#داستانک
تلاش آزادی
ماهی گیر ، تور را کشید . چند خرچنگ و قورباغه و یک قوطی کنسرو و چندتا ماهی کوچک توی تور بودند .
شکم یک ماهی زیر آفتاب ، برق می زد . ماهی نصف تن اش را از سوراخ تور رد کرده بود و دهانش ، بازو بسته می شد .
ماهی گیر ، ماهی را گرفت و پرت کرد توی آب .
همراهش پرسید :
- یک ماهی هم که گرفتی ، ولش کردی توی آب !... چرا؟
ماهی گیر گفت :
- آخه اون به قدرکافی تلاشش را برای آزادی کرده بود !
#سهراب_مهدی_پور
👳 @mollanasreddin 👳