eitaa logo
حضرت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه
726 دنبال‌کننده
200 عکس
776 ویدیو
5 فایل
🌼آقا مجتبی تهرانی رحمه‌الله علیه:من هر چه دارم از استادم امام خمینی ره دارم. 🔻مجموعه مباحث آقا مجتبی تهرانی (ره) در اخلاق و معارف اسلامی . 📔 گزیده بیانات 🔹️عکس نوشته کلیپ تصویری 📽 کلیپ صوتی 🔊 🏷 https://mojtabatehrani.com
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 📍 نقش سوّم محبّت به قربیٰ؛ یعنی حبّ نسبت به امام علی(ع) و اهلبیت(ع) که جنبۀ محوریّت دارد❗️ 📌سه ؛ محور بحثمان اینجاست و آن این است که در قیامت اگر کسی دستش خالی شد در اثر کسر و انکسارها از نظر اعمال ظاهریّه از حسنات، این حسنه این تک حسنه است که پشتوانه حسنات بود. 📌در اینجاست که این خدمتتان عرض شود که دست گیری می کند . همه هم که گفتم تمام مستدل بود؛ یعنی از مرتبۀ اعضا و جوارح منتقل شدیم به کجا ؟ 📌به بالاترین مرتبه وجودی انسان که مرتبه چه بود ؟ قلب بود؛ اگر این حبّ علی(ع) داشت حسنه است، و این حسنه است که در آن چه کار می کند ؟ کارسازی می کند برای او. باز بی حسنه نیست، خوب گوش کنید، حسنه ای است امّا در یک بُعد دیگر وجودی اش که آن بُعد وجودی اش چیست ؟ 📌 اشرف است از چه ؟ بُعد ظاهریش . این قانون عقلی است دارم می گویم گوش می کنید؟ من خطابه نمی گویم؛ بلکه این نظر بر محور قانون عقلی است و همۀ بحث هایم مستدلّ است. 〰〰〰〰〰 📚 📕 🏷 جلسه هشتم 🎞 رحمت الله علیه @mojtabatehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 📍 تعبیر اشتباه از حبّ امام علی(ع) حسنه است❗️ 📌روایتی را من مطرح می کنم که چه بسا در نوشته ها زیاد دیده باشید.: «حُبُّ عَلِيٍّ‏ حَسَنَةٌ لَا يَضُرُّ مَعَهَا سَيِّئَةٌ»؛ حبّ امام علی حسنه است؛ حسنه ای در بُعد قلبی، «لَا يَضُرُّ مَعَهَا سَيِّئَةٌ»؛ این را بعضی ها این هایی که ابن الشهوت هستند، آمدند گفتند معنایش این است که هرکس امام علی (ع) را دوست داشته باشد هر کاری که شهوت او می خواهد می تواند انجام بدهد، مطلب این نیست! 📌 توجّه کنید؛ عدّه ای هم چه بسا روی جهل، بی سوادی و نادانی این را مطرح می کنند، «حُبُّ عَلِيٍّ‏ حَسَنَةٌ لَا يَضُرُّ مَعَهَا سَيِّئَةٌ»1️⃣؛ دوستی امام علی (ع) حسنه ای است برای حسنه دیگر. زیانی از ناحیه سیئه نیست. این تعبیر مخالف است با آنچه از ائمّۀ طاهرین(ع) وارد شده است. 1️⃣ الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي) / ترجمه و شرح غفارى، ج‏1، ص،154 - نهج الحق و كشف الصدق، ص 259 〰〰〰〰〰 📚 📕 🏷 جلسه هشتم 🎞 رحمت الله علیه @mojtabatehrani
﷽ 📍 از شیعیان هر کاری پذیرفته می شود؟❗️ 📌روایت متعدّد است من از اصول کافی می خوانم : راوی عبید بن زراره از محمدبن مارد نقل می کند. می گوید من به امام صادق (صلوات الله علیه ) عرض کردم یک حدیثی روایت شده، «رُوِيَ لَنَا أَنَّكَ قُلْتَ»‏؛ به اینکه شما این طور فرمودید: «إِذَا عَرَفْتَ‏ فَاعْمَلْ‏ مَا شِئْتَ»‏؛ 📌 در اینجا تعبیر به معرفت است، اشاره است؛ یعنی آن گاه که تو به اصطلاح از شیعیان با معرفت نسبت به ائمّه بودی که ملازم با محبّت است. برو هر کاری دلت می خواهد بکن، «فَاعْمَلْ مَا شِئْتَ»؛ خدمتتان عرض شود، «فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلاَم قَدْ قُلْتُ ذَلِكَ»؛ 📌حضرت فرمود: بله من همین حرف را زدم، «قَالَ قُلْتُ وَ إِنْ زَنَوْا أَوْ سَرَقُوا أَوْ شَرِبُوا الْخَمْرَ»؛ پرسیدم: یعنی معنایش این است که ولو این که برود زنا هم بکند ؟ دزدی هم بکند ؟ شراب هم بخورد ؟ 📌«فَقَالَ لِی‏ إِنَّا لِلَّهِ‏ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ‏ وَ اللَّهِ مَا أَنْصَفُونَا» ؛ چه می گویی واقعاً ؟ «وَ اللَّهِ مَا أَنْصَفُونَا »1️⃣ به خدا قسم این ها انصاف نسبت به ما به خرج ندادند. 1️⃣ کافی، ج2، ص464 - وسائل الشیعه، ج1، ص115 〰〰〰〰〰 📚 📕 🏷 جلسه هشتم حاج_آقا_مجتبی_تهرانی رحمت الله علیه @mojtabatehrani
﷽ 📍 چه کاری از شیعیان پذیرفته می شود ❗️ 📌«أَنْ نَكُونَ أُخِذْنَا بِالْعَمَلِ وَ وُضِعَ عَنْهُمْ»؛ اگر بنا بشود ما خودمان را یعنی ما ائمّه را روز قیامت اخذ به عمل بکنند بیاورند بگویند از نظر اعمال چه کردید ؟ 📌می شود آن کسی که ما را دوست دارد بگوید نه ما به اعمال تو کاری نداریم تو همین که دوستش داشتی این را کافی است ! آقا خودش اخذ به عملش می شود توجّه می کنید ؟ اما هر که آقا را دوست داشته باشد هر کاری دلش می خواهد برود بکند ! اصلاً می شود یک همچنین چیزی . 📌«إِنَّمَا قُلْتُ»؛ آن که من گفتم این بود، «إِذَا عَرَفْتَ فَاعْمَلْ مَا شِئْتَ مِنْ قَلِيلِ الْخَيْرِ وَ كَثِيرِهِ»؛ وقتی نسبت به امامت و ولایت، اهل معرفت شدی، برو هر چه دلت می خواهد کار خیر بکن؛ «فَإِنَّهُ یُقْبَلُ مِنْكَ»1️⃣؛ 📌چون در این صورت از تو پذیرفته می شود. من گفتم کسی که اهل ولایت و محبّت و معرفت باشد، خیالش راحت باشد نسبت به هر کاری که می خواهد بکند؛ امّا نه اینکه زنا کند، شراب بخورد، دزدی کند یا مال مردم خوری کند. 📌من گفتم: برود هر کار خیری که می خواهد انجام دهد؛ زیرا اگر این معرفت و محبّت به ولایت نباشد، اعمال از او پذیرفته نمی شود. 1️⃣ کافی، ج2، ص464 - وسائل الشیعه، ج1، ص115 〰〰〰〰〰 📚 📕 🏷 جلسه هشتم رحمت الله علیه @mojtabatehrani
﷽ 📍 معنای توکّل در لغت و از دید علمای اخلاق❗️ 📌 در لغات این تعبیرات هست و گاهی در این جمله خلاصه می شود که: «اَلتَّوْکِیلُ أَنْ تَعْتَمِدَ عَلَی غَیرِکَ وَ تَجعَلَهُ نائِباً عَنْکَ»1️⃣. توکیل و واگذاری، عبارت است از اعتماد بر غیر کردن و او را نائب خود قرار دادن. 📌 این معنای لغوی توکّل بود. با مراجعه به گفتار علمای اخلاق و اهل معرفت در معنای توکّل جملات دیگری دارند. صاحب جامع السّعادات محقّق نراقی(ره) می فرماید: «التَّوَکُّل إِعْتِمَادُ الْقَلْبِ فِی جَمیعِ الْأُمُورِ ِإِلَى‏ اللَّهِ‏»؛ 📌توکّل، تکیه کردنِ دل است در تمام امور به الله تعالی. آنگاه که دل تکیه گاهش خدا شد، آنجاست که انسان متوکّل است و توکّل به خدا کرده است. تعبیر دیگری دارد: «حَوَالَةُ الْعَبْدِ جَمیعَ أُمُورِهِ عَلَی اللَّهِ»؛ بنده تمام امورش را به خدا حواله کند، 📌«هُوَ التَّبَّرِّی مِنْ کُلِّ حَوْلٍ وَ قُوَّةٍ»؛ توکّل این است که انسان از هر حول و قوّه و نیرویی گریزان شود، «وَ الْإِعْتِمَادُ عَلَی حَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ»2️⃣؛ و اعتماد به حول و قوّۀ خداوندی کند. حقیقت جملۀ «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ»؛ عبارت از توکّل بالله است. 1️⃣ مفردات راغب، ص 882 2️⃣ جامع السّعادات، ج‏3، ص 219 〰〰〰〰〰 📚 📕 🏷 جلسه دوم حاج_آقا_مجتبی_تهرانی رحمت الله علیه @mojtabatehrani
﷽ رُوِيَ‏ عَنْ عَلِيٍّ‏ عَلَيْهِ السَّلَامُ قَالَ: «لَا يَجِدُ رَجُلٌ‏ طَعْمَ‏ الْإِيمَانِ‏ حَتَّى‏ يَعْلَمَ‏ أَنَّ مَا أَصَابَهُ لَمْ يَكُنْ لِيُخْطِئَهُ وَ مَا أَخْطَأَهُ لَمْ يَكُنْ لِيُصِيبَهُ» ترجمه: هیچ شخصی طعم ایمان و مزۀ حقیقی ایمان را نمی چشد مگر اینکه بداند آن چه در این عالم به او رسیده است، این طور نیست که بی حساب باشد و آن چه به او نرسیده است قرار نبوده که به او برسد. شرح: روایت از امیر المؤمنین صلوات الله علیه منقول است که حضرت فرمودند: شخص طعم ایمان را نمی چشد مگر اینکه بداند دو چیز را، این ابتدا که علی(ع) وارد می شود، معلوم می شود که نظرش به کسانی است که اعتقاد به خدا دارند و به قیامت دارند ،مال آن ها است «لَا يَجِدُ رَجُلٌ‏ طَعْمَ‏ الْإِيمَانِ»؛ راجع به مؤمن می خواهد بگوید علی (ع)، به اینکه بدانید. دو تا چیز را باید بدانید، اگر این نداند، این طعم ایمان را نچشیده است. بنابراین مؤمن باید این دو چیز را بداند تا طعم ایمانش را بچشد. این تعبیر ساده اش. اوّل: آن چه که به او در این عالم می رسد، توجّه کردید؟! این طور نیست که بی حساب بوده؛ فرض کن هرچی به اش می رسد، کلّی است؛ به قول ما می گوییم: مای ما موصوله همه چیز را می گوید. حالا فرض بفرمایید چیزی باشد که به ظاهر نافع باشد یا چیزی باشد به ظاهر مضر باشد.خوشی، ناخوشی هرچی که باشد، توجّه کنید! این بداند که این، بی حساب نبوده، مؤمن باید این را بداند، همین را، تصادف در کار نیستش. گوش کنید! این، و از این طرف عکسش، «وَ مَا أَخْطَأَهُ لَمْ يَكُنْ لِيُصِيبَهُ»؛ اینکه به تو نرسید، حالا به این معنا، بلایی از تو دفع شد یا از آن طرف عکسش شد، نعمتی از تو گرفته شد، هر دو تایش بوده، هردو تایش باشد. هم ضرر دارد هم نفعش هر دو تا، یک چیز نیستش که؛ ما در این دنیا هستیم، گوش کنید، بین این دو تاییم، نفع و ضرر. درست است یا نه؟ آن هایی که به ما می رسد، نفع و ضرر حالا هرچی، این هم باز بی حساب نبوده، گوش می کنید؟ «وَ مَا أَخْطَأَهُ»؛ اینکه به تو نرسید. حالا گفتش: خوبی به تو نرسید یا بدی به تو نرسید. نفع به تو نرسید یا شر به تو نرسید، هر دو تایش ها!هر دوتایش؛ مؤمن باید این را بداند به این که آن چرا که به او در این عالم می رسد و آن چرا که به او نمی رسد، این ها بی حساب نیست، خوب توجّه کنید! بی حساب نیست، تصادفی نیست، کسی که مؤمن است اصلاً این جوری فکر نمی کند. من سرّش را نمی دانم، نه سرّ ندارد؛ این ها دو تا است. من نمی دانم سرّش را، نه اینکه سرّی در او نیست من حسابش را نمی دانم، نه اینکه بی حساب است؛ این ها دو تاست با هم. علی (ع)، می گوید: مؤمن، گوش می کنید؟! نسبت به خودش هر خیری هر شرّی هرنفعی هر ضرری برسد یا چی؟! دفع بشود ازش؛ این را می داند بی حساب چیه؟ نبوده، حالا حساب چی بوده، یک بحث دیگری است. اینجا یک چیز دیگری است، این را بهتان بگویم، و این است به این که یکی از روابط را می گویم، اجمالاً بدانید: کارهایی که ما می کنیم، اعمال ما رابطه دارد با آن اموری که به ما می رسد یا از دفع می شود. گوش کن! اعمال ما، مؤمن است می داند که اعمالش رابطه دارد، بی حسابی در کار نیست حساب دارد، یک کارهایی می کنی شد؟! بهت نفع می رسد. یک کارهایی می کنی به تو ضرر می خورد. یک کارهایی می کنی بلا از تو دفع می شود. یک کارهایی می کنی بهت بلا می رسد. توجّه کنید. این را بدان! بی حسابی نیست، دقیقا همه اش حساب شده است. علی (ع) می گوید: «لَا يَجِدُ رَجُلٌ‏ طَعْمَ‏ الْإِيمَانِ‏ حَتَّى»؛ به قول ما به قدری دقیق، به قول ما حصر هم تویش هست. این را بداند: «مَا أَصَابَهُ لَمْ يَكُنْ لِيُخْطِئَهُ»؛ 📌 اینکه به تو رسیده بی حساب نبوده، «وَ مَا أَخْطَأَهُ لَمْ يَكُنْ لِيُصِيبَهُ»؛ آنی که ازتو دفع شده، به تو نرسیده؛ حالا خیرش یا شرّش، هرچه می خواهد باشد، آن این طور نبوده باز هم بی حساب باشد، به قول ما شانسی باشد، این حرف ها توی کار خدا نیست. بحار الأنوار ج75، ص44 وَ قَالَ(ع) ‏ لَا يَجِدُ رَجُلٌ‏ طَعْمَ‏ الْإِيمَانِ‏ حَتَّى‏ يَعْلَمَ‏ أَنَّ مَا أَصَابَهُ لَمْ يَكُنْ لِيُخْطِئَهُ وَ مَا أَخْطَأَهُ لَمْ يَكُنْ لِيُصِيبَهُ. 〰〰〰〰〰 شرح حدیث رحمت الله علیه @mojtabatehrani
﷽ 📍 اهل معرفت می فرمایند: توکّل به خداوند از سخت ترین و مشکل ترین منازل عامّه مردم است❗️ 📌خواجه عبدالله انصاری می گوید: «اَلتَوَکُّلُ کِلَةُ الْأَمْرِ کُلِّهِ إِلَی مَالِکِهِ»؛ توکّل، واگذار کردن تمام امور به مالکش است، «وَ التَّعْوِیْلُ عَلَی وِکالَتِهِ»؛ و اعتماد نمودن به وکالت اوست. 📌 موکّل وقتی وکیل می گیرد و امری را به او واگذار می کند، اعتمادش به این وکالت است؛ یعنی به خاطر همین اعتماد، امرش را به او واگذار می کند. «وَ هُوَ مِنْ أَصْعَبِ مَنازِلِ الْعَآمَّةِ عَلَیهِم»؛ این، از سخت ترین و مشکل ترین منازل عامّه؛ یعنی مردم است. «وَ أوهَنِ السُّبُل عِندَ الْخَاصَّةِ»؛ امّا کسانی که از خواصّ عباد خدا هستند، این منزل و این جایگاه در سیر الی الله سبک ترین راه ها برای آن هاست. 📌 امّا کسانی که در ابتدای سیر و سلوک هستند و تازه در این راه قدم گذاشته اند، توکّل الی الله برای آن ها مشکل است، ولی آن هایی که در سیر الی الله هستند، توکّل برایشان آسان است. «لِأَنَّ الْحَقَّ تَعَالَی قَدْ وَکَّلَ الْاُمُورَ کُلَّهَا إلَی نَفْسِهِ»1️⃣؛ چون خداوند تمام امور را واگذار کرده است به خودش ، «وَ ایأس العَالَم مِنْ مِلْکِ شَیْءٍ مِنْهَا»1؛ و تمام اهل عالم ماسوای خودش را مأیوس کرده از اینکه نسبت به امور عالم مالکیّت داشته باشند. 📌 «أزِمَّةِ الْاُمُور طُرّاً بِیَدِهِ وَ الْکُلُّ مُسْتَمِدَّةٌ مِنْ مَدَدِهِ»2️⃣. تمام امور به دست قدرت او است و مالک حقیقی اوست. «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ». 1️⃣منازل السائرين، ج2، ص 13 2️⃣منظومه حاج ملا هادی سبزواری شهید مطهری؟ره؟، ج1، ص12 〰〰〰〰〰 📚 📕 🏷 جلسه دوم رحمت الله علیه @mojtabatehrani
﷽ 📍توکل از منظر پیغمبراکرم(ص) !! 📌لذا بهتر این است که ببینیم پیغمبر اکرم(ص) توکّل را چگونه بیان می فرمایند. «سَأَلَ النَّبِيُّ(ص)عَنْ جَبْرَئِيلَ مَا التَّوَكُّلُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ پیغمبر(ص) به جبرائیل فرمود: توکّل بر خدا چیست؟ 📌«فَقَالَ الْعِلْمُ‏ بِأَنَّ الْمَخْلُوقَ‏ لَا یَضُرُّ»؛ جبرائیل(ع) گفت علم به اینکه مخلوق نمی تواند زیان برساند، «وَ لَا یَنْفَعُ»؛ و نفع برساند، «وَ لَا یُعْطِی»؛ و عطا کند، «وَ لَا یَمْنَعُ»؛ و جلوگیر باشد، «وَ اسْتِعْمَالُ الْیَأْسِ مِنَ الْخَلْقِ»؛ و اینکه از مخلوق قطع امید کند، «فَإِذَا كَانَ الْعَبْدُ كَذَلِكَ»؛ 📌آنگاه که بنده این چنین شد؛ یعنی روح، چنین حالتی پیدا کرد که ماسوای الله منهای خدا نمی تواند به او ضرر یا نفع برساند، عطا یا منع کند و این روح از غیر خدا مأیوس شد؛ یعنی امیدش را گسست و این دل با قدرت کاملۀ حق پیوند خورد، «لَمْ یَعْمَلْ لِأَحَدٍ سِوَى اللَّهِ»؛ دیگر عملی انجام نمی دهد مگر برای خدا،«لَمْ یَعْمَلْ لِأَحَدٍ سِوَى اللَّهِ وَ لَمْ یَرْجُ وَ لَمْ یَخَفْ سِوَى اللَّهِ»؛ 📌 دیگر امیدش به هیچ جا نمی رود، و جز خدا از هیچ کس و از هیچ چیز بیم ندارد، رشته امیدش به خدا پیوند می خورد، بیمش از خداست، «وَ لَمْ یَطْمَعْ فِی أَحَدٍ سِوَى اللَّهِ»؛ جز خدا طمع نسبت به هیچ کس پیدا نمی کند، «فَهَذَا هُوَ التَّوَكُّلُ»1️⃣؛ پس این است توکّل. 1️⃣ بحارالأنوار، ج 68، ص 138 〰〰〰〰〰 📚 📕 🏷 جلسه دوم 📌حاج_آقا_مجتبی_تهرانی رحمت الله علیه @mojtabatehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 📍 با فضیلت ترین اعمال در نزد خداوند❗️ 📌امام علی(ع) می فرماید: «قَالَ أَنَّ النَّبِیَّ(ص) سَأَلَ‏ رَبَّهُ‏ سُبْحَانَهُ‏ لَیْلَةَ الْمِعْرَاجِ»؛ ‏ پیغمبر اکرم(ص) در شب معراج از خداوند سؤال کرده، «فَقَالَ یَا رَبِّ»؛ به خداوند عرض می کند: پروردگارا! «أَیُّ الْأَعْمَالِ أَفْضَل»؛ کدام یک از اعمال فضیلتش بیشتر است؟ 📌 «فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ سپس خداوند فرمود: «لَیْسَ شَیْ‏ءٌ عِنْدِی أَفْضَلَ»؛ چیزی نزد من با فضیلت تر نیست، «مِنَ التَّوَكُّلِ عَلَیَّ»؛ از توکّل کردن بر من، «وَ الرِّضَا بِمَا قَسَمْتُ»1️⃣؛ و رضا دادن و خشنود بودن به آنچه را که نصیب او کرده ام. 1️⃣ بحارالأنوار، ج 74، ص 21 〰〰〰〰〰 📚 📕 🏷 جلسه دوم 🎞 حاج_آقا_مجتبی_تهرانی رحمت الله علیه @mojtabatehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 📍 امید به مخلوق امداد غیبی را قطع می کند❗️ 📌در روایتی، خداوند خطاب به حضرت داود(ع) می فرماید: «مَا اعْتَصَمَ‏ بِي عَبْدٌ مِنْ‏ عِبَادِی‏ بِأَحَدٍ مِنْ‏ خَلْقِی‏ عَرَفْتُ‏ ذَلِكَ‏ مِنْ‏ نِیَّتِهِ‏»؛ هیچ بنده ای از بندگان من، متوسّل نشد و در پناه احدی از مخلوقین من قرار نگرفت که من این را در دلش شناسایی کردم. 📌 «مِنْ‏ نِیَّتِهِ‏»؛ یعنی دیدم که تهِ دلش، امیدش به مخلوق من است نه به من، تکیه گاهش غیر من است نه من. «إِلَّا قَطَعْتُ أَسْبَابَ السَّمَاوَاتِ مِنْ یَدَیْهِ»؛ مگر اینکه تمام اسباب های آسمانی را بر او قطع می کنم؛ یعنی هیچ مدد غیبی متوجّه او نیست. 📌«وَ أَسَخْتُ الْأَرْضَ مِنْ تَحْتِهِ»؛ زمینی را که زیر پای اوست، بر او خشمناک می کنم، «وَ لَمْ أُبَالِ بِأَیِّ وَادٍ یَهْلِكُ‏»1️⃣؛ و دیگر باکی ندارم که در کدام وادی به هلاکت برسد. همان گونه که سبب ساز است سبب سوز هم هست. 1️⃣ وسائل الشیعه، ج 15، ص 211 〰〰〰〰〰 📚 📕 🏷 جلسه اول 🎞 📌حاج_آقا_مجتبی_تهرانی رحمت الله علیه @mojtabatehrani
﷽ 📍 پایداری متوقف بر چهار چیز است ❗️ 📌 بحث ما راجع به حرکت امام حسین (ع) و قیام حضرت بود که در دو رابطه عرض کردم، پایداری در حرکت به سوی حق و پایداری در حرکت برای به پاداشتن حق بود که اوّلی جنبۀ معرفتی و دوّمی جنبۀ اجتماعی داشت. 📌پایداری، متوقّف بر سه چیز است. یک، تشخیص حق. دو، تشخیص راهی را که انسان را به آن حق می رساند. سه، حرکت به سوی آن هدف که حق است و چهار، پایداری. اهمّ این چهار مطلب مسئلۀ پایداری در حرکت است . چرا؟ چون اگر پایداری در این حرکت نباشد به مقصد نخواهد رسید. خیلی روشن است. 📌در بُعد اجتماعی اش، آن کس به این هدفش می رسد که در جامعه دین الهی را اقامه کند و پای آن بایستد. امام حسین(ع)هم همین کار را کرد و به مقصودش نیز رسید. 📌 چون اگر این نبود، از اسلام خبری نبود. یعنی اگر این قیام و حرکت نبود، از اسلام خبری نبود، «وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَام». پایداری هم در راه وصول به حق، لقاءالله و هم پایداری در اقامۀ حق، دین الله است. این حرکت از نظر ظاهری است، امّا وابستۀ به هم است. 📌نمی توان از هم جدایش کرد. از جداسازی خبری نیست و آمیختۀ به هم است. ظاهر آن یک قیام است ولی باطنش دو چیز است. امام حسین(ع) به هر به خاطر پایداری اش به دو هدفش رسید. 〰〰〰〰〰 📚 منزل پنجم 📕 🏷 جلسه سوم رحمت الله علیه @mojtabatehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 🔰 اولین فدایی حسین(علیه السلام ) 〰〰〰〰〰 🎞 ➖ حاج_آقا_مجتبی_تهرانی رحمت الله علیه @mojtabatehrani
﷽ 🔰 هر لحظه آزمایش !! رُوِيَ‏ عَنِ الْحُسَيْنِ‏ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ قَالَ: «اَلِاسْتِدْرَاجُ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ‏ لِعَبْدِهِ‏ أَنْ‏ يُسْبِغَ‏ عَلَيْهِ النِّعَمَ وَ يَسْلُبَهُ الشُّكْرَ» 📌 استدراج از ناحیۀخداوند نسبت به بنده اش این است که انواع نعمت ها را به سوی او سرازیر می کند و از طرفی حالت های شکر را از او ربوده و سلب می کند. 📌روایت از امام حسین صلوات الله علیه، منقول است که حضرت فرمودند: استدراج از ناحیۀ خداوند نسبت به عبدش،عبارت از این است که فراخی و گشایش به او بدهد از نظر نعمت هایش؛ ولی از طرفی چی؟ 📌سلب کند از او شکر و سپاس گزاری نسبت به نعمت های خداوند. مسئله ای من عرض کنم و او اینکه: ما در این دنیا که هستیم، همه ما مورد آزمایش های الهی قرار می گیرم همۀ ما در هر لحظه ای، مثل کسی که این نشسته، دارد امتحان پس می دهد. هیچ چیز بدون امتحان نیست، خدا امتحان مان می کند،بسم الله.. 📌امتحاناتش هم چند قسم است. یک قسم که نسبت به اولیا خاصّ خودش هم این گونه است، «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ»؛ آیه شریفه 155سورۀ بقره دارد. که من، قسم می خورد خدا، امتحانتان می کنم. 📌خدمتتان عرض شود که خوف و جوع و...خدمتتان عرض شود: کمبود مالی و خدمتتان عرض شود که بعد هم مسائل اینکه مصیبت ها به خصوص، نسبت به فرزند و امثال این ها؛ بعدش می گوید: «وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ»؛ این ها که پایش بایستند و این ها اثر سوء روی ایمانشان نگذارد. 📌یک قسم دیگر هم امتحان می کند. نگاه کنید! همیشه این طور نیست که آزمایش خداوند، این باشد که بگیرد آن چه را که داده است. نه خیر! عکسش را هم دارد، می دهد. یک وقت می گیرد آن چه که داده است، می خواهد امتحانت بکند، ببیندچند مرده حلّاجی. 📌 البتّه عرض کردم که مال اولیائش این جوری است، آن جاها، آن هم مال اولیا خاصّ خداست و غالباً برای این طرف نیست. از این طرف دارد و آن این است که او می دهد، با داده اش امتحانت می کند. اینجا همین است که امام حسین(ع)، می فرماید. 📌نگاه کن! و آن این است به اینکه «اَلِْاسْتِدْرَاجُ مِنَ اللَّهِ(تعالی) سُبْحَانَهُ‏ لِعَبْدِهِ»؛ آزمایش الهی به این نحو که استدراج معناش این است: نسبت به عبدش این جوری است، «أَنْ‏ يُسْبِغَ‏ عَلَيْهِ النِّعَمَ وَ يَسْلُبَهُ الشُّكْرَ»؛ و آن این است که گشایش میدهد به بنده اش، فراخی می دهد. استباغ؛ به اصطلاح ما گشایش، فراخی در زندگی را می گویند. 📌امّا از آن طرف، سلب می کند از شکر . بله، بنده خدا یادش می رود، آن وقت سلب شکر چند قسم دارد این: یک: و او این است به این که غفلت از این که خدا به اش داده، من بودم، خودم کردم، چکار کردم. تو که هستی، فهمیدی چه می خواهم بگویم؟ بدترین استدراج ها این است که آن نعمت را در راه رضای خدا مصرف نکند؛ در راه غضب الهی مصرف کند؛ یعنی نعمت را وسیلۀ معصیت قرار بدهد. 📌 این بدترین استدراج هاست. می بیند، معصیت می کند، خدا هم چیه؟ در روزیش را تنگ نمی کند، باز گشادش می کند. بفهم! بی چاره ات دارد می کند. چه بگویم من، نمی فهمی تو. میدان دارد باز می کند برایت، ببیند تو چند مرده حلّاجی. گوش می کنی چه می خواهم بگویم؟ بله، این هم امتحان است.
حضرت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه
﷽ 🔰 هر لحظه آزمایش !! رُوِيَ‏ عَنِ الْحُسَيْنِ‏ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ قَالَ: «اَلِا
🔰 شکر در هر حال !! 📌لذا انسان در دو حالت داده و ندادۀ الهی، هر دو شاکر باشد؛ چه آن گاه که می دهد، چه آن گاه که می گیرد. 📌 توجّه کنید چه می خواهم بگویم. این را می خواستم بگویم: فقط در حال داده، نه. می گیرد، شکرت، درست است؟!روایت از پیامبراکرم(ص) است، 📌«اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى‏ كُلِّ‏ حَالٍ» فهمیدی؟ « اَلْحَمْدُ لِلَّهِ‏ عَلَى »؛ چی؟ «كُلِّ‏ حَالٍ»؛ لذا اولیا، این حرف پیغمبر اکرم(ص) است: همۀ اولیا همین گونه بودند: «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ‏ عَلَى»؛ چی؟ «كُلِّ‏ حَالٍ»؛ البتّه، سرآمد آن ها حسین علیه السلام است؛ مافوق او ما نداریم. 📌توجّه می کنید چه می خواهم بگویم؟ چون در تمام موادی را که انسان در نظر می گیرد،در تمامش، همه اش می گفت: «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ، اَلْحَمْدُ لِلَّهِ، اَلْحَمْدُ لِلَّهِ»؛ تا آن آخرین لحظه، « إِلَهَی رِضَاً بِقَضَائِک».  سورۀ مبارۀ بقره، آیه 155 وَ قَالَ(ع)‏ الِاسْتِدْرَاجُ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ‏ لِعَبْدِهِ‏ أَنْ‏ يُسْبِغَ‏ عَلَيْهِ النِّعَمَ وَ يَسْلُبَهُ الشُّكْرَ ... بحار الأنوار، جلد 75 صفحه 117 عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) إِذَا وَرَدَ عَلَيْهِ أَمْرٌ يَسُرُّهُ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى هَذِهِ النِّعْمَةِ- وَ إِذَا وَرَدَ عَلَيْهِ أَمْرٌ يَغْتَمُّ بِهِ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ‏ عَلَى‏ كُلِّ‏ حَالٍ‏. کافی، جلد2، صفحه 97 - وسائل الشیعه، جلد3، صفحه 247 〰〰〰〰〰 شرح حدیث 📌حاج_آقا_مجتبی_تهرانی رحمت الله علیه @mojtabatehrani ➖➖➖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 🔰 هر لحظه امتحان، هر لحظه شکر!! رُوِيَ‏ عَنِ الْحُسَيْنِ‏ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ قَالَ: «اَلِاسْتِدْرَاجُ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ‏ لِعَبْدِهِ‏ أَنْ‏ يُسْبِغَ‏ عَلَيْهِ النِّعَمَ وَ يَسْلُبَهُ الشُّكْرَ» ترجمه: استدراج از ناحیۀخداوند نسبت به بنده اش این است که انواع نعمت ها را به سوی او سرازیر می کند و از طرفی حالت های شکر را از او ربوده و سلب می کند. 〰〰〰〰〰 شرح حدیث 🎞 رحمت الله علیه @mojtabatehrani
﷽ 📍 یک نمونه ای از مردان دارای استقامت و پایداری ❗️ 📌حالا به‏عنوان نمونه، یک ماجرا از مردان اهل استقامت نقل می‏کنم و یکی هم از زنان اهل پایداری. جنگ اُحد از دلخراش‏ترین غزوات پیغمبراکرم(ص) بود. 📌بعد از آنکه عدّه‏ای از مسلمانان که پیغمبر(ص) آن‏ها را گماشته بود تا گردنه را حفظ کنند، از فرمان حضرت تخلّف کرده و سنگر را رها کردند، مشرکین مسلمانان را دور زدند و جنگ مغلوبه شد. بسیاری از مسلمانان کشته شده و بقیه هم فرار کردند. فقط پیغمبراکرم(ص) ماند و حضرت‏علی‏(ع)! 📌در تاریخ معروف است که یکی دیگر از اصحاب به نام ابودجانه هم فرار نکرد و خدمت پیغمبر‏اکرم(ص) ماند. وقتی پیغمبر(ص) چشمش به او افتاد، فرمود: ای ابودجانه! من بیعتم را از تو برداشتم؛ یعنی به من تعلّقی نداشته باش! برو به سلامت! هرجا که می‏خواهی برو! این کسی را هم که می‏بینی کنار من ایستاده، علی‏(ع) است؛ حساب تو با او فرق می‏کند. علی از من است و من از علی هستم. 📌ابودجانه وقتی سخن پیغمبر(ص) را شنید، شروع به گریه کرد و گفت: به‏خدا قسم، من هرگز از بیعت با تو و از تعلّقی که به تو دارم، دست برنمی‏دارم! سپس چهار مطلب گفت که غرض من هم همین مطالب است. 📌 ابودجانه به پیغمبر(ص) عرض کرد: کجا بروم؟ به‏سوی همسرم بروم که خواهد مُرد؟ به خانۀ خود بروم که خراب خواهد شد؟ به طرف اموال خود برگردم که فانی می‏شود؟ یا اینکه از مرگ و أجل بگریزم که بالاخره مرا خواهد گرفت؟ 📌بالاخره پیغمبر(ص) به او اذن ماندن داد و او با حضرت‏علی‏(ع) رفتند و شروع به جنگیدن کردند؛ آن‏قدر به بدن او جراحت وارد شد که روی زمین افتاد. حضرت‏علی‏(ع) بدن نیمه‏جان ابودجانه را برداشت و جلوی پیغمبر(ص) گذاشت. 📌 وقتی چشمش به پیغمبر(ص) افتاد، یک جمله گفت: آیا بیعت خودم را به آخر رساندم؟ یعنی آیا پایداری کردم و به مقصد رسیدم؟ پیغمبر(ص) به او فرمودند: آری. بعد هم حضرت در حقّ او دعا کردند. 〰〰〰〰〰 📚 منزل پنجم 📕 🏷 جلسه چهارم 📌 حاج_آقا_مجتبی_تهرانی رحمت الله علیه @mojtabatehrani
﷽ 📍 یک نمونه ای از زنان دارای استقامت و پایداری ❗️ 📌یک نمونه هم از زنان اهل پایداری را مثال می‏زنم. این پیرزن با شوهرِ پیرش، در خانه نشسته‏اند و صبحانه می‏خورند که کسی در می‏زند. مرد در را باز کرد و برگشت. همسرش دید نامه‏ای در دست شوهر است. 📌 پرسید: که بود؟ مرد پاسخ داد: نامه‏ای از جانب امام‏حسین‏(ع) آمده است. پرسید: چه نوشته است؟ نوشته است: «بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیمِ. مِنَ الحُسَینِ بنِ عَلِی إلَی الرَّجُلِ الفَقِیهِ حَبِیبِ‏بن‏ِمَظَاهِرِ الأسَدِی، أمَّا بَعدُ فَقَد نَزَلتُ بِکربَلَا، وَ أنتَ تَعلَمُ قَرَابَتَنَا مِن رَسُولِ اللهِ فَإن أرَدتَ نُصرَتَنَا فَاقدِم إلَینَا عَاجِلاً سَرِیعاً»1️⃣؛ چقدر امام‏حسین(ع) از حبیب تجلیل می‏کند؛ از حسین به مردی فقیه، حبیب‏بن‏مظاهر؛ می‏فرماید: ما وارد کربلا شده‏ایم. همسرش گفت: حالا می‏خواهی چه کنی؟ می‏گویند: حبیب آنجا تقیّه کرد؛. لذا حبیب به همسرش گفت: من نمی‏توانم به یاری امام‏حسین‏(ع) بروم. چون اگر بروم، عبیدالله خانۀ مرا خراب می‏کند، اموالم را غارت می‏کند و تو را به اسارت می‏گیرد. برای همین من نمی‏روم. حالا پاسخ‏های همسر حبیب را با حرف‏های ابودجانه مقایسه کنید. همسرش گفت: یعنی نمی‏روی پسر پیغمبر(ص) را یاری کنی؟ روز قیامت چگونه می‏خواهی جواب پیغمبر(ص) را بدهی؟ آیا فکر قیامتت را کرده‏ای؟ تو برو! 📌بگذار عبیدالله خانۀ مرا خراب کند و اموالمان را غارت کند و مرا به اسارت ببرد. همسر حبیب وقتی از حبیب ناامید شد و دید این حرف‏ها کارساز نیست، مقنعۀ خود را از سر برداشت و روی سر حبیب انداخت و گفت: اگر این‏طور است، پس مثل زنان در خانه بنشین! بعد هم یک جمله خطاب به امام‏حسین‏(ع) گفت؛ عرض کرد: یا اباعبدالله(ع)! ای کاش من مَرد بودم به کربلا می‏آمدم و یاری‏ات می‏کردم! حبیب وقتی از همسرش اطمینان پیدا کرد، گفت: چنان کربلایی بروم که تا قیام قیامت زبانزد شود! 1️⃣مکاتیب الأئمه؟عهم؟، ج 3، ص 145 〰〰〰〰〰 📚 منزل پنجم 📕 🏷 جلسه چهارم رحمت الله علیه @mojtabatehrani
﷽ 📍 نمونه تاریخی از عدم استقامت و پایداری در جنگ جمل ❗️ 📌طلحه و زبیر دو نفر از اصحاب شناخته شدۀ پیغمبراکرم(ص) در تاریخ اسلام هستند. در تاریخ آمده که این ها در جنگ جمل، مقابل علی (ع) ایستادند. من از شما یک سؤال می کنم؛ آیا این ها روایت پیغمبراکرم(ص) را نشنیده بودند که حضرت فرمودند: «عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ یَدُورُ حَیْثُمَا دَارَ»1️⃣؟ قطعاً شنیده بودند. حالا چه شد که در مقابل امام علی(ع) قرار گرفتند؟ این ها از حق کناره گیری کردند. البتّه ریشۀ این مسئله را در جلسات آینده بیشتر توضیح خواهم داد. وقتی که حضرت امیرالؤمنین (ع) با زبیر صحبت کردند، کناره گیری کرد و با حضرت نجنگید؛ لذا رفت و خودش را از صحنه خارج کرد، امّا به سپاه امام علی(ع) هم مُلحق نشد. وقتی زبیر از معرکه خارج شد، کسی رفت و او را کشت و شمشیر و سرش را پیش حضرت امیرالمؤمنین (ع) آورد. حضرت شمشیر زبیر را در دست گرفت و گفت: «سَیفٌ طَالَمَا جُلِّىَ بِهِ الکَربَ عَن وَجهِ رَسُولَ اللهِ(ص)»؛ می دانید این شمشیر چه شمشیری است؟ چه بسیار غصّه هایی که این شمشیر از چهرۀ پیغمبراکرم(ص) بر طرف کرد؛ امّا سرنوشت صاحبش این شد!چرا عاقبت زبیر به اینجا رسید؟ چون در مسیر حق پایداری نکرد. زبیر حق را تشخیص داد، راهش را هم شناخت، حرکت هم کرد، امّا پایداری نکرد؛ در میانۀ راه، عواملی موجب انحراف او شد. امام حسین (ع) این درس را به ابنای بشر آموخت که وقتی حق را تشخیص دادید، راهش را شناختید و در آن حرکت کردید، باید تا آخر ایستادگی کنید . 1️⃣بحارالأنوار، ج 10، ص 105 〰〰〰〰〰 📚 منزل پنجم 📕 🏷 جلسه سوم @mojtabatehrani_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 📍 نمونه تاریخی از عدم استقامت و پایداری در جنگ جمل ❗️ 〰〰〰〰〰 📚 🏷 جلسه سوم 🎞 حاج_آقا_مجتبی_تهرانی رحمت الله علیه @mojtabatehrani
﷽ 📍 نگرانی حضرت موسی(ع) برای بچّۀ کوچکش ❗️ 📌در کتب تاریخ می نویسند: حضرت موسی(ع) هم که از انبیای مرسل(ع) است، موقع وفاتش که شد، عزرائیل(ع) نزد او آمد. حضرت به او گفت: برای چه آمده ای؟ برای ملاقات آمدی یا برای قبض روح؟ گفت: برای قبض روح شما آمده ام. گفت: بسیار خوب؛ اجازه بده از خانواده ام خداحافظی کنم. عزرائیل(ع) گفت: من اجازه ندارم. 📌 حضرت گفت: اجازه بده سجده کنم. ملک الموت گفت: باشد، این مقدار را وقت دارید. حضرت سجده کرد و در سجده گفت: خدایا! به او امر کن که به من اجازه دهد تا با خانواده ام خداحافظی کنم. 📌خدا هم دعای او را مستجاب کرد و به عزرائیل(ع) امر فرمود که به حضرت موسی(ع) مهلت دهد. بعد حضرت موسی(ع) رفت و اوّل با مادرش خداحافظی کرد. به مادرش گفت: می خواهم به سفر بروم. مادر پرسید: کجا؟ گفت: سفر آخرت! 📌مادرش گریه کرد و با او خداحافظی کرد و با هم وداع کردند. آن حضرت نزد همسر و بچّه هایش آمد و با آن ها هم خداحافظی کرد. من در تاریخ این گونه دیدم که حضرت بچّۀ کوچکی داشت که شروع کرد به گریه کردن و حضرت موسی(ع) هم خودش به گریه افتاد. 📌از ناحیۀ خداوند خطاب رسید: یا موسی! تو می خواهی اکنون به ملاقات ما بیایی، چرا گریه می کنی؟ پاسخ داد: من برای این ها، وضعشان و این بچّه که مورد علاقۀ من است گریه می کنم. 📌به او خطاب شد: یا موسی! عصایت را به دریا بزن. حضرت عصایش را به دریا زد و دریا شکافته شد. این کار سابقه هم داشت و حضرت موسی(ع) این کارها را می کرد. بعد حضرت عصایش را به سنگی زد و دید که کِرمی در دل سنگ است و دارد برگ سبزی را می خورد. 📌خدا گفت: موسی!ربوبیّت مرا می خواهی ببینی؟ نگاه کن؛ ته دریا، در دل سنگ، کرم کوچکی هست، من دارم روزی اش را می دهم و حواسم به او هست؛ آن وقت بچّه تو را یادم برود؟ اینجا حضرت موسی(ع) به عزرائیل(ع) گفت: جانم را بگیر و مسئله تمام شد. 〰〰〰〰〰 📚 منزل پنجم 📕 🏷 جلسه ششم حاج_آقا_مجتبی_تهرانی رحمت الله علیه @mojtabatehrani