#بازگشت
#انتشاراتشهیدابراهیمهادی
#پارت74
قبل از اینکه من جوابی بدهم،جوانی که لحظه مرگ کنارم بود به انها خطاب کرد:از ایشان هم سوال میپرسید؟!
بعد با دست اشاره کرد که بروید و آن ها رفتند.از پدرم پرسیدم:الان کجا هستید؟بهشت و حوریههاو...را هم دیدهاید؟
گفت:من با راحتی و بدون مشکل از دنیا رفتم.الان هم در بهشت الهی هستم.همه گونه نعمت برایم فراهم است.حوریههاومیوههاو...را هم دیدهام،اما سراغ آنها نمیروم تا همسر دنیاییام بیاید.
پرسیدم:آیا این نعمت ها نتیجه کار خاصی در دنیا بود؟
پدر گفت:اتفاقا از ملائک الهی همین سوال را پرسیدم.آن ها گفتند:بله،بخاطر محبت و خوش اخلاقی در خانه و خانواده و سال ها حضور در جبههها،این جایگاه به شما داده شده.پدر ادامه داد:خدا توفیق داد تا اینجا هم خادم و خدمتگذار آقا اباعبدالله(علیهالسلام)باشم.
نمیدانید مولای ما در اینجا چه مقامی دارند.امشب شب قدر و شب زیارتی مولا است.از همه جا به زیارت آقا میآیند.من باید سریع بروم.
پذیرایی مهمان های مولا با من است.پدر این را گفت و رفت...¹
1_مصاحبه با فرزند زنده یاد حاج ستار عمادی.