداخته است. صریح، آشکار و واضح همه را گفته است. لذا در باب صدق می بینیم که در روایات آمده است: انسان آن قدر راست بگوید که حتی جای پایی از دروغ روی روح و دلش نماند. 1️⃣ مستدرك الوسائل، ج 8، ص 442 و ص454 و ج11 ص 171 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 📝 جلسه دوم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 تعریف نفاق❗️ 📌 در تعریف نفاق، علمای اخلاق می فرمایند: عدم تطابق باطن با ظاهر، سِرّ و عَلَن. همین تعریفی را می کنند که راجع به صدق در عمل مطرح کردیم. می گویند: نفاق، عبارت از این است که سِرّ و عَلَن با هم تطابق نداشته باشد. این عدم تطابق در روابط گوناگونی قرار می گیرد که اشارتاً آن ها را می گویم. اوّل، در ارتباط با مسایل اعتقادی و ایمانی است؛ یعنی در دل معتقد نیست، ولی به صورت زبانی ایمان و اسلام را اظهار می کند که به آن، «کفرِ نفاق» می گویند. شاخص ترین و متداول ترین شعبۀ نفاق همین است. آیات قرآنی زیادی در این مورد داریم. منشأ آن هم کذب است. اصلاً محور نفاق، کذب است، کذب در مقابل صدق مطرح است. در آیۀ اوّل سورۀ‌منافقون خداوند می فرماید: «إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ»؛1️⃣ به این آیه خوب دقّت بکنید؛ یعنی وقتی منافقین پیش تو آمدند و گفتند به اینکه شهادت می دهیم که جنابعالی پیغمبر هستی. خدا می داند که تو پیغمبر هستی، و خدا هم گواهی می دهد به اینکه منافقین دروغ می گویند و دروغگوها هستند. منافقین پیش پیغمبر(ص) می آیند و می گویند: گواهی می دهیم به اینکه تو رسول الله(ص) هستی. این، یک گواهی است. در کنارش خدا گواهی می دهد و می فرماید: «وَاللَّهُ يَعْلَمُ»؛ خدا می داند، که بحث دانستن خداست. «وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ»؛ خدا می داند که تو پیامبر او هستی. بعد در گواهی سوّم خدا گواهی می دهد که منافقین دروغ می گویند. آن ها که آمدند و گفتند: شما رسول الله(ص) هستید، دروغ که نگفتند، این را که درست گفتند؛ چون «وَاللَّهُ يَعْلَمُ» خدا می‌داند که تو پیغمبرش هستی. پس چرا خدا می گوید و شهادت می دهد به اینکه آن ها دروغ می گویند؟ 1️⃣ سورۀ‌مبارکۀ منافقون، آیۀ 1 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 📝 جلسه دوازدهم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
◾️تعریف نفاق https://www.aparat.com/v/5t81b 🌺🌺🌺🌺 برای شنیدن کامل بحث به آدرس 👆👆مراجعه کنید . رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 منافق❗️ 📌در روایتی که به عنوان مقدّمۀ بحث آن را می خوانم، پیغمبر اکرم(ص) فرمودند: 📌«وَ مَنْ خَالَفَتْ سَرِيرَتُهُ عَلَانِيَتَهُ فَهُوَ مُنَافِقٌ»؛ هر کسی باطنش با ظاهرش ناهماهنگ و مخالف است، منافق است، «كَائِناً مَنْ كَان»؛ تعبیر عجیبی است! هر جور که می خواهد باشد، «حَيْثُ كَانَ وَ فِي أَيِّ أَرْضٍ كَانَ وَ عَلَى أَيِّ رُتْبَةٍ كَانَ»؛1️⃣ 📌 شاید کمتر روایتی این گونه داشته باشیم؛ یعنی هر جور می خواهد باشد، به هر وضعی که می خواهد باشد، هر جا که می خواهد باشد و در هر مقام و رتبه ای هم که می خواهد باشد. دیگر ظاهراً حالتی در انتهایش باقی نمی ماند. 📌 هر کسی که باطنش با ظاهرش هماهنگ نیست؛ یعنی ظاهرش خوب است، ولی باطنش این طور نیست. 1️⃣ بحار الأنوار، ج 69، ص 207 و 208 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 📝 جلسه دوازدهم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
📍 دل مترجم زبان است❗️ 📌 برای اینکه رئوسِ اقسام نفاق مشخّص بشود، تا حدّی مختصر، مطالبی را بیان می کنم: انسان دارای سه بُعد است؛ دارای دل، درون و قلب است، دارای زبان و گفتار است و دارای اعمال است؛ یعنی مثلّث دل، قلب یا درون، و زبان، گفتار، سخن یا کلام، و عمل و کردار که به بیانی خلاصه، قلب، زبان و عمل می شود. 📌تمام اقسام نفاق در ارتباط با این مثلث مطرح هستند. رئوس اقسام نفاق پنج مورد است، که هر قِسمش در روابط گوناگون قرار می گیرند. قسم اوّل از اقسام نفاق، آنجایی است که دل با زبان یکی نباشد. اینکه گفته می شود: نفاق به معنای مخالفت سرّ و علن است، در رابطه با این دو جهت است؛ یعنی آنچه در دل است، غیر آن است که زبان نسبت‌به آن می گوید. 📌در باب زبان همیشه می گویند: زبان، ترجمان دل و قلب است. باید این گونه باشد و از نظر خلقت اوّلیه این گونه است؛ یعنی آنچه در دل می گذرد، به زبان جاری بشود. زبان مثل مترجم می ماند و ترجمه می کند آنچه را که در دل می گذرد؛ بنابراین، اگر زبان خلاف آنچه را که در قلب و دل می گذرد بگوید، و مخالفت قلب و زبان به وجود بیاید، نفاق است. 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 📝 جلسه سیزدهم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 مخالفت دل با زبان❗️ 📌قسم اوّل در سه رابطه قرار می گیرد. اوّل، در ارتباط با مسایل اعتقادی و دینی که قلباً مؤمن و مسلمان نیست، قبول ندارد، ولی زبانی خلاف آن را اظهار می کند؛ یعنی اظهار ایمان و اسلام می کند. ناهماهنگی و مخالفت است که مطرح کردم: ظاهرترین اقسام نفاق، همین است که در آیات و روایات آمده است. 📌 در آیاتی که در مورد منافقین صدر اسلام داریم، آمده است که در باطن کافر بودند، ولی زبانی اظهار اسلام می کردند. 📌قرآن همین تعبیر را دارد. در سورۀ‌آل عمران می فرماید: «يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ»؛1️⃣ 📌 آن ها سخنی می گویند که در دل شان غیر آن است و خدا هم داناتر است به آنچه آن ها در دل پنهان کرده اند. در سورۀ‌فتح می فرماید: 📌«يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ»؛ آنجا «اَفْواٰهُ» آمده بود، اینجا تعبیر به «السنه» دارد. 📌«يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ»؛2️⃣که این آیات در مورد مخالفت دل با زبان و سرّ با گفتار است. 1️⃣ سورۀ‌مبارکۀ آل عمران، آیۀ 167 2️⃣ چيزى را كه در دل‌هايشان نيست بر زبان خويش مى رانند. سورۀ‌مبارکۀ فتح، آیۀ 11 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 📝 جلسه سیزدهم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 نفاق برادر شرک است❗️ 📌محمد بن فُضیل می‏گوید: نامه‏ ای خدمت امام‏ رضا(ع) نوشتم و مسئله‏هایی از ایشان سؤال کردم. معلوم می‏شود یکی از سؤالاتی که کرده، راجع‏ به مسئلۀ نفاق بوده است؛ چون حضرت در جواب، «فَكَتَبَ إِلَيَّ»؛ به من نوشتند: 📌 «أَنَّ اللَّهَ يَقُولُ إِنَّ الْمُنافِقِينَ يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ إِلَى قَوْلِهِ سَبِيلًا»،1️⃣ به این جمله کار ندارم. 📌 بعد دارد: «لَيْسُوا مِنْ عِتْرَةِ رَسُولِ اللَّهِ»؛ آن‏ها از عترت پیغمبر‏اکرم(ص) نیستند، «وَ لَيْسُوا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَيْسُوا مِنَ الْمُسْلِمِينَ يُظْهِرُونَ الْإِيمَانَ وَ يُسِرُّونَ الْكُفْرَ وَ التَّكْذِيبَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ»؛2️⃣ 📌 از نظر زبانی اظهار ایمان و اسلام می‏کنند، امّا در باطن کافرند و اسلام را تکذیب می‏کنند. خدا آن‏ها را لعنت کند! حتّی در جملات امام‌علی(ع) این معنا زیاد وارد شده است. 📌حضرت می‏فرماید: «اَلنِّفَاقُ أَخُو الشِّرْكِ»3️⃣؛ نفاق برادر شرک است. یا فرمودند: «اَلنِّفَاقُ تَوْأَمُ الْكُفْرِ»4️⃣؛ نفاق توأم با کفر است که ناظر به همین قسم از اقسام نفاق است. یا می‏فرماید: «اَلْإِيمَانُ بَرِي‏ءٌ مِنَ النِّفَاقِ»؛5️⃣ که این را هم شامل می‏شود. 1️⃣ منافقان با خدا نيرنگ مى كنند و حال آنكه او با آنان نيرنگ خواهد كرد و چون به نماز ايستند، با كسالت برخيزند و با مردم ريا مى كنند و خدا را جز اندكى ياد نمى كنند. سورۀ‌مبارکۀ نساء، آیۀ 142.. 2️⃣ بحار الأنوار، ج 69، ص 175 3️⃣ غرر الحكم و درر الكلم، ص 35 و ص45 4️⃣. غرر الحكم و درر الكلم، ص 45 5️⃣ ایمان از نفاق مبرّا است. غرر الحكم و درر الكلم، ص 67 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 📝 جلسه سیزدهم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 مخالفت سرّ و علن❗️ 📌قسم اوّل که مخالفت قلب و زبان باشد، در یک حالت در ارتباط با امور اعتقادی مطرح می شود، که همین «کفر نفاق» و مشهور است و در جلسۀ گذشته هم گفتیم. 📌نوع دوّم از قسم اوّل، در ارتباط با فضایل انسانی مطرح می شود، که انسان در باطن فاقد یک فضیلت انسانی یا واجد یک رذیلۀ نفسانی باشد، ولی زبانی شعار فضیلت بدهد. مثلاً در باطن بخیل است، ولی شعار سخاوت، ایثار و از خودگذشتگی بدهد؛ یا در باطن متکبّر و خودبزرگ بین است، ولی در ظاهر و زباناً شعار تواضع و فروتنی بدهد. همان حالت ناهماهنگی بین آنچه در درون است و آنچه می گوید، مطرح است. در کلمات امام‌علی(ع) در نهج البلاغه این نوع نفاق زیاد آمده است، که بعداً اشاره خواهد شد. 📌نوع سوّم در ارتباط با معاشرت با مردم و روابط اجتماعی است؛ یعنی مثلاً در باطن با شخصی دشمن است، امّا زبانی اظهار دوستی می کند، چه بسا قربان صدقۀ طرف هم برود، امّا در باطن دشمن است. باز مخالفت سرّ و علن مطرح است، که علنش عبارت از گفتارش است. 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 📝 جلسه سیزدهم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 زبانش مثل عسل شیرین است❗️ 📌در یکی از کلمات امام علی(ع) بسیار زیبا راجع به منافق می فرماید: «لِسَانُهُ كَالشَّهْدِ»؛ زبانش مثل عسل شیرین است، «وَ لَكِنْ قَلْبُهُ سِجْنٌ لِلْحِقْدِ»،1️⃣ 📌یا «سَخِنٌ لِلْحِقْدِ »؛ ولی دل را که نگاه بکنی، می بینی که مملو از کینه و دشمنی است، که مربوط به همین مسایل و معاشرت های اجتماعی است. بنابراین، قسم اوّل خودش در سه رابطه مطرح می شود؛ نفاقِ اعتقادی، نفاقِ در ارتباط با فضایل انسانی و نفاق در ارتباط با معاشرت و امور معاشرتی و روابط اجتماعی 1️⃣ولی قلبش زندان کینه است. غرر الحكم و درر الكلم، ص 571 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 📝 جلسه سیزدهم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 ناهماهنگی درون با عمل❗️ 📌نوع دوّم از قسم دوّم، ناهماهنگی درون با عمل در ارتباط با مسایل و فضایل انسانی است. مثلاً در درون کسی را برتر از خودش نمی داند و نمی بیند، خصلت زشت تکبّر دارد، ولی از نظر ظاهر جلوی دیگران خم می شود. عمل ظاهری می‌گوید: این در باطن، فروتن است، در صورتی که در باطن، مُتکبّر است. در بحث تکبّر1️⃣ گفتم: گاهی مظاهر فروتنی که عبارت از تعظیم و احترامات ظاهری باشد، از تواضع نیست، بلکه از تکبّر نشأت می گیرد. چنین می کند که با او چنان کنند، چون کِیف می کند. گاهی این گونه است. 📌گاهی هم برای این است که می خواهد جای پایی برای خودش از نظر موقعیّت اجتماعی باز بکند که به اهداف خبیثی که در ارتباط با رذیلۀ انسانی درونی اش دارد، برسد و مقطعی است؛ لذا این نوع افراد، تا موقعی که به اهداف خبیث شان نرسیدند، کُرنش می کنند. وقتی رسیدند، اصلاً کسی را نمی شناسند. به آن ها می گویند: همانی بودی که مثلاً چندی قبل با هم آن گونه بودیم؟ اصلاً و ابداً. این تواضع ها و فروتنی ها از نفاق است. 📌نوع سوّم در ارتباط با معاشرت هایش مطرح است. در درون عداوت و دشمنی دارد، ولی از نظر عملی نسبت‌به کسی که دشمنی دارد، شروع به خدمت می کند، امّا این خدمت کردن برای آن است که جایی او را غافلگیر کند و به اهداف خبیثش برسد. این حالت راجع به معاشرت بوده و به نوعی دام است. 1️⃣ حضرت استاد؟ره؟ بحث کبر را در سال 1360هـ.ش طی 7 جلسه به طور مفصّل و مبسوط از منظر علمای اخلاق بیان فرمودند. که در مجموعۀ اخلاق ربّانی با عنوان کبر و تواضع منتشر گردیده است. 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 📝 جلسه سیزدهم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
💠 مباحث مجتبی آقا تهرانی رحمت الله علیه. 📌این آخرین جلسه من است https://www.aparat.com/v/nMqy6 ➖➖➖➖➖ - پایداری https://www.aparat.com/v/z79sI
﷽ 📍 ساقی کوثر❗️ 📌حضرت زهرا(س)از مختصّات پیغمبر اکرم(ص) است؛ زیرا خودشان فرمودند: خداوند کوثر را به من داد و به هیچ یک از انبیا(ع) نداده است. پیغمبر اکرم(ص) کوثر را در اختیار امام علی(ع) قرار می دهد و ساقی کوثر امام علی(ع) است، اوست که به دیگران می آشامد. 📌پس معلوم شد آن ولایت مطلقۀ الهیّه ای که عطیّۀ بزرگ الهی است و خداوند منّت می گذارد که آن را به پیغمبر‌اکرم(ص) عطا کرده است، چه از نظر سعه‌ای و تناسب با بی نهایت است و چه از نظر سنخ وجودی که متناسب با خدا است، حقیقت وجودی زهرا(س) است. 📌 این موجود است که عطش انسان را از بین می برد و او را به لقاءالله و بی نهایت می رساند. خیلی روشن است که این ظرفی است از برای مادّۀ حیاتی که ابنا بشر را به بی‌نهایت می رساند. 〰️〰️〰️〰️〰️ رحمت الله علیه سلام الله علیها @agamojtabatehrani
﷽ 📍 ظرف ولایت❗️ 📌آن‌هایی که گفته اند مراد از کوثر مثلاً فرزندان حضرت زهرا(س) یعنی معصومین(ع) هستند منافات با مفهوم بالا ندارد زیرا این همان آب جاری است که در نهر و حوض جریان دارد و فرزندان حضرت زهرا(س) ادامه ولایت هستند. 📌 پس آنچه در این ظرف هست مادّیت نیست، این ظرف ولایت است که از آن به نهر تعبیر کرده¬اند چون استمرار دارد. در آن روایتی که پیامبر(ص) فرمودند اصحاب من افضل از اصحاب انبیا و مرسلین هستند در ادامه می‌فرماید «وَ ابْنَتِي فَاطِمَةُ سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ». 〰️〰️〰️〰️〰️ رحمت الله علیه الله علیها @agamojtabatehrani
﷽ 📍 سه نشانه منافق❗️ 📌در روایت مفصّلی که امام صادق(ع) نشانه های افراد را بیان می فرمایند، یکی از آن ها منافق است. حضرت می فرمایند: «وَ لِلْمُنَافِقِ ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ»؛ برای منافق سه نشانه است. 📌 اوّل، «يُخَالِفُ لِسَانُهُ قَلْبَهُ»؛ که همین قِسم قبلی بود که گفتیم؛ آنچه می گوید با آنچه در درونش می گذرد، ناهماهنگ است و مخالفت دارد. این، قِسم اوّل بود که سه نوعش کردیم. 📌 نشانۀ دوّم، «وَ قَلْبُهُ فِعْلَهُ»1️⃣ ، یعنی «یُخالِفُ قَلْبُهُ فِعلَْهُ». برعکسش هم می شود کرد؛ یعنی آنچه در دل دارد، با آنچه عمل می کند، ناهماهنگ است. در دل چیزی دارد، ولی عمل که می کند، عملش غیر آنی است که در دلش هست. این همان قِسم دوّم بود که گفتم سه نوع دارد و در روابط سه گانه مطرح می شود. 1️⃣ بحار الأنوار، ج 13، ص 415 و ج69، ص 206 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 📝 جلسه سیزدهم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 نا هماهنگی بین گفتار و عمل❗️ 📌امام‌علی(ع) فرمودند: «أَشَدُّ النَّاسِ نِفَاقاً مَنْ أَمَرَ بِالطَّاعَةِ وَ لَمْ يَعْمَلْ بِهَا»؛ شدیدترین مردم از نظر نفاق- که حالا می گویم چرا شدید گفته شده است- کسی است که دیگران را به اطاعت خدا امر کند، امّا خودش عمل نکند، «وَ نَهَى عَنِ الْمَعْصِيَةِ»؛ و از گناه نهی کند، «وَ لَمْ يَنْتَهِ عَنْهَا»1️⃣؛ ولی خودش معصیت را ترک نکند. سؤالی مطرح می‌شود: چرا چنین کسی اشدّ مردم از نظر نفاق است؟ روایت را گفتم که مطلبی را بگویم. در دو قِسم اوّل، هر کدام یک طرفش مخفی بود و کسی به آن اطّلاع نداشت. قسم اوّل این بود که آنچه در دل دارد، با آنچه بر زبان جاری می کند، مخالف است. یک طرفش را که دل باشد، کسی به آن راه ندارد؛ در دلش که نمی توانم بروم و نیّتش را بخوانم. قِسم دوّم، آنچه در دل دارد، غیر چیزی است که عمل می کند و ناهماهنگ است. باز به یک طرفش اشراف ندارم و آن دلش است که مخفی است. کمال بی شرمی آنجاست که دو طرف روشن است؛ یعنی هر کسی از نظر ظاهر می تواند به آن اطّلاع پیدا بکند و آن ها ناهماهنگ باشند. به آنچه می گوید عمل نمی کند و ناهماهنگی بین گفتار و عمل داشته باشد. 1️⃣ غرر الحكم و درر الكلم، ص 213 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 📝 جلسه سیزدهم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 آداب معاشرت❗️ 📌اگر در باب معاشرت بیایید، در آداب معاشرت این نوع خیلی زیاد مطرح است. نوع سوّم از قسم سوّم این است که می آید زبانی عهد و وعده می کند، امّا وقتی پای عمل می رود، می بینی که کار دیگری می کند. 📌 یکی از نشانه های منافق در روایات این است که خلف وعده می کند و به عهدش عمل نمی کند. در باب معاشرت و در روابط اجتماعی اش، آن قدر خوش زبان است، ولی از نظر عملی می بینی در سه بعد اعتقادی، انسانی و معاشرتی خبری نیست. 📌امام علی(ع) فرمودند: «وَرَعُ الْمُنَافِقِ لَا يَظْهَرُ إِلَّا عَلَى لِسَانِهِ»1️⃣ ؛ دین منافق و اینکه می خواهی بفهمی که اهل ورع و تقوا هست یا نه، ملتزم به مسایل دینی است، یا فقط به زبانش ظاهر می شود؛ همین «إِلَّا عَلَى لِسَانِهِ»؛ یعنی در عمل و در دلش آن را نمی بینی. نه در دل خبری از آن هست، نه در عمل. همه اش زبانی است. 📌امام علی(ع) می فرماید: «الْمُنَافِقُ قَوْلُهُ جَمِيلٌ»؛ منافق، گفتارش زیباست، «وَ فِعْلُهُ الدَّاءُ الدَّخِيلُ»؛2️⃣ امّا عملش را که نگاه می کنی، می بینی از آن بیماری های خطرناک است. 1️⃣ تصنیف غرر الحكم و درر الكلم، ص 452 2️⃣ غرر الحكم و درر الكلم، ص 84 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 📝 جلسه سیزدهم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
📍 دامی منافقانه❗️ 📌در خطبۀ دویست و ده نهج‌البلاغه آمده است که وقتی از امام‌علی(ع) راجع به اهل بدعت و احادیثی که به صورت بدعت در اسلام وارد شده و در دست مردم است سؤال می کنند، ایشان تقسیم بندی می فرماید. 📌 این نقل هایی که برای شما می شود، از چهار دسته می تواند نقل شود که پنجمی ندارد. یک دسته اش را ایشان از منافقین می فرماید. امام‌علی علیه السلام می فرماید: 📌 «رَجُلٌ مُنَافِقٌ مُظْهِرٌ لِلْإِيمَانِ»؛ شخصی که منافق است، ولی اظهار ایمان می کند. نوع اوّل از قسم اوّل است. «مُتَصَنِّعٌ بِالْإِسْلَامِ»؛ بعد سراغ دوّمی آمد که اختلاف قلب و عمل است؛ یعنی ظاهرسازی می کند و ممکن است اعمال اسلامی هم انجام بدهد، ولی در دل قبول ندارد. «لَا يَتَأَثَّم وَ لَا يَتَحَرَّج »؛ باکی از گناه ندارد و از گناه پرهیز نمی کند. اینکه می بینی در ظاهر اعمال اسلامی انجام می دهد، دامی منافقانه انداخته است. 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 📝 جلسه سیزدهم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 از نظر درونی و دلی ،دودل است❗️ 📌در نامه‏ای امام‌علی(ع) به محمد بن‏ ابی‏بکر در هنگامی که ولایت مصر به او داد، می‏نویسد: «فَإِنَّهُ لَا سَوَاءَ امام‏الْهُدَى وَ امام‏الرَّدَى وَ وَلِيُّ النَّبِيِّ وَ عَدُوُّ النَّبِيِّ». بعد می‏فرماید: «وَ لَقَدْ قَالَ لِي رَسُولُ اللَّهِ(ص) إِنِّي لَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِي مُؤْمِناً وَ لَا مُشْرِكاً»؛ از پیغمبر‏اکرم(ص) شنیدم که فرمود: بیم ندارم بر امّت خودم و جامعۀ اسلامی از اینکه مؤمنین و مشرکین بخواهند ضربه‏ای به آن‏ها بزنند؛ یعنی نه مؤمن و نه مشرک نمی‏تواند ضربه بزند، «أَمَّا الْمُؤْمِنُ»؛ اینکه مؤمن ضربه نمی‏زند، «فَيَمْنَعُهُ اللَّهُ بِإِيمَانِهِ»؛ دلیلش این است که به سبب ایمانش خداوند او را باز می‏دارد به اینکه بر مسلمان‏ها بخواهد زیانی وارد بکند، «وَ أَمَّا الْمُشْرِكُ فَيَقْمَعُهُ اللَّهُ بِشِرْكِهِ»؛ مشرک را هم خدا در جامعۀ اسلامی به سبب شرکش خوار می‏کند؛ او هم نمی‏تواند ضربه‏ای بزند، «وَ لَكِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ»؛ امّا بیم‏ من بر شما مسلمان‏ها از «كُلَّ مُنَافِقِ الْجَنَانِ عَالِمِ اللِّسَانِ»؛ کسی است که از نظر درونی و دلی به قول ما دودل است؛ یعنی هیچ اعتقادی به اسلام ندارد، امّا زبانش، زبان اسلامی است. دل، دلِ کُفری است. قسم سوّم است؛ «يَقُولُ مَا تَعْرِفُونَ»؛ همان را که شما از اسلام می‏دانید ما برای شما می‏گوید، «وَ يَفْعَلُ مَا تُنْكِرُونَ»؛1️⃣ امّا مخالفت بین گفتار و عمل دارد. وقتی می‏خواهد عمل بکند، عملی می‏کند که شما آن را قبول ندارید و اسلامی نمی‏دانید. 1️⃣ نهج‏البلاغه، نامۀ 27- بحار الأنوار، ج‏33، ص 582 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 📝 جلسه سیزدهم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 عملی حیوانی❗️ 📌ضرر هم -همان طور که امام‌علی(ع) از پیغمبر‏اکرم(ص) نقل می‏ کند- بر جامعۀ اسلامی و مسلمان‏ها از ناحیۀ همین‏ها به وجود می‏آید؛ چون یک طرفش یا زبان یا عملش موافق با آن اموری است که مسلمین به آن معتقد هستند. 📌اگر باطناً خراب باشد، ولی عمل مسلمانی انجام بدهد، موجب می‏شود انسان فریب بخورد. اگر باطناً خراب باشد، ولی اظهار اسلام بکند، انسان را فریب می‏دهد. اگر زبانی شعار اسلامی می‏دهد، ولی عملاً خلافش را عمل می‏کند، این زبانی که شعار اسلام می‏دهد، موجب می‏شود که انسان فریبش را می‏خورد. اینکه پیغمبر‏اکرم(ص) فرمودند: از این‏ها می‏ترسم، ولی از کسی که مشرک است، شرک درونی، زبانی و عملی هم دارد، نمی‏ترسم؛ چون نیرویی ندارد و شناسایی شده است. انسان راحت است و در مقابل مشرک جبهه‏ گیری می‏کند. از صدر اسلام این قضایا بوده و ریشه‏ اش هم از صدر اسلام است. آن‏قدر هم قوی بوده است که لفظاً می‏آمد شعار اسلامی، انسانی و می‏دادند، ولی عمل را که نگاه می‏کردی، می‏دیدی عمل کفری است و هیچ حیوان درنده‏ای چنین عملی را نمی‏کند، چه بسا هیچ مشرکی این‏طور عمل نمی‏کند. واقعاً گاهی این انسان‏های پست کاری می‏کردند، که حیوان درنده هم این‏طور نمی‏کرد. بحث اسلام هم مطرح نیست. ای کاش این افراد با خودشان این‏گونه عمل می‏کردند، امّا شعار طرفداری از کسانی را می‏دادند که با همان افراد، عملی حیوانی انجام می‏دادند. 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 📝 جلسه سیزدهم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
🌺🇮🇷۲۲بهمن سالروز پیروزی انقلاب اسلامی مبارک باد🇮🇷🌺 کانال رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 برخوردمنطقی خداوند در قیامت❗️ 📌آیا برخورد خداوند با بندگان خود، از نوع برخورد حکومتی است یا منطقی؟ به طور کلّی چند گونه برخورد می توان تصوّر کرد؛ یکی برخورد عالی با دانی است؛ از مقام بالا به پایین. دیگری برخورد هم سطح با هم سطح؛ یعنی مساوی با مساوی است. تصویر سوّم، برخورد از پایین به بالاست که در این بحث جایی ندارد، گرچه یک سنخ برخوردهای دوستانۀ این چنینی داریم، ولی در باب محاسبه قابل ذکر نیست. برخورد مساوی با مساوی، برخوردی منطقی است. گرچه در برخورد عالی با دانی هم، عقلاً همین اقتضا را دارد؛ ولی از مجموعۀ آیات و روایات می فهمیم که خداوند در باب حساب با بندگانش احتجاج می کند و حجّت؛ یعنی برهان و معمولاً برهان و دلیل آوردن جایی به کار می رود که برخورد، منطقی باشد. بنابراین برخورد خداوند با بندگانش هنگام حسابرسی اعمال، برخوردی منطقی است نه حکومتی. 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📕 📝 جلسه اول @agamojtabatehrani
﷽ 📍 انجام هر عملی،ابزار می خواهد ❗️ 📌کلی اگر کسی از دیگری بخواهد عملی انجام دهد، چه در بُعد انجام کار و چه ترک آن، ابتدا باید ابزار و وسایل آن کار را در اختیار عامل قرار دهد. اگر او فاقد ابزار عمل باشد، این درخواست منطقی نیست؛ بلکه لغو و بیهوده است. کسی که وسیلۀ کار ندارد، در نتیجه توان انجام آن کار را هم ندارد. حال این درخواست انجام کار یا مستقیم است یا غیر مستقیم. اگر درخواست غیر مستقیم باشد، به خاطر اینکه مواجهۀ ظاهری با درخواست‌کننده ندارد، باید علاوه بر ابزار کار، دستورالعمل هم به او ابلاغ شود. به علاوه، موانعی که ممکن است بر سر راه کار پیدا شود نیز، پیش بینی شده و چگونگی رفع آن موانع هم اعلام شود. با این مقدّمات، می توان گفت این درخواست، درخواست معقول و منطقی است. البته اینکه چه چیزی پشتوانۀ این خواستن است و اصولاً چرا باید این کار را انجام دهد، خود یک بحث است. 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📕 📝 جلسه اول 🎞 رحمت الله علیه @agamojtabatehrani