#داستان
امام #حسن_عسکری_ع
#روز_زیارتی
از امام #حسن_عسکری_ع پرسید:" جانشین شما کیست؟"🤔
✨امام داخل اتاقی رفت. وقتی برگشت پسر بچهای روی شانهاش بود❤️. موهای سیاه و پیچیده.🌷 لبهای غنچهای قرمز🌹، ابروهای کشیده، 🌸شبیه خودش، از او زیباتر ندیده بود.😍
از امام پرسید " اسمش چیست🤔
🍁گفت:" هم اسم جدم رسولالله! 🌟ولی او غایب میشود، نمیبینندش.🌥 مثل خضر و ذوالقرنین،
مدت زمان زیادی طول میکشد. 😔
وقتی بیاید آرامش با خودش میآورد. 👌زمین را پر از عدل میکند، بعد از آن که ظلم همهجا را گرفته باشد."❤️
📚 کتاب: افتاب نیمه شب
#داستان
امام #حسن_عسکری_ع
#روز_زیارتی
#پنجشنبه
🔻در آن زمانى كه امام حسن عسكرى🌟 صلوات اللّه عليه در زندان معتصم عبّاسى👺 قرار داشت ، مامورین زندان 👮♀، انواع و شكنجه هاى جسمى و روحى را براى حضرت انجام میدادند😔
🌕روزى عدّه اى از جاسوس ها و مامورين حكومتى👮♀ ، به زندانبان امام حسن عسكرى🌟 عليه السلام گفتند: تا مى توانى بر او سخت گيرى كن و او را تحت فشارهاى گوناگون قرار بده .😢
زندانبان - كه اسمش به نام صالح بن وصيف بود گفت : نمى دانم چگونه و با چه وسيله اى او را تحت شكنجه و فشار قرار بدهم !😏
همين دو سه روز قبل ، دو نفر از افراد فاسد👺 و خیلی بد را برای شكنجه و آزار او به زندان فرستادم .
🔖اما هر دو نفرشان دگرگون شدند 🙃و اهل نماز و روزه و عبادت 📿قرار گرفتند😄، آن هم با حالتى عجيب و حيرت انگيز!
وقتى از ان دو نفر سوال کردم که چرا شما دو نفر نتوانستيد آن مرد را تحت فشار قرار دهيد و او را منحرف كنيد؟🤔
🔸گفتند: تو فكر مى كنى كه او يك مرد عادى است 🤗
او به طور دائم روزه مى گيرد و نماز📿 به جا مى آورد و تمام شب مشغول عبادت و مناجات🤲 مى باشد و حاضر نيست ، سخنى به جز ذكر خدا بگويد،👌
🔻 هنگامى كه نزد او مى رفتيم تمام بدن ما به لرزه مى افتاد 😯و حالات او، ما را نيز دگرگون كرد.😉
🔻وقتى مامورین حكومت ، اين مطالب را از زندانبانِ امام حسن عسكرى عليه السلام شنيدند با سرافكندگى ساکت شدند و برگشتند..☺️
📚 چهل داستان و حدیث از امام حسن عسکری
نوشته: عبد الله صالحی