#شاهزاده_اسیر
ویژه #میلاد_امام_زمان_عج
خانم جوان🧕 کمی فکر کرد و همین طور که به آرامی پشت سر بشر حرکت میکرد گفت:
نام من ملیکه است، پدرم شاهزاده، و پدر بزرگم امپراطور بزرگ روم 👑 و مادرم نیز از فرزندان حواریون یعنی یاران مخصوص حضرت عیسی علیه السلام🌟 است.
پدربزرگم چندین بار تصمیم گرفت مرا شوهر دهد، ولی هر بار اتفاقی افتاد😲 و مراسم بهم خورد.
تا اینکه یک شب خواب عجیبی 😴دیدم
حضرت عیسی و حواریون را دیدم که در قصر🏰 پدربزرگم جمع شده بودند،
یک مرتبه قصر پر نور ✨شد و پیامبر اسلام و حضرت علی علیه السلام و سایر امامان وارد شدند 😍
حضرت عیسی به احترام پیامبر بلند شدند و به سرعت به سمت ایشان رفتند ☺️
پیامبر اسلام حضرت عیسی را در آغوش گرفتند و فرمودند:
ای روح الله! به تو مژده میدهم که ما امده ایم ملیکه را برای فرزندم حسن ابن علی خواستگاری کنیم 🤩
حضرت عیسی علیه السلام با خوشحالی قبول کردند و این دو پیامبر بزرگ خدا مرا به عقد حسن ابن علی در اوردند.😌
از خواب😴 که بیدار شدم این ماجرا را به کسی نگفتم اما محبت حسن ابن علی در دلم جای گرفت ❤️
حتی یک شب حضرت فاطمه (س) 🌟را در خواب دیدم که با مهربانی و محبت با من رفتار میکرد 😍
و به برکت ان حضرت دین اسلام را پذیرفتم و مسلمان شدم🕋
از از ان زمان به بعد هر شب حسن ابن علی را در خواب میدیدم😴 و برای دیدن ایشان لحظه شماری میکردم ❤️
بشر گفت: ماجرای عجیبی است اما عجیب تر از ان این است که شما بین اسیران جنگی چه میکردید⁉️
ملیکه خانم پاسخ داد:
این هم یکی از الطاف حسن ابن علی است
یک شب که ایشان را در خواب 😴زیارت کردم
گفتم اقا خیلی دلم تنگ شده است دوست دارم پیش شما باشم چه کار کنم.⁉️
اقا فرمودند:
چند روز دیگر جنگی⚔ میان مسلمانان و رومیان رخ میدهد لباس خدمتکاران را بپوش و به صورت ناشناس همراه خدمتکاران لشکر روم باش 😉
پس به دست مسلمانان اسیر خواهی شد و از این طریق به ما خواهی رسید 😊
بعد هم ماجرای این نامه دلنشین✉️ پیش امد که از طرف امام هادی علیه السلام و توسط شما به دست من رسید
#ادامه_دارد...
@montazer_koocholo
Audio_89369.mp3
9.33M
#قصه_های_مهدوی
📚عنوان: کجا می ریم
🎤گوینده: خانم وفایی
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
💜بازم یه جمعه ی دیگه و قصه های مادرجون👵 که خیلی مهربونن😊
موافقین امروزم🌤 حرفای خیلی مهم و زیبای مادر جون👵 رو با گوش👂 جانمون بشنویم❓
🌞مهربوناصلوات و دعا🤲 برای فرج و سلامتی امام زمانمون❤️ فراموش نشه 😉
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
🌺برای شنیدن قصه های زیبا و آموزنده مادرجون،روزهای جمعه ما رو دنبال کنید 🌺
@montazer_koocholo
doa-faraj3.mp3
1.72M
بچه ها جوونم بیایین هر #غروب_جمعه
دعای سلامتی اقا رو بخونیم🤲🤲
🍎🍃🍎🍃🍎🍃
@montazer_koocholo
#شنبه_های_احکام
احکام این هفته: مُد ساله
بعضی ها هر لباسی🧕 که مُد میشه را تهیه میکنند، حالا این لباس هر مدلی باشد مهم نیست
تنگ باشد یا کوتاه یا نازک یا... فقط مهم این است که مد باشد🙃
وقتی هم در این باره از انها سوال میکنی می گویند: مد ساله همه میپشوند‼️
🔖این در حالی است که در دین ما لباس👚 نباید طوری باشد که توجه نامحرم به ان جلب شود مثل لباس تنگ یا نازک ⛔️
#ادامه_دارد
#روز_های_شنبه
@montazer_koocholo
#شاهزاده_اسیر
ویژه #میلاد_امام_زمان_عج
قسمت چهارم:
بُشر هنوز هم متحیر بود 🙄
که به خانه🏠 امام رسیدند .
خواهر امام یعنی حکیمه خانم هم انجا بود ،
وارد خانه🏠 که شدند امام با خوش رویی از انها استقبال کرد😍 بعد از بُشر تشکر کرد و از ملیکه پرسید:
بزرگی و عظمت اسلام را در چه دیدید ⁉️
ملیکه سر به زیر انداخت و گفت:
مولای من! چه بگویم شما که خود بهتر از من میدانید 😌
حضرت فرمودند : افرین بر تو ! حالا بگو ببینم دوست داری به عنوان هدیه ده هزار سکه طلا💰 به تو بدهم یا مژده بشارت بزرگ را⁉️
ملیکه که در وجود خود نیازی به مال و اموال نمیدید😊
پاسخ داد: به مال و اموال دنیا نیازی ندارم، اگر صلاح میدانید ان بشارت را بفرمایید😇
حضرت لبخندی زدند و فرمودند:
به تو بشارت میدهم که به زودی از پسرم حسن ابن علی صاحب فرزندی خواهی شد که تمام دنیا را از دوستی و عدالت و مهربانی💚 پر میکند و حکومت الهی را در تمام کره زمین🌎 بر پا میکند،
او آخرین حجت خداست😍
بعد ملیکه خانم را به خواهر عزیزشان سپردند و فرمودند:
او را به خانه خودت ببر و دستورات دین اسلام را به او بیاموز 😊
او همسر فرزندم حسن و مادر قائم آل محمد (صل الله و علیه و اله و سلم ) است🌟
ملیکه خانم خیلی خوشحال شد و خدا را شکر کرد که چنین عاقبتی در انتظار اوست😍
#پایان
@montazer_koocholo