در محضر #علامه_مروجی_سبزواری
مبحث #معاد
همراهان گرامی لطفا جلسات را دنبال بفرمایید.
🆔 @moravej_tohid
🔽🔽🔽🔽🔽
📖 «باب جدال و ستیزه»
✨ امیر مؤمنان فرمود : از جدال و ستیزه بپرهیزید، که دل ها را نسبت به برادران دینی بیمار می کند و بر روی این دو چیز نفاق می روید.
✨ پیامبر اکرم (ص) فرمود : سه خصلت است که هر کس خدای بزرگ را با آنها دیدار کند، از هر دری که بخواهد وارد بهشت می شود؛ کسی که اخلاقش نیکو باشد، و در حضور و غیاب دیگران از خدا بترسد، و بحث و جدل را ترک کند اگر چه حق با او باشد.
✨ امام صادق (ع) فرمود : از خصومت و جدال بپرهیزید، که دل را مشغول می کند و موجب نفاق می گردد و کینه و دشمنی فراهم می آورد.
✨ رسول خدا (ص) فرمود : هيچ گاه جبرئیل نزد من نیامد، مگر آن که مرا موعظه کرد و آخرین سخنش به من این بود که از جدال و درگیری با اشخاص بپرهیز، که عیب های نهان را آشکار می سازد و عزت و احترام را از میان می برد.
📚 اصول کافی، جلد چهارم
#حدیث
https://eitaa.com/moravej_tohid/3780
🆔 @moravej_tohid
🎙#فقه_استدلالی جلسه هفدهم
در محضر #علامه_مروجی_سبزواری
🔸 دقیقه 2
✨نافله ها
نمازهای نافله، اهمیتشان خیلی زیاد است و به ازای هر یک رکعت نماز واجب، دو رکعت نماز نافله تشریع شده، این برای این است که اگر انسان در نمازش نقصی هست، آن نقص را از بین ببرد و کاملش کند.
🔸 دقیقه 4
مؤکد ترین نمازهای نافله، همین نمازهای نافله یومیه هستند.
🔸 دقیقه 5
ضروری دین به آن چیزی می گویند که تمام مذاهب بر آن اتفاق دارند.
✨ فرق دین و مذهب، دین آن قانون کلی است و مذهب آن شعبه هایش را می گویند. مثلاً شیعه یک مذهب است، سنی شافعی یک مذهب است.
یک ضروری دین داریم، یک ضروری مذهب، ضروری دین آن عملی را می گویند که همه ی مذاهب بر آن متفق هستند. مثل حرمت شراب، حرمت گوشت خوک، مثلاً هیچ مذهبی را در مذاهب اسلام نداریم که بگوید، شراب حلال است یا گوشت خوک حلال است. این را می گویند : ضروری دین.....
ضروری دین چیزی است که اگر کسی انکار کند، مرتد میشود.
🔸 دقیقه 6
معنی ارتداد
🔸 دقیقه 7
ضروری مذهب، آن چیزی است که در یک مذهب خاص، مسلّم است، جزو مسلّمات است. مثلاً عصمت امام جزو ضروریات مذهب شیعه است.
🔸 دقیقه 8
اما در نافله ها یک اختلافی هست، البته اختلاف در ظاهر امر هست، در باطن نیست.
✨ در روایات داریم که نوافل دو برابر فرائض هستند، یعنی اگر فرائض ١٧ رکعت هستند، نوافل ٣۴ رکعت میشوند.
🔸 دقیقه 9
بعضی روایات فرمودند که مجموع فرائض و نوافل ۵٠ رکعت هستند، بعضی روایات فرمودند، مجموع نوافل و فرائض ۵١ رکعت هستند، این اختلاف در روایات هست.
✨ اصل نافله ها به این ترتیب هست که نماز صبح دو رکعت نافله دارد که قبلش خوانده می شود، نماز ظهر ٨ رکعت نافله دارد که آن هم قبلش خوانده می شود. نماز عصر ٨ رکعت، آن هم قبل خوانده می شود، نماز مغرب ۴ رکعت که بعدش خوانده می شود.
نماز عشاء در واقع نافله ندارد، یعنی نافله ی بالذات ندارد، بنابراین مجموع نوافل ٣٣ رکعت می شود. ظهر و عصر ١۶ رکعت میشود، مغرب هم ۴ رکعت، ٢٠ رکعت می شود. صبح ٢ رکعت، ٢٢ رکعت، ١١ رکعت هم نوافل شب (به اصطلاح نماز شب می گویند) روی هم رفته، ٣٣ رکعت می شود.
🔸 دقیقه 16
آنهایی که می گویند : (مجموع فرائض و نوافل) ۵٠ رکعت هست، بدون احتساب آن یک رکعت عشاء است. آنهایی که می گویند، ۵١ رکعت است، با احتساب آن یک رکعت نماز عشاء است و لذا تناقض بین این دو دسته روایت نیست.
https://eitaa.com/moravej_tohid/3782
🆔 @moravej_tohid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐نام زینب خاک را زر می کند
🎊دخت حیدر کار حیدر می کند
💐نام زینب دلنشین و دلرباست
🎊دختر مشکل گشا، مشکل گشاست
💐میلاد
🎊حضرت زینب کبری
💐سلام الله علیها و
🎊روز پرستـار مبارک 🎉💐
@moravej_tohid
7.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 مشکل امر فرج با دست او وا می شود
بر خود مهدی قسم این کار، کار زینب است
اللهم عجل لولیک الفرج 🤲
@moravej_tohid
«بسم الله الرحمن الرحیم»
📖 «برگی از کتاب حکمت ابراهیمی»
«علامه مروجی سبزواری»
🖌 به گفته دیگر مفسـّر در واقع معبّر است یعنی عبور دهنده، زیرا مفسر دست انسان را می گیرد و او را از ظاهر عبور داده و به باطن می رساند.
در حج نیز چون حقایق الهی و ملکوتی در لباس ظواهر مادی معرفی شدهاند پس باید یک مفسر یا معبّر همراه انسان باشد که اعمال ظاهری را برای او تفسیر کند، یعنی این ظاهر را که پرده ای است بر روی حقیقت کنار بزند و حقیقت را برای حاجی بنمایاند. یا دست او را بگیرد و از ظاهر او را عبور داده تا به حقیقت برساند.
بنابراین همچنان که در مورد قرآن، انسان دو معلّم نیاز دارد، یکی آنکه ظاهر قرآن و الفاظ آن و قرائت و تجوید آن را به او بیاموزد، و دیگری کسی که او را از ظاهر به باطن هدایت کند و حقایق او را برایش منکشف سازد، در حج نیز انسان محتاج دو راهنما است. یکی آنکه مناسک و اعمال ظاهری را به او یاد دهد که این معلم و راهنما همان فقهای عظام هستند که با نوشتن مناسک حج اعمال ظاهری آن را به مردم یاد می دهند، و یکی آنکه مناسک و حقایقی را که در پشت این ظواهر پنهانند به مردم یاد دهد.
📝 فصل اول، ص ٢٠
#فلسفه_عرفان ۷
https://eitaa.com/moravej_tohid/3785
🆔 @moravej_tohid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛅️ قال مولانا المهدی علیه السّلام :
لا یُنازِعُنا مَوْضِعَهُ إلاّ ظالِمٌ آثِمٌ، وَ لا یَدَّعیهِ إلاّ جاحِدٌ کافِرٌ.
امام مهدی ع : کسی با ما، در رابطه با مقام ولایت و امامت مشاجره و منازعه نمی کند مگر آن که ستمگر و معصیت کار باشد، همچنین کسی مدّعی ولایت و خلافت نمی شود مگر کسی که منکر و کافر باشد.
📖 بحار الانوار: ج 53، ص 179
#حدیث
https://eitaa.com/moravej_tohid/3786
🆔 @moravej_tohid
5.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌾 هزار دشمنم ار می کنند قصد هلاک
گَرَم تو دوستی از دشمنان ندارم باک
#مهدی_بیا
https://eitaa.com/moravej_tohid/3787
🆔 @moravej_tohid
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
هوالحکیم
#زندگینامه
قسمت_نهم
بسمه تعالی
📓آشنایی بیشتر با زندگی استاد
اما این که آن پیر که بود که شیخ ما را چنین مفتون خود ساخته بود حضرت شیخ چنین مینویسد: "در سال چهارم دبیرستان، دبیری داشتم به نام آقای حسن عارفی که بعد از فارغالتحصیلی از دبیرستان که مصادف با وقوع انقلاب اسلامی در ایران نیز بود، با او دوستی صمیمانهای پیدا کردم. او مردی بود بسیار دانا و با مطالعات وسیع که بسیاری از آیات قرآن و اشعار جناب ملّا را نیز از حفظ داشت. او رشتهاش ادبیات فارسی بود و با کثیری از بزرگان شعر و ادب فارسی که شهرت بینالمللی داشتند آشنا و دوست بود و با آنها مراودات بسیار داشت، و در جلسات عمومی و خصوصی آنها که در شهرهای مختلف ایران برگزار میشد از او دعوت به عمل میآوردند. او تمام خاندانهای اعیان و اصیل سبزوار را میشناخت و با آنها مراودت داشت. روزی از او در مورد آن پیر سؤال کردم و او برایم توضیح داد که: او سید عبدالغفور واصلی است، و اگرچه از لحاظ قد و قامت، کوتاه و نحیف و لاغر است، ولی از لحاظ روحی دریایی است که هرچه در آن شنا کنی به ساحل آن نمیرسی".
استاد در ادامه چنین مینویسد: "او را هیچ کس در سبزوار به درستی نشناخت و شاید به اندازهی من کسی به عوالم درونی او واقف نشد او تنها زیست و در جریان سلوکش نیز تنها بود و تنها از این جهان به جهان دیگر رحلت نمود. در مجلس ختمش نیز عدهای بسیار قلیل شرکت داشتند.
به هر حال آن روزی که من باب آشنایی را با او باز کردم روز بعد، دیگر به منزل حاج آقا فخر نرفتم، بلکه طرف عصر به منزل خودش رفتم و در حالیکه هنوز کمی بیم و ترس در دلم بود، دقالباب نمودم. دختری در را گشود و گفتم حاجآقا تشریف دارند؟ گفت بله، و در حالی که با نگاهی خاص مرا ورانداز میکرد که شاید معنی نگاهش این بود که این بچه با پدربزرگ من چه کار دارد، رفت و سید را خبر نمود. سید آمد و مرا دید و احوالپرسی نمود. گفتم برای سؤالی آمدهام. گفت بپرس. مسئلهای عرفانی را پرسیدم. او شروع به جواب نمود و این دیدار در جلوی در منزل او حدود دو ساعت طول کشید. من سراپا خجالت شده بودم که پیرمردی بهخاطر من دو ساعت است که سرپا ایستاده و به سؤال من ناقابل پاسخ میدهد.
آن روز گذشت، دو سه روز و شاید یک هفته خودم را با چه فشاری نگه داشتم که به در خانهاش نروم تا این که نتوانستم تحمل کنم و حدود ساعت چهارِ بعدازظهری تابستانی به در خانهاش رفتم. در خانه را گشود و تا چشمش به من افتاد بهسرعت گفت بیا داخل..."
◀️ ادامه دارد ...
🆔 @moravej_tohid
https://eitaa.com/moravej_tohid/3788 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿