eitaa logo
محفل شعر و ادب
372 دنبال‌کننده
202 عکس
65 ویدیو
2 فایل
کی شعرتر انگیزد خاطر که حزین باشد صدنکته از این معنی گفتیم وهمین باشد ارتباط با ما 👈🏼 https://eitaa.com/rmfd6292 لینک دعوت 👇👇 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ ای حُسن یوسف دکمه ی پیراهن تو دل می شکوفد گل به گل از دامن تو جز در هوای تو مرا سیر و سفر نیست گلگشت من دیدار سرو و سوسن تو آغاز فروردینِ چشمت، مشهد من شیرازِ من، اردیبهشت دامن تو هر اصفهان ابرویت نصف جهانم خرمای خوزستانِ من خندیدن تو من جز برای تو نمی خواهم خودم را ای از همه من های من بهتر، منِ تو هر چیز و هر کس رو به سویی در نمازند ای چشم های من، نماز دیدن تو! حیران و سرگردانِ چشمت تا ابد باد منظومه ی دل بر مدار روشنِ تو! در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
نروید آی ! به چشمان شما محتاجم تک و تنها نگذارید مرا محتاجم اگر از چشم شما دور شوم می‌میرم مثل هر آدم خاکی، به هوا محتاجم دل به دریا نزنید این همه، یادم بدهید به فراگیری قانونِ شنا محتاجم عابرانی که گذشتید ز غم! مرحمتی به منِ عاجز مسکین که به پا محتاجم دل حیران من... انبوه خدایان زمین چند روزی است به یک قبله‌نما محتاجم قصه‌ها یک‌سره تکراری و مانند هم‌اند من به لالایی زیبایِ شما محتاجم گفته بودید دعاتان کنم ای مردم شهر آه! شرمنده که من ـخودـ به دعا محتاجم • باز هم آخر هفته است دلِ شاعر من یک غزل گفت ولی من به سه تا محتاجم   در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
آمدم ای شاه، پناهم بده خط امانی ز گناهم بده   ای حرمَت ملجأ در ماندگان دور مران از در و راهم بده   ای گل بی‌خار گلستان عشق قرب مکانی چو گیاهم بده   لایق وصل تو که من نیستم اذن به یک لحظه نگاهم بده   ای که حریمت به مثَل کهرباست شوق و سبک‌خیزی کاهم بده   تا که ز عشق تو گدازم چو شمع گرمی جان‌سوز به آهم بده   لشگر شیطان به کمین من است بی‌کسم ای، شاه پناهم بده   از صف مژگان نگهی کن به من با نظری، یار و سپاهم بده   در شب اول که به قبرم نهند نور بدان شام سیاهم بده   ای که عطا خش همه عالمی جملۀ حاجات مرا هم بده   در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
ذکر پابوس شما از لب باران می‏‌ریخت ابر هم زیر قدم‏‌های شما جان می‏‌ریخت   هر چه درد است به اميّد دوا آمده بود از کفِ دست دعای همه درمان می‏‌ریخت   عطر در عطر در ایوان حرم می‏‌پیچید بر سر دوش همه زُلف پریشان می‏‌ریخت  نور در آینه‏‌های حَرَمت گُل می‏‌کاشت از نگاه در و دیوار گُلستان می‏‌ریخت   روی انگشت همه شوق دعا پَر می‏‌زد از ضریح دِلتان آیه احسان می‏‌ریخت   چشم در قاب مفاتیح تو را خط می‏‌بُرد روی اسلیمی لب نام تو طوفان می‏‌ریخت   بَس که در کوچه‏‌ی دیدار غریب آمده‌بود در شبستان حرم شام غریبان می‏‌ریخت   روز بر قامت خورشید فلک، شب در ماه نور از چشمه خورشید خراسان می‏‌ریخت در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
باید غبار صحن تو را توتیا کنند «آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند» هو هوی باد نیست که پیچیده در رواق خیل ملائکند رضا یا رضا کنند بازار عاشقان تو از بس شلوغ شد ما شاعرت شدیم که مارا سوا کنند «هر گز نمیرد آنکه دلش» جلد مشهد است حتی اگر که بال و پرش را جدا کنند هر کس به مشهد آمد و حاجت گرفت و رفت او را به درد کرببلا مبتلا کنند دردی عظیم و سخت که آن درد را فقط با یک نگاه گوشه ی چشمت دوا کنند از آن حریم قدسی ات آقای مهربان «آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنند» در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
🌧 زعفرانی شدهِ رویم ز خُراسان غمش ای خوشا گنبد و گلدسته و حال خَدمش "ساکنانِ حرمِ سترِ عفافِ ملکوت" جمله از خیلِ غلامانِ حریمِ حرمش نه فقط جن و ملک شیفته ی مهرِ رضا چشمِ آهویِ بیابان نگرانِ قدمش " دوش دیدم که ملائک در این خانه زدند " همه بر پنجره بستند دخیل از کرمش راویان سلسه وار از پی هم خامه به کف نکند نکته ای افتد ز دهان قلمش سر برون زد ز کجاوه شه خورشید نگاه یک نشابور زر افشاند به هر زیر و بمش عرشیان جمله نشینند به آیین شب وصل تا که سلطان خراسان بنوازد حشمش شاعران جمله نویسند حدیث دل خویش چه غریبانه نویسی تو حدیث حرمش   در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را حافظ اصلی این شعر از حافظ است✅ اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را هر آن کس چیز می‌بخشد ز مال خویش می‌بخشد نه چون حافظ که می‌بخشد سمرقند و بخارا را جعلی صائب از صائب تبریزی نیست❌❌❌❌ اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم تمام روح و اجزا را هر آن کس چیز می‌بخشد بسان مرد می‌بخشد نه چون صائب که می‌بخشد سر و دست و تن و پا را سر و دست و سر و پا را به خاک گور می‌بخشند نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دل‌ها را جعلی شهریار از شهریار نیست❌❌❌ ❇️ مطلب ارسالی از: کانال « اصلاح اشعار جعلی شاعران - ملاصادقی » در ما قدمی رنجه کنید https://eitaa.com/molookfarib
پاییز می رسد که مرا مبتلا کند با رنگ های تازه مرا آشنا کند پاییز می رسد که همانند سال پیش خود را دوباره در دل قالیچه، جا کند او می رسد که از پس نه ماه انتظار راز درخت باغچه را بر ملا کند او قول داده است که امسال از سفر اندوه های تازه بیارد ـ خدا کند ـ او می رسد که باز هم عاشق کند مرا او قول داده است به قولش وفا کند پاییز عاشق است و راهی نمانده است جز این که روز و شب بنشیند دعا کند ـ شاید اثر کند و خداوند فصل ها یک فصل را به خاطر او جا به جا کند تقویم خواست از تو بگیرد بهار را تقدیر خواست راه شما را جدا کند خش خش... صدای پای خزان است، یک نفر در را به روی حضرت پاییز وا کند علیرضا بدیع در ما قدمی رنجه کنید https://eitaa.com/molookfarib
4_5938013464650845666.mp3
2.95M
غزل ۱۵ حافظ ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت وی مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت خوابم بشد از دیده در این فکر جگرسوز کآغوش که شد منزل آسایش و خوابت درویش نمی‌پرسی و ترسم که نباشد اندیشهٔ آمرزش و پروای ثوابت راه دل عشاق زد آن چشم خماری پیداست از این شیوه که مست است شرابت تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت تا باز چه اندیشه کند رای صوابت هر ناله و فریاد که کردم نشنیدی پیداست نگارا که بلند است جنابت دور است سر آب از این بادیه هش دار تا غول بیابان نفریبد به سرابت تا در ره پیری به چه آیین روی ای دل باری به غلط صرف شد ایام شبابت ای قصر دل افروز که منزلگه انسی یا رب مکناد آفت ایام خرابت حافظ نه غلامیست که از خواجه گریزد صلحی کن و بازآ که خرابم ز عتابت   آنلاین خوانی : در ما قدمی رنجه کنید https://eitaa.com/molookfarib
شهریارا! دگر از بخت چه خواهی؟! که بَرَند خوبرویان، غــزل نغــز تـو را دست بـه دست🌹 🔅🔅🔅🔅🔅🔅 ٢٧ شهریور؛ روز شعر و ادب پارسی و روز بزرگداشت غزل سرای معاصر، استاد شهریار گرامی باد 🌸💚 در ما قدمی رنجه کنید https://eitaa.com/molookfarib
1_6743256818.m4a
5.43M
پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند بلبل شوقم هوای نغمه خوانی می کند همتم تا میرود ساز غزل گیرد به دست طاقتم اظهار عجزو نا توانی می کند بلبلی در سینه می نالد هنوزم کاین چمن با خزان هم آشتی و گل فشانی می کند ما به داغ عشقبازیها نشستیم و هنوز چشم پروین همچنان چشمک پرانی می کند نای ما خاموش ولی این زهره شیطان هنوز با همان شور و نوا دارد شبانی می کند گر زمین دود هوا گردد همانا، آسمان با همین نخوت که دارد آسمانی می کند سالها شد رفته دمسازم زدست اما هنوز در درونم زنده است و زندگانی می کند با همه نسیان تو گویی کز پی آزار من خاطرم با خاطرات خود تبانی می کند بی ثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی چون بهاران می رسد با من خزانی می کند طفل بودم دزدکی پیر و علیلم ساختند آنچه گردون می کند با ما نهانی می کند می رسد قرنی به پایان و سپهر بایگان دفتر دوران ما هم بایگانی می کند "شهریارا" گو دل از ما مهربانان نشکنید ورنه قاضی در قضا نامهربانی می کند آوایش : جعفریان در ما قدمی رنجه کنید https://eitaa.com/molookfarib
غزل شمارهٔ ۹ - حالا چرا شهریار » گزیدهٔ غزلیات   آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا نوشداروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست من که یک امروز مهمان توام فردا چرا نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا شور فرهادم به پرسش سر به زیر افکنده بود ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر این سفر راه قیامت میروی تنها چرا در ما قدمی رنجه کنید https://eitaa.com/molookfarib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیگری جز تو مرا اینهمه آزار نکرد جز تو کس در نظر خلق مرا خوارنکرد آنچه کردی تو به من هیچ ستمکار نکرد هیچ سنگین دل بیدادگر این کار نکرد در ما قدمی رنجه کنید https://eitaa.com/molookfarib
هوای شعر و شهریور، دو چشم خیره ام بر در سلام ای حضرت دلبر، سلام ای عشق رویایی دو چشمت چای لاهیجان، کلامت گز، لبت سوهان تنت قالیچه ی کاشان، نگاهت غرق زیبایی تو زرین موی پاییزی، چه رعنا و دل انگیزی که می آیی به دیدارم، در این صبح تماشایی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ در ما قدمی رنجه کنید https://eitaa.com/molookfarib
یک چای بریز که زعفرانی باشد روشنگر راه زندگانی باشد یک چای درون استکانی خوشگل چایی که شبیه مهربانی باشد عیسی عبداللهی در ما قدمی رنجه کنید https://eitaa.com/molookfarib
🌧 کم حوصله ام مثل درختی که به پاییز اندک وزش باد بریزد پر و بالش 🧡🍂💛 در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
هفته‌ها کردیم ماه و سالها کردیم پار نور بودیم و شدیم از کار ناهنجار نار یافتیم ار یک گهر، همسنگ شد با صد خزف داشتیم ار یک هنر، بودش قرین هفتاد عار گاه سلخ و غره بشمردیم و گاهی روز و شب کاش میکردیم عمر رفته را روزی شمار شمع جان پاک را اندر مغاک افروختیم خانه روشن گشت، اما خانهٔ دل ماند تار صد حقیقت را بکشتیم از برای یک هوس از پی یک سیب بشکستیم صدها شاخسار دام تزویری که گستردیم بهر صید خلق کرد ما را پایبند و خود شدیم آخر شکار تا بپرد، سوزدش ایام و خاکستر کند هر که را پروانه آسانیست پروای شرار دام در ره نه هوی را تا نیفتادی بدام سنگ بر سر زن هوس را تا نگشتی سنگسار نوگلی پژمرده از گلبن بخاک افتاد و گفت خوار شد چون من هر آنکو همنشینش بود خار کار هستی گاه بردن شد زمانی باختن گه بپیچانند گوشت، گه دهندت گوشوار تا کنی محکم حصار جسم، فرسود است جان تا بتابی نخ برای پود، پوسیداست تار سالها شاگردی عجب و هوی کردی بشوق هیچ دانستی در این مکتب که بود آموزگار ره نمودند و نرفتی هیچگه جز راه کج پند گفتند و نپذرفتی یکی را از هزار جهل و حرص و خودپسندی دشمن آسایشند زینهار از دشمنان دوست صورت، زینهار از شبانی تن مزن تا گرگ ماند ناشتا زندگانی نیک کن تا دیو گردد شرمسار باغبان خسته چون هنگام حاصل شد غنود میوه‌ها بردند دزدان زین درخت میوه‌دار ما درین گلزار کشتیم این مبارک سرو را تا که گردد باغبان و تا که باشد آبیار رهنمای راه معنی جز چراغ عقل نیست کوش، پروین، تا به تاریکی نباشی رهسپار در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
همنشین خوب صائب کیمیای آدمی است جلوه یاقوت دارد بر سر صهبا حباب در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎 ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌
🔸 فکر از: شاعر آلمانی ما که می‌خواستیم خلق جهان، دوست باشند جاودان با هم. ما که می‌خواستیم نیکی و مهر، حکم رانند در جهان با هم. شوربختی نگر که در همه عمر، خود نبودیم مهربان با هم! ای شمایان! که باز می‌گذرید بعد ما زیر آسمان با هم، گر رسید آن دمی که آدمیان، دوست گشتند و همزبان با هم، آن زمان با گذشت یاد کنید یادِ نومید رفتگان! با هم! - از گزینه‌ی در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست گر امید وصل باشد همچنان دشوار نیست خلق را بیدار باید بود از آب چشم من وین عجب کان وقت می‌گریم که کس بیدار نیست نوک مژگانم به سرخی بر بیاضِ روی زرد قصه ی دل می‌نویسد حاجت گفتار نیست بی‌دلان را عیب کردم لاجَرَم بی‌دل شدم آن گنه را این عقوبت همچنان بسیار نیست ای نسیم صبح اگر باز اتفاقی افتدت آفرین گویی بر آن حضرت که ما را بار نیست بارها روی از پریشانی به دیوار آورم ور غم دل با کسی گویم بِه از دیوار نیست ما زبان اندرکشیدیم از حدیث خلق و روی گر حدیثی هست با یارست و با اغیار نیست قادری بر هر چه می‌خواهی مگر آزار من زان که گر شمشیر بر فرقم نهی آزار نیست احتمال نیش کردن واجبست از بهر نوش حمل کوه بیستون بر یاد شیرین بار نیست سرو را مانی ولیکن سرو را رفتار نه ماه را مانی ولیکن ماه را گفتار نیست گر دلم در عشق تو دیوانه شد عیبش مکن بدر بی نقصان و زر بی عیب و گل بی خار نیست دوستان گویند سعدی خیمه بر گلزار زن من گلی را دوست می‌دارم که در گلزار نیست... در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
اني احبك عند ما تبكينا. من تو را هنگامِ گریستنت دوست دارم. «عاشقِ چشمانِ اشک آلودت هستم.» واحب وجهك غائماً وحزينا. «و چهرهء گرفته و اندوهناکت را دوست دارم.» الحزن يصهرنا معاً. اَندوه ما را با هم خویشاوند می‌کند. «ما را ذوبِ یکدیگر می‌کند.» من حيث لا ادري ولا تدرينا. «از جایی که نه من میدانم نه تو!» بعض النساء وجوههن جميلة. «برخی زنان زیبا رویند.» وتصير اجمل... عند ماتبكينا. «و زیباتر می‌شود... زمانی که گریه می‌کنند.» در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
خیزید و خز آرید که هنگام خزان است باد خنک از جانب خوارزم وزان است آن برگ رزان بین که بر آن شاخ رزان است گویی به مثل پیرهن رنگ رزان است ... آغاز سال تحصیلی بر همه ی معلمان و اساتید و رهروان راه حقیقت و عشق مبارک باد💖 در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
پاییز آمده ست که خود را ببارمت! پاییز:نام ِ دیگر ِ «من دوست دارمت» . برباد مے دهم همه ے بود ِ خویش را یعنے تو را به دست خودت مے سپارمت! باران بشو،ببار به کاغذ،سخن بگو... وقتیکه در میان خودم مے فشارمت پایان تو رسیده گل ِ کاغذے ِ من حتے اگر که خاڪ شوم تا بکارمت اصرار مے کنے که مرا زودتر بگو گاهے چنان سریع که جا مے گذارمت! پایےزمن،عزیز ِ غم انگیز ِ برگریز! یکروز مے رسم...و تو را مے بهارمت!! . سیدمهدی‌موسوی در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
جان و جهان چو روی تو در دو جهان کجا بود گر تو ستم کنی به جان از تو ستم روا بود چون همه سوی نور تست کیست دورو به عهد تو چون همه رو گرفته‌ای روی دگر کجا بود آنک بدید روی تو در نظرش چه سرد شد گنج که در زمین بود ماه که در سما بود با تو برهنه خوشترم جامه تن برون کنم تا که کنار لطف تو جان مرا قبا بود ذوق تو زاهدی برد جام تو عارفی کشد وصف تو عالمی کند ذات تو مر مرا بود هر که حدیث جان کند با رخ تو نمایمش عشق تو چون زمردی گر چه که اژدها بود هر که رخش چنین بود شاه غلام او شود گر چه که بنده‌ای بود خاصه که در هوا بود این دل پاره پاره را پیش خیال تو نهم گر سخن وفا کند گویم کاین وفا بود چون در ماجرا زنم خانه شرع وا شود شاهد من رخش بود نرگس او گوا بود از تبریز شمس دین چونک مرا نعم رسد جز تبریز و شمس دین جمله وجود لا بود مولانا در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
ما داستان هاي مگو بسيار داريم صدها شقايق خفته در گلزار داريم اين خاك خونين سالياني استوار است ِ چون ما دوصد سردار دل بيدار داريم گرچه سليماني ميان جمع ما نيست ِ صد حاج قاسم تشنه ي پيكار داريم ِ از دشمن خونخوار عمري در دل خود ِ ما داغ ديوار و در و مسمار داريم شد كربلايي و علمداري و دستي افتاد ، اما ما دو صد مختار داريم دشمن بداند در مصاف بدر و خندق مـــا سـرفـرازان ، حيدر كرار داريم ✅برگرفته از کتاب غزل اقتدار شاعر (ام.خزان) در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎