eitaa logo
مجتمعنا
689 دنبال‌کننده
130 عکس
20 ویدیو
17 فایل
برخی یادداشت ها و درس گفتارهای محمدرضا قائمی نیک در اینجا، به عنوان شخص حقیقی می نویسم @MRghaeminik
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتاری از آیت الله جوادی آملی در مورد شهید آوینی سلاله‌ی‌ سلسله‌ی‌ سادات‌ [قسمت دوم] ولی‌ مکتب‌ الهی‌ که‌ عوالم‌ سه‌‌گانه‌ی‌ طبیعت‌ و مثال‌ و عقل‌ را اثبات‌ می‌نماید و هر کدامِ آن‌ها را مظهر نامی‌ از نام‌های‌ جلال‌ و جمال‌ الهی‌ می‌داند و برای‌ عروج‌ انسان‌ ملکوتی‌ مرزی‌ قائل‌ نیست‌ و لقاء‌اللّه‌ را که‌ هماره‌ بیکران‌ بوده‌ و هست‌ و خواهد بود، مائده‌ و مأ‌دُبه‌ی‌ سالک صالح‌ و عارف‌ واصل‌ و شاهد عاشق‌ می‌داند، بحر تیار و دریای‌ مواج‌ هنرورزی‌ را فراسوی‌ هنرمند اسلامی‌ قرار می‌دهد تا پیام‌های‌ گوناگون‌ را که‌ از هاتف‌ عقل‌ و منادی‌ غیب‌ از ورای حجاب‌های‌ نوری‌ و ظلمانی‌ دریافت‌ کرده‌ است‌ به‌ قلمرو مثال‌ منفصل‌ درآورده‌ و از آن‌ پایگاه‌ به‌ مرحله‌ی‌ وهم‌ و خیال‌ تنزل‌ داده،‌ سپس‌ به‌ منصّه‌ی‌ حسّ و صحنه‌ی‌ صورت نازل‌ نماید تا بادیه‌نشینان‌ تشنه‌ی‌ حس‌ را بر بال‌های‌ ظریف‌ هنر نشانده‌ و از خاکدان‌ طبیعت‌ به‌ دامنه‌ی‌ مثال‌ و خیال‌ رسانده‌ و از آن‌جا به‌ قلّه‌ی‌ رفیع‌ عقل‌ و مقام‌ منیع‌ غیب‌ واصل‌ کند، تا از زبان‌ مولای‌ غیب‌ و شهادت، نغمه‌ی‌ دل‌انگیز "...فادخلی‌ فی‌ عبادی‌ و ادخلی‌ جنتی" را با گوشی‌ بشنود که‌ در سایه‌ی‌ قرب‌ نوافل‌ فراهم‌ کرده‌ و با روحی‌ درک کند که‌ با ولای‌ جمع‌ فضایل‌ به‌‌دست‌ آمده‌ است؛‌ تا روشن‌ گردد که‌ سیر از زمین‌ طبیعی‌ به‌ سپهر مادی‌ نتیجه‌ی‌ هنر ماده‌ است،‌ ولی‌ سلوک از طبیعت‌ به‌ مثال‌ و از آن‌جا به‌ عقل‌- و خلاصه‌ جهان‌ را از عقل‌ شروع‌ کردن‌ و به‌ عاقل‌ ختم‌ نمودن‌- محصول‌ هنر الهی‌ است‌ که‌ اسلام‌ داعیه‌ی‌ آن‌ را داشته‌ و هماره‌ تربیت‌‌یافتگانی‌ جامع‌ را ارائه‌ کرده‌ و می‌کند و هیچ‌ هنری‌ به‌ از این‌ نیست‌ که‌ انسان‌ کامل‌ جامع‌ به‌ نوبه‌ی‌ خود دو سر خط‌ حلقه‌ی‌ هستی‌ را به‌ هم‌ بپیوندد و صعود و نزولی‌ را که‌ خود پیموده‌ است، در قالب‌ هنر عرضه‌ کند تا سالکان‌ هنردوست‌ را به‌ همراه‌ هنرپروری‌ خویش‌ به‌ منطقه‌ی‌ وسیع‌ آفرینش‌ آگاه‌ کند و فطرت‌ جمال‌دوست‌ و جلال‌نواز آنان‌ را از انس‌ با گِل‌رخان‌ خاک‌آلود طبیعت‌ و نوازندگان‌ غبارین‌ ماده‌ و سرایندگان‌ ژولیده‌ی‌ زمین‌ و خوانندگان‌ گردگرفته‌ی‌ بستر غبراء برهاند و به‌ جمال‌ بی‌زوال‌ ماورای طبیعت‌ و جلال‌ بی‌مثال‌ معنی‌ و کمال‌ بی‌وبال‌ عقل‌ و غیب‌ و نوای‌ دلپذیر و روح‌انگیز مولای‌ هر عبد صالحی‌ برساند؛ تا معلوم‌ شود که‌ طواف‌ در مدار بتکده‌ و میکده‌ و عشرتکده‌ و بالاخره‌ طبیعتکده، شایسته‌ی‌ انسان‌ هنرجو و کمال‌دوست‌ نیست،‌ بلکه‌ هنر در بازشناسی‌ مجدد عالم‌ و آدم‌ و جهان‌ را وسیع‌تر از منظر محدود طبیعیون‌ شناختن‌ و انسان‌ را همتای‌ فرشتگان‌ بلکه‌ بالاتر دیدن‌ است؛ و راه‌ نیل‌ به‌ این‌ هدف‌ سامی از عقبه‌های‌ کئود گذشتن‌ و میدان‌های‌ مین‌ را با ایثار نفیس‌ و بذل‌ نفس‌ پشت‌ سر گذاشتن‌ و برای‌ همه‌ی‌ راهیان‌ کوی‌ هنر و سوی‌ ظفر ره‌آوردی‌ چون‌ ره‌‌توشه‌ی شهید فقید سیدمرتضی‌ آوینی(ره) آوردن‌ است. و جامه‌ی‌ رسای‌ هنر و پوشش‌ پرنیانی‌ هنرپروری‌ جز بر اندام‌ کامل‌ جامع‌ سالکانی‌ چون‌ شهیدان‌ شاهد برازنده‌ نیست‌ و قبای‌ اطلس‌ هنر جز برای‌ قامت‌‌ راست‌‌قامتان‌ تاریخ‌ و شیفتگان‌ خدمت‌ نه‌ تشنگان‌ قدرت‌، زیبنده‌ نخواهد بود. برتن‌ ناقصان، قبای‌ کمال‌ به‌ طراز هنر ندوخته‌اند گرچه‌ قرآن‌ کریم‌ که‌ کلام‌ خدای‌ بی‌چون است‌، معارفی‌ والاتر از شهود عارفان‌ و فهم‌ حکیمان‌ و درک فقیهان‌ و اندیشه‌ی‌ متکمان‌ و باور محدثان‌ و یافته‌های‌ مورخان‌ و صدها فرزانه‌ی‌ خردمند دیگر دارد- زیرا مجلای‌ متکلم‌ نامتناهی،‌ هر آینه‌ کلامی‌ نامحدود خواهد بود؛ چنان‌که‌ درجات‌ بهشت‌ موعود، نامحدود به‌ عدد آیات‌ قرآن‌ کریم‌ می‌باشد و به‌ قاریان‌ آگاه‌ به‌ معانی‌ و آشنای‌ به‌ احکام‌ و حِکَم‌ قرآن‌ گفته‌ می‌شود: "بخوان‌ و بالا برو" و خواننده‌ی‌ رسمی‌ بهشتیان‌ داوود پیامبر است- لیکن‌ اثر بارز و شاخص‌ هنری‌ آن‌ همانا در این‌ است‌ که‌ از رهگذر فصاحت‌ و کوی‌ بلاغت‌ که‌ چهره‌ی‌ خاص‌ هنر سمعی‌ است‌ لطایف‌ بلند عالم‌ لاهوت‌ را در پرده‌ی‌ استبرقی‌ عقل‌ پیچیده‌، آنگاه‌ در جامه‌ی‌ پرنیانی‌ مثال‌ و خیال‌ و وهم‌ پوشانده،‌ سپس‌ در کسوت‌ حریری‌ آیه‌ و سوره‌ ارائه‌ نموده‌، در این‌ حال‌ جهانیان‌ را به‌ تماشای‌ آن‌ فراخوانده‌ و به‌ تحدی‌ و مبارزه‌ دعوت‌ کرده‌ و عجز همگان‌ را در ساحت‌ قدس‌ هنر ادبی‌ خویش‌ آشکار کرده‌ و قبل‌ از قیام‌ قیامت‌ کوس‌ "لِمَنِ‌ المُلک" سر داده‌ و پاسخ‌ اعتراف‌آمیز و عجزآلود "للّه‌ الواحدِ القهّار" را از همگان‌ دریافت‌ می‌نماید.
هدایت شده از اجتهاد
💢تعمیر و توسعه مزار معصومین در فقاهت انقلابی امام ✍️حجت‌الاسلام محسن قنبریان اگر سعودی با همین وضعیت سفیانی‌گری در مذاکره با بخشی از علماء شیعه به توافقی برسد که حرم برای ائمه بقیع بسازد نظر شما چیست؟! کمک می‌دهید؟! امام خمینی درباره حرم رسول الله (ص) فرمود: «رسول الله نیازی به مساجد اشرافی [مسجدالنبی] و مناره‌های تزییناتی ندارد.» اما درباره آستان قدس می‌فرماید: مرکز ایران است! و به خادمی آن حسرت می‌خورد. این دو چگونه قابل جمع است؟ چگونه پیامبر (ص) به تزیینات نیاز ندارد اما پیامبر زاده دارد؟! پاسخ اجمالی: در فقاهت انقلابی امام در این وضعیت فرضی نباید به سعودی برای ساخت حرم کمک کرد. اسلام آمریکایی سعودی هم تعمیر و توسعه‌اش و هم تخریب بقیع‌اش، هردو محکوم است. تعمیر و توسعه در اسلام اصیل موجه است. ➕ تفصیل نظر امام خمینی + تفاوت فتاوای مبتنی بر این مبنا + مبنای فقهی امام مستند به سیره و سخن معصوم 📝 در «اجتهاد» مطالعه نمایید: http://ijtihadnet.ir/?p=75260 🆔 https://eitaa.com/ijtihad
مجتمعنا
💢تعمیر و توسعه مزار معصومین در فقاهت انقلابی امام ✍️حجت‌الاسلام محسن قنبریان اگر سعودی با همین وضع
در این دیدگاه دقیق استاد قنبریان، نکته ناگفته ای وجود دارد و آن اینکه فقاهت انقلابی، ناگزیر از بیان هستی شناسی موضوعات فقهی خود است. ما در ماجرای ساخت بناهای اسلامی و تفاوت آنها از بناهای غیر اسلامی، نیازمند توضیح هستی شناختیِ این امور هستیم و بدون این توضیح، عملاً این رویکرد فقاهت انقلابی، تبدیل به مسئله ای ایدئولوژیک شده و قابل اقناع برای مخاطب نیست. معماری، تکنولوژی، شهر و نظایر آنها یک وجه هستی شناختی دارند که بدون توجه به آنها نمی توان حکم فقهی قانع کننده ای مطرح کرد. بخشی از این وجه هستی شناختی در اشارۀ آیت الله جوادی آملی به خیال متصل و منفصل در پیام قبلی قابل مشاهده است؛ مخصوصاً اگر توجه داشته باشیم که انقطاع خیال متصل از خیال منفصل در هنر مدرن، تابع اراده ای سیاسی بوده است. به نظر می رسد بایستی به سنتِ قدما در فقه که همواره در کنار دانش های دیگری نظیر کلام و حکمت بوده اند، توجه جدی داشت. بسط و گسترش یک جانبۀ فقه، عملاً خودِ فقه را دچار آسیب می کند.
امکان‌های جهانی، آمارهای ملی و آستانۀ سکولارشدنِ زیارت [قسمت اول] در سال‌ها یا شاید اکنون بتوان گفت در دهه‌های اخیر، زیارت در انواع مختلف خود، مخصوصاً زیارت حضرت رضا (ع) در مشهد، شاهد رشد کمّی قابل توجهی بوده است. از آمارهای متعدد و متنوع حضور زائران که بگذریم، اجماع بر سر آمارهایی نظیر اینکه فردوگاه شهید هاشمی‌نژاد، دومین فردوگاه پر تردد کشور است، استان خراسان رضوی، حداقل در آستانۀ تحویل سال شمسی، بیشترین پذیرش مسافر را دارد و خلاصه آنکه در آخرین اخبار از دبیر شورای ملی زیارت، برای سال 1404، حدود 40 میلیون زائر در سال هدف‌گذاری شده است، وجود دارد. در کنار این آمار، توجه به زیرساخت‌های فنی، از جمله زیرساخت‌های جاده‌ای، حمل و نقل ریلی، پروازهای هوایی و نیز زیرساخت‌های شهری و اقامتی نظیر هتل‌ها، پاساژ‌ها، بیمارستان‌ها و حتیِ امکنۀ تفریحی نیز مورد تاکید بخش‌های اجرایی و در راس آنها معاونت زیارت استانداری خراسان قرار می‌گیرد. در همۀ این آمارها، نکتۀ قابل توجه، افزایش کمّی زائران است که در مقایسه با ادوار تاریخیِ دیگر مشهد یا حتی دیگر شهرهای زیارتی نظیر قم و شیراز و مکه، بسیار قابل توجه است. این آمار اگر مخصوصاً با قبل از ورود تکنولوژی‌های مربوط به سفر یا ساخت زیرساخت‌های اقامتی و یا حتی لوازم میزبانی مورد توجه قرار گیرد، بسیار عجیب است. ما در هیچ دوره‌ای از تاریخ نمی‌توانستیم این حجم از زائر را در شهرهای زیارتی شیعی یا حتی جهان اسلام به‌واسطۀ این حد از گسترشِ امکان‌های مادی و زیرساختی داشته باشیم. از این جهت، حتی گسترش زائران خانۀ خدا در عربستان نیز برای گذشتگان عجیب است. برج‌های عظیم، اتوموبیل‌های متعددی که زیارت را برای زائران تسهیل کرده است، امکان‌های زیرساختیِ حیرت‌آور در میزبانی زائران و بسیاری از امور دیگر، همگی نشان از تحولِ عظیمی در زیارت، حداقل در یک سدۀ گذشته‌ای دارد که تکنولوژی‌های فنی، اقتصادی، فرهنگی یا حتی اجتماعی به دست مسلمین رسیده است. با این‌حال این امکان‌های متعددِ تکنولوژیِ فنی یا زیرساخت‌های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی که حداقل در یک سدۀ گذشته به دست مسلمین رسیده و آنها آن‌را در خدمت زیارت قرار داده‌اند، علیرغم گسترش کمّی زیارت، در ایران، جهان تشیع و جهان اسلام، نه تنها نتوانسته باعث ارتقاء کیفیت زیارت شود، بلکه حتی باعث گسترش کمّی زیارت به تناسب بهره‌گیری از این امکان‌ها نیز نشده است. همانطور که می‌دانیم تقریباً اغلب امکان‌های فنی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و نظایر آنها که در جریان زیارت دخیل‌اند، علیرغم پیشرفت‌های قابل توجهی که در کشورهای اسلامی رقم خورده، اما از کشورهای توسعه یافته غربی یا شرقی وارد می‌شوند. علیرغم اینکه بسیاری از کشورهای اسلامی در تولید تکنولوژی‌های فنی یا پزشکی، زیرساخت‌های امنیتی یا اقتصادی و اجتماعی و نظایر آنها توانایی مونتاژِ محصولاتی را یافته‌اند، اما این امکان‌ها مخصوصاً در سطح کیفیِ بالا، چه در سطح قطعات و سازه‌های اصلی و چه در سطح محصولات نهایی، هنوز وامدار فروش نفت و وارداتِ آنها از کشورهای توسعه‌یافته غربی و بعضاً شرقی، مخصوصاً آسیای جنوب‌شرقی است. عمدۀ ابزارها و سازوکارهایی که در اقتصاد و امنیت و زیرساخت‌های فنی و پزشکی که در زیارت به‌طور مستقیم یا غیر مستقیم به‌کار گرفته می‌شوند، به‌طور کامل یا مونتاژشده و غیر مستقیم، تابع تحولات و پیشرفت‌های کشورهای توسعه‌یافته‌ای هستند که از حیث دینی، سکولار قلمداد می‌شوند. این روند وارداتی باعث شده است تا نه حتی در حوزه‌های قابل فهمِ علوم انسانی نظیر اقتصاد زیارت، فرهنگ زیارت، حقوق زیارت و نظایر آنها بلکه حتی در حوزه‌های فنی و پزشکیِ مربوط به زیارت، دو مسئلۀ غامض پیشِ روی کشورهای زائرپذیر باشد: https://eitaa.com/mojtamaona
[قسمت 2] 1) سکولارشدنِ زیارت و قرار گرفتن در آستانۀ گردشگری : بهره‌گیری زیاد و کم از محصولاتِ فنی، پزشکی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی سکولار در سامان‌دادن به زیارت، عملاً زیارت را تبدیل به الگویِ گردشگری و توریسم جهانی ساخته و به‌همین دلیل در بسیاری از حوزه‌ها و قلمروهای مربوط به زیارت، تفاوت‌ِ میان زیارت و گردشگری به حداقل رسیده است. بایستی توجه داشت که بسیاری از این زیرساخت‌ها و محصولاتی که از کشورهای توسعۀ یافتۀ غربی یا شرقی، بدون تحولی اساسی در ساختِ آنها و صرفاً با تغییر برچسب‌ها و برندها، به کشورهای اسلامی و شیعی از جمله ایران، «وارد» می‌شوند، به تناسب فضای گردشگری و توریسم ساخته‌شده و تکوین یافته‌اند؛ حال که این محصولات به‌طور گسترده و متوالی در امر زیارت به‌کار گرفته می‌شوند، با توجه به وزن تمدنیِ و فضای غالبِ گردشگریِ سکولارِ جهانی، امر زیارت را تبدیل به گردشگری یا حداکثر تبدیل به شکلی از اشکال زیارت در معنای مسیحی و غربیِ آن خواهند کرد. تنها کافی است به تفاوت‌های فضایی و محتوایی حسینیه‌های قابل اسکان، بازارهای شهرهای زیارتی، کاروان‌سراهای منتهی به شهرهای زیارتی و حتی امکانات مسافرت‌های زیارتی که اغلب متناسب با فضای زیارت شکل می‌گرفتند با آنچه که امروز به‌عنوان هتل، پاساژ و دیگر اقتضائات سفر در شهرهای زیارتی وجود دارد توجه کنیم تا فاصله‌گرفتن از ارزش‌های مقدس زیارت را به‌وضوح دریابیم. با این مسیر و کمرنگ‌شدنِ تفاوت‌های زیارت اسلامی-شیعی با گردشگری مذهبی یا حتی زیارت‌های مسیحی یا بودایی و هندویی، دیگر معنایی از آن زیارت شیعی-اسلامی باقی نخواهد ماند. زیارت اسلامی-شیعی یا تبدیل به یکی از انواع گردشگری مذهبی خواهد شد و یا در کنار دیگر اشکال زیارتِ مسیحی، یهودی، بودایی، هندویی و نظایر آنها، به‌عنوان یکی از خرده‌فرهنگ‌های جهانِ مدرن تلقی میشود. چنانکه مثلاً در آینده‌ای نه چندان دور، زیارتِ «سانتیاگو دِ کامپوستلا» در کنار زیارت حضرت رضا (ع)، یکی از انواع زیارت سکولار و در ذیل گفتارِ پلورالیسم دینی خواهد بود که با توجه به نکتۀ بعدی، دچار تناقضی اساسی خواهد شد. 2) منطقه‌ای و سکولارشدنِ پیام زیارت در عصر جهانی‌شدنِ سکولاریسم: زیارت، خواه در شکل اسلامی (شامل زیارت‌های اهل سنت و تشیع) و خواه در شکل شیعیِ آن، در هر دو حالت، مبتنی بر آموزه‌های جهانشمول است. خاتمیتِ نبوت در اسلام و ظهور حضرت حجت (عج) که ناظر به آموزۀ امامت و ولایت است، هر دو، ناظر به اعتقادی در اسلام و تشیع است که مبتنی بر آن، تمام ابناء بشر در سرتاسر عالَم، بایستی مخاطب این پیام حق و حقیقت باشند. نه پیام اسلام و نه پیام تشیع، هیچ‌کدام صرفاً ناظر به ایرانیان، شیعیان یا حتی مسلمین نیست، بلکه مخاطبِ آن، کلِ بشریت و «اهل عالَم» است. زیارت (و از جمله حج) نیز آموزه‌ای است که بایستی در همین مسیر فهمیده شود. با این مبنا و درک از زیارت، تردیدی در این باقی نمی‌ماند که اگر در توسعۀ زیرساخت‌های فنی، پزشکی، اقتصادی، امنیتی، اجتماعی و فرهنگی برای گسترش زیارت، از امکان‌های جهانی بهره گرفته می‌شود، طبیعتاً و منطقاً مخاطب زیارت و پیام معنویِ آن به‌طریق اولی بایستی جهانی باشد. از این جهت، اگر امکان‌های منتهی به گسترش کمّی زیارت، مستقیم و غیر مستقیم از کشورهای توسعه‌یافتۀ غربی و شرقی تامین می‌شود، طبیعتاً پیام معنوی زیارت اسلامی-شیعی نیز بایستی در سطح جهانی و در همان کشورهای توسعه‌یافتۀ سکولار غربی و شرقی مورد ارزیابی قرار گیرد. اگر هواپیما، اتوبوس، اتوموبیل، قطار، زیرساخت‌های اقامتی و شهرسازی، امکانات پزشکی و مهندسی، سازوکارهای امنیتی، تکنولوژی‌های ناظر به اقتصاد و فرهنگ و فضای مجازی و همۀ امور دیگر مربوط به زیارت، مستقیم و غیر مستقیم از دستاوردهای جهانِ مدرن غربی و کشورهای توسعه‌یافته تامین می‌شود، در ارزیابی موفقیت‌های زیارت شیعی یا اسلامی، بایستی عمق تاثیر آنرا در سرتاسر کرۀ خاکی مورد توجه قرار داد. اگر در ادوار گذشتۀ اسلامی، فی‌المثل در دورۀ صفوی، به‌جهت آنکه هنوز مدرنیتۀ غربی و محصولات آن در اقتصاد و فرهنگ و سیاست و مهندسی و پزشکی، در سرتاسر جهان گسترده نشده بود، زیارت را با بهره‌گیری از دستاوردهای خودِ تمدنِ اسلامی سامان می‌دادند و معماری و فرهنگ و اقتصاد و طب اسلامی و نظایر آنها در خدمت زیارت بود، امروزه که این امکان‌ها، به‌صورت مستقیم یا غیر مستقیم، خواه از حیث محصولات نهایی و خواه از حیث علوم پایۀ منتهی به تولیدِ محصولات، از کشورهای توسعه‌یافته غربی یا شرقی تامین می‌شود، بایستی عمق و گسترۀ پیام زیارت در این کشورها مورد توجه باشد؛ در غیر این‌صورت زیارت و پیام معنویِ آن، در قلمرو شیعی-اسلامی منحصر و محدود شده و از این‌جهت، معنای دیگری از سکولاریسم در زیارت که همان، محدودیتِ پیام اسلامی-شیعی به قلمرو منطقه‌ای است، رقم خواهد خورد. https://eitaa.com/mojtamaona
💠کانون غربشناسی و اندیشه اسلامی به مناسبت بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی و روز پاسداشت زبان فارسی برگزار می کند: 🔷تاثیر شاهنامه در احیا تفکر شیعی 🔸باحضور دکتر فرزاد قائمی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی 🔸شنبه ۲۹ اردیبهشت ماه؛ساعت ۱۲:۳۰ 🔸دانشگاه علوم اسلامی رضوی؛ سالن شهید سلیمانی کانون غربشناسی و اندیشه اسلامی @gharbshenasi_razavi
هدایت شده از فلسفه علوم اجتماعی
مواجهه با لحظه مرگ انسان، نحوه‌ی هستی‌اش، قابلیت و توانایی درک لحظه و زمان است. هر لحظه‌ای قابلیتهایی را دارد، برخی لحظات در برهه‌ای، انسان توانست ان را تکرارپذیر سازد. لذا توجه به این نکته حائز اهمیت است که این برهه در جایی از افق زمانی برای انسان ممکن شد، لذا انسان قبل از این برهه توانایی درک این امر را نداشت. برخی لحظات زندگی امکان و قابلیت تکرار ندارد،از جمله‌ی این لحظه‌ها که شاید گفت تنها لحظه‌ای که قابلیت تکرار ندارد،لحظه مواجهه با مرگ است. انسانی که این مواجهه را داشته باشد، امکان زندگی بعد از این لحظه برچیده می‌شود، از این رو برای انسان این لحظه واجد اهمیت خاص و وافر است. انسان از آنجا که نوع متوسط است در حکمت متعالیه، امکانهای متنوعی از مواجهه با مرگ برای‌ش ممکن می‌شود. لذا نحوه‌ی صورت‌بخشی زندگی در حرکت جوهری انسان، امکانهای مختلفی از مرگ را برای انسان ممکن می‌سازد. از این رو، این لحظه خاص مواجهه با مرگ، در برخی از انحاء انسانی، با جلوه‌ی خاصی مواجه خواهیم بود که در همه‌ی انسان‌ها این نحوه از مواجهه را نمی‌یابیم. نتیجه‌ی اول اینکه،نحوه‌ی حرکت جوهری انسان، در نوع مواجهه با لحظه مرگ متفاوت خواهد بود و در همه یکسان نیست و توجه به این خاص بودگی اهمیت خاص خود را دارد. نتیجه‌ی بعدی اینکه در لحظه مواجهه با مرگ، انحاء مختلف انسان، معنای خاصی را در این لحظه تکوین خواهند نمود که در همه‌ی این مواجهات با مرگ، یکسان نیست، بلکه تفاوتها و اختلاف‌های مختلف به لحاظ قوت وجود تکوین می‌شود. از این رو هر چه در این نوع مواجهه، معنای قوی‌تر به لحاظ شدت وجود، تکوین یابد، نیروی موثر خاص خود را بازآفرینی خواهد کرد. از این رو، میزان تاثیر این هستی در محیط زندگی، قابلیت آن نحوه‌ی خاص از وجود را نشان می‌دهد و نماد و نمود آن امر است. این دست از معانی، به لحاظ شدت وجودی، قدرت جمع‌کنندگی دارند، و این قدرت جمع‌کنندگی در تشییع خود را نمایان می‌سازد. هر چقدر تشییع و بازتولید حزن سنگین‌تر،حاکی از قدرت آن لحظه‌ی معنایی دارد. شهادت رییس جمهور و تشییع ان از این نوع از لحظات وجودی است که معنای پرقدرت و جمع‌کننده‌ی خود را بازتولید نمود. خدایش بیامرزد و ما را در زمره رهروان ایشان قرار دهد. https://eitaa.com/philosophyofsocialscience
مجتمعنا
مواجهه با لحظه مرگ انسان، نحوه‌ی هستی‌اش، قابلیت و توانایی درک لحظه و زمان است. هر لحظه‌ای قابلیته
این یادداشت دکتر مهدی سلطانی، 👆👆👆تبیین بسیار خوبی دربارۀ تعبیر دقیق مقام معظم رهبری دربارۀ آیت الله رئیسی مبنی بر درگذشت شهادت گونه ارائه کرده است.
دربارۀ خاص‌بودنِ حضور گستردۀ مردمی در مراسم درگذشت شهادت‌گونۀ سیدابراهیم رئیسی [قسمت اول] 1. «آژانش شیشه‌ای» ابراهیم حاتمی‌کیا بیانگر دقیقه‌ای تاریخی در تاریخ انقلاب اسلامی بود که در آن، دوگانه‌ای به رخ کشیده می‌شد که بعضاً از آن به دوگانۀ نهضت-نظام یا انقلاب-نظم تعبیر می‌شود. به‌تعبیر دیگر، حاج کاظم، نماد شرایطی است که اگرچه ایثارگونه، خارج از قواعد عقل ابزاری مرسوم و با روحیۀ معنویت بسیار زیاد دورۀ دفاع مقدس رقم خورده، اما نمی‌تواند با نظم مبتنی بر عقل ابزاری حاکم بر شهر و جامعه تعامل کند و به‌تعبیر دیگر، لحظۀ پایان آژانش شیشه‌ای، ناکامی انتقال نظم هتروتوپیایی دفاع مقدس به نظم شهری مبتنی بر عقلانیت ابزاریِ روزمره است. 2. مسئلۀ آژانش شیشه‌ای در سه دهۀ اخیر همواره در سطح کلان تعاملات اجتماعیِ جامعۀ ایرانی حضور داشته است. مردم همواره از یک‌سو درگیر مناسبات سفت و سخت عقلانیتِ ابزاری زندگی روزمره‌اند؛ تعاملات آنها بر اساس قراردادهای منفعت‌طلبانه تنظیم می‌شود؛ اختلاس روی می‌دهد، بی‌عدالتی می‌شود، تضاد طبقاتی بعضاً بی‌داد می‌کند؛ اما همین مردم، در مواقعی، گویی به‌شکلی غیر قابل پیش‌بینی و حتی ناخودآگاه و غیر قابل توضیح توسط خودِ همان مردم، ناگهان در «رویداد»‌ها یا «رخداد»‌هایی، همۀ این مناسبات منفعت‌طلبانه، لذ‌ت‌طلبانه، قدرت‌طلبانه را کنار می گذارند و به‌تعبیری فضایی اتوپیایی شکل می‌گیرد. رفت و آمد میان این دو فضا یا دو جهان، در سه دهۀ اخیر جزو امور ثابتۀ حیات اجتماعی یا سیاسی جامعۀ ایرانی شده است. رویدادها زیادند؛ ... https://eitaa.com/mojtamaona
دربارۀ خاص‌بودنِ حضور گستردۀ مردمی در مراسم درگذشت شهادت‌گونۀ سیدابراهیم رئیسی [قسمت دوم] رویدادها زیادند؛ فارغ از رویداد‌های مناسبتی مانند راهپیمایی 22 بهمن، روز قدس، پیاده‌روی اربعین و حتی اخیراً مراسم جشن روز غدیر در تهران یا مراسم مربوط به ولادت امام رضا (ع) در مشهد و نظایر آنها، رویدادهای خاصی همچون حضور عجیب و تا حد زیادی غیر قابل توضیح مردم در تشییع پیکر شهدای قواص، شهید حججی، شهید حاج قاسم سلیمانی و نظایر آنها حاکی از غلیانِ این شور و احساسات معنوی و مذهبی یا حتی ملی است. 3. در مواجهۀ با این رویدادها یا رخدادها، دستکم دو دسته تحلیل مختلف، مخصوصاً از سوی اصحاب علوم اجتماعی وجود دارد. در یک‌سو این رویدادها محصول دستکاری عظیم قدرت و حکومتِ سیاسی جمهوری اسلامی برای تامین بار ایدئولوژیک خویش است که توانسته، برخلاف حرکتِ اصلیِ جامعه که ناظر به پذیرش عقلانیت ابزاری حیات اجتماعی و سیاسی است، بخشی از جامعه را به‌نحوی ایدئولوژیک، وارد میدان کند. اما در سوی دیگر، چارچوبی تحلیلی مدعی است تحلیل مذکور، ناشی از نادیده‌گرفتنِ نقصانی معرفت‌شناختی در فهم تحولات جامعۀ ایرانی و لایه‌های عمیق مقاومتِ تاریخی آن در مواجهه با جهانِ مدرن یا سکولارِ غربی است. این مواجهه که نزدیک به دو قرن از آغاز آن می‌گذرد، چه پیش از انقلاب و پس از آن، همواره با چنین واکنش‌هایی از عمق لایه‌های هویتیِ مردم ایران روبرو بوده است. بر اساس این چارچوب تحلیلی، جامعۀ ایرانی بر اساس انباشت هزارسالۀ خود از ترکیب عناصر هویت اسلامی و ایرانی، تا پیش از مواجهۀ با جهانِ مدرن غربی، به یک ترکیب نسبتاً متلائم، در قالب یک مرکب حقیقی رسیده بود؛ هرچند این مرکب حقیقیِ هویتی، ادوار افول و زوال داشته است. از قضا در دورۀ مواجهۀ با تمدنِ غربی، این ترکیب هویتی در دورۀ انحطاط و افول خویش بوده و به همین جهت، حداقل تا دورۀ وقوع انقلاب اسلامی، اگرچه همواره شاهد جنبش‌های مقاومتی پراکنده بوده، اما تاب و توان مواجهه‌ای جدی با تمدن مدرنِ غربی را نداشته است. از این منظر، اصل وقوع انقلاب اسلامی، نقطۀ اوج این جنبش‌های مقاومتی است که توانسته است امکان خروج از چارچوب مواجهۀ استعماری را فراهم آورده و با اتکای به انباشت تاریخی و هویتیِ خود، امکان مواجهه‌ای فعال و متصرفانه در تمدن مدرن و سکولار غربی را فراهم کند. با این‌حال به دلیل حضور ساختارهای مدرنی که عمدتاً در دورۀ مواجهۀ استعماری، مخصوصاً در دورۀ پهلوی در ایران، جایگیر شده و به‌تبع ایدۀ توسعۀ غربی، در شرایط بعد از انقلاب گسترش نیز یافته است، جامعۀ ایرانی، خودآگاه یا ناخودآگاه، در میانۀ این دو جهان در کشاکش است یا به تعبیر دقیق‌تر، در مواجهۀ فعال و متصرفانۀ خویش، در کشاکش با عناصر هویتیِ ناشناختۀ غربی قرار می‌گیرد و واکنش‌های مذکور را از خود نشان می‌دهد. https://eitaa.com/mojtamaona
دربارۀ خاص‌بودنِ حضور گستردۀ مردمی در مراسم درگذشت شهادت‌گونۀ سیدابراهیم رئیسی [قسمت سوم] 4. یکی از آخرین واکنش‌های جامعۀ ایرانی، مربوط به حضور عجیب و پر تراکم مردمی در مراسم تشییع پیکر شهید حاج‌ قاسم سلیمانی بود. در این مراسم یا مراسم مشابه شهید حججی، هرچند در فهم کاملِ آن، دشواری‌های نظری بسیاری وجود دارد، اما می‌توان بعضی از نیروهای محرک را توضیح داد. تاثیر مستقیم و موثر دشمن متخاصم در این شهادت‌ها و سَرَیانِ نیروی تخاصم با دشمن ملی و مذهبی و نیز برجستگیِ شخصیتیِ شخصیت‌های اصلی در زندگیِ ماقبل شهادت‌شان، مخصوصاً در موضوع شهید حججی و شهید حاج قاسم سلیمانی، از نیروی های محرکِ این حضور مردمی است. فارغ از اینکه خودِ نحوۀ شهادت آنها نیروی برانگیزانندۀ موثری ایجاد کرده است، این شخصیت‌ها، در قبل از شهادت‌شان، چه از حیث حقیقی و چه از حیث حقوقی، شخصیت‌هایی مردمی، فراجناحی و حتی در یک معنای خاص، غیر سیاسی و غیر حکومتی بودند و این، به‌خودِی خود، می‌توانست نیرویِ محرکی برای حضور نیروهای متنوع از طیف‌های بسیار گسترده و متکثر مردمی را فراهم سازد. از این حیث، شاید بتوان مولفه‌های تحلیلیِ اولیه‌ای برای تحلیل این حضور گستردۀ مردم، فراهم کرد. 5. درگذشتِ شهادت‌گونۀ آیت‌الله سیدابراهیم رئیسی در سانحۀ بالگرد ایشان، در 30 اردیبهشت 1403، دوباره رویدادی مشابه با رویداد حاج قاسم سلیمانی و موارد مذکور دیگر را در ایران رقم زد و به‌نظر می‌رسد دوباره موجی از هر دو چارچوب تحلیلی بروز و ظهور کرده و خواهد کرد. با این‌حال این رویداد، علیرغم مشابهت با رویدادهای فوق‌الذکر، واجد حداقل سه خصوصیت معماگونه و خاصِ به‌خود است. اولاً در این رویداد، حداقل با بررسی‌هایی که تا زمان حضور گستردۀ مردمی اعلام شده و می‌توانست بر این حضور تاثیرگذار باشد، خبری از تاثیر نیروی دشمن متخاصم دیده نمی‌شود و بنابراین این حضور مردمیِ گسترده، نمی‌تواند تحت تاثیر نیروی برانگیزانندۀ ملی یا مذهبی در تقابل با دشمنِ متخاصمی همچون آمریکا، اسرائیل و حتی منافقین و داعش و نظایر آنها باشد. ثانیاً شخصیت حقوقیِ آیت‌الله رئیسی در یکی از سیاسی‌ترین، جناحی‌ترین و دسته‌بندی‌ترین مناصبِ حقوقی یعنی ریاست جمهوری، مخصوصاً با روایتِ سه دهۀ اخیر بوده است. در سه‌ دهۀ اخیر، ریاست جمهوری همواره یک منصبِ سیاسی و حتی جناحی بوده و به این‌معنا همواره منصبی غیر مردمی یا کمتر‌مردمی شناخته می‌شود و از این جهت، تفاوت معناداری میان شخصیت حقوقیِ آیت‌الله رئیسی و حاج قاسم سلیمانی یا شهید حججی و نظایر آنها است. ثالثاً نحوۀ درگذشتِ شهادت‌گونه ایشان در سانحۀ تصادف بالگرد، فارغ از مبهم‌بودن علت سانحه و به لحاظ رسانه ای، نبود تصاویر برانگیزاننده احساسات، نظیر آتش گرفتنِ اتومبیل حاج قاسم یا اسارت شهید حججی، امری طبیعی و محصول یک تصادف بسیار طبیعی است، در حالی‌که در ماجرای مربوط به حاج قاسم سلیمانی و حتی شهید حججی، هم نحوۀ وقوع حادثۀ شهادت، آشکار و عیان بوده و هم، تاثیر نیرویِ غیر طبیعی و دخالت نیروی انسانی در کشته‌شدن در میدانِ نبرد دربارۀ آنها موثر بوده است. از این حیث، حضور گسترده و متراکم و همراه با شور و احساسات مردمی در ماجرای درگذشت شهادت‌گونۀ آیت‌الله رئیسی، واجد وجوه معماگونۀ بیشتری از حیث علت‌یابی و تحلیل این حضور است. حضوری که شاید به نحوۀ سیاست‌ورزیِ آیت‌الله رئیسی در منصب ریاست‌جمهوری بازگردد و شاید مقدمات تعریف جدیدی از دولت اسلامی در شرایط مابعد انقلاب اسلامی را فراهم سازد. در یادداشت دیگری، به این مقدمات اشاره خواهد شد. https://eitaa.com/mojtamaona
✏️ هم‌اکنون؛ KHAMENEI.IR 🔹️ ملت ایران به یک رئیس جمهور فعال، پرکار، آگاه و معتقد به مبانی انقلاب احتیاج دارد 🔹️ پیش رو اگر باشکوه باشد، مکمل حماسه بدرقه شهیدان و یک پدیده پر دستاورد است 💻 Farsi.Khamenei.ir