eitaa logo
حضرت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه
726 دنبال‌کننده
200 عکس
778 ویدیو
5 فایل
🌼آقا مجتبی تهرانی رحمه‌الله علیه:من هر چه دارم از استادم امام خمینی ره دارم. 🔻مجموعه مباحث آقا مجتبی تهرانی (ره) در اخلاق و معارف اسلامی . 📔 گزیده بیانات 🔹️عکس نوشته کلیپ تصویری 📽 کلیپ صوتی 🔊 🏷 https://mojtabatehrani.com
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 🔰 اولین فدایی حسین(علیه السلام ) 〰〰〰〰〰 🎞 ➖ حاج_آقا_مجتبی_تهرانی رحمت الله علیه @mojtabatehrani
﷽ 🔰 هر لحظه آزمایش !! رُوِيَ‏ عَنِ الْحُسَيْنِ‏ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ قَالَ: «اَلِاسْتِدْرَاجُ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ‏ لِعَبْدِهِ‏ أَنْ‏ يُسْبِغَ‏ عَلَيْهِ النِّعَمَ وَ يَسْلُبَهُ الشُّكْرَ» 📌 استدراج از ناحیۀخداوند نسبت به بنده اش این است که انواع نعمت ها را به سوی او سرازیر می کند و از طرفی حالت های شکر را از او ربوده و سلب می کند. 📌روایت از امام حسین صلوات الله علیه، منقول است که حضرت فرمودند: استدراج از ناحیۀ خداوند نسبت به عبدش،عبارت از این است که فراخی و گشایش به او بدهد از نظر نعمت هایش؛ ولی از طرفی چی؟ 📌سلب کند از او شکر و سپاس گزاری نسبت به نعمت های خداوند. مسئله ای من عرض کنم و او اینکه: ما در این دنیا که هستیم، همه ما مورد آزمایش های الهی قرار می گیرم همۀ ما در هر لحظه ای، مثل کسی که این نشسته، دارد امتحان پس می دهد. هیچ چیز بدون امتحان نیست، خدا امتحان مان می کند،بسم الله.. 📌امتحاناتش هم چند قسم است. یک قسم که نسبت به اولیا خاصّ خودش هم این گونه است، «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ»؛ آیه شریفه 155سورۀ بقره دارد. که من، قسم می خورد خدا، امتحانتان می کنم. 📌خدمتتان عرض شود که خوف و جوع و...خدمتتان عرض شود: کمبود مالی و خدمتتان عرض شود که بعد هم مسائل اینکه مصیبت ها به خصوص، نسبت به فرزند و امثال این ها؛ بعدش می گوید: «وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ»؛ این ها که پایش بایستند و این ها اثر سوء روی ایمانشان نگذارد. 📌یک قسم دیگر هم امتحان می کند. نگاه کنید! همیشه این طور نیست که آزمایش خداوند، این باشد که بگیرد آن چه را که داده است. نه خیر! عکسش را هم دارد، می دهد. یک وقت می گیرد آن چه که داده است، می خواهد امتحانت بکند، ببیندچند مرده حلّاجی. 📌 البتّه عرض کردم که مال اولیائش این جوری است، آن جاها، آن هم مال اولیا خاصّ خداست و غالباً برای این طرف نیست. از این طرف دارد و آن این است که او می دهد، با داده اش امتحانت می کند. اینجا همین است که امام حسین(ع)، می فرماید. 📌نگاه کن! و آن این است به اینکه «اَلِْاسْتِدْرَاجُ مِنَ اللَّهِ(تعالی) سُبْحَانَهُ‏ لِعَبْدِهِ»؛ آزمایش الهی به این نحو که استدراج معناش این است: نسبت به عبدش این جوری است، «أَنْ‏ يُسْبِغَ‏ عَلَيْهِ النِّعَمَ وَ يَسْلُبَهُ الشُّكْرَ»؛ و آن این است که گشایش میدهد به بنده اش، فراخی می دهد. استباغ؛ به اصطلاح ما گشایش، فراخی در زندگی را می گویند. 📌امّا از آن طرف، سلب می کند از شکر . بله، بنده خدا یادش می رود، آن وقت سلب شکر چند قسم دارد این: یک: و او این است به این که غفلت از این که خدا به اش داده، من بودم، خودم کردم، چکار کردم. تو که هستی، فهمیدی چه می خواهم بگویم؟ بدترین استدراج ها این است که آن نعمت را در راه رضای خدا مصرف نکند؛ در راه غضب الهی مصرف کند؛ یعنی نعمت را وسیلۀ معصیت قرار بدهد. 📌 این بدترین استدراج هاست. می بیند، معصیت می کند، خدا هم چیه؟ در روزیش را تنگ نمی کند، باز گشادش می کند. بفهم! بی چاره ات دارد می کند. چه بگویم من، نمی فهمی تو. میدان دارد باز می کند برایت، ببیند تو چند مرده حلّاجی. گوش می کنی چه می خواهم بگویم؟ بله، این هم امتحان است.
حضرت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه
﷽ 🔰 هر لحظه آزمایش !! رُوِيَ‏ عَنِ الْحُسَيْنِ‏ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ قَالَ: «اَلِا
🔰 شکر در هر حال !! 📌لذا انسان در دو حالت داده و ندادۀ الهی، هر دو شاکر باشد؛ چه آن گاه که می دهد، چه آن گاه که می گیرد. 📌 توجّه کنید چه می خواهم بگویم. این را می خواستم بگویم: فقط در حال داده، نه. می گیرد، شکرت، درست است؟!روایت از پیامبراکرم(ص) است، 📌«اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى‏ كُلِّ‏ حَالٍ» فهمیدی؟ « اَلْحَمْدُ لِلَّهِ‏ عَلَى »؛ چی؟ «كُلِّ‏ حَالٍ»؛ لذا اولیا، این حرف پیغمبر اکرم(ص) است: همۀ اولیا همین گونه بودند: «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ‏ عَلَى»؛ چی؟ «كُلِّ‏ حَالٍ»؛ البتّه، سرآمد آن ها حسین علیه السلام است؛ مافوق او ما نداریم. 📌توجّه می کنید چه می خواهم بگویم؟ چون در تمام موادی را که انسان در نظر می گیرد،در تمامش، همه اش می گفت: «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ، اَلْحَمْدُ لِلَّهِ، اَلْحَمْدُ لِلَّهِ»؛ تا آن آخرین لحظه، « إِلَهَی رِضَاً بِقَضَائِک».  سورۀ مبارۀ بقره، آیه 155 وَ قَالَ(ع)‏ الِاسْتِدْرَاجُ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ‏ لِعَبْدِهِ‏ أَنْ‏ يُسْبِغَ‏ عَلَيْهِ النِّعَمَ وَ يَسْلُبَهُ الشُّكْرَ ... بحار الأنوار، جلد 75 صفحه 117 عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) إِذَا وَرَدَ عَلَيْهِ أَمْرٌ يَسُرُّهُ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى هَذِهِ النِّعْمَةِ- وَ إِذَا وَرَدَ عَلَيْهِ أَمْرٌ يَغْتَمُّ بِهِ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ‏ عَلَى‏ كُلِّ‏ حَالٍ‏. کافی، جلد2، صفحه 97 - وسائل الشیعه، جلد3، صفحه 247 〰〰〰〰〰 شرح حدیث 📌حاج_آقا_مجتبی_تهرانی رحمت الله علیه @mojtabatehrani ➖➖➖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 🔰 هر لحظه امتحان، هر لحظه شکر!! رُوِيَ‏ عَنِ الْحُسَيْنِ‏ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ قَالَ: «اَلِاسْتِدْرَاجُ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ‏ لِعَبْدِهِ‏ أَنْ‏ يُسْبِغَ‏ عَلَيْهِ النِّعَمَ وَ يَسْلُبَهُ الشُّكْرَ» ترجمه: استدراج از ناحیۀخداوند نسبت به بنده اش این است که انواع نعمت ها را به سوی او سرازیر می کند و از طرفی حالت های شکر را از او ربوده و سلب می کند. 〰〰〰〰〰 شرح حدیث 🎞 رحمت الله علیه @mojtabatehrani
﷽ 📍 یک نمونه ای از مردان دارای استقامت و پایداری ❗️ 📌حالا به‏عنوان نمونه، یک ماجرا از مردان اهل استقامت نقل می‏کنم و یکی هم از زنان اهل پایداری. جنگ اُحد از دلخراش‏ترین غزوات پیغمبراکرم(ص) بود. 📌بعد از آنکه عدّه‏ای از مسلمانان که پیغمبر(ص) آن‏ها را گماشته بود تا گردنه را حفظ کنند، از فرمان حضرت تخلّف کرده و سنگر را رها کردند، مشرکین مسلمانان را دور زدند و جنگ مغلوبه شد. بسیاری از مسلمانان کشته شده و بقیه هم فرار کردند. فقط پیغمبراکرم(ص) ماند و حضرت‏علی‏(ع)! 📌در تاریخ معروف است که یکی دیگر از اصحاب به نام ابودجانه هم فرار نکرد و خدمت پیغمبر‏اکرم(ص) ماند. وقتی پیغمبر(ص) چشمش به او افتاد، فرمود: ای ابودجانه! من بیعتم را از تو برداشتم؛ یعنی به من تعلّقی نداشته باش! برو به سلامت! هرجا که می‏خواهی برو! این کسی را هم که می‏بینی کنار من ایستاده، علی‏(ع) است؛ حساب تو با او فرق می‏کند. علی از من است و من از علی هستم. 📌ابودجانه وقتی سخن پیغمبر(ص) را شنید، شروع به گریه کرد و گفت: به‏خدا قسم، من هرگز از بیعت با تو و از تعلّقی که به تو دارم، دست برنمی‏دارم! سپس چهار مطلب گفت که غرض من هم همین مطالب است. 📌 ابودجانه به پیغمبر(ص) عرض کرد: کجا بروم؟ به‏سوی همسرم بروم که خواهد مُرد؟ به خانۀ خود بروم که خراب خواهد شد؟ به طرف اموال خود برگردم که فانی می‏شود؟ یا اینکه از مرگ و أجل بگریزم که بالاخره مرا خواهد گرفت؟ 📌بالاخره پیغمبر(ص) به او اذن ماندن داد و او با حضرت‏علی‏(ع) رفتند و شروع به جنگیدن کردند؛ آن‏قدر به بدن او جراحت وارد شد که روی زمین افتاد. حضرت‏علی‏(ع) بدن نیمه‏جان ابودجانه را برداشت و جلوی پیغمبر(ص) گذاشت. 📌 وقتی چشمش به پیغمبر(ص) افتاد، یک جمله گفت: آیا بیعت خودم را به آخر رساندم؟ یعنی آیا پایداری کردم و به مقصد رسیدم؟ پیغمبر(ص) به او فرمودند: آری. بعد هم حضرت در حقّ او دعا کردند. 〰〰〰〰〰 📚 منزل پنجم 📕 🏷 جلسه چهارم 📌 حاج_آقا_مجتبی_تهرانی رحمت الله علیه @mojtabatehrani
﷽ 📍 یک نمونه ای از زنان دارای استقامت و پایداری ❗️ 📌یک نمونه هم از زنان اهل پایداری را مثال می‏زنم. این پیرزن با شوهرِ پیرش، در خانه نشسته‏اند و صبحانه می‏خورند که کسی در می‏زند. مرد در را باز کرد و برگشت. همسرش دید نامه‏ای در دست شوهر است. 📌 پرسید: که بود؟ مرد پاسخ داد: نامه‏ای از جانب امام‏حسین‏(ع) آمده است. پرسید: چه نوشته است؟ نوشته است: «بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیمِ. مِنَ الحُسَینِ بنِ عَلِی إلَی الرَّجُلِ الفَقِیهِ حَبِیبِ‏بن‏ِمَظَاهِرِ الأسَدِی، أمَّا بَعدُ فَقَد نَزَلتُ بِکربَلَا، وَ أنتَ تَعلَمُ قَرَابَتَنَا مِن رَسُولِ اللهِ فَإن أرَدتَ نُصرَتَنَا فَاقدِم إلَینَا عَاجِلاً سَرِیعاً»1️⃣؛ چقدر امام‏حسین(ع) از حبیب تجلیل می‏کند؛ از حسین به مردی فقیه، حبیب‏بن‏مظاهر؛ می‏فرماید: ما وارد کربلا شده‏ایم. همسرش گفت: حالا می‏خواهی چه کنی؟ می‏گویند: حبیب آنجا تقیّه کرد؛. لذا حبیب به همسرش گفت: من نمی‏توانم به یاری امام‏حسین‏(ع) بروم. چون اگر بروم، عبیدالله خانۀ مرا خراب می‏کند، اموالم را غارت می‏کند و تو را به اسارت می‏گیرد. برای همین من نمی‏روم. حالا پاسخ‏های همسر حبیب را با حرف‏های ابودجانه مقایسه کنید. همسرش گفت: یعنی نمی‏روی پسر پیغمبر(ص) را یاری کنی؟ روز قیامت چگونه می‏خواهی جواب پیغمبر(ص) را بدهی؟ آیا فکر قیامتت را کرده‏ای؟ تو برو! 📌بگذار عبیدالله خانۀ مرا خراب کند و اموالمان را غارت کند و مرا به اسارت ببرد. همسر حبیب وقتی از حبیب ناامید شد و دید این حرف‏ها کارساز نیست، مقنعۀ خود را از سر برداشت و روی سر حبیب انداخت و گفت: اگر این‏طور است، پس مثل زنان در خانه بنشین! بعد هم یک جمله خطاب به امام‏حسین‏(ع) گفت؛ عرض کرد: یا اباعبدالله(ع)! ای کاش من مَرد بودم به کربلا می‏آمدم و یاری‏ات می‏کردم! حبیب وقتی از همسرش اطمینان پیدا کرد، گفت: چنان کربلایی بروم که تا قیام قیامت زبانزد شود! 1️⃣مکاتیب الأئمه؟عهم؟، ج 3، ص 145 〰〰〰〰〰 📚 منزل پنجم 📕 🏷 جلسه چهارم رحمت الله علیه @mojtabatehrani
﷽ 📍 نمونه تاریخی از عدم استقامت و پایداری در جنگ جمل ❗️ 📌طلحه و زبیر دو نفر از اصحاب شناخته شدۀ پیغمبراکرم(ص) در تاریخ اسلام هستند. در تاریخ آمده که این ها در جنگ جمل، مقابل علی (ع) ایستادند. من از شما یک سؤال می کنم؛ آیا این ها روایت پیغمبراکرم(ص) را نشنیده بودند که حضرت فرمودند: «عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ یَدُورُ حَیْثُمَا دَارَ»1️⃣؟ قطعاً شنیده بودند. حالا چه شد که در مقابل امام علی(ع) قرار گرفتند؟ این ها از حق کناره گیری کردند. البتّه ریشۀ این مسئله را در جلسات آینده بیشتر توضیح خواهم داد. وقتی که حضرت امیرالؤمنین (ع) با زبیر صحبت کردند، کناره گیری کرد و با حضرت نجنگید؛ لذا رفت و خودش را از صحنه خارج کرد، امّا به سپاه امام علی(ع) هم مُلحق نشد. وقتی زبیر از معرکه خارج شد، کسی رفت و او را کشت و شمشیر و سرش را پیش حضرت امیرالمؤمنین (ع) آورد. حضرت شمشیر زبیر را در دست گرفت و گفت: «سَیفٌ طَالَمَا جُلِّىَ بِهِ الکَربَ عَن وَجهِ رَسُولَ اللهِ(ص)»؛ می دانید این شمشیر چه شمشیری است؟ چه بسیار غصّه هایی که این شمشیر از چهرۀ پیغمبراکرم(ص) بر طرف کرد؛ امّا سرنوشت صاحبش این شد!چرا عاقبت زبیر به اینجا رسید؟ چون در مسیر حق پایداری نکرد. زبیر حق را تشخیص داد، راهش را هم شناخت، حرکت هم کرد، امّا پایداری نکرد؛ در میانۀ راه، عواملی موجب انحراف او شد. امام حسین (ع) این درس را به ابنای بشر آموخت که وقتی حق را تشخیص دادید، راهش را شناختید و در آن حرکت کردید، باید تا آخر ایستادگی کنید . 1️⃣بحارالأنوار، ج 10، ص 105 〰〰〰〰〰 📚 منزل پنجم 📕 🏷 جلسه سوم @mojtabatehrani_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 📍 نمونه تاریخی از عدم استقامت و پایداری در جنگ جمل ❗️ 〰〰〰〰〰 📚 🏷 جلسه سوم 🎞 حاج_آقا_مجتبی_تهرانی رحمت الله علیه @mojtabatehrani
﷽ 📍 نگرانی حضرت موسی(ع) برای بچّۀ کوچکش ❗️ 📌در کتب تاریخ می نویسند: حضرت موسی(ع) هم که از انبیای مرسل(ع) است، موقع وفاتش که شد، عزرائیل(ع) نزد او آمد. حضرت به او گفت: برای چه آمده ای؟ برای ملاقات آمدی یا برای قبض روح؟ گفت: برای قبض روح شما آمده ام. گفت: بسیار خوب؛ اجازه بده از خانواده ام خداحافظی کنم. عزرائیل(ع) گفت: من اجازه ندارم. 📌 حضرت گفت: اجازه بده سجده کنم. ملک الموت گفت: باشد، این مقدار را وقت دارید. حضرت سجده کرد و در سجده گفت: خدایا! به او امر کن که به من اجازه دهد تا با خانواده ام خداحافظی کنم. 📌خدا هم دعای او را مستجاب کرد و به عزرائیل(ع) امر فرمود که به حضرت موسی(ع) مهلت دهد. بعد حضرت موسی(ع) رفت و اوّل با مادرش خداحافظی کرد. به مادرش گفت: می خواهم به سفر بروم. مادر پرسید: کجا؟ گفت: سفر آخرت! 📌مادرش گریه کرد و با او خداحافظی کرد و با هم وداع کردند. آن حضرت نزد همسر و بچّه هایش آمد و با آن ها هم خداحافظی کرد. من در تاریخ این گونه دیدم که حضرت بچّۀ کوچکی داشت که شروع کرد به گریه کردن و حضرت موسی(ع) هم خودش به گریه افتاد. 📌از ناحیۀ خداوند خطاب رسید: یا موسی! تو می خواهی اکنون به ملاقات ما بیایی، چرا گریه می کنی؟ پاسخ داد: من برای این ها، وضعشان و این بچّه که مورد علاقۀ من است گریه می کنم. 📌به او خطاب شد: یا موسی! عصایت را به دریا بزن. حضرت عصایش را به دریا زد و دریا شکافته شد. این کار سابقه هم داشت و حضرت موسی(ع) این کارها را می کرد. بعد حضرت عصایش را به سنگی زد و دید که کِرمی در دل سنگ است و دارد برگ سبزی را می خورد. 📌خدا گفت: موسی!ربوبیّت مرا می خواهی ببینی؟ نگاه کن؛ ته دریا، در دل سنگ، کرم کوچکی هست، من دارم روزی اش را می دهم و حواسم به او هست؛ آن وقت بچّه تو را یادم برود؟ اینجا حضرت موسی(ع) به عزرائیل(ع) گفت: جانم را بگیر و مسئله تمام شد. 〰〰〰〰〰 📚 منزل پنجم 📕 🏷 جلسه ششم حاج_آقا_مجتبی_تهرانی رحمت الله علیه @mojtabatehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 📍 نگرانی حضرت موسی(ع) نسبت به بعد از مرگ خود برای بچّۀ کوچکش ❗️ 〰〰〰〰〰 📚 منزل پنجم 📕 🏷 حاج_آقا_مجتبی_تهرانی رحمت الله علیه @mojtabatehrani
﷽ 📍 دوستداران واقعی، امام حسین(علیه السلام ) را برای دنیا و حتّی بهشت نمی خواهند ❗️ 📌سعيد بن عبدالله حنفي است. شب عاشورا امام حسين(ع)خطبه خواند. شنيده ايد. خطبه که تمام شد، برگشت گفت اينان با من کار دارند و با شما کاري ندارند. بيعت را از آنان برداشت. هر که مي خواهد برود بلند شود و برود. حتّي دارد سياهي شب را چون مرکبي راهوار بگيريد. 📌در بعضي از نقل ها دارد حتّي هر کدام دست يکي از اهل بيت مرا بگيرد و برويد شما. شب و تاريک. راحت برويد. اينان با من کار دارند. خود را به خاطر من به خطر نياندازيد. آنهايي که رفتني بودند که رفتند. يک مشتي که منزل زباله رفتند. 📌يک عده هم آن شب رفتند. در اينان سعيد بن عبدالله حنفي، بلند مي شود. رو به امام حسين (ع)مي کند و مي گويد من که از تو دست بر نمي دارم. به خدا قسم اگر مرا بکشند و دو مرتبه زنده کنند، بعد بسوزانند باز زنده کنند، بسوزانند بعد خاکستر را هم بر باد دهند، آنجا استخوان ها مي ماند. مي گويد استخوان هم ته آن نماند. 📌بسوزانند، خاکستر را هم بر باد دهند، اين کار را هفتاد بار انجام دهند، من دست از تو بر نمي دارم. اين بهشت مي خواست؟ سؤال مي کنم از شما. دنبال بهشت نبود. ببين سطح معرفتي او به کجا رسيده است. 📌نعوذ بالله فکر نکنيد که مي خواهم تصرف در آيه نکنم. (أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ) نهايي که واقعاً امام حسين(ع) را دوست دارند، براي دنيايشان نمي خواهند. امام حسين (ع) نشست. 📌زهير بلند شد. رو کرد گفت به اينکه به خدا قسم اگر من را هزار بار بکشند و زنده شوم، باز بکشند و زنده شوم، مي دانم که مي توانم با اين کار تو را حفظ کنم، او دنبال بهشت نيست. اين را دوست دارم. اين را مي خواهم. اين مي گويد: گر مخيّر بکنندم به قيامت که چه خواهي؟ 📌حسين(علیه السلام ) ما را و همه نعمت فردوس شما را، دوست ما را، همه نعمت فردوس شما را، همه براي شما، دنبال کار خود برويد. اينان چه ديدند؟! اين ها، نه اينکه ترجيح علاقه بر علاقه بود، اصلاً علاقه اي به دنيا نداشتند، فقط علاقه آنان به دنيا يک چيز بود. به مولايشان بود، همين. التماس دعا. 〰〰〰〰〰 📚 منزل پنجم 📕 🏷 جلسه هفتم رحمت الله علیه @mojtabatehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 📍 دوستداران واقعی، امام حسین(ع)را برای دنیا و حتّی بهشت نمی خواهند ❗️ 〰〰〰〰〰 📚 منزل پنجم 📕 🏷 جلسه هفتم 🎞 رحمت الله علیه @mojtabatehrani
﷽ 📍 مکالمه امام‌حسین(ع) با علی اکبر(ع)❗️ 📌امام حسین (ع) در بین راه به سمت کوفه می آمد و هنگام سحر بود. من در جایی دیدم که حضرت داشتند از قصر بنی مقاتل می آمدند که سوار بر مرکب بودند. 📌 عَقَبه بن سمعان، یکی از اصحاب همراه امام حسین(ع) نقل می کند که یک وقت دیدم امام حسین(ع) پیشانی خود را جلوی زین مرکب گذاشت، مثل اینکه بخواهند بخوابند؛ ایشان مختصری صبر کردند و سرشان را بلند کردند و این جمله را فرمودند: (انّا لِله و انا الیه راجعون) 1️⃣ و این را تکرار کردند. 📌 بعد هم بلافاصله گفت: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبّ الْعَالَمِین، الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبّ الْعَالَمِین» چه تناسبی بین این دو جمله است؟ این خودش مسئله ای است. معمولاً کلمۀ استرجاع، یعنی (انّا لِله و انا الیه راجعون)در مصیبت گفته می شود. 📌مثلاً وقتی که خبر ناگواری به انسان می د هند، آدم می گوید: (انّا لِله و انا الیه راجعون)؛ وقتی هم که خبر خوش به آدم می دهند، می گوید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبّ الْعَالَمِین». عقبه می گوید: یک وقت دیدم حضرت علی اکبر(ع) جلو رفت. عرض کرد: «یا ابَا! مِمَّ استَرجَعتَ وَ حَمِدتَ؟» هر دو مورد را از امام سؤال کرد. پدر جان! بگو چه شد که هم کلمه استرجاع گفتی و هم حمد کردی؟ امام حسین(ع) رو کرد به پسرش و فرمود: من سرم را اینجا گذاشتم و «خَفَقْتُ خَفْقَةً» چرتی زدم. یک وقت دیدم یک منادی دارد ندا می کند: «الْقَومُ یَسِیرُونَ وَ المَنایَا تَسِیرُ إلَیهِمْ»؛ این کاروان می رود و مرگ این ها را بدرقه می کند. 📌فهمیدم که کار تمام شده است. لذا گفتم: (انّا لِله و انا الیه راجعون). چرا حضرت کلمۀ استرجاع را گفت؟ چون فهمید که دارند از این عالم کوچ می کنند. لذا فرمود: همه از خدائیم و بازگشتمان به سوی خدا است. 📌حال چرا امام حسین (علیه السلام ) خدا را حمد کرد؟ «الحمدلله» برای اینکه به لقای دوست می رسم و او را می بینم. او مطلوب و محبوب من است و من می خواهم به او برسم. لذا الحمدلله. امام حسین(ع) هم کلمۀ استرجاع را فرموده و هم خدا را حمد کرد. هر دوی آن ها کنار هم بود. 📌حالا حضرت علی اکبر(علیه السلام ) به پدر می گوید: «أوَلَسْنَا عَلَی الْحَقِّ؟» مگر این راهی که ما می رویم، راه حق نیست؟ او از مسیر پرسید که مگر به سوی حق و برای اقامۀ حق نیست؟ «قٰال: نَعَم» حضرت فرمود: بله. 📌 حضرت علی اکبر(ع) گفت: «إذاً لانُبَالِی بِالْمَوْتِ»؛ پس باکی از مرگ نداریم. هم به دیدار حق می رویم که محبوب ما است و هم برای اقامۀ حق می رویم که مطلوب الهی است. می خواهیم دین الهی را به پا داریم و اسلام را زنده کنیم. چقدر این مکالمه زیبا است. 1️⃣سورۀ مبارکۀ بقره، آیۀ 156 〰〰〰〰〰 📚 📕 🏷 جلسه هشتم رحمت الله علیه @mojtabatehrani ➖➖➖
﷽ 📍 حضرت اباالفضل العبّاس(ع) بر اوج قلّۀ «بِرّ و نیکی» با دادن جان و آب❗️ 📌می خواهم روایت معروف دیگری بخوانم تا با این بحث تطبیق شود. روایت از زین العابدین(ع) است؛ حضرت فرمودند: برای عمویم عبّاس، در بهشت مقامی است که تمام شهدا به آن غبطه می خورند. حالا چرایش را خواهم گفت. اکثر مقاتل این مطالب را نوشته اند و شما حالا خوب می فهمید که مسئله چیست. من قبل از توضیح روایت، باید نکاتی را در باب نعمت های متّصله و منفصله عرض کنم. اشرف این نعمت ها چیست؟ اوّل برویم سراغ نِعَم منفصله؛ در میان نعمت های منفصله، آن چیزی که حیات همه به آن بستگی دارد چیست؟ (و جعلنا من الماء کل شیءٍ حی) 1️⃣؛ هر موجود زنده ای از «آب» زندگی دارد. در میان نعمت های منفصله، چیزی ارزنده تر از آب وجود ندارد. می گویند موجودات زنده، زندگی شان به آب است. در میان نعمت های متّصله، به اعضا و جوارح نگاه کن. اجزای رئیسۀ انسان، سر، چشم و دست است...بیا بالاتر؛ از همه مهم تر «جان» است؛ چون انسان همۀ این نعمت ها را برای جان خودش می خواهد. من بنا گذاشتم از وقتي آمدم اينجا، می‌دانستم حاج احمد آقا اينجا نشسته و مي‌دانم همگي حاجت داريم. گفتم مي‌خواهم امشب ذکر مصيبت براي يک نفر کنم نه براي شما. من یک مطلب دیگر را هم دربارۀ شرایط زمانی و مکانی بگویم. آن هایی که در علم هیأت واردند، می گویند: از نظر زمانی، روز عاشورا در سال 61 هجری، درست آن موقعی که زمان شدّت گرما است. از نظر مکانی هم می دانید که کربلا، یک منطقه حارّه و گرمسیر است. التماس دعا. وارد ذکر مصيبت مي شويم. 1️⃣سورۀ مبارکۀ انبیا، آیۀ 30 〰〰〰〰〰 📚 منزل پنجم 📕 🏷 جلسه نهم @mojtabatehrani_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 📍 حضرت اباالفضل العبّاس(ع) بر اوج قلّۀ «بِرّ و نیکی» با دادن جان و آب❗️ 〰〰〰〰〰 📚 منزل پنجم 📕 🏷 جلسه حاج_آقا_مجتبی_تهرانی رحمت الله علیه @mojtabatehrani