هدایت شده از الهادی
#رمضان #شب_قدر
💠 شکوفایی استعداد با درک لیلةالقدر
🔻در ماهِ ضيافتِ الهي، تکليفي که از توانِ ما خارج باشد، برعهده ما ننهادهاند؛ فقط بايد آمادگيِ اجراي آنها را در خود ايجاد کنيم. کلماتِ الهي و دستوراتِ اهلبيت همه اِعجاز است.
🔸 تکليفِ ما اين است که کينه را از دل بيرون کنيم و تاريکيِ گناه را از خويش بشوييم. از ما چيزي نميخواهند جز رشد، کمال، انسانيت، رأفت، و مهرباني با همنوعان و با همه مخلوقاتِ پروردگار. چيزي از ما نميخواهند، جز اينکه خود را دريابيم.
🔹 منظورِ آنها اين است: اي انسان، تو بزرگي! پس خود را ارزان مفروش. اکنون به ضيافتِ الهي وارد ميشوي و در اين ضيافت، جواهراتِ عظيمِ خلقت را قسمت ميکنند. در اين ماه، شبي است بهنامِ ليلةالقدر درکِ اين شبْ آمادگي و اصلاحِ نفس ميخواهد. درکِ فضيلتِ اين شب موهبتِ کمي نيست، بلکه با تمام آنچه براي آن آفريده شدهاي برابر است. استعدادِ تو با درکِ اين شب شکوفا ميشود.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🔺شناسه رسمی نشر آثار حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری در شبکههای اجتماعی:
🔘 @nasery_ir
منابعی که در کانال #فلسفه_چگونگی_اسلامی بارگذاری شده است، در این کانال👇👇 در اختیار مشتاقان فرهیخته گذاشته میشود.
#صوت_تدریس_فلسفه_چگونگی_اسلامی
#صوت_متفرقه
#متون_فلسفی
#گزین_گویه_فلسفی
#پرونده_علمی
#مقالات_علمی
#گزیده_کلمات_استاد
👇👇
@manabee
n00000301-s.jpg
6.6K
✔ یادداشتی از جناب حجة الاسلام دکتر مصطفی جمالی (هیأت علمی گروه فلسفه فرهنگستان علوم اسلامی) با عنوان «از فلسفه چرائی و چیستی تا فلسفه چگونگی»
👇👇👇
از فلسفه چرائی و چیستی تا فلسفه چگونگی.docx
16.6K
✔یادداشت؛ از فلسفه چرائی و چیستی تا فلسفه چگونگی
نگارنده؛ حجة الاسلام دکتر مصطفی جمالی
سایت فرهنگستان علوم اسلامی قم؛
http://www.isaq.ir/vdcgr39u4ak9z.pra.htm
@monir_ol_din
هدایت شده از تذکره الاولیاء
🔻شب قدر؛ شب احیای دل
آیت الله بهاءالدینی:
منظور از احیا در شب قدر، در حقیقت احیای دل است؛ نه صرف بیدار ماندن ظاهری.
اصل این است که انسان در این شب برای لحظاتی نیز شده از خواب غفلت بیدار شود و دلش را احیا کند، حیات ببخشد.
همان که امیر المومنین(علیه السلام) به فرزندش امام حسن فرمود: 《احی قلبک》 یعنی قلبت را زنده بدار.
این است که انسان اگر بتواند شب قدر، با خود خلوتی داشته باشد و با عبادات و نماز و دعا عروجی حاصل کند و طهارتی کسب نماید، توانسته است در حد خود شب قدر را احیا کند.
عطر ملکوت؛ دفتر چهارم؛ ص ۹۹
تذكرة الاولياء(كلمات و احوالات بزرگان اهل معرفت)🔻
@tezkar
-e1546466979419.jpeg
30.1K
#مقالات_فلسفی_2
🔺 موضوع؛ فلسفه نظام ولایت
🔺 از؛ حضرت استاد آیت الله میرباقری(دام عزه)
✔ از بیانات حضرت استاد میرباقری، نگاشته ای با عنوان «فلسفه نظام ولایت» تنظیم شده است که در قالب #مقالات_فلسفی در این کانال استفاده می شود. این نگاشته در سایت #فرهنگستان_علوم_اسلامی_قم کار شده است.
✔ با توجه به اینکه برخی از دوستان، متن کامل مقاله را مطالعه نمی کنند، به صورت تدریجی در این کانال بارگذاری خواهد شد تا دوستان عزیز هر روز با بیان ایشان به مطالعه و تأمل در فلسفه فرهنکستان علوم اسلامی بپردازند.
وفقکم الله لمرضاته.
https://eitaa.com/monir_ol_din/844
May 11
فلسفه نظام ولایت.docx
28.4K
#مقالات_فلسفی_2
🔺موضوع؛ فلسفه نظام ولایت
🔺از؛ حضرت استاد آیت الله میرباقری(دام عزه)
✔ تذکر؛ آنچه در این مقاله آمده است، نیاز به بسط تفصیلی دارد و فقط ارائه ای چکیده وار از این دستگاه فلسفی است. فلذا توقع مباحث تفصیلی استدلالی از این متن بجا نیست.
https://eitaa.com/monir_ol_din/844
#فلسفه_نظام_ولایت_1
#استاد_میرباقری
🔸مقدمه
🔺 مهندسي و سازماندهي جامعه ممكن است به دو گونة اسلامي و غير اسلامي واقع شود، چرا كه در مناسك رفتار اجتماعي و سازماني، عدل و ظلم وجود دارد. گاهي اين مناسك، عادلانه و در مسير تكامل اجتماعي است و فرد و جامعه را به سمت تقرب به خداي متعال ـ كه مفسر تكامل است ـ هدايت مي كند و گاهي اين مناسك در مسير تكامل اجتماعي نبوده بلكه در مسير انحطاط اجتماعي است. به ديگر سخن روابط يك سازمان، به گونه اي است كه به پيدايش صفات حميده ياپيدايش صفات رذيله منتهي مي شود. سازماندهي و ايجاد روابط سازماني، گاه موجب محروميت طبقات و ايجاد حرص و حسد به دنيا مي گردد و گاه منتهي به ايثار و محبت مي شود. بر اين اساس صفات حميده يا رذيله، صفت سازمان و در مقياس بزرگتر صفت اجتماعي روابط مي شود؛ يعني روابط، مولد اوصاف حميده يا رذيله هستند.
🔺 با توجه به امر (كه مهندسي توسعة اجتماعي مي تواند به دو گونة اسلامي و غير اسلامي واقع شود) هماهنگ سازي اركان مهندسي توسعه اجتماعي در جهت اسلامي، به وسيله فلسفه اي مقدور مي گردد كه معقوليت نظري مهندسي اجتماعي را بر مبناي دين، تمام نمايد. فرهنگستان علوم اسلامي در دستيابي به چنين فلسفه اي، روندي را پشت سر گذاشته است؛ آغاز اين روند، بررسي «اصول انكار ناپذير» در مهندسي توسعة اجتماعي بوده است. سپس با توجه به اين اصول، «مسائل اغماض ناپذير» مورد طرح قرار مي گيرد و در اين مسير به مراحلي گام گذاشته مي شود كه عبور از آنها براي رسيدن به فلسفه شدن، اجتناب ناپذير است. آنچه در پي مي آيد اشاره اي بسيار كوتاه به #روند_فلسفه_شدن است.
@monir_ol_din
#فلسفه_نظام_ولایت_2
#استاد_میرباقری
🔸#اصول_غیرقابل_انکار
۱ ـ اصول غیرقابل انکار
اصول انكار ناپذير در فلسفه شدن، پايگاه فلسفي شكل گيري يك كل متغير را مورد بررسي قرار مي دهد، بگونه اي كه اقرار و انكار نسبت به اين اصول نتيجه اي مساوي را در بر دارد؛ يعني كسي كه اين اصول را انكار مي كند، در انكار خود الزاماً آن اصول را بكار مي برد. اين اصول در فلسفه شدن، به منزلة «بداهتها» در فلسفة چيستي و چرايي است. «تغاير في الجمله»، «تغيير في الجمله» و «هماهنگي في الجمله»، اصول غير قابل انكار مي باشند.
۱ / ۱ ـ تغاير في الجمله
محور اول در اصول انكارناپذير «تغاير» است كه در روند تحليل زير ساخت تعريف كثرت در يك كل متغير مورد دقت قرار گرفته است. يعني يك كل در حال «تكامل و تغيير»، بدون شك داراي كثرتي است كه اين كثرت، بر اساس تمام مباني فلسفي، انكار ناپذير است. تغاير يا غيريت داشتن، بيانگر وجود حداقل اختلاف و كثرت در يك كل متغير است كه لازمة نفي آن يكساني و بساطت محض و در نهايت نفي كل متغير است. انكار تغاير فرع پذيرش غيريت ادعاي منكر تغاير باشخص مخالف آن است لذا شخص هم زمان با انكار، آن را اثبات نموده است.
۲ / ۱ ـ تغيير في الجمله
محور دوم از اصول انكارناپذير در روند تحليل زيرساخت يك كل متغير «اصل تغيير» در حداقل مرتبه تعريف، به معناي رفتن از وضعيتي به وضعيت ديگر است. در اين دگرگوني نحوه اي از تبديل صورت مي گيرد و نافي هر نوع ايستايي و عدم تحرك است. در بيان اصل تغيير اعم از اينكه تغيير را در ذات ماهيت ـ ياهيولا و جوهر ـ و يا در اعراض مطرح كنيم و يا اينكه شيء را با تغييرات خودش برابر دانسته و تغيير را بُعد آن فرض كنيم، در تمامي فروض فوق ملزم به بيان يك نسبت تبديل مي باشيم كه در اين نسبت، شيء از وضعيت قبل به وضعيت جديد هدايت شده است. انكار تغيير في الجمله به انكار تغاير في الجمله بازگشت مي كند، چرا كه تغيير مستلزم تغاير در توالي است.
۳ / ۱ ـ هماهنگي في الجمله
محور سوم از اصول انكار ناپذير در روند تحليل زير ساخت يك كل متغير «اصل هماهنگي» است. هماهنگي به معناي هم راستا و هم جهت شدن حداقل دو موضوع با موضوع سوم است، اختلافات در هماهنگي به وحدت رسيده و هماهنگ مي شوند و از اين رو انكار هماهنگي بين عوامل يك كل متغير به انكار وحدت كل منتهي شده و مبدأ انفصال و انكار تغيير في الجمله است.
@monir_ol_din
#فلسفه_نظام_ولایت_3
#استاد_میرباقری
🔸#مسائل_اغماض_ناپذیر
۲ ـ مسائل اغماض ناپذير
پس از پژوهشهاي فراوان پيرامون ضرورت و ماهيت اين اصول انكارناپذير در فلسفه شدن، سه موضوع «وحدت و كثرت و نسبت بين آنها»، «زمان و مكان و نسبت بين آنها» و «اختيار و آگاهي و نسبت بين آنها» به عنوان مسائل ضروري در فلسفه شدن، تشخيص داده شد. اهميت بررسي «نسبت» در موضوعات فوق بدين دليل است كه بر اساس فلسفه نظام ولايت هيچ يك از اين موضوعات اعتباري نبوده و نيز متباين و منفصل از يكديگر نمي باشند.
۱ / ۲ ـ وحدت و كثرت و نسبت بين آن دو
آنچه در يك نظام در حال تغيير و تكامل به وقوع مي پيوندد، هماهنگي بين كثرات حول محور واحد است، لذا در يك نظام، وجود وحدت و كثرت ضروري است. چنانچه كثرت، مطلق فرض شود به تباين محض منتهي شده و نظام، تحقق پيدا نمي كند؛ در فرض اطلاق وحدت نيز بساطت محض پديد آمده و تكامل و تغيير نظام تفسير پذير نيست. بر اين اساس در هر نظام، وحدت و كثرت و مهمتر از آن دو نسبت بين آنها حقيقي است. به عبارت ديگر جهت دستيابي به چگونگي تحليل يا ساخت يك كل متغير، تنها تكيه به كثرت يا وحدت كافي نيست؛ بلكه در يك كل متغير توجه اساسي به نظام شكل گيري آن كل، معطوف است كه آن هم تنها در سايه توجه و تحليل صحيح از «نسبت بين وحدت و كثرت» تحقق مي يابد.
توجه به مفهوم «نسبت»، از جمله اختلافهاي اساسي فلسفه شدن اسلامي با ديگر فلسفه ها در تفسير تعيّن يك كل متغير است؛ زيرا اين فلسفه، «نسبت بين وحدت و كثرت» را عامل اصلي تعين مي داند، بر خلاف فلسفه اصالت ماهيت كه قائل به تعيّنات ماهوي است و منجر به پذيرش اعتباري شدن نسبت و وحدت امور مي گردد، در نتيجه نسبت بين امور را نيز اعتباري و غير حقيقي تلقي مي كند. همچنين فلسفه اصالت وجود، وجود را مساوق وحدت، كثرت را از شئون وحدت مي داند. اين امر منجر به پذيرش اعتباري شدن كثرت ودر نهايت اعتباري شدن نسبت بين امور مي گردد.
۲ / ۲ ـ زمان و مكان و نسبت بين آن دو
از ديگر مسائل فلسفي در مهندسي توسعه جامعه، بررسي «نسبت بين زمان و مكان» است. در توسعه اجتماعي آنچه كه اساس در «پيش بيني، هدايت و كنترل» تغييرات جامعه است و متغير اصلي آن محسوب مي شود، توجه به «نسبت بين زمان و مكان» در تغييرات است.
در يك نظام در حال تحول، «مكان» مفسّر نسبتهاي ساختاري و «زمان» مفسّر نسبتهاي تبديلي بين اجزاء و عوامل مي باشد. بر اين اساس به منظور مهندسي توسعة اجتماعي بايد نسبتهاي ساختاري و نسبتهاي تبديلي و تناسب بين اين دو به خوبي تحليل گردد. تكيه به تعاريف انتزاعي و منفصل از زمان و مكان نمي تواند پاسخگوي اين مسئله در مهندسي يك كل متغير باشد.
۳ / ۲ ـ اختيار و آگاهي و نسبت بين آن دو
از آنجا كه موضوع اصلي مهندسي اجتماعي، سازماندهي اختيارات انساني است، بدون تحليل روشن از اختيار و نسبت آن با آگاهي، سرپرستي اختيارات و پرورش انسان كارآمد ممكن نيست. از سوي ديگر حفظ روند تكاملي جامعه در گروه رعايت تناسب ميان «قدرت تصميم گيري اجتماعي» با «اطلاعات و آگاهي اجتماعي» است. به عبارت ديگر همانگونه كه در پرورش فرد نمي توان بيش از ظرفيت جسمي، فكري و روحي آن فرد، او را نسبت به مسائل آگاه نمود در مهندسي نظام اجتماعي نيز ملاحظه ارتباط و نسبت بين توان و ظرفيت تصميم گيري جامعه و ميزان اطلاعات، امري لازم است. از همين روز تحليل فلسفي آگاهي و اختيار و نسبت بين آن دو از مسائل ضروري در دستيابي به فلسفه شدن مي باشد.
@monir_ol_din