#پنجشنبه_های_شهدایی 🌷
#بچه_های_کارون
قسمت پنجم
کلاه آهنیاش را از سر برداشت و در حالی که با همان دست، پیشانیاش را با آستین پاک میکرد، باهام دست داد و گفت: «من هم عبدالرضا هستم، اما بهام میگویند عبدل.😊
نمیدانم چرا آنقدر آرام و غمگین صحبت میکرد. گفتم: «خوش آمدی به جبههی ما!😌
باور کردنی نبود ولی این بار لبخند زد.
ـ کجا داری میروی؟ نگهبانی❓
قبل از اینکه جوابم را بدهد، صدایی از توی کانال آمد. تندی رفتم تا از سرِ پیچ، ببینم جناب آذرخش آمده یا نه. کسی نبود. لجم گرفته بود☹️ حسابی سرِ کار بودم انگار❗️
یکهو کف کانال، چشمم به پرندهی سفید و گندهای افتاد که خودش را رو زمین میکشید و پر از گِل بود:
ـ ا، اینجا را!
دویدم طرف پرنده. یک مرغِ ماهیخوار بود. همان مرغی نبود که روی کارون پرواز میکرد⁉️ نمیدانستم. بدجوری ترسیده بود.😟 بالبالزنان چند قدم عقب عقب رفت. میخواست از دستم فرار کند
. نتوانست. عبدل هم آمد کمک و دو تایی گرفتیمش.
پرنده ی بیچاره، بال بال میزد و جیغ میکشید. نمیگذاشت ببینیم چهاش شده.
چارهای نبود. من پرندهی زخمی را محکم گرفتم و عبدل، خوب و با وسواس وارسیاش کرد:
ـ تیر خورده انگار به بالش. زخمش چندان کاری نیست، فقط پوستش را برده. من توی کولهم وسایل زخمبندی دارم.😊
تو کانال راه افتادیم سمت یکی از سنگرهای اضطراری تا بنشینیم و زخمِ مرغِ ماهیخوار را
ببندیم.
مرغِ زخمی آنقدر وول خورده بود که تمام پیراهنم گِلی شده بود.😩
پناه بردیم به اولین سنگرِ اضطراریِ سرِ راه تا از باران🌧 در امان باشیم. تعجب کرده بودم که چهطور عبدل توی کولهپشتیاش🎒 وسایلِ زخمبندی دارد.‼️ اما چیزی نگفتم.
مایع قرمزرنگ ضدعفونی کننده را مالید روی زخم؛ جایی که به اندازهی یک بند انگشت، پوست آن رفته بود:
ـ شانس آورده که گلوله فقط ساییده به بالش.🙂
بعد هم با باند جنگی ـ که فقط رنگ آن با باندهای معمولی فرق دارد ـ زخم را بست
پرندهی بیچاره دیگر وول نمیخورد. 😊آرام توی بغل من نشسته بود و زخمبندی عبدل را تماشا میکرد. عبدل بدون اینکه یک کلمه حرف بزند
خونسرد و آرام، کارِ خودش را میکرد. 😌
فقط وقتی کارش تمام شد و داشت وسایل را توی کولهاش🎒 میچید، گفت: «یک هفتهای خوب میشود. توی این مدت، باید یک جا نگهاش داریم و بهاش غذا و آب🥠 برسانیم.»
مانده بودم حیوان را کجا ببریم. سنگر فرماندهی؟! فرمانده پوست کلهام را میکَند.‼️ عبدل هم که تازه آمده بود و احتمالاً جا و مکانی نداشت. 🙄یکهو فکری به خاطرم رسید:
ـ میتوانیم بگردیم، یک اتاق که خراب نشده باشد، پیدا کنیم. مرغِ ماهیخوار را میشود یک مدت آنجا نگه داشت.😊
#ادامه_دارد
@montazer_koocholo
#محرم_مهدوی🏴
#قصه_کربلا 🥀
این قسمت سرگذشت #نافع_بن_هلال
پس از شنیدن سخنان امام، نافع بن هلال از جمله کسانی بود که امام را خطاب قرار داد :
ای امام ما را به هر جا که دوست دارید در مشرق یا مغرب عالم حرکت ده، از ملاقات پروردگارمان هیچ کراهتی نداریم.😊 هر که شما را دوست بدارد ما به او مهر میورزیم و هر که با شما دشمنی کند، ما نیز دشمنش میداریم😌
روز عاشورا امام حسین (علیهالسّلام) حضرت ابوالفضل العباس (علیهالسّلام) را به حضور طلبید و به ایشان فرمودند که شبانه و به پرچمداری نافع بن هلال با سی سوار🐎 و بیست پیاده، به سوی فرات رفته آب به خیمهها ⛺️برسانند.
حضرت عباس (علیهالسّلام) و یارانش در حالی به سوی شریعه فرات به راه افتادند. عمرو بن حجاج زبیدی، که مامور حراست از فرات بود، فریاد زد: «کیستی⁉️
نافع گفت: «از پسر عموهای تو؛ آمدهایم از این آب که ما را از آن منع کردهاید، بنوشیم» عمرو گفت: «گوارایت باد بنوش! ولی برای حسین (علیهالسّلام) از این آب مبر‼️
_ نه به خدا سوگند، قطرهای از آن آب نمینوشم، در حالی که حسین (علیهالسّلام) و خاندان و یاران همراهش، همه تشنهاند»😢
سرانجام انها به لطف الهی و ضمن کشته و زخمی کردن چندین تن از دشمنان، آب به خیمههای امام (علیهالسّلام) می رسانند😊
لشکر دشمن نافع را محاصره کرده هدف تیرها🏹 و سنگهای خود قرار دادند تا این که بازوان او را شکسته و او را به اسارت گرفتند.😭 شمر و گروهی از یارانش، او را نزد عمر بن سعد آوردند.
عمر بن سعد به او گفت: «ای نافع! وای بر تو! چرا با خود چنین کردی؟» نافع گفت: «پروردگار من از قصد من آگاه است.»😇
در حالی که خون بر محاسن نافع جاری بود😭 به او گفتند: «مگر نمیبینی که با خود چه کردهای⁉️
نافع گفت: «دوازده نفر از شما را کشتهام و خودم را ملامت نمیکنم، اگر بازوان من سالم بود نمیتوانستید مرا اسیر کنید.»
پس شمر👹 او را شهید کرد😔
در زیارت ناحیه مقدسه نافع بن هلال از سوی امام معصومش چنین مورد خطاب قرار گرفته شده است: «السّلام علی نافع بن هلال البجلی المرادی🖖
@montazer_koocholo
man emam hosseiniam 13.mp3
4.28M
#محرم_مهدوی🏴
#قصه_شب
#قصه_کربلا🥀
📀داستان صوتی: #من_امام_حسینی_ام
قسمت دوازدهم: ابوثمامه هم به جمع یاری کنندگان امام حسین علیه السلام می پیوندد 😊
او در راه خانه مختار، پیکی را می بیند که به سوی شام میرود تا یزید را از خبر های کوفه مطلع کند😒
#ادامه_دارد
@montazer_koocholo
نمازت را دوباره بخوان!.mp3
7.5M
#امام_زمان
#حجاب
#کربلا
🌹نماز را دوباره بخوان!🌹
🙍♂بالای ۴ سال
🎤با اجرای : اسماعیل کریم نیا
(عموقصه گو)
🗣قرائت : سوره فلق
🎶تدوین:عمو قصه گو
📚منبع:قصه های کهن
@montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منتظر کوچولو های عزیزم و عزاداران امام حسین علیه السلام🖤
میخواهیم از الان تا پایان #ماه_محرم و #صفر هر روز به امام حسین عزیز و مهربون💚 سلام بدیم و #زیارت_عاشورا بخوانیم
از شما التماس دعا داریم🤲
#اللهمعجللولیکالفرج
#محرم_مهدوی🏴
#زیارت_عاشورا_کودکانه▪️
#من_امام_حسین_را_دوست_دارم
@montazer_koocholo
#محرم_مهدوی🏴
#داستان_مصور
#داستان_عاشورا🥀
از طرفی عبید الله ابن زیاد👹 برای پیدا کردن مسلم جایزه 💰تعیین کرد.😒
پسر طوعه که جوانی دنیا دوست و شرور بود به طمع جایزه مخفیگاه مسلم را به عبید الله نشان داد😞
سپاهیان عبید االه ابن زیاد به خانه طوعه ریختند
مسلم با انها درگیر شد ، انها چون نتوانستند مسلم را در جنگ ⚔شکست دهند به او امان دادند❗️
مسلم که دیگر توان مبارزه نداشت قول امان انها را باور کرد و تسلیم شد😢 اما انها بلافاصله صلاح او را گرفتند این علامت شکستن پیمان بود😟
اشک از چشمان مسلم سرازیر شد 😢
او از اینکه امام علیه السلام به سوی مردم خیانت کار کوفه می امد گریه اش گرفته بود😭
#ادامه_دارد
@montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 منتظر کوچولو های عزیزم سلام🖐
روزتون بخیر😍
روز #جمعه روز زیارتی #امام_زمان_عج عزیزمون هسته💚
پس بیایین سلام ویژه اقا رو بخونیم☺️
@montazer_koocholo
#جمعه_های_انتظار🌤
#محرم_مهدوی🏴
💌 امام باقر علیه السلام می فرماید حارث ابن عور از #امام_حسین_علیه_السلام✨ سوال کرد:
فدایت شوم. منظور از معنای آیه شریفه والشمس و ضحیها [سوگند به خورشید و ماه چیست❓
حضرت فرمود: منظور از از خورشید ☀️رسول الله صلی الله علیه و آله می باشد.
پرسید: فدایت شوم! منظور از آیه شریفه «والقمر اذا تلیها» [سوگند به ماه چون پس از آن آید. ] چیست❓
فرمود: منظور از ماه🌙 امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام است که بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله می باشد😇
گفت: منظور از آیه شریفه «والنهار اذا جلیها» [و سوگند به روز و چون آن را روشن سازد ] چیست❓
فرمود: منظور از روز، قائم آل محمد (عج) 🌤است که زمین را پر از قسط و عدل کند» 😍
@montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کارتون #مهارت_های_زندگی
#جمعه
این قسمت: لباس های گلی
پیام اخلاقی: مراقبت از وسایل شخصی
@montazer_koocholo
man emam hosseiniam 14.mp3
5.5M
#محرم_مهدوی🏴
#قصه_شب
#قصه_کربلا🥀
📀داستان صوتی: #من_امام_حسینی_ام
قسمت سیزدهم: ابوثمامه به دیدار عبد الله می رود تا او را با بیعت با امام حسین علیه السلام دعوت کند ، اما او شوریدن به خلیفه یزید، را گناه می داند🙄
#ادامه_دارد
@montazer_koocholo
#محرم_مهدوی 🏴
#قصه_کربلا🥀
این قسمت: سوید ابن عمرو
سوید بن عمرو مثل حبیب بن مظاهر در دسته یاران ریش سفید👴 سیدالشهدا در میدان رزم بود😊
او بعد از «عابس» با اجازه امام وارد میدان نبرد شد. این شیر مرد ۷۰ ساله همچون شیری غران🦁 بر سپاه عمربن سعد👹 حمله میکرد و این رجز را میخواند
: «پیش بیاای حسین! که امروز در باغ بهشت🌺 پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و پدر نیکوکار و بخشنده ات را ملاقات میکنی؛ و حسن ماه سیما🌙 و عموی بزرگوار شجاعت حمزه که در راه حقیقت گام برداشت و جعفر طیار که مقامش بالا میرود.😇
سوید در ظهر عاشورا تعداد زیادی را به هلاکت رساند تا در نهایت با پیکری پوشیده از زخم و جراحت میان کشتههای غرق در خون افتاد😥 و با ضربه یک نیزه بیهوش شد.😢
دشمن که خیال میکرد سوید کشته شده از او دست کشید.😏 ولی او هنوز جان در بدن داشت. در آخرین لحظات جنگ که هنوز نایی در بدن داشت کمی به هوش آمد و در همان حال شنید که دشمنان به همدیگر مژده میدهند و فریاد شادمانی سر میدهند و میگویند که «حسین کشته شد!😭
عمرو در همین حال با همه بی رمقی اش از شنیدن این خبر سهمگین به خود تکانی داد و از میان پیکرهای غرق در خون به پا خاست؛ و، چون شمشیرش را بُرده بودند، خنجری🗡 را که در چکمهاش داشت درآورد و دوباره به لشکر دشمن👹 تاخت، و آنقدر به کارزار ادامه داد تا سرانجام به شهادت رسید😭
تا او آخرین شهید واقعه روز عاشورا لقب بگیرد که بعد از اباعبدالله الحسین علیه السلام به شهادت رسیده است.😇
@montazer_koocholo
doa-faraj3.mp3
1.72M
منتظر کوچولو های عزیزم😘
بیایین همه با هم هر #غروب_جمعه
دعای سلامتی امام زمان (عج) رو بخونیم🤲🤲
🍎🍃🍎🍃🍎🍃
@montazer_koocholo
خدا رو شکر که کفش ندارم!.mp3
6.81M
#امام_زمان
#حجاب
#کربلا
🌹خدا رو شکر که کفش ندارم🌹
🙍♂بالای ۴ سال
🎤با اجرای : اسماعیل کریم نیا
(عموقصه گو)
🗣قرائت : سوره تین
🎶تدوین:عمو قصه گو
📚منبع:قصه های کهن
@montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منتظر کوچولو های عزیزم و عزاداران امام حسین علیه السلام🖤
میخواهیم از الان تا پایان #ماه_محرم و #صفر هر روز به امام حسین عزیز و مهربون💚 سلام بدیم و #زیارت_عاشورا بخوانیم
از شما التماس دعا داریم🤲
#اللهمعجللولیکالفرج
#محرم_مهدوی🏴
#زیارت_عاشورا_کودکانه▪️
#من_امام_حسین_را_دوست_دارم
@montazer_koocholo
#محرم_مهدوی 🏴
#داستان_مصور
#داستان_عاشورا🥀
عبید الله ابن زیاد 👹مسلم و هانی را به قتل رساند😢
و این اتفاق روز نهم ذی حجه بود یعنی یک روز بعد از روزی که امام از مکه به سوی کوفه حرکت کرده بود🙄
امام حسین علیه السلام در راه با یکی از شاعران بزرگ کوفه به نام فرزدق که برای سفر حج🕋 به مکه امده بود برخورد کرد.
او از اینکه امام حسین علیه السلام حج🕋 را نا تمام گذاشته و دو روز قبل از عید قربان از مکه خارج شده تعجب کرد 🤔
چون خبر حرکت امام علیه السلام به عبید الله رسید دستور داد همه مردم کوفه برای جنگ اماده شوند 😮
حُصین ابن نمیر را مامور کرد تا دور کوفه را مامور بگذارد و همه جا را زیر نظر داشته باشد.😣
حصین ابن نمیر یکی از فرماندهان سپاه خود را به نام " حر" با هزار سرباز روانه کرد تا هرجا امام علیه السلام را دید دستگیر کند و پیش عبید الله بیاورد😞
#ادامه_دارد
@montazer_koocholo
#والدین_بخوانند📚
#ادامه_مبحث
💢...اگر مي دانيد كه فرزندتان چیزی شكسته يا كاري را انجام داده و قصد دارد آن را انكار كند🙄 نبايد روی اشتباه او متمركز شويد.
شكستن گلدان و ريختن آب ميوه 🥤كارهايی هستند كه انجام شده اند و نمي توانيد دوباره به لحظه اي برگرديد كه چنين كارهايي انجام نشده باشد❗️همچنين نمي توان موقعيت ايجاد شده را تغيير داد.
اما مي توانيد در مورد نحوه صحبت كردن در مورد آنها پس از روشن شدن حقيقت تغييراتي ايجاد كنيد. 😊
🌟به جاي تمركز كردن به روي اين مسئله كه، «چه کسی این کار را انجام داده❓»
باید به این موضوع توجه کنید که «چه كاري را مي توانيد در حال حاضر انجام دهيد❓»
زمانی که این سوال را مطرح مي كنيد كودكي كه گلدان را شكسته، سعي مي كند از پول توجيبي💶 خود، پس اندازي را تهيه كرده و براي مادرش گلدان بخرد.
و پسری كه شيشه را شكسته ديگر اجازه نخواهد داشت كه در خانه بازي كند.😉
اين دو كودك ديگر نيازي ندارند كه در مواقع ايجاد مشكل، تقصير را به گردن فرد ديگري بيندازند، زيرا از گفتن حقيقت نمي ترسند👌
✅در مورد مطرح كردن حقيقت باید این را بدانیم که، كودكان قبل ازاينكه به آرامش نياز داشته باشند، بايد احساس امنيت كنند👌 اگر كودكتان از اين مسئله مي ترسد كه در اثر گفتن حقيقت بر سر او فرياد بكشيد، پس تمايلي به گفتن حقيقت نخواهد داشت❗️
#ادامه_دارد
#روز_های_زوج
@montazer_koocholo