#سه_شنبه_های_امام_زمانی
#مهدی_شناسی
قسمت ششم:
🔖مولای ما همانند چاه بِکر است.
فکر کنید در اوضاع کنونی دنیا قحطی آب🚰 است، ناگهان معلوم شود که در هر خانه چاه ابی هست، اگر صاحب خانه تشنه نباشد که هیچ، اما اگر تشنه باشد بیل و کُلنگی⛏ بر میدارد تا لایه های خاک را بردارد و اب گوارای زیر زمینی دست پیدا کند.😊
📝 البته چشمه هم میتواند ابی برای رفع تشنگی تامین کند، اما فرقش با چاه این است که برای بدست اوردن اب چاه تلاش بیشتری نیاز است اما ابی که بدست می اید فقط به ادم چاه کن نمیرسد بلکه بسیاری از مردم که توان چاه کندن را ندارند سیراب میکند.😌
اینجاست که معنی لقب #امام_زمان_عج 🌟یعنی #بئر_المعطّله (چاه بِکر) جور دیگری به چشم می اید.
امام صادق علیه السلام درباره #امام_زمان_عج میفرماید:
چاه بکر (بئر معطّله) که از استفاده نمیکنند، امام خاموش است ۱
🖇 #بئر_مُعطّله یعنی امامی که از منافع بی شمارش استفاده نمیشود ، امامی که در غیبت است و یا منتظر نشسته که همه مردم گرد او حلقه بزنند و از مزایای بی شمارش استفاده کنند.✨
در نگاهی عمیق تر، اگر چاه اماده بهره برداری باشد ، اما "دَلو" (وسیله ایی که با ان اب از چاه میکشند) فراهم نباشد استفاده از آب چاه ممکن نیست. ‼️
دَلو را میتوان به ظهور امام تعبیر کرد :
یعنی تا زمانی که امام در جامعه حاضر نباشد استفاده از علم و دانشش امکان ندارد.🌟
اگر هم دَلو باشد اما بازوی انسان برای کشیدن ان قدرتمند نباشد یعنی معرفت به امام عصر نداشته باشد بازهم انسان تشنه میماند.🙃
🔖 نکته اخر : بیاییم با خودمان صادق باشیم شاید مشکل از دَلو و بازوی انسان قدرتمند نیست ، شاید تشنه دیدار امام مان نیستیم پس اب را نمیجوییم.‼️
📚 ۱: تفسیر برهان، ج ۳، ص ۳۰
#ادامه_دارد...
@montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کارتون #مهارت_های_زندگی
این قسمت: شلوار دانا
پیام اخلاقی: ارتباط خواهر و برادر
@montazer_koocholo
#عصبانی_شدن_همیشه_هم_بد_نیست
قسمت دهم: راه های بهتری برای کنار امدن با خشم
یک نفس عمیق بکش و ان را به ارامی بیرون بده، کمی بعد ارام تر میشوی و میتوانی بهتر فکر کنی.😊
شاید لازم باشد نفس های عمیق بیشتری بکشی.‼️
شاید گاهی لازم باشد مهارتی را بیشتر تمرین کنی، تا با شکست خوردن در ان عصبانی 😠نشوی 😉
اگر در حال یادگیری یک بازی جدید هستی دوباره به قواعد ان مراجعه کن و سعی کن از اول شروع کنی، یا از کسی کمک بگیر یا برای مدتی سراغش نرو و کار دیگری انجام بده ☺️
استراحت کن و کار دیگری را که خوب بلدی انجام بده❗️
گاهی نامه نوشتن ✉️به کسی که دوستش داری و توضیح چیزی که آزارت میدهد یا حتی کشیدن یک نقاشی 🎨 برای او میتواند حال تو را بهتر کند😌
#ادامه_دارد...
#عصبانی_شدن_همیشه_هم_بد_نیست
#روز_های_فرد
@montazer_koocholo
شتر شجاع.mp3
14.46M
#قصه_شب
🌹#شتر_شجاع🌹
🙍♂بالای ۴ سال
🎤 با اجرای : اسماعیل کریم نیا
#عمو_قصه_گو
🗣قرائت:سوره #قدر
🎶تدوین : عمو قصه گو
📚منبع :سایت وولک
@montazer_koocholo
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
داستان این هفته: پناهگاه محکم
🔖 آیا میدانید مهم ترین مسئله در دین اسلام چیست؟
📝همان چیزی که هر روز توی نماز ها وقتی سوره حمد را میخوانیم به آن توجه میکنیم ❗️
🔖همان چیزی که در اصول دین رتبه اول را دارد❗️
🔖همان چیزی که قران بارها و بارها از ان سخن گفته❗️
همان چیزی که امام هشتم در سفر تاریخی خود به مردم نیشابور گفتند.😇
عجب سفری بود‼️
به نیشابور که رسیدیم غُلغُله بود من با دیدن ان همه جمعیت ترسیدیم و پرواز 🐧کردم و روی شاخه درختی🌳 نشستم.
مردم نیشابور خیلی #امام_رضا_علیه_السلام را دوست داشتند 💚
وقتی کاروان🐫 میخواست حرکت کند هزاران نفر دور شتر ها را گرفته بودند 😊
من روی سر جمعیت پرواز کردم که یکدفعه دیدم همه ساکت شدند . تعجب کردم و روی پشت بام خانه ایی نشستم .
معلوم شد مردم از امام خواستند که برای انها صحبت کند 😊
حضرت نگاه مهربانی به مردم کرد و فرمود:
"خداوند بزرگ فرمود : #توحید و #یکتاپرستی پناهگاه محکم من است و هرکس وارد این پناهگاه شود از عذاب دور خواهد ماند "
خیلی ها این جمله با ارزش را یادداشت کردند 📝
دوباره صدای دلنشین #امام_رضا_علیه_السلام در فضا پیچید که فرمود:
"وارد شدن به این پناهگاه شرط هایی دارد که من یکی از ان شرط ها هستم "
جمعیت تکانی خورد و همه فهمیدند هرکس ولایت #امام_رضا_علیه_السلام را نداشته باشد، روز قیامت گرفتار خواهد بود 🙄
بَغ بَغویی کردم و خوشحال شدم که از دوستان #امام_رضا_علیه_السلام هستم و ایشان را صاحب اختیار خود میدانم😍
#پایان
@montazer_koocholo
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان
#قسمت ۱۵
📡 پیامدهای ماهواره در خانواده
⁉️چه شد که پای ماهواره به خانههایمان باز شد؟
فصل2⃣: لذت گرایی و دور ماندن از فضاهای معنوی
⬅️چه کنیم که شیرینی محبّت خدا🕋 را بچشیم؟
8⃣ یاد کردن نعمتهای خدا
🔸اوقاتی از روز خود را به تفکّر در بارۀ نعمتهای الهی💐 اختصاص دهید. اگر اندکی فکر خود را به نعمتهای الهی مشغول کنیم، خواهیم دید چه اندازه غرق نعمت هستیم؛ امّا از آن جا که تا به حال به این نعمتها فکر نکردهایم، از آن غافل شدهایم. طبق آیات صریح قرآن🌺، به قدری نعمتهای الهی فراوان است که قابل شمارش نیستند.
🔹شناخت خدا، از اصلیترین راههای ایجاد محبّت🌸 اوست و شناخت نعمتهای خداوند مهربان🌸، از بهترین راههای شناخت اوست.
🔸بیاییم برای چند روز هم که شده در نعمت سلامت🍎، تفکّر کنیم.
وقتی غذا میخوریم، خدا را شکر کنیم که میتوانیم بخوریم. چه بسیار کسانی که قدرت خوردن غذا را ندارند و از طریق بینی به وسیلۀ یک لوله، آب و غذا😔 به آنان داده میشود.
🔹ما به قدری از این نعمت غافل📛 هستیم که تا اندکی از آن محروم نشویم، از خواب غفلت، بیدار نخواهیم شد. در همین نعمت سلامت، به قدری نعمتهای کوچک و بزرگ نهفته که همه از آن غافلاند؛ جز کسی که در آن میاندیشد🤓.
📚بشقابهای سفره پشت باممان، ص 138 - 140
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان
#ماهواره
#روز_های_زوج
#ادامه_دارد...
@montazer_koocholo
مسابقه خرگوش ها.mp3
11.62M
#قصه_شب
🌹#مسابقه_خرگوش_ها🌹
🙍♂بالای ۴ سال
🎤 با اجرای : اسماعیل کریم نیا
#عمو_قصه_گو
🗣قرائت:سوره #ناس
🎶تدوین : عمو قصه گو
📚منبع :سایت وولک
@montazer_koocholo
#پنجشنبه_های_شهدایی
#جای_او_خالی_بود
قسمت هفتم
آه... این جواد آقا بود؛ پسر بزرگِ حسین آقا کفاش. مردی از محلّهی منصور، از کوچهی منصور، و همسایهی دیوار به دیوارِ منصور.
منصور یادش آمد که خودِ حسین آقا ـ پدرِ جواد آقا ـ هم باید توی جمعیت باشد.
منصور فکر کرد: «پس این همسایهها هستند که با هم میجنگند. چقدر بَد! چقدر غمانگیز! من میخواهم با شاه بجنگم نه با جواد آقا. ‼️
و خودِ
جوادآقا هم همین را میخواهد. او حتما ادای تیراندازی را در میآورد. تیر نمیاندازد...».🙃
صدای فریادِ مردم بلندتر شد و حرکت، تندتر.
منصور، دیگر نمیتوانست چَشم از جوادآقا بردارد. دلش میخواست او را صدا کند و بگوید: جوادآقا!
منم. نزنیها!
اما دیگر دیر شده بود.
صدای مسلسلها بلند شد.
صدای مسلسلها و صدای جمعیت.
همه چیز، ناگهان به هم ریخت. جمعیتِ بزرگ، عقب نشست، امّا منصور، باز هم جلو رفت. او میدانست که اگر جوادآقا او را ببیند، او را میشناسد، و وقتی بشناسد، دیگر تیر نمیاندازد.‼️
دلش میخواست توی نگاهِ جوادآقا لبخند😊 بزند و جوابِ لبخندش را بگیرد.
دلش میخواست جواد آقا به او چشمک بزند و بگوید که این تیراندازی، راست نیست. بگوید که او، هیچ وقت، همسایههایش را نمیزند.
او حتما ادای تیراندازی را در میآورد. تیر نمیاندازد...».
صدای فریادِ مردم بلندتر شد و حرکت، تندتر.
منصور، دیگر نمیتوانست چَشم از جوادآقا بردارد. دلش میخواست او را صدا کند و بگوید: جواد اقا منم
لولهی مسلسل جوادآقا، درست رو به سینهی منصور بود که منصور، دستهایش را بلند کرد و فریاد کشید: جواد...
اما دیگر دیر شده بود؛ خیلی دیر...
تنِ منصور از جا کنده شد و زمین خورد.😞
پسرک، هنوز هم به جواد آقا نگاه میکرد. دلش میخواست دستِ کم، جوادآقا بفهمد که منصور را زده است، بِفهمد و خجالت بکشد.😒
منصور، در یک لحظه، به یاد آن پسربچّهیی افتاد که تیر خورده بود و زخمی شده بود. یادش افتاد که او را چقدر دوست دارد ❤️ و همهی بچّههای محل او را دوست دارند. به نظرش رسید که توی رختخواب دراز کشیده است و هزار هزار تا بچّه به
دیدنش آمدهاند. اتاق، پر است. حیاط پر است. توی کوچه و خیابان هم پر از بچّههاییست که به دیدنِ او آمدهاند...💐
و چقدر گُل! چقدر گُل!
همه میخکِ سرخِ سرخ.
منصور دید که بچّهها یکی یکی جلو میآیند، خَم میشوند، به او لبخند میزنند😊، پدرش را میبوسند 😘و به مادرش تبریک میگویند. این فکر، لبخندِ ناپیدایی را بر لب منصور آورد؛ آخرین لبخند را. و قصّه، تمام شد.
اما راستش، هنوز اولِ قصّه بود...
#ادامه_دارد...
@montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کارتون #مهارت_های_زندگی
این قسمت : شریف
پیام اخلاقی: پرهیز از تمسخر دیگران.
@montazer_koocholo
#عصبانی_شدن_همیشه_هم_بد_نیست
قسمت یازدهم: از بزرگتر ها کمک بگیر
به کسانی که دوستت دارند فکر کن ، پدر و مادر، خواهر و برادر، پدربزرگ و مادربزرگ و دوستانت.❤️
انها چطور با خشم شان کنار می ایند⁉️
از انها بپرس چه راهنمایی های درستی برای بیرون ریختن خشم 😡 بلدند .
چیز هایی که برایت اهمیت ندارند باعث ناراحتی و خشمت نمیشوند❗️
🔖 به دیگران بگو به چه چیز هایی اهمیت میدهی ، انوقت کسانی که دوستت دارند سعی میکنند بیشتر مراعات کنند😊
اگر زیاد عصبانی😠 میشوی با کسی که بتواند تو را راهنمایی کند در این باره صحبت کن،
آیا اتفاقی در زندگی است که اینقدر حال تو را بد کرده است⁉️
#ادامه_دارد...
#عصبانی_شدن_همیشه_هم_بد_نیست
#روز_های_فرد
@montazer_koocholo
اسراف نکنیم.mp3
6.88M
#قصــــہ_های_حــنــاجون
#قصه_شب
📚عنوان: اسراف نکنیم💫
🎤گوینده: خانم وزیری
دوستهای خداجون🌟
حناجون مهربون امشب هم با یکی دیگه از حکایت های شیرین قرآنی اومدن پیش ما💫🔸🌸 حناجون با این حکایت ها ما رو وارد دنیایی از اطلاعات و آگاهی میکنن و اتفاقاتی رو که در گذشته های دور افتاده، داستانش رو برامون تعریف میکنن🗣 که نه تنها شنیدنش👂 شیرین و جذابه بلکه کلی چیزهای خوب خوب هم ازش یاد می گیریم🧡💚
بریم با هم بشنویم یکی از این حکایت های رنگی رو❓💫
@montazer_koocholo