eitaa logo
مروج توحید
7.4هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
446 ویدیو
12 فایل
نشر سلسله جلسات سخنرانی علامه حمیدرضا مروجی سبزواری(طال‌عمره ) کانال تلگرام 👇 t.me/moravej_tohid کانال آپارات https://www.aparat.com/moravej_tohid_archive دانلود و نصب اپلیکیشن مروج توحید www.moravejtohid.com/app
مشاهده در ایتا
دانلود
باز عقل نصیحت می‌کند که آخر اگر تو نگذاری من قوای خود را فرمان دهم که جسم را به مغازه یا اداره یا تجارتخانه یا مزرعه ببرند و به‌وسیلۀ قوا و جسم کار و فعالیت کنم و درآمدی کسب کنم، که ما از گرسنگی خواهیم مرد. ولی زن باز هم زیر بار نرفته و می‌گوید همین قلب ولیّ خدا برای من هم کارخانه است و هم مزرعه است و هم مغازه و من از این پس همین جذباتی را که از قلب او بر من وارد می‌شود دست‌مایۀ کار خود قرار می‌دهم و با این جذب‌ها عشق را در خود ایجاد می‌کنم و با این عشق، وجود بربادرفتۀ خود را که سال‌ها آن را در معرض جذب دنیا قرار داده و ویرانش نموده و سیاه و تاریکش ساخته بودم، دوباره رونقش می‌دهم و نورانیش می‌سازم. لذا من هرگز اجازه نمی‌دهم که تو، قوا و اعضا و جسم را که فرزندان و نور چشمان من هستند، در دنیا و زباله‌دان‌های دنیا سرگردانشان سازی و آن‌ها را برای کسب روزی و معاش که مقدّر است بفرسایی. من می‌خواهم تمام فرزندانم را که عبارتند از پنج قوۀ ادراکی ظاهری، و پنج قوۀ ادراکی باطنی، و دو قوۀ عمّاله‌ی شهویّه و غضبیّه، و هفت قوۀ حیوانی، به‌اضافۀ جسم و اعضای جسم، از میان دنیا جمعشان سازم و به خلوتشان برم و آن‌جا به کارهایی وادارشان سازم که مرا که مادرشان هستم از خانۀ تو بیرون برده و به سوی خانه‌ای که اصل این جذبات از آن‌جا می‌آیند وارد کرده و زندگی جدیدی را در خانۀ نور آغاز کنم. مگر خداوند نفرموده: «إِلَیهِ یصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّیبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یرْفَعُهُ» یعنی قلب که کلمۀ طیبۀ وجود انسان است، همواره میلش به سوی بالا و عوالم نور است، و این عمل صالح است که می‌تواند او را رفع داده و به آن عوالم برساند، و عمل صالح هم به‌وسیلۀ قوا و اعضای بدن انجام می‌شود. این است که من از این به بعد می‌خواهم از فرزندانم برای صعود و رفع به آن عوالم استفاده کنم. آن خواجه را از نیم شب بیماریی پیدا شده‌ست تا روز بر دیوار ما بی‌خویشتن سر می‌زده‌ست چرخ و زمین گریان شده وز ناله‌اش نالان شده دم‌های او سوزان شده گویی که در آتشکده‌ست بیماریی دارد عجب نی درد سر نی رنج تب چاره ندارد در زمین کز آسمانش آمده‌ست چون دید جالینوس را نبضش گرفت و گفت او دستم بهل دل را ببین رنجم برون قاعده‌ست صفراش نی سوداش نی قولنج و استسقاش نی زین واقعه در شهر ما هر گوشه‌ای صد عربده‌ست نی خواب او را نی خورش از عشق دارد پرورش کاین عشق اکنون خواجه را هم دایه و هم والده‌ست گفتم خدایا رحمتی کارام گیرد ساعتی نی خون کس را ریخته‌ست نی مال کس را بستده‌ست آمد جواب از آسمان کو را رها کن در همان کاندر بلای عاشقان دارو و درمان بیهده‌ست این خواجه را چاره مجو بندش منه پندش مگو کان جا که افتادست او نی مفسقه نی معبده‌ست تو عشق را چون دیده‌ای از عاشقان نشنیده‌ای خاموش کن افسون مخوان نی جادوی نی شعبده‌ست ای شمس تبریزی بیا ای معدن نور و ضیا کاین روح باکار و کیا بی‌تابش تو جامدست» ◀️ ادامه دارد... 🆔️ @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/4037 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 هوالحکیم قسمت_سی‌‌ام بسمه تعالی 📓آشنایی بیشتر با زندگی استاد «... این است که در روایت آمده است که: «جَذبة من جَذَبات الحَقّ تَوازی عَمَلُ الثَّقَلَین.». یعنی یک جذبه از جذباتی که از عالم حق بر قلب انسان وارد می‌شود با عمل جن و انس مساوی است. بله ممکن است انسان ده‌ها سال «در دنیا» عبادت کند در حالی‌که در مرتبۀ طبیعتش متوقف است. اما این عبادت‌ها عقلانی هستند و به فرمان عقل جزئی –که فرمانروای مملکت وجود انسان است در زمانی‌که انسان در عالم طبیعت متوقف است- انجام می‌گیرند، و این عقل، بر مبنای محاسباتش که: اگر خدا را عبادت نکنی عذاب می‌شوی و اگر عبادت کنی به بهشت وارد می‌شوی، انسان را وادار به عبادت می‌کند. اما به خوبی می‌بینیم که در قلب خود از این عبادات اکراه داریم. این‌ها همه برای این است که بانوی وجود انسان که قلب است در مرتبۀ طبیعت است و از سوی طبیعت بر او جذب وارد می‌گردد، و نتیجۀ جذب، محبت است و این بانو یعنی قلب، مجذوب و دل‌باختۀ طبیعت است. وقتی یک سنگ آسمانی، سرگردان و بی‌هویت در فضا برای خودش این‌سو و آن‌سو می‌رود و از این‌که هزاران و میلیون‌ها سال به هر سویی گشته و به هیچ جا نرسیده، و از این همه سرگردانی و گمنامی و درجا زدن و متوقف بودن در حدّ وجود خود خسته شده، ناگهان در حوزۀ جاذبۀ زمین قرار می‌گیرد و از سوی زمین بر او جاذبه وارد می‌شود. این سنگ میلیون‌ها سال شاید این‌طرف و آن‌طرف می‌زده و کوشش می‌کرده که هرطور شده خودش را به مقصدی برساند و خود را به کره‌ای بزرگ و مهم ملحق نماید تا با رسیدن به او و فنای در او، شخصیتی جدید پیدا کند، و تبدیل به یک موجود باعظمت شود که از اعضای مهم کهکشان راه شیری است، و چون «این»، «او» شد و دوئیت و ثنویت از میان برخاست، حالا دیگر او یک سنگ سرگردان نیست و بی‌شخصیت و فاقد هویت نیست. بلکه او زمین است. تمامی اعضای کهکشان راه شیری او را می‌شناسند، و اکنون او زمین است که تنها سیاره‌ای است در این کهکشان که مورد عنایت خاص قرار گرفته و انوار اسم مبارک الحیّ و المحیی او را در تحت اشراقات خود قرار داده و او را مزیّن به زینت حیات نموده‌اند. بزرگترین مظاهر اسماء خداوندی که انبیا و اولیا و حکما و صالحین و محسنین و متقین باشند از این کره برخاسته‌اند و اکنون این سنگ در شخصیت جدیدی که گرفته، حشر دیگری هم دارد و در عالم دیگر صاحب حشری ممتاز از دیگر کرات است. همۀ این برکات، زمانی عاید این سنگ می‌گردد که در حوزۀ جاذبۀ زمین قرار بگیرد و از سوی زمین بر او جاذبه‌ای وارد شود. ناگهان در اثر این جذب، فطرت خفته‌اش بیدار می‌گردد و خیلی چیزها را به یاد می‌آورد آخر او خودش زمانی قسمتی از یک کرۀ بزرگ بود که متلاشی شده و اجزایش در فضا سرگردان شده‌اند. او ناگهان به یاد می‌آورد که روزگاری قسمتی از کره‌ای بزرگ و مهم بود و بعد به این فراق گرفتار شده، و اکنون شوقی در او ایجاد می‌شود به وصال و رسیدن به اصل خویش. اکنون این سنگ می‌فهمد که آن همه کوشش‌ها که میلیون‌ها سال می‌کرد تا بلکه خود را به جایی برساند بی‌فایده بوده و یک جذب، این همه برکات را در او ایجاد کرد ...» ◀️ ادامه دارد... 🆔️ @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/4038 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 هوالحکیم قسمت_سی_یکم بسمه تعالی 📓آشنایی بیشتر با زندگی استاد «... انسان مادام که در طبیعت خود زندگی می‌کند بسیار سعی می‌کند که خود را به جایی برساند و به کسی یا چیزی متصل سازد که از این نقص وجودی خارج گردد و به کمالی برسد. انسان‌ها همیشه خسته و افسرده هستند. خسته از این‌که این همه تلاش کرده‌اند تا به یک اطلاق وجودی برسند و موفق نشده‌اند، و افسردگی هم در اثر همین است که انسان به چیزی که می‌خواهد نرسد. آن‌چه انسان‌ها را خسته می‌کند و می‌فرساید حدّ است و مقدار و به تعبیر قرآن قَدَر: «إِنَّا كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ» ما وجود هر چیزی را با اندازۀ خاص خلق نمودیم. معلوم است که حد و اندازه درواقع همان حبس است و زندان. زیرا زندان جایی است که برای جسم انسان حد و مرز قرار می‌دهند. این قَدَری که قرآن می‌فرماید همان حدّی است که روح در اثر جدا شدن و فاصله گرفتن از آن مقام اطلاقی و لاحدّی خویش، بدان مبتلا شده است و لذا معنی آیه این است که ما اصل و حقیقت هر موجودی را در زندان قَدَر قرار دادیم. انسان چون از عالم اطلاق و لایتناهی آمده است لذا زندان را و حد را و قدَر را دوست ندارد. نه از زندانی که جسمش را محدود کرده خوشش می‌آید و نه قدَری که روحش را محدود و زندانی ساخته خوشایند اوست. اما اشتباه انسان‌ها این است که برای رهایی از قدَر و حد می‌خواهند بر مال خود بیفزایند و خود را از جهت مال به جایی برسانند که قابل شمارش نباشد و بی حد باشد. یا مقام خود را آن‌قدر بالا برند که هیچ‌کس مافوق آن‌ها نباشد. یا منزل خود را وسیع نمایند. ولی به خوبی می‌بینیم که این‌ها هیچ‌کدام انسان را راضی نمی‌کند و بلکه بعد از عمری کار و تلاش و فعالیت، خسته و افسرده می‌شوند... چرا؟ برای این‌که انسان می‎‌خواهد در عالم طبیعت و دنیا، خودش را مطلق و لایتناهی سازد. می‌خواهد با رسیدن به پول فراوان یا مقام بالا یا وسعت دادن به تجارتخانه و کارخانه و مزرعه‌اش خودش را مطلق سازد، و یا با دست یافتن به علوم بسیار درمورد طبیعت از قبیل زمین و آسمان و گیاهان و حیوانات، وجودش را توسعه دهد، ولی غافل از این‌که این امور، همه طبیعت هستند و طبیعت ذاتاً محدود است، و هرچه انسان خودش را با طبیعت بیشتر متصل کند، باز راضی نمی‌شود و بیشتر می‌خواهد. همۀ تضادی که بین انسان‌ها و حتی حیوانات وجود دارد، از دعوا و تضاد دو برادر بر سر ارث پدر تا جنگ امپراطوران تاریخ، همه و همه بر سر این بوده است که مقدار دنیا و طبیعت خود را گسترش بدهند و بیشتر کنند و از زندان قدَر درآمده و به مرتبۀ اطلاق و لایتناهی دست یابند، غافل از این‌که طبیعت و دنیا ذاتاً محدود است و چگونه می‌شود با رسیدن به محدود نامحدود شد؟ پس راه چیست و بالاخره برای درمان بزرگترین درد بشر، چه راهی وجود دارد؟ و طبیب این درد کیست؟ طبیب این درد انبیا هستند که گفتند تمام دردهای شما از قبیل خستگی روحی و افسردگی و اضطراب‌های روانی و تمام صفات زشت از قبیل حرص و طمع و کینه‌ورزی و انتقام‌کشی، و تمام افعال قبیح از قبیل جنگ‌افروزی و تجاوز به مال و جان یکدیگر، همه و همه محصول ماندن شما در زندان عالم طبیعت است ...» ◀️ ادامه دارد... 🆔️ @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/4039 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 هوالحکیم قسمت_سی_دوم بسمه تعالی 📓آشنایی بیشتر با زندگی استاد «... تنها دارو برای درمان تمامی دردهای انسان که محصول ماندن انسان است در عالم طبیعت، خروج اوست از این عالم. خصوصیات عالم طبیعت عبارتند از حد و مقدار (و لذا هر موجودی دارای جرم و حجم معینی است)، تضاد (هر چیزی در طبیعت ضدی دارد که آن ضد می‌خواهد ضد خودش را از میان بردارد)، غفلت (و برای همین است که یک لیوان پر از آب از آبی که در درون اوست خبر ندارد، و این مولکول از مولکول کنار خود بی‌خبر است)، کثرت (و می‌بینیم که یک شی از اجزای متعدد و از اتم‌ها و مولکول‌های متعدد تشکیل شده است)، و انسان‌هایی که عمرشان را در عالم طبیعت گذرانده‌اند، خوی طبیعت و ماده را می‌گیرند و انسان‌هایی هستند که همیشه با دیگران در تضادند، و تا متوجه چیزی می‌شوند، از تمام امور دیگرشان غافل می‌گردند، و فکر و خیال و کارهایشان متکثر است و نمی‌توانند آن‌ها را جمع کنند و حتی به اندازۀ دو رکعت نماز نمی‌توانند وجود خود را در وحدت نگه دارند. این حاکم شدن خصوصیات طبیعت و ماده، یعنی تضاد و محدودیت و کثرت و غفلت، باعث فرسوده شدن روان انسان می‌گردد. انسان از عالم اطلاق و لایتناهی آمده که یکسره علم و نور و وحدت و هوشیاری و صلح و انس و محبت می‌باشد و حالا در عالمی قرار گرفته که ذاتاً ظلمت است و محدودیت است و کثرت و تضاد و دشمنی وغفلت است و اگرچه انسان‌ها آن عوالم قبل را فراموش کرده‌اند، اما آثار آن عالم اطلاق و نور در فطرت آن‌ها وجود دارد و در آن‌ها تنفر از عالم ماده و عشق به عالم نور را ایجاد می‌کند و این است که گم‌شدۀ واقعی انسان‌ها اطلاق است و محبت و عشق و گرمی و انس و وحدت و هوشیاری، و این‌ها در عالم ماده محال است حاصل شوند. این است که هرچه بشر می‌رود که مقام بالاتر پیدا کند یا مال فراوان‌تر یا شهرت بیشتر به‌دست آورد، ولی باز هم راضی نیست. این همه جامعه‌شناسان و روانشناسان و سیاست‌مداران و مدیران و سایر دانشمندان می‌کوشند که جنگ را در بین کشورها از بین برده و صلح را مستقر سازند، ولی امکان‌پذیر نیست. این همه می‌کوشند که انسان‌ها را به محبت و برادری و برابری دعوت کنند ولی نمی‌شود. این همه روانشناسان می‌خواهند بشر را به آرامش برسانند ولی میسر نمی‌گردد. اشتباه بزرگ این‌ها این است که می‌خواهند انسان را در همین زندان دنیا نگه داشته و او را به محبت و صلح و ایثار و آرامش دعوت کنند، و این محال است. افرادی که حبس کشیده‌اند و به زندان رفته‌اند، مخصوصا زندانی طولانی مدت، این را به‌خوبی می‌دانند که ممکن است زندانیان به‌خاطر قوانین سخت زندان مجبور باشند آرامش خود را حفظ کنند، و در کنار یکدیگر به آرامی و بدون جنگ و اختلاف و نزاع به‌سر برند، یا عقلشان محاسبه می‌کند که شما اگر بخواهید مرتب در حال دعوا و نزاع و کشمکش باشید زندگی بر خودتان سخت می‌گذرد، اما همان محدود بودن و این‌که مجبور هستند در فضایی محدود و تنگ زندگی کنند روان آن‌ها را از درون می‌فرساید و آن‌ها را همواره دل‌تنگ و غصه‌دار می‌دارد و این فشارهای درونی روی هم جمع می‌شوند و ناگاه به صورت اختلافی شدید و نزاع و جدال بین دو نفر یا چند نفر و گاه به صورت شورش عمومی ظهور می‌کنند. حالا ممکن است روانشناسان زندان و مسئولین تربیتی زندان همواره برای زندانیان جلساتی دایر کنند و برای آن‌ها از نحوۀ درست زیستن و رفتار صحیح و نگه داشتن آرامش در زندان صحبت کنند، اما آدم‌هایی که سال‌ها در آزادی می‌زیسته‌اند و با آزادی انس گرفته‌اند، حالا محیط محدود زندان آن‌ها را از درون می‌فرساید و عقده‌های روحی و ناهنجاری‌های روانی شدیدی در باطن آن‌ها ایجاد می‌کند که روان هر زندانی را مانند فنری ساخته که تحت فشار است و هر روز بر این فشار افزوده می‌شود و بالاخره این فنر دنبال فرصتی است که از تحت این فشار خود را خلاص سازد و چون آزاد شد ممکن است که به هرجایی اصابت نموده و چه خسارت‌ها بر خودش و دیگران وارد نماید ...» ◀️ ادامه دارد... 🆔️ @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/4040 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 علی حیدر علی از همه برتر علی فاروق اعظم و صدیق اکبر علی اسدالله علی خلیفة الله علی 🌴 میلاد حضرت علی علیه السلام بر تمام شیعیان جهان مبارک باد . 🆔 @moravej_tohid
🌸🌸🌸🌸🌸 🌴 آداب زندگی پیامبر(ص) 📖 باب دوم:آداب معاشرت 💥 پیامبر (ص)فرمود: من مأمورم به‌ این‌ که صدقه(و زکات) را از ثروتمندان شما بگیرم و به فقراء شما، برسانم. ص۱۳۲ 💥 امام صادق(ع)فرمود: این چهار خصلت از اخلاق انبیاء است: ۱) نيکی کردن ۲)بخشش ۳)صبر نمودن بر اتفاقات ۳)قیام نمودن برای گرفتن حق مؤمن ص۱۳۴ 💥 امیرالمؤمنین (ع)فرمود: تمام خانواده های روی زمین را بررسی نمودم و دريافتم که‌ هیچ کسی مانند پیامبر(ص) نسبت به مال دنيا بخشنده تر نیست. ص۱۳۵ 📚 سنن النبی(ص)،علامه طباطبایی (ره) 🆔 @moravej_tohid
🎙 جلسه سیزدهم در محضر 🔸 دقیقه ۲ ادامه‌ی خطبه‌ی حضرت علی(ع) خدایی که زاییده نشده است تا در عزت‌ مشارک باشد. ✨ يک پسر با پدر خودش شریک است، شریک در عزت‌ است. یعنی آن پدر هر عزت‌ و هر مقامی که دارد،اين بچه هم بالاخره با او شریک است. 🔸 دقیقه ۴ خداوند اگر قرار باشد که فرزند باشد، زاییده شده‌ باشد، پس با پدر خودش یا با مادری که او را زاییده، با او در عزت‌ مشارک است، شریک است. ✨ چرا حضرت فرموده: در عزت‌ مشارک باشد، عزت‌ یکی از صفات خداست.... چرا نفرموده در علم و قدرت مشارک است؟ چرا نفرموده در حیات مشارک است؟به خاطر این است که عزت‌ یک صفت عام و خیلی کلی است. یعنی کسی که صفت عزت‌ را دارد،بقیه‌ی صفات را هم دارد. 🔸 دقیقه ۶ عزت‌ به معنی قادر لا یُغلب ✨ به طور کلی قادر کسی است که توانا بر انجام کار باشد،عزیز هم کسی است که قدرت انجام کار را داشته باشد، منتهی قادر به آن کسی می گویند که امکان اینکه نتواند،کاری انجام دهد و دیگری بر او غلبه کند، هست... اما عزیز به آن قادری می گویند: که هیچ کس نمی‌تواند بر او غلبه کند. 🔸 دقیقه ۸ اگر کسی عزیز بود،یعنی قدرتش در حدی بود که هیچ کس نمی توانست بر او غلبه کند، این آدم حتمأ همه‌ی صفات کمالی دیگر را هم دارد. یعنی علمش در حد اعلایی است که هیچ کس عالم تر از او نیست، قدرتش در حد اعلاست، که هیچ قدرتی بالاتر از او نیست. 🔸 دقیقه ۱۱ فبعزتک لاغوینهم اجمعین "۸۲،سوره ص شیطان گفت:به عزتت که همه‌ی آنها را گمراه می کنم. ✨ با، بای قسمیّه نیست. با، بای سببیه است،یعنی به سبب‌ اسم العزیز همه‌ی آنها را گمراه می کنم. یعنی به این معنا که خودم را این قدر قدرت می دهم و بالا می برم،که با اسم العزیز اتحاد برقرار کنم. 🔸 دقیقه ۱۴ اگر کسی بتواند با آن مراتب اعلای اسم العزیز اتحاد برقرار کند،همان جور که خدا را کسی نمی‌تواند مغلوبش کند،این آدم را هم کسی نمی‌تواند مغلوبش کند. ✨ اتحاد با اسماء خدا ،معمولا از راه ریاضت است. 🔸 دقیقه ۱۵ در زمان ما الآن بساط شیطان خیلی پهن تر شده،قدرتش فوق‌العاده قویتر شده ✨ شما الآن می بینید، هر وسیله‌ای که اختراع می شود، هر امکاناتی که بشر به آن دست پیدا می کند، بلافاصله می بینید،که جنبه‌ی منفی آن‌ از جنبه‌ی مثبتش بیشتر است. ماهواره‌ چقدر استفاده‌های منفی آن‌ از استفاده‌های مثبتش بیشتر است. 🔸 دقیقه ۱۸ در وادی قُرَنَه، حاجیان را می گويند، زیاد نمانند. قرنه بین عرفات و منا هست، آنجا محل عرفه ی شیطان هست. 🔸 دقیقه ۱۹ شیطان در خود عرفات نمی‌تواند، حضور پیدا کند.چون عرفات مخصوص ولي اعظم خداست، ولي اعظم خدا به طور کلی آن قطب اعظم الهی‌ که وجود مقدس امام زمان(ع)باشند و آن اقطاب سه گانه‌ای که دور ایشان هستند، حضرت عيسی(ع)حضرت خضر(ع) حضرت الیاس و بعد اوتاد و ابدال ...‌همه می آیند و در عرفه حضور پیدا می کنند. 🔸 دقیقه ۲۱ استدلال به این ترتیب می شود، که اگر خداوند پدر می داشت، با پدرش در عزت‌ مشارک بود. این یک مقدمه مقدمه‌ی دوم: هر کس که با دیگری در یک امری مشارک باشد، باید حتما با آن دیگری در یک چیزی متمایز باشد. ✨ طبیعی است، اگر دو چیز صد در صد در همه چیز با هم مشارک باشند، این دو تا در واقع یک چیز می شوند. معنی ندارد که بگوییم:از همه‌ی جهات مشارک هستند. این که نمی شود ،حداقل باید یک جهت‌ تمایز داشته باشند. 🔸 دقیقه ۲۴ اگر خداوند با پدرش در یک چیز اختلاف داشته باشد، خداوند محدود می شود. ✨ هر دو موجودی که با هم اختلاف داشته باشند، اینها محدود هستند، اگر محدود نباشند،دیگر اختلاف نمی شود. 🔸 دقیقه ۲۸ خداوند فرزند هم نمی زاید،اگر فرزندی بزاید، موروث است. موروث یعنی ارث گذارنده... و هر ارث گذارنده ای هلاک است. 🔸 دقیقه ۳۲ چرا انسان نمی‌تواند خدا را درک کند؟ درک ما نسبت به خدا، درک انسان کلا چیزی که ما درک می کنیم،یا درک حسی هست،یا خيالی یا عقلی هست. 🔸 دقیقه ۳۴ چون خداوند ماده‌ نیست، من ادراک حسی نسبت به او نمی‌توانم ،داشته باشم. ✨ ادراک خيالی چيست؟همین الان من شما را دارم می بینم،یک صورتی از شما در عالم خيال من ایجاد می‌شود. 🔸 دقیقه ۳۷ خداوند به ادراک خيالی در نمی آید، ادراک خيالی این است که من بتوانم در ذهن خودم از خداوند تصویری ایجاد کنم،همان جور که در ذهن خودم از شما یک تصویری ایجاد می‌کنم. ✨ این صورتی که در عالم خيال من هست، به آن شَبَه مثالی یا مثال می گویند. 🔸 دقیقه ۴۰ هر صورتی که ما در ذهن‌مان داریم،دارای قدر و اندازه است. ✨ اگر خداوند بخواهد، ادراک خيالی شود ،باید قدر و اندازه داشته باشد. 🔸 دقیقه ۴۱ هر چه که وارد عالم خيال من شود،فوری اندازه زده می‌شود، اصلا خیال همین جوری هست، همیشه اشياء را با اندازه‌ی بیرونی خودشان در ذهن تصور می کند. 🆔 @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/4044
🔆پیغمبر ایام انسان ...ما به پیغمبر که دسترسی نداریم، باید انسان جانش به پیغمبر متصل باشد، اینکه یک پیغمبری بود ۱۴۰۰ سال پیش و رفت، چرا بعد از خودش ۱۲ نفر را مشخص کرد؟ دلیل زیاد دارد، یکی اش همین است که انسانها بدون اتصال با نبوّت اصلاً نمی توانند زنده باشند، منتها تا وقتیکه پیغمبر خودش هست (با خودش) برو در بیعتش باش، برو همراهش باش، برو اطرافش باش، اما اگر او رفت برو با ولی ای که او مشخص کرده است، ۱۲ تا ولی مشخص کرده است، برو با اینها باش. اگر آمد و ما دستمان از آن ولی هم کوتاه شد، اینجا چکار کنیم؟ حالا در زمان آن ۱۱ نفر میشد انسان برود در کنار آنها باشد، همراه آنها باشد، جانش را از طریق آنها به جان پیغمبر پیوند بزند، اما اگر آمد و این ولی هم غایب شد، نبود، ما چکار کنیم؟ 《این کافی نیست که فقط انسان معتقد باشد که یک پیغمبری هست، الان هم امام زمانی هست و تمام.》 باید انسان در یک اتصال ظاهری هم باشد (اتصال روحانی کفایت نمیکند) باید یک اتصال ظاهری و جسمانی بین انسان و ولی خدا و پیغمبر باشد، حالا خودش بود با خودش، خودش نبود با آن ۱۲ نفر، آن ۱۲ نفر نبود با ولی ای که او از مراتب وجودی آن ولی مطلق و امام زمان است. باید انسان با اینها اتصال وجودی داشته باشد (نداشته باشد شیطان به سرعت میاید به سراغش) همین وضعی که در میان مردم هست. چه غفلت ها، چه گناه ها، چه معصیت ها... اینکه بارها خدمت دوستان عرض کرده ام که ارزش دارد که انسان نیمی از عمرش را {این حرف بزرگترهاست میفرمودند} که انسان نیمی از عمرش را بگذارد برای اینکه کسی را پیدا کند که او متصل با آن مقام ولایت کل باشد. اما باید انسان به اینجا برسد که حتماً خودش را در حوزه وجودی کسی قرار بدهد که او یک اتصال مستقیم با آن قطب اعظم دارد 《او پیغمبر ایام انسان است.》 اگر انسان توانست خودش را اتصال بدهد با چنین انسانی، این اگر در خواب هم باشد (خفته باشد) دارد سیر میکند، مثل کشتی. کشتی خاصیتش چیست؟ انسان در کشتی که هست اگر هم خواب هم که باشد دارد حرکت میکند، دارد راه میرود، چشمش را باز میکند میبیند رسیده است، این است که فرمود اهل بیت من مثل کشتی هستند. ...ما نمی توانیم به خودی خود راه برویم و به مقصد برسیم، نمیشود، راه سخت است، این نیست که انسان همین ۴ رکعت نماز را بخواند، ۳۰ روز روزه را بگیرد و بعد هم بگوید رسیدم، خیر اینها نیست، سیر روح به سوی خدا با این اعمالی که ما داریم انجام میدهیم نیست... عمل باید سیر بدهد انسان را، اینها همه اش توقف است، کدام یکی ماها این همه سالها نماز خواندیم در خودمان یک سیری دیدیم؟ یک حرکتی دیدیم؟ نبوده است دیگر، اینها توقف بوده، اینها اعمالی نیست که انسان بخواهد رویش حساب کند، سیر فقط، فقط در زمانی صورت میگیرد که انسان خودش را در میان رودخانه ولایت بیاندازد... ...پس سلیمان بحر آمد ما چو طیر در سلیمان تا ابد داریم سیر شمس چکار کرد با مولوی؟ کاری که کرد همین بود که دست او را گرفت و آورد و آورد تا رودخانه ولایت مطلق، به قول خود مولوی سلیمان. پس سلیمان هست اندر دور ما از امام زمان به سلیمان تعبیر میکند، این سلیمان حرکت است، نه اینکه در حرکت است بلکه خودش حرکت است... وقتی رسید به این سلیمان یک سیر به سوی ابدیت است... انسان وقتیکه به جوی آب وصل میشود این به درد نمیخورد، این جوی وقتیکه میرود بالاخره در یک زمینی میخشکد (فرو میرود) یعنی سیر ابدی نیست، انسان باید به یک رودخانه ای متصل بشود که این رودخانه تا ابد حرکت میکند، جاودان حرکت میکند و این رودخانه، رودخانه آن ولی الله اعظم است، منتها توسط چه کسی انسان به آنجا برسد؟ توسط آن شمس به آنجا رسید، توسط انسانی که خودش به او متصل است، در غیر اینصورت ضرر کرده ای، واقعاً ضرر کرده ای. @hamidmirzaaaaa 🔆باید انسان در یک اتصال ظاهری هم باشد[اتصال روحانی کفایت نمیکند] پ ن ادمین: سیر بدون استاد در قید حیات (هم جسمی و هم روحی) ممکن نیست. ۱۵ 🆔 @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/4045
https://aparat.com/v/mRLdG دومین جلسه پرسش و پاسخ با حضور علامه مروجی سبزواری(دامت برکاته) مورخ ۱۴۰۱/۱۱/۱۴ مخاطبان محترم می توانند پرسش های خود را در زمینه های عرفان نظری ، عرفان عملی ، اعتقادات ، احکام و شبهات به آدرس زیر در تلگرام ارسال نموده و پاسخ معظم له را در ادامه جلسات دریافت نمایند . آیدی تلگرام جهت ارسال سوالات : T.me/moravejtohid لطفا جهت دریافت پاسخ صبور باشید . @moravej_tohid Www.moravejtohid.com جهت دانلود و مشاهده از طریق لینک ذيل اقدام بفرمایید: https://aparat.com/v/mRLdG
در محضر شرح جامع و کامل همراهان گرامی لطفا تفسیرها را دنبال بفرمایید. 🆔 @moravej_tohid 🔽🔽🔽🔽🔽