eitaa logo
مستندات
20 دنبال‌کننده
0 عکس
1 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم
🔰 جناب کشیّ در ادامه گزارش دیگری نیز به همان مضمون می آورد که: ➕حكَى نَصْرُ بْنُ الصَّبَّاحِ: عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ بِإِسْنَادِهِ: 🔸زمانی که (نماینده امام در کوفه که به مرور دچار و شد و حضرت او را کرده و کنار گذاشت) آن شرایط را ایجاد کرد، گروهی محضر امام صادق(ع) آمدند و گفتند: شخصی را برای ما انتخاب کن تا در امر دین و آنچه از احکام به آن محتاجیم از او کمک بگیریم. (أَنَّ الشِّيعَةَ حِينَ أَحْدَثَ أَبُو الْخَطَّابِ مَا أَحْدَثَ خَرَجُوا إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فَقَالُوا أَقِمْ لَنَا رَجُلًا نَفْزَعُ إِلَيْهِ فِي أَمْرِ دِينِنَا وَ مَا نَحْتَاجُ إِلَيْهِ مِنَ الْأَحْكَامِ!) 🔹حضرت فرمود: شما محتاج این کار نیستید. هرگاه کسی از شما احتیاج پیدا کرد، نزد خودم بیایید و از خودم بشنوید و برگردید. گفتند: ما چاره ای نداریم جز اینکه باید فردی باشد که به او مراجعه کنیم لذا حضرت را به آنها معرفی میکند و تاکید میکند: از او بشونید و چرا که او بر خدا و بر من، جز نمیگوید. (قَالَ لَا تَحْتَاجُونَ إِلَى ذَلِكَ، مَتَى مَا احْتَاجَ أَحَدُكُمْ عَرَجَ إِلَيَّ وَ سَمِعَ مِنِّي وَ يَنْصَرِفُ، فَقَالُوا لَا بُدَّ! فَقَالَ قَدْ أَقَمْتُ عَلَيْكُمُ الْمُفَضَّلَ اسْمَعُوا مِنْهُ وَ اقْبَلُوا عَنْهُ فَإِنَّهُ لَا يَقُولُ عَلَى اللَّهِ‏ وَ عَلَيَّ إِلَّا الْحَقَّ) 🔸آنها بازگشتند اما چیزی از این ماجرا نگذشت که بر مفضل و یارانش چیزهایی نسبت دادند و گفتند: یاران مفضل اهل نیستند، مینوشند، اند، میکنند و مفضل آنها را دور و بر خود جمع کرده است. (فَلَمْ يَأْتِ عَلَيْهِ كَثِيرُ شَيْ‏ءٍ حَتَّى شَنَّعُوا عَلَيْهِ وَ عَلَى أَصْحَابِهِ، وَ قَالُوا أَصْحَابُهُ لَا يُصَلُّونَ وَ يَشْرَبُونَ النَّبِيذَ وَ هُمْ أَصْحَابُ الْحَمَّامِ وَ يَقْطَعُونَ الطَّرِيقَ، وَ الْمُفَضَّلُ يُقَرِّبُهُمْ وَ يُدْنِيهِمْ.) 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
♣️ ✅ اولین روایت مستقیم توسط (عضو وقت شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب): 🔹ﺧﺒﺮ ﺭﺳﻴﺪ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﻲ ﺍﺵ ﺑﻪ ﻳﻚ ﮔﺮﻭﻫﻚ ﭼﭙﻲ ﻭ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺍﺳﻠﺤﻪ ﻏﻴﺮ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﻳﻦ ﻣﺴﺄﻟﻪ ، ﺳﺮ ﻭ ﺻﺪﺍﻱ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ. ﺩﺭ ﺧﺒﺮﻫﺎ ﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﻫﺎ ﺷﻨﻴﺪﻩ ﻣﻲ ﺷﺪ ﻛﻪ ﻣﺠﺘﺒﻲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺳـﻼﺣﻬﺎ ﻗـﺼﺪ ﺗـﺪﺍﺭﻙ ﺣﻤﻠـﻪ ﺑـﻪﺟﺎﻳﻲ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺣﺮﻓﻬﺎﻳﻲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻗﺒﻴﻞ . ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺩﺭ ﺳﭙﺎﻩ ﭘﺎﺳـﺪﺍﺭﺍﻥ ﺑـﻮﺩ ، ﻭ ﺍﻭ ﺑـﻮﺩ ﻛـﻪ ﭘـﺴﺮ ﺁﻳـﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘـﺎﻧﻲ ﺭﺍﺩﺳﺘﮕﻴﺮ ﻛﺮﺩ . 🔸ﺩﻛﺘﺮ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺗﻦ ﺍﺯ ﺍﻋﻀﺎﻱ ﻛﺎﺑﻴﻨﺔ ﺩﻭﻟﺖ ﻣﻮﻗﺖ ﻫﻢ ﻧﺴﺒﺖ ﺑـﻪ ﺍﻳـﻦ ﻋﻤـﻞﺁﻗﺎﻱ ﻏﺮﺿﻲ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻛﺮﺩﻧﺪ . ﺩﺭ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ، ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﺠﺎﻫﺪﻳﻦ ﺧﻠﻖ ﻗﺪﺭﺕ ﺗ ﺒﻠﻴﻐﺎﺗﻲ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺧﻮﺑﻲ ﺩﺍﺷـﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻳـﻦ ﺭﻭ ﺩﺭﺑـﺎﺭﺓ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻱ ﭘﺴﺮ ﺁﻳﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﺳﺮﻭ ﺻﺪﺍﻱ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ. ﺁﻧﻬـﺎ ﺗﺒﻠﻴـﻎ ﻣـﻲ ﻛﺮﺩﻧـﺪ ﻛـﻪ ﺑـﺎ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻱ ﻣﺠﺘﺒﻲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﺁﻳﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﺗﻮﻫﻴﻦ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﺁﻳﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﻫﻢ ، ﺑﻲ ﺁﻥ ﻛﻪ ﺍﻃﻼﻉ ﺩﻫﺪ ﺑﻪ ﻛﺠـﺎ ﻣـﻲ ﺭﻭﺩ ، ﺗﻬـﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗـﺮﻙ ﻛـﺮﺩ. ﺳـﺎﺯﻣﺎﻥﻣﺠﺎﻫﺪﻳﻦ ﺧﻠﻖ ﻫﻢ ﺗﺒﻠﻴﻐﺎﺕ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺁﻳﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﻣﻬﺎﺟﺮﺕ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺵ به ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻱ ﭘﺴﺮﺵ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻛﻨﺪ. 🔹ﺣﺘﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﺰﺭﮒ ﻛـﺮﺩﻥ ﻗـﻀﻴﻪ ، ﺗﻈـﺎﻫﺮﺍﺕ ﭘﺮﺍﻛﻨـﺪﻩ ﺍﻱ ﻫـﻢ ﺩﺭ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ . ﺍﻳﻦ ﻭﻗﺎﻳﻊ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎﻱ ﻭﻗﺖ ﺗﻴﺘﺮ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻣﻦ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﻣﻲ ﺩﻫﻢ ﻣﺨﻔﻲ ﺷﺪﻥ ﺁﻳﺖ ﷲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﻭ ﺗﺮﻙ ﺗﻬـﺮﺍﻥ ﻧـﻪ ﺑـﺮﺍﻱ ﺍﻋﺘـﺮﺍﺽ ﺑـﻪﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻱ ﻣﺠﺘﺒﻲ ﺑﻠﻜﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﺟﺘﻨﺎﺏ ﺍﺯ ﭘﺎﺳﺨﮕﻮﻳﻲ ﺑﻪ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭﺍﻥ ﺑﻮﺩ ﺯﻳﺮﺍ ﺍﺯ ﺟﺰﺋﻴـﺎﺕ ﭘﺮﻭﻧـﺪﻩ ﺧﺒـﺮﻧﺪﺍﺷﺖ . ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺩﺭ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﺍﻱ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻱ ﭘﺴﺮ ﺁﻳﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘـﺎﻧﻲ ﺍﺷـﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩﻧـﺪﻭ ﮔﻔﺘﻨـﺪ : "ﺍﮔـﺮﺍﺣﻤﺪ ﻣﻦ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮ ﻣﻲ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻣﻦ ﺣﺮﻓﻲ ﻧﻤﻲ ﺯﺩﻡ " . ﺍﻳﻦ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺁﻳﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﺮﮔﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﻗﻢ ﺑـﺎ ﺣـﻀﺮﺕ ﺍﻣـﺎﻡ ﻣﻼﻗـﺎﺕﻛﻨﻨﺪ. ﺑﺪﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺁﻥ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﺧﺎﺗﻤﻪ ﻳﺎﻓﺖ. ﺑﻌﺪﺍ" ﻧﻴﺰ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﻃﻲ ﺣﻜﻤﻲ ، ﺁﻳﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘـﺎﻧﻲ ﺭﺍﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻤﻌﺔ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﻣﻨصوب ﻛﺮﺩﻧﺪ . 🔸ﺩﺭ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ، ﻣﺎ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺗﻲ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﮔﺮﻭﻫﻚ ﻫﺎﻱ ﺿﺪ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺑﺮ ﭘﺎ ﺷـﺪﻩ ﻭﺷﻌﺎﺭﻫﺎﻱ ﺿﺪ ﺳﭙﺎﻩ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ، ﺑﺮﻧﺎﻣﺔ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺕ ﺭﻳﺨﺘﻴﻢ. ﻗﺼﺪ ﺩﺍﺷﺘﻴﻢ ﺩﺭ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺕ ﺍﺯ ﻋﻤﻠﻜﺮﺩ ﺳﭙﺎﻩ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻱ ﻣﺠﺘﺒﻲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﺩﻓﺎﻉ ﻛﻨﻴﻢ . ﺍﻣﺎ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺁﻳـﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘـﺎﻧﻲ ﺍﻋـﻼﻡ ﺷـﺪ ﻛـﻪ ﻫـﻴﭻﮔﻮﻧـﻪ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺗﻲ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭﻩ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﮕﻴﺮﺩ . ﻣﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻭﺿﻊ ﭼﻪ ﻛﻨﻴﻢ . ﺍﺯ ﻃﺮﻓﻲ ﻣﺠﺘﺒﻲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﺑﺤﻖ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔـﺮﻭﻩ ﻫـﺎﻱ ﺿـﺪ ﺍﻧﻘـﻼﺏ ﻫـﻢ ﺗﻈـﺎﻫﺮﺍﺗﻲ ﺩﺭﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻱ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪﻭ ﺳﭙﺎﻩ ﭘﺎﺳﺪﺍﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﻬﻤﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧـﺪ ﻭ ﺣـﻖ ﺁﻥ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺗﻲ ، ﭘﺎﺳﺨﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﻫﻴﻢ ﺍﻣﺎ ﺍﺯ ﻃﺮﻓﻲ ، ﺁﻳﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻓﺮﺩ ﻣﺤﺘﺮﻣﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﻣـﺎﻣﺤﺴﻮﺏ ﻣﻲ ﺷﺪ ﺍﻋﻼﻡ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺗﻲ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﮕﻴﺮﺩ . ﺑﻨﺎﺑﺮ ﺍﻳﻦ ، ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﻳﺪﻡ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭﻩ ﻧﻈﺮ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﻛﻨﻴﻢ. 🔹ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﺁﻗـﺎﻱ ﺩﺭ ﻛﻤﻴﺘﻪ ﻣﺮﻛﺰﻱﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﺧﻼﺻﺔ ﻭﻗﺎﻳﻊ ﭘﻴﺶ ﺁﻣﺪﻩ ﺭﺍ ﻣﻄﺮﺡ ﻛﺮﺩﻡ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭﻩ ﻧﻈﺮ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﻛﻨﻨﺪ . ایشان ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻛـﻪ ﺗﻠﻔـﻦﻛﻨﺪ، ﮔﻔﺖ: "ﺍﮔﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﻧﻈﺮﻱ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﻛﻪ ﺧﻼﻑ ﺭﺃﻱ ﺁﻳﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﺑﺎﺷﺪ، ﺗﻔﺮﻗﻪ ﭘـﻴﺶ ﻣـﻲ ﺍﻳـﺪ ﻭﺍﻳﻦ ﭼﻴﺰﻱ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﺷﻮﺩ ." ﺍﻣﺎ ﺍﺻﺮﺍﺭﻡ منجر به تماسش شد. ﮔﻮﺷـﻲ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﻨﻴﺪﻥ ﺻﺤﺒﺖ ﻫﺎﻱ ﺁﻗﺎﻱ ﻣﻬﺪﻭﻱ ﻛﻨﻲ ، ﮔﻔﺘﻨﺪ: "ﻧﻈﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺍﺳﺖ ؛ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻣﺎﻳﻞ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ ﺗﻔﺮﻗﻪ ﺍﻱ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﺑﺸﻮﺩ" . ﻭﻟﻲ ﻧﻤﻲ ﺩﺍﻧﻢﻛﻪ ﭼﺮﺍ ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑـﻮﺩﻩ ﻧﻈـﺮ ﺣـﻀﺮﺕﺍﻣﺎﻡ ﺧﻼﻑ ﺁﻥ ﭼﻴﺰﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺣﻤﺪ ﺁﻗﺎ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﺪ. 🔸ﺍﺣﻤﺪ ﺁﻗﺎ ﻧﺰﺩ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺁﻗﺎﻱ ﻣﻬﺪﻭﻱ ﻛﻨﻲ ﺍﺯ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺗﻠﻔﻦ ﻛـﺮﺩﻩ ﺍﻧـﺪ ﻭ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﻛﻪ ﻋﺪﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﻃﺮﻓﺪﺍﺭﺍﻥ ﺍﻧﻘـﻼﺏ ﻣـﻲ ﺧﻮﺍﻫﻨـﺪ ﺩﺭ ﺣﻤﺎﻳـﺖ ﺍﺯ ﻋﻤﻠﻜـﺮﺩ ﺳـﭙﺎﻩ ﭘﺎﺳـﺪﺍﺭﺍﻥ ، ﭘﻴﺮﺍﻣﻮﻥ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻱ ﭘﺴﺮ ﺁﻳﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘﺎﻧﻲ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺕ ﻛﻨﻨﺪ ، ﻭ ﺍﻳﻦ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺁﻳـﺖ ﺍﷲ ﻃﺎﻟﻘـﺎﻧﻲ ﺍﻋﻼﻡ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﮔﻮﻧﻪ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺗﻲ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﮕﻴﺮﺩ" . ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ، ﺑﻪ ﺧﻼﻑ ﻧﻈﺮ ﻣﺼﻠﺤﺖ ﺍﻧﺪﻳﺸﺎﻥ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺕ ﻫﻴﭻ ﺍﺷﻜﺎﻟﻲ ﻧﺪﺍﺭﺩ . 🔹ﻣﻦ ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﻨﻴﺪﻥ ﻧﻈﺮ ﻣﺜﺒﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺩﺭﺑﺎﺭﺓ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭﻱ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺕ ، ﺍﺯ ﺩﻓﺘﺮ ﺁﻗﺎﻱ ﻣﻬﺪﻭﻱ ﻛﻨـﻲ ﻛـﻪ ﺩﺭﻣﺠﻠﺲ ﺷﻮﺭﺍﻱ ﻣﻠﻲ ﺳﺎﺑﻖ ﻭﺍﻗﻊ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﻣﺤﻞ ﺩﻓﺘﺮ ﻣﺠﺎﻫﺪﻳﻦ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺍﺳﻼﻣﻲ ﺩﺭ ﺳـﻪ ﺭﺍﻩ ﮊﺍﻟـﻪ ﻳﻜـﺴﺮﻩ ﺩﻭﻳﺪﻡ ، ﺯﻳﺮﺍ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺧﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﺮﺳﺎﻧﻢ ﻭ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺕ ﻓﻮﺭﺍ" ﺍﻧﺠـﺎﻡ ﺷـﻮﺩ . ﻣـﻦ ﻟﺒﺨﻨـﺪﺷﺎﺩﻣﺎﻧﻲ ﺷﻬﻴﺪ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﻨﻴﺪﻥ ﺁﺯﺍﺩﻱ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺕ ﺑﺨﻮﺑﻲ ﺩﺭ ﺫﻫﻦ ﺩﺍﺭﻡ. ﺟﻤﻌﻴﺖ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺕ ﺷﺮﻛﺖ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﮔﻔﺘﺔ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣـﻪ ﻫـﺎﻱ ﻓـﺮﺩﺍﻱ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ، ﺣـﺪﻭﺩ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻫﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮ ﻣﻲ ﺷﺪﻧﺪ. 🔸ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺷﺐ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺭﺳﻴﺪﻡ ، ﻫﻤﺴﺮﻡ ﮔﻔﺖ: "ﺁﻗﺎﻱ ﺗﻠﻔـﻦ ﻛﺮﺩﻧـﺪﻭ ﺧﻮﺍستند ﺑـﺎﺍﻳﺸﺎﻥ ﺗﻤﺎﺱ ﺑﮕﻴﺮﻱ. ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺁﻗﺎﻱ ﻣﻄﻬﺮﻱ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻢ. ﺁﻗﺎﻱ ﻣﻄﻬﺮﻱ ﺧﻴﻠﻲ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺕ ﺑـﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺑﺖ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﻣﺴﺮﺕ ﻭ ﺷﺎﺩﻱ ﻛﺮﺩﻧﺪ. 📍منظومه فکری رهبران انقلاب|عضو شوید📍
♣️ ✅ آیت الله ، سرپرست کل کمیته های انقلاب در مصاحبه با روزنامه کیهان در رابطه با دستگیری فرزندان ایت الله طالقانی میگوید: 🔹 این دستگیری از طرف کمیته های چهارده گانه و کمیته مرکزی انقلاب اسلامی انقلاب اسلامی نبوده و به وسیله افراد مسلح خاصی صورت گرفته است که هیچ ارتباطی با کمیته ها ندارند و هدفشان صرفا ایجاد تحریک و تفرقه است... انتقال مکان ایت الله طالقانی ربطی به دستگیری فرزندانشان ندارد و ایشان مدتهاست به خاطر ازدحام بیش از حد مراجعین از منزل اصلی خود نقل مکان کرده اند. 📚 کیهان، 25 فروردین، صفحه1 📍منظومه فکری رهبران انقلاب|عضو شوید📍
♣️ ✅ محمد علی مسئول وقت اطلاعات سپاه در نشستی میگوید: 🔸دستگیری آقای قبل از عید 58 با حکم من اتفاق افتاد و کار مهمی هم بود. آن موقع آقای مسئول عملیات بود و من هم مسئول اطلاعات. دلیلش هم آن بود که هنگامی که ما در زندان بودیم؛ شایع بود که آقای مجتبی طالقانی افرادی را که حاضر به پذیرش تغییر ایدئولوژیک سازمان مجاهدین نبودند کشته است؛ که ، از جمله آن ها بود. 🔹سوال: یعنی قول مشهور که معتقد به دیدگاه های کمونیستی ایشان بود؛ مسئله شما نبود. پاسخ: «مسئله ما اصلا مسئله عقیده ایشان نبود.» سوال: شما چه دلیلی داشتید که ثابت کنید آقای مجتبی طالقانی در کشته شدن این افراد نقش دارد؟ در جایی گفته شده که شما ایشان را متهم به قتل خانم کرده اید؟ 🔸پاسخ: «این حرف را من نگفتم؛ من گفتم از شورای مرکزی مجاهدین خلق آن هایی که با تغییر ایدئولوژیک مخالف بودند کشته شدند وسند من هم اسناد درونی خود سازمان است. خیلی مشهور بود که آقای مجتبی طالقانی این کار را انجام داده اند. خانواده افرا از خانواده های بسیار محترم جهرم بودند و ما هم یک آشنایی دورادوری با آن ها داشتیم. اسناد درونی منافقین هم بر این تاکید دارند که مجتبی در قتل ایشان نقش داشته است.» 🔹سوال: شما در این زمینه به نتیجه قطعی و حکم رسیدید؟ پاسخ: «ما هیچ حکمی در مورد فرزند آقای طالقانی صادر نکردیم و صرفا کارمان دستگیری و بازجویی بود.» سوال: تنها در حد بازجویی بود؛ قصد زندانی کردن ایشان را نداشتید؟ پاسخ: «ما خدمت امام هم گفتیم که ایشان را احضار کردیم و دستگیر کردیم که ببینیم موضوع چیست. اما آقای طالقانی به نشانه اعتراض تهران را ترک کردند رفتند طالقان و خوب ایشان عضو شورای انقلاب هم بود.همه حتی حزب جمهوری را ما را محکوم کردند و بعد مشکلات زیادی به وجود آمد و منافقین اعلامیه های فراوانی ظاهرا در حمایت از آقای طالقانی صادر کردند. 🔸ما با همان ماشین بلیزر معروف که امام را به بهشت زهرا برد و اتفاقا راننده آن هم آقای بود، رفتیم خدمت امام به همراه یک گروه از سپاه شامل آقای (1)، غرضی و رفیق دوست. بنده که سخنگوی آن ها بودم و عمده ی صحبت ها را در آنجا من انجام می دادم و وقتی رفتیم خدمت امام گزارش دادیم بنده استعفایم را تحویل امام دادم و گفتم آقا ما به نظر خودمان هیچ خبط و خطایی نکردیم و بنابر وظیفه دیدیم که این آقا متهم است به قتل خواستیم که ایشان دستگیر شود و از ایشان سوال پرسیده شود. 🔹همین منافقین که این همه داد و فریاد در کشور به راه انداخته اند نه به خاطر آیت الله طالقانی یا مجتبی طالقانی بلکه به منظور ترساندن مقامات کشور که نکند فردا سراغ اعضا و کادر منافقین بروند و آنها را به دلایل متعدد دستگیر کنند خلاصه آنکه ما فقط بازجویی می‌کردیم و هیچ وقت در مسند قضا ننشستیم.» 🔸سوال: یعنی مسئله‌ای که شما در حضور امام مطرح کردید؛ اتهام قتل بود؟ پاسخ: «این اتهام او بود. امام هم در جواب ما فرمودند: حتی اگر این احمد هم خلاف کرد بازداشتش کنید، هیچ‌کس هم نباید در کار شما دخالت کند؛ اما بروید و رضایت آقای طالقانی را جلب کنید.» 📚 https://psri.ir/?id=p0m3g1cg ————————————————- (1) در خاطرات خود صفحه91 نقل میکند: وقتی پسر آیت الله طالقانی و همسر غیر ایرانی اش به خاطر ارتباط با روبروی سفارت فلسطین دستگیر شدند، فردای آن روز از این آب گل آلود ماهی گرفت و به تلافی این اقدام، آقای عضو شورای فرماندهی سپاه را بازداشت کرد. منافقین هم آیت الله طالقانی را که از دستگیری پسرشان ناراحت بود، به جای نامعلومی بردند... وقتی پیش امام رفتیم ایشان گفتند: «اسلام و انقلاب از همه چیز مهمتر است، اگر شما فرزند مرا در رابطه با انقلاب گرفتید، من عکس العملی نشان نمیدهم ولی سعی کنید از ایشان دلجویی شود.» فرمان امام انجام شد و به تدریج هم آیت الله طالقانی ماهیت منافقین را شناخت و به صراحت در نماز جمعه تهران در مقابل آنها موضع گرفت. 📍منظومه فکری رهبران انقلاب|عضو شوید📍
♣️ ✅ روایت فرزند آیت الله طالقانی: 🔹روزی خبری به دفتر آقای طالقانی می‌دهند که نامه‌ای از طرف به سفارت فلسطین آمده، کسی را بفرستید تا نامه را دریافت کند. مجتبی چون عربی می‌دانست و همسرش نیز عرب بود به اتفاق ابوالحسن که ماشین داشت به سفارت فلسطین می‌روند؛ در مسیر برگشت ظاهرا چند ماشین آن‌ها را محاصره و دستگیر می‌کنند. آن موقع ما از این اتفاق با خبر نشدیم، ما در خیابان ایرانشهر یک مرکز امداد داشتیم که من مسئول آن بودم و یک نفر آمد و گفت این دفتر مربوط به آقای طالقانی است؟ 🔸چند نفر دور یک ماشین ریختند و سه نفر را دستگیر کردند و دستگیر شده‌ها فریاد می‌زدند: "ملت! ما فرزندان آقای طالقانی هستیم به ایشان اطلاع دهید." پس از شنیدن این خبر با آقای طالقانی تماس گرفتم و گفتم بچه‌ها جای خاصی رفته‌اند؟ که گفتند بله آ‌ن‌ها را به سفارت فلسطین فرستاده‌ام که هنوز برنگشتند؛ که خبر را به ایشان گفتم و فرمودند تحقیق کنید. 🔹شک اول ما به تجزیه‌طلبان کردستان و ساواکی‌ها بود که شاید این‌ها را گروگان گرفته‌اند. حتی در رادیو اطلاعیه دادیم که چنین شماره ماشینی را هر کسی دید به نیروهای مسلح آن را معرفی کنند و هیچ خبری نشد بعد از چند روز آقای و اعضای شورای انقلاب و اعضای نخست وزیری آمدند و هیچکس چیزی نمی‌دانست؛ من به برادرم پیشنهاد کردم سری به سپاه بزند که ایشان به سپاه می‌رود و اول او را راه نمی‌دهند بعد نگهبان‌ها را کنار می‌زند و وارد حیاط می‌شود، در حیاط سپاه می‌بیند ماشینی با پلاک مورد نظر ما آنجاست و سراغ مسئول آنجا می‌رود که آقای غرضی بود. 🔸 می‌گوید از این ماشین‌ها در کشور زیاد است برادرم می‌گوید مزخرف نگو یک پلاک در کشور چگونه زیاد است. غرضی را با ... به منزل آقای طالقانی می‌آورند و اول هر چه به او می‌گویند چیزی نمی‌گوید تا یکی از پاسداران ما به نام که خیلی نسبت به آقا حساس بود وقتی دید آقای طالقانی ناراحت هستند به غرضی گفت می‌برمت بالای پشت بام و دو تیر در سرت می‌زنم تا راحت شوی؛ این را که گفت غرضی به حرف آمد و خلاصه بچه‌ها را آزاد کردند و ما هم غرضی را تحویل زندان دژبان دادیم. 🔹بعد از این اتفاق آقای طالقانی به شدت ناراحت شدند و گفتند ما با ساواک مشکل داشتیم چون مردم را در خیابان‌ها بی‌جهت دستگیر می‌کرد و حالا می‌بینیم در مملکت خودمان هم اینگونه شده است. من هم به ایشان پیشنهاد کردم به شمال برویم و چند روزی به شمال رفتیم تا احمد آقا به آنجا آمد و دست و پای آقا را ماچ کرد و گفت آقای خمینی گفتند آقای طالقانی نباشند فاجعه است. خلاصه آقا هم برگشتند و مستقیم به قم رفتیم چون قرار بود با امام دیدار کنند. 🔸ما اول وارد منزل احمد آقا شدیم، منزل امام هم رو به روی آن منزل بود، غروب که شد آقا در حال وضو گرفتن بود که دیدیم امام آمد و همدیگر را بغل کردند و هر دو شروع به گریه کردند، بعد آقای طالقانی و آقای خمینی به اتاق رفتند و یک ساعتی صحبت کردند و قرار شد مرحوم طالقانی فردای آن روز در مدرسه فیضیه سخنرانی کند که در همین سخنرانی طرح ایجاد شوراها از سوی آقای طالقانی مطرح شد. 🔹می‌گفتند ایشان[مجتبی] مرتکب قتل شده است. گویا سه خواهر بوده‌اند که با سازمان مجاهدین در ارتباط بوده‌اند و به طرز مشکوک مرده‌اند، سال‌ها بعد همسر آن خانم به ایران می‌آید و در محاکمه دادگاه نظامی می‌گوید که همسرش خودکشی کرده است. خلاصه یک بهانه ابلهانه‌ای گرفتند تا مجتبی دستگیر شود، البته بنظر من مقصودشان مجتبی نبود و می‌خواستند به مرحوم طالقانی صدمه بزنند. آن زمان ما بزرگترین مرکز مسلح را داشتیم و همافرها نیز با ما خیلی همکاری می‌کردند. 🔸مجتبی هنگام دستگیری از سازمان جدا شده بود و آقا می‌گفت چون سابقه‌ات خراب است در اجتماعات حاضر نشو؛ بر فرض هم اگر مجاهد بوده باشد در آن زمان که مشکلی نبود. مجاهدین خلق تا سال ۶۰ آزاد بودند. 📚https://www.mostaghelonline.com/fa/tiny/news-74053 📍منظومه فکری رهبران انقلاب|عضو شوید📍
♣️ ✅ مواضع آیت الله طالقانی در این ماجرا: 🔹28 فروردین: ایشان در پیامی با تشکر از مردم از آنان خواستند احساسات خود را کنترل کنند و گفتند: «از انجام کارهایی که باعث سو استفاده عناصر فرصت طلب و ماجراجو قرار گیرد خودداری کنید.» اطلاعات، 27 فروردین، ص32 🔸29 فروردین: «با یاری خداوند در همین روزها میان شما خواهم بود و لذا تقاضا دارم از تظاهرات و راهپیمایی در این روز و پس از آن خودداری کنید.» 🔹31 فروردین: ایشان پس از دیدار دیروز با امام خمینی، امروز طی پیامی گفتند: «ربودن[دستگیری] فرزندانم در روز روشن و آن هم بعد از ملاقاتی که از جانب من با نماینده فلسطین داشتند از طرف من باعث نگرانی شد و من صلاح در این دیدم که چند روزی تهران را ترک کنم و دفترها بسته باشد... متاسفانه غیبت چند روزه من باعث سو استفاده برخی ها شد... رهبری حضرت آیت الله خمینی را نه ما بلکه دنیا پذیرفته است، همه می دانند که این رهبری، رهبری غیرعادی بود، بر طبق موازینی که دنیا در رهبری دارد نبود... به کسانی که آگاهانه و یا ناآگاهانه به دنبال ایجاد تفرقه هستند باید خاطر نشان کنم ما تا وقتی زنده هستیم و تا زمانی که اصول مان را و اصول مکتب مان را قرآن و سنت مشخص کرده و هدف هایمان مشخص است اختلافی پیش نمی آید... در مسائل اجتماعی و اصولی هیچ یک از رهبری های دینی که در این مکتب تربیت شده اند نمیتوانند اختلاف داشته باشند. درباره کمیته ها و پاسداران در روزنامه ها مطالبی نوشته شده و حمله هایی به اینها شده که به نظر من این حمله ها یا ناآگاهانه است یا مغرضانه... راست افراطی و چپ افراطی هر دو مقصرند... نه دولت میتواند مقابل امر ایشان[حضرت امام خمینی] که امر معتبر و مرجعی است و مردم به مرجعیت قبولش دارند مخالفت کند و نه هیچ کس دیگر، مخالفت با رهبری و شخص ایشان مخالفت با دین اسلام است... کمونیست ها چیزی نیستند، هرچه تو سری بیشتر بخورد، هرچه بیشتر به او فشار بیاید، قوی تر میشود، چون اسلحه مظلومیت از هر سلاحی قوی تر است. کمونیسم محصول استبداد سیاسی، اجتماعی و دینی است. از فردا [روز شنبه] دفاتر من باز است.» 📍منظومه فکری رهبران انقلاب|عضو شوید📍
♣️ ✅ مواضع امام خمینی در این ماجرا: 🔹 27 فروردین: «امروز دست های مرموزی از آستین بیرون آمده است و بین اقشار ملت تفرقه می اندازد. باید شما پاسداران اسلام، شما جوانان که سرباز امام زمان سلام الله علیه هستید، باید با هوشیاری، با اراده قوی، با مشت محکم، جلوی این توطئه ها را بگیرید... با اسمهاى مختلف، با بهانه‏هاى مختلف، با نيتهاى فاسد، با اغراض بسيار و شيطانى، قيام مى‏كنند، راهپيمايى مى‏كنند و مى‏خواهند ملت ما را نگذارند وحدت كلمه داشته باشد.» 🔸29 فروردین: «اين مردمى كه در مسئله آقاى طالقانى -كه مورد احترام همه ما هست- اين مردمى كه جلو افتادند و اين تظاهرات را كردند، اينها براى خاطر آقاى طالقانى اين كار را كردند؟! يعنى اينها علاقه دارند به آقاى طالقانى؟! آن كسى كه خدا را قبول ندارد، با آقاى طالقانى كه خدا را قبول دارد و- عرض مى‏كنم كه- شخص روحانى است و متعبد به اسلام است، براى او اين كارها را كردند؟! يا براى اينكه نگذارند يك محيط سالم باشد؟! ...خود آنها با آقاى طالقانى مخالفند. هر روزى كه دستشان برسد سَرِ او را مى‏بُرند و سر امثال او را! لكن حالا بهانه دستشان افتاده است كه مثلًا آقاى طالقانى رفته‏اند بيرون! اين بهانه دستشان افتاده، و آن بساط را در مدرسه‏هاى ما و در خيابانهاى ما اينها درست كردند، و براى كميته‏ها شروع كردند تبليغات سوء كردن. 🔹30 فروردین: «در اين چند روز ديديد كه با بهانه بسيار مبتذل- كه خود آن آقا [آیت الله طالقانی] با آن مخالف بود- در خيابانها ريختند و مدارس را تعطيل كردند و مردم را اغفال كردند براى اينكه آشوب بپا بشود. آنها متوجه باشند كه قدرت اين را ندارند كه تفرقه ما بين ما و آقايان ديگر بيندازند. و آقايان با هوشيارى جلو اين تفرقه‏ها را مى‏گيرند. شما ملت مأموريد كه با هوشيارى جلو اين تفرقه‏ها را بگيريد. جوانان عزيز ما در دانشگاه و در ساير مدارس موظفند كه از اين توطئه‏ها جلوگيرى كنند.» 📍منظومه فکری رهبران انقلاب|عضو شوید📍
کافی: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ السَّرَّاجِ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ ثَابِتِ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَا ثَابِتُ مَا لَكُمْ وَ لِلنَّاسِ كُفُّوا عَنِ النَّاسِ وَ لَا تَدْعُوا أَحَداً إِلَى أَمْرِكُمْ فَوَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ أَهْلَ السَّمَاوَاتِ وَ أَهْلَ الْأَرَضِينَ اجْتَمَعُوا عَلَى أَنْ يَهْدُوا عَبْداً يُرِيدُ اللَّهُ ضَلَالَتَهُ مَا اسْتَطَاعُوا عَلَى أَنْ يَهْدُوهُ وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ السَّمَاوَاتِ وَ أَهْلَ الْأَرَضِينَ اجْتَمَعُوا عَلَى أَنْ يُضِلُّوا عَبْداً يُرِيدُ اللَّهُ هِدَايَتَهُ مَا اسْتَطَاعُوا أَنْ يُضِلُّوهُ كُفُّوا عَنِ النَّاسِ وَ لَا يَقُولُ أَحَدٌ عَمِّي وَ أَخِي وَ ابْنُ عَمِّي وَ جَارِي فَإِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً طَيَّبَ رُوحَهُ فَلَا يَسْمَعُ مَعْرُوفاً إِلَّا عَرَفَهُ وَ لَا مُنْكَراً إِلَّا أَنْكَرَهُ- ثُمَّ يَقْذِفُ اللَّهُ فِي قَلْبِهِ كَلِمَةً يَجْمَعُ بِهَا أَمْرَهُ. ثابت بن سعيد گويد: امام صادق (ع) فرمود: اى ثابت شما را با مردم چكار؟ از مردم دست برداريد و هيچ كس را بمذهب خود نخوانيد، بخدا اگر اهل آسمانها و اهل زمينها گرد آيند تا بنده‏اى را كه خدا گمراهيش را خواسته، هدايت كنند نتوانند و اگر اهل آسمانها و اهل زمينها گرد آيند تا بنده‏اى را كه خدا هدايتش را خواسته، گمراه كنند نتوانند، از مردم دست برداريد و هيچ كس نگويد: اين عموى من، برادر من، پسر عموى من، همسايه من است (و من نميتوانم نزديكانم را در گمراهى به بينم) زيرا چون خدا نسبت به بنده‏اى اراده خير نمايد روحش را پاك كند پس هر مطلب حقى را بشناسد و هر زشت و باطلى را انكار كند، پس از آن خدا در دلش مطلبى اندازد كه كارش را فراهم آورد. (يعنى ولايت ائمه را بدلش اندازد كه سعادت و نجاتش را فراهم آورد). .
مستندات
کافی: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَ
کافی: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ أَبِي إِسْمَاعِيلَ السَّرَّاجِ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ ثَابِتٍ أَبِي سَعِيدٍ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَا ثَابِتُ مَا لَكُمْ وَ لِلنَّاسِ كُفُّوا عَنِ النَّاسِ وَ لَا تَدْعُوا أَحَداً إِلَى أَمْرِكُمْ فَوَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ أَهْلَ السَّمَاءِ وَ أَهْلَ الْأَرْضِ اجْتَمَعُوا عَلَى أَنْ يُضِلُّوا عَبْداً يُرِيدُ اللَّهُ هُدَاهُ مَا اسْتَطَاعُوا كُفُّوا عَنِ النَّاسِ وَ لَا يَقُولُ أَحَدُكُمْ أَخِي وَ ابْنُ عَمِّي وَ جَارِي فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً طَيَّبَ رُوحَهُ فَلَا يَسْمَعُ بِمَعْرُوفٍ إِلَّا عَرَفَهُ وَ لَا بِمُنْكَرٍ إِلَّا أَنْكَرَهُ ثُمَّ يَقْذِفُ اللَّهُ فِي قَلْبِهِ كَلِمَةً يَجْمَعُ بِهَا أَمْرَه‏. ثابت ابى سعيد گويد: امام صادق عليه السّلام بمن فرمود: شما را با مردم چكار؟ از مردم دست بداريد و هيچ كس را بمذهب خود نخوانيد، بخدا كه اگر اهل آسمان و اهل زمين تصميم گيرند كه بنده‏اى را كه خدا هدايتش را خواسته گمراه كنند نتوانند، از مردم دست بداريد، و هيچ كس از شما (از راه دلسوزى) نگويد: اين برادر منست: پسر عموى منست، همسايه منست، زيرا هر گاه خداى عز و جل خير بنده‏ئى را خواهد، روحش را پاكيزه كند، آنگاه هر خوبى را بشنود بشناسد و بپذيرد و هر زشتى بگوشش رسد انكار كند، سپس خدا در دلش كلمه‏ئى افكند كه بسبب آن كارش را فراهم سازد (يعنى امامت را بدلش القا كند تا از بركت راهنمائى ائمه عليهم السّلام امر دنيا و آخرتش مرتب گردد و سامان يابد). .
مستندات
کافی: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِ
کلینی در کافی بابی دارد به نام «بَابٌ فِي تَرْكِ دُعَاءِ النَّاس‏» که آنجا چندین روایت از این دست آورده است. همچنین ذیل باب «بَابُ الْهِدَايَةِ أَنَّهَا مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل‏» نیز تعدادی آورده است.
مستندات
کافی: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِ
شرح: آفريدن مردمى را براى حق و مردمى را براى غير حق مربوط بمسأله طينت و جبر و تفويض است كه در ابواب خود شرح داده شد، و موضوع پذيرش و انكار دل با عدم عرفان و شناسائى را مجلسى ره گويد «گفته شده اين از باب مقدمات مركوزه در ذهن است كه خودش بآن عالم نيست». البته پيداست كه لطف و غضب خدا در هر مورد و نسبت بهر مخلوقى بيحساب و ياوه نيست، اگر چه ما آن حساب را در نيابيم، و اما ذكر اين روايت در اين باب، از اين نظر است كه سعى و كوشش براى هدايت اشخاص تأثير مهمى در هدايت آنها ندارد و بلكه براى تحصيل ثوابست و در زمان تقيه ثواب در ترك آنست. یک بخش جالب از آن روایات این است که: جاافتادن ولایت و معارف دینی برای دل‌های آماده، مثل رابطۀ کبوتر جلد به لانۀ خودش است، هرجا آن‌را رها کنید به لانه برمی‌گردد. و اگر کبوتری جلد یک لانه‌ای نباشد، نمی‌توانید آن‌را نگه دارد و بالاخره می‌پرد و می‌رود. دلی که نالایق باشد، ولایت برایش جانمی‌افتد. (...ثُمَّ هُوَ إِلَى أَمْرِکُمْ أَسْرَعُ مِنَ الطَّیْرِ إِلَى وَکْرِه) برای چنین کسی؛ چه ولایت فقیه و چه ولایت معصوم و چه ولایت پیامبر(ص) جا نخواهد افتاد.