eitaa logo
مروج توحید
6.5هزار دنبال‌کننده
922 عکس
392 ویدیو
12 فایل
نشر سلسله جلسات سخنرانی علامه حمیدرضا مروجی سبزواری کانال تلگرام 👇 t.me/moravej_tohid کانال آپارات https://www.aparat.com/moravej_tohid_archive دانلود و نصب اپلیکیشن مروج توحید www.moravejtohid.com/app
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 جلسه پنجاه و ششم در محضر هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع، مورد رضایت ایشان نمی باشد. 🆔 @moravej_tohid
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
در محضر سالها بردند مردم انتظار تا یکی را یار باشد از هزار 🆔 @moravej_tohid برگرفته از جلسه نوزدهم تفسیر منطق الطیر
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
... اینکه میفرماید که " وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَة " ، برای رسیدن به خدا وسیله ... وسیله ائمه اطهار هستند ، منتها ائمه اطهار یک مرتبه تعینی دارند و یک مرتبه لاتعینی دارند . مردم در مرتبه تعینی اینها متوقف هستند ، یعنی امام رضا ، امام حسین ، حضرت عباس و ... اینها را اولاً غیر خدا میدانند و ثانیاً به اینها به نحو درستش ... ... سلوک الی الله ۲ طریق هست ، یکی از طریق اهل بیت حرکت میدهند و یکی هم از طریق توحید ، طریق اهل بیتش همین هست که ... مثلاً میرود در حرم امام رضا ( از صبح تا ظهر ، از ظهر تا شب ) ، آنجا دعا بخواند ، توسل بکند ، گریه بکند ... " حالات خیلی خوبی دارند " و ... این خوب هست و خیلی هم آسان هست ( راحت هست ) ، حتی در خود تشیع ، فقهای ما بیشتر ، فقهای ما خدمت های بسیار بزرگی کرده اند ( جای بحث نیست ) ... خیلی کوشش ها کرده اند که تشیع را حفظش بکنند ، اما یک چیزی که هست ، اینها توحید را به معنای " وحدت وجود ، وحدت موجود " قبول ندارند ، بیشتر بر مبنای کثرت وجود معتقد هستند ، لذا توحید ، یک توحید درستی نیست ... خود علم فقه ... برگرفته از جلسه ۶۴ منازل_السائرین @moravej_tohid
۲ طریق سلوک الی الله ☆١ حب اهل بیت ☆٢ معرفت توحید ... خود علم فقه هم یک علمی هست که به اصطلاح خودشان که میگویند مدرکش یا آیات هست و یا روایات هست ، آیات را میگویند " ظنی الدلالة " هست و روایات را میگویند " ظنی الصدور " هست ، یعنی قطع نداریم ... بنابراین احکامی را که مجتهد استنباط میکند ظنی هست ، یعنی اگر بگویی که مثلاً شما به این فتوا داده ای ( این حلال و این حرام هست ) ، یقین همین هست ؟ نمیگوید یقین دارم ، میگوید آنچکه از آیات و روایات به دست آمده است این هست " حد ظن " هست ، یعنی ۷۰_۸۰ درصد . اینست که علم توحیدشان یقینی نیست ، علم فقه هم آنطور که بگویی یقین آور باشد ، نیست . لذا فقهای ما از راه معرفت به جایی نمیرسند ، اینها از راه حب اهل بیت میرسند ، یعنی اینها هر مقامی که در قیامت پیدا بکنند از راه حب اهل بیت هست ، چون واقعاً فقهای شیعه یک حب عجیبی نسبت به اهل بیت دارند . خودمان هم قم بودیم میدیدم که چه عشق شدیدی بزرگواران داشتند ، مثلاً مرحوم آقای شیخ جواد آقا تبریزی ، فقیه خیلی بزرگی بود ، وقتی که میرفت بر روی منبر ، میدیدی ۱۵۰۰ نفر پای درسش بودند ، اندازه دریایی بود که متلاطم میشد ( چیز عجیبی بود ) ، ایشان یک عشق شدیدی نسبت به حضرت فاطمه زهرا " سلام الله علیها " داشتند ، وقتی که ... همینطور که دسته های عزا بیرون میامدند ، مثل اینکه ناخود آگاه ( مثل اینکه حواسش نبود ) ، پای برهنه و سر برهنه میامد ... میخواهم بگویم اینها بیشتر از اینطرف حرکت میکنند ، با حب اهل بیت حرکت میکنند . در عرفان هم خیلی ها هستند که اینطور هستند ، یعنی از راه حب اهل بیت حرکت میکنند ، اینست که متوسل میشوند ، زیاد عزاداری و توسلات ، روضه و ... از این راه حرکت میکنند ، این راه ، راه خوبی هست ، خطرش هم کم هست . ۶_۷ سال پیش ، جلسه ای داشتیم و یکی از رفقا از قم آمده بودند ( ایشان هم در همین وادی عرفان و سلوک هستند ) ... همان روز جلسه با خانوم ها داشتیم و به ایشان گفتم برویم امروز شما صحبت کن ، رفتیم و ... ایشان بیشتر طریقش همین هست ( از راه اهل بیت حرکت میکند ) ، ایشان یکساعتی صحبت کرد و بعد اینها میگفتند که این حرفها با حرفهای تو از زمین تا آسمان فرق میکند . حرفهای ما نه اینکه بر مبنای معرفت هست ، چون یک راه دیگر سلوک از راه توحید حرکت میدهند ، یعنی معرفت توحید ( این راه خیلی سخت هست ، خیلی مشکل هست ) ، کسانی هم که به آخر میرسند کم هستند ، ضایعاتش هم زیاد هست ، هر کسی نمی تواند تا آخر این راه را ... این راه سنگینی هست ، راه معرفت توحید راه سنگینی هست ، از این راه انسان بخواهد به جایی برسد ، به توحید برسد ، عرض کردم هر کسی هم کشش را ندارد و لذا کسانی هم که وارد این راه میشوند ، حداقل هم اگر از راه بیرون میروند ، با راحتی بیرون بروند ( بگویند خداحافظ رفتیم ) حداقل اینطور باشد خوب هست ، ولی میبینی این غذا مزاج های خیلی ها را چنان به هم میزند که برمیگردانند ، یعنی ، گفت : ما زعطر وحی کژ گشتیم و گم ..‌. مولوی همان داستان دباغ را برای همین آورد ، که آن دباغ اینقدر که با بو های گند آشنا بود ، وقتیکه رفت به بازار عطر فروش ها افتاد ، چرا افتاد ؟ به خاطر اینکه نمی توانست ، عادت نداشت . معرفت توحید یک چیزی هست که اگر به مشام خیلی از مسلمان ها ، شیعه های دو آتشه هم بخورد ، مزاج اینها را میشوراند . خیلی ها بیرون میروند و وقتی هم که بیرون میروند با چه ... اینها بنده های خدا گناهی ندارند ، مزاج شُل دارند و معرفت توحید هم یک غذای خیلی سنگین ، خیلی سنگین . فرض کنید که به یک بچه ای که ۴_۵ ساله هست ، مریض هم هست ، یک آبگوشت یا کله پاچه غلیظ هم به او بدهی ، چکارش میکند ؟ اینست که معمولاً کسانی که از راه معرفت توحیدی حرکت میکنند ( این راه خیلی سخت هست ، خیلی مشکل هست ، به آخر رسیدنش هم معلوم نیست ) ... اما آن راه اهل بیت خیر . لذا آن بنده خدا که آمد به آن جلسه و صحبت کرد ، میگفتند در جلسات دیگر احساس میکنیم یک بار خیلی سنگین روی ... اما او خیلی راحت ، خیلی سبک ، خیلی برای انسان لذت دارد . واقعاً هم همینطور هست ، یعنی آنهایی که از طریق اهل بیت حرکت میدهند خیلی راه آسانتر و ساده تر هست و ... اما نتیجه آنطور که از راه ... مگر اینکه اهل بیت وسیله بشوند برای رسیدن به معرفت توحید ، لذا خوابی که این بنده خدا دیده بود که از حرم راهی هست به سوی بیابان ، این همین هست ... که یعنی اهل بیت یک دری باشند به سوی وجود مطلق ( این خوب هست ) ، اما ماندن در حرم خوب نیست ، یعنی اگر بنده خدا خواب میدید که در حرم مانده است ، این خوب نیست " تعینات هست " ، اینها وسیله هستند ، نه مقصد . درست هست اینها را غیر خدا نمی دانیم ، اینها ظهورات تام خدا هستند ، یعنی همانطور که خدمتتان عرض کرده ام ، وقتی که الله با همه صفاتش ظهور میکند میشود علی بن ... @moravej_tohid ادامه مطلب👇
ادامه مطلب☝️ ... درست هست که اینها را غیر خدا نمی دانیم ، اینها ظهورات تام خدا هستند ، یعنی همانطور که خدمتتان عرض کرده ام ، وقتی الله با همه صفاتش ظهور میکند میشود علی بن ابی طالب ، میشود ... همان الله میشود علی بن ابی طالب ، همان الله میشود حسن بن علی ، میشود امام عسگری ، میشود امام زمان . اینها چیزی جز الله نیستند ، اما چیزی که هست خود اینها درست هست که ظاهرشان ظهور الله هست ، اما باطنشان " هُوَ " هست ، لذا حرم را که در نظر میگیرید ، باطن حرم بیابان هست ، باید کسی که به حرم حضرت امام رضا میرود ، باید در آنجا یک دری پیدا بکند به سوی بیابان ، یعنی یک دری پیدا بکند به سوی عالَم مطلق ، عالَم بی قیدی ، یعنی به سوی باطن اهل بیت . اینکه عرض میکنم خیلی ها از طریق اهل بیت حرکت میکنند ، اینها همان در مرتبه ظاهر میمانند ، در همان مرتبه ظاهر از صبح میرود و مینشیند در حرم امام رضا نماز میخواند ، توسل میکند ، در ایام محرم و صفر روضه میرود ، اینها در بُعد الوهی و ربوبی ائمه توقف کرده اند ، یعنی در آن بُعدی که ائمه ما ظهور صفات خدا هستند ، ظهور اسماء خدا هستند ، اینها در همین مرتبه توقف کرده اند ، این در خواب به صورت حَرَم ظهور میکند ، حرم است دیگر ، در دارد ، دیوار دارد ، سقف دارد ، اتاق دارد ، رواق دارد ، اینها همه تعینات هستند ، اما یک دری هست که به سوی بیابان حرکت میکند ، آن بُعد هویت ائمه هست ، که شما ریشه وجود ائمه را باید در مقام اَحدیت پیدا بکنید و لذا در تشهد میخوانیم که پیغمبر اکرم " عبد هُو " ، نه عبدالله " عبد هُو " ، این عبد الله نیست ، عبد هُو هست ، ریشه وجودی در آنجاست . اینست که ما نمی توانیم به توحید خالص که خود وجود مطلق هست دست پیدا بکنیم ، اگر هم هست باید از طریق ائمه وارد بشویم ، منتها در بُعد اطلاقی ائمه باید وارد بشویم ، این بُعد ظاهرشان را وسیله قرار بدهیم برای رسیدن به بُعد باطنی شان ، بعضی ها اینطوری سالک را حرکت میدهند ، که میخواهد از ظاهر وجود ائمه به باطن ... نه اینکه در ظاهر نگه دارد . لذا اگر روضه ای هست ، اگر میروی سینه زنی میکنی ، اگر میروی عزا داری میکنی ، باید اینها را وسیله قرار بدهی برای رسیدن . لذا هر وقت توسلی به آنها میکنی همین را بخواهید ، بگویید باطنتان را بر ما آشکار بکنید ، باطنتان را به ما نشان بدهید ، ما را به آن بُعد باطنی تان برسانید ، که باطن آنها مقام اَحدیت ذات خداست ، مقام هُویت ذات خداست ( هُویت مطلقه ) ، این راه یک راه خیلی سختی هست " خیلی سخت هست " ، ائمه اطهار خیلی زیاد مردم را میکشند تا به آن ابعاد ظاهری وجود خودشان ( خیلی زیاد ) و لذا کراماتی پیدا میکنند ، کسانی که ... اینها را خیلی زیاد دیده ام ، در قم که بودیم ، آن کسانی که اهل بیتی بودند " عجیب " ، حالا در وادی عرفان هم نبودند ( سالک و اینها ، خیر ) اما واقعاً یک عشق عجیبی به اهل بیت داشتند و هر روز مرتب زیارت میرفتند ، هر روز ... یک حالات عجیبی داشتند ، کرامت های عجیبی داشتند ، متأسفانه میدیدم بعضی هایشان به همین کرامت ها دلخوشند ، مثلاً فرض کنید میگفت به مشهد که به زیارت امام رضا رفتم ، بعد که برمیگشتم در اتوبوس بودم که یک صدایی به من گفت که به قم رفتی زن و بچه ات را هم بردار و دوباره بیا به زیارت ما . میخواهم بگویم از این کرامت ها زیاد اینها دارند و همان آقایی هم که گفتم بیا به آن جلسه ، از اینها زیاد تعریف میکرد ، منتها در جلسه بعد به ایشان گفتم بیخود خودتان را در این مسائل معطل نکنید ، انسان واقعاً از روی اخلاص ، از روی صفا برود به سوی اهل بیت ، بالاخره به او میدهند ( چیزی نیست ) و یامثلاً همان آقا نقل میکرد ... ... این را دقت داشته باشید که ما از آن بُعد ظاهری وجود اینها یک کانالی بزنیم به آن بیابان ، که حضرت زهرا ... نه اینکه حضرت زهرا باطن ائمه اطهار هست ، بُعد اطلاقی وجودشان ... مقام حضرت زهرا در بین اینها عجیب هست ، اینها همه شان ظهورات وجود حضرت زهرا هستند و لذا اگر کسی بتواند از باطن اینها به حضرت زهرا راه پیدا بکند ( خیلی مقام هست ، خیلی مقام هست ) ، آن وجود فاطمی باطن همه اینهاست ، اینها کمالشان به حضرت فاطمه هست ، یعنی هر کدام از ائمه کمالشان به ایشان هست ، کسی بتواند از بُعد ظاهر آنها یک نقبی بزند به آنجا . لذا اینها را حواستان باشد که ما در سلوک خودمان میخواهیم به کجا برویم ، به کجا برسیم . درست هست فقط در ذات خدا یک نفر مستقیم میتواند ... که خود ائمه اطهار هستند ( غیر از اینها هیچ کس نیست ) ، اول اینها هستند ، آخر اینها هستند ، همه اش اینها هستند ، منتها اینها دو بُعد دارند ، مرتبه ظاهریشان در منطقه ربوبیت ذات خدا و الوهیت ذات خدا هست و منطقه باطنی شان در آن منطقه هویت ذات خداست . اینست که وقتی به حرم های ائمه میروید ، بدانید که توقف در مرتبه ظاهر خیر ، توقف ... @moravej_tohid ادامه مطلب👇
ادامه مطلب☝️ ... اینست که وقتی به حرم های ائمه میروید ، بدانید که توقف در مرتبه ظاهر خیر ، توقف در تعین رضوی خیر ، توقف در آن بُعد لاتعینی رضوی ، که بُعد لاتعینی رضوی میشود بُعد فاطمی . ( این را دقت کنید ، به اینجا میخواهیم برسیم ) ، مقصد آن بُعد لاتعینی فاطمه زهراست . خیلی مقام عجیبی هست ، یعنی فاطمه زهرا را در آن منطقه هویت مطلقه پیدایش بکنید ( آنجاهاست ) ، بیخود با این حرف ها خودتان را سرگرم نکنید که در زدند به پهلویش و ..‌. حق هست ، بحثی نیست ، اینها همه اش درست ، ظلم کردند ... و خداوند لعنت بکند کسانی را که ظلم کردند به این وجود مقدس ( همه اینها درست ) اما بگذرید از اینها ( تازیانه زدند و ..‌. اینها همه سرجایش ) ، اما در اینها توقف نکنید . گریه بر اهل بیت را خیلی اهمیت بدهید ، گریه بر اهل بیت یک چیزی هست ، اگر در یک مجلسی ، توفیقی پیدا کردید و حالی بهتان دست داد و اَشکی آمد ، آن اشک را خیلی غنیمت بدانید ( خیلی ) ، منتها سعی کنید اَشکتان برای امور دنیایی نباشد ، این را بدانید اگر به روضه ای رفتید و اَشک آمد ، قبول شده است " اتصال برقرار شده است " . لذا در سلوک راه اینست ، ما میخواهیم به اینجا ... و اینکه به ما به بُعد لاتعینی ائمه برسیم ، به بُعد لاتعینی حسنی ، به بُعد لاتعینی حسینی که عرض کردم بُعد لاتعینی همه اینها میشود ، بُعد فاطمی اینها ، ما میخواهیم به آن بُعد برسیم و بنابراین وقتی که به حرم های ائمه میرویم ( زیاد بروید ، حتی امام زاده ها ، همین امام زاده هایی که در شهر ما هستند ) اینها را دقت بکنید ... بالاخره اینها بزرگانی هستند ، حالا ما نمیگوئیم حضرت امام زاده یحیی ، حتما پسر حضرت موسی بن ... حالا اینش را نمی گوئیم ، اما هر که هست یک نَفْس خیلی قوی هست که چند سال هست که مانده است ... قبر ماها زود از بین میرود ، اما قبری که ۶۰۰_۷۰۰ سال هست که مانده است در تاریخ گزارش شده است ، ... نَفْس خیلی نَفْس قوی هست ، نَفْس متصل به خداست که این قبر مانده است ، زیارتگاه شده است ، مردم را جذب میکند . ۴_۵ تا امامزاده در سبزوار هست ، اِحیاناً در اطراف سبزوار ، در روستاها ، اگر میتوانید بروید ، زیارت بکنید ، توسل بکنید ، بعد آنها شکایت نکنند که خدایا ما در این شهر بودیم ، اَمان مردم این شهر بودیم و مردم به ما اعتنا نکردند ( اینها را دقت داشته باشید ) . متأسفانه مردم خیلی متوجه اینها نیستند ، حتی به خیلی از روحانیون خودمان هم گفته ام که به امامزاده ها که میایم شماها را آنجاها نمیبینم ، نمیایید ، توجه ندارید ، عنایت ندارید ... بروید و در آنجاها توسل بکنید ، نماز جعفر برایشان بخوانید ، برای امام زمان زیارت جامعه بخوانید ، خلاصه توسل را از دست ندهید که ما باید از طریق اهل بیت به مقام لاتعینی برسیم ، به مقام وحدت برسیم " مقصد آنجاست ، طریق اینست " ، طریق این بُعد امامان ما و امامزادگان ماست ، از این طریق باید برسیم ... زیاد در صحبت ها میگویند و در کتاب ها مینویسند که به زیارت ائمه بروید ، اما چرا برویم ؟ مقصد چیست ؟ رفتن به آنجا برای چیست ؟ چرا زیارت بکنیم ؟ نهایتاً میگویند بروید آنجا دعا بکنید و حاجتهایتان را بخواهید ( همین دیگر ، یعنی حاجت من شد ، نَفْس من ) ، من این همه راه بروم به کربلا ، بعد حاجت من ، نَفْس من . حاجت شما نَفْستان باشد ، منتها نَفْس قدسی شما ، روح الهی شما ، این حاجتتان باشد ، یعنی از آنها بخواهید که راه را برای ورود روح شما به آن منطقه اطلاقیشان باز بکنند ( این حاجتتان باشد ) و آنها برای همین آمده اند . لذا در زیارت جامعه میخوانید که ( مَنْ أَرادَ الله بَدَأَ بِكُمْ ) هر که میخواهد به سوی الله برسد ، باید از سوی شما شروع بکند . ( بِكُمْ فَتَحَ الله وَبِكُمْ يَخْتِم ) ، خداوند برای سالک از طریق شماست که فتح باب میکند . لذا دانستن اینها برای سالک معلوم ، ضروری ، عمل به اینها را خیلی دقت داشته باشید ، این حرف ما نیست ، حرف همه بزرگانی هست که در این راه بوده اند : ذکر و فکر و ریاضت و مجاهدت و شب زنده داری و روزه و کم کردن غذا و کم کردن خواب و کم کردن حرف و ... همه اینها یک طرف و توسل به اهل بیت یک طرف ... ... یعنی همه کسانی که در راه طریقت هستند ، اینها میدانند که برای رسیدن به مقام توحید و یا وحدت ، وسیله لازم هست ، ما که خودمان نمی توانیم حرکت بکنیم ، چرا یک شیخ لازم هست ؟ یک پیر لازم هست ؟ به خاطر اینکه دست سالک را بگیرد و حرکتش بدهد ، منتها پیر ، مراد ، شیخ ، برای اینست که دست سالک را بگیرد و بسپارد به دست امام زمان ، به دست آن ولی اعظم ، به دست آن قطب اعظم بسپارد . اینی که میگویند مجاز ، یعنی محل عبور ، محل گذرگاه ، عشق مجازی میگویند همین هست ، یعنی شیخ فقط یک گذرگاه هست ... برگرفته از جلسه ۶۴ منازل_السائرین @moravej_tohid
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
...انسان باید عمرش را بگذارد ، سلوک نمیشود در کنار کارهایش باشد ، یعنی انسان برود وارد کارهای دنیایش بشود و بگوید حالا یک وقتی هم میگذارم برای سلوک(نمیشود)سلوک باید در اصل باشد و زندگی و دنیا در کنار باشد(فرع باشند)... ...مردم خیلی به سوی علوم دنیایی گرایش پیدا کرده اند... شما ببینید که در همه ایران ما چند جا از این بحث ها... خیلی کم ، خیلی کم ، یعنی واقعاً نمیشود قابل دانست... اینها خطرناک هست ، یعنی معلوم میشود که بشر چنان قلبش به سوی دنیا رفته است که از همه اینها غافل شده است ، میگوید حالا اینها را خواندیم به چه درد ما میخورد ، چه فایده ای دارد ، اگر صحبت مدرک باشد میخوانند که از همین هم پول دربیاورند ، اما در عین حال کسی بخواهد که بفهمد و عمل بکند ، اینها دیگر ، اینطور نیست... ...خداوند به ماها این توفیق را داده است که اینجا جمع میشویم و این مسائل را مطرح میکنیم و میخوانیم ، اگر چه این مجالس معدود هست... اما همین ها جامعه را نگه میدارد ، همین ها مانع ورود بلاها میشود و مردم خیلی از ماها تشکر بکنند ،خیلی هم نمیفهمند که از ماها تشکر بکنند که ما رو آوردیم به صراط خدا ، آن هم صراط باطنی...
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 جلسه پنجاه و هفتم در محضر هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع، مورد رضایت ایشان نمی باشد. 🆔 @moravej_tohid
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 جلسه هشتاد و نهم در محضر هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع مورد رضایت ایشان نمی باشد. 🆔 @moravej_tohid
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
... بحث اینست که این روح باید از این عالَم بیرون برود ، خداوند پول به تو داده است ، این پول باید ... ... پول خیلی خوب هست ( خیلی خوب هست ، خیلی خوب هست ) اگر بتواند این پول را طوری ...‌ برگرفته از جلسه ۸۱ مثنوی @moravej_tohid
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
... رب به معنی هر موجودی هست که دارای اثر مستقل باشد ، یعنی آتش یک اثری دارد ( اثرش گرماست ، اثرش روشناییست ) ، نمک یک اثری دارد ، اثرش شوری هست ، شکر یک اثری دارد که اثرش شیرینی هست ، آب یک اثری دارد که اثرش رطوبت هست ، خنک کنندگی هست ، رفع کننده تشنگی هست ، نان یک اثری دارد که رفع کننده گرسنگی هست ، هر موجودی در دنیا یک اثری دارد ... بحث سر اینست که اینها این اثرها را از کجا به دست آورده اند ؟ آیا آتش اثرش مال خودش هست ؟ ... شوری نمک مال خودش هست ؟ یعنی ذات نمک میگوید من شور کننده هستم ... ... لا اله الا الله ، یعنی اثر نمک که شوری هست مال الله هست ، لا اله الا الله ، یعنی اثر شکر که شیرینی هست مال الله هست ... هیچ اثر بخشی جزء الله نیست ، خیال نکن که نمک غذایت را شور کرده است ، خیال نکن که ... ... مقام لا اله الا الله ، مقام نفی واسطه هاست ، اگر انسان به چنین جایی رسید که واقعاً خدا را به عنوان رب مطلق ... همه آثار موجودات از الله هست ، اگر انسان به این مقام رسید ، اینجا انسان اگر نماز بخواند ، حالا نمازش میشود عبادت ، چرا ؟ ... برگرفته از جلسه ۱ توحید_صدوق @moravej_tohid
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
در محضر 🆔 @moravej_tohid برگرفته از جلسه نوزدهم تفسیر منطق الطیر
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
در محضر تا نگرید ابر کی خندد چمن تا نگرید طفل کی جوشد لبن طفل یک روزه همی‌داند طریق که بگریم تا رسد دایهٔ شفیق تو نمی‌دانی که دایهٔ دایگان کم دهد بی‌گریه شیر او رایگان گفت فلیبکوا کثیرا گوش دار تا بریزد شیر فضل کردگار گریهٔ ابرست و سوز آفتاب استن دنیا همین دو رشته تاب آفتاب عقل را در سوز دار چشم را چون ابر اشک ‌افروز دار 🆔 @moravej_tohid برگرفته از جلسه بیستم تفسیر منطق الطیر
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 جلسه شصت و نهم در محضر هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع مورد رضایت ایشان نمی باشد. 🆔 @moravej_tohid
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 جلسه هشتاد و ششم در محضر هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع مورد رضایت ایشان نمی باشد. 🆔 @moravej_tohid
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
الله نور آسمانها و زمین دوستان همراه این صحبت استاد شاهکاری بسیار کلیدی در فهم مفاهیم پایه ای وحدت وجود است و شنیدن آن را به همه عزیزان قویا پیشنهاد می کنم هر موجودی ۲ بُعد دارد : امر و خلق ۱- خلق : بُعد ظاهری موجودات است ۲- امر : بُعد باطنی یا الهی موجودات است. نور، ملکوت، غیب و روح اسامی دیگر همان امر هستند که باطن همه موجودات است. این که هر موجودی می تواند ظهور داشته باشد به دلیل وجود نور در باطن آن موجود است. همه موجودات در باطن خود نوری دارند و این نور واحد است. موجودات از جهت ملکوت خودشان به خدا متصل هستند. نور، غیب، ملکوت و روح جهت باطنی موجودات هستند. امر ما واحد است نور یک حقیقت واحد است غیب که باطن موجودات است یک حقیقت واحد است ملکوت که باطن موجودات است یک حقیقت واحد است مقام_نورانیت_امام جلسه ۱ 🆔 @moravej_tohid
حکمت چیست و چگونه به دستش بیاوریم ؟ چرا نور الله بر ما وارد نمیشود ؟ اگر دریچه قلب بسته باشد چه اتفاقی می افتد ؟ چرا خیلی اوقات شک میکنیم ؟ میگوئیم این کار را بکنم و یا نکنم ؟ چرا استخاره میکنیم ؟ چگونه به روحانیت فاطمی دست پیدا کنیم و از آن چشمه صاف و گوارا علم و برکت به دست بیاوریم ؟ @moravej_tohid
... حکمت عبارت است از آن قوّه ای که انسان بوسیله آن قوّه فرق بین حق و باطل میگذارد . قرآن حکمت را به فرقان هم تعبیر میکند ، فرقان یعنی آن قوّه ای که انسان فرق میگذارد . در باطن انسان یک نوری هست که اگر قلب انسان باز بشود ، نه اینکه فرمود ( اللَّهُ نُورُ السَّمَوَتِ وَالْأَرْض ) الله نور سماوات و ارض هست ، الله نور انسان هست ، پس بنابراین در باطن انسان نور الله وجود دارد ، منتها نور الله به ظاهر ما وارد نمیشود ، چرا ؟ چون این نور باید از دریچه قلب به درون انسان بپاشد . اگر دریچه قلب بسته بود ، در اینجا وجود انسان تاریک و ظلمانی است ، اگر دریچه قلب باز بود و آن نور الله به درون وجود انسان پاشید ، این نور یک نوری است که فرقان است، یعنی بوسیله این نور فرق میگذاریم . وقتی این خانه تاریک باشد ، نمیدانیم که در و دیوار و اشیاء کدام است و وقتی که چراغ روشن میشود در و دیوار و پنجره و فرش و پرده و ... میبینیم ، در اینجاست که فرق میگذاریم . یک راننده اتومبیل وقتی شب از اینجا میخواهد به مشهد و یا تهران برود ، اگر اتومبیلش نور نداشته باشد ، نمیتواند بین جاده و بیراهه فرق بگذارد ، اگر چراغ های اتومبیلش نور داشت و اتومبیل روشن بود میفهمد که راه از بیراهه کجاست . چرا خیلی از اوقات شک میکنیم ؟ میگوئیم این کار را بکنم و یا نکنم ؟ با این آدم شریک بشوم و یا شریک نشوم ؟ و ... چرا شک میکنیم و استخاره میکنیم ؟ به خاطر اینست که نور نداریم . دقّت بکنید این نوری که در باطن انسان هست ، باطن ها را روشن میکند و نه ظاهر را . نور چراغ ظاهر را روشن میکند و ما همدیگر را میبینیم و در و دیوار و ... را تشخیص میدهیم و آن نوری که در باطن انسان هست باطن های دیگران روشن میکند ( نه اینکه خودش باطنی است ، باطن ها را روشن میکند ) . سوره انفال ، آیه۲۹ اِن تَتَّقُوا اللهَ یَجعَل لَکُم فُرقانا تقوا به شما فرقان جدایی از حق و باطل را میدهد. این فرقان همان حکمت است . خداوند فرمود که : سوره بقره ، آیه ۲۶۹ یُؤتِی الحِكمَةَ مَن یَشاءُ ومَن یُؤتَ الحِكمَةَ فَقَد اوتِی خَیرًا كَثیرًا خداوند به هر کس که خودش صلاح بداند حکمت میدهد و اگر به کسی هم حکمت داد ، خیر کثیری به او داده است . یکی از مصادیق خیر کثیر وجود مقدّس حضرت زهرا سلام الله علیها هست که ( إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَر ) کوثر یعنی خیر کثیر ، حکمت را هم میگوید خیر کثیر . یعنی اگر انسان به مقام این حکمت برسد ، یعنی به مقام فاطمی دست پیدا کرده است ، به روحانیّت فاطمی دست پیدا کرده است و خیلی مقام است ، یعنی وجودش متّصل به وجود حضرت زهرا شده است و میتواند از آن چشمه صاف و گوارا علم به دست بیاورد ( برکت ها به دست میاورد ). حالا چطور این فرقان و حکمت را به دست بیاوریم ، قرآن میفرماید : ( اِن تَتَّقُوا اللهَ یَجعَل لَکُم فُرقانا ) این فرقان را با تقوا به دست بیاور . یعنی با عمل صحیح به دست بیاور ، با ترک محرمات و اتیان واجبات و ترک لهویات و ترک کثرات و ... به دست بیاور ... ایشان میفرماید که اگر انسان در لطایف صُنع خدا فکر بکند به مقام حکمت میرسد ، هم فکر و هم تقوا با هم ، انسان از لحاظ عملی تقوا .. برگرفته از جلسه ۱۹ @moravej_tohid
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
در محضر 🆔 @moravej_tohid برگرفته از جلسه بیستم تفسیر منطق الطیر
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
... نگاه نکنید که در کشور های غربی چه خبر هست ، چه کشفیاتی میشود ، چه اختراعاتی میشود ، علم در آنجا اینطوری هست ... اینها به اوج کهکشانها رفتند ، چه و چه کردند ... هر چه کردند در دنیای مادی کردند ، هر چه کردند نیروهایشان را هدر دادند ، اینکه دنیا را آبادتر کنند و فردا وقتی که از این دنیا بروند به آنجا ، همه این زحمت ها را به هیچ در آنجا نمیخرند ... یکوقتی گول نخوری که در آنجا اینطوری ، گول نخوری یکوقتی که ... اینهایی که زحمت کشیدند که دنیای خودشان را ... آن نیروی شگرفی که خداوند در ... این را دارند مصرف میکنند که بتوانند در دنیا حرکت بکنند ... برگرفته از جلسات مثنوی @moravej_tohid
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
... عشق بر وجود اینها خیلی غلبه میکند ، نمی توانند آرام باشند ، ظاهر میکنند ... مرا مثل نی به ناله درآوردی ... مثل چنگ مرا بساز ، بساز یعنی کوکم کن ، منتها اگر حرف میزنم ، اگر صدا از من درمیاید ، صداهای خوشی از من دربیاید ... ... سیلی اش هم خوب هست ، از یک جهت که آدم را بشکند ... تا سیلی نخورد ... ... و تا آدم این سیلی ها را نخورد به جایی نمیرسد ، نمی تواند در دیگران طَرَب ایجاد بکند ... ... مسلم بدانید که حاجی سیلی را خورده است ( مسلم خورده است ) ، نه یک سیلی ، سیلی ها خورده است که حالا تبدیل شده است به یک آتشی که حالا هر که به این آتش نزدیک میشود ، ویران میشود ، خراب میشود ... ... ناز پروده تنعم نبرد راه به دوست عاشقی شیوه رندان بلا کش باشد بلاها کشیده است غم هجری کشیده ام که مپرس زهر هجری چشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس آنچنان در هوای خاک درش میرود آب دیده ام که مپرس ... ... اول خوب فشار داده است ، سیلی ها را زده است ، بعد مرا از نعمت لب بهرمند کرده است ، بیخود که انسان به آن لب نمیرسد ... برگرفته از جلسه ۱۶ مثنوی @moravej_tohid
رابعه عدویه بخشی از تذکرة الاولیاء - شیخ فریدالدین عطار نیشابوری رابعه عدویه از بزرگترین زنان عارف در طول تاریخ است. وی که تمام عمر مجرّد زیست، سهمی عظیم در وارد کردن مبحث عشق در تصوّف اسلامی داشت. نقل است که وقتی بیمار شد، و بیماری سخت بود. پرسیدند که سبب این چه بود ؟ گفت : « در سحرگاه دل ما به سوی بهشت نظر کرد، دوست با ما عتاب کرد؛ این بیماری از عتاب اوست.» عبدالواحد عامر گوید : من و سفیان ثوری به بیمار پرسی رابعه در شدیم از هیبت او سخن ابتدا نتوانستیم کرد. سفیان را گفتم : چیزی بگو. سفیان به رو به رابعه گفت : «اگر دعایی بگویی این رنج بر تو سهل کند.» رابعه روی به سفیان کرد و گفت : «یا سفیان،‌ تو ندانی که این رنج به من که خواسته است ؟ نه خداوند خواسته است ؟» سفیان گفت : بلی رابعه گفت : «چون می دانی، پس مرا می فرمایی که از او درخواست کنم به خلاف خواست او ؟! دوست را خلاف کردن روا نبود ! » نقل است که یک روز حسن بصری و مالک دینار و شقیق بلخی به پیش رابعه رفتند و او رنجور بود. حسن گفت : «صادق نیست در دعوی خویش هر که صبر نکند بر زخم مولای خویش» رابعه گفت : «از این سخن بوی منی می آید» شقیق گفت : «صادق نیست در دعوی خویش هر که شکر نکند بر زخم مولای خویش» رابعه گفت : «از این به می‌ باید» مالک دینار گفت : «صادق نیست در دعوی خویش هر که لذت نیابد از زخم دوست خویش» رابعه گفت : «از این به می باید» گفتند «تو بگوی رابعه» رابعه گفت : «صادق نیست در دعوی خویش هر که فراموش نکند الم زخم در مشاهده مطلوب خویش» چند مناجات از رابعه عدویه : الهی مرا از دنیا هر چه قسمت کرده ای به دشمنان خود ده و هرچه از آخرت قسمت کرده ای به دوستان خود ده که مرا تو بسی. خدواندا اگر ترا از بیم دوزخ می پرستم در دوزخم بسوز و اگر به امید بهشت می پرستم بر من حرام گردان و اگر برای تو تو را می پرستم جمال باقی دریغ مدار. خدایا اگر مرا فردا در دوزخ کنی من فریاد برآورم که وی را دوست داشتم با دوست این کنند ؟ الهی کار من و آرزوی من در دنیا، از جمله دنیا،‌ یاد توست، و در آخرت از جمله آخرت،‌ لقای توست. از من این است که گفتم تو هر چه خواهی می کن. 🆔 @moravej_tohid
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
... وقتی این خانه تاریک باشد ، نمیدانیم که در و دیوار و اشیاء کدام است و وقتی که چراغ روشن میشود در و دیوار و پنجره و فرش و پرده و ... میبینیم ، در اینجاست که فرق میگذاریم . یک راننده اتومبیل وقتی شب از اینجا میخواهد به مشهد و یا تهران برود ، اگر اتومبیلش نور نداشته باشد ، نمیتواند بین جاده و بیراهه فرق بگذارد ، اگر چراغ های اتومبیلش نور داشت و اتومبیل روشن بود میفهمد که راه از بیراهه کجاست . چرا خیلی از اوقات شک میکنیم ؟ میگوئیم این کار را بکنم و یا نکنم ؟ با این آدم شریک بشوم و یا شریک نشوم ؟ و ... چرا شک میکنیم و استخاره میکنیم ؟ به خاطر اینست که نور نداریم . دقّت بکنید این نوری که در باطن انسان هست ، باطن ها را روشن میکند و نه ظاهر را . نور چراغ ظاهر را روشن میکند و ما همدیگر را میبینیم و در و دیوار و ... را تشخیص میدهیم و آن نوری که در باطن انسان هست باطن های دیگران روشن میکند ( نه اینکه خودش باطنی است ، باطن ها را روشن میکند ) ... ... یعنی وجودش متصل به وجود حضرت زهرا شده است و میتواند از آن چشمه صاف و گوارا علم به دست ... برگرفته از جلسه ۱۹ منازل_السائرین @moravej_tohid
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
در محضر نجم ۲۸: وَ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا 🆔 @moravej_tohid برگرفته از جلسه بیستم تفسیر منطق الطیر
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 جلسه هشتاد و یکم در محضر هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع، مورد رضایت ایشان نمی باشد. 🆔 @moravej_tohid