eitaa logo
ملانصرالدین👳‍♂️
252هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
50 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
هم گلستان خیالم ز تو پر نقش و نگار هم مشام دلم از زلف سمن‌سای تو خوش در ره عشق که از سیل بلا نیست گذار کرده‌ام خاطر خود را به تمنای تو خوش 👳 @mollanasreddin 👳
🌺از تو میسر نشد کنار گرفتن پیش تو داند دلم قرار گرفتن 🌺کعبهٔ من کوی تست و حج دل من حلقهٔ آن زلف تابدار گرفتن 🌺گر ز دل من به گرد غصه برآری از تو نخواهد دلم غبار گرفتن 🌺عشق ترا نیک می‌شمردم و بد شد جهل بود کار عشق خوار گرفتن 🌺دست نگارین مبر به تیغ، که ما خود دست بشستیم ازین نگار گرفتن 🌺حاصلت از یار چون به جز غم دل نیست توبه کن، ای اوحدی، ز یار گرفتن 🌺رو به کناری بساز، چون نتوانی کام دل خویش در کنار گرفتن 🌺اوحدی_مراغه ای 👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه از دریا ماهی میگیرند اما اونی که تورتورو سنگین میکنه خداست ! بهش اعتماد کن ... خدایا شکرت🤲 👳 @mollanasreddin 👳
⬅️ صبر و تحمل در برابر نااهلان گروهى از افراد بى پروا و بى بند و بار، به سراغ عارف وارسته اى آمدند و به او ناسزا گفتند و او را كتك زدند و رنجاندند، او نزد مرشد راه شناس خود رفت و از وضع نابسامان روزگار، گله كرد. مرشد راه شناس به او گفت : اى فرزند! لباس عارفان ، لباس تحمل و صبر است ، حوصله داشته باش و ناگواريها را با عفو و بزرگوارى و مقاومت ، بر خود هموار ساز: درياى فراوان نشود تيره به سنگ عارف كه برنجد، تنك آب است هنوز گر گزندت رسد تحمل كن كه به عفو از گناه پاك شوى اى برادر چو خاك خواهى شد خاك شو پيش از آنكه خاك شوى 👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیباترین قسم سهراب سـپهری: به حباب نگران لب یک رود قسم، و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت، غصه هم میگذرد، آنچنانی که فقط خاطره ای خواهدماند لحظه ها عریانند. 👳 @mollanasreddin 👳
💕"داستان دو دوست" دو دوست با پای پیاده از جاده ای در بیابان عبور میکردند. بین راه سر موضوعی اختلاف پیدا کردند و به مشاجره پرداختند. یکی از آنها از سر خشم؛ بر چهره دیگری سیلی زد. دوستی که سیلی خورده بود؛ سخت آزرده شد ولی بدون آنکه چیزی بگوید، روی شنهای بیابان نوشت “امروز بهترین دوست من بر چهره ام سیلی زد”. آن دو کنار یکدیگر به راه خود ادامه دادند تا به یک آبادی رسیدند. تصمیم گرفتند قدری آنجا بمانند و کنار برکه آب استراحت کنند. ناگهان شخصی که سیلی خورده بود؛ لغزید و در آب افتاد. نزدیک بود غرق شود که دوستش به کمکش شتافت و او را نجات داد. بعد از آنکه از غرق شدن نجات یافت؛ بر روی صخره ای سنگی این جمله را حک کرد: “امروز بهترین دوستم جان مرا نجات داد”. دوستش با تعجب پرسید: بعد از آنکه من با سیلی ترا آزردم؛ تو آن جمله را روی شنهای بیابان نوشتی ولی حالا این جمله را روی تخته سنگ حک میکنی؟ دیگری لبخند زد و گفت: وقتی کسی ما را آزار میدهد؛ باید روی شنهای صحرا بنویسیم تا بادهای بخشش؛ آن را پاک کنند ولی وقتی کسی محبتی در حق ما میکند باید آن را روی سنگ حک کنیم تا هیچ بادی نتواند آن را از یادها ببرد.🥀 👳 @mollanasreddin 👳
غم نان و عيال ، عامل بازدارى از سير در عالم معنى يكى از شاهان ، از عابدى عيالمند پرسيد: ((ساعات شبانه روز خود را چگونه مى گذرانى ؟ )) عابد جواب داد: ((همه شب را با مناجات و سحر را با دعاى روا شدن حاجتها مى گذرانم و همه روز در فكر مخارج زندگى و تاءمين معاش اهل و عيال هستم . )) شاه از اشاره هاى عابد فهميد كه او تهيدست است . دستور داد مبلغى به اندازه كفاف زندگى تعيين كنند تا او بار مخارج عيال خود را بردارد. اى گرفتار پاى بند عيال ديگر آسودگى مبند خيال غم فرزند و نان و جامه و قوت بازت آرد ز سير در ملكوت همه روز اتفاق مى سازم كه به شب با خداى پردازم شب چو عقد نماز مى بندم چه خورد بامداد فرزندم ؟ 👳 @mollanasreddin 👳
🚘 ‏آبشار سردابه ، اردبیل 🌺حالم خوب است 🌼بخت یار من است و چشمانم بار ِ دیگر 🌺سپیده دمان را به تماشا نشستند. 🌼آه ای روشنایی محض ، ای نور 🌺ای نقطه ی نورانی چشمانم 🌼چون پلک گشودم ، دلم را روشن کن 🌺چون سپیده دمانت... 👳 @mollanasreddin 👳
من از جبابره نيستم روزى يك عرب بيابانى خدمت پيامبر اكرم صلى اللّه عليه و آله آمد و حاجتى داشت وقتى كه جلو آمد روى حساب آن چيزهايى كه شنيده بود ابهت پيامبر اكرم صلى اللّه عليه و آله او را گرفت و زبانش به لكنت افتاد! پيغمبر صلى اللّه عليه و آله ناراحت شدند و سؤ ال كردند: آيا از ديدن من زبانت به لكنت افتاد؟ سپش پيامبر صلى اللّه عليه و آله او را در بغل گرفتند و بطورى فشردند كه بدنش ، بدن پيغمبر صلى اللّه عليه و آله را لمس نمايد، آنگاه فرمودند: آسان بگير از چه مى ترسى ؟ من از جبابره نيستم . من پسر آن زنى هستم كه با دست خودش از پستان گوسفند شير مى دوشيد، من مثل برادر شما هستم . ((هر چه مى خواهد دل تنگت بگو)) اينجاست كه مى بينيم آن قدرت و نفوذ و توسعه و امكانات يك ذره نتوانسته است در روح پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله تاءثير بگذارد. پيغمبر و على ، مقامشان خيلى بالاتر از اين حرفهاست . بايستى سراغ سلمانها، ابى ذرها، عمارها، اويس قرنى ها و صدها نفر ديگر از اينها برويم و يا قدرى به جلوتر بيائيم سراغ شيخ انصارى برويم 👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدای مهربان من ... هر صبح ، ترنم آواز توست در گوش زمان که از زبان پرندگان بگوش جان ما میرسد .... خورشید عالمتاب نیز ، طلایه دار مهر توست و طلوع روزانه اش ، نویدبخش استمرار مهربانیت ، که بی همتاست.... هر بامدادت در واقع , فرصتی است که میتوان خلعت فاخر انسانیت پوشید و دوباره "انسان" شد... انسانیتی که در پی دعوت تو رقم خواهد خورد ، و این همان خدایی شدن است......!!!! خالق بینا و شنوای من ... رنگ تو را گرفتن و انسان شدن, آرزوی بزرگ خوبانی است که نشانی تورا گم نمیکنند ، پس , بزرگ مان بدار و خدایی مان کن تا انسان شویم و انسان بمانیم.... و وجودمان را از خودت آکنده ساز تا غم بندگانت درد ما باشد و شادی شان بال پروازمان.... 👳 @mollanasreddin 👳
بلا يا لطف خدا پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله به خانه يكى از مسلمانان دعوت شدند؛ وقتى وارد منزل او شدند مرغى را ديدند كه در بالاى ديوار تخم كرد و تخم مرغ نيفتاد يا افتاد و نشكست . رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله در شگفت شدند. صاحب خانه گفت : آيا تعجب فرموديد؟ قسم به خدايى كه تو را به پيامبرى برانگيخته است به من هرگز آسيبى نرسيده است . رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله برخاستند و از خانه آن مرد رفتند، گفتند كسى كه هرگز مصيبتى نبيند مورد لطف خدا نيست . از حضرت صادق (ع ) روايت شده كه : انَّ اشدُ الناس بلاء الاَنبياء، ثمّ الّذين يلونهم ، ثمّ الامثل فالامثل . ((پرگرفتارترين مردم انبيا هستند؛ در درجه بعد كسانى كه از حيث فضيلت بعد از ايشان قرار دارند و سپس هر كس كه با فضيلت تر است به ترتيب از بالا به پايين .)) در كتب حديث ، بابى اختصاص يافته است به شدت ابتلاء اميرالمؤ منين (ع ) و امامان از فرزندان او. بلا از براى دوستان خدا لطفى است كه سيماى قهر دارد، آنچنان كه نعمتها و عاقبتها براى گمراهان و كسانى كه مورد بى مهرى پروردگار قرار مى گيرند ممكن است عذابهايى باشند اما به صورت نعمت و قهرهايى به قيافه لطف . 👳 @mollanasreddin 👳
. مستان خرابات ز خود بی خبرند جمعند و ز بوی گل پراکنده ترند ای زاهد خودپرست با ما منشین مستان دگرند و خودپرستان دگرند 👳 @mollanasreddin 👳
دختر دستش را بریده بود اندازه ای که نیاز به بخیه زدن داشت. باشوهرش آمده بود. وقتی خواست روی تخت دراز بکشد شوهرش نشست و سرش را روی پاهایش گذاشت. تمام طول بخیه زدن دستش را گرفت و نازش را کشید و قربان صدقه اش رفت. وقتی رفتند هرکسی چیزی گفت یکی گفت زن ذلیل یکی گفت لوس، یکی چندشش شده بود و دیگری حالش بهم خورده بود! یادم افتاد به خاطره ای دور روی همان تخت. خاطره ی زنی با سر شکسته که هرچه گفتم چطور شکست فقط گریه کرد و مردی که می ترسید از پاسخ زن. زن آنقدر از بخیه زدن ترسیده بود که بازهم دست مرد را طلب می کرد و مرد آنقدر دریغ کرد که من کنارش نشستم و دستش را گرفتم و آرام در گوشش گفتم لیاقت دستانت بیشتر از اوست. اما وقتی آن ها رفتند کسی چیزی نگفت! هیچکس چندشش نشد و هیچ کس حالش بهم نخورد... همه چیز عادی بنظر آمد... و من فکر کردم ما مردمی هستیم که به ندیدن عشق بیشتر عادت داریم تا دیدن عشق. 👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر دنیای ما دنیای سنگ است بدان سنگینی سنگ هم قشنگ است اگر دنیای ما دنیای درد است بدان عاشق شدن از بحر رنج است اگر عاشق شدن بس یک گناه است دل عاشق شکستن صد گناه است 👳 @mollanasreddin 👳
گاندی خطاب به همسرش چه زیبا نوشت: خوبِ من ، هنر در فاصله هاست زیاد نزدیک به هم می سوزیم و زیاد دور از هم ، یخ می زنیم تو نباید آنکسی باشی که من میخواهم و من نباید آنکسی باشم که تو میخواهی کسی که تو از من می خواهی بسازی یا کمبودهایت هستند یا آرزوهایت من باید بهترین خودم باشم برای تو و تو باید بهترین خودت باشی برای من خوبِ من ، هنرِ عشق در پیوند تفاوت هاست و معجزه اش نادیده گرفتن کمبودها زندگی ست دیگر... همیشه که همه رنگ‌هایش جور نیست همه سازهایش کوک نیست. حواست باشد به این روزهایی که دیگر برنمی گردد به فرصت هایی که مثل باد می آیند و می روند و همیشگی نیستند. به این سالها که به سرعت برق گذشتند. ♥️ 👳 @mollanasreddin 👳
نقل است از بزرگی ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ :خب اینهمه هر شب دعا کردی چه به دست اوردی؟ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﻫﻴﭻ، ﺍﻣﺎ ﺑﻌﻀﯽ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩم ﺧﺸﻢ ، ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ، ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ ، ﺍﻓﺴﺮﺩﮔﯽ ، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻋﺪﻡ ﺍﻣﻨﯿﺖ ، ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﭘﯿﺮﯼ ﻭ ﻣﺮﮒ . 👳 @mollanasreddin 👳
تمام زندگی من، یه جرعه ی شراب شد و مثل آب خوردنی، جهان من خراب شد دلی به دریا زده و، نه فکر قرق گشتنم و دل میان این همه، چو قطره ای در آب شد منم مثال دیگران، به سر هزار و یک سوال و حسِ کنجکاوی ام ، دیوانه ی قلاب شد به دید اول همچنان، ی قصر پر زآب و تاب بنام عشق آمد و، مثال یک سراب شد پر از طلا و زرق برق، پراز تلاطم و تلاش و بعد مدتی دلم، مثال منجلاب شد بزرگ و دیدنی و ناب، ونور همچو آفتاب و عشق مثل یک شفق، نه،!!! مثل یک حباب شد چه بوی عطر دلخوشی، چه بوی ناب سرخوشی و بعد مدتی نفس ،هوا چو گندِ ناب شد چو دیدمش دلم شکست، تمام همتش ببست قرار ما ثواب بود، ولی دلم کباب شد دو چشم من تمام شب، به گریه بود و آه و اشک گلی شکفت بر لبم، ولی چه زود قاب شد که گفته عشق بهترین، بهانه ی جوانه است؟ و غم جوانه زد که عشق، چو آجر وملات شد که خشت خشت اولم، چو کج نهاده در دلم که تا فلک نرفته و، به روی خود خراب شد چه فکرها که کردم و، چه اتفاقها که شد که با نگاه اولین، خراب در خراب شد و گاهی این چنین ببین ، هیچ نمانده ماندگار که زندگی بدست خود، نقاب در نقاب شد گاهی شما فرستادید 👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دادم لباس نوڪری ام را رفو کنند حَےّ عَلَے العَزایِ ع به گوش می رسد لبیک یاحسین»✋🏻🖤 👳 @mollanasreddin 👳
رحم و محبّت روزى رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله نشسته بود و يكى از فرزندانشان را روى زانوى خود نشانده و مى بوسيد و به او محبّت مى كرد. در اين هنگام مردى از اشراف جاهليت خدمت رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله رسيد و به آن حضرت عرض كرد: من ده تا پسر دارم و تا حال هنوز هيچكدامشان را براى يك بار هم نبوسيده ام . پيامبر صلى اللّه عليه و آله از اين سخن چنان عصبانى و ناراحت شدند كه صورت مباركشان برافروخته و قرمز گرديد، آنگاه فرمود: من لا يَرحم لا يُرحم ، آن كس كه نسبت به ديگرى رحم نداشته باشد خدا هم به او رحم نخواهد كرد. و بعد اضافه نمود: من چه كنم اگر خدا رحمت را از دل تو كنده است. 👳 @mollanasreddin 👳
خـدایــا امـشب را مهمان قلبم بـاش پـای حرف دل مــن بنشین می دانم، که فرداها از آن مــن خـواهـد بـود وقــتـی که دستانم در دسـت پـر مهـــر تـوســت "شبتون پر از آرامش" 👳 @mollanasreddin 👳
به جبران تمام روزهایی که کامت را تلخ کردند ، امروز را بخند عزیز من ... دستت را بگیر به زانوهایت و دوباره شروع کن چون بدترین انتقام برای کسانی که خواستند ترمز انگیزه‌ات را بکشند لبخند توست.... روزتون شاد وخرم🌸😊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 👳 @mollanasreddin 👳
🌷 🌷 !! 🌷لحظه‌ای که جانباز شدم، به دلیل این‌که چند ترکش به صورتم خورده بود، حس نمی‌کردم که جانباز شده‌ام. خیلی با آرامش بودم اما بعد از حدود پنج دقیقه حس کردم خیلی درد دارم. وقتی امدادگر پاهایم را می‌بست، در ضمیر ناخودآگاهم احساس کردم پاهایم قطع شده است، اما دستم را نمی‌دانستم. بعد با آمبولانس من را به اورژانس مهران بردند، چون بدن بسیار قوی‌ای داشتم وقتی دکتر آستین‌های لباسم را قیچی می‌کرد، هم‌چنان به هوش بودم ولی نمی‌دانستم اعضای بدنم قطع شده است. بعد از حدود دو روز که در فرودگاه باختران به هوش آمدم، به سختی اندازه یکی _ دو سانت، سرم را از روی برانکارد بالا آوردم و دیدم.... 🌷و دیدم پاهایم قطع شده است، اما اصلاً ناراحت و نگران نشدم. چون زمان عملیات آماده‌باش بودیم موهایم بلند و سر و صورتم خونی و خاکی شده بود. با دست راستم خون‌های بین موهایم را پاک می‌کردم. تا آمدم با دست چپم این کار را انجام دهم، دیدم قطع شده است. خنده‌ام گرفت. پیرمردی که بالای سرم بود و داشت با گاز استریل لب‌هایم را نمناک می‌کرد، گفت: «به من می‌خندی؟» گفتم: «نه، به تو فکر نمی‌کنم.» گفت: «‌پس به چی می‌خندی؟» گفتم: «والا من نمی‌دانستم که دست چپم هم قطع شده، حالا که فهمیده‌ام، خنده‌ام گرفته است.» : جانباز سرافراز ۷۰ درصد قطع دو پا و یک دست علی عباس‌پور، برادر شهید حیدرعلی عباس‌پور منبع: پایگاه خبری _ تحلیلی مشرق نیوز 👳 @mollanasreddin 👳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غم در دل تنگ من از آن است که نیست یک دوست که با او غم دل بتوان گفت ... حافظ 👳 @mollanasreddin 👳
✍️قابل توجه مخاطبان گرامی! از این پس اشعار ارسالی شما در کانالهای هامون و شاعرانه منتشر می شود 💠 @e_adab 💠 ‌‌‌ 📖@sheraneh_eitaa 🖤🖤🖤🖤🖤🖤