eitaa logo
رسانه شهید حاج حمید مختاربند
108 دنبال‌کننده
239 عکس
115 ویدیو
0 فایل
🌹شهیدمدافع حرم #سردار_حاج_حمید_مختاربند 💠از فرماندهان سپاه خوزستان در دفاع مقدس 💠مدیرعامل بانک انصاراستان خوزستان وقم خاطرات📒 کلیپ🎬 عکس📷 دست نوشته شهید✍ همه در رسانه سردار شهید حاج حمید مختاربند ارتباط با ادمین _تبادل @AAdmmin
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 خاطرات همسر شهید مدافع حرم حاج حمید به سوریه برگشت و چند روز بعد من هم راهی اهواز شدم. بعد از فوت مادرم، پدرم تنها شده بود و به رسیدگی بیشتری نیاز داشت. البته ایشان در آپارتمانی زندگی میکرد که برادرهایم و یکی از خواهرهای حاج حمید در آن ساکن بودند ولی مدتی طول می کشید تا به شرایط جدید زندگی و نبود مادرم عادت کند. چند هفته کنار پدرم بودم و بعد به قم برگشتم. اوایل شهریورماه عروسی خواهر زاده حاج آقا بود و ایشان گفته بود اگر برایم مقدور شد به ایران می آیم. عروسی در قم برگزار میشد و تمام بستگان حاجی از اهواز و شوشتر برای شرکت در مراسم به قم آمدند. شبی که همه ی آنها در منزل ما حضور داشتند حاج حمید از سوریه تماس گرفت و با تک تک آنها احوالپرسی کرد و خوش آمد گفت. همه از اینکه برای مراسم شادی کنار هم هستیم خوشحال بودیم ولی در عمق وجودمان جای خالی حاج حمید ناراحتمان میکرد. دو سه روز بعد مراسم به پایان رسید و هنگام خداحافظی با خواهر حاج آقا ناخودآگاه اشکهایم سرازیر شد. خواهر حاج حمید شباهت زیادی به ایشان داشت و با دیدنشان، چهره حاجی در نظرم مجسم میشد. آن روزها حالات روحی ام تغییر کرده بود و با اندک بهانه ای گریه میکردم. انگار می دانستم باید به تنها زندگی کردن و دوری از حاج حمید عادت کنم. طولی نکشید که دلتنگی به سراغم آمد و با ایشان تماس گرفتم و خواهش کردم که برای دیدنشان به سوریه بروم. نیمه شهریورماه بود که مقدمات رفتنم به سوریه فراهم شد.... ادامه دارد 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 ◻▫️@mokhtarbandd◽◻