eitaa logo
مربی یار
5.5هزار دنبال‌کننده
291 عکس
5 ویدیو
1.6هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
( ) بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ اعنّی فیهِ على صِیامِهِ وقیامِهِ وجَنّبنی فیهِ من هَفَواتِهِ وآثامِهِ وارْزُقْنی فیهِ ذِکْرَکَ بِدوامِهِ بتوفیقِکَ یا هادیَ المُضِلّین. خدایا یارى کن مرا در این روز بر روزه گرفتن وعبـادت وبرکنارم دار در آن از بیهودگى وگناهان وروزیم کن در آن یادت را براى همیشه به توفیق خودت اى راهنماى گمراهان اللّهم أعنّی فیه علی صیامه و قیامه خدایا در این روز مرا بر روزه و اقامه نماز یاری کن در باره روزه و حقیقت آن در شرح دعای روز اول ماه رمضان مقداری بحث شد . نماز هم جسمی دارد و روحی ؛ اینکه ما از خداوند می خواهیم که ما را در امر اقامه نماز یاری کند ، این نیست که ما را در خواندن نماز کمک کند ، مطمئنّاً کسی که این دعا را می خواند نماز هم می خواند ، پس باید منظور از اقامه نماز یعنی به پا داشتن نماز و شب زنده داری ، چیز دیگری باشد و شرایطی داشته باشد و اقامه نماز باید به مسائلی باشد که با رجوع به قرآن و روایات این مسئله روشن خواهد شد. خداوند در قرآن در باره ی عموم انسان و خصوص مصلّین آیات زیبا و محکمی دارد ؛ در سوره مبارکه معارج و از آیه ی شریفه ی نوزدهم تا آیه شریفه سی و پنج در این زمینه ما را کاملاً روشن می نماید؛ که نماز خوان واقعی چه کسانی هستند و چه کسانی نماز را اقامه می کنند و به پای می دارند. إِنَّ الإنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا (١٩)إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا (٢٠)وَإِذَا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعًا (٢١)إِلا الْمُصَلِّینَ (٢٢)الَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلاتِهِمْ دَائِمُونَ (٢٣)وَالَّذِینَ فِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ (٢٤)لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ (٢٥)وَالَّذِینَ یُصَدِّقُونَ بِیَوْمِ الدِّینِ (٢٦)وَالَّذِینَ هُمْ مِنْ عَذَابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ (٢٧)إِنَّ عَذَابَ رَبِّهِمْ غَیْرُ مَأْمُونٍ (٢٨)وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ (٢٩)إِلا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ (٣٠)فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ هُمُ الْعَادُونَ (٣١)وَالَّذِینَ هُمْ لأمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ (٣٢)وَالَّذِینَ هُمْ بِشَهَادَاتِهِمْ قَائِمُونَ (٣٣)وَالَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلاتِهِمْ یُحَافِظُونَ (٣٤)أُولَئِکَ فِی جَنَّاتٍ مُکْرَمُونَ همانا انسان حریص آفریده شده است ؛«19» چون آسیبى به او رسد ، بىتاب است ،«20» و هنگامى که خیر و خوشى [و مال و رفاهى] به او رسد ، بسیار بخیل و بازدارنده است ،«21» مگر نماز گزاران ،«22» آنان که همواره بر نمازشان پایدارند ،«23» و آنان که در اموالشان حقّى معلوم است«24» براى درخواست کننده [تهیدست] و محروم [از معیشت و ثروت ، ] «25» و آنان که همواره روز پاداش را باور دارند ،«26» و آنان که از عذاب پروردگارشان بیمناکند ،«27» زیرا از عذاب پروردگارشان ایمنى نیست ،«28» و آنان که دامنشان را [از آلوده شدن به شهوات حرام] حفظ مىکنند ،«29» مگر در کامجویى از همسران و کنیزانشان که آنان در این زمینه مورد سرزنش نیستند .«30» پس کسانى که در بهرهگیرى جنسى راهى غیر از این جویند ، تجاوزکار از حدود حقاند ،«31» و آنان که امانتها و پیمانهاى خود را رعایت مىکنند ،«32» و آنان که بر اداى گواهىهاى خود پاىبند و متعهدند ،«33» و آنان که همواره بر [اوقات و شرایط ظاهرى و معنوى] نمازهایشان محافظت دارند . «34» اینان در بهشتها ، مکرّم و محترماند«35» سوره ی مبارکه معارج آیه ی شریفه 19 الی 35 در این آیات کاملاً ما را با ویژه گی های مصلین واقعی روشن می سازد و نیازی به توضیح دیگری نمی باشد. رسول مکرم اسلام ص می فرماید : لکلّ شیءٍ وجهٌ ، و وجه دینکم الصَّلاة. ترجمه : هر چیزی چهره ای دارد و چهره ی دین شما نماز است. در حدیث شریف نبوی ص آمده: ما بین المسلم و بین الکافر الّا أن یَترُکَ الصلاة الفریضةَ متعمّداً ، أو یتهاونَ بها فلا یُصلیها. ترجمه : میان مسلمان و کافر فاصله ای جز این نیست که نماز واجب را عمداً ترک کند و یا آن را سبک شمارد و نخواند. خداوند در قرآن می فرماید: فی جَنَّاتٍ یَتَسَاءَلُونَ (٤٠)عَنِ الْمُجْرِمِینَ (٤١)مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ (٤٢)قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ (٤٣) که در بهشتها از یکدیگر مىپرسند«40» از روز و حال گنهکاران ،«41» [به آنان رو کرده] مىگویند : چه چیز شما را به دوزخ وارد کرد؟«42» مىگویند: ما از نمازگزاران نبودیم«43» سوره مبارکه مدثر آیه ی شریفه 40 تا 43
( ) بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ ارْزُقنی فیهِ رحْمَةَ الأیتامِ وإطْعامِ الطّعامِ وإفْشاءِ السّلامِ وصُحْبَةِ الکِرامِ بِطَوْلِکَ یا ملجأ الآمِلین. ترجمه: خدایا روزیم کن در آن ترحم بر یتیمان وطعام نمودن بر مردمان وافشاء سلام ومصاحبت کریمان به فضل خودت اى پناه آرزومندان. اللّهم ارزقنی فیه رحمة الایتام و إطعام الطعام و إفشاء السلام خدایا! در این روز مرا ترحم و همربان بودن با یتیمان و اطعام به گرسنگان و افشاء سلام و انتشار سلام را روزی گردان. چند نکته در این دعا هست: اول اینکه دعای روز هشتم ما را به اجتماع می برد و می گوید که روزه و نماز و عبادات تنها فردی و شخصی نیستند و باید مومن روزه دار و نماز خوان وارد اجتماع شده و از نعمت هایی که برخوردار شده دیگران را هم برخوردار کند. اینکه در این دعا حرف از روزی شدن مهربانی با یتیمان است و سیر کردن گرسنگان و سلام کردن و نشست و برخواست با نیکان است ، منظور همین است که عبادت تنها روزه و نماز فردی نیست بلکه همه ی اینها مثل حلقه های زنجیر به یکدیگر متصل هستند تا زنجیر حبل الله را و ایمان و اسلام را تشکیل بدهند. امروز دعا رنگ و بوی اجتماعی دارد، یعنی دین اجتماعی است نه فقط یک سری اعمال فردی ؛ چرا که در قرآن هم خداوند هر جا به اقامه ی نماز دستور داده به پرداختن زکات هم دستور داده. نمونه بارز این مدعا آیه ذیل است که به وضوح این معنی را بیان می فرماید که دین و نیکی چه چیزی هست و چه چیزی نیست : لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَٰکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِکَةِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ وَآتَى الْمَالَ عَلَىٰ حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَىٰ وَالْیَتَامَىٰ وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّائِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّکَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا ۖ وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِینَ الْبَأْسِ ۗ أُولَٰئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا ۖوَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ ﴿١٧٧﴾ نیکى این نیست که روى خود را به سوى مشرق و مغرب کنید ، بلکه نیکى [واقعى و کامل ، که شایسته است در همه امور شما ملاک قرار گیرد ، منش و رفتار] کسانى است که به خدا و روز قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانى و پیامبران ایمان آوردهاند ، و ثروتشان را با آنکه دوست دارند به خویشان و یتیمان و درماندگان و در راه ماندگان و نیازمندان و [در راه آزادى] بردگان مىدهند ، و نماز را [با همه شرایطش] برپاى مىدارند ، و زکات مىپردازند ، و چون پیمان بندند به پیمان خویش وفادارند ، و در تنگدستى و تهیدستى و رنج و بیمارى و هنگام جنگ شکیبایند ؛ اینانند که [در دیندارى و پیروى از حق] راست گفتند ، و اینانند که پرهیزکارند .«177» سوره مبارکه بقره آیه شریفه 177 و همچنین آیه ی ذیل : وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِیتَاءَ الزَّکَاةِ ۖوَکَانُوا لَنَا عَابِدِینَ ﴿٧٣﴾ و آنان را پیشوایانى قرار دادیم که به فرمان ما [مردم را] هدایت مىکردند ، و انجام دادن کارهاى نیک و برپا داشتن نماز و پرداخت زکات را به آنان وحى کردیم ، و آنان فقط پرستش کنندگان ما بودند. سوره مبارکه انبیاء آیه ی شریفه ی 73 و آیه شریفه ی 18 در سوره ی مبارکه ی توبه و آیه ی شرفه ی 37 سوره ی مبارکه ی نور ؛ اقامه نماز به همراه پرداخت زکات بیان شده است. در آیه ی شریفه ی 19 سوره ی مبارکه ی زاریات در خصوصیات نماز گزاران می فرماید : وَفِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ و در اموالشان حقّى براى سائل تهیدست و محروم از معیشت بود یعنی نماز گزار واقعی باید در جامعه به داد محرومان هم برسد چرا که این واجب هم جزئی از نمازش است.
( ) بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ اجْعَلْ لی فیهِ نصیباً من رَحْمَتِکَ الواسِعَةِ واهْدِنی فیهِ لِبراهِینِکَ السّاطِعَةِ وخُذْ بناصیتی الى مَرْضاتِکَ الجامِعَةِ بِمَحَبّتِکَ یا أمَلَ المُشْتاقین. ترجمه: خدایا قرار بده برایم در آن بهره اى از رحمت فراوانـت وراهنمائیم کن در آن به برهان وراههاى درخشانت وبگیر عنانم به سوى رضایت همه جانبه ات بدوستى خود اى آرزوى مشتاقان. اللّهم اجعل لی نصیباً من رحمتک الواسعة خدایا! مرا نصیبی از گسترده ترین رحمت خودت عطا فرما در دعای سحر هم با خدای خویش اینگونه راز و نیاز و نیایش می کنیم : اللّهم انّی اسئلک من رحمتک بأوسعها و کلُّ رحمتک واسعه ، اللّهم انّی أسئلک برحمتک کلِّها . خدایا! از تو دخواست می کنم به وسیع ترین مراتب رحمتت ، در حالی که همه مراتب رحمت تو واسعه و وسیع است ؛ خدایا! از تو درخواست می کنم به حق تمام مراتب رحمتت. رحمت چیست؟ و رحمت واسعه چگونه رحمتی است؟ علامه رفیعی قزوینی در شرح عرفانی و فلسفی دعای سحر می فرماید: رحمت عاطفه ی مخصوصی است که از مشاهده ی ناتوانی، مورد رحمت برانگیخته می شود. علامه در مورد رحمت واسعه ی پروردگار می فرماید: گسترده ترین رحمت الهی همان حقیقت محمدیه است؛ زیرا ، او علت واقعی و غایی خلق کردن مخلوقات است. و می فرماید: رحمت واسعه و وسیع ترین رحمت ها ؛ وجود پیامبر ص است به این اعتبار که در سایر رحمت ها نفوذ و تاثیر دارد. خداوند دو نوع رحمت دارد: 1 - رحمت رحمانیه 2 - رحمت رحیمیه امام خمینی ره در شرح عرفانی دعای سحر در این مورد می فرماید: «با رحمت رحمانیه اصل وجود ظهور پیدا کرده و با رحمت رحیمیه هر چیزی به کمال معنوی و هدایت باطنی خود می رسد؛ لذا در دعا می خوانیم: یا رحمن الدنیا و رحیم الاخره.» رحمان نسبت به همه ی خلق و رحیم، فقط برای مومنین؛ و در دنیا برای همه رحمن است و رحمت او گسترده است برای همه چه مسلمان و چه مسیحی و بی دین و چه کافر؛ همه از نعمت های او برخوردارند، اصلاً اصل وجود همه و زندگی بخشیدن به همه از صفت رحمت رحمانیه ی الهی سرچشمه می گیرد. به همین خاطر است که خداوند در قرآن می فرماید: الرَّحْمَٰنُ ﴿١﴾ عَلَّمَ الْقُرْآنَ ﴿٢﴾ خَلَقَ الْإِنْسَانَ﴿٣﴾ عَلَّمَهُ الْبَیَانَ ﴿٤﴾ [خداى] رحمان«1» قرآن را تعلیم داد .«2» انسان را آفرید ؛«3»به او بیان آموخت سوره مبارکه ی الرحمن یعنی رحمن بودن خدا باعث تعلیم قرآن و بعد خلقت انسان و تعلیم بیان او شد. ولی این رحمت در آخرت فقط مخصوص مومنین خواهد بود. که گفته می شود رحمت رحیمیه. به زبان ساده تر : دو نوح رحمت هست؛ 1 - رحمت عام، که مخصوص دنیا هست و بدون درخواست، خداوند آن رحمت را شامل حال همه می گرداند و یا حتی با درخواست از خداوند اگر مومن بود، اجابت می کند و او را به آن نعمت درخواستی برخوردار می کند. 2 - رحمت خاص، که مخصوص بندگان مخلص و مطیع و صالح و فرمانبردار خداوند منان است ، که برای آنها چه در دنیا و چه در آخرت نصیب می گرداند و آن نعمت رحمت رحمانیه ی مخصوص خود آنها را برخوردار می کند. در قرآن می خوانیم: وَنَجِّنَا بِرَحْمَتِکَ مِنَ الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ ﴿٨٦﴾ و ما را به رحمتت از گروه کافران رهایى ده سوره مبارکه یونی آیه ی شریفه ی 86 رحمت خدا شامل حال چه کسانی می شود؟ 1 - امیر المومنین علی ع : رَحِمَ الله إمرأً عَرَفَ قَدره و لم یتَعدَّ طَوره. ترجمه: رحمت خدا بر آن کس باد که اندازه ی خویش را بشناسد و از حدّ خویش فراتر نرود. 2 - علی ع : رَحِمَ الله عبداً راقبَ ذنبهُ و خافَ ربَّه. ترجمه: رحمت خدا بر آن بنده باد که مواظب گناه خویش باشد و از پروردگارش بترسد. 3 - حضرت علی ع : رحمَ الله امرأً استَقبل توبَتَهُ ، و استَقال خَطیئَتهُ ، و بادَرَ منیَّتَهُ. ترجمه: رحمت خدا بر آن کس که به توبه رو کند و از خطاهای خود پوزش بطلبد و پیش از مرگ کاری کند. 4 - رحم الله امراءً تفکَّرَ فاعتبَرَ، و اعتَبَرَ فأبصرَ. رحمت خدا بر آن کس که اندیشید و عبرت آموخت و پند گرفت و بینش یافت. 5 - امام علی ع: رَحِمَ الله امراءً أَلجَمَ نفسَهُ عن معاصی الله بلجامها ، و قادها إلی طاعة الله بِزِمامها. ترجمه: رحمت خدا بر آن کس که انگیزه های نفسانی خود را درهم کوبید و نفس خود را نگه دارد و مهار آن را گرفته به سوی طاعت خدا بکشاند. 6 - تعرَّضوا لرحمة الله بما أمرکم به من طاعته. ترجمه: با فرمان بردن از اوامر خداوند، خود را در معرض رحمت خدا قرار دهید. چرا می گوییم برحمتک کلّها؟
( ) بسم الله الرحمن الرحیم االلهمّ اجْعلنی فیهِ من المُتوکّلین علیکَ واجْعلنی فیهِ من الفائِزینَ لَدَیْکَ واجْعلنی فیهِ من المُقَرّبینَ الیکَ بإحْسانِکَ یاغایَةَ الطّالِبین. ترجمه: خدایا قرار بده مرا در این روز از متوکلان بدرگاهت ومقرر کن در آن از کامروایان حضرتت ومقرر فرما در آن از مقربان درگاهت به احسانت اى نهایت همت جویندگان. اللّهم اجعلنی فیه من المتوکلین علیک خدایا! در این روز مرا از توکل کنندگان به خودت قرار بده. توکل به معنی وکالت و اعتماد و در اینجا یعنی واگذار کردن کار به خدا و اعتماد به تدبیر اوست. آیات توکل؛ 1- شروع هر کار با توکل بر قدرت و استعانت خدا فقط: فإذا عزمتَ فتوکل علی الله، إنّ الله یحبّ المتوکلین ؛ ترجمه: اما هنگامی که تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن ، زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد. سوره آل عمران آیه 159 2- چرا بر خدا توکل نکنیم؟ و علی الله فلیتوکل المومنون ؛ و ما لنا الاّ نتوکل علی الله و قد هدانا سبلنا، و لنصبرن علی ما ءاذیتمونا و علی الله فلیتوکل المتوکلون. ترجمه: افراد با ایمان باید تنها به خداوند توکل کنند ؛ و چرا بر خدا توکل نکنیم، با اینکه ما را به راه های سعادت رهبری و هدایت کرده است. و ما به طور مسلم در برابر آزارهای شما صبر خواهیم کرد و توکل کنندگان، باید فقط بر خدا توکل کنند. 3- شیاطین بر توکل کنندگان بر خدا راهی ندارند و مسلط نمی شوند؛ فاذا قراتَ القرآن فاستعذ بالله من الشیطان الرجیم؛ إنه لیس له سلطانٌ علی الذین آمنوا و علی ربّهم یتوکلون؛ انّما سلطانه علی الذین یتولونه و الذین هم به مشرکون . ترجمه: هنگامی که قرآن می خوانی، از شر شیطان مطرود، به خدا پناه ببر؛ چرا که او بر کسانی که ایمان دارندو بر پروردگار خود توکل می کنند، تسلطی ندارد؛ تسلط او تنها بر کسانی است که او را به سرپرستی و ولایت خود برگزیده اند؛ و آنها که نسبت به خدا شرک می ورزند.( فرمان شیطان را به جای فرمان خدا گردن می نهند) سوره نحل آیات 98 الی 100 4- چرا باید به او توکل کنیم؟ الف- او بهتریت وکیل و تکیه گاه است؛ الذین قال لهم الناس إنَّ النّاس قد جَمعوا لکم فاخشَوهم ، فزادَهم ایماناً و قالوا حسبنا اللهِ و نعم الوکیل . ترجمه: اینها کسانی بودند که بعضی از مردم، به آنها گفتند: « مردم (لشکر دشمن ) برای حمله به شما اجتماع کرده اند؛ از آنها بترسید!» اما این سخن بر ایمانشان افزود؛ و گفتند: خدا ما را کافی است؛ و او بهترین حامی است. سوره آل عمران آیه 173 ب- او تکیه گاه همه ی موجودات است، ما چرا به او توکل نکنیم؛ والله علی کل شیءٍ وکیل. ترجمه: و خداوند نگهبان و ناظر بر همه چیز است و به حساب آنها می رسد. سوره هود آیه 12 ج- او در صورت توکل امور ما را کفایت می کند؛ و یرزقه من حیث لا یحتسب؛ و من یتوکل علی الله فهو حسبه؛ إن الله بالغُ امره ؛ قد جعل الله لکل شیءٍ قدراً. ترجمه: و او را از جایی که گمان ندارد روزی می دهد؛ و هر کس بر خدا توکل کند، کفایت امرش را می کند؛ خداوند فرمان خود را به انجام می رساند؛ و خدا بر همه چیزی اندازه ای قرار داده است. سوره طلاق آیه 3 د- او همیشه زنده است؛ و- به همه چیز آگاه است؛ ه- بر همه چیز حاکمیت دارد؛ و توکل علی الحی الذی لایموت و سَبّح بحمده؛ و کفی به بذنوب عباده خبیراً؛ الّذی خلق السماوات و الارض و ما بینهما فی ستة ایّامٍ ثمَّ استوی علی العرش ؛ الرّحمان فسئل به خبیراً. ترجمه: و توکل کن بر آن زنده ای که هرگز نمی میرد؛ و تسبیح و حمد او را به جا آور؛ و همین بس که او از گناهان بندگانش آگاه است. سوره فرقان آیه 58 و 59 ی- او شکست ناپذیر است؛ و توکل علی العزیز الرحیم. ترجمه: و بر خداوند عزیز و رحیم توکل کن. سوره شعرا آیه 217 عزیز یعنی شکست ناپذیر و نفوذ ناپذیر. ک- او هدایت گر انسان هاست؛ و ما لنا الاّ نتوکل علی الله و قد هدانا سبلنا. ترجمه: و چرا بر خدا توکل نکنیم؛ با اینکه ما را به راه های سعادت رهبری کرد؟! سوره ابراهیم آیه 12 گ- او رحمت بر همه دارد؛ قل هو الرحمن ءامنّا به و علیه توکلنا، فستعلمون مَن هو فی ضلال مبین. ترجمه: بگو: « او خداوند رحمان است، ما به او ایمان آورده و بر او توکل کرده ایم؛ و به زودی می دانید چه کسی در گمراهی آشکار است. سوره ملک آیه 29 توکل در روایات؛ 1- توکل یکی از ارکان ایمان است، امام رضا ع : الایمان اربعة ارکان: التوکل علی الله عزوجل و الرضا بقضائه و التسلیم لامر الله و التفویض الی الله . ترجمه: ایمان بر چهار پایه است؛ توکل بر خدا و راضی بودن به قضای الهی و تسلیم در برابر فرمان او و واگذاری کارها به او.
( ) بسم الله الرحمن الرحیم اللَّهُمَّ حَبِّبْ إِلَىَّ فِیهِ الْإِحْسَانَ وَ کَرِّهْ إِلَىَّ فِیهِ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیَانَ وَ حَرِّمْ عَلَىَّ فِیهِ السَّخَطَ وَ النِّیرَانَ بِعَوْنِکَ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ. ترجمه: خدایا! در این روز احسان و نیکویی را محبوب من قرار ده و فسق و گناه را ناپسند من گردان و خشم و آتش قهرت را بر من حرام نما به یاری خودت ای فریادرس فریاد خواهان اللهم حببّ الیَّ فیه الاحسان خدایا ! در این روز احسان و نیکویی را محبوب من قرار بده. حَسَن یعنی نیکی و احسان یعنی نیکی کردن و کارهای خوب و نیک انجام دادن، مثل واجبات الهی و مستحبات و محسن یعنی نیکوکار و برّ هم یعنی نیکوکاری و خدا در قرآن می فرماید: « تعاونوا علی البر و التقوی و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان، واتقوا الله إنَّ الله شدید العقاب. یعنی: در نیکی و پرهیزکاری همکاری کنید نه در گناه و تجاوز؛ و از خدا بترسید، که او به سختی کیفر می دهد.» که دعای امروز با نظر و نگاهی به این آیه- مائده 2 - از جانب پیامبر اکرم ص بیان شده است، چرا که در دعا از خداوند می خواهیم که ما را محسن گرداند و در فراز بعد از خداوند می خواهیم که توفیق نکردن گناه نصیب ما گرداند و در فراز بعد هم می خواهیم که از آتش جهنم دورمان کند ، دقیقاً به همان ترتیبی که در آیه آمده است. و همچنین آیه ی نود سوره نحل. خداوند در قرآن کتاب برنامه ی زندگی ما در دنیا و آخرت دستور به احسان کرده در کنار عدل: إنَّ الله یأمر بالعدل و الاحسان و ایتایءِ ذی القربی و ینهی عن الفحشاء و المنکر و البغی. ترجمه: خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان فرمان می دهد؛ و از فحشاء و منکر و ستم، نهی می کند. سوره نحل آیه 90 در تفسیر نمونه در باره ی این آیه آمده: این آیه ، نمونه ای از جامع ترین تعلیمات اسلام در زمینه ی مسائل اجتماعی و انسانی و اخلاقی را بیان می کند. در آغاز می گوید: خداوند به عدل فرمان می دهد» عدل همان قانونی است که تمام نظام هستی بر محور آن می گردد و به معنای این است که هر چیزی سر جای خود باشد.. بنابراین ، هر گونه انحراف، افراط، تفریط و تجاوز به حقوق دیگران، برخلاف اصل عدل است؛ اما چون عدالت با همه ی قدرت و شکوه و تاثیر عمیقش ، در مواقع بحرانی و استثنایی، به تنهایی کار ساز نیست، بلافاصله دستور احسان را پشت سر آن می آورد. احسان چیست؟ در تفسیر نور الثقلین روایتی در تفسیر احسان آورده شده است: فی قوله تعالی: « و من أحسَنَ دیناً ممَّن أسلَمَ وجهه لله و هو محسن » : رُویَ أنَّ النّبی سُئِلَ عن الاحسان، فقال: أن تَعبُدَ الله کانّکَ تراهُ، فإن لم تکن تراه فإنّه یراک. ترجمه: درباره ی آیه ی « و دین چه کسی بهتر است از کسی که از روی اخلاص رو به خدا کند و نیکو کار بُوَد؟ » روایت شده است که از پیامبر ص درباره ی نیکی و احسان سئوال شد، فمودند: احسان این است که خدای را چنان پرستی که گویی او را می بینی؛ زیرا اگر تو او را نبینی او تو را می بیند. آثار احسان؛ 1- چند برابر شدن نیکی ها در پرونده ی اعمال ما: مَن جاءَ بالحسنةِ فله عشرُ أمثالها و من جاء بالسَّیّئةِ فلا یُجزا إلاّ مثلها و هم لا یُظلمون. ترجمه: هر کس کار نیکی انجام دهد، ده برابر به او پاداش دهند، و هر کار بدی انجام دهد تنها همانند آن کیفر بیند و به آنان ستم نمی شود. انعام آیه 160 امام زین العابدین ع : یا سَوأَتاه لِمَن غَلَبت إحداتُه عَشَراتِهِ - یُرسدُ أنَّ السّیئةَ بواحدةٍ و الحسنةَ بعشرةٍ. ترجمه: «بدا به حال کسی که یک هایش بر ده هایش غالب آید!» ؛ مراد حضرت، این است که بدی هایش که یک برابر حساب می شود از خوبی هایش که ده برابر حساب می شود، بیشتر شود.! 2- زیاد شدن دوستی دوستان و برادران؛ امام علی ع : مَن کثُر إحسانُهُ أحبّه إخوانُهُ. ترجمه: آن که احسانش زیاد باشد، دوستان و برادرانش او را دوست بدارند. 3- به دست آوردن دل های دیگران؛ امام علی ع: بالاحسان تُملکُ القلوب. ترجمه: با نیکی کردن، دل ها تصرّف می شود. 4- سود آور ترین کالاست؛ حضرت علی ع : علیک بالاحسان ، فإنّهُ أفضلَ زراعة، و أربحُ بِضاعةٍ. ترجمه: بر تو باد نیکو کاری، که آن بهترین کشت و سود آورترین کالاست. 5- حکمت و دانش پاداش محسنین: آتیناه حکماً و علماً و کذلک نجزی المحسنین. ترجمه: حکمت و دانش به او - موسی ع - دادیم ؛ و این گونه نیکوکاران را جزا می دهیم. قصص آیه 14 6- باعث طول عمر؛ امام کاظم ع : مَن حَسُنَ بِرُّهُ بإخوانه و أهله مُدَّ فی عمره. ترجمه: کسی که به برادران و خانواده اش نیکی و احسان کند، عمرش طولانی می شود.
( ) بسم الله الرحمن الرحیم اللَّهُمَّ زَیِّنِّى فِیهِ بِالسِّتْرِ وَ الْعَفَافِ وَ اسْتُرْنِى فِیهِ بِلِبَاسِ الْقُنُوعِ وَ الْکَفَافِ وَ احْمِلْنِى فِیهِ عَلَى الْعَدْلِ وَ الْإِنْصَافِ وَ آمِنِّى فِیهِ مِنْ کُلِّ مَا أَخَافُ بِعِصْمَتِکَ یَا عِصْمَةَ الْخَائِفِینَ. ترجه: خدایا! در این روز مرا به زیور پوشش و پاکی نفس بیارای و مرا به جامه ی قناعت و کفاف بپوشان و مرا در این روز به کار عدل و انصاف بدار ، و از هر چه ترسانم مرا ایمن دار به عصمت و پاکیت، ای نگهدار و عصمت بخش خداترسان اللّهم زیّنّی فیه بالسّتر و العفاف ستر و پوشش و عفاف ، از نتایج حیا هستند. عفت و قناعت که در فراز بعدی دعای امروز است، به مربوطند، از جهت این که انسان قانع عفیف می شود و به حلال خدا قانع می شود و حیا پیشه می کند. همانطور که امیر مومنان ع می فرمایند: القَناعةُ أفضل العفَّتین. ترجمه: قناعت، برترین عفت است. در روایتی دیگر می فرماید:الا و أَنَّ القناعةَ و غلبظَ الشَهوةِ مِن أکبرِ العفاف. ترجمه: بدانید که قناعت و چیره گشتن بر شهوت، بزرگترین عفت است. امیر مومنان ع در وصیّت به محمدبن ابی بکر می فرماید: إِعلم أنَّ أَفضلَ العفّةِ الورعُ فی دین الله، و العملُ بطاعتِهِ ، و أَنّی أوصیک بتقوی اللهِ فی أمر سِرِّک و علانیتک. ترجمه: بدان که برترین عفت داشتن ورع در دین خداست و عمل به فرامین او. و من تو را سفارش می کنم که در نهان و آشکار و درون و برونت از خدا بترسی. ریشه عفت؛ علی ع : اصل العفاف القناعة؛ و ثمرتها قِلّة الاحزان. ترجمه: ریشه ی عفت قناعت است و میوه اش کم شدن اندوه ها. امام علی ع : الرّضا بالکفاف یوءَدّی الی العفاف. ترجمه: خرسند بودن به کفاف، منجر به عفاف - عفَّت از حرام - می شود. امام علی ع : عفَّت الرجل علی قدر غَیرته. ترجمه: پاکدامنی مرد به اندازه ی غیرتش است. امام علی ع : مَن عقَل عَفَّ. ترجمه: هرکه عاقل و خردمند باشد، عفیف و خویشتندار گردد. ثمرات عفت؛ امام علی ع: العفّةُ تُضَعِّف الشهوة. ترجمه: عفت شهوت -پرستی- را ضعیف می کند. امام علی ع : بالعفاف تَزکو الاعمال. ترجمه: با عفت است که اعمال پاک و تزکیه می شود. امام علی ع : ثَمَرَةُ العفَّة الصّیانة. ترجمه: میوه عفت و پاکدامنی، مصونیت یافتن است. رسول الله ص : أما العفاف ؛ فیَتَشَعَّبُ منه الرضا و الستکانة و الحظّ و الراحة و التَّفَقُّد و الخشوع و التذکر و التفکّر و الجود و السخاء ؛ فهذا ما یَتَشَعَّبُ للعاقل بعَفافه رِضیً باللهِ و بقسمِه. ترجمه: آنچه از عفاف منشب می شود: خشنودی و خضوع و بهرمندی و آسایش و دلجویی و فروتنی و تذکر و تفکر و بخشندگی و سخاوت است. اینها خصالی است که به سبب پارسایی برای خردمند عاقلی که از خدا و قسمت او راضی و خشنود است، حاصل می شود. در باره عفت؛ رسول الله ص : أکثر ما تَلِجُ به أُمتی النار الأَجوَفان: البطن و الفرج. ترجمه: بیشتر امت من به سبب دو میان تهی به آتش می روند، شکم و شرمگاه. امام باقر ع : ما عُبِدَ اللهُ بشَیءٍ أفضلَ من عِفَّةِ بطنٍ و فرج. ترجمه: خداوند به چیزی برتر از عفّت شکم و شرمگاه، عبادت نشده است. رسول الله ص : انّ الله یُحبُّ الحیِیّ المُتَعَفِّف، و یُبغضُ البَذِیِّ المُلحِف. ترجمه: خداوند شخص با حیای با مناعت طبع را دوست دارد و از سائل وقیح و سمج نفرت دارد. امام کاظم ع : استحیوا من الله فی سرائرکم تَستَحیون مِن الناس فی علانیتکم. ترجمه: در خفا و نهان از خداوند حیا کنید تا در آشکارا از مردم حیا کنید. یعنی کسی که در بین مردم فرد با حیایی نیست ، یقیناً در پیش خداوند هم حیا نمی کند. و شخصی که آدم ماخوذ به حیایی است در بین مردم، در نهان هم خود را در محضر خدا می بیند و حیا می کند از او، و همین امر باعث عفیف شدن و با حیا شدن او می شود. انسان تا از خدا حیا نکند از مردم حیا نمی کند. توجه به همسر باعث عغفت او می شود؛ امام رضا ع : تَهیئَةُ تارّجلِ للمرأَةِ ممّا تَزیدُ فی عفّتِها. ترجمه: توجه مرد به همسر خود بر عفت او می افزاید. رسول الله ص : إنّ الله حرَّمَ الجنّة علی کلِ فحّاشٍ بذی قلیل الحیاء لا یُبالی ما قال و ما قیل له . ترجمه: خداوند بهشت را بر ناسزاگوی کم حیا حرام کرده است؛ که هیچ باکی ندارد که چه چیز بگوید و یا به او چه چیزی بگویند. عفّت در قرآن؛ و انکحوا الایامی منکم .... و لیَستَففِ الّذین لا یجدون نکاحاً حتّی یُغنِیَهمُ الله من فضله. ترجمه: مردان و زنان بی همسر خود را همسر دهید .... و کسانی که امکان برای ازدواج نمی یابند، باید پاکدامنی پیشه کنند، تا خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز کند. نور آیه 33
( ) بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ طَهّرنی فیهِ من الدَنَسِ والأقْذارِ وصَبّرنی فیهِ على کائِناتِ الأقْدارِ ووَفّقْنی فیهِ للتّقى وصُحْبةِ الأبْرارِ بِعَوْنِکَ یا قُرّةَ عیْنِ المَساکین. ترجه: خدایا پاکیزه ام کن در این روز از چرک وکثافت وشکیبائیم ده در آن به آنچه مقدر است شدنى ها وتوفیقم ده در آن براى تقوى وهم نشینى با نیکان به یاریت اى روشنى چشم مستمندان. اللهم طهرنی فیه من الدّنس و الاقذار خدایا! در این روز مرا از کثافات و پلیدی پاک ساز دنس به معنی کثافات و چرکینی است و اقذار، جمع قذر به معنی پلیدی ها و قاذورات است. گناه باعث دنس و چرکین و کثیف شدن روح انسان می گردد و آن خویی که انسان را به سمت گناه می کشاند، باعث پلیدی و قذر روح ما می شود. دنس یعنی چرک های روح و اقذار یعنی پلیدی های روح و جان است. و مقصود از طهّرنی ، پاکی روح و جان است. یکی از نام های ماه مبارک رمضان « شهر التمحیص » است، یعنی ماه پاکسازی. در کتب اخلاقی و عرفانی، مراحلی برای پاکی از گناه و تطهیر روح بیان فرموده اند، که تهذیب نفس می گویند، و سه مرحله دارد: تخلیه و تجلیه و تحلیه؛ در مرحله اول و در مقام تخلیه باید ظرف جان و روح خود را از همه ی رذائل اخلاقی و گناهان و کثافات و پلیدی های نفسانی پاک گرداند؛ و در مرحله بعد، از آنجا که این گناهان و رذائل اخلاقی آثاری از خود به جای می گذارند، باید آن آثار از صفحه ی دل و جان تراشیده و شستشو شوند، مثل شستن لکه از پارچه که بعد از شستشو لکه کم رنگی باقی می ماند که با مواد شیمیایی آن را از بین می برند؛ بنابراین تجلیه همان پیرایش محل دنایس و قذورات است. و در مرحله سوم و در مقام تحلیه ، سالک روح و جان خود را آذین می بندد و زینت می بخشد با معطر کردن به وسیله ی طاعات و عبادات. منظور از این سه مرحله این است که، انسان در ابتدا باید اخلاق رذیله و خوی های شیطانی را از خود دور کند و در گام بعدی محل آن دنایس و اقذار را به سعی و کوشش پیرایش کند و با آب دیده و اشک ندامت شست و شو دهد تا برای آذین بستن به زیورهای اخلاقی آماده گردد. آیت الله مجتهدی تهرانی می فرماید: « انسان اگر اهل کناه بود بوی بد می گیرد؛ انسان مومن خوش بو هست. جناب اویس قرن وقتی به ملاقات رول الله آمده بود فضای منزل رسول خدا را معطر کرده بود و این به خاطر ایمان او بود؛ ماه رمضان ماه شستشوی از گناهان و بدی ناست. مرحوم شیخ علی اکبر برهان استاد من در شصت سال پیش بر روی منبر می گفتند: در سابق که آب حوض ها می کشیدند، چند روز بعد آنها را پر از آب می کردند؛ و علت آن این بود که ، بوی تعفن حوض از بین برود. الان حال من و شما هم همینطور است؛ در طول سال انواع غذاهای حرام و شبهه ناک خورده ایم، الان غذای پاک واقعی کم پیدا می شود، ما در زمانی به دنیا آمده ایم که همه چیز شبه ناک است. ماه رمضان برای شستشوی باطنی است، و باید غذاهای حلال بخوریم تا دعاهای ما مستجاب بشود.دنس و اقذار، یعنی کثافات و پلیدی های گناه، چون گناه آدم را کثیف می کند. چندی پیش در مشهد - بنده از ایشان شنیدم درحرم حضرت معصومه در قم - جوانی از من سئوالی کرد و پرسید: اگر آهن زنگ بزند با وسایلی زنگ آن را از بین می رود و یا اگر لباس چرب می شود، با پاک کننده ، پاک می شود . بعد پرسید آیا دوایی دارید که زنگار قلب را از بین ببرد؟ گفتم سحرها قرآن بخوان، زنگ دل را از بین می برد، روایت داریم قلب انسان زنگ می زند، همان طوری که آهن زنگ می زند، پس جلا بدهید قلبتان را با به طول استغفار و تلاوت قرآن و دیگر این که دست بر سر یتیم بکشیدو دستگیری کنید. » یکی از عوامل پیدایش همه ی خبائث دروغ است، امام حسن عسکری ع می فرماید: جُعِلَت الخباعثُ کلّها فی بیتٍ و جُعلَ مفتاحُها الکذب. ترجمه: همه بدی ها و زشتیها در خانه ای قرار داده شده است و کلید ورود به آن ، دروغ است. و صبِّرنی فیه علی کائنات الأقدار و مرا در این روز بر حوادث و خیر و شر که مقدّر است، بردبارم کن. کائنات یعنی حتمی و أقدار جمع قدَر، به معنای اندازه و نصیب و قسمت می باشد. خداوند در قرآن سوره انبیاء آیه 35 می فرماید: و نبلُوَکم باشَّر و الخیرِ فتنة. ترجمه: و شما را با بدی ها و خوبی ها آزمایش می کنیم. خداوند به کسانی که صبر و بردباری پیشه کنند در برابر این آزمایش های الهی بشارت می دهد و در سوره بقره آیه 155 می فرماید: و لَنبلوَنّکم بشیءٍ من الخوف و الجوع و نقص من الموال و النفس و الثمرات، و بشّر الصابرین. ترجمه: قطعاً همه ی شما را با چیزی از ترس و گرسنگی و کاهش در مالهل و جان ها و میوه ها آزمایش می کنیم؛ و بشارت ده به استقامت کنندگاه و بردباران. و در دو آیه ی بعد ویژه گی های صابرین را بیان می فرماید؛ الَّذین إذا اصابتهم مصیبةٌ قا
( ) بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ لا تؤاخِذْنی فیهِ بالعَثراتِ واقِلْنی فیهِ من الخَطایا والهَفَواتِ ولا تَجْعَلْنی فیه غَرَضاً للبلایا والآفاتِ بِعِزّتِکَ یا عزّ المسْلمین. ترجه: خدایا مؤاخذه نکن مرا در ایـن روز به لغزشها و درگذر از من در آن از خطاها وبیهودگیها وقرار مده مرا در آن نشانه تیر بلاها وآفات اى عزت دهنده مسلمانان اللهم لا تواخذنی فیه بالعثرات خدایا! در این روز مرا به لغزش هایم مواخذه مفرما عثرات جمع عثره به معنای لغزش است. همانطور که روشن است، لغزش قبل از افتادن است و کسی که پایش بلغزد ، ممکن است بافتد و ممکن است خودش را نگهدارد و تعادل خودش را حفظ کند و نیافتد؛ و عثره و لغزش در اینجا ، بعضی از رذائل اخلاقی است که مومنین را به افتادن در پرتگاه گناه می کشاند و در صورت غفلت و متوجه نبودن و سرمست خطای خویش بودن، وی را به سیاه چاله ی گناه می اندازد؛ و اگر در آن لحظه ی خطا به خودش بیاید و پرتگاه گناه را ببیند، می تواند خودش را حفظ کرده و به گناه نیافتد. ما امروز این خواسته را از خداوند داریم ، که لغزش های ما را به انداختن به گناه جریمه نکند. از امروز روزه دار حتی لغزش هم نباید از او سر بزند؛ تا امروز از خداوند می خواستیم که ما را و روح ما را پاک کند از گناهانی که مرتکب شده ایم و روح ما را با آب توبه و انابه بشوییم؛ حالا که به نیمه راه نزدیک شده ایم، خداوند به برکت روزه ما را از خبائث و گناهان پاک کرده و از فردا دعاها و خواسته های ما از خداوند بیشتر در جهت جلای روح ما و زینت و زیور آن به ملکات اخلاقی الهی می باشد و روزه دار از فردا در مرحله و مقام تحلیه که در شرح دعای روز سیزدهم گذشت قرار می گیرد. مولای من! یا جمیل الستر! عثرات و لغزش های ما را عفو کن، اللّهم مولای کم من قبیحٍ سترته و کم من عثارٍ وقیته، خدایا! مولایم! چقدر از زشتیم را پوشیدی و چقدر از لغزش مرا نگاه داشتی که به ظلمت گناه نیافتم. مولای من! در روز چهاردهم ماه کریم و کریم ماه ها، ما را به کرامت این ماه از لغزش ها حفظ کن و پاک گردان تا شایسته و لایق این باشم که تا آخر میهمانی در خوان گسترده ات با مومنین و عارفین دل سوخته ات همراه و همنشین و همخوان و همسهره باشم. اللهم و من ارادنی بسوءٍ فارده ... و اَقلنی عثرتی و اغفر زلّتی .. خدایا! هر کس بدی مرا بخواهد و مرا به سمت گناه بلغزاند، او را بلغزان ... و لغزش هایم را جبران کن و گناهم را ببخش ... و اًقلنی فیه من الخطایا و الهفوات و در این روز خطاها و لغزشهایم را جبران و کم کن خطا یعنی اشتباه و هفوات، جمع هفوه یعنی لغزش. بنده گاهی خطا و اشتباه می کند، یعنی شاید به عنوان و حکم کار واقف نباشد و کاری را انجام دهد که مرضیّ خداوند نباشد و خود این مسئله را نداند. و گاهی هم به حکم و مسئله و کار واقف است ولی فراموش می کند و نسیان؛ چرا که خداوند در قرآن در حالات مومنان چنین می فرماید که آنها اینگونه به درگاه الهی راز و نیاز و نیایش می کنند: ربّنا لا توءاخذنا اِن نسینا اَو اَخطأنا. یعنی: پروردگارا! اگر ما فراموش یا خطا کردیم، ما را مواخذه مکن. بقره آیه 286 مفسرا در ذیل این آیه گفته اندکه فراموشی دو نوع است: یکم اینکه انسان هیچ اختیاری در به وجود آوردن آن ندارد؛ مانند کسی که بیمار شده و بر اثر بیماری دچار فراموشی می گردد. بی شک اینگونه فراموشی مجازاتی ندارد. دوم، فراموشی که ممکن است مجازات داشته و مقدمه ی آن، بی توجهی و غفلت خود انسان باشد. این آیه به مومنان می آموزد که از خدا بخواهند آنها را به سبب این نوع خطا و فراموش کاری مواخذه نکند. اطیب البیان ج3 ص94 خدایا! غفلت ما باعث شده که ما خطا کنیم و به مقدمه ی گناهی بلغزیم، ما را به این خبط مان مواخذه مکن و قلم عفو بر خطاهایمان بکش و ما را آنی به خودمان وامگذار و لا تکلنا الی انفسنا طرفة عین ابداً ... چرا که اگر خطاهای ما را عفو نکنی، لبس مسکنت و خواهری ما خواهد شد و ما را در پیشگاه تو و بندگان مخلصت خوار خواهد کرد . پس از زبان سید الساجدین و زین العابدین با تو سخن می گویم: الهی! اَلبَسَتنی الخطایه ثَوبَ مذلّتی ... الهی! و إن کان الاستغفار من الخطیئة حطّةً فانّی لک من المستغفرین.. خدایا! خطاهای من لباس خواری و ذلت بر من پوشانیده ... الهی! و اگر استغفار و طلب آمرزش کردن موجب محو خطاها است، من از آمرزش طلبان هستم ... اللّهم اغفر لی کلَّ ذنبٍ اَذنبته و کلَّ خطیئةٍ اَخطاتها ... خدایا! هر گناهی که انجام داده ام را ببخش و هر خطایی که مرتکب شده ام. و لا تجعلنی فیه غرضاً للبلایا و الافات و مرا هدف بلاها و آفت های جهان قرار نده. خدایا! حالا که مرا بخشیده ای، بلاها و آفاتی را هم که معلول علت گناه قرار داده ای را هم از ما دور بگردان
( ) بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ طاعَةَ الخاشِعین واشْرَحْ فیهِ صَدْری بإنابَةِ المُخْبتینَ بأمانِکَ یا أمانَ الخائِفین. ترجه: خدایا روزى کن مرا در آن فرمانبردارى فروتنان وبگشا سینه ام در آن به بازگشت دلدادگان به امان دادنت اى امان ترسناکان. اللّهم ارزقنی فیه طاعة الخاشعین خدایا! در این روز طاعت بندگان فروتن و خاشعت را روزی ما گردان خداوند تبارک و تعالی رزّاق است ، یعنی بسیار روزی دهنده، رازق، یعنی روزی دهنده . روزی هم دو نوع است، روزی مادّی و روزی معنوی؛ اینکه خداوند رزاق است منظور فقط این نیست که روزی و مایحتاج زندگی مادی ما را به ما به طرق مختلف می رساند؛ بلکه روزی معنوی هم دست خداست. در ماه رمضان هم که ما مهمان خدا هستیم ، او ما را به گرسنگی و تشنگی دعوت کرده تا ما بدین وسیله به روزی معنویش برسیم و رزق و روزی حقیقی را روزی ما کند. یعنی اینکه ما باید از رزق مادی خداوند بگذریم تا به روزی حقیقی او برسیم، همه جا رسم بر این است که دعوت کننده و صاحب خانه وقتی مهمانی را دعوت می کند از بهترین اطعامی که برایش مقدور است برای مهمان تدارک میبیند و ما هم که مهمان خداوند هستیم او از بهترین روزی و نعمات و وسیله پذیرایی از ما پذیرایی می کند، از شب قدر و قرآن و ذکر و گرسنگی و تشنگی و طاعت و عبادت خاشعانه و مخلصانه برای او. فرمانبردای فروتنانه هم یکی از همین روزی های حقیقی و ماندگار است، چرا که روزی ها و نعمات دیگر که مادی هستند، فقط در دنیا تاریخ مصرف دارند و آدم که از این دنیا رفت هرچه روزی داشته، از خانه و کاخ و کوخ و ثروت و دیگر نعمت ها ، تاریخ مصرف شان تمام می شود. ولی نعمت عبادت رزق و روزی و نعمتی هست که تاریخ مصرف ندارد و زمان ماندگاری آن تا ابد است. خاشعین چه کسانی هستند؟ خاشعین از ماده خشوع به معنای حالت تواضع و ادب جسمی و روحی است که در برابر حقیقت مهم یا شخص بزرگی به انسان دست میدهد. روشن است که یاد خداوند اگر در عمق جان قرار گیرد یا انسان در آیاتی که بر پیامبر ص نازل شده است، به درستی تدبّر کند، خشوع می یابد؛ ولی قرآن گروهی از مومنان را در آیه شانزدهم سوره حدید، سخت ملامت می کند که چرا در برابر این امور خاشع نمی شوند.( تفسیر نمونه ج23، ص332) ذکر و یاد خداوند باعث خشوع در برابر او می گردد، پس یکی از نشانه های آنها ذاکر بودن شان است. چرا که خداوند در قرآن می فرماید: أَلم یأنِ للّذین آمنوا أَن تَخشعَ قلوبُهم لذکر الله و ما نزل من الحق. یعنی: آیا وقت آن نرسیده است که دل های مومنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده است خاشع گردد. خاشعین در برابر عظمت و آیات خدا گریان هستند. و یَخرّون للأذقانِ یبکون و یزیدهم خشوعاً. یعنی: آنها - بی اختیار - به زمین می انتند و گریه می کنند و - تلاوت این آیات - بر خشوعشان می افزاید. امام زین العابدین ع در دعایی می فرماید: و أَعوذ بک مِن نفسٍ لا تَقنَعُ و بَطنٍ لا یَشبع و قلبٍ لا یَخشع. یعنی: خدایا! به تو پناه می برم از نفسی که قانع نمی شود و شکمی که سیر نمی شود و دلی که خاشع نمی شود. خشوع در برابر خداوند باعث خشوع مخلوقات او در برابر خاشع می گردد؛ در حدیث معراج به نقل از خداوند متعال پیامبر می فرماید: ما عَرَفَنی عبدٌ و خشعَ لی إلاّ خشع له کلُّ شیءٍ. یعنی: هیچ بنده ای مرا نشناخت و در برابرم خاشع نشد مگر آنکه همه ی اشیاء در برابر او خشوع کنند. صفات خاشعین؛ رسوا خدا ص می فرماید: أما علامة الخاشعِ فأربعةٌ: مراقبة الله فی السّرُ و العلانیّة ، و رُکوبُ الجمیلِ ، و التفکر لیومِ القیامة ، و المناجاة الله. یعنی: نشانه خاشع چهار چیز است: حساب بردن از خدا در نهان و در آشکار ، انجام کارهای نیک ، انیشیدن برای روز قیامت، و راز و نیاز با خدا. امام علی ع می فرماید: مَن خَشَعَ قلبُهُ خَشَعَت جوارحُهَ. یعنی: کسی که دلش خاشع شد، اندام هایش نیز خاشع شود. خشوع نفاق چیست؟ کسی که جسمش خاشع باشد ولی قلبش خاضع نباشد او خشوع منافقانه دارد. پیامبر ص می فرماید: مَن زاد خشوع الجَسد علی ما فی القلب فهو خشوع النفاق. یعنی: کسی که پیکرش بیش از دلش خاشع باشد این خشوع نفاق آمیز است. پیامبر ص می فرماید: إیّاکم و تَخَشُّع النفاق ، و هو أن یُری الجسد خاشعاً و القلبُ لیس بخاشع. یعنی: از خشوع نمایی منافقانه بپرهیزید ، و آ« چنین است که بدن را خاشع نشان دهیو در حالی که دل خاشع نیست. از این روایت نورانی بر می آید که خشوع یک امر جسمی و جوارحی است و باید همراه با خضوع باشد که آن یک حالت درونی و قلبی است، که باید درون و برون عبادت کننده یکی باشد. خشوع یعنی حالت تواضع و فروتنی و ادب جسمی و خضوع، ادب و تواضع و فروتنی درونی و قلبی و دلی.
( ) بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ وَفّقْنی فیهِ لِموافَقَةِ الأبْرارِ وجَنّبْنی فیهِ مُرافَقَةِ الأشْرارِ وأوِنی فیهِ بِرَحْمَتِکَ الى دارِ القَرارِبالهِیّتَکِ یا إلَهَ العالَمین. ترجه: خدایا توفیقم ده در آن به سازش کردن نیکان ودورم دار در آن از رفاقت بدان وجایم ده در آن با مهرت به سوى خانه آرامش به خدایى خودت اى معبـود جهانیان. اللّهم وفقّنی فیه لموافقة الابرار خدایا! در این روز مرا به موافقت - اعمال و افکار - نیکان موفق بدار. ابرار از ماده برّ است و برّ یعنی نیکی، که در قرآن به همراه تقوی آورده شده است: تعاونوا علی البرّ و التقوی و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان ؛ یعنی در نیکی و پرهیزکاری با هم همکاری و تعاون کنید و هرگز در راه گناه و تعدّی همکاری نکنید. (مائده2) که این آیه شریفه ارتباط مستقیم دارد با فرازهای دعای امروز؛ و در سوره مبارکه دهر که ویزگیهای ابرار را بیان می فرماید در آنجا و با سیزده آیه نعمات بهشتی ابرار را بیان می فرماید که مربوط می شود به فراز سوم دعای امروز. ویزگیهای ابرار و نیکان در قرآن؛ خداوند در قرآن و در سوره ی انسان(دهر) ، که در فضیلت اهل بیت و حضرت امیر المومنین ع و فاطمه زهارا (س) نازل شده است؛ شش خصلت برای ابرار بیان فرموده است: 1- به نذر خود وفا می کنند 2- از روزی که عذابش گسترده است می ترسند 3- غذای خود را با این که نیاز دارند به نیازمندان می بخشند 4- اعماشان لوجه الله است، فقط برای خداست 5- هیچ پاداشی از دیگران نمی خواهند 6- از پروردگار عالمیان می ترسند در روزی که عبوس است. آیات 5 تا بیست و پنج سوره ی مبارکه انسان در فضیلت اهل بیت ع نازل شده است؛ که با ابرار آغاز می شود: اِنّ الابرار یَشربونَ مَن کأسِ کان مزاجها کافوراً ؛ عیناً یَشربُ بها عبادُ اللهِ یُفجّرونَها تفجیراً ؛ یوفونَ بالنّذر و یخافونَ یوماً کانَ شرّهُ مستَطیراً ؛ و یُطعمون الطّعامَ علی حبّه مسکیناً و یتیماً و اسیراً ؛ انّما نُطعمکم لوجه الله لا نریدُ منکم جزاءً و لا شکوراً ؛ انّا نخافُ مِن ربّنا یوماً عبوساً قمطریراً . یعنی: به یقین ابرار و نیکان از جامی می نوشند که با عطر خوشی آمیخته است ؛ از چشمه ای که بندگان خاص خدا از آن می نوشند؛ و از هر جا بخواهند آن آب را جاری می سازند ؛ آنها به نذر خود وفا می کنند، و از روزی که شرّ و عذابش گسترده است می ترسند ؛ و غذای خود را با آنکه به آن علاقه و نیاز دارند به مسکیتن، یتیم و اسیر می دهند ؛ ( و می گویند ) ما شما را به خاطر خدا اطعام می کنیم، و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمی خواهیم ؛ ما از پروردگارمان ترسانیم در آن روزی که عبوس و سخت است.( انسان آیات5 تا 10 ) در سوره مبارکه بقره هم چند ویژگی برای نیکی و نیکوکار و ابرار بیان می فرماید، در آنجایی که مسلمین در باره ظواهر دین بحث می کنند و از قبله که به کدام سو نماز بخوانند، و درباره قبله و تغییر آن صحبت می کنند؛ این آیه نازل شد و روشن کرد که برّ به این ظواهر کار و صورت اعمال ما نیست که شما همه ی وقت خودتان را صرف بحث در این مورد کرده اید؛ بلکه برّ و ابرار خصوصیاتشان اینگونه است: 1- به خدا ایمان دارند 2- به روز رستاخیز ایمان دارند 3- به فرشتگان اعتقاد دارند 4- به کتاب آسمانی ایمان دارند 5- به پیامبران ایمان آورده اند 6- مال خود را با عین علاقه و نیاز خود به به خویشاوندان خود می بخشند و به یتیمان و فقرا و در راه ماندگان و گدایان و بردگان انفاق می کنند 7- نمار را به پا می دارند 8- زکات را می پردازند 9- به عهد خود وفا می کنند 10- در برابر محرمیتها بردبارند 11- در بیماری ها استقامت می ورزند و صبورند 12- در میدان جنگ استقامت دارند و صبورند 13- اینان راستگویا و صادقین هستند 14- پرهیزکار هستند. این آیه به وضوح برای ما بیان می کند که باید موافق با ابرار باشیم و در کارها و افکار و اعمال مان باید به آنها نگاه کنیم نه به خومان و در خودمان بمانیم و به جایی نرسیم. همه می دانیم چه شیعه و چه عامه که آیه اطعام در عین علاقه و نیاز در رسای اهل بیت هست و در این آیه هم ذکر خیر از این خصلت امیر المومنین ع آمده که به او باید نگاه کنید و برّ را باید در وجود او می دیدید نه اینکه همه ی وقت تان را در بحث از قبله بگذرانید به بطالت؛ به خاطر همین آیات هست که پیامبر به ما می فرماید که امروز باید اینگونه دعا کنید؛ تا ما ابرار را بشناسیم و از خداوند توفیق بخواهیم که موافق با افکار و اعمال ایشان باشیم.
( ) بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ اهْدِنی فیهِ لِصالِحِ الأعْمالِ واقْـضِ لی فیهِ الحَوائِجَ والآمالِ یا من لا یَحْتاجُ الى التّفْسیر والسؤالِ یا عالِماً بما فی صُدورِ العالَمین صَلّ على محمّدٍ وآلهِ الطّاهِرین. ترجمه: خدایا راهنمائیم کن در آن به کارهاى شایسته واعمال نیک وبرآور برایم حاجتها وآرزوهایم اى که نیازى به سویت تفسیر وسؤال ندارد اى داناى به آنچه در سینه هاى جهانیان است درود فرست بر محمد وآل او پاکیزگان. اللّهم اهدنی فیه لصالح الاعمال خدایا! مرا به اعمال شایسته در این روز، راهنمایی کن در این فراز از دعای روز هفدهم ماه رمضان دو موضوع مطرح شده است. موضوع هدایت و موضوع عمل صالح، که این دو لازم و ملزوم هم هستند. چرا که تا هدایت نباشد، عمل صالح انجام نمی پذیرد. برای درک و فهم بیشتر این دعا لازم است که این دو موضوع روشن شوند. هدایت و راهنمایی؛ قالَ ربُّنا الّذی أَعطی کلَّ شیءٍ خلقَه ثم هدی. یعنی:(موسی) گفت: پروردگار ما همان کسی است که به هر موجودی ، آنچه را لازمه ی آفرینش او بوده داده ؛ سپس هدایت کرده است. (طه آیه 50) خداوند هدایت را در بدو خلقت هر موجودی در او قرار داده است. نخست خداوند هر چه لازمه ی هر موجودی بوده به او بخشیده است و سپس او را هدایت کرده؛ و منظور از این هدایت این است که خداوند بعد از این که لوازم حیات و وجود و موجود شدن را به او عطا کرده؛ به او چگونگی بهرمندی از این لوازم وجودی را آموخته، تا هر موجودی نیرویش را در مسیر ادامه ی حیاط و وجود خویش به کار گیرد. انواع هدایت؛ هدایت دو گونه است، 1- هدایت تکوینی ، که برای همه ی موجودات و مخلوقات خداوند است. قالَ ربُّنا الّذی أَعطی کلَّ شیءٍ خلقَه ثم هدی. یعنی:(موسی) گفت: پروردگار ما همان کسی است که به هر موجودی ، آنچه را لازمه ی آفرینش او بوده داده ؛ سپس هدایت کرده است. (طه آیه 50) 2- هدایت تشریعی؛ که مخصوص انسان ها و ذوی العقول است، که جن را هم شامل می گردد. ذلک الکتابُ لا ریبَ فیه هدیً للمتّقینَ . یعنی: آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد و مایه ی هدایت متّقین و پرهیزکاران است. بقره آیه 2 هدایت تشریعی خودچهار نوع است؛ 1- هدایت اولیّه و عمومی که همان نشان دادن راه است، که برای همه انسان ها است، یا همان هدایت به معنی فراهم کردن وسیله ی نیل به مقصود و هدف اصلی است. و لقد جاءهم مِن ربّهمُ الهدی. یعنی: در حالی که هدایت از سوی پروردگارشان برای آنها آمده است. (نجم آیه 23) و هدیناه النّجدَین. یعنی: و او را به راه خیر و شرّ هدایت کردیم.(بلد آیه 10) 2- هدایت ثانویه یا پاداشی؛ وقتی مومنین از هدایت عمومی خداوند بهرمند شدند و پیامبران و کتب آسمانی و وحی را تصدیق کردند؛ و هدایت اولیه را پشت سر گذاشته باشند خداوند به پاس و پاداش این امر، آنان را مشمول هدایت خاص خود قرار می دهد. و الّذین اهتدَوا زادَهم هُدیً و ءاتاهم تقواهم. یعنی: کسانی که هدایت یافته اند، (خداوند) بر هدایتشان می افزاید و روح تقوی به آنان می بخشد. (محمد ص آیه 17) 3- و در درجات بالاتر از هدایت رسیدن به واقع ؛ که در سوره یونس آیه ی 9 خداوند بیان می فرماید. 4- و هدایت به مفهوم حکم الهی هم که در سوره إسراء آیه ی 97 خداوند متعال بیان فرموده است. چون هدایت بدست خداست، ما از خداوند می خواهیم که ما را به سمت و سوی اعمال صالح هدایت فرماید.آیه ی مربوطه: سوره قصص آیه ی 56 به فرمایش پیامبر ص ، که برای ابلاغ و دعوت مبعوث به پیامبری شده است و در کار هدایت اختیاری ندارد؛ همانگونه که ابلیس برای آراستن گناهان در نظر مردم وسوسه می کند و در گمراه کردن هیچ اختیاری ندارد. هدایت و ضلالت به دست قدرت خداست. در دعای امروز در واقع از خدا می خواهیم که ما را به آن درجات بالا و والای هدایت مشمول و متنعّم کند. ما از خداوند می خواهیم که ما را هدایت کند و اگر بخواهیم اجابت شود باید خودما هم در این راه تلاش و جدّ و جهد داشته باشیم تا خداوند عنایت کند و ما را هدایت کرده و مشمول متّقین کند که خداوند پرهیزکاران را هدایت می کند. همانطور که خداوند در قرآن می فرماید: و الّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهدیَنَّهم سبُلَنا . یعنی: و آنها که در راه ما جهاد و تلاش کنند، قطعاً به راه های خود هدایتشان خواهیم کرد.( به یقین راه های خود را به آنان می نمایانیم.) خلاصه انسان باید زمینه ی هدایت را در وجود خود به وجود بیاورد؛ تا هدایت شود. و گرنه طبیعت نعمت هدایت برخردار کردن همه از این نعمت هست. فقط باید زمینه فراهم شده باشد. باران که در لطافت طبعش خلاف نیست در باغ لاله روید و در شوره زار خس
( ) بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ نَبّهْنی فیهِ لِبَرَکاتِ أسْحارِهِ ونوّرْ فیهِ قلبی بِضِیاءِ أنْوارِهِ وخُذْ بِکُلّ أعْضائی الى اتّباعِ آثارِهِ بِنورِکَ یا مُنَوّرَ قُلوبِ العارفین. ترجمه: خدایا آگاهم نما در آن براى برکات سحرهایش وروشن کن در آن دلم را به پرتو انوارش وبکار به همه اعضایم به پیروى آثارش به نور خودت اى روشنى بخش دلهاى حق شناسان اللّهم نبّهنی فیه لبرکات أسحاره خدایا! مرا در این روز نسبت به برکات سحرهای این ماه بیدار و آگاه ساز. اگر با واژه های دعا آشنا بشویم فهم و درک دعا برای ما آسان تر خواهد شد و عمل به آن و این که خودمان را در مسیر مفاهیم این دعا قرار دهیم، بهتر این کار صورت می پذیرد. تنبیه یعنی آگاه کردن و بیدار کردن. برکات از مادّه ی برکت است و برکت در اصل « برک » به معنی سینه ی شتر می باشد. و برکت در اصطلاح یعنی استقرار خیر از سوی خداوند در یک چیز.( ویکی فقه ) ارتباط معنای لغوی و اصطلاحی: چون سینه ی شتر در هنگام نشستن و برخواستن شتر مقدّم بر دیگر اعضاء است، و اینکه شتر مهمترین راه کسب روزی در بین اعراب است؛ به عنوان مصداق روشنی از خیر می باشد و لذا در مورد هر نعمتی که دوام داشته باشد استعمال می شود. اقسام برکت؛ و لو أنَّ اهلَ القری ءامنوا و اتّقوا لَفَتحنا علیهم برکاتٍ مِن السماءِ و الأرض. یعنی: و اگر اهل شهرها و آبادی ها، ایمان می آوردند و تقوی پیشه می کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها می گشودیم.(اعراف: 96) بنا بر این آیه برکات به دو قسم تقسیم می شود: 1- برکات آسمانی یعنی برکات معنوی برکات آسمانی عبارت است از توجهات معنوی و رحمت های روحانی که سبب گشایش و خوشی روح و وسعت قلبی و نورانیت باطنی و استفاضه از فیوضات الهی می شود. 2- برکات زمینی یعنی برکات مادّی یا حسّی برکات زمینی برکاتی است که منشاء آن از زمین است، مانند: آب، خاک، هوا، اشجار، زراعت و آنچه مورد استفاده مادّی انسان ها قرار می گیرد. که این دو قسم برکت در موضوعاتی مصداق پیدا می کنند، که در قرآن به آنها اشاره شده است: 1- مکان های پر برکت، مثل: کعبه، أرض بیت المقدس. 2- زمان های با برکت، مثل: شب قدر؛ و انزلناه فی لیلة مبارکه. یعنی: که ما آن- قرآن - را در شب پر برکتی نازل کردیم.(دخان: 2) 3- اشیاء پر برکت، مثل: قرآن؛ « و هذا کتابٌ انزلناه مبارکٌ. یعنی: و این کتابی است که ما آن را نازل کردیم کتابی است پر برکت. » انعام :92 آب؛ و نزّلناه من السماء ماءً مبارکا. یعنی: و از آسمان آبی پر برکت نازل کردیم. سوره ق:9 4- افراد پر برکت؛ مثل: حضرت عیسی ع : و جعلنی مبارکاً أین ما کنت. یعنی: و مرا هر جایی که باشم، وجودی پر برکت قرار ده. مریم 31 5- عوامل برکت ؛ 1- ایمان و عمل صالح؛ و لو أنَّ اهلَ القری ءامنوا و اتّقوا لَفَتحنا علیهم برکاتٍ مِن السماءِ و الأرض. یعنی: و اگر اهل شهرها و آبادی ها، ایمان می آوردند و تقوی پیشه می کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها می گشودیم.(اعراف: 96) چرا که اهل ایمان و تقوی نعم الهی وسیله ی عبادت و اطاعت می کنند. و ایمان و عمل صالح باعث نزول نعمات ارضی و سماوی خدا می گردد. 2- استغفار امام علی ع : قد جعل الله الاستغفار سبباً لدرر الرّزق و رحمة الخلق. یعنی: خدا استغفار را وسیله دائمی فرو ریختن روزی و موجب رحمت خلق قرار داده است. ( ویکی فقه ) اجمالاً با مفهوم و مصادیق برکت آشنا شدیم و اکنون می دانیم که خداوند ما را به برکات سحرها آشنا کند و آگاه کند و در این زمینه بیدارمان کند ، منظور چیست. أسحاره؛ اسحار جمع سحر است. در شب چون مردم همه در حال استراحت هستد و کمتر در این ساعات گناه می شود، فضا آلوده نیست. و اصلاً نزدیک صبح یک روحانیت و معنویت خواصی دارد. عبادت در شب، به ویژه در سحرگاهان و نزدیک طلوع فجراثر فوق العاده ای در صفای روح ، تهذیب نفس، تربیت معنوی انسان، پاکی قلب، بیداری دل، تقویت ایمان و اراده، تحکیم پایه های تقوی در دل و جان انسان دارد که حتّی با یک بار آزمایش، انسان آثار آن را به روشنی در خود احساس می کند. به همین دلیل علاوه بر آیات قرآن، در روایات اسلامی نیز تاکید فراوانی بر آن شده است. در روایتی از امام صادق ع می خوانیم: « سه چیز از عنایات مخصوص الهی است: عبادت شبانه - نماز شب - و افطار دادن به روزه داران و ملاقات برادر مسلمان. » در حدیث دیگری از همان حضرت نقل شده که در تفسیر آیه 114 سوره هود فرموده است: « نماز شب گناهان روز را از بین می برد.» تفسیر نمونه ج25 ص170 لسان الغیب حافظ شیرازی هم هرچه دارد را از سحر و عبادت شبانه می داند: هرگنج سعادن که خدا داد به حافظ از یمن دعای شب و ورد سحری بود
( ) بسم الله الرحمن الرحیم اللَّهُمَّ وَفِّرْ فِیهِ حَظِّی مِنْ بَرَکَاتِهِ ای خدا در این روز بهره مرا از برکاتش وافر گردان وَ سَهِّلْ سَبِیلِی إِلَی خَیْرَاتِهِ و به سوی خیراتش، مسیرم را سهل و آسان ساز وَ لاَ تَحْرِمْنِی قَبُولَ حَسَنَاتِهِ و از حسنات مقبول آن، مرا محروم مساز، یَا هَادِیاً إِلَی الْحَقِّ الْمُبِین ای راهنمای به سوی دین حق آشکار . یکی از برکاتی که در این روز می‌توان از آن بهره‌مند شد، توبه به درگاه خداوند است آن هم توبه نصوح که دیگر بازگشت به گناه وجود نداشته باشد. چرا که خداوند توبه کنندگان را دوست دارد اللَّهُمَّ وَفِّرْ فِیهِ حَظِّی مِنْ بَرَکَاتِهِ « وفّر » به معنی « زیاد کن » خدایا روزی من کن تا از برکات ماه مبارک رمضان حظ و بهره فراوان ببرم، و برکات ماه رمضان همان قرآن خواندن و دعای ابو حمزه خواندن است و گریه کردن بر سختی مرگ و آنچه پس از مرگ در پیش رو داریم. نمونه‌ای از حظ و بهره‌ای که از برکات این روز می‌تواند باشد : توبه نمودن و پذیرفته شدن آن یکی از برکاتی که در این روز می‌توان از آن بهره‌مند شد، توبه به درگاه خداوند است آن هم توبه نصوح که دیگر بازگشت به گناه وجود نداشته باشد. چرا که خداوند توبه کنندگان را دوست دارد : ”إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَیُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ ”‌(بقره ،222) یعنی ”خداوند توبه کنندگان و پاکان را دوست دارد”‌ و توبه آنان را در صورت اصرار نورزیدن بر گناه می‌آمرزد... یتیم نوازی امیر مؤمنان حضرت علی علیه‌السلام یکی از اسوه‌های بزرگ در یتیم نوازی و رسیدگی به امور آنان بود چنانچه در حدیثی فرمودند: ”من افضل البر برالایتام" ؛ ”از برترین نیکی‌ها، نیکی به یتیمان است”‌... خواندن قرآن کفاره گناهان و پوششی از آتش (دوزخ) و ایمنی از عذاب است خیرات و حسنات خداوند عزوجل در قرآن خطاب به بندگان خویش می‌فرماید: ”فاستقبوا الخیرات”‌ ؛ ”پس در کارهای خیر (از یکدیگر) سبقت بگیرید”‌ چرا که انسان در لحظه‌ای از عمر خود ممکن است تصمیم کار خیری را بگیرد و در لحظه‌ای دیگر از آن منصرف گردد و یا اینکه عمر او کفاف ندهد تا آن کار خیر را انجام دهد لذا خداوند انسان‌ها را به سبقت گرفتن در کار خیر امر می‌فرماید و ما نیز این را باید در نظر داشته باشیم که ممکن است که ماه رمضان سال آتی از عمر ما نباشد که بتوانیم کار خیری را انجام دهیم، پس امروز که از عمر ماست و هم اکنون در این ماه قرار داریم بهتر است که از این فرصت‌ها استفاده نماییم... فراموش نکنیم بهره دو نوع است، یکی بهره حرام مثل ربا و ... و یکی هم بهره معنوی مثل ماه رمضان که محل دعا و بهره‌های معنوی می‌باشد قرائت قرآن قرائت قرآن یکی از مهم‌ترین اعمال در این روزهای با ارزش و مخصوصاً لیالی قدر می‌باشد چرا که خداوند متعال در قرآن می‌فرماید: ”شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِیَ أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ”‌(بقره ،185) یعنی ”ماه رمضانی که قرآن در آن ماه نازل گردید”‌ و این آیه نشان دهنده این است که این ماه، ماه برپایی قرآن چه از نظر تلاوت و چه از نظر عمل می‌باشد چنانچه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: ” علیک بقرائه القرآن فان قرائته کفاره للذنوب و ستر فی النار و امان من العذاب" ؛ ”بر تو باد قرائت قرآن زیرا که خواندن قرآن کفاره گناهان و پوششی از آتش (دوزخ) و ایمنی از عذاب است”‌ با رباخواران مبارزه کنید ! «حظ» به معنی بهره می‌باشد، بعضی‌ها در معاملات و قرض دادن‌هایشان بهره حرام می‌گیرند و اهل ربا هستند . فراموش نکنیم بهره دو نوع است، یکی بهره حرام مثل ربا و ... و یکی هم بهره معنوی مثل ماه رمضان که محل دعا و بهره‌های معنوی می‌باشد. اگر با خبر بودی که همسایه‌ات ندارد و کمک نمی‌کردی که کافر بودی ! صرف دعا خواندن انسان را بهشتی نمی‌کند باید زیر بال و پر فقرا را گرفت؛ آن هم نه هر فقیری، بلکه فقیر آبرومند که فقیر هست و اظهار فقر نمی‌کند وَ سَهِّلْ سَبِیلِی إِلَی خَیْرَاتِهِ خدایا راه خیرات را برای من آسان کن، یکی از خیرات افطاری دادن هست، اگر تمکن مالی دارید افطاری بدهید، که ثواب زیادی هم دارد . لذا از خدا بخواهید که راه خیرات را برای ما آسان بکند؛ باید از حال همسایه خود با خبر باشید؛ بعضی‌ها سحری ندارند بخورند با نان خالی روزه می‌گیرند؛ و شما مسئول هستید حتی اگر بی خبر باشید! باید تحقیق کنید و از حال همسایه فقیرتان اطلاع داشته باشید.
( ) بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ افْتَحْ لی فیهِ أبوابَ الجِنانِ واغْلِقْ عَنّی فیهِ أبوابَ النّیرانِ وَوَفّقْنی فیهِ لِتِلاوَةِ القرآنِ یا مُنَزّلِ السّکینةِ فی قُلوبِ المؤمِنین. ترجمه: خدایا بگشا برایم در آن درهاى بهشت وببند برایم درهاى آتش دوزخ را و توفیقم ده در آن براى تلاوت قرآن اى نازل کننده آرامش در دلهاى مؤمنان. اللهم افتح لی فیه ابواب الجنان ای خدا! در این روز درهای بهشت را به روی من بگشا. هیچ اجر و پاداش بودن کار و تلاش بدست نمی آید. اینگونه نیست که ما فقط با خواستن بهشت از خداوند ، بهشتی شویم. و یا فقط با دعا بخواهیم از جهنم دور شویم. یعنی این ها شرط لازم هست ولی شرط کافی و شرط کامل و تمام و اتم نیست. با اینگونه دعاها خداوند توفیق به ما عنایت می کند که در این خواسته تلاش کنیم و هر آنچه موجب و سبب بهشت و دوری از جهنم است ، عمل کنیم. آشنایی با بهشت جنّات عدنٍ مفتَّحةٌ لهم الأبوابُ. یعنی: بهشت های جاودان که دروازه های آنها به رویشان گشوده است.(ص/50) بهشت هشت درب دارد که هر درب آن مخصوص گروهی از نیکان درگاه الهی است.و هشت طبقه دارد که آنان را در قرآن و روایات اینگونه گفته اند: جنّة النّعیم ، جنّة الخلد ، جنّة العدن ، جنّة المعوی ، جنّة الفردوس ، جنّة الفردوس ، جنّة القرار و دار السّلام. هر طبقه ، مخصوص عدّه ای از مقرّبین درگاه خداوندی است. و سارعوا الی مغفرةٍ مِن ربّکم و جنّةٍ عرشها السّماواتُ و الأرضُ أُعدَّت للمتّقین. یعنی: و شتاب کنید برای رسیدن به آمرزش پروردگارتان؛ و بهشتی که وسعت آن، آسمان ها و زمین است؛ و برای پرهیزکاران آماده شده است.( آل عمران : 133) برای اینکه بیشتر با بهشت آشنا شویم به خلاصه ی تفسیر این آیه شریفه از تفسیر نمونه دقت بفرمایید: آیا بهشت و دوزخ هم اکنون موجودند؟ ممکن است با خواندن این آیه این سئوال پیش آید که آیا بهشت و دوزخ هم اکنون آفریده شده اند و وجود خارجی دارند یا بعداً در پرتو اعمال مردم ایجاد می شوند و نیز با توجه به این که قرآن می فرماید «وسعت بهشت به اندازه ی آسمان و زمین است.» ، بهشت در کجا قرار دارد. اکثر دانشمندان اسلامی با توجه به آیات و روایات بر آن اند که بهشت و دوزخ هم اکنون وجود دارند و در درون و باطن این جهان هستند. ما این آسمان و زمین و کرات گوناگون را با چشم خود می بینیم؛ اما عوالمی را که در درون این جهان قرار دارند، نمی بینیم و اگر دید و درک دیگری داشتیم، هم اکنون می توانستیم آنها را ببینیم؛ مانند بسیاری از امواج که با حواس پنجگانه درک شدنی نیستند؛ اما با گیرنده های مخصوص به خوبی درک می شوند.(تفسیر نمونه ج3 ص112) بعضی نیز در پاسخ این سئوال گفته اند که عالم آخرت و بهشت و دوزخ، بر این عالم محیطند و این عالم در شکم آن قرار دارد و درست مثل جنینی که از عالم محیط خود بی خبر است ، ما نیز از عالم محیط خود بی خبریم و از آن رو که انسان چیزی وسیع تر از آسمان و زمین نمی شناسد تا مقیاس سنجش قرار داده شود، قرآن، وسعت و عظمت بهشت را به پهنه ی آسمان و زمین تشبیه کرده است؛ همان طور که اگر می خواستیم با کودکی سخن بگوییم که در رحم مادر قرار دارد، می بایست با منطقی صحبت می کردیم که برای او در آن محیط درک شدنی باشد.تمّ بهشت آن قدر بزرگ است که از امام صادق ع نقل شده است:« إنَّ أَدنی أَهل الجنّةِ منزلاً لو نَزلَ به الثَّقلان - الجن و الانس - لَوَسِعَهُم طعاماً و شراباً ، و لا ینقُصُ عندَهُ شَیءٌ. یعنی: بوی خوش بهشت از فاصله ی هزار سال راه به مشام می رسد و اگر تمام جنیان و انسان ها در خانه ی کسی که پایین ترین درجه را در بهشت دارد، میهمان شند، او تمام آنها را با خوراکی ها و نوشیدنی ها ی گوارا پذیرایی می کند و چیزی از آنچه نزد اوست، کاسته نمی شود.» همه ی اهل دنیا در خانه ی بهشتی جای می گیرند؛ زیرا خانه اش به اندازه ی نظام کیهانی وسیع است؛ نه این که وسعت مجموع بهشت که برای همه ی بهشتیان است، به اندازه ی آسمان ها و زمین باشد؛ بلکه وسعت بهشت هر مومن، به اندازه ی مساحت نظام کیهانی است. آیا انسان عاقل هرگز حاضر می شود که آن جهان با عظمت را بدهد و این جهان فرمایه را بگیرد.(تفسیر موضوعی ج6 ص33) بهای بهشت إنّ اللهَ اشتری مِن المومنینَ أَنفُسهم و أَموالهم بأَنّ لهم الجنّة. یعنی: خداوند از مومنان، جان ها و اموالشان را خریداری کرده، که (در برابرش) بهشت برای آنان باشد. (توبه/111) خداوند در این آیه شریفه، خود را خریدار و مومنان را فروشنده و جان ها و اموال را کالا و بهشت را بها و تورات و انجیل و قرآن را سند این معامله قرار داده است. (المیزان ج9 ص410) حضرت علی ع می فرماید: إنّه لیسَ لأَنفسکم ثَمَنٌ إلاّ الجنّة ، فلا تَبیعوها إلاّ بها.
( ) بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ اجْعَلْ لی فیهِ الى مَرْضاتِکَ دلیلاً ولا تَجْعَل للشّیْطان فیهِ علیّ سَبیلاً واجْعَلِ الجَنّةِ لی منْزِلاً ومَقیلاً یا قاضی حَوائِجَ الطّالِبین. ترجمه: خدایا قرار بده برایم در آن به سوى خوشنودىهایت راهنمایى و قرار مده شیطان را در آن بر من راهى وقرار بده بهشت را برایم منزل وآسایـشگاه اى برآورنده حاجتهاى جویندگان اللهمّ اجعل فیه الی مرضاتک دلیلاً خدایا! در این روز مرا به سوی رضا و خشنودیت راهنمایی کن. رضا و خشنودی خداوند در مقابل صفت غضب و سخط خداوند است. آشنایی با رضوان و خشنودی الهی خداوند وقتی که در قرآن نعمت های خود را برای مومنین بیان می فرماید، در ادامه می فرماید که رضوان و خوشنودی خداوند ، بزرگتر است از همه ی آنچه در بهشت برای تان آماده شده است. در دعای دیروز، از خداوند خواستیم که ، درهای بهشت را بر روی ما بگشاید و درهای دوزخ را بر ما ببندد؛ ولی امروز یک درجه بالاتر رفته ایم، و می خواهیم که خداوند تبارک و تعالی هرچه موجبات خوشنودی و رضایتش را فراهم می کند، انجام دهیم. البته در این روز هم بهشت را از خداوند طلب می کنیم، ولی ابتدا خوشنودی او را می طلبیم و بعد نعمت بهشت او را. خداوند در آیات زیادی از قرآن از رضا و خضنودی الهی صحبت به میان آورده است: أَفمَن اتَّبع رضوانَ اللهِ کمن باءَ بِسخَطٍ مَن اللهِ و مأواه جهنّم و بِئس المصیر. یعنی: آیا کسی که از رضای خدا پیروی کرده و به راه خشنودی خدا می رود؛ همانن کسی است که به خشم و غضب خدا بازگشته و موجب خشم او می شود و جایگاه او جهنّم است و که بد سرانجامی است و پایان کار او بسیار بد است.( آل عمران / 162 ) همین مضمون در آیه ی 109 سوره مبارکه ی توبه هم آمده است. وَعَدَ الله المومنین و المومنات جنّات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها و مساکن طیّبةً فی جنِات عدن ؛ و رضوانٌ من الله اَکبر ؛ ذلک الفوز العظیم. یعنی: خداوند به مردان و زنان با ایمان ، باغ هایی از بهشت وعده داده که نهر ها از زیر درختانش جاری است ؛ جاودانه در آن خواند ماند ؛ و مسکن های پاکیزه ای در بهشت های جاودان؛ و خشنودی و رضای خدا از همه ی اینها برتر است و پیروزی بزرگ همین است. ( توبه / 72 ) در یک روایتی طولانی که از امام سجاد ع نقل شده، هنگاهی که بهشتیان در بهشت جای گرفتند و از همه ی نعمت هایی که در قرآن ذکر شده، برخوردار می شوند؛ در آن لحظات خداوند می فرماید: ای ساکنان بهشتم که در جوار من سکنا گزیده اید، آیا شما را به بهتر از آنچه در آن هستید، آگاه کنم؟ بهشتیان می گویند: پروردگارا چه چیزی بهتر از این حالی است که در آنیم؟ خداوند می فرماید: خشنودی من از شما و این که شما را دوست دارم، از آنچه شما در آن هستید بهتر و بزرگتر است. پس بهشتیان عرض می کنند: آری، ای پروردگار، خشنودی تو از ما برای ما بهتر و برای جان هایمان گواتر است. (تفسیر عیّاشی / ج2 / ص 242 ) امام حسین ع در دعای عرفه می فرماید: ماذا وجد من فقدک و مالذی فقد من وجدک. یعنی: چه چیزی یافته آنکه تو را گم کرده و چه چیزی گم کرده آنکه تو را یافته. یکی از پر امید ترین آیات قرآن ، درباره ی کسی است که از خشنودی خداوند تبعیت میکند: یَهدی بهِ اللهُ مَن اتَّبَع رضوانه سُبُل السّلام و یخرجُهم من الظّلمات ألی النّر بأِذنه و یهدیهم الی صراط مستقیم. یعنی: خداوند به برکت آن ، کسانی را که از خشنودی او پیروی کنند، به راه های سلامت هدایت می کند، و به فرمان خود از تاریکی ها به سوی روشنایی می برد؛ و آنها را به سوی راه راست رهبری می نماید.(مائده/16) خشنودی خدا در روایات و موجبات رضای خدا امام علی ع : ثلاثٌ یُبلِغن بالعبد رضوان الله : کَثرةُ الاستغفار و خَفًُ الجانب ، و کثرة الصَّدقة. یعنی: سه چیز است که بنده را به خشنودی خدا می رساند: استغفار زیاد و فروتنی و صدقه دادن زیاد. علی ع : رضا الله سبحانه مقرونٌ بطاعته . یعنی : خشنودی خداوند سبحان قرین طاعت اوست. امام سجاد ع : أنّ أرضاکم عندالله أَسبَغُکم علی عیاله. یعنی: همانا مرضی ترین شما نزد خداوند کسی است که خانواده اش را بیشتر در گشایش و رفاه قرار دهد. نشانه خشنودی خدا چیست؟ رُوی أنّ موسی قال: یا رب أخبرنی عن آیةِ رضاک عن عبدک، فأوحی الله تعالی ألیه : أذا رأیتنی أُهَیّیءُ عبدی لطاعتی و أصرفُه عن معصیتی ، فذلک آیة رضای. یعنی: روایت شده است که موسی ع به پروردگار عرض کرد: پروردگارا! مرا از نشانه خشنودی خود از بنده ات خبر ده. خداوند متعال به او وحی کرد: هر گاه دیدی که من بنده ام را برای طاعت خود آماده و از معصیتم روی گردان می کنم، این نشانه ی خشنودی من است.
( ) بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ افْتَحْ لی فیهِ أبوابَ فَضْلَكَ وأنـْزِل علیّ فیهِ بَرَكاتِكَ وَوَفّقْنی فیهِ لِموجِباتِ مَرْضاتِكَ واسْكِنّی فیهِ بُحْبوحاتِ جَنّاتِكَ یا مُجیبَ دَعْوَةِ المُضْطَرّین. ترجمه: خدایا بگشا به رویم در این ماه درهاى فضلت و فرود آر برایم در آن بركاتت را و توفیقم ده در آن براى موجبات خوشنودیت و مسكنم ده در آن وسط‌هاى بهشت اى اجابت كننده خواسته‌ها و دعاهاى بیچارگان. خدایا درهای فضلت را به روی من باز کن ؛ الان خداوند با فضل خود با ما معامله می کند و اگر بخواهد با عدلش با ما برخورد کند کار همه ما خراب است. در دعا می خوانیم « اَللّهم عاِملنا بِفَضلِک وَ لا تُعامِلنا بِعَدلِک » [شرح اصول کافی ، ملا صالح مازندرانی ج 10ص 191] منظور از ابواب چیست؟ در این دعا از خداوند خواستاریم که دربهای فضل و کرم خود را بر روی ما بگشاید، حال می خواهیم بدانیم که منظور از ابواب (دربها) چیست؟ اگر به ظاهر آن نظر اندازیم می بینیم که ابواب همان موانعی هستند که برای واردشدن به مکان های مورد نظر نیاز به فتح و گشودن آنها داریم که برای فتح و گشودن آنها نیز نیاز به مفتاح و کلید داریم آن هم کلیدی که مخصوص درب مورد نظر باشد چرا که اگر کلید هر درب در جای خود قرار نگیرد آن درب گشوده نمی شود مگر اینکه شاه کلید داشته باشیم که آن کلیدی است که تمام دربها را می گشاید... فضل خداوند به بندگانش همان هدایت به صراط مستقیم است هدایتی که در بهای رحمت و بخشش خداوند را بر روی بندگانش می گشاید که ما نیز در این روز از خداوند می خواهیم که ابواب فضل و رحمتش را بر روی ما بگشاید... و اگر به بطن آن نظر کنیم منظور از ابواب (دربها) همان دربها و ورودی هایی است که بر اساس رضا و خشنودی خداوند و یا خشم و غضب او باز می گردد، به فرض مثال: هنگامی که بنده ای گناه و معصیتی از پروردگار خویش انجام می دهد آنگاه است که آن معصیت و گناه سبب گردیده است تا یکی از درب های خشم و غضب الهی بر روی او باز گردد که کلید بازشدن این درب انجام آن گناه می باشد... منظور از فضل الهی چیست؟ برای آنکه مختصرا از فضل الهی صحبت به میان آوریم اشاره می نماییم به دو آیه از قرآن کریم ”وَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّیطَانَ إِلَّا قَلِیل”‌ (نساء /83) یعنی ”و اگر فضل و رحمت الهی شامل حال شما نبود همانا جز اندکی همه از شیطان پیروی می کردید”‌.” فَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِینَ”‌ (بقره/64) یعنی ”پس اگر فضل و رحمت خداوند شامل حال شما نبود البته در شمار زیانکاران عالم بودید”‌ همانطوری که در آیه اول مشاهده می نماییم خداوند (عزوجل) می فرماید: اگر فضل و رحمت خداوند شامل حال شما نبود جز اندکی همه از شیطان پیروی می نمودید، و این را می دانیم که پیروی از شیطان برابر است با ضلالت و گمراهی و ورود به خشم و غضب الهی و فضل خداوند، توفیق و عنایتش به بندگان و راهنمایی آنان به سوی عبادت و اطاعتش می باشد ”یَهْدی مَنْ یَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ”‌ (یونس/25) یعنی ”(خداوند) هرکه را بخواهد به راه مستقیم هدایت می نماید”‌ به طوری که در قرآن می فرماید: ”وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ”‌ (بقره/168) یعنی ”و از وسوسه های شیطانی پیروی نکنید، به درستی که او برای شما دشمنی آشکار است”‌ و در آیه دوم که می فرماید: اگر فضل و رحمت خداوند بر بندگانش نبود و آنها را هدایت نمی نمود به حقیقت که آنان از شیطان پیروی نموده و مورد غضب الهی واقع می شدند و دوزخ بر آنان واجب می گشت و در حالی که از زیانکاران شده بودند چرا که ”ان الانسان لفی خسر”‌ (عصر/2) یعنی ”به درستی که انسان در خسران و زیان است”‌ پس فضل خداوند به بندگانش همان هدایت به صراط مستقیم است هدایتی که در بهای رحمت و بخشش خداوند را بر روی بندگانش می گشاید که ما نیز در این روز از خداوند می خواهیم که ابواب فضل و رحمتش را بر روی ما بگشاید... برکات مادی شامل جمیع نعمتهایی است که انسان از آنها به عنوان مایحتاج زندگی خود استفاده می نماید مثل (آب، میوه جات، سبزیجات و...) و برکات معنوی شامل نعمتهایی است که انسان از آنها به عنوان راه و وسیله ای برای تقرب به ذات اقدس الهی استفاده می کند مثل (توبه، استغفار، ذکر، دعا و...) که ما نیز از خداوند در این روز می خواهیم که برکاتش را بر سر ما بباراند... برکات الهی و انزل علی فیه برکاتک ”و در این روز بر من برکاتت را نازل فرما”‌
( ) بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ اغسِلْنی فیهِ من الذُّنوبِ وطَهِّرْنی فیهِ من العُیوبِ وامْتَحِنْ قَلْبی فیهِ بِتَقْوَى القُلوبِ یا مُقیلَ عَثَراتِ المُذْنِبین. ترجمه: خدایا بشوى مرا در این ماه از گناه وپاکم نما در آن از عیب ها وآزمایش کن دلم را در آن به پرهیزکارى دلها اى چشم پوش لغزشهاى گناهکاران. اللّهم غسّلنی فیه مِن الذّنوب خدایا در این روز مرا از گناهان پاکیزه گردان. اغسلنی از ماده ی غسل یعنی شستشو می باشد. در این فراز از دعا از خداوند می خواهیم که ما را از کثافت و چرک گناهان شستشو دهد. همانطور که می دانیم، آب پاک کننده است و برای شستشو از نجاسات و چرک و و کثافات از آن استفاده می کنیم. و فرا خور حال نا پاکی که ممکن است در لباس و یا در بدن و یا در چیزهای دیگر باشد، از مقدار آب لازمه و کیفیت آن آب ، آنها را شستشو می دهیم و پاک می کنیم.و نمی شود آب باشد و چیز ناپاک هم باشد و بگذاریم کنار هم و پاکی حاصل شود! باید به خومان زحمت بدهیم و ناپاکی ها را با آب پاک کنیم. و عوامل شستشوی ما از گناهان هم همینگونه است. اینکه ما دعا می کنیم و از خداوند پاکی و شستشوی از گناهان را طلب می کنیم، خودما هم باید به خودمان زحمت انجام اعمال و اسباب آمرزش و پاکی و شستشوی از گناهان را ، بدهیم. و تنها وجود عامل شستشوی انسان از ناپاکی گناهان کهفی نیست؛ و این فراز از دعا ، توفیق طلبی از خداوند است جهت اجرای عمل پاکی توسط عامل شستشو. در فقه مطهّرات و پاک کننده ها چند چیز است. که مهمترین آنها آب می باشد؛ بعضی از پاک کننده های ما از گناه مثل آب هستند و گناهان را کاملاً می شویند و می برند. بعضی از اسباب آمرزش از گناهان مثل ثلثلان شدن هستند، که اصل آن باقی است و آب انگور است ولی با جوشانده شدن همان ماده تبدیل می شود به چیزی دیگر و پاک می شود؛ قرآن مجید آن را با تعبیر یُبدّل الله سیّئاتهم حسنات - ذکر می کند. یا یک مثال دیگر؛ بعضی از عوامل و اسباب آمرزش ما از گناهان، مثل مداد پاک کن عمل می کنند، کاملاً باعث از بین رفتن گناهان می گردند، که در قرآن با تعبیر: یغفر لکم، از آن یاد شده است. و بعضی از اسباب آمرزش ما مثل لاک غلط گیر عمل می کنند و باعث پوشیده شدن معاصی ما می گردند. که در قرآن با تعبیر یُکفّر عنکم من سیّئاتکم ، یاد شده است. و بعضی از اعمال ما باعث تبدیل سیّئات ما به حسنات می گردند؛ که در قرآن با تعبیر، اِنَّ الحسنات یُذهبن السّیّئات شرح دعای امروز ناتمام است .... شرح دعا (1) اللهم اغسلنی فیه من الذنوب ”خدایا در این روز مرا از گناهان پاکیزه گردان”‌ همانطور که در روایات و آیات قرآن کریم آمده است خداوند تمام گناهان بندگان خویش را می بخشد و از آنها در می گذرد ”ان الله یغفرالذنوب جمیعا”‌(1) یعنی ”به درستی که خداوند تمامی گناهان را می آمرزد”‌ ولی خداوند تنها یک گناه را نمی بخشد و آن هم شرک ورزیدن به ذات اقدس اوست ”ان الله لایغفر ان شرک به...”‌(2) یعنی ”به درستی که خداوند کسی را که برای او شریک قایل شود، نمی آمرزد”‌، حال می خواهیم بدانیم که در این دعا منظور از ”اللهم اغسلنی”‌ ”خدایا مرا شستشو ده”‌ چه می باشد؟ برای جواب باید به این نکته اشاره کنیم که آب پاک کننده تمام کثافات و پلیدیهاست به طوری که آب هر کثافت و پلیدی را در هر مکانی که باشد از بین می برد و پاکیزگی و نظافت را بر جای می گذارد به طوری که اثری از آن کثافت نخواهد ماند که آنگاه است که می گوییم مکان مورد نظر ما شستشو شده و پاک گردیده است و دلیل اینکه از خداوند خواستاریم که ”اللهم اغسلنی فیه من الذنوب”‌ ما را از گناهان شستشو داده و پاک گرداند به خاطر این است که دیگر اثری از گناه در جسم و روح ما وجود نداشته باشد تا اینکه کثافات و پلیدیهای گناه مانعی برای رسیدن به قرب الی الله نشوند، پس منظور از غسل همان پاک و طاهر شدن از پلیدیهای گناهان است، که در این روز ما نیز از پروردگار عالمیان خواستاریم که ما را از گناهان پاک و پاکیزه گرداند تا بتوانیم به درجات عالی معنوی دست یابیم... اگر شخصی عیوب خود را اصلاح کند کسانی که از او تبعیت می کنند و از او الگو می گیرند نیز از عمل اصلاح شده و پسندیده او تبعیت می کنند و ثانیا انسانها در صورت مشاهده عیبی در برادر مسلمان و دینی خود می توانند به صورت مخفیانه و نامحسوس آن عیب را به آن شخص گوشزد کنند تا به اصلاح آن بپردازد و باید این را هم در نظر گرفت که خداوند ستارالعیوب است و عیبها را می پوشاند و خداوندی که بر پوشندگی عیبها معروف است هیچگاه نمی خواهد بنده ای عیب بنده دیگری را فاش گرداند پاکسازی عیوب (2) وطهرنی فیه من العیوب ”و مرا در این روز از هر عیب و نقصی پاک ساز”‌
( ) بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ اجْعَلْنی فیهِ محبّاً لأوْلیائِکَ ومُعادیاً لأعْدائِکَ مُسْتَنّاً بِسُنّةِ خاتَمِ انْبیائِکَ یا عاصِمَ قُلوبِ النّبییّن. ترجمه: خدایا قرار بده در این روز دوست دوستانت ودشمن دشمنانت و پیرو راه و روش خاتم پیغمبرانت اى نگهدار دلهاى پیامبران. اللّهم اجعلنی فیه محبّاً لاولیلائک ای خدا! مرا در این روز دوستدار دوستانت قرار بده. اولیای خدا چه ویژگی هایی دارند که از خداوند می خواهیم که ما را دوست دار آنان قرار دهد. اولیای خدا کسانی هستند که نه تنها محب و دوستدار آنان باید باشیم؛ بلکه اطاعت از آنها هم بر ما فرض و واجب است. به صریح قرآن کریم: اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم ویژگی های اولیای خدا 1- در هنگام مصائب به خدا پناه می برند امام علی ع - فی صفة اولیاء الله سبحانه - : و إن صُبَّت علیهم المصائب لَجَؤوا إلی الاستجاره. یعنی: در وصف اولیاء و دوستان خدای سبحان می فرماید: اگر مصیبت ها بر آنها فرو ریز، به تو پناه می برند؛ زیرا می دانند که زمام کارها در دست توست و از قضا و حکم تو سرچشمه می گیرد. 2- در هنگام شبهه با نور یقین راه می پیمایند الامام علی ع : إنّما سُمّیت الشّبهةُ شُبهةً ؛ لاَنّها تُشبهُ الحقّ ؛ فإنّما اولیاء الله فَضیاؤهم فیها الیقین و دلیلهم سَمت الهدی؛ و أمّا أعداء الله فدعاؤهم فیها الضّلال و دلیلهم العمی. یعنی :شبهه به این دلیل شبهه نامیده شده که شبیه حقّ است ؛ امّا اولیای خدا در هنگام شبهه روشنایی راهشان یقین است و راهنمایشان را راست است ؛ ولی دشمنان خدابه هنگام شبهه دعوتشان گمراهی است و راهنمایشان کوری.( نهج البلاغه خطبه 38) در شبهه های سیاسی که واقع می شود اولیای خدا از اعداء خدا تشخیص داده می شوند. 3- سر بلند از امتحانات الهی امام علی ع - فی صفة الانبیاء ع و الاولیاء - : قد اختبرهم الله بالمخمصةِ ، و ابتلاهم بالمَجهدةِ ، و امتحنهم بالمَخاوِفِ. یعنی: خداوند آنان را به گرسنگی آزمود و به انواع سختی گرفتارشان ساخت و به بیم و هراس ها امتحانشان نمود. 4- اعتماد فقط به خدا و بی نیاز از غیر خدا و نیازمند به او در هر امر رسول الله ص: ثلاث خصال من صفة اولیاء الله: الثّقة بالله فی کلّ شیءٍ ، و الغنی به عن کلّ شیءٍ ، و الافتقار إلیه فی کلّ شیءٍ. یعنی: سه خصلت از صفات اولیای خداست: اعتماد کردن به خدا در هر کاری، و بی نیاز شدن به واسطه ی او از هر چیزی، و نیازمندی به او در هر چیزی. 5- شکمشان از حرام خالی است رسول الله فی حدیث المعراج - فی صفة اولیاء الله - : بطونُهم خَفیفةٌ من أکل الحرام. یعنی: شکم هایشان از خوراک حرام خالی است. 6- با ذکر خدا دوستند امام علی ع : مُداومة الذّکر خُلصانُ الاولیاء. یعنی: مداومت بر ذکر خدا، دوست صمیمی اولیاء است. 7- دیدارشان ذکر و یاد خداست رسول الله ص : اولیاء الله الّذین إذا رُؤوا ذُکر الله. یعنی: اولیاء و دوستان خدا کسانی هستند که مشاهده ی آنها یاد آور خدا باشد. فرهنگ دوستی در قرآن و روایات قرآن کریم یاری و همکاری دوستان مومن را در اموری بیان فرموده است؛ و المومنون و المومناتُ بعضُهم اولیلءُ بعض ؛ یامرون بالمعروفِ و ینهونَ عن المنکر و یُقیمون الصّلواةَ و یؤتون الزّکاةَ و یُطیعون اللهَ و رسوله ؛ اولئک سیرحمهم الله. یعنی : مردان و زنان با ایمان، ولیّ(و یار و یاور) یکدیگرنو؛ امر به معروف و نهی از منکر می کنند؛ نماز را بر پا می دارند؛ زکات را می پردازند؛ و خدا و رسولش را اطاعت می کنند؛ بزودی خدا آنان را مورد رحمت خویش قرار می دهد.( توبه/71) امام علی ع: لا یکون الصدیق صدیقاً حتّی یَحفظ اخاه فی ثلاث: فی نکبته و غیبته و وفاته. یعنی: دوست، دوست حقیقی نمی شود مگر اینکه: او را حفظ کند برادر مومنش را در مصیبت و گرفتاری و دفاع کند در نهان و تشییع کند بعد از وفات او. و معادیاً لاعدائک و مرا دشمنِ دشمنانت قرار بده. انسان ممکن است در جایگاه های مختلفی که هست، به فراخور حال اجتماعی و سیاسی و خانوادگی خود، با شخصی و افرادی و یا اجتماعی و یا جامعه ای ، ارتباط داشته باشد. در این ارتباطات باید ملاک او اینگونه باشد که، اگر آنها با خدا دوستند، دوستی کند و اگر دشمنند، دشمنی کن. مثلاً سران کشورهایی مثل عربستان که با صهیونیزم و امریکا اخوت دیرینه دارند باید گفت: یا ایّها الّذین آمنوا لا تتّخذوا عدوّی و عدوکم اَولیاءَ تُلقونَ اِلیهم بالمودّةِ و قد کَفَروا بما جاءکم مِن الحقِّ یُخرجونَ الرّسول و ایّاکم ...
( ) بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ اجْعَلْنی فیهِ محبّاً لأوْلیائِکَ ومُعادیاً لأعْدائِکَ مُسْتَنّاً بِسُنّةِ خاتَمِ انْبیائِکَ یا عاصِمَ قُلوبِ النّبییّن. ترجمه: خدایا قرار بده در این روز دوست دوستانت ودشمن دشمنانت و پیرو راه و روش خاتم پیغمبرانت اى نگهدار دلهاى پیامبران. اللّهم اجعلنی فیه محبّاً لاولیلائک ای خدا! مرا در این روز دوستدار دوستانت قرار بده. اولیای خدا چه ویژگی هایی دارند که از خداوند می خواهیم که ما را دوست دار آنان قرار دهد. اولیای خدا کسانی هستند که نه تنها محب و دوستدار آنان باید باشیم؛ بلکه اطاعت از آنها هم بر ما فرض و واجب است. به صریح قرآن کریم: اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم ویژگی های اولیای خدا 1- در هنگام مصائب به خدا پناه می برند امام علی ع - فی صفة اولیاء الله سبحانه - : و إن صُبَّت علیهم المصائب لَجَؤوا إلی الاستجاره. یعنی: در وصف اولیاء و دوستان خدای سبحان می فرماید: اگر مصیبت ها بر آنها فرو ریز، به تو پناه می برند؛ زیرا می دانند که زمام کارها در دست توست و از قضا و حکم تو سرچشمه می گیرد. 2- در هنگام شبهه با نور یقین راه می پیمایند الامام علی ع : إنّما سُمّیت الشّبهةُ شُبهةً ؛ لاَنّها تُشبهُ الحقّ ؛ فإنّما اولیاء الله فَضیاؤهم فیها الیقین و دلیلهم سَمت الهدی؛ و أمّا أعداء الله فدعاؤهم فیها الضّلال و دلیلهم العمی. یعنی :شبهه به این دلیل شبهه نامیده شده که شبیه حقّ است ؛ امّا اولیای خدا در هنگام شبهه روشنایی راهشان یقین است و راهنمایشان را راست است ؛ ولی دشمنان خدابه هنگام شبهه دعوتشان گمراهی است و راهنمایشان کوری.( نهج البلاغه خطبه 38) در شبهه های سیاسی که واقع می شود اولیای خدا از اعداء خدا تشخیص داده می شوند. 3- سر بلند از امتحانات الهی امام علی ع - فی صفة الانبیاء ع و الاولیاء - : قد اختبرهم الله بالمخمصةِ ، و ابتلاهم بالمَجهدةِ ، و امتحنهم بالمَخاوِفِ. یعنی: خداوند آنان را به گرسنگی آزمود و به انواع سختی گرفتارشان ساخت و به بیم و هراس ها امتحانشان نمود. 4- اعتماد فقط به خدا و بی نیاز از غیر خدا و نیازمند به او در هر امر رسول الله ص: ثلاث خصال من صفة اولیاء الله: الثّقة بالله فی کلّ شیءٍ ، و الغنی به عن کلّ شیءٍ ، و الافتقار إلیه فی کلّ شیءٍ. یعنی: سه خصلت از صفات اولیای خداست: اعتماد کردن به خدا در هر کاری، و بی نیاز شدن به واسطه ی او از هر چیزی، و نیازمندی به او در هر چیزی. 5- شکمشان از حرام خالی است رسول الله فی حدیث المعراج - فی صفة اولیاء الله - : بطونُهم خَفیفةٌ من أکل الحرام. یعنی: شکم هایشان از خوراک حرام خالی است. 6- با ذکر خدا دوستند امام علی ع : مُداومة الذّکر خُلصانُ الاولیاء. یعنی: مداومت بر ذکر خدا، دوست صمیمی اولیاء است. 7- دیدارشان ذکر و یاد خداست رسول الله ص : اولیاء الله الّذین إذا رُؤوا ذُکر الله. یعنی: اولیاء و دوستان خدا کسانی هستند که مشاهده ی آنها یاد آور خدا باشد. فرهنگ دوستی در قرآن و روایات قرآن کریم یاری و همکاری دوستان مومن را در اموری بیان فرموده است؛ و المومنون و المومناتُ بعضُهم اولیلءُ بعض ؛ یامرون بالمعروفِ و ینهونَ عن المنکر و یُقیمون الصّلواةَ و یؤتون الزّکاةَ و یُطیعون اللهَ و رسوله ؛ اولئک سیرحمهم الله. یعنی : مردان و زنان با ایمان، ولیّ(و یار و یاور) یکدیگرنو؛ امر به معروف و نهی از منکر می کنند؛ نماز را بر پا می دارند؛ زکات را می پردازند؛ و خدا و رسولش را اطاعت می کنند؛ بزودی خدا آنان را مورد رحمت خویش قرار می دهد.( توبه/71) امام علی ع: لا یکون الصدیق صدیقاً حتّی یَحفظ اخاه فی ثلاث: فی نکبته و غیبته و وفاته. یعنی: دوست، دوست حقیقی نمی شود مگر اینکه: او را حفظ کند برادر مومنش را در مصیبت و گرفتاری و دفاع کند در نهان و تشییع کند بعد از وفات او. و معادیاً لاعدائک و مرا دشمنِ دشمنانت قرار بده. انسان ممکن است در جایگاه های مختلفی که هست، به فراخور حال اجتماعی و سیاسی و خانوادگی خود، با شخصی و افرادی و یا اجتماعی و یا جامعه ای ، ارتباط داشته باشد. در این ارتباطات باید ملاک او اینگونه باشد که، اگر آنها با خدا دوستند، دوستی کند و اگر دشمنند، دشمنی کن. مثلاً سران کشورهایی مثل عربستان که با صهیونیزم و امریکا اخوت دیرینه دارند باید گفت: یا ایّها الّذین آمنوا لا تتّخذوا عدوّی و عدوکم اَولیاءَ تُلقونَ اِلیهم بالمودّةِ و قد کَفَروا بما جاءکم مِن الحقِّ یُخرجونَ الرّسول و ایّاکم ... یعنی: ای کسانی که ایمان آورده اید! دشمن من و دشمن خود را دوست نگیرید! شما نسبت به آنان ابراز محبّت می کنید، در حالیکه آنها به آنچه از حقّ برای شما آمده کافر شده اند. (ممتحنة/1)
( ) بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ اجْعَل سَعْیی فیهِ مَشْکوراً وذَنْبی فیهِ مَغْفوراً وعَملی فیهِ مَقْبولاً وعَیْبی فیهِ مَسْتوراً یا أسْمَعِ السّامعین. ترجمه: خدایا قرار بده کوشش مرا در این ماه قدردانـى شده وگناه مرا در این ماه آمرزیده وکردارم را در آن مورد قبول وعیب مرا در آن پوشیده اى شنواترین شنوایان. اللهم اجعل سعیی فیه مشکوراً خدایا! در این روز کوششم را در راه طاعتت بپذیر و به من پاداش خیر عنایت کن. در هر مسئله ای ابتدا باید برویم سراغ قرآن؛ در این مورد هم اول به کتاب همه ی کتاب ها، قرآن مراجعه میکنیم. قرآن مجید هم در باره «سعی» و «تشکر خدا از مومن» آیاتی دارد. الف) سعی و کوشش انسان در قرآن 1- هیچ چیز جز سعی انسان مال انسان نیست: و أَن لیسَ للانسان إلاّ ما سعی ؛ و أَنَّ سعیَهُ سوفَ یُری. یعنی: و اینکه برای انسان بهره ای جز سعی و کوشش او نیست ؛ و اینکه تلاش او بزودی دیده می شود.( نجم/39 و 40 ) در ادبیات عرب «ل » نشانه مالکیت حقیقی است. انسان تنها مالکیت اعمال خوب و یا بد خود را دارد. عمل او تا ابد برای انسان باقی می ماند؛ اما چیزهای دیگری که انسان فکر می کند که برای اوست و مالک آنها می باشد ، مانند مال و مقام و فرزند و ... ، همه در دنیا همراه انسان است و تازه در دنیا هم مالک حقیقی انسان نیست، بلکه مالک حقیقی خداست. ما که از خداوند در این روز تلاش مقبول و مشکور می خواهیم خداوند به ما اطمینان می دهد که تلاش ما به زودی دیده خواهد شد. 2- در شروع روز بزرگ همه به فکر سعی و تلاش خود می افتند. فَإذا جاءَتِ الطّامّةُ الکبری ؛ یَومَ یتذکّرُ الانسانُ ما سعی. یعنی: هنگامی که آن حادثه ی بزرگ رخ دهد ؛ در آن روز انسان به یاد کوشش هایش می افتد.(نازعات/34-35) 3- سعی مردم گوناگون است و پاداش و جزای گوناگون هم دارد. إنَّ سعیَکم لشتّی ؛ فأَمّا مَن أَعطی و اتَّقی ... فسنُیسِّره للیُسری... و امّا من بَخِلَ و استغنس ... فسنیسره للعسری. یعنی: که سعی و تلاش شما مختلف است ؛ امّا آنکس که در راه خدا انفاق کند و پرهیزکاری پیش گیرد ... ما او را در مسیر آسانی قرار می دهیم. امّا کسی که بخل ورزد و از این راه بی نیازی طلبد ؛ بزودی او را در مسیر دشواری قرار می دهیم. (لیل/4-10) سعی و تلاش مشکور که در پس آن برخورداری از نعمات و پاداش های دنیوی و اخروی الهی است؛ نیازمند شرایطی است، که یکی از این شرایط، انفاق در راه خدا است و بخل نورزیدن. 4- سعی غیر مشکور و اعمال حبط و نابود شده قل هل نُنبّئُکم بالاخسرینَ اَعمالاً ؛ الّذینَ ضلَّ سعیُهم فی الحیاة الدّنیا و هم یَسَبونَ اَنَّهم یُحسِنونَ صُنعاً ؛ یعنی: بگو: « آیا به شما خبر دهیم که زیانکارترین مردم در کارها ، چه کسانی هستند؟ ؛ آنها که سعی و تلاش هایشان در زندگی دنیا گم و نابود شده؛ با این حال، می پندارند کار نیک انجام داده اند. »(کهف/104-105) گاهی انسان کار خلاف و گناهی انجام می دهد و فکر می کند که کار خوب و مهمی بوده است.به این می گویند جهل مرکب. خداوند هم این گونه افراد را، زیانکارترین مردم نام نهاده که دلیلش هم روشن است؛ کسانی که کار اشتباه و خلاف و گناهی انجام می دهند و می دانند که کارشان خلاف و گناه است، ممکن است که به خود بیایند و برگردند و توبه کنند و جبران ما فات نمایند. اما آنهایی که گناه کارند و در عین حال، گناهشان را عبادت و اعمال بدشان را نیکوکاری می پندارند، نه تنها در صدد جبران نیستند، بلکه با شدّت هرچه تمام تر به کار خود ادامه می دهند. نمونه بارز و آشکار اینگونه افراد «خوارج نهروان» هستند. ب) شکور و قدر دان بودن پروردگار در قرآن تذکر این نکته ضروری است که، اعمالی که خالص و برای خدا باشد و برای تشکر و سپاس و پاداش غیر خدا انجام داده نشود، خداوند می پذیرد و قدردانی می کند و پاداش می دهد. اما اگر برای سپاس و پاداش مردم باشد خداوند هم ، برای گرفتن پاداش و جزا و سپاس به همان مردم واگذار می کند. در سوره مبارکه ی انسان، و در آیات مربوط به انفاق امیر مومنان علی ع و حضرت زهرا س؛ هنگامی که انفاق می کنند می گویند: انّما نُطعمکم لوجه الله لا نُرید منکم جزاءً و لا شکوراً. یعنی: (و می گویند:) ما شما را به خاطر خدا اطعام می کنیم، و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمی خواهیم.( انسان/9) ؛ که به همین خاطر خداوند تقریباً هفده تا از نعمت های بهشتی را برای جزای این کار خالص برای آنها می شمارد. و بعد می فرماید: «کان سعیکم مشکوراً». که نشان دهنده ی این مسئله است که ، صرف عمل اهمیت ندارد بلکه نیت و هدف اعمال از اهمیّت بسیار بیشتری برخوردار است.
( ) بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ فَضْلَ لَیْلَةِ القَدْرِ وصَیّرْ أموری فیهِ من العُسْرِ الى الیُسْرِ واقْبَلْ مَعاذیری وحُطّ عنّی الذّنب والوِزْرِ یا رؤوفاً بِعبادِهِ الصّالِحین. ترجمه: خدایا روزى کن مرا در آن فضیلت شب قدر را وبگردان در آن کارهاى مرا از سختى به آسانى وبپذیر عذرهایم وبریز از من گناه وبارگران را اى مهربان به بندگان شایسته خویش. اللّهم ارزقنی فیه فضل لیلة القدر خدایا! روزی کن مرا در آن فضیلت شب قدر را در این که حکمت مخفی بودن شب قدر چیست؛ دلایلی وجود دارد. البتّه به این یقین داریم که ، شب قدر به یقین یک شب است و این که در ماه مبارک رمضان قرار دارد؛ چرا که خداوند در قرآن می فرماید: «شهر رمضان الّذی اُنزل فیه القرآن. یعنی: ماه رمضان، ماهی که قرآن، در آن نازل شد.» و در سوره مبارکه قدر هم می فرماید: «انّا انزلناه فی لیلة القدر. یعنی: ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم.» ؛ پس شب قدر به یقین در ماه رمضان هست. این که می گویند شخصی برای درک شب قدر، تمام یک سال را شب زنده داری کرده است، یا این نقل درست نیست و یا آن شخص یا عالم، شب زنده داری کرده ولی نه برای درک شب قدر، این کار با آیاتی چند از قرآن مردود است. البتّه برای رسیدن به خدا راه به تعداد انسان ها وجود دارد و شاید او به دلایلی یقینی این اعمال را برگزیده بوده است و این کار برای شخص او درست بوده باشد. و الله العالم. حکمت پنهانی شب قدر ای خواجه چه گویی ز شب قدر نشانی هر شب شب قدر است، اگر قدر بدانی هر چه که مخفی بماند بر ارزش آن افزوده خواهد شد. هر راز که اندر دل دانا باشد باید که نهفته تر ز عنقا باشد کاندر صدف از نهفتگی گردد در آن قطره که راز دل دریا باشد در روایتی امیر مؤمنان حضرت علی ع می فرماید: «إنَّ الله تبارک و تعالی أَخفی أَربعةٌ فی اربعة: أَخفی رضاه فی طاعته، فلا تستصغرنَّ شیئاً من طاعته فرُبَما وافَق رضاهُ و انت لا تعلم ؛ و أَخفی سَخَطَه فی معصیته، فلا تستصغرنَّ شیئاً من معصیته، فربما وافقَ سخطه معصیته و انت لا تعلم ؛ و أخفی اجابته فی دعوته، فلا تستصغرنَّ شیئاً من دعائه فربما وافق إجابته و انت لا تعلم ؛ و أخفی ولیَّه فی عباده، فلا تستصغرنَّ عبداً من عبید الله، فربما یکونُ ولیّه و أَنت لا تعلم. یعنی: خدای تبارک و تعالی چها چیز را در چهار چیز پنهان کرد: رضای و خشنودی خود را در پیروی اش پنهان کرد، مبادا طاعتی را کوچک شماری، چه بسا رضای خدا در همان باشد و تو ندانی ؛ خشم خویش را در نافرمانی اش پنهان ساخته، مبادا گناهی را کوچک شماری، چه بسا خشم خدا در همان باشد و تو ندانی ؛ اجابتش را در دعاها پنهان ساخته، مباد دعای را کوچک شماری، چه بسا اجابت را در آن دعا قرار داده باشد و تو ندانی ؛ دوست و ولیّ خویش را در میان بندگانش پنهان ساخته، مبادا بنده اس از بندگان خدا را کوچک شماری، چه بسا همان دوست و یکی از اولیای خدا باشد و تو ندانی.» شب قد مخفی است در چند شب از یک ماه سال، همان طور که «صلوة الوسطی» در بین نمازهای یومیه و «اسم اعظم» را میان اسماء الله و وقت قیام ساعت و هنگام قیام امام زمان عج و وقت مرگ را مشخص نفرموده است. و همچنین آن چهار چیزی که امیر مومنان در آن حدیث فرمودند. استاد علی جهرمی در کتاب «حول لیلة القدر» وجوهی برای اختفای این شب ذکر کرده اند، که از آن جمله است: «اگر این شب معلوم بود، حرمت و عظمت در خور شأن را در نظر مردم نداشت. » به قول سعدی: شب ها اگر همه قدر بودی شب قدر، بی قدر بودی در کشکول شیخ بهائی می خوانیم: « در مشهد رضوی، در ماه ذی القعده، سال 1007 این اشعار را گفتم: تو ز دیو نفس اگر جویی امان رو نهان شو، چون پری از مردمان چون شب قدر از همه مستور شد لاجرم از پای تا سر، نور شد اسم اعظم چون کسی نشناسدش سروری بر کلّ اسماء بایدش گنج خواهی، کنج عزلت کن مقام واستتر واستخف، عن کلّ الانام تا تو نیز از خلق پنهانی همی لیلة القدری و اسم اعظمی» و شاید هم به منظور تعظیم و بزرگداشت آن، مخفی است شب قدر، تا بندگان گناه کار با گناه حرمت آن را نشکنند.(شب قدر/ ناصر بافری بیدهندی) لازم به ذکر است که: مسلّماً پیامبر و ائمّه طاهرین زمان شب قدر را می دانسته اند، لذا هنگامی که از امام ع سؤال می شود که آیا شما می دانید چه شبی، شب قدر است؟ می فرمودند: چگونه نمی دانیم، در حالی که ملائکه در آن شب ما را طواف می کنند. خلاصه اگر دلیل این اختفاء را هم بخواهیم بدانیم، مثل رازی هست که گفته شده است، که دیگر راز نیست. چه هر گوشه، تیر دعا افکنی امید است نا گه که صیدی زنی خلاصه امروز از خدا می خواهیم که فضیلت شب قدر را در امروز روزی ما گرداند. انشاء الله
( ) بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ وفّر حظّی فیهِ من النّوافِلِ واکْرِمْنی فیهِ بإحْضارِ المَسائِلِ وقَرّبِ فیهِ وسیلتی الیکَ من بینِ الوسائل یا من لا یَشْغَلُهُ الحاحُ المُلِحّین . ترجمه: خدایا زیاد کن بهره مرا در آن از اقدام به مستحبات وگرامى دار در آن به حاضر کردن ویا داشتن مسائل ونزدیک گردان در آن وسیله ام به سویت از میـان وسیله ها اى آنکه سرگرمش نکند اصرار وسماجت اصرار کنندگان. اللّهم وفّر حظّی فیه من النّوافل خدایا! در این روز بهره ام را از نافله ها فراوان فرما. نوافل یعنی اعمال عبادی ولی اختیاری و انجام اعمال مستحبّی. نوافل و مستحبّات چون اختیاری هستند و واجب و فریضه و اجباری نیستند، اجر و پاداش برتری نسبت به فرائض دارند. در مورد حقیقت عبادت امام رضا ع می فرماید:« لیست العبادةُ کثرة الصّیام و الصّلوة و انّما العبادة التّفکّر فی امر الله و فی قدرته. یعنی: حقیقت عبادت این نیست که انسان زیاد روزه بگیرد و یا زیاد نماز بخواند؛ بلکه حقیقت عبادت تفکر و تدبر در امر خدا و در قدرت پروردگار است.» امام جواد ع می فرماید:« القصد الی الله تعای بالقلوب ابلغ من اتعاب الجوارح بالاعمال. یعنی: با دل ها به سوی خداوند متعال آهنگ نمودن، رساتر از به زحمت انداختن اعضاء با اعمال است.» یعنی هماره به یاد و ذکر خدا بودن انسان را زودتر به مقصد می رساند تا اینکه خودمان را با اعمالی مثل روزه و نماز مستحبّی به زحمت بیندازیم. اصلاً ارزش عبادات دیگری مثل نماز و روزه هم بستگی به این دارد که چقدر دل های ما در آن لحظه با خداست و حضور قلب باید داشته باشیم تا آن عبادت ما مورد پذیرش الهی قرار بگیرد. البته نماز و روزه و دیگر عبادات جوارحی جای خودشان را دارند و هیچ چیز نمی تواند جای نماز و روزه را بگیرد. خداوند نافله ی شب را بر پیامبر با این آیه واجب کرد: «و مِن اللّیل فَتهجَّد به نافلةً لک عسی اَن یَبعثک ربُّک مقاماً محموداً. یعنی: و پاسی از شب را - از خواب برخیز و - قرآن و نماز بخوان این یک وظیفه ی اضافی برای توست امید است پروردگارت تو را به مقامی در خور ستایش برانگیزد.»(إسراء/79) در میان اعمال مستحبّی قرائت و تلاوت قرآن جایگاهی ویژه دارد. مخصوصاً در ماه مبارک رمضان. نه تنها در ماه رمضان بلکه در ایام دیگر سال هم تلاوت قرآن اجر و پاداش فراوانی دارد و اءمّه ع برای قرائت هر سوره اجوری را بر شمرده اند. حتّی نگاه کردن به آیات الهی در قرآن هم بی پاداش نمی ماند. با این که قرآن برنامه زندگی ما است و باید خوانده بشود ، تا بتوان بعد از آن ، به دستورات آن عمل کرد؛ امّا نگاه کردن این شیوه نامه ی زندگی هم اجر دارد، خود حکمتی دارد. و آن هم این که ، قرآن کشش زیادی دارد مثل آهن ربا، و کسی که به آیات قرآن نگاه کند دوست دارد که بخواند و کسی که می خواند نمی خواهد به همین آسانی دست از خواندن بکشد. و تا اینها مقدّمه ای بشوند بر جاری کردن فرامین الهی قرآن در زندگی. شما هر چقدر بروشوری که داخل جعبه وسایل خریداری شده را نگاه کنید هیچ فایده ای برای شما ندارد، نمی تواند شیوه ی استفاده کردن آن وسیله را با نگاه کردن به آن فهمید، مخصوصاً اگر با زبان فارسی نباشد. حالا قرآن که زبان عربی است و بروشور ما از کارخانه ی خداست؛ حتّی اگر هر زبانی که داشته باشی، صرف نگاه به آن اجر دارد. در حدیثی که قبلاً ذکر شده امام جعفر صادق ع می فرماید که درجات بهشت به اندازه تعداد آیات قرآن است و روز قیامت به قاری قرآن گفته می شود که: اِقرا وارقَ. بخوان و بالا برو و هر آیه ای که قرای قرآن می خواند یک درجه بالاتر می رود. و اعمال مستحبی زیادی در قرآن و مفاتیح الجنان و روایات بیان شده اند. و اَکرمنی فیه باِحضار المسائل و مرا با اجابت خواسته هایم گرامی بدار. همه ی خواسته ها و خواهش ها برای تقرّب به خداوند است. می خواهیم عبد صالح او باشیم. از خدا می خواهیم که در این راه رهنمون ما باشد و به ما با برآورده کردن حوائج و خواسته های ما، به ما عزّت ببخشد تا بدانیم نزد او احترام و مقام داریم. و ما را گرامی می دارد. اگر عمل ما صالح باشد خداوند اجابت میکند: «فاستجاب لهم اَنّی لا اُضیع عمل عامل من ذکرٍ او انثی. خداوند درخواست آنها را پذیرفت - و فرمود: - من عمل هیچ عمل کننده ای از شمارا زن باشد یا مرد ضایع نخواهم کرد.»(آل عمران/195) در روایات وارد شده که شخص دعا کننده به یکی از این نتایج میرسد: یا در همین دنیا اجابت می شود و خواسته اش برآورده می شود و یا ذخیره ی آخرت او قرار می گیرد و یا بلایی که در کمین او بوده را برمی گرداند و دفع می کند. و قرّب فیه وسیلتی الیک من بین الوسائل و وسیله ی مرا از میان وسایل به پیشگاهت نزدیک گردان.
( ) بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ غَشّنی بالرّحْمَةِ وارْزُقْنی فیهِ التّوفیقِ والعِصْمَةِ وطَهّرْ قلْبی من غَیاهِبِ التُّهْمَةِ یا رحیماً بِعبادِهِ المؤمِنین. ترجمه: خدایا بپوشان در آن با مهر ورحمت وروزى کن مرا در آن توفیق وخوددارى وپاک کن دلم را از تیرگیها وگرفتگى هاى تهمت اى مهربان به بندگان با ایمان خود. اللّهم غشّنی فیه بالرّحمة خدایا! در این روز مرا به رحمت خود بپوشان در باره ی رحمت الهی و مسائل پیرامون آن رجوع بفرمایید به شرح دعای روز نهم ماه رمضان در همین وبلاگ. ما امروز از خداوند می خواهیم که رحمت خود را شامل حال ما گرداند و ما را با آن بپوشاند و سراسر وجود مان را به رحمت الهی بپوشاند. چرا که اگر خداوند اراده کند که نعمتی از رحمت خود نسیب کسی بکند؛ هیچ کس نمی تواند جلوی آن را بگیرد. و اگر هم خواسته باشد از کسی رحمتش را دریغ کند و برخوردارش نکند، همه ی عالم نمی توانند آن را به او برسانند. « ما یفتح اللهُ للنّاس مِن رحمةٍ فلا ممسک لها ، و ما یُمسک فلا مُرسل مِن بعده ؛ و هو العزیز الحکیم. یعنی: هر رحمتی را خدا به روی مردم بگشاید، کسی نمی تواند جلو آن را بگیرد؛ و هر چه را امساک کند، کسی غیر از او قادر به فرستادن آن نیست؛ و او عزیز و حکیم است.»(فاطر/2) از طرفی هم تا ما خودمان را لایق و شایسته ی رحمت الهی نکنیم، رحمتش را شامل حال ما نمی کند. پس نزول رحمت الهی بر فردی و یا خانواده ای و یا جامعه ای، یک امر دو سویه است. در باره ی حقیقت رحمت در شرح دعای روز نهم گذشت، اما برای اینکه ما شامل رحمت الهی بشویم، شرایطی دارد. خداوند در قرآن می فرماید که مجازاتش را برای هر کس که بخواهد می رساند ولی می فرماید که رحمتش همه چیز را فرا گرفته و عمومیت دارد. که این رحمت عام است. و شرایطی و وظایفی برای مرحومین بیان می کند: « و اکتب لنا فی هذه الدّنیا حسنةً و فی الاخرةِ انّا هدنا الیک ؛ قال عذابی اُصیبُ به مَن اَشاءُ ، و رحمتی وسعت کلَّ شیءٍ ؛ فساکتبها للّذین یَتّقونَ و یُؤتونَ الزّکاةَ هم بآیاتنا یؤمنون. یعنی: (موسی گفت:) «و برای ما، در این دنیا و سرای دیگر، نیکی مقرّر فرما؛ چه اینکه ما به سوی تو بازگشت کرده ایم.» (خداوند در برابر این تقاضا، به موسی ) گفت: « مجازاتم را به هر کس می خواهم می رسانم؛ و رحمتم همه چیز را فرا گرفته؛ و آن را برای آنها که تقوا پیشه کنند، و زکات را بپردازند، و آنها که به آیات ما ایمان می آورند، مقرّر خواهم داشت.»(اعراف/156) این رحمت فراگیر پروردگار ممکن است اشاره به نعمت ها و برکات دنیوی باشد که همگان را در بر گرفته و نیکو کار و گنهکار از آن بهرمند هستند. نیز می تواند اشاره به همه ی رحمت های مادّی و معنوی باشد؛ به این معنی که درهای رحمت الهی به روی همگان گشوده است و این خود مردمند که باید تصمیم بگیرند و از این در وارد شوند، و اگر کسی شرایط ورود در آن را فراهم نکند ، دلیل بر تقصیر خود اوست؛ نه محدود بودن رحمت خدا.(المیزان/ج8/ص279) و در آخر آیه هم چند شرط برای ورود به رحمت الهی بیان می فرماید. امام کاظم ع می فرماید: «اِنَّ اهل الارض لَمرحومونَ ما تَحابّوا و اَدّوا الامانةَ و عمِلوا بالحقّ. یعنی: همانا اهل زمین تا زمانی که با یکدیگر محبّت می ورزند، ادای امانت می کنند و به حق عمل می نمایند، مورد رحمت الهی قرار می گیرند.» یعنی فقط نماز و روزه و عبادات فردی نیست که باعث بارش رحمت الهی می گردد، بلکه در جامعه و اجتماع هم باید اخلاق جاری باشد، تا خداوند رحمتش را شامل حال آن جمع کند. جامعه ای که در آن بی اخلاقی و دورویی و دروغ و تهمت و خیانت به امانات و حبّ قدرت و ... باشد خدا هم روی خود را از آن جامعه بر می گرداند و رحمت را از آنها دریغ می کند. امانت معنای عامی دارد، اگر یک چیزی را به امانت گرفتن و سالم تحویل دادن، مصداق امانت داری هست؛ شرکت صحیح در انتخابات گوناگون کشور اسلامی و انتخاب درست و صحیح هم یکی دیگر از مصادیق ادای امانت است. چرا که اَدّوا الامانات الی اهلها ، امانات را به اهلش ادا کنید. امیر مومنان علی ع می فرماید: « ببَذل الرحمةِ تُستَنزلُ الرّحمةُ. یعنی: با مهربانی به دیگران است که رحمت خدا فرو می آید.» در جای دیگر می فرماید: «بذکر الله تُستنزلُ الرّحمة. یعنی: با یاد خداوند رحمت او فرود می آید.» رسول الله ص می فرماید: « تَعَرَّضوا لرحمة الله بما اَمرکُم به من طاعته. یعنی: با فرمان بردن از رحمت خداوند، خود را در معرض رحمت خدا قرار دهید.»
( ) بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ اجْعَلْ صیامی فیهِ بالشّکْرِ والقَبولِ علی ما تَرْضاهُ ویَرْضاهُ الرّسولُ مُحْکَمَةً فُروعُهُ بالأصُولِ بحقّ سَیّدِنا محمّدٍ وآلهِ الطّاهِرین والحمدُ للهِ ربّ العالمین. خدایا قرار بده روزه مرا در این ماه مورد قدردانی و قبول بر طبق خشنودی تو و پسند رسول تو باشد و استوار اشد فرعش بر اصل به حق مولای ما حضرت محمد(ص)و خاندان پاکش و ستایش خاص پروردگار جهانیان است. شرح دعای روز سی‌ام ماه مبارک رمضان خدایا قرار بده روزه مرا در این ماه مورد قدردانی و قبول بر طبق خوشنودی تو و پسند رسول تو باشد و استوار باشد فرعش بر اصل به حق آقای ما محمد و خاندان پاکش و ستایش خاص پروردگار جهانیان است. شکر و سپاس الهی نسبت به عبادت بنده، همان مهر قبول اوست او آن هنگام طاعت را قبول می‌کند که «خداپسند» باشد الگو گیری از سنت‌های او اطاعت و رضایت خدا را به همراه دارد ارزش هر طاعت به مقبولیت آن است. تا نماز ما قبول نشود ارتقا نمی‌یابد و بالا نمی‌رود تا روزه ما پذیرفته نشود اثرگذار نیست و ارجی و اوجی ندارد قبول اعمال به نیت و اخلاص و تقید و عبودیت در برابر خداست. سی روز روزه گرفتیم و نماز به پا داشتیم امروز از او می‌خواهیم روزه‌مان را مقرون به شکر و قبول قرار بده و آن گونه که تو و رسولت از آن راضی باشند. آری، خداوند روزه‌ای را ارزش می‌نهد و می‌پذیرد که آمیزه‌ای از پرهیز و ایمان باشد. در این حال شکر و سپاس الهی نسبت به عبادت بنده، همان مهر قبول اوست او آن هنگام طاعت را قبول می‌کند که «خداپسند» باشد الگو گیری از سنت‌های او اطاعت و رضایت خدا را به همراه دارد. طاعت و عبادتی که آلوده گناه باشد ارزشی ندارد دهانی که به روزه بسته شده اما به غیبت و تهمت همواره گشوده است، مهر روزه را هم شکسته! شنیده‌ایم زنی زبان به غیبت گشود در حالی که روزه بود، پیامبر فرمود: برو بخور! دیگر روزه نیستی! از خدا می‌طلبیم دل و زبانمان را از گناه دور بدارد و روزه ما را مقبول و مورد رضایت خود پیامبر و اهل‌بیتش قرار دهد. و مهر «شکر» و «قبول» آن‌ها را بر آن ثبت کند. رضایت و خشنودی خدا در چیست و چگونه خداوند از انسان راضی می‌شود؟ ساعت عبادت و دعا رضایت و خشنودی خدا امری نسبی است، به این معنا که خداوند مجموعه قوانینی را برای تکامل و پیشرفت بشریت و سعادت و خوشبختی آنان فرستاده است، آن قوانین تشریعی که به صورت وحی و کتاب آسمانی و تفسیر و تفصیل آن توسط اولیای الهی و معصوم در اختیار انسان قرار گرفته، مجموعه‌ای از بایدها و نبایدها را تشکیل می‌دهد، انسان کامل کسی است که با اطاعت کلیه قوانین الهی، رضایت و خشنودی خدا را کسب کرده باشد، از سویی می دانیم همه انسان‌ها از لحاظ معرفت و شناخت، ایمان و معنویت، اطاعت و تسلیم پذیری عملی فرمان الهی یکسان نیستند، خداوند از چهارده معصوم(ع) راضی و خشنود است، چنان که از سلمان و ابوذر و مقداد نیز رازی و خضوعند است. اما میزان و نسبت رضایت مندی خداوند به میزان عمل آنان از لحاظ کمیت و کیفیت و اخلاص و معرفت آنان بستگی دارد. از سویی میدانیم برخی اعمال از ویژگی‌های برتر و ممتازی برخوردارند، به گونه‌ای که می‌توان آن‌ها را به عنوان اصول و زیر کارهای جلب رضایت و خشنودی خداوند دانست. باید به قرآن که زبان خداوند است، مراجعه نمود و از زبان او کشف کرد که انجام چه کارهایی موجب جلب رضایت حضرتش می گردد. رضایت و خشنودی خدا در بیش از سی آیه بیان شده است. به برخی از آیات که تقریباً در بر دارنده محتوای بقیه آیات و بیان کننده همه ویژگی‌هایی است که رضایت خداوند را جلب می‌کند اشاره می‌شود. قرآن در مورد حضرت اسماعیل(ع) می‌فرماید: اسماعیل همواره مورد رضایت و خشنودی پروردگارش بود، چه این که او خوش قول و صادق الوعد بوده و پیوسته خانواده‌اش را به نماز و زکات توصیه می‌نمود رضوان و رضایت خدا شامل کسانی می‌گردد که: 1 - ایمان به خدا و قیامت داشته باشند. 2 - خانه و وطن خویش را برای حفظ دینشان رها کنند و هجرت نمایند. 3 - با مال جان خویش در راه خدا جهاد نمایند. 4 - پیوسته پیرو ولایت و رهبری باشند. 5- رضایت خدا را در صدق و راستی (گفتار و عمل) باید جست و جو کرد. عملی که موجب رضایت خداوند از حضرت اسماعیل(ع) شد قرآن در مورد حضرت اسماعیل(ع) می‌فرماید: اسماعیل همواره مورد رضایت و خشنودی پروردگارش بود، چه این که او خوش قول و صادق الوعد بوده و پیوسته خانواده‌اش را به نماز و زکات توصیه می‌نمود. محبت به پدران و فرزندان و اقوام، بسیار خوب است و نشانه زنده بودن عواطف انسانی است، اما هنگامی که این محبت رو در روی محبت خدا قرار می‌گیرد، ارزش خود را از دست می‌دهد
1. 2. 3. 4. 5. 6. 7. 8. 9. 10. 11. 12. 13. 14. 15. 16. 17. 18. 19. 20. 21. 22. 23. 24. 25. 26. 27. 28. 29. 30.. (شرح دعاهای روز) 1. ، 2. ، 3. ، 4. ، 5. ، 6. ، 7. ، 8. ، 9. ، 10. ، 11. ، 12. ، 13. ، 14. ، 15. ، 16. ، 17. ، 18. ، 19. ، 20. ، 21. ، 22. ، 23. ، 24. ، 25. ، 26. ، 27. ، 28. ، 29. ، 30. ، •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•  JOIN🔜 💥 @membariha