منجی
#فتنه_های_آخرالزمان ۱۷ #قرقیسیا #آرماگدون اين كه صحنهی نبرد قرقيسيا به خوان و سفرهی الهى توصي
#فتنه_های_آخرالزمان ۱۸
«جابر جعفی» میگوید:
امام باقر (ع) (در حدیثی جامع پیرامون عصر ظهور) به من فرمود:
”ای جابر، خود را زمینگیر کن و هیچ حرکتی منما تا نشانههایی که برایت میگویم، آشکار شود. اگر آنها را درک کنی.
اولین علامت، اختلافی است که بین اولاد فلانی روی خواهد داد که فکر نمیکنم آن را ببینی زیرا بعد از من اتفاق میافتد و منادی از آسمان ندا دهد و نوای پیروزی از سوی دمشق به گوش رسد و قریهای از نواحی شام به نام «جابیه» در زمین فرو رود و گوشهی راست مسجد دمشق فرو ریزد و گروهی از منطقهی ترکها شورش کنند و به دنبال آن، آشوبِ روم فرا رسد.
آنگاه برادران ترک، روی آورده تا در جزیره، فرود آیند و شورشیان روم از طرف دیگر آمده و در «رمله» مستقر گردند. ای جابر، در آن سال اختلاف زیادی در منطقهی غرب [غرب کشورهای اسلامی] رخ دهد.
اولین جایی که تخریب شود، شام است.
سه گروه: #اصهب، #ابقع و #سفیانی، در شام درگیر شوند. سفیانی با ابقع جنگیده و او را با همراهانش، به هلاکت رساند. سپس اصهب را نابود کند.
تمام تلاش سفیانی این است که به عراق روی آورد. سپاه او به قرقیسیا که رسد، صد هزار تن از ستمگران، آن جا کشته شوند. آنگاه سفیانی، سپاهی به کوفه فرستد که تعداد آنان به هفتاد هزار نفر میرسد.
او مردم کوفه را اسیر یا مصلوب میکند و یا به قتل میرساند.
در آن هنگام، پرچمهایی از خراسان ظاهر شده و به سرعت حرکت کنند. عدهای از اصحاب حضرت قائم (ع) همراه آنان هستند.
آنگاه شخصی از اهل کوفه، علیه سفیانی خروج کند که به دست فرماندهی سپاه سفیانی، بین «حیره» و کوفه، کشته شود. سپس سفیانی سپاهی به مدینه روانه کند که به سبب آن، حضرت مهدی (ع) از مدینه به مکه رود.
خبر به فرماندهی سپاه سفیانی میرسد که مهدی (ع) از مدینه خارج شده است. او سپاهی به دنبال آن حضرت میفرستد ولی به آن حضرت نمیرسد.
حضرت مضطرب و نگران همچون موسیبنعمران (ع) [به هنگام فرار از دست فرعون] از مدینه خارج و وارد مکه گردد. فرماندهی سپاه سفیانی به «بیداء» که رسد، ناگاه منادی از آسمان ندا دهد: ای بیداء، این سپاه را در خود فرو بر‼️
پس زمین بیداء، دهن باز کرده و آنها را در خود فرو برد. به گونهای که دو نفر یا سه نفر از آنها بیشتر نجات نیابند که خداوند صورتهای آنان را به پشت سرشان برگرداند. آنها از نژاد سگاند و دربارهی آنان، این آیه نازل شده است:
«ای کسانی که به شما کتاب [آسمانی] داده شده. به آنچه نازل کردیم [قرآن] که تصدیق میکند آنچه نزد شماست، ایمان آورید قبل از آن که صورتهایی را محو کنیم و به پشت برگردانیم.»
(سورهی النساء، قسمتی از آیهی ۴۷)
آن روز قائم (ع) در مکه خواهد بود. او تکیه بر بیتالله الحرام، فریاد برآورد: ای مردم عالم! ما از خداوند یاری میطلبیم، هر کس دعوت ما را بپذیرد. ما اهل بیت پیامبر شماییم. ما نزدیکترین مردم به خداوند محمد (ص) هستیم.
(الفتن، ص ۱۷۰)“
📕از تبار ابلیس
#ادامه_دارد
ظهور گل نرگس صلوات
@monjiemoud
منجی
#فتنه_های_آخرالزمان ۱۸ «جابر جعفی» میگوید: امام باقر (ع) (در حدیثی جامع پیرامون عصر ظهور) به م
#فتنه_های_آخرالزمان ۱۹
📛🔥 #وهابیت
وهابیت نامی است كه شیعیان و اهل سنت بر فرقهای خاص و منحرف نهادهاند. این در حالی است كه وهابیون، خود را سلفی مینامند.
« #سلف» در لغت به معنای «متقدم» و «سابق» است و در اصطلاحِ متكلمان و اصحاب ملل و نحل، به صحابه، تابعین، تابعینِ تابعین و حتی علمای اسلامی در سه قرن نخست هجری، سلف گفته شده است. گاهی نیز از نخستین تابعین، به «سلف صالح» تعبیر میشود.
جریان #سلفی_گری را در قرن چهارم هجری (323 هجری قمری) گروهی از اهل حدیث به وجود آوردند. آنان خود را «سلفیه» نامیدند. به این اعتبار كه خودشان را پیرو سلف صالح میشمردند و در رفتارها و باورهایشان، خود را تابع پیامبر اكرم (ص) و اصحاب و تابعین میدانستند.
#سلفیه چون خود را به «احمدبنحَنبل» پیشوای حنابله منسوب میكردند، به «حنابله» نیز معروفاند.
امروزه به وهابیون، #تکفیری (از ریشهی کفر) نیز گفته میشود.
سلفیان با معتزله به شدت به نزاع پرداختند. زیرا معتزله به عقل و دلایل عقلی استناد میكردند ولی این گروه، استفاده از شیوههای عقلی را در اسلام از امور جدید میپنداشتند كه در عصر صحابه و تابعین مرسوم نبوده است. همچنین آنان به ظاهر آیات و احادیث بسنده میكردند و هرگز به تأویل و تفسیر نمیپرداختند و تنها به نصوص قرآن و حدیث و دلایل به دست آمده از نص، معتقد بودند.
«ابومحمدحسنبنعلیبنخلف بَربَهاری» از رهبران این گروه بود كه باورها و آرای ویژهای داشت و با مخالفان خود به شدت برخورد میكرد. او به یاران خود دستور داده بود هر كس با باورهای وی مخالفت ورزید، اموالش را غارت كنند و خرید و فروش او را بر هم بزنند.
بربهاری هر نوع مرثیهخوانی برای امام حسین و اهل بیت را ممنوع كرد و به قتل كسانی كه بر اهل بیت علیهم السلام مرثیهخوانی كنند، حكم داد. وی زیارت مزارهای ائمه را منع كرد و شیعه را كافر و گمراه خواند.
او برای خداوند مانند و شبیه قائل بود و ذات احدیت را دارای كف و دست و انگشتان و دو پا یا كفشی از طلا و صاحب گیسوان تصور میكرد. همچنین میگفت که خداوند به آسمان بالا میرود و به زمین فرود میآید و مردم در روز قیامت، خداوند را خواهند دید.
«بَربَهاری» که از اولین رهبران سلفیه بود پس از مخالفتهای فراوان با وی، متواری شد و در سال 329 هجری قمری درگذشت تا مکتب سلفیه افول کند.
با ظهور مذهب اشعریه، مكتب سلفیه به طور كامل از رونق افتاد ولی به كلی منسوخ نشد.
این مذهب بار دیگر در قرن هشتم هجری با تبلیغ «ابنتِیمیه حرانی دمشقی حنبلی» گسترش یافت. وی بار دیگر احادیث تشبیه و تجسیم و جهت داشتن خدا را مطرح كرد و بر حفظ ظواهر آنها اصرار ورزید. بدین ترتیب ابن تیمیه از آغاز قرن 8 هجری قمری، تفكر سلفیه را احیا كرد و گسترش داد که او نیز با مخالفت اکثر علمای وقت روبرو شد.
#ادامه_دارد
📕از تبار ابلیس
اللهم عجل لولیک الفرج
@monjiemoud
منجی
#فتنه_های_آخرالزمان ۱۹ 📛🔥 #وهابیت وهابیت نامی است كه شیعیان و اهل سنت بر فرقهای خاص و منحرف نها
#فتنه_های_آخرالزمان ۲۰
«محمدبنعبدالوهاب» یكی از عالمان حنبلی قرن دوازدهم است كه مسلك وهابیت را پایهگذاری كرد و نسبتش به «وهیب تمیمی» میرسد. وهابیت از نام پدرش «عبدالوهاب» گرفته شده است و پیش از او مسلكی به نام وهابیت وجود نداشت.
او در سال 1115 هجری قمری در شهر «عُیینَه» واقع در صحرای نجد عربستان چشم به جهان گشود و در سال 1206 هجری قمری دیده از جهان فروبست.
وی در جوانی به مطالعهی زندگینامهی كسانی كه مدعی نبوت شده بودند مانند «مسیلمه كذاب»، «اسود عَنسی» و «طلیحه اسدی» علاقهی خاصی داشت. این مطالب نشانگر آن است كه وی از همان آغاز، دنبال شهرت و مقام بود.
به همین دلیل، پدرش از او ناراضی بود و پیوسته او را سرزنش مینمود و مردم را از اطاعت او بر حذر میداشت. حتی برادرش، «سلیمانبنعبدالوهاب» از مخالفان سرسخت وی بود و سخنان او را باطل میدانست. سلیمان در رد اندیشهی برادرش كتابی نوشت كه اولین كتاب در رد وهابیت است.
محمدبنعبدالوهاب بر اثر فشارهای عالمان و استادان خود، سرزمین پدریاش را ترك و به بصره مسافرت كرد. برخی از علمای اهل سنت با ارسال نامهای، مردم بصره را از اندیشههای انحرافی ابنعبدالوهاب آگاه ساختند و مردم را از همراهی با وی بر حذر داشتند.
در آن روزها، استعمارگران انگلیس در مناطق اسلامی در پی یافتن راههایی برای از میان بردن اتحاد امت اسلامی بودند. برابر دستور حكومت بریتانیا، جاسوسان وظیفه داشتند در كشورهای اسلامی برای ایجاد مذاهب ساختگی، به نوع اختلافهای میان مسلمانان پی ببرند و به آنها دامن بزنند.
«مستر همفر» (Mr. Hempher) از اعضای سازمان جاسوسی بریتانیا، در خاطرات خود مینویسد:
وزارت مستعمرات بریتانیا در سال 1700 میلادی برای تحقیق كافی به منظور به دست آوردن راههای منحرف ساختن ملت اسلام و تقویت این راهها برای ایجاد تفرقه میان مسلمانان و گسترش تسلط بر كشورهای اسلامی، ما را با یك گروه ده نفره به سوی مصر، عراق، تهران، حجاز و آستانه [تركیه]، اعزام كردند و از طرف این وزارتخانه، امكانات كافی مانند پول، اطلاعات لازم و نقشههای طرح شده در اختیار ما گذاشتند و حتی نامهای سلاطین و حكام، علما و رؤسای قبایل را كاملا به ما آموختند.
من گفتار دبیر كل را در آخرین لحظهی خداحافظی فراموش نمیكنم كه گفت: آیندهی كشور ما در گرو پیروزی شماست. هرچه نیرو دارید، در راه پیروزی خودتان به كار گیرید.“
📕از تبار ابلیس
#ادامه_دارد
ظهور گل نرگس صلوات
@monjiemoud
منجی
#فتنه_های_آخرالزمان ۲۰ «محمدبنعبدالوهاب» یكی از عالمان حنبلی قرن دوازدهم است كه مسلك وهابیت را پ
#فتنه_های_آخرالزمان ۲۱
#وهابیت
بر این اساس، مستر همفر (جاسوس بریتانیا) برای گسترش اختلاف میان گروههای مسلمان، در به در دنبال شخصی مناسب برای اجرای اهداف خود بود كه سرانجام در بصره با محمدبنعبدالوهاب آشنا شد. او آرام آرام، برنامهی دوستی تنگاتنگی با وی، پیریزی كرد.
آن دو بعضی اوقات با هم برای تفریح به خارج بصره میرفتند و ساعتهای طولانی را در كنار هم میگذراندند. پس از مدتی، رابطهی دوستی میان محمدبنعبدالوهاب و جاسوس انگلیسی گسترش یافت تا جایی كه همیشه با هم غذا میخوردند و در یك اتاق استیجاری كه اجارهبهای آن را همفر میپرداخت، زندگی میكردند. چون محمدبنعبدالوهاب شغلی نداشت، همفر تمام لوازم مورد نیاز او مانند غذا و لباس و غیره را فراهم میكرد. در نتیجه، ابنعبدالوهاب به تدریج، بنده و مطیع این جاسوس بریتانیایی شد و در تمام مسائل با او توافق داشت و در هیچ امری با او مخالفت نمیكرد.
همفر دربارهی چگونگی آشنایی خود با پسر عبدالوهاب به تفصیل سخن گفته است.
در سال 1143 هجری قمری، پس از بازگشت محمدبنعبدالوهاب به نجد، بر اساس یك موافقتنامهی سری بین انگلیس و محمدبنعبدالوهاب، اجرای عملی دعوت جدید آغاز میشود. وظایفی را كه شیخ محمد كمكم و با پشتگرمی نظامی و مالی استعمار باید انجام میداد، به وی ابلاغ شد. این وظایف عبارت بودند از:
1⃣ تكفیر تمام مسلمانان و حلال كردن قتل آنان و غارت اموالشان و هتك ناموس و فروختن آنان در بازار بردهفروشان و برده ساختن مردانشان و كنیز گرفتن زنانشان.
2⃣نابود كردن «كعبه» به نام این که جزء آثار بتپرستی است و مانع شدن مردم از حج و تحریك عشایر و قبایل به غارت قافلههای حجاج و كشتن آنان.
3⃣كوشش برای ایجاد روح نافرمانی نسبت به خلیفهی عثمانی، تحریك مردم برای جنگیدن با او و تجهیز لشكرهایی برای این منظور و مبارزه با شریفهای حجاز با تمام وسایل ممكن و كاستن از نفوذ آنان.
4⃣ ویران ساختن قبهها و ضریحها و اماكن مقدس و مورد احترام مسلمانان در مكه و مدینه و دیگر سرزمینهای اسلامی به نام مبارزه با آثار بتپرستی و شرك و اهانت كردن به شخصیت پیامبر اكرم و خلفای او و بزرگان اسلام.
5⃣ ایجاد هرج و مرج و آشوب و ترور در شهرهای اسلامی به هر اندازه كه بتواند.
6⃣ انتشار قرآنی كه كم و زیادهایی (بر اساس احادیثی كه در مورد تحریف قرآن رسیده است) در آن عملی شده باشد.
#ادامه_دارد
📚از تبار ابلیس
ظهور گل نرگس صلوات
@monjiemoud
منجی
#فتنه_های_آخرالزمان ۲۱ #وهابیت بر این اساس، مستر همفر (جاسوس بریتانیا) برای گسترش اختلاف میان گروه
#فتنه_های_آخرالزمان ۲۲
در طول این مدت، همفر به عنوان برده و غلام شیخ محمد، سایه به سایه او را تعقیب میكرد و پیوسته او را در اجرای اهداف خود، دلگرمی و امید میبخشید. همفر و محمدبنعبدالوهاب دو سال تمام در نجد، به تهیهی مقدمات برای خروج شیخ و اعلام دعوت جدید، مشغول بودند.
سرانجام در اواسط سال 1143 هجری قمری، شیخ محمد تصمیم قطعی برای خروج گرفت.
وزارت مستعمرات پس از چند سال فعالیت، به منظور پشتیبانی سیاسی و نظامی از دعوت شیخ، یكی از گماشتگان خود به نام محمدبن مسعود را به همكاری با محمدبنعبدالوهاب ملزم ساخت. بدین ترتیب با كمك انگلیس، هر دو محمد بر اساس نقشهی از پیش طراحی شده از سوی بریتانیا، به حركت خود ادامه دادند.
با توجه به حمایتهای استكبار و درگذشت پدر محمدبنعبدالوهاب در سال 1153 هجری قمری، وی زمینه را برای اظهار عقاید خود فراهم دید. البته او در اولین قدم با برخورد شدید عمومی مردم «حریمله» روبرو شد كه حتی نزدیك بود خونش را بریزند. ناچار از آن جا به زادگاه خود، عیینه بازگشت.
پس از ورود به عیینه، سخنان خود را به امیر آن جا «عثمانبناحمدبنمعمر» عرضه كرد. امیر دعوت او را پذیرفت و با هم پیمان بستند كه هر یك از آن دو، بازو و یار و یاور دیگری باشد. بدین ترتیب امیر اجازه داد كه او عقاید خود را بیپرده مطرح كند.
برای این كه پیوند محمدبنعبدالوهاب با امیر استوارتر گردد، وی با خواهر امیر ازدواج كرد. بدینگونه پیمانی مستحكم میان شیخ و امیر عیینه بسته شد.
در آن عصر، اطراف شهر عیینه پر از مساجد و زیارتگاههایی از صحابه و اولیا از جمله قبر «زیدبنخطاب» (برادر عمر) مورد احترام مردم آن دیار بود. محمدبنعبدالوهاب با عدهای از سربازان عثمانبنمعمر به این زیارتگاهها حمله بردند و آن جا را با خاك یكسان كردند. نویسندهی تاریخ نجد میگوید: ”محمدبنعبدالوهاب با دست خویش، قبر زیدبنخطاب را با خاك یكسان كرد. این كار، واكنشهایی در منطقه ایجاد كرد و باعث شد مردم علیه شیخ قیام كنند و گفتههای او را مردود بشمارند.“
#ادامه_دارد
📕 از تبار ابلیس
ظهور گل نرگس صلوات
@monjiemoud
منجی
#فتنه_های_آخرالزمان ۲۲ در طول این مدت، همفر به عنوان برده و غلام شیخ محمد، سایه به سایه او را تعقی
#فتنه_های_آخرالزمان ۲۳
آنان نامهای به علمای احساء و بصره و حرمین نوشتند و از شیخ شكایت كردند. علما به امیر عثمانبنمعمر نامه نوشتند و او را به كشتن شیخ، امر كردند. امیر عیینه به ناچار پس از تخریب قبر عمر توسط محمدبنعبدالوهاب، او را از این شهر بیرون كرد.
شیخ ، منطقهی درعیه، زادگاه مسیلمه كذاب را برگزید و در سال 1160 هجری قمری به آن جا منتقل شد.
محمدبنعبدالوهاب پس از ورود به درعیه با امیر این منطقه
(محمدبنسعود، نیای خاندان سعودی) تماس گرفت و همان پیمانی را كه با امیر عیینه بسته بود، با محمدبنسعود بست. ابنسعود از پیمان خود با شیخ خوشحال بود ولی دو نگرانی خود را با شیخ مطرح كرد:
اول این كه اگر ما تو را یاری كردیم و كشورها را گشودیم، میترسیم ما را ترك كنی و در نقطهی دیگری سكنی گزینی!
دوم این كه ما در شهر درعیه قانونی داریم و آن این كه در فصل رسیدن میوهها از مردم مالیات میگیریم. میترسیم تو مالیات را تحریم كنی!
شیخ در پاسخ ابنسعود گفت که من هرگز تو را با دیگری عوض نخواهم كرد و خدا در فتوحاتی كه نصیب ما میكند، غنایمی قرار خواهد داد كه تو را از این مالیات ناچیز، بینیاز سازد.
امیر درعیه برای تحكیم روابط میان دو خانواده، دختر شیخ را به ازدواج فرزند خود، عبدالعزیز درآورد و از این طریق پیوند خانوادگی میان آن دو برقرار شد و تاكنون نیز این رابطه در شعاع گستردهای محفوظ مانده است. پس از این پیمان، محمدبنعبدالوهاب به رؤسای قبایل و تمام مردم نجد نامه نوشت و آنها را به قبول مذهب تازهی خود فرا خواند. برخی پیروی كردند و گروهی نیز اعتنایی نكردند. سپس شیخ با عنوان جهاد علیه كفر و شرك و بدعتگذاران، به كمك ابنسعود، لشكری تشكیل داد و علیه مسلمانان قیام كرد و با حمله به شهرها و روستاهای مسلماننشین، مردم را به خاك و خون كشید و اموال آنها را به عنوان غنایم جنگی غارت كرد.
بدین ترتیب، فرقهی #وهابیت موجودیتی قدرتمند و پایتختی در #عربستان سعودی یافت.
📕از تبار ابلیس
#ادامه_دارد
اللهم عجل لولیک الفرج
@monjiemoud
منجی
#فتنه_های_آخرالزمان ۲۳ آنان نامهای به علمای احساء و بصره و حرمین نوشتند و از شیخ شكایت كردند. علما
#فتنه_های_آخرالزمان ۲۴
🔴 #وهابیت و #فتنه_شام
ارتشهای وهابی و قبیلههای بیابان نجد در قلب شبه جزیرهی #عربستان، حدود دویست سال پیش تلاش کردند تا #دمشق را تصرف کرده و وارد آن شوند. آنها تصرف دمشق را بر پیروان خود فریضهای مذهبی عنوان نمودند اما به لطف خدا آنها در سوریه با شکست مواجه شدند و تا چند دههی اخیر، سوریه از وهابیت پاک بود.
توطئههای امروز سوریه در شرایطی در حال روی دادن است که تا سه دههی پیش، هیچ نام و نشانی از وهابیت در سوریه نبود اما هماکنون وهابیت در سوریه و بین شهروندان آن رسوخ کرده و موج میزند و این پدیده به شکلی ویژه در میان روستاییان و مستمندان سوری به سرعت در حال توسعه و گسترش است.
معروف است که عربستان سعودی و قطر هزینهی فعالیت احزاب وهابی و جریانهای آن را در سراسر جهان تأمین میکنند.
این موضوعی است که عملا در #مصر
(پس از سقوط « #حُسنی_مبارک ») شاهد آن بودیم که وهابیها با نفوذ در جریان #سلفی این کشور و پس از حصول اطمینان از سرسپردگی آنها، اقدام به حمایت مالی بیوقفه از این جریان کردند تا سلفیهای مصر پس از جماعت اخوانالمسلمون، بزرگترین جایگاه سیاسی را در مصر احراز کنند و موفقیتهای بزرگی را در انتخابات پارلمانی این کشور به دست آورند.
وهابیت در افغانستان نیز حضور چشمگیری داشته است. این نفوذ به زمان حضور مبارزان احزاب اهل سنت علیه اشغال این کشور توسط اتحاد شوروی سابق بازمیگردد. در آن زمان وهابیها به بهانهی مبارزه با اشغالگران کمونیست و بعد از آن به بهانهی مبارزه با اشغالگران آمریکایی و اروپایی، طالبانِ وهابی را روی کار آوردند و با حمایت مالی و نظامی از تفکر طالبانیستی، موفق شدند اشغالگران شوروی را از #افغانستان بیرون کنند.
بدین ترتیب تا زمان تصرف افغانستان توسط آمریکاییها، طالبان یکهتاز عرصهی این کشور بود.
وهابیت علاوه بر مصر و افغانستان در کشورهای یمن، الجزایر و عراق نیز نفوذ چشمگیری داشته است.
اهل سنت سوریه، همچنان از خطری که وهابیت برای آنها دارد غافل هستند چون بیشتر آنان خیال میکنند که وهابیت یکی از مذاهب اسلامی است و همین توهم، موجب شده تا چند میلیون روستایی در «ادلب»، «دمشق»، «درعا» و «حماه»، به فرقهی وهابیت بگرایند و این در حالی است
که بحران امنیتی که سوریه اکنون با آن مواجه است، مورد حمایت مالی و نظامی گستردهی سعودیها با هدف نشر و گسترش این فرقه در سراسر سوریه است.
#ادامه_دارد
📕از تبار ابلیس
اللهم عجل لولیک الفرج
@monjiemoud
منجی
#فتنه_های_آخرالزمان ۲۴ 🔴 #وهابیت و #فتنه_شام ارتشهای وهابی و قبیلههای بیابان نجد در قلب شبه جزیر
#فتنه_های_آخرالزمان ۲۵
#وهابیت
🔴وهابیون خود را فرزندان ابوسفیان میدانند پس با اندکی تأمل در این مقوله و بررسی احادیث مربوط به فتنهی شام و سفیانی، میتوان دریافت که علاقهی شدید تکفیریها به اشغال شام در چیست!
آیا نمیتوان چنین نتیجه گرفت که یاران سفیانی همان وهابیونند که ادعای دین داشته ولی از دین بویی نبردهان؟!
آیا نمیتوان چنین نتیجه گرفت که همانگونه که مسلمانان در حال آمادهسازی خود برای ظهور امام عصرند، #وهابیها نیز در حال مهیا نمودن شرایط برای خروج سفیانیاند؟!
آیا نمیتوان چنین نتیجه گرفت که پیکار خط فکری صیحهی اول که صیحهی جبرئیل به نام مهدی (ع) است و صیحهی دوم که صیحهی ابلیس به نام #سفیانی است، آغاز گردیده؟!
اظهارات یکی از رزمندگان مقاومت اسلامی پس از آزاد سازی شهر «القُصَیر» در بیست و پنجم رجب 1434 مطابق با پانزدهم خرداد 92 از دست تکفیریها در گفتگو با «عرب تایمز»:
”پس از این که درگیریها در جبههی «السلومیه» پايان يافت، میدان درگیری مملو از کشتههای وهابی بود که روی زمین افتاده بودند. هنگامی که اجساد کشتهها را جابجا میکردیم، به تروریستی رسیدیم که هنوز در حالت احتضار بود. من مقداری آب به او نوشاندم. او لبخندی زد و خیال کرد من از عناصر همرزم او در «جبهه النُصرَه لاَهل الشام» هستم. در اين هنگام، به سختی زیر لب زمزمه کرد: «تنديس، تنديس را فراموش نکنید.»
من فکر کردم که حال احتضار و سکرات مرگ، او را به هذیانگویی واداشته است لذا او را رها کرده و رفتم اما پس از این که سلاحها و تجهیزات آنها را مصادره کردیم، به چند کتابچه و متون فرقهای آنها دست یافتيم که دستنوشتههایی نیز در میان آنها وجود داشت.
دستنوشتههایی که در تمام آنها یک موضوعِ مشترک یافت میشد. اين که «باید مجسمهی بزرگی از یزیدبنمعاويةبنابیسفيان در شام درست شود که سر حسینبنعلي عليه السلام را در دست دارد و در آن زمان است که معاویهی جديد (سفیانی) به عنوان خليفهی «امارت اسلامي شام» خروج خواهد کرد تا حکومت فراگير خود را در روی زمین برپا کند.»
من قسم میخورم که سوریه به جایی برای تمام مجرمان تبدیل شده و میتوانم بگویم که سوریه به مقصد سفر حج برای تمامی وهابیها شده است تا در آن جا با سفیانی آخرالزمان ملاقات کنند.
بعد از آن، ما در جبههی غربی «القصیر» بودیم و در جایی مستقر شده بودیم. ناگهان از کانالی که چند متر از ما دورتر بود، صدای زمزمهای شنیدیم و به سرعت، وضعیت جنگی به خود گرفتیم. من نارنجکهایی را به سمت آن کانال پرتاب کردم و بعد از هر بار نارنجک انداختن، تکههای خونين بدن تروريستهاي وهابی بود که متلاشي میشد و بيرون میافتاد.
لحظاتی بعد شیخی با ریش سرخ و کمری خم شده ظاهر شد. ما میخواستیم او را زنده دستگیر کنیم چون به نظر، گنجی از اطلاعات بود. من به او نزدیک شدم و برای دلداری دادن او گفتم: «ای شیخ تو نمیدانی دورتر از این جا و محل زندگیات چه جناياتی دارد اتفاقاتی میافتد. جنایتکاران حتی حرمت نبی اکرم (ص) و صحابهی وی را هم نگه نمیدارند و قبر « #حُجربنعُدَی » را هم نبش کردهاند.» ناگهان شیخ فریاد زد و بر پیامبر (ص) و اصحابش، سب و لعن فرستاد و دريافتم که او خود، يکی از عناصر تکفيری «جبهه النصره» بوده است.
من وقتی دیدم این شیطان مجسم، به پیامبر (ص) دشنام داد، اختیار از کف دادم و در یک حرکت سريع، او را به درک واصل کردم اما او در همان لحظات آخر که به تصور خودشان لحظات استجابت دعاست، شروع کرد به فرياد کشيدن و گفت: «ا... اکبر. معاویه آمد. معاویه آمد.»
اين قبيل صحنهها را من و همرزمانم فراوان ديدهايم و از اين گفتنیها دربارهی آزادسازي القصير فراوان است.“
#ادامه_دارد
📙از تبار ابلیس
ظهور گل نرگس صلوات
@monjiemoud
منجی
#فتنه_های_آخرالزمان ۲۵ #وهابیت 🔴وهابیون خود را فرزندان ابوسفیان میدانند پس با اندکی تأمل در این
#فتنه_های_آخرالزمان ۲۶
#فتنه_شام
🔴دو نشانه از نشانههاى ظهور تحقق يافته است. يكى آنگاه كه ميان اهل شام اختلاف به وجود آمد و ديگرى زماني كه پرچمهاى سياه از خراسان آشكار گرديد.
امير مؤمنان (ع) زمان شروع اختلاف اهل شام و ظاهر شدن درفشهاى سياه تا صيحهی ماه رمضان را معين نفرموده است و ممكن است سالهاى درازى به طول انجامد و در روايت آمده است كه فرياد يا ندا و يا بانگ آسمانى، در سال ظهور رخ مىدهد كه پس از آن در ماه محرم، ظهور حضرت مهدى (ع) واقع مىشود.
از پيامبر (ص) روايت شده كه فرمود:
”قبل از ظهور حضرت مهدى (ع)، فتنهاى پديد مىآيد كه مردم را سخت در محاصره قرار مىدهد. پس مبادا اهل شام را دشنام دهيد زيرا مؤمنان حقيقى، از آن سامان هستند. بلكه ستمگران آنها را نفرين كنيد و خداوند به زودى قضا و قدرى از آسمان مىفرستد تا آنها را پراكنده سازد. به گونهاى كه اگر روبهان با آنها درآويزند، بر آنان پيروز مىگردند. آنگاه خداوند حضرت مهدى (ع) را حداقل در ميان دوازده هزار و حداكثر در بين پانزده هزار تن بر میانگيزد و نشانهی آنها، كلمهی «بميران بميران» [شعار جنگی] است.
سه گروه، پرچمدار هستند كه طرفداران هفت درفش، با آنان مبارزه مىكنند. هيچ پرچمدارى نيست مگر اين كه طمع حكومت و رياست دارد. آنگاه حضرت مهدى ظهور مىفرمايد و مهربانى و دوستى و نعمتهاى مسلمانان را به آنان بازمىگرداند.
(بشاره الاسلام، ص ۱۸۳)“
در روایاتی نیز از یک قحطی بزرگ در شام یاد شده است.
حضرت محمد مصطفی (ص) میفرماید:
”ديرى نمىپايد كه مردم شام، دينار و پيمانهاى نزدشان يافت نمىشود. پرسيديم: اين امر از طرف کیست؟ فرمود: از جانب روميان. آنگاه اندكى سكوت كرد و سپس فرمود: در آخرالزمان خليفهاى مىآيد كه به مردم اموال كمى دهد که به حساب نیاید.
(بحار، ج ۵۱، ص ۹۲)“
#فتنه_شام مطابق روایات، دورانی طولانی دارد و داخل خانههای هر عرب و هر مسلمان میشود تا این فتنه توسط حضرت مهدی (ع) رفع گردد.
📚از تبار ابلیس
💚سلامتی و تعجیل در امر فرج حضرت ولی عصر (عج )صلوات
@monjiemoud
#فتنه_های_آخرالزمان
امام علی(ع):
خداوند در این امت، پنج #فتنه قرار داده است:
ابتدا فتنة عمومی،
سپس فتنة خواص،
پس از آن فتنة سیاه تاریک که مردم در آن بسان چارپایان می شوند،
سپس هدنه(صلح میان مسلمانان و کفار در پی جنگ و کشتار) و درنهایت دعوت کنندگان ضلالت و گمراهی می آیند.
در آن روز اگر برای خداوند جانشینی ماند درخدمتش باش.(۱)
و در جایی دیگر حضرتش حیوان سانی مردم را ناشی از فتنة کور، پیچیده و گنگ پنجم خوانده اند.(۲)
📚۱- فتن ابن حماد، ص28.
۲-همان، ص39.
@monjiemoud
سختی #فتنه_های_آخرالزمان برای مؤمنان
رسول خدا(ص) فرمودند:
زمانی بر مردم می آید که دل مؤمن در نهادش آب می شود، همان طور که سُرب در آتش آب می شود، و سبب آن نیست مگر اینکه فتنه ها و بدعت هایی را که در دین آنها ظاهر گشته مشاهده می کنند و توانایی تغییر و بر طرف ساختن آنها را ندارند.(۱)
در جای دیگر از حضرتش نقل شده که مؤمنان آخرالزمان از کنیزان پست تر شمرده خواهند شد.(۲)
📚۱. امالی طوسی، ج2، ص132؛ وسائل الشیعه.
۲. فتن ابن حماد، ص123.
@monjiemoud
امتحان شدن #شیعیان
در #آخــرالزمان
امام صادق علیه السلام، درباره شدت فتنههای زمان غیبت میفرماید:
«وَ اللَّهِ لَتُمَحَّصُن؛َّ وَ اللَّهِ لَتُمَیَّزُنَّ؛ وَ اللَّهِ لَتُغَرْبَلُنَّ؛ حَتَّى لَا یَبْقَى مِنْکُمْ إِلَّا الْأَنْدَر»؛
به خدا سوگند شما خالص می شوید؛
- به خدا سوگند شما از یکدیگر جدا میشوید؛
- به خدا سوگند شما غربال خواهید شد؛
- تا اینکه از شما شیعیان باقی نمیماند جز گروه بسیار کم و نادر.
#فتنه_های_آخرالزمان
🔺در این میان کسانی نجات خواهند یافت که:
١- خود را در زمان غیبت به امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف نزدیک و نزدیک تر کنند؛
٢- خود را از رذایل اخلاقی پاک کنند و به صفات حسنه نیکو گردانند(تزکیه نفس کنند).
٣- شناخت امام زمان -عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف- و دعای فراوان برای فرج ایشان، تنها راه نجات در این دوران پر از فتنه است.
📕 بحارالانوار، ج ۵، صفحه ۲۱۶.
@monjiemoud