eitaa logo
مروج توحید
7هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
432 ویدیو
12 فایل
نشر سلسله جلسات سخنرانی علامه حمیدرضا مروجی سبزواری کانال تلگرام 👇 t.me/moravej_tohid کانال آپارات https://www.aparat.com/moravej_tohid_archive دانلود و نصب اپلیکیشن مروج توحید www.moravejtohid.com/app
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5877618055441287786.mp3
13.88M
... از روی اخلاص بخوانش ... برگرفته از جلسه ۱ 🆔 @moravej_tohid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعوت کردن مردم به آن حضرت 💥 و این کار از مهم‌ترین طاعات و واجب ترین عبادات است، و بر فضيلت آن دلالت می کند،تمام آنچه در فضيلت امر به معروف از آیات و روایات آمده،و تمام آنچه در فضيلت هدایت و ارشاد مردم‌ به راه حق وارد گردیده، اضافه بر اینکه بهترین خلایق پس از ایشان(ع)کسی است که آنان را دوست بدارد و مردم را به ایشان دعوت کند،چنان که در روایت آمده: و همانا عالِمی که به مردم ،معارف دينشان را بیاموزد و آنان را به امامشان دعوت کند از هفتاد هزار عابد بهتر است. ص۳۵۰ 💥 امام صادق(ع): همانا کسی که به سایر امامان اقرار کند و دوازدهمین امام را انکار نماید. همچون کسی است که به سایر پيامبران معتقد باشد و حضرت محمد(ص) را انکار نماید. لذا منصب شفاعت‌ به مولایمان حضرت حجت(ع) اختصاص یافته ،" والمهدی شفیعهم" و مهدی (ع)شفاعت‌ کننده ایشان است. با اینکه امامان و پيامبران(ص) نیز شفعای روز قیامت هستند. ص۳۵۷ 📚 مکیال المکارم، جلد دوم 🆔 @moravej_tohid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴من حکمِ گل که ندارم ای کاش خارِ تو نباشم😔 دست مرا بگیر،بابای مهربان یا ايها العزیز، یا صاحب الزمان 🆔 @moravej_tohid
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 هوالحکیم قسمت_سی_سوم بسمه تعالی 📓آشنایی بیشتر با زندگی استاد «آری فقط یک راه برای درمان دردهای روحی انسان و رساندن انسان به آرامش وجود دارد و آن این‌که انسان را به‌طور کلی از مرتبۀ طبیعت وجودش که مرتبۀ ادنی و دنیای وجودش است خارج کرده و به مراتب نور و قدس وجودش وارد ساخت، و برای این کار باید قلب او را از مرتبۀ طبیعت خارج نمود. اگر ما وجود انسان را مثل یک ستون در نظر بگیریم که این ستون طبقه طبقه است، نازل‌ترین مرتبۀ این ستون، مرتبۀ دنیا و طبیعت وجود آدمی است. مرتبۀ بالاترش، مرتبۀ عقل قدسی است، و بالاتر، روح قدسی، و بالاتر، مرتبۀ سرّ است که مقام اسمائی انسان است و اگر انسان به سرّ خود برسد خودش را اسماء الله می‌بیند، و بالاخره مرتبۀ بالاتر، مرتبۀ خفی است که چون انسان بدانجا برسد، خودش را وجود مطلق می‌بیند و هو می‌بیند. حال عروج انسان و به معراج رفتنش همین است که قلبش را در این مراتب، سیر دهد و قلب را که جوهر سیال وجود اوست، در آن مراتب مذکور، که جواهر ثابت وجود آدمی هستند سیر دهد. ولی بین مرتبۀ طبیعت و مراتب فوقانی، حجاب‌های بسیار ضخیمی است که این حجاب‌ها از ماهیت‌های مختلفی برخوردارند که ماهیت این حجاب‌ها را در نوشته‌جاتم به تفصیل شرح داده‌ام و قلب برای ایجاد روزنه‌ای در این حجاب‌ها و رسوبات سخت، با مشکل بسیاری روبروست و این گذشتن از حجاب برای قلب که در اوایل کار بانویی ضعیف البنیه است بسیار دشوار است، مگر این‌که ولیّی از اولیاء حق به یاری او آمده و این سیر و این معراج بدون کمک این ولی محال است و محال است و محال. بزرگترین حجاب قلب، جذبی است که مرتب از سوی مظاهر طبیعت از قبیل پول و ثروت و مقام و شهرت و خانه و اثاث البیت و امثالهم بر قلب می‌رسد و قلب را به شدت مجذوب نموده و در تحت جذب خود نگه داشته است، و قبلا گفتم که نتیجۀ جذب، حب است و اگر طبیعت، قلب را جذب خود کرده، و قلب مجذوب طبیعت شده، از سوی دیگر قلب هم حبّ طبیعت را دارد و طبیعت محبوب او گشته است. قطع این ارتباط جذبی و حبّی بین قلب و طبیعت بسیار دشوار و نزدیک به محال است و خودش یک نوع معجزه است و جز با نیروی ولایت ممکن نیست، و بزرگترین کرامت اولیا همین قطع ارتباط جذبی و حبّی بین قلب و طبیعت است، به‌طوری که این بانو، دیگر پول را دوست نداشته باشد، جواهرات، مقام و شهرت و مسکن و مرکب را دوست نداشته باشد و بودن و نبودن این‌ها در زندگیش هیچ تفاوتی برای او نداشته باشد. «ولی» برای این کار، جذبی قوی‌تر از جذب طبیعت را از سوی مراتب بالای ستون وجود انسان بر قلب او وارد می‌کند و قلب را برای یک لحظه بالا کشیده و در عوالم نوری وجود آدمی او را سیر می‌دهد و ناگاه برای قلب خاطرات عالم اطلاق و عالم اسماء و عوالم میثاق و ارواح قدسی و عقول نوری و انوار اسپهبدی را به یاد می‌آورد که در طی میلیاردها سال از آن عوالم نزول می‌کرد تا به طبیعت برسد، و چه عوالم زیبا و روح‌انگیز و دل‌انگیزی بودند و چه آرامشی در آن بهشت‌ها وجود داشت، و اینک در این مزبلۀ طبیعت افتاده و به طلا و جواهراتی که مشتی فلزاتند خوش است، و به خانه‌ای که مشتی خاک و گل است خوش است، و به میزی که تکه‌ای چوب است دلگرم است، و به جوانی و شادابی که در پی آن پیری و چروکیدگی پوست است خوش است. آری قلب با یک لحظه چرخش و مشاهدۀ آن عوالم و مشاهدۀ خودش در این عالم طبیعت در یک التهاب و اضطراب شدید واقع می‌شود و ناگهان عشقی شدید به رفتن به سوی آن عوالم و ترک این عالم طبیعت در او پیدا می‌شود. یادش آمد که در آن اوج سپهر هست پیروزی و زیبایی و مهر شادی و نصرت و فتح و ظفر است نفس خرم باد سحر است عمر در اوج فلک برده به سر دم زده در نفس باد سحر ابر را دیده به زیر پر خویش حَیَوان را همه فرمانبر خویش بارها آمده شادان ز سفر بر رهش بسته فلک طاق ظفر چشم بگشود و به هرجا نگریست دید گردش اثری زین‌ها نیست هرچه بود از همه سو خواری بود نکبت و نفرت و بیماری بود و بانوی قلب در ورای همۀ آن عوالم نور و قدس و زیبایی و طهارت، ولیّ حق را می‌بیند که او را نگاه می‌کند و آرام به سوی او اشارت می‌کند که: «هین عزم سوی ما کن»: در خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن گر اژدهاست بر ره، عشق است چون زمرد از برق این زمرد هین دفع اژدها کن» ◀️ ادامه دارد... 🆔 @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/4073 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 هوالحکیم قسمت_سی_چهارم بسمه تعالی 📓آشنایی بیشتر با زندگی استاد «... به‌هرحال گفتیم که فقط یک راه وجود دارد برای رهایی از دردها و آلام روحی و اضطراب‌های روانی و آن هم این‌که قلب از مرتبۀ طبیعت، که مرتبۀ حیوانیت و ظلمت و دوزخ وجود انسان است خارج شده و وارد عوالم قدس و نور و طهارت و وحدت و کلیّت و اطلاق گردد، و برای این کار باید روزنه‌ای بین این عالم طبیعت و آن عوالم نور ایجاد شود و این شعر مولانا به حقیقت، تمام وظیفۀ انسان را در این عالم دنیا بیان داشته و حقیقت دینداری و شریعتمداری را تعریف نموده است که: دوزخ است آن خانه کان بی روزن است کار دین ای خواجه روزن کردن است آری باید توجه داشت که دینداری این نیست که انسان نماز بخواند و روزه بگیرد و صدقه بدهد و حج برود. زیرا هیچ منافاتی نیست بین این‌که انسان در مرتبۀ طبیعت خود متوقف باشد ولی نماز هم بخواند و روزه هم بگیرد و در قیامت هم به بهشت برود. اما این بهشت یک بهشت حیوانی است که انسان فقط در آن از لذات حیوانی برخوردار است. در حالی‌که نماز واقعی آن است که بین مرتبۀ ظلمت و نور انسان روزنه ایجاد کند. باید روزه‌ای بگیرد که حجاب‌های روی قلب را بشکند. باید حجی برود که قلب را از زندان طبیعت خارج نماید. باید معرفتی را نسبت به مبدا و معاد به‌دست آورد که حجاب شکن باشد و راهی برای این بانوی قلب باز کند و او را از این ظلمات خارج نموده و او را به ینبوع الحکمه و چشمۀ آب حیات و منبع نور برساند، و چنین عملی و چنین علمی حاصل نمی‌شود مگر از ناحیۀ اولیاء حق. چرا که علم و عملی می‌تواند انسان را از مرتبۀ طبیعت خارج سازد که حیّ و زنده باشد و لذا حکمت عملی حیّ و حکمت نظری حیّ می‌توانند این کار را بکنند و این نوع حکمت را انسان فقط می‌تواند از کسی بگیرد که خودش این راه را طی کرده و به نور و حیات رسیده است و اکنون هم اعمال او زنده و نورانی هستند و هم علومش، و چون تو علمی را از او گرفتی این علم، حیّ است، و چون اعمال شرعی خود را به تلقین او و امر او به‌جا آوردی، این اعمال هم حیّ و زنده و نورانی می‌باشند، و چون این اعمال و علوم حیّ و زنده و نورانی وارد قلب شدند و قلب در منطقۀ ظلمات وجود انسان است و این‌ها با ظلمت خو ندارند و با عالمی که سراسر آن را مرگ و تاریکی در برگرفته انس ندارند از این‌رو بر قلب فشار می‌آورند که آن را از مرتبۀ طبیعت خارج سازند و وارد عوالم نور نمایند و اینجاست که قلب یک سیر نوری به سوی عوالم بالا را در پیش می‌گیرد». ◀️ ادامه دارد... 🆔 @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/4074 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 هوالحکیم قسمت_سی_پنجم بسمه تعالی 📓آشنایی بیشتر با زندگی استاد «... از اصل مطلب بسیار دور افتادم. البته درمورد مطلبی که وارد آن شدم رساله‌ای مفصل به نگارش درآورده‌ام به نام «حکمت حیّ» که در آن‌جا به بررسی و تحلیل علم حیّ و عمل حیّ پرداخته‌ام و تاثیرگذاریِ آن‌ها را بر روی قلب نیز به تفصیل یادآور شده‌ام. اکنون مطلب را همین‌جا رها کرده و بر سر اصل مطلب بازمی‌گردم. نکاتی را درمورد سلسلۀ جلیلۀ شوشتریه متذکر شدم و دو نکته را بیان داشتم اکنون به بیان بعضی نکات دیگر می‌پردازم و این بحث درمورد سلسله را نیز به پایان می‌رسانم، اگرچه قبلا متذکر شدم که رساله‌ای مفصل نیز درمورد شرح احوال این سلسلۀ جلیله به نگارش درآورده‌ام. نکتۀ سوم: این‌که ما این سلسله را سلسلۀ مرتضویۀ رضویۀ شوشتریه نامیده‌ایم، وجه تسمیۀ آن روشن است. مرتضویه است برای این‌که این سلسله نیز مثل بیست و چهار خواهر دیگرش، به حضرت قطب العارفین و یعسوب الدین و خلیفة رسول رب العالمین، علی بن ابی طالب (صلوات الله و سلامه علیه) می‌رسد، و در اسلام تمامی سلاسل طریقتی ناچار باید به این بزرگوار ختم شده و سرّ ولایت را از او بگیرند، و روح ولایت از طریق اوست که در جسم تمامی سلاسل دمیده شده است و همۀ سلسله‌های عرفانی در اسلام از ناحیۀ روحانیت آن حضرت زنده‌اند، و از طریق ایشان به نقطۀ حقیقت اتصال می‌یابند که روحانیت رسول اعظم اسلام، حضرت محمد بن عبدالله (صلوات الله علیه و آله) است. این‌که این سلسله را رضویه نامیده‌ایم، به‌خاطر این است که این سلسله مثل سیزده سلسلۀ دیگر، به معروف کرخی ختم شده و از طریق معروف به مولایمان، حضرت امام علی بن موسی الرضا (علیه آلاف التحیة و الثنا) اتصال می‌یابند. از بیست و پنج سلسلۀ عرفانی که در اسلام وجود دارد چهارده سلسلۀ آن به سلاسل معروفیه موسومند چرا که آخرین حلقۀ اتصال آن‌ها به امام معصوم، معروف کرخی است. بالاخره این سلسله را شوشتریه می‌نامیم برای این‌که این سلسله از قطب الدین نیریزی فارسی دو شعبه می‌شود. یکی سلسله‌ای است که از سوی شاگردش سید محمد بیدآبادی ادامه یافت، و دیگر سلسله‌ای که از سوی شاگرد دیگرش، یعنی ملاقلی جولا ادامه پیدا کرد، و از آن‌جا که ملاقلی شخصی گمنام است و اولین و شاخص‌ترین شخص بعد از سید کاشف، سید علی آقا شوشتری است، لذا این سلسله را به اعتبار وجود ایشان، شوشتریه می‌نامیم. مطلب را درمورد سلاسل به پایان می‌رسانم و موکول می‌نمایم به جای خودش، و شرح زندگی خود را پی می‌گیرم». ◀️ ادامه دارد... 🆔 @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/4075 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 هوالحکیم قسمت_سی_ششم بسمه تعالی 📓آشنایی بیشتر با زندگی استاد «نحوۀ آشنایی خودم با مرحوم پهلوانی را توضیح دادم که در سال ۶۱ که من به تهران رفته، و دو تن از دوستانم که باهم از سبزوار خارج شدیم به قم رفتند، آن دو نفر به نزد حضرت علامه حسن‌زادۀ آملی رفته و از ایشان طلب دستگیری نموده بودند. ولی حضرت علامه، خودش نپذیرفته و ایشان را احاله به مرحوم پهلوانی داده و گفته بود: «به نزد آقا شیخ علی پهلوانی بروید، و اگر از در بیرونتان کرد از پنجره وارد شوید». به هر حال معرفی پهلوانی از سوی حسن‌زادۀ آملی کافی بود که برای ما امنیت خاطر و آرامش قلب حاصل نماید، که به نزد او رفته و همه چیزمان را در پای او ریخته، و جان و دل را فدای او سازیم. آن دو دوست به نزد او رفته بودند و من در سال بعد یعنی سال ۶۲ به قم مشرف شدم در همان ابتدای کار به حرم بانوی بزرگ و خاتون عظیم الشأن، حضرت فاطمه معصومه (علیها الاف التحیة و الثناء) رفتم و گفتم: یا فاطمه معصومه! تو مرا در نزد خودت نگه دار و نگذار از حوزه بیرون روم و مثل بسیاری از طلاب که به دانشگاه یا قوۀ قضاییه و یا سایر دوایر و سازمان‌ها می‌روند، من هم به سراغ آن مشاغل بروم، و بلکه به همان نحو سنتی که علمای سلف ما داشته‌اند تحصیل کرده، و من هم عهد می‌بندم که هر معرفتی که آموختم و هر کمالی که کسب کردم، بدون مضایقه و هیچ چشم‌داشتی به بندگان خدا برسانم، و محبت شما اهل بیت را در دل‌های آن‌ها بنشانم. سپس به سراغ یکی از آن دو دوست رفتم و از او پرسیدم که: بالاخره با مسئلۀ استاد سلوک چه کردید؟ او گفت: از طریق آقای حسن‌زادۀ آملی کسی را یافتیم به‌نام آقای پهلوانی و اکنون یک سال است که در نزد او هستیم، و من دربارۀ تو با او صحبت کرده‌ام و او قبول کرده است که تو را بپذیرد. اما چیزی که هست این است که او هرکس را می‌خواهد بپذیرد ابتدا حدود یک ساعتی با او صحبت نموده و از او سوالاتی را می‌پرسد و اگر در حین این سوال و جواب‌ها تشخیص دهد که اهلیت برای این راه را دارد او را می‌پذیرد و الّا عذرش را می‌خواهد. پرسیدم که آیا از تو و آن دوست دیگرمان هم همین سوالات را کرد؟ گفت: بله، و من مضمون آن جلسۀ اولی را که با او داشتیم، و مطالبی را که در آن جلسه به ما گفت و سوالاتی را که از ما نمود، برای تو شرح می‌دهم تا با آمادگی به محضرش وارد شوی. سپس با هم قرار گذاشتیم که یک روز عصر یکدیگر را در حرم ملاقات نموده و او مطالب مطروحه را برایم بگوید و شرط و شروطی را که آقای پهلوانی با آن‌ها نموده برایم بیان بدارد، و نیز سوالاتی را که از آن‌ها پرسیده، خودش از من بپرسد و من هم پاسخ دهم. چون وقت ملاقات فرارسید برای دیدن آن دوست به حرم رفتم، و بعد از زیارتی قرار شد در خیابان‌های اطراف حرم قدم بزنیم و صحبت کنیم. شاید حدود دو ساعتی قدم زدیم و او مطالبی را که حضرت شیخ به آن‌ها گفته بود برایم گفت و سوالاتی را که از آن‌ها پرسیده بود از من پرسید و من هم جواب می‌دادم تا آمادگی لازم را به‌دست آورم. چون این گفتگو تمام شد به من گفت برای فردا عصر یک ساعت مانده به اذان مغرب، ایشان وقت داده است که تو را بپذیرد. نماز مغرب و عشا را در حرم خواندیم و از یکدیگر جدا شدیم...» ◀️ ادامه دارد... 🆔 @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/4076 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
بیانات علامه حمیدرضا مروجی سبزواری در تاریخ ۱۴۰۱/۹/۲۵ در خصوص عرفان های کاذب، انواع مدیتیشن و عرفان های غربی و شیاطین و اجنه قسمت چهارم و پایانی 🔴 دقیقه ۷۱ وقتی تحت نظر استاد به عالم مثال رسید و از اینجا می خواهد بالا رود،شیطان از اینجا باز نمی گذارد، بالاتر رود.اجنه نمی گذارند بالا برود.چون همان طور که گفتم، این آدم بخواهد، به عالم نور برسد،تا اینجا که نور نیست، تا عالم مثال نورانیتی نیست، نورانیت از بعد عالم مثال است، این بخواهد وارد عالم نور شود،برای شیاطین گرفتاری و دردسر دارد،قلمرو آنها کوچکتر می شود. بنابراین این آدم را نمی گذارند، تنها نیرویی که می تواند، سالک را از عالم مثال بکَند و به عالم نور و عالم عقل‌ قدسی ببرد،نیروی ولایت است، هیچ نیروی دیگری نمی تواند، این کار را انجام دهد. ☄ تمامی عرفان های هندی ،اروپایی، عرفان حلقه، ذهن خوانی، تمرکز ذهن، مدیتیشن های اروپایی، اينها نهایت بُردشان تا عالم مثال است، ولی عالم مثالی که تحت تصرف اجنه است. ☄ وقتی که استادی خودش دارد، می گوید:من اصلا هیچ سابقه‌ای نداشتم،نه تفسیر قرآن خوانده بودم نه فلسفه خوانده بودم،نه عرفان خوانده بودم،نه یک روز پیش یک عارف کار کرده بودم.یک مرتبه کمی خودم را جمع و جور کردم،با شعور کیهانی متصل شدم،این حرف، حرفی نیست که قابل قبول باشد. 🔴 دقیقه ۷۳ جبرئیل همان مرتبه‌ی عقل‌ قدسی انسان است.برای رسيدن به جبرئیل بايد دو مرحله طی شود،از طبیعت کَنده شود و به عالم مثال بیاید،و از مثال به عالم قدسی برود. ☄ شعور کیهانی که می گویند:منظور همان جبرئیل است. 🔴 دقیقه ۷۵ "لاقعدن لهم صراطک المستقیم " ۱۶،اعراف صراط مستقیم از عالم مثال به بعد شروع می‌شود. تا عالم مثال صراط مستقیم نیست. چون عرض کردم، هم طبیعت در تحت تصرف شیاطین و اجنه است، هم عالم مثال در تحت تصرف شیاطین و اجنه است. ☄ من در صراط مستقیم نشستم، که اگر سالکی تا اینجا آمد، از اينجا به بعد دیگر نگذارم برود. 🔴 دقیقه ۷۸ خداوند حق را در اختیار کافر نمی گذارد. "ان عبادی لیس لک علیهم سلطان " ۶۵،اسراء تو ای شیطان بر بندگان من تسلطی نداری. این بندگان من چه کسانی هستند؟آنهايی هستند که تحت نظر آن استاد نوری حرکت کردند و به عالم مثال رسيدند، الآن تو قدرت نداری که اينها را نگه داری،چون یک قدرت ماورای قدرت تو ،قدرت ولایت قدرتی که مجهز به‌ نورانیتی است که از ولایت گرفته، این می خواهد، این سالک را به‌ عالم بالاببرد و وارد صراط مستقیمش کند و تو ای شیطان به‌ اينها تسلط نداری. 🔴 دقیقه ۸۱ تمامی ناراحتی انسان از ضیق و زندان و تنگنا است، وقتی که وسعت وجودی پیدا می کند، حالا وسعت وجودی یک وقت هست که وسعت جسمانی پیدا می کند، مثل این که وارد یک صحرا می شود و آنجا آرامش پیدا می کند. وسعت وهمی پیدا می کند، مثل این که جنی وارد وهمش می شود، آرامش پیدا می کند. آرامش عقلی هم می تواند پیدا کند، زمانی که از عالم مثال بگذرد و در آنجا ملائکه وارد عقلش شوند. 🔴 دقیقه ۸۹ ادراکات را عوض کردند، ادراک سیاستمداران، ادراک دانشمندان را و... حالا آثارش را داریم ،می بینیم.. همه‌ی کشورهای دنیا درگیر این جنود شیطان هستند. 🔴 دقیقه ۹۰ تنها نیرویی که امروز در دنیا می تواند، در مقابل این موجود و جنودش ،معاونینش، لشگریانش بایستد،قدرت ولایت هست. ۱۷ 🆔 https://eitaa.com/moravej_tohid/4077
🌸🌸🌸🌸🌸 🌿 آداب زندگی پیامبر(ص) 📖 باب سوم،آداب نظافت وزینت نمودن 💥امام صادق(ع)فرمود:پیامبر(ص) مشکدانی داشت که پس از وضو و با دست تر آن را می گرفت و خود را معطر می نمود،و چون از خانه خارج می شد، به‌ خاطر بوی خوش آن دیگران می فهمیدند، که ایشان از اینجا عبور کرده است. ص۱۴۹ 💥 پیامبر(ص)فرمود: حبیبم جبرئیل به من گفت:یک روز در میان خود را معطر کن و در روز جمعه این عمل را هرگز ترک نکن. ص۱۵۸ 📚 سنن النبی(ص)علامه طباطبایی (ره) 🆔 @moravej_tohid
🎙 جلسه چهاردهم در محضر 🔸 دقیقه ۱ مراتب ادراکی انسان، یکی همان حواس ظاهری هستند. مثل چشم، گوش... از این بالاتر ادراک خيالی هست. 🔸 دقیقه ۳ قوه‌ی خيال صورتگر است،نقاش است. عالم خيال انسان، مثل آیینه نیست، که من وقتی نگاه می کنم،عکسش در خيال من بیفتد. نه خودش اصلا ایجاد می‌کند، مثل یک‌نقاش می ماند،که وقتی به یک درخت نگاه می کند، بعدأ روی بوم نقاشی آن عکس درخت را می کشد. قوه‌ی خيال انسان این جوری است، به هر چه که نگاه می کند، عین آن را در خيال خودش ایجاد می‌کند. ✨ گاهی وقت ها چیزهایی که خيال انسان نقشی از آن را ایجاد می کند،مادی هستند، گاهی مجردند. ✨ حقایق ملکوتی را هم می تواند، نقش کند، یعنی حقایقی که شکل ندارند، صدا ندارند، بو و مزه ندارند. ✨ عقل ما خودش یک ملک و یک فرشته است،الآن مگر عقل ما شکل دارد،بال دارد؟ منتهی دو جور هستند. بعضی عقل ها همراه جسم نیستند. مثل ملائکه، جبرئیل میکائیل و..اينها همراه جسم نیستند. اما عقل ما يک ملکی است، یک فرشته ای هست، که با جسم همراه است. 🔸 دقیقه ۷ دانش آموز علم را هیچ وقت از الفاظ معلم نمی گیرد،از روح معلم می گیرد. الفاظ فقط روح این دانش آموز را قوی می کنند. پیامبر اکرم(ص)چگونه قرآن را از جبرئیل می گیرد؟پیامبر(ص)این قدر روحش تقویت می شود، قدرت می گیرد،وسعت پیدا می کند، که با مقام جبرئیلی عالم اتحاد برقرار می کند و چون جبرئیل همان قرآن است، بنابراین قرآن را پیامبر(ص)از آنجا می گیرد. 🔸 دقیقه ۱۳ هر چیزی وارد عالم خيال شود،چه از عالم طبیعت و ماده در خيال ما بتابد،چه از عالم ملکوت بیاید و تنزل پیدا کند و وارد عالم خيال شود،بالاخره خيال این را به یک شکل مادی و محدودی در می آورد... می فرمايد: خداوند با علم خيالی درک نمی شود، چون هر چه که وارد عالم خيال شود،خيال آن را محدود تصورش می کند. 🔸 دقیقه ۱۶ خداوند هیچ وقت با چشم دیده نمی‌شود. ✨ دليلش این است که شما محدود هستید. ماده خاصیتش این جوری است که الآن آن ستون را نگاه می کنم، وقتی صورتم را برمی‌گردانم، آن ستون را نمی توانم ببینم.چرا؟چون ستون یک جای محدودی دارد،در همان جا هست. ✨ ماده محدود است و متمکن،یعنی مکان دارد،یک مکان خاصی دارد. ✨ اگر قرار بود که خداوند را با چشم ببینیم، مسلّما لازمه‌اش این بود که خداوند يک امر مادی و محدود و در یک مکان خاص باشد و حال آنکه این طور نیست. 🔸 دقیقه ۲۳ خداوند اول ندارد یعنی علت ندارد، نه‌تنها اول زمانی ندارد... اول عِلّی هم ندارد،یعنی بخواهیم بگوییم که خداوند يک علت دارد،نه این جوری هم نیست. 🔸 دقیقه ۲۶ خداوند اولیّتش حدی ندارد،... از لحاظ آخريت هم حد ندارد... از لحاظ اول و آخر بی نهایت است. ✨ اول آب خداست، نه آن اتم های هیدروژن و اکسیژن، خدا اول آب است، علت آب است، والآخر، خداوند آخر آب است، آخر هر شیء صفات آن شیء هستند. خصوصیات آن شیء هستند. 🔸 دقیقه ۲۹ ظاهر نمک چيست؟ظاهر نمک همین چیزی که می بینید، پودر سفید رنگ،می گوید: همین ظاهر خداست. باطن نمک چيست؟باطنِ نمک،ملکوت آن هست،که‌ حضرت علی(ع)می فرمايند:"بیده ملکوت کل شیء" ملکوت هر چیزی دست خداست. ملکوت هر چیز آن حقیقتش، باطنش هست. آن جوهرِ نمک که آن مادی نیست، آن هم خداست. ✨ این هو الاول و الآخر والظاهر والباطن ،این چهار تا روی هم بذارید،هو المحیط می شود. 🔸 دقیقه ۳۲ مَنیت انسان شکسته می‌شود. من چنین، من چنان، کسی که اولش خداست، آخرش خداست، ظاهرش خداست،باطنش خداست. پس کو من؟ من این وسط نیست، تو در این وسط نیستی. 🔸 دقیقه ۳۴ یکی از اسماء خدا قدیر یا قادر است. "و هو علی کل شیء قدیر" ✨ خداوند زنده می کند و می میراند،اگر بپرسیم، چرا و چطوری خدا زنده می کند و می‌میراند؟می گوید: "و هو علی کل شیء قدیر" خداوند زنده می کند و می میراند، چون قدرت مطلق است. 🔸 دقیقه ۳۹ این ساختمان، علمِ بنّا هست، این منبر،علم نجار است. یعنی اول نجار در علم خودش صورت این منبر را داشته،بعد در بیرون ایجادش کرده.. این منبر که علم نجار است، با من وشما که علم خدا هستيم، یک فرقی دارد.فرق این است که نجار اول صورت این منبر در ذهنش هست، بعد که می خواهد، در بیرون ایجادش کند،مصالحش از بیرون است. اما در خداوند این جوری نیست، خدا علم به ما دارد،اما مصالح ما را از بیرون نمی آورد، از هم وجود خودش تنزل می دهد. 🆔 @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/4080
سومین جلسه پرسش و پاسخ با حضور علامه مروجی سبزواری(دامت برکاته) مورخ ۱۴۰۱/۱۱/۱۶ مخاطبان محترم می توانند پرسش های خود را در زمینه های عرفان نظری ، عرفان عملی ، اعتقادات ، احکام و شبهات به آدرس زیر در تلگرام ارسال نموده و پاسخ معظم له را در ادامه جلسات دریافت نمایند . آیدی تلگرام جهت ارسال سوالات : T.me/moravejtohid لطفا جهت دریافت پاسخ صبور باشید . @moravej_tohid Www.moravejtohid.com جهت دانلود و یا مشاهده در آپارات به لینک ذيل مراجعه شود: https://aparat.com/v/0e5NE عناوین جلسه : 🔸 معرفی کتاب مثنوی 🔸 مثنوی پرفروش‌ترین کتاب در میان کتاب‌ های ترجمه شده در آمریکا 🔸 بشر فطرتا علاقه به عرفان دارد 🔸 مثنوی کتاب علمی و عملی 🔸 حق کتاب مثنوی در این هفتصد سال واقعا ادا نشده 🔸 پادشاه و وزیر مملکت وجود انسان پادشاه:روح وزیر:عقل 🔸 روح چيست؟ 🔸 حقیقت عقل 🔸 فلسفه‌ی وجودی انبیاء 🔸 عقل جزئی و آفت های آن 🔸 در فلاسفه ی غرب حیرت فلسفی زیاد هست. 🔸 تفاوت حیرت عارف با حیرت فیلسوف 🔸 مولوی: اصل علوم از انبیاء هست. 🔸 سؤالاتی که همیشه بشر را آزار می دهد. زکجا آمده‌ام؟آمدنم بهر چه بود؟به کجا می روم؟ 🔸 نظریه ی تکامل 🔸 مسئله‌ی اعتقاد به معاد فطری هست. 🔸 عقل جزئی نمی‌تواند شهود کند. 🔸 مهدویت، وجود مقدس امام زمان(ع) 🔸 بشر هزاران سال است که اندیشه‌ی یک منجی را دارد. 🔸 نقد نظریه‌ی عقلانیت 🔸 عقل و جهل در کتاب اصول کافی 🔸 تناقض در نظریه‌ی عقلانیت 🔸 مسئله‌ی ظهور منجی فقط برای ادیان الهی نیست، حتی ادیان بشری مثل بودا معتقدند که بالاخره یک روز منجی بشر می آید. 🔸 صراط مستقیم یا صراط های مستقیم 🔸 کوروش شخصیت الهی است 🔸 آقای سروش مقام ائمه(ع) را خیلی تنزل می دهد. 🔸 ما روایات زیادی بر اثبات وجود امام زمان(ع)داریم،و هم برهان عقلی داريم، هم اجماع چند هزار ساله 🆔 @moravej_tohid
porsesh va pasokh3.mp3
22.99M
سومین جلسه پرسش و پاسخ با حضور علامه مروجی سبزواری(دامت برکاته) مورخ ۱۴۰۱/۱۱/۱۶ مخاطبان محترم می توانند پرسش های خود را در زمینه های عرفان نظری ، عرفان عملی ، اعتقادات ، احکام و شبهات به آدرس زیر در تلگرام ارسال نموده و پاسخ معظم له را در ادامه جلسات دریافت نمایند . آیدی تلگرام جهت ارسال سوالات : T.me/moravejtohid لطفا جهت دریافت پاسخ صبور باشید . @moravej_tohid Www.moravejtohid.com
در محضر شرح جامع و کامل همراهان گرامی لطفا تفسیرها را دنبال بفرمایید. 🆔 @moravej_tohid 🔽🔽🔽🔽🔽
🎙 جلسه سی و هشتم در محضر 🔸 دقیقه ۲ علم دیگری هم هست که انسان بدون وسیله،کتاب‌ و مدرسه می تواند،بیاموزد. 🔸 دقیقه ۴ یک روش دیگری هم برای تعلیم هست. امام سجاد(ع)به حضرت زینب(س) می فرمودند:"عالمه‌ی غیر معلمه" ✨ راهش اين است که انسان از دنیا فاصله بگیرد، و بر طبق رضای خدا عمل کند،تقوا پیشه کند. تقوا یعنی پرهیز، خودنگهدادی 🔸 دقیقه ۶ در میان عالمان اسلام، تنها فرقه‌ای که‌ خواستند،علم را از این راه به دست آورند،فقط عارفان هستند. 🔸 دقیقه ۷ انسان اگر واقعا بتواند، قلبش را پذیرا کند،که‌ از آن طرف علوم را بگیرد،حتی همین علوم دنيايی را هم می تواند، بگیرد. مثلا خود حضرت داوود(ع)علم زره بافی را "و علمناه صنعه لبوس "۸۰،انبیاء ما صنعت زره بافی را به داوود یاد دادیم . ✨ "قلب المؤمن عرش الرحمن " "القلب حرم الله " روایات زیادی هست که خبر می دهد،در قلب انسان خداست. 🔸 دقیقه ۹ خداوند علم است،حیات است. ‌اگر انسان واقعأ بتواند،به‌ این مرتبه‌ی قلب خودش دست پيدا کند،حجاب ها را کنار بزند، به‌ خدا دست پيدا می کند. وقتی به خدا دست پيدا کرد،به علم و حیات هم دست پيدا می‌کند، به عزت‌ به قدرت و.. 🔸 دقیقه ۱۱ شرط اولش این است که در این دکان وجود بسته شود. در دکان وجود انسان بايد بسته باشد،تا آن گنج استخراج شود. ✨ در درون هر کدام از ما يک پرتویی از عقل پیامبر اکرم(ص)وجود دارد، و اگر ما به آن عقلمان دست پيدا کنيم، به عقل نبوی دست پيدا کردیم، و ما هم از علوم نبوی چیز هايی می توانیم، به دست آوریم،البته به هر کس به همان اندازه که عقل در او تابیده است. 🔸 دقیقه ۱۵ آن عقل نبوی را باید کشف کنیم. 🔸 دقیقه ۱۷ انسانیتت را چقدر به فعلیت رساندی؟تفاوت انسان و حیوان در همین است که انسان دو تا عقل دارد،حیوان یک عقل دارد. ✨ در حیوان یک کمال بالاتر از کمال جسمانی وجود ندارد،و خداوند هم همین ها را به حیوان یاد داد.اما در انسان غیر از این عقلی که دنیایش را آباد می کند، عقل دیگری هست. 🔸 دقیقه ۲۰ مولوی: عقل، دو عقل است. 🔸 دقیقه ۲۲ ما این همه عبادات و شب زنده‌ داری می کنیم،برای این است که به آن عقل برسیم. ✨ هر پیغمبری عقلش از همه‌ی عقل امتش بیشتر است. (همان عقل الهی) 🔸 دقیقه ۲۵ عقل ظاهری همان وهم است. ✨ اولوالالباب، باب انسانیت است.یعنی اگر انسان توانست، به مرتبه‌ی اولوالالباب برسد،حالا وارد انسانیت شد. 🔸 دقیقه ۲۷ در صراط انسانیت حالا جلو برو،برو به مرحله‌ی ابرار،مقربین،مخلِصین، مخلَصین،صدیقین، محسنین،صالحین برس،‌ و اين راه برای انسان باز می شود. ✨ رسیدن به این عقل،علامتهایش این است که عقل‌ جزئیش ضعیف می شود..... علاقه به مرگ پيدا می کند. 🆔 @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/4086
در محضر مبحث همراهان گرامی لطفا جلسات را دنبال بفرمایید. 🆔 @moravej_tohid 🔽🔽🔽🔽🔽
4_6046213522017225369.mp3
29.79M
🎙 جلسه هشتاد و سوم در محضر 🆔 @moravej_tohid
4_6046213522017225370.mp3
26.89M
🎙 جلسه هشتاد و چهارم در محضر 🆔 @moravej_tohid
📖 باب معانقه(در آغوش کشیدن) امام باقر و امام صادق(ع)فرمودند: هر مؤمنی که برای زیارت برادرش بیرون رود در حالی که آشنا به حق او باشد،خداوند به‌ هر گامی حسنه‌ای برای او می نویسد و گناهی از او پاک می شود و درجه‌ای برای او بالا می رود و چون درِ‌خانه اش را بکوبد درهای آسمان به رویش باز گردد. و چون با هم دیدار کنند و دست دهند و معانقه کنند،خداوند به طور کامل به آنان رو کند و سپس به وجود آنان بر فرشتگان ببالد و فرمايد: به‌ این دو بنده‌ی من بنگرید که به‌ خاطر من با هم دیدار کنند و دوستی نمودند؛ بر من لازم است که پس از این موقعیت آنان را به آتش عذاب نکنم. و چون بازگردد فرشتگانی به تعداد نفس هايی که زده و گام هایی که برداشته و سخنانی که گفته او را بدرقه کنند و او را از بلای دنیا و شرور آخرت تا شب آینده حفظ کنند؛ و اگر در آن میان بميرد از حساب معاف خواهد بود. و اگر کسی که زیارت شده حق زیارت کننده را بشناسد همان گونه که زیارت کننده حق زیارت شده را شناخته‌، پاداشی مانند پاداش او خواهد داشت. ص۳۸۸ 📚 اصول کافی، جلد چهارم 🆔 @moravej_tohid
🎙 جلسه بیست و هفتم در محضر 🔸 دقیقه ۱ استحباب قنوت در نوافل ✨ قنوت را برای بعضی از نمازها فرموده‌اند، نه برای همه‌ی نمازها... و بیشتر در نماز شفع مورد بحث هست، که در نماز شفع ،قنوت نیامده. مدرکی نداریم که نماز شفع قنوت داشته باشد.بلکه فقط در نماز وَتر ثابت کردند. 🔸 دقیقه ۳ یک روایت هایی مطلق هستند، روایت های مطلق، آنهایی هست،که می‌گویند:هر نمازی بود،رکعت دومش قنوت دارد. پس ما الآن دو جور روایت داریم.یک روایت مطلق که می‌فرماید: هر نمازی رکعت دومش قنوت دارد،یک روایت هم داریم،که در بعضی از نمازها قنوت را ثابت کرده(در چهار نماز) اينجا راهش اين است که با هم جمع می کنیم‌، و می گوییم: به وسیله‌ی این مقید آن مطلقات را تقیید می کنیم. ✨ حمل مطلق بر مقید، حمل عام‌بر خاص 🔸 دقیقه ۶ رواياتی که در این زمینه هست، چند گروه است. بعضی از روايات آمده: که فقط در نمازهای جهری قنوت خوانده شود، نه در اخفاتی یعنی در نمازهای صبح و مغرب و عشاء قنوت خوانده شود،اما در نماز ظهر و عصر قنوت خوانده نشود. ✨ بعضی روايات می گویند: در همه‌ی نمازها قنوت هست. امام باقر(ع)فرمود:قنوت در هر نمازی هست. ✨ بعضی از روايات این جور کلی نیستند. بعضی ها گفته‌اند: فقط در نماز مغرب، عشاء،صبح، وتر همین چهار تا 🔸 دقیقه ۹ این روايات را چطوری می شود جمعشان کنیم؟ اينها جمعشان به این می‌شود، که بگوییم:آن رواياتی که می گویند: در همه‌ی نمازها قنوت هست. آنها را مطلق بگیریم.آن روایت های خاص را از باب این که، مثلأ ما بخواهیم به آن روايات مقید،مطلق را قید بزنیم.‌این کار را نکنیم،به‌ خاطر اینکه روايت های مطلق اينها محکم هستند، چون ما در جایی مطلق و مقید را جمع می کنیم،که‌ مولا در مقام بیان نباشد. وقتی که مطلق را گفته،در مقام بیان نبوده.... در اينجاست که می گوییم: روایت های مقید را بر مطلق، مقدم می کنیم. می گوییم: به روایت های مقید عمل می کنیم... اما در اینجا اینگونه نیست، روايت های محکمی داریم که امام در مقام بیان هم هست و امام فرموده که در هر نمازی قنوت را به جا بیاور،این مطلقات، مطلقات محکمی است، اينها قابل تقیید نیستند. 🔸 دقیقه ۱۱ پس آن مقیدات را چه کار کنیم؟آن مقیدات را حمل بر افضلیت می کنیم، می گوییم:اگر مثلأ امام فرموده:در نمازهای جهری قنوت بخوان،یعنی قنوت در نمازهای جهری افضل است.یا اگر فرموده: در نماز جمعه و صبح و مغرب و عشاء و وتر را به جا بیاور،یعنی این نمازها افضل است،قنوت در این نمازها افضل است. 🆔 @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/4092
تفسیر بسیار زیبا؛ جامع وکامل بر 🍃همراهان گرامی لطفا تفسیرها را دنبال بفرمایید🌺🙏 🆔 @moravej_tohid 👇👇👇👇
🎙 جلسه سی و دوم در محضر 🔸 دقیقه ۱ حضرت علی(ع): بیایید برای مردن و بنا کنید برای خراب شدن یعنی آخر کار را ببین،بچه‌ای که امروز زاده شده، اين برای مرگ زاده شده،بنایی که امروز ساخته شده، برای خراب شدن ساخته شده ✨ در مرگ زیاد فکر کنید. ✨ در مصباح الشریعه، از امام صادق(ع)هست که، هر وقت از خانه‌ات بیرون می‌روی،بگو دیگر معلوم نیست، به این خانه برگردم. ✨ انسان مرگ را جدی بگیرد. 🔸 دقیقه ۵ دَم را غنیمت بشمار،همين الآن که هستیم،الآن را غنیمت بشمار،چه بسا فردا نباشیم. 🔸 دقیقه ۸ هم زندگی رنج است، هم مردن رنج است. مهم این است که از این رنج ها گنج خودت را بگیری. ✨ گنج آن سیمرغ است که مرغها عزم کردند،به سوی او بروند.سیمرغ در اينجا کنايه از ذات پاک خداوند است.مرغها هم آن‌ سالکان هستند. 🔸 دقیقه ۱۰ عذر مرغی ديگر: من بد شانس هستم،همیشه در غم بوده‌ام. هیچ مراد من در این دنیا برآورده‌ نشد. 🔸 دقیقه ۱۲ جواب هدهد: مراد و نامرادی این دنیا همه گذراست. ✨ این‌که در سلوک الی الله، ما می گوییم، انسان زیاد باید فکر کند.خلوت یکی از کارهایی که در خلوت انجام می‌شود، همين فکر کردن است. فکر کردن خیلی از ابواب معارف را بر روی انسان باز می کند. 🔸 دقیقه ۱۳ سعی کنید، سؤال از درونتان حل شود. ✨ آن سؤال ها حالاتی باشد،که برای خودتان پیدا می شود، این مهم است. 🔸 دقیقه ۱۵ عبادات را انجام دهید، عمل خیلی زیاد انجام دهید. 🔸 دقیقه ۱۸ معنی مراقبت ✨ مراقبه و عمل 🔸 دقیقه ۱۹ پیغمبر(ص) که بر ایشان وحی می آمد، همين بود.از یک طرف مراقبات شديدی داشت،از یک طرف هم عبادات زیاد،بعد در آن غار رفت و جبرئیل بر او نازل شد. ✨ پیامبر(ص)همه حقایقی را که در معراج دید،با قلب و روحش دید. ✨ ما رفتنی هستیم،خودت را دریاب،تا یک خود تصفیه شده به آن عالم ببری. 🔸 دقیقه ۲۵ ما همه تشنه هستیم، منتهی تشنه‌ی چی؟ ✨ خدا از یک طرف می گوید: دنیا سراب است. دنیا یعنی چی؟یعنی مقام و پول و همسر و اولاد و.....دنیا همين هاست. پس چرا خداوند جوری انسان را آفریده که‌ همه اش دارد،به دنبال اينها می رود. مسئله‌ این است که اصل خواستن و زیادتر خواستن از روح انسان است، که روح از آن عالم عرش، از عالم ذات خدا به اینجا آمده،الآن در فراق است و می گوید: من می خواهم به سوی اصل خودم برگردم. ✨ ما در آن منطقه‌ی روحمان که زندگی نمی کنیم،ما در منطقه‌ی وجود دنيايی مان زندگی می کنیم، در منطقه‌ی نفس حیوانی داریم،زندگی می کنیم. این ندای روح وقتی که در منطقه‌ی نفس حیوانی می پیچد.ما این جوری خيال می کنیم که یعنی خانه و مقام و پول می خواهم.... آن می خواهم، یعنی خدا را می خواهم. 🔸 دقیقه ۳۱ چرا حیوانات پس انداز نمی کنند؟ ما پس انداز می کنیم. چرا حیوانات توسعه نمی دهند؟ ما توسعه می دهیم. ✨ يک بُعد دیگر در وجود انسان هست، که آن نامتناهی طلب است،مطلق طلب است و آن روح است.نفس‌ حیوانی مطلق طلب نیست. 🔸 دقیقه ۳۳ ما عادت داریم، هر چیزی را که‌ با آن روبه‌رو می شویم،در بیرون از خودمان جستجو کنیم.وقتی می شنویم،که حسادت بد است، فوری می گوییم: آره فلانی آدم حسودی هست. بابا! تو چی کار به بیرون داری؟در درون خودت جستجو کن.... از خودت بیرون نرو. 🔸 دقیقه ۳۶ غم مقدس ،اینکه من چرا حقیقت مطلق را ندارم؟ ✨ مقام یقظه آن مقامی است، که انسان بیدار می شود،و با مقام روحش مواجه می‌شود. ✨ بعد از یقظه طلب است. 🔸 دقیقه ۴۴ سالک وقتی که به راه می افتد،عمل این را جلو می برد.مراقبات شدید به اضافه‌ی عمل ✨ غیر از واجب،با مستحب سالک در اول راه باید با نوافل و مستحبات حرکت کند،نکند که از عمل خسته‌ شوید. 🔸 دقیقه ۴۶ این را دقت کنید، که سیر ،سیر درونی هست. شما اول قدمی که وارد درونتان می شوید، با ظلمت مواجه می‌شوید. ✨ آدم وقتی که در مرتبه‌ی ظاهر شریعت زندگی می کند، با خودش می گوید: آدم خوبی هستم،نمازهایم را خواندم،روزه ها را گرفتم و....اما هر چه به درون می روی ،ظلمت ها غلیظ‌تر و غليظ تر می شود، یعنی تا جایی که اصلا به وحشت می افتد. اينها کجا بوده؟ما که آدم خوبی بودیم،ما که خلاف شرعی مرتکب نشده بودیم،پس اين ظلمت ها از کجاست؟اینها همه از همین غفلت ها هست. 🔸 دقیقه ۵۰ اولین قدم که سالک را محکم به زمین می زند،نفس انسان است. ✨ راه بیش از آن‌که فکر می کنیم،سخت است. 🔸 دقیقه ۵۲ نفس جهنم است، نفس کافر است، نفس فرعون است. اگر میتوانی ،بیا از نفس بگذر 🆔 @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/4095