eitaa logo
امتداد حکمت‌ و فلسفه
848 دنبال‌کننده
405 عکس
22 ویدیو
128 فایل
#اِمتدادِحِکمت‌وَفَلسَفِه، از ضرورت جریان یافتن اعتقادات تا عمل در مقیاس جامعه، بحث می‌کند. همان دغدغه‌ای که فَقیه‌ِحَکیم‌ِحاکمِ‌انقلاب از اهالی فلسفه مطالبه می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
• | لاتری الجاهل الا ‌مُفرِطاً أو مُفَرِّطاً | • همانطور که ایده فلسفه اسلامی افراطی است و سر از درمی آورد، ایده فلسفه اسلامی و تقدم آن بر هم جاهلانه است. @monir_ol_din
mirbaqeri افراط و تفریط در برخورد با فلسفه.mp3
2.07M
🔸استادمیرباقری: ملاصدرا را به جای امام صادق ننشانید، اما باب انکار صدرا را هم باز نکنید. @monir_ol_din
1⃣ اگر خداوند متعال به شما کمک کرد و کم کم ابواب فهم برایتان باز شد، را نکنید. با یک پشت دست اسفار ملاصدرا و شفای ابن سینا را زدن، این درست نیست. آنها هم بودند، آنها هم زحمت کشیدند، آنها هم معتقد به معارف اهل بیت بودند، اشکال به آنها دارید مطلب دیگری است، دو تا فقیه هم به همدیگر اشکال دارند. 2⃣ اینکه جایگاه ملاصدرا باید معین شود و بالاتر به آن حکم نکنید این معنایش این نیست که، پایینش بیاورید. بله، ملاصدرا را جای ننشانید این است. اسفار را جای توحید صدوق ننشانید این ظلم عظیم است. هم به علم هم به امام صادق این ظلم است. ولی این معنایش این نیست که اینها را انکار کنید. 3⃣ اگر باب انسان باب انکار باشد در خیلی موارد همان و مراء است. این همان مراء و مباهات است که، معارف اهل بیت را می خواهد برای مباهات با فیلسوفان و عرفا. فقها هم همینطور عمل می کنند. یک فقیه بزرگی مانند شیخ طوسی که از روایات فاصله می گیرد به ایشان نقد می کنند اینگونه انتقاد نسبت به حکما هم است و نسبت به عرفا هم است. معیارتان معارف اهل بیت باشد و این به معنای انکار دیگران نیست. 4⃣ گرچه عرض کردم این اتفاقی که در طول تاریخ شیعه افتاده است، که در خیلی موارد آن شأنی را که برای امیرالمؤمنین و ائمه اطهار باید قائل باشیم نیستیم، اینکه باید با همه وجود در خانه امیرالمؤمنین برویم و بگوییم؛ ، کمتر اتفاق می افتد. بله، این عیوب در ما باید اصلاح شود اما به معنای انکار نیست. @monir_ol_din
✨✨اسعدالله ایامکم✨✨ 🌸 به استقبال غدیر میرویم..... @monir_ol_din
🌸 أََلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوَلَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ(سَلام‌ُاللهِ‌عَلَیهِم)🌸 ✨✨استادمیرباقری(زیدعزه): ولایت امیرالمومنین وادی بهشت است و کسی که همه قوایش تحت ولایت امیرالمومنین باشد در بهشت است....حضرت در می خواست که همه را به بهشت ببرد.....امیرالمومنین «نُورُ اللَّهِ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض» است و فاطمه زهرا آن حقیقتی است که ما را به این بهشت و نور متصل می کند. ✨✨ http://mirbaqeri.ir @monir_ol_din
هدایت شده از الفقه و الاصول
🌸حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَن‏ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ. قَالَ فَقَالَ بِوَلَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٍّ ع.🌸 بصائر الدرجات، ج1 ص 72 🌺 امام صادق (سلام الله علیه) در تفسیر آیه شریفه «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ» می فرمایند؛ شرح صدر رسول گرامی اسلام به واسطه ولایت امیرالمؤمنین علی(سلام الله علیه) است.🌺 @alfigh_alosul
۳ ✨✨اسعدالله ایامکم✨✨ 🌸🌸🌸 من ذکر بسم الله الرحمن الرحیمم تصویر اسماءِ خداوند کریمم من قل هو الله احد را رازدارم یعنی علیِ عالی ام، ذکر قدیمم من ذکر الله الصمد را عینِ معنام عینِ خداوندِ علیمم، من علیمم از کعبه راز لم یلد باید بپرسید لم یولَدَش، خود پاسخی از آن حریمم کفواً اَحد را فاطمه معنا نموده: خَلقاً و خُلقاً چون علی خَلقِ عظیمم همتای کوثر، کفوِ زهرای بتولم أبتر سزاوار است بر خصمِ عقیمم کِی زادگاه دیگران در کعبه باشد؟ من صاحب بیتُ اللَّهَم، رُکنم، حَطیمم من کعبه ام، من قبله ام، من عینِ ذاتم میزانِ دین،یعنی شریعت را حریمم من در رکوعِ خویش، مُحییِ زکاتم مجریِ احکام خداوند حکیمم آن حاکمِ شرعم که در وقت قضاوت حتی برای دشمنان خود حلیمم خود پادشاه عالمم، اما به زُهدم این بس، که فرش کُلبه اَم، تنها گِلیمم حتی برادرهای خود را منع کردم زانچه به بیت المال باشد زرّ و سیمم جانِ پیمبر هستم و نفسِ رسالت سلطان عالم هستم و عبدالکریمم من، آسمانِ بی ستون را آفریدم من حاکم و جبریل در جنّت ندیمم من سفره دار خلقت و کون و مکانم رزق سماوات و زمین، بارِ عَمیمم کوه و در و دشت و دَمن یک گوشه چشمم بر بادها فرش سلیمان، یک نسیمم موسی عصا انداخت، کردم اِژدهایش در طور سینا،یارِ موسای کلیمم عیسی نفَس زد، مُرده را من زنده کردم عالم شود إحیاء از عطرِ شمیمم آتش به ابراهیم اگر بَرد و سلام است نامِ مرا آورد، من قلب سلیمم راه زمین، راه سما، راه کُراتم تنها در عالم من صراط المستقیمم بر لشگر پیغمبران، مولا منم من بر احمد مختار چون سیبِ دونیمم من اولین مؤمن به اسلامِ رسولم خود در تمام کارها با او سهیمم با نَصِّ پیغمبر امیرالمومنینم تنها منم دارای این اسم عظیمم من جانشینِ حضرت ختمی مآبم داده ولایم را خداوند علیمم اولاد معصومم، امامانِ مبینند آری امامانِ مبین را هم زعیمم حتی ولایت بر همه کفّار دارم پس منکرانم را بخوان خصمِ لئیمم کی میتوان شاعر کِشد پَر در حریمم دستانِ من بنوشت ابیاتِ فخیمم حق«لافتی الا علی» در شأنِ من گفت در جبهه وحشت میکند دشمن ز بیمم من پهلوان خیبر و بدر و حنینم من قالعِ هر یل یلِ بازو ضخیمم با جاهلیَّیت در ستیزم تا به آخر من دشمنِ دیرینِ شیطان رجیمم چشمان اهل فتنه را من کور کردم آرامشِ مَردم در اوضاعِ وخیمم ابطالِ باطل میکنم، احقاقِ حق نیز فاروقم و در این سِمَت دُرِّ یتیمم هر منحرف را از رهِ خود بازدارم تحریفِ دین را بر نمیتابم، قَویمم هر روز با کفر و نفاق و شرک در جنگ هر شام، سفره دارِ أطفال یتیمم دست خدا، چشم خدا، گوش خدایم هر صحبتی باشد به هر جمعی، فهیمم من دستِ مهدی میشوم روز عدالت من قاسمِ کیفر ز جنّت تا جحیمم 🌸🌸🌸 : محمود ژولیده @monir_ol_din
• | مائده ولایت | • به همت جمعی از موالیان و محبین سفره غدیریه ای برپاشد و و بر سفره ولایت کنار هم نشستند. محور است. @monir_ol_din
🌸🌸 ولی امر مسلمین آیت الله خامنه ای(مدظله العالی): ماجرای تعیین غدیر، ماجرای است، تعیین قاعده است. یک قاعده‌ای در اسلام درست شد؛ پیغمبر اکرم در ماه‌های آخر عمر، این قاعده را وضع کرد؛ آن قاعده چیست؟ ؛ قاعده‌ی ولایت. جوامع بشری از دیرباز حکومت داشتند؛ بشر انواع و اقسام حکومتها را تجربه کرده است؛ اسلام این حکومتها را، این نوع قدرتمندی‌ها و قدرت‌مداری‌ها را قبول ندارد؛ امامت را قبول دارد. این قاعده‌ی اسلام است؛ غدیر این را بیان میکند. مصداقش هم مشخّص است؛ کسی است که هیچ‌کس نه در آن زمان و نه در زمانهای بعد نتوانسته است کمترین خدشه‌ای به شخصیّت والای او و به نمایندگی او از مفاهیم و معارف قرآن خدشه کند. 🌸🌸 ۱۳۹۵/۰۶/۳۰ @monir_ol_din
✔️‌ سلام و عرض ادب؛ بعد از استضائه از ایام‌مبارک‌ ادامه مباحث را پی میگیریم.... 👇👇👇
🔸استاد حسینی شیرازی(ره) بنیانگذار فلسفه چگونگی اسلامی هستند، اطلاع از دیدگاه ایشان درباره فلسفه اسلامی مهم می باشد: 🔺 فلسفه چگونگي اي که ما مي گوييم هماهنگ با فلسفه هستي شناسي است. فلسفه چگونگي ما قطع نشده که بگوييم کاري به خدا ندارد که مثل غربي ها بخواهيم بحث کنيم. آنچه را که در فلسفه هستي(فلسفه اسلامی) گفتيد، او هماهنگ با فلسفه چگونگي اي است که ما مي گوييم. 🔺 صحبت از اين است که تکميل مي کنيم ما فلسفه چرايي را با فلسفه چگونگي. در فلسفه چگونگي البته اثبات مي کنيم که کليه اشياء و تغييرشان و ذوات و اينها، در چگونگي که داريم صحبت مي کنيم، به تبع يک حرکت تکاملي است. آن وقت اتفاقاً اين مبنايي که دارم عرض مي کنم، با اصالت وجود بسيار نزديک است ساختنش، با اصالت ماهيت نمي سازد. يعني براي ذوات اشياء، خاصيت ذاتي منفصل قائل نمي شويم؛ ولي اگر در خاطر مبارکتان باشد در فلسفه اصالت وجود، چون خواص را مال ذوات ماهيات نمي دانند و ماهيت را انتزاع از مراتب وجود مي دانند، پس «وجود» متحرکي را که در اينجا بيان مي کنيم که بعداً مي شود تولي و ولايت، اين سازگار با آن هست. 🔺 ممکن است مباحث بعيده اصالت وجود را ما نپذيريم. يعني به عبارت ديگر اصل مطلب را بسيار نزديک با صحبت خودمان مي دانيم. اگر اينطوري بشود، بحث ما مي شود تکامل فلسفه وجود در مکانيزم هستي. . ر.ک. سلسله جلسات پژوهشی فلسفه حکومت جلسه 6 @monir_ol_din
با دقت در کلام استاد می توان به چند نکته تفطن یافت؛ 1- پرسشهایی که ناظر بر "واقعیت" می توان طرح کرد، چند دسته می باشند: الف- پرسشهایی که از "اصل هستی و چراییهای آن" می پرسند؛ آیا واقعیتی هست؟ ب- پرسشهایی که از "چیستی" می پرسند؛ واقعیت چیست؟ این دو دسته پرسش، قابل تأملند و نیازمند به پاسخ. و فلسفه اسلامی برای پاسخ تفصیلی به آنها سامان یافته است. 2- شکل گیری فلسفه اسلامی (سینوی، اشراقی و صدرایی) پیرامون آن دو پرسش، مانع از آن نیست که پرسش دیگری نیز طرح گردد و آن پرسش از "چگونگی" است؛ آیا متن واقعیت دارای "چگونگی" است؟ دامنه "چگونگی" تا کجاست، آیا تمام مراتب واقعیت را شامل می شود؟ قواعد و قوانین چگونگی واقعیت چیست؟ و اینگونه است که، بنیان گذاشته می شود و استاد علامه حسینی در مقام پاسخ به آن پرسشها برمی آیند. 3- حال سؤال این است که، آیا این سه دسته پرسش، هیچ ارتباطی با هم ندارند؟ به نظر می رسد، وجود ربط میان آنها غیرقابل انکار است، فلذا باید سعی نمود نسبت میان آنها را به دست آورد. دستیابی به نسبت میان سه پرسش (هستی و چرایی، چیستی، چگونگی) ما را به نسبت میان فلسفه اسلامی و فلسفه فرهنگستان علوم اسلامی منتقل می سازد. 4- همینجاست که، استاد حسینی چنین پاسخ می دهند که؛ . این نظریه یکی از مهمترین است که می تواند را به گونه ای دیگر بنگارد. تفصیل این ماجرای فلسفی در زمانی دیگر ان شاءالله. @monir_ol_din
به فلسفه چگونگی نیاز داریم.docx
16.8K
🔸مطلب پیش روی، گزیده ای از مباحث استاد علامه سیدمنیرالدین حسینی(ره) است که با عنوان "معرفی دفتر فرهنگستان علوم اسلامی" در دفتر تبلیغات اسلامی مشهد در دی ماه 1379 ارائه شده است. 🔸عنوان این مطلب؛ «به فلسفه چگونگی نیاز داریم»، است. ایشان در این مطلب کوتاه و مختصر، به ضرورت دستیابی به فلسفه چگونگی اشاره می کنند و در ضمن آن، پیرامون ظرفیت موجود فلسفی (چرایی، چیستی) حوزه نیز سخن می گویند. @monir_ol_din
؛ 🔸گزارشهایی از کلام دو استاد مکتب فرهنگستان علوم اسلامی قم، ارائه شد. از استاد علامه سیدمنیرالدین حسینی(ره) که بنیانگذار بودند و از استاد آیت الله میرباقری(زیدعزه)، ریاست کنونی فرهنگستان. 🔸نتیجه آنکه؛ فرهنگستان علوم اسلامی، یک است، ضدیت با فلسفه در آن راه ندارد و بیمعناست، مثل همه مدارس و مکاتب علمی است و نقد می کند. این مکتب به واسطه دغدغه ای که درباره در جامعه دارد را ناظر بر فلسفه اسلامی طرح می کند. 🔸البته که، می توانیم اندیشه فلسفی فرهنگستان را هم نقد کنیم، و این نیاز به خواندن دارد. باید آن را خواند و درباره مدعیاتش اندیشید. @monir_ol_din
«السَّلامُ عَلَیکَ یا اَباعَبدِاللهِ» ◾️آماده اقامه عزا برای سالار شهیدان کربلا می شویم و حسینیه ها را در قلبهایمان برپا می کنیم.... ◾️جریان کربلا و واقعه عاشورا، تکانه ای بزرگ در عالم خلقت است که همه ابعاد عاطفی، اندیشگی و سلوکی انسانها را متأثر از خود می سازد. باید پیرامون آن تأمل ورزید و از اعماق آن واقعه، درّ و گوهرهایی برای صیقل جان خویش اصطیاد نمود. ◾️ به همین مناسبت، در ایام بکاء عالم بر سیدالشهداء(سلام الله علیه) را می گشایم و امید آن دارم که راه نجاتی برای خویش بیابم، چرا که سفینة الحسین أسرع. https://eitaa.com/monir_ol_din/1081
🔸تاریخ یعنی گستره و پهنه زمانی وسیعی که مقاطع و وقایعی را در درون خود جای داده است، از نقطه ای آغاز شده و با فراز و فرودی به نقطه ای منتهی می گردد. ❓❓❓ تاریخ چگونه ساخته می شود؟ چگونه سیر می کند؟ عوامل و اسباب سیر و صیرورت تاریخی چیست؟ ..... این سوالات، مهمترین پرسشهای تحقیق در است. 🔸واقعه کربلا، یکی از مهمترین عناصر حیاتی مکتب تشیع است. این واقعه برای شیعه می کند. هویت هم یعنی تاریخیت. حال سؤال این است که؛ واقعه کربلا چه نسبتی با تاریخ عالم دارد؟ 🔸برای پاسخ به پرسش فوق، نیازمند تأملات بیشتر در حقیقت تاریخ و کیفیت صیرورت تاریخی هستیم. باید بیشتر از آنچه که گفته شد پیرامون تاریخ و حقیقت آن بیاندیشیم. البته قصد آن ندارم که پرونده ای برای باز کنم لیکن به مقدار نیاز باید در این موضوع ورود کرد. این مطلب ادامه دارد... @monir_ol_din
۲ 💥حقیقت تاریخ چیست؟ 🔸وقتی صحبت از "تاریخ" میشود، آنچه که در بادی امر به ذهن میرسد آن است که ما با یک "زمان طولانی" در گذشته مواجهیم. اما آیا بواقع تاریخ صرفاً زمان است؟ آیا تاریخ در حقیقت همان " زمان گذشته" است؟ 🔸 تعریف تاریخ به زمان، افزوده ای ندارد و گویا زمان به زمان تفسیر شده است. پس باید به مؤلفه دیگری که "حاق تاریخ" را نشان میدهد دست یافت، همان مؤلفه ای که "گوهر زمان" نیز است. آن چیست؟ 🔸در فلسفه اسلامی، زمان را به "حرکت اشیاء" بازمی‌گردانند و میگویند؛ زمان عارض بر حرکت شیء میشود. پس به نظر میرسد با تامل در "فلسفه حرکت" میتوان به "فلسفه زمان" و "فلسفه تاریخ" دست یافت. 🔸در فلسفه چگونگی اسلامی، حقیقت "حرکت و صیرورت" به "فاعلیت و عاملیت" بازگشت دارد. یعنی هر امر متحرکی در حقیقت یک فاعل و عامل و یک "‌کنشگر" است. 🔸 نتیجه آنکه؛ باید گوهر زمان و تاریخ را در "صیرورت" جست و یافت. کنه و باطن صیرورت هم به فاعلیت برمیگردد. پس حقیقت زمان همان فاعلیت و عاملیت است. حقیقت تاریخ همان "موجدیت" است. این مطلب ادامه دارد.... @monir_ol_din
💥 استاد علامه سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی(ره): 🔸 پس از «فلسفه حرکت» بزرگترین گامی که برای برداشته می شود، تنظیم «فلسفه تاریخ الهی» است. به یاد بیاورید وقتی که فلسفه تاریخ دروغین در دستگاه مارکس برای عدالت اجتماعی درست شد، توانست سالها نصف دنیا را به خود مشغول کند. 🔸 «در فلسفه تاریخ اسلامی، مشت دشمن باز می شود» معلوم می شود که ، بر کارآمدی ابزار حاکم است. حکومتش هم خیلی بالاتر است. کارآمدی جامعه و امت نیز بر کارآمدی انسان حاکم است. کارآمدی ابزار، تابعی از کارآمدی انسان است و کارآمدی انسان تابعی است از کارآمدی جامعه. 🔸 در دستگاه الهی «جامعه» برابر است با «امت» و جامعه حسینی یک امت است. اگر یک جامعه بر این اساس شکل بگیرد، حرکت و رشدی خواهد داشت که بسیار عظیم تر از تمام تحرکاتی است که در تاریخ گزارش شده است. آنگاه خواهیم دید که آثار محبین حضرت اباعبدالله(سلام الله علیه) یا جامعه حسینی، در تاریخ چقدر است و این جوامع الهی هستند که در تحولات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی محور واقع می شوند نه جوامع الحادی. 🔸 نکته آخر هم این است که گزارشهای بدست آمده از جوامع گذشته نیز، تازه معنادار می شود و انسان به مرتبه صحیحی از تحلیل دست پیدا می کند. ر.ک. مراقبه های عاشورایی، ص 43 @monir_ol_din
• | صیرورت باطنی عالم | • غلغله ای که در است جهانها را متحول می سازد، و عالم است که حسینیه ها و تکایا را برپا کرده است. و این است که تحولات و صیرورتها را رقم میزند. @monir_ol_din
هدایت شده از الفقه و الاصول
• | تربیت سفیانی در شام | • شام با فرهنگ ساخته شده بود و شامیان در این فرهنگ تربیت شدند. فرهنگی که خفقان سیاسی ایجاد می کند و راه اندیشه ها را منسد می سازد و تربیت میکند که هر دستوری را بدون کمترین نظر و تأملی اطاعت می کنند. @alfigh_alosul
💥حقیقت تاریخ 🔸همانطور که انسانها و جوامع "تاریخ" دارند، زمین و آسمان و دریاها و کوهها و... هم تاریخ دارند. چرا که همه مخلوقات "صیرورت و شدن" دارند و در "تطور و تحول"اند. و هر مخلوقی که صیرورت داشته باشد، "زمان" هم دارد و آنچه که زمان داشته باشد، "تاریخ" دارد. 🔸حقیقت صیرورت هم بازگشت به "فاعلیت و عاملیت" دارد. پس همه مخلوقات که صیرورت دارند در حقیقت "صایر" هستند. یعنی در صیرورت و شدن، فاعلیت دارند. یعنی شدن را رقم می زنند و ایجاد می کنند. اما آیا صیرورت در همه مخلوقات در "یک مرتبه" است؟ آیا فاعلیت مخلوقات در "یک سطح" قرار دارند؟ 🔸از آنجا که فاعلیت و موجدیت مخلوقات تفاوت سطح دارد، یعنی فاعلیتی که در انسانها است متفاوت و بالاتر از سطح فاعلیتی است که سایر موجودات و مخلوقات دارند. پس باید بگوییم؛ صیرورت اصلی در عالم مخلوقات، "صیرورت انسان" است. اضافه اینکه، صیرورت انسان است که در صیرورت سایر موجودات تأثیر دارد و زمینه صیرورت، تطور، تحول، تغییر، حرکت و شدن آنها را فراهم می سازد. 🔺تبدلات انسان حرکت کلی عالم را رقم می زند و ذیل تبدلات انسان است که تبدلات هستی رقم می خورد. پس در حقیقت براساس "تاریخ انسان" است که تاریخ عالم خلقت رقم می خورد. تاریخ همه مخلوقات متقوم به تاریخ انسان است. @monir_ol_din
• | تاریخ انسان | • حقیقت تاریخ "صیرورت انسان" است و انسان است که "تاریخ" را می آفریند، حتی تاریخ همه مخلوقات را. پس تاریخ خلقت همان تاریخ انسان است. @monir_ol_din
💥تاریخ نظام ولایت و تولی 🔺تا بدینجا روشن شد که، تاریخ عالم خلقت در حقیقت تاریخ انسان است. اما سؤالی که طرح می شود این است که آیا همه انسانها در یک مرتبه قرار دارند؟ آیا هر انسانی منحاز و مستقل از سایر افراد تاریخی دارد یا در یک نظام و پیوستگی قرار دارند؟ 🔸انسان یعنی موجودی که "موجِد" است، قدرت ایجاد و آفرینش دارد، توان تغییر مسیر و اختیار تغییر جهت را دارد. انسان با چنین وصفی در دیگران نیز تأثیرگذار است و همچنین از سایر انسان ها تأثیر می پذیرد. پس آنچه که در حقیقت قابل طرح است؛ یا است. یعنی نظامی از انسانهای مؤثر و متأثر از همدیگر. عالم انسانی، عالمی بریده و مستقل نیست. هر انسانی در پیوند و ارتباط با سایر انسانها قرار دارد. هم اثر میگذارد هم اثر می پذیرد . 🔸 روشن است که، میزان تأثیرگذاری آحاد انسانها با همدیگر متفاوت است. برخی از افراد قدرت اثرگذاری بیشتری بر دیگران دارند و برخی دیگر قدرت کمتری. پس در آن نظام فاعلیت انسانی باید به این نکته توجه نمود که، انسانهایی مافوق سایر انسانها قرار میگیرند و آنها را ذیل اراده و فاعلیت خود می برند. به عبارتی، برخی از انسانها دیگر انسانها را "تحت سرپرستی" خویش قرار می دهند و اراده آنها را منحل در اراده خود می سازند. بنابراین، نظام فاعلیت انسانی در حقیقت نظام ولایت و تولی انسانی است. برخی از انسانها ولایت بر دیگران دارند و بیشتر انسانها متولی به فاعلیت و اراده انسانهای برتر هستند. 🔸پیشتر گفته بودیم که، تاریخ خلقت را انسان رقم میزند. حال که روشن شد، انسان در یک نظام روابط انسانی قرار دارد، پس باید از تاریخ نظام روابط انسانی سخن گفت. و از آنجا که، روابط انسانی هم در مراتب تولی و ولایت تعریف می شود پس باید تاریخ را به تعبیر نمود. تاریخ همه مخلوقات بر مدار انسان و روابط انسانی ترسیم می شود و به عبارتی تاریخ خلقت بر مدار تاریخ نظام ولایت و تولی انسانی تفسیر می شود. روابطی که میان آحاد بشر برقرار می شود، زمینه ساز شکل گیری تاریخ انسانی است. روابطی که میان اراده ها و فاعلیتها برقرار می شود و مرتبه ولی و متولی را شکل می دهد، تاریخ انسانی را تصویر می کند و در نتیجه تاریخ عالم خلقت رقم می خورد. @monir_ol_din
امشب عشاق امضا می‌شود فردا ز عاشقان‌ این‌دشت دریا می‌شود .....
هدایت شده از الفقه و الاصول
زان هنوز به عیوق میرسد فریاد ز بیابان کربلا .....