برای اولین بار داستانی از من جایی چاپ شده. با اینکه داستانی نیست که بی عیب و نقص باشه و بخوام بهش افتخار کنم و زیاد دوستش داشته باشم، ولی این اتفاق برام شبیه وقتیه که از بالا رفتن از یه پلکانی میترسی بعد پاتو میذاری روی پله اولش و کم کم بالا میری همونجا به خودت میگی آهان... اینه...میشه... دیدی شد؟...دیدی میتونی...بازم میتونی...برو...
الان عین بچه ها هم ذوق زدهام و هم ترسیدهام. خلاصه که اینجوریاس.
اگر حالشو داشتین داستان بنده رو در روزنامه اصفهان زیبا بخونین و نظرتونو بگین☺️اصفهان در سال ۱۴۲۰
ممنون از دوست عزیزم راضیه جان طاهری❤️
@Raziyehtaheri
برای این نشانگر کتاب جذاب و دوست داشتنی🤗😍
فکر کنم همه اونایی که هنوز از آهنگ گوشیم که تیتراژ کارتون بابالنگ درازه متوجه علاقه من به جودی ابوت نشدن از طرح مورد علاقه ام برای نشانگرم دیگه اینو فهمیدن.🥰😊😜
حتما به کانالشون سر بزنید و از این خوشگلها با هر طرحی که دوست دارید سفارش بدید و کتاب خوندنتون رو لذت بخشتر کنید📚
https://eitaa.com/dalibook
اگه اونایی که سالی یکی دوبار میرن کربلا دارن زندگی میکنن، پس من دقیقا دارم چه غلطی میکنم؟ دنیا بدون دیدار کربلا جای نفس کشیدنه آخه؟😭😭😭نمی خوای صدام کنی نه؟😢😞😭
فصل اول پر از جزئیات و شگفتی و تعلیق و تصویرسازی های ناب، فصل آخر همه اینها در قالب یک زبان سخت و غیر قابل فهم و اعصاب خرد کن. معلومه که نویسنده آدم بسیار باهوش و دانایی هست ولی به وضوح داره این هوش و اطلاعات سرشار خودش رو به رخ خواننده میکشه و همینه که توی ذوق میزنه. از اون کتابهایی که اگه همراه حلقه نبودم وسط کار ولش میکردم. ولی در کل راضی ام که خوندمش و به مدل جدیدی با تاریخ معاصر کشورم آشنا شدم. و البته مروری بود بر تکنیکهای نویسندگی.
۲۷ از ۴۰
#چند_از_چند
#حلقه_کتاب_مبنا
#عاشقی_به_سبک_ونگوگ
چه زندگی هایی...
چه عشق هایی...
چه روزهایی...
خیلی عجیب...خیلی دوست داشتنی... خیلی دور... خیلی نزدیک...
۲۸ از ۴۰
#چند_از_چند
همه قصههاشو دوست نداشتم. بعضی ها قوی تر و جذابتر بعضی ها ضعیف و دوست نداشتنی.
ولی همه داستانها زنانه و آشنا.
۲۹ از ۴۰
#چند_از_چند
بعضی کتابها هم هستند که با زبانی ساده و روان، مغز خواننده را درگیر خودشان میکنند. بدون تکلف و معذب کردن، حرفشان را میزنند و اصراری هم ندارند چیزی را به خوانندهشان بفهمانند. مثل گاوخونی اثر آقای جعفر مدرس صادقی.
این روزها از هر طرف که میروم میرسم به اسم و نشانی از #زایندهرود
۳۰ از ۴۰
#چند_از_چند
به بهانه شرکت در جشن امضای کتاب #پاییز_آمد که هفته پیش در اصفهان برگزار شد صوتی اش را از طاقچه گرفتم و چند ساعته شنیدم. هرچند به علت سرماخوردگی و کمر درد شدید نتوانستم در مراسم شرکت کنم.
به نظرم بهترین برداشت یا مرور نویسی از کتاب همان است که رهبر فرمودند: عشقی آتشین، عزمی پولادین و ایمانی راستین.
و در آخر حسرت اینکه چقدر از این آدمها که روزگاری کنارمان بودند، فاصله گرفته ایم و برایمان دور و دست نیافتنیاند. و ایام انقلاب و جنگ چه فرصت غنیمتی بود برای انسان سازی.
۳۱ از ۴۰
#چند_از_چند