رونمایی یک ایستگاهِ موقتِ «آخیش»ست برای نویسنده؛ و من شک دارم همان فرصت هم زیاد دوام داشته باشد برای کسی مثل محمدعلی جعفری!
این روزها میدانم تا ساعت چهار و پنج صبح کار میکند، با کلمات دست به یقه میشود، جملات را به هم میریزد و دوباره میچیند تا سفرنامهی پاکستان هم مثل جادهی کالیفرنیا آسفالت شود!
و همهی جواب ندادنهاش به تماس و پیامها، به هم خوردن جلساتمان و نبودنهاش توی جمع برای رسیدن به همین نقطه است؛ نقطهی ثبت یک ماجرا یا اتفاق یا زیستِ واقعی تا تاریخ فراموششان نکند...
به آقای آرامی مدیریت کتاب شهر هم میگویم که دم شما گرم از این توجهی که به ماجرای تولد کتاب داشتهاید، اما انتظارم این بود که قدم اول را بزرگواران مسئول در حجم بسیار بالاتری بر میداشتند...
و برای منِ شاگردِ استاد جعفری، بسی خوشبختیست همراهی با او...
#روایت_رونمایی
✍ #احمد_کریمی
🆔 محفل نویسندگان منادی
https://eitaa.com/monaadi_ir