eitaa logo
محفل شعر و ادب
371 دنبال‌کننده
202 عکس
65 ویدیو
2 فایل
کی شعرتر انگیزد خاطر که حزین باشد صدنکته از این معنی گفتیم وهمین باشد ارتباط با ما 👈🏼 https://eitaa.com/rmfd6292 لینک دعوت 👇👇 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی: محمدعلی بهمنی دلخوشم با غزلی‌تازه همینم کافیست... در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
هوای قفس ببین من هنوزم نفس می کشم نفس در هوای قفس می کشم گذشتم زخود تا نگویم به تو چه رنجی در این یک نفس می کشم هر آنچه که بودم برای تو بودم هر آنچه که هستم به خدا برای تو هستم تو سادگیم را چه ساده گرفتی به پای غرورت چه ساده شکستم نگفتی چه بودم نگفتم که هستم بترس از زمین که تو را بشکنم به پای غرور تب آلوده ام بترس از زمین که در آیی زمن ببینی منی را که من بوده ام ببینی منی را که من بوده ام اگر روزگاری ی ی ی دل از تو گسستم اگر روزگاری ی ی یقفس را شکستم بدانی چه بودم بدانی چه هستم با تمام این غرورم بیش از اینها من صبورم ببین من هنوزم نفس می کشم نفس در هوای قفس می کشم گذشتم ز خود تا نگویم به تو چه رنجی در این یک نفس می کشم در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
naser_abdollahi_havaye_hava 128.mp3
4.46M
دل ﻣﻦ ﻳﻪ روز ﺑﻪ درﻳﺎ زد و رﻓﺖ ﭘﺸﺖ ﭘﺎ ﺑﻪ رﺳﻢ دﻧﻴﺎ زد و رﻓﺖ ﭘﺎﺷﻨﻬء ﻛﻔﺶ ﻓﺮارو ور ﻛﺸﻴﺪ آﺳﺘﻴﻦ ﻫﻤﺖ رو ﺑﺎﻟﺎ زد و رﻓﺖ دل ﻣﻦ ﻳﻪ روز ﺑﻪ درﻳﺎ زد و رﻓﺖ ﭘﺸﺖ ﭘﺎ ﺑﻪ رﺳﻢ دﻧﻴﺎ زد و رﻓﺖ ﭘﺎﺷنه ی ﻛﻔﺶ ﻓﺮار و ور ﻛﺸﻴﺪ آﺳﺘﻴﻦ ﻫﻤﺖ رو ﺑﺎﻟﺎ زد و رﻓﺖ ﻳﻪ دﻓﻌﻪ ﺑﭽﻪ ﺷﺪ و ﺗﻨﮓ ﻏﺮوب ﺳﻨﮓ ﺗﻮی ﺷﻴﺸﻬء ﻓﺮدا زد و رﻓﺖ ﺣﻴﻮوﻧﻰ ﺗﺎزﮔﻰ آدم ﺷﺪه ﺑﻮد ﺑﻪ ﺳﺮش ﻫﻮای ﺣﻮا زد و رﻓﺖ در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
ز ڪار بسته میندیش و دل شڪسته مدار ڪه آب چشمه‌ے حیوان درون تاریڪی‌ست در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
🌙 جایت خالی عزیزم! با ماه نشسته ایم و دلتنگی ات هر دقیقه برایمان استکانی اشک می آورد! توی چهاردیواری نشسته ام پلک می زنم و تا چشم می بیند دشت های لاله است که با آواز نسیم می رقصند پلک می زنم و آینه روبه رویم کسی را نشانم می دهد با ماه ی که دست در گردنش نشسته به دلتنگی! پلک می زند و ساعت توی گوشم زمزمه می کند : فرصتی نمانده، کفش هایتان را بیاورم؟! پلک می زنم و اقیانوسی مرا در آغوش میگیرد! جایت خالی عزیزم! استکانی اشک سر می کشم و ماه می نشیند گوشه ی چشمانم نشسته ام میانه ی راهی و دیگر نمی دانم تمام این سالها این همه راه را من رفته ام یا راه ها مرا قدم زدند؟! جایت خالی عزیزم نشسته ام کنارِ ماه... در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
من بدین خوبی و زیبایی ندیدم روی را وین دلاویزی و دلبندی نباشد موی را روی اگر پنهان کند سنگین‌دل سیمین‌بدن مشک غمازست نتواند نهفتن بوی را ای موافق‌صورت‌ومعنی که تا چشم من است از تو زیباتر ندیدم روی و خوش‌تر خوی را گر به سر می‌گردم از بیچارگی عیبم مکن چون تو چوگان می‌زنی جرمی نباشد گوی را هر که را وقتی دمی بودست و دردی سوخته‌ست دوست دارد ناله مستان و های‌وهوی را ما ملامت را به جان جوییم در بازار عشق کنج خلوت پارسایان سلامت‌جوی را بوستان را هیچ دیگر در نمی‌باید به حسن بلکه سروی چون تو می‌باید کنار جوی را ای گل خوش‌بوی اگر صد قرن باز آید بهار مثل من دیگر نبینی بلبل خوش‌گوی را سعدیا گر بوسه بر دستش نمی‌یاری نهاد چاره آن دانم که در پایش بمالی روی را در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
دیوانه و حیران توام حضرت ضامن من دست به دامان توام حضرت ضامن یک عمر کبوتر شده سرگشته‌‌ی عالم دلداده‌ی ایوان توام حضرت ضامن عالم همه مدهوش زر و زیور خویشند من زار و پریشان توام حضرت ضامن چشمان امیدم همه‌شب‌خیره به‌دشت‌است آهوی بیابان توام حضرت ضامن رحمی به دل خسته‌ی آهوی رمیده عمریست که گریان توام حضرت ضامن قلبم شده چون دشت ترک خورده که عمری در حسرت باران توام حضرت ضامن هرچند میان همه گل های شقایق من خار گلستان توام حضرت ضامن شرمنده که با بار گناهان فراوان زنجیر به دستان توام حضرت ضامن کافر چو بخوانند مرا باک ندارم من تازه مسلمان توام حضرت ضامن (ام.خزان) در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
بلدم ناز کشیدن، بلدی ناز کنی؟ بلدی حال دلم را تو کمی ساز کنی؟ بلدی کف بزنی، ساز و نی و دف بزنی؟ چو قناری بلدی چهچهه و آواز کنی؟ به دلم میکشم از طرح نگاهت غزلی بلدی با نگهت در دلم اعجاز کنی؟ غزلی از تپش این دل خود ساخته ام بلدی عشق مرا در دل خود راز کنی؟ دل من سوی تو پر زد پر و بالش مشکن بلدی با دل من یکسره پرواز کنی؟ بلدی خط بکشی اسم رقیبان مرا؟ بلدی تا به ابد، عشق نو آغاز کنی؟ بلدم دل بستانم، بلدی دل بدهی؟ بلدی در دل من جای خودت باز کنی؟ بلدم دل بسپارم، بلدی دل ببری؟ بلدی تا سند از قلب من احراز کنی؟ در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
شهد شیرین لبانت را ، عسل نامیده اند لحظه ای دور از تو بودن را ، اجل نامیده اند من برایم معنی اش ، بوسیدن لبهای توست آنچه را “حی علی خیر العمل” نامیده اند ! حلقه ای دورت کشیدم ، تا که مال من شوی بعد از آن سیاره ی من را ، زحل نامیده اند ! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
زائری بارانی‌ام، آقا‌ به دادم می‌رسی؟ بی‌پناهم، خسته‌ام، تنها؛ به دادم می‌رسی؟! گرچه آهـو نیستم؛ اما پر از دلتنگی‌ام . . ضامن چشمان آهوها، به دادم می‌رسی؟! از کبوترها که می‌پرسم، نشانم می‌دهند: «گنبد و گلدسته‌هایت را» به دادم می‌رسی؟! ماهی افتاده بر خاکم، لبـالـب تشنگی . . پـهنه آبی‌ترین دریـا؛ به دادم می‌رسی؟! مـاهِ نـورانیِ شب‌هـای سیـاهِ عـمرِ من ماهِ من، ای ماهِ من، آیا به دادم می‌رسی؟! من دخیل التماسم را بـه چشمت بستـه‌ام هشتمین دردانه زهرا ، به دادم می‌رسی؟! بـاز هم مشهد، مسافرها، هیاهـویِ حـرم . . یک نفر فریاد زد: آقا! به دادم می رسی؟! در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
4_6046553210980666948.mp3
7.89M
خشکسالی اثر جدید سالار عقیلی  تو رفتی تا بماند قایقم در گل رها کردی مرا تنها لب ساحل تو در چشمت به من دریا نشان دادی نماندی و مرا دست خزان دادی تو رفتی و جهان یکباره خالی شد تمامت میهمان این حوالی شد تو بردی ابر ها را خشکسالی شد ندیدی عاشقت بی تو چه حالی شد بد کرده ای بد کرده ای با من که جانت بوده ام ای ماه انکارم نکن من آسمانت بوده ام با هر صدایی سمت در با شوق تو رو میکنم ته مانده ی عطره تو را می بوسم و بو میکنم برگرد با عاشقت سردی نکن ما را درگیر شبگردی نکن این شهر بی تو نمی خواهد مرا بیرحم، افتاده ام از پا بیا بد کرده ای بد کرده ای با من که جانت بوده ام ای ماه انکارم نکن من آسمانت بوده ام با هر صدایی سمت در با شوق تورو میکنم ته مانده ی عطر تو را می بوسم و بو میکنم در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
وقتی تو نيستی نه هست‌های ما چونان که بايدند نه بايدها... مثل هميشه آخرِ حرفم و حرفِ آخرم را با بغض می‌خورم عمریست لبخندهای لاغر خود را در دل ذخيره می‌کنم: باشد برای روز مبادا! امّا در صفحه‌های تقويم روزی به نام روز مبادا نيست آن روز هرچه باشد روزی شبيه ديروز روزی شبيه فردا روزی درست مثل همين روزهای ماست امّا کسی چه می‌داند؟ شايد امروز نيز روز مبادا باشد! وقتی تو نيستی نه هستهای ما چونان که بايدند نه بايدها... هر روز بی‌تو روز مبادا است! در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
شرمنده اگر اهل ریاییم آقا گفتیم که عاشق شماییم آقا آری به خدا زمانه برعکس شده تو منتظری که ما بیاییم آقا در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
از حُسن شما به این و آن باید گفت با شور و امید و هیجان باید گفت آغاز ولایت تو را مهدی جان ( عج ) تبریک به مردم جهان باید گفت 🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃 در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
4_5778426941086372398.mp3
4.67M
غزل ۴۹۳ حافظ ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی دایم گل این بستان شاداب نمی‌ماند دریاب ضعیفان را در وقت توانایی دیشب گله زلفش با باد همی‌کردم گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی صد باد صبا این جا با سلسله می‌رقصند این است حریف ای دل تا باد نپیمایی مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی ای درد توام درمان در بستر ناکامی و ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی زین دایره مینا خونین جگرم می ده تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی 🎙 ۱۰ فروردین ماه ۱۴۰۳ خورشیدی در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درست بنویسیم دردِدل یا دردودل؟ با دوستان ✅ دردِدل می‌کنند نه ❌ دردودل در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
. نخستین نگاهی که ما را به هم دوخت نخستین سلامی که در جان ما شعله افروخت نخستین کلامی که دل‌های ما را به بوی خوش آشنایی سپرد و به مهمانی عشق برد پر از مهر بودی پر از نور بودم همه شوق بودی همه شور بودم   چه خوش لحظه‌هایی که دزدانه از هم نگاهی ربودیم و رازی نهفتیم چه خوش لحظه‌هایی که «می‌خواهمت» را به شرم و خموشی نگفتیم و گفتیم دو آوای تنهای سرگشته بودیم رها در گذرگاه هستی به سوی هم از دورها پر گشودیم  چه خوش لحظه‌هایی که هم را شنیدیم چه خوش لحظه‌هایی که در هم وزیدیم چه خوش لحظه‌هایی که در پردهٔ عشق چو یک نغمهٔ شاد با هم شکفتیم  چه شب‌ها ... چه شب‌ها ... که همراه حافظ در آن کهکشان‌های رنگین در آن بی‌کران‌های سرشار از نرگس و نسترن، یاس و نسرین ز بسیاری شوق و شادی نخفتیم تو با آن صفای خدایی تو با آن دل و جان سرشار از روشنایی از این خاکیان دور بودی من آن مرغ شیدا در آن باغ بالنده در عطر و رؤیا بر آن شاخه‌های فرارفته تا عالم بی‌خیالی چه مغرور بودم چه مغرور بودم ... من و تو چه دنیای پهناوری آفریدیم من و تو به سوی افق‌های ناآشنا پر کشیدیم من و تو ندانسته، دانسته، رفتیم و رفتیم و رفتیم ... چنان شاد، خوش، گرم، پویا که گفتی به سرمنزل آرزوها رسیدیم   دریغا دریغا ندیدیم که دستی در آن آسمان‌ها چه بر لوح پیشانی ما نوشته‌ست! دریغا در آن قصه‌ها و غزل‌ها نخواندیم که آب و گل عشق با غم سرشته‌ست فریب و فسون جهان را تو کر بودی ای دوست، من کور بودم! از آن روزها _ آه _ عمری گذشته‌ست ...  من و تو دگرگونه گشتیم، دنیا دگرگونه گشته‌ست در این روزگاران بی‌روشنایی در این تیره شب‌های غمگین که دیگر ندانی کجایم ... ندانم کجایی ... چو با یاد آن روزها می‌نشینم چو یاد تو را پیش رو می‌نشانم دل جاودانْ عاشقم را به دنبال آن لحظه‌ها می‌کشانم سرشکی به همراه این بیت‌ها می‌فشانم ... نخستین نگاهی که ما را به هم دوخت نخستین سلامی که در جان ما شعله افروخت نخستین کلامی که دل‌های ما را به بوی خوش آشنایی سپرد و ... به مهمانی عشق برد پر از مهر بودی پر از نور بودم همه شوق بودی همه شور بودم.  در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
‍ ‍ ‍ 💎 درودهایم بر تو که غوغای جهان در نگاهت ریخته حال پنجره‌ات چگونه است؟ گاه و بی‌گاه آغوشی به هوای تازه می‌گشاید یا نه؟ کفش‌هایت کیفشان کوک است؟ راه و بیراه، دلشان هوای پرسه‌های عاشقانه می‌کند یا نه؟ راستی تا یادم نرفته بگویم خودت را برای دل‌انگیز هزاررنگ آماده کن؛ کم‌کم چتر و شال و کلاه و ژاکتت را از کمد بیرون بکش و برایشان آهنگ "شد خزان" پلی کن و فنجانی قهوه به آنها تعارف کن... خدا را چه دیده‌ای! شاید این پاییز بهار ماندگار عاشقان باشد بهار ماندگار من و تو... (تولد: بندر دیّر،  استان بوشهر، ۱۳۵۶) در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
و من آنان را به صدای قدم پیک بشارت دادم. و به نزدیکی روز، و به افزایش رنگ! به طنین گل سرخ ،پشت پرچین سخن‌های درشت. و به آنان گفتم هر که در حافظهٔ چوب ببیند باغی صورتش در وزش بیشهٔ شور ابدی خواهد ماند... در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
1_13418624426.mp3
8.28M
تقدیم به همه باباهای مهربون😍😍 در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عطسه کردم که کمی صبرکند امارفت کاش اندازه یک عطسه خرافاتی بود در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
محفل شعر و ادب
همه‌ هست‌ آرزویم، که‌ ببینم‌ از تو رویی ‌ چه‌ زیان‌ تو را که‌ من‌ هم ، برسم‌ به‌ آرزویی؟! در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اونجایی که علیرضا قربانی میخونه: چه حسرتی‌ست بر دلم که از تمام بودنت نبودنت به من رسیده…💔❤️‍🩹 در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎