eitaa logo
مروج توحید
6.5هزار دنبال‌کننده
923 عکس
394 ویدیو
12 فایل
نشر سلسله جلسات سخنرانی علامه حمیدرضا مروجی سبزواری کانال تلگرام 👇 t.me/moravej_tohid کانال آپارات https://www.aparat.com/moravej_tohid_archive دانلود و نصب اپلیکیشن مروج توحید www.moravejtohid.com/app
مشاهده در ایتا
دانلود
در محضر شرح جامع و کامل همراهان گرامی لطفا تفسیرها را دنبال بفرمایید. 🆔 @moravej_tohid 🔽🔽🔽🔽🔽
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 جلسه سی و هشتم در محضر 🔸 دقیقه ۲ علم دیگری هم هست که انسان بدون وسیله،کتاب‌ و مدرسه می تواند،بیاموزد. 🔸 دقیقه ۴ یک روش دیگری هم برای تعلیم هست. امام سجاد(ع)به حضرت زینب(س) می فرمودند:"عالمه‌ی غیر معلمه" ✨ راهش اين است که انسان از دنیا فاصله بگیرد، و بر طبق رضای خدا عمل کند،تقوا پیشه کند. تقوا یعنی پرهیز، خودنگهدادی 🔸 دقیقه ۶ در میان عالمان اسلام، تنها فرقه‌ای که‌ خواستند،علم را از این راه به دست آورند،فقط عارفان هستند. 🔸 دقیقه ۷ انسان اگر واقعا بتواند، قلبش را پذیرا کند،که‌ از آن طرف علوم را بگیرد،حتی همین علوم دنيايی را هم می تواند، بگیرد. مثلا خود حضرت داوود(ع)علم زره بافی را "و علمناه صنعه لبوس "۸۰،انبیاء ما صنعت زره بافی را به داوود یاد دادیم . ✨ "قلب المؤمن عرش الرحمن " "القلب حرم الله " روایات زیادی هست که خبر می دهد،در قلب انسان خداست. 🔸 دقیقه ۹ خداوند علم است،حیات است. ‌اگر انسان واقعأ بتواند،به‌ این مرتبه‌ی قلب خودش دست پيدا کند،حجاب ها را کنار بزند، به‌ خدا دست پيدا می کند. وقتی به خدا دست پيدا کرد،به علم و حیات هم دست پيدا می‌کند، به عزت‌ به قدرت و.. 🔸 دقیقه ۱۱ شرط اولش این است که در این دکان وجود بسته شود. در دکان وجود انسان بايد بسته باشد،تا آن گنج استخراج شود. ✨ در درون هر کدام از ما يک پرتویی از عقل پیامبر اکرم(ص)وجود دارد، و اگر ما به آن عقلمان دست پيدا کنيم، به عقل نبوی دست پيدا کردیم، و ما هم از علوم نبوی چیز هايی می توانیم، به دست آوریم،البته به هر کس به همان اندازه که عقل در او تابیده است. 🔸 دقیقه ۱۵ آن عقل نبوی را باید کشف کنیم. 🔸 دقیقه ۱۷ انسانیتت را چقدر به فعلیت رساندی؟تفاوت انسان و حیوان در همین است که انسان دو تا عقل دارد،حیوان یک عقل دارد. ✨ در حیوان یک کمال بالاتر از کمال جسمانی وجود ندارد،و خداوند هم همین ها را به حیوان یاد داد.اما در انسان غیر از این عقلی که دنیایش را آباد می کند، عقل دیگری هست. 🔸 دقیقه ۲۰ مولوی: عقل، دو عقل است. 🔸 دقیقه ۲۲ ما این همه عبادات و شب زنده‌ داری می کنیم،برای این است که به آن عقل برسیم. ✨ هر پیغمبری عقلش از همه‌ی عقل امتش بیشتر است. (همان عقل الهی) 🔸 دقیقه ۲۵ عقل ظاهری همان وهم است. ✨ اولوالالباب، باب انسانیت است.یعنی اگر انسان توانست، به مرتبه‌ی اولوالالباب برسد،حالا وارد انسانیت شد. 🔸 دقیقه ۲۷ در صراط انسانیت حالا جلو برو،برو به مرحله‌ی ابرار،مقربین،مخلِصین، مخلَصین،صدیقین، محسنین،صالحین برس،‌ و اين راه برای انسان باز می شود. ✨ رسیدن به این عقل،علامتهایش این است که عقل‌ جزئیش ضعیف می شود..... علاقه به مرگ پيدا می کند. 🆔 @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/4086
در محضر مبحث همراهان گرامی لطفا جلسات را دنبال بفرمایید. 🆔 @moravej_tohid 🔽🔽🔽🔽🔽
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 جلسه هشتاد و سوم در محضر 🆔 @moravej_tohid
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 جلسه هشتاد و چهارم در محضر 🆔 @moravej_tohid
📖 باب معانقه(در آغوش کشیدن) امام باقر و امام صادق(ع)فرمودند: هر مؤمنی که برای زیارت برادرش بیرون رود در حالی که آشنا به حق او باشد،خداوند به‌ هر گامی حسنه‌ای برای او می نویسد و گناهی از او پاک می شود و درجه‌ای برای او بالا می رود و چون درِ‌خانه اش را بکوبد درهای آسمان به رویش باز گردد. و چون با هم دیدار کنند و دست دهند و معانقه کنند،خداوند به طور کامل به آنان رو کند و سپس به وجود آنان بر فرشتگان ببالد و فرمايد: به‌ این دو بنده‌ی من بنگرید که به‌ خاطر من با هم دیدار کنند و دوستی نمودند؛ بر من لازم است که پس از این موقعیت آنان را به آتش عذاب نکنم. و چون بازگردد فرشتگانی به تعداد نفس هايی که زده و گام هایی که برداشته و سخنانی که گفته او را بدرقه کنند و او را از بلای دنیا و شرور آخرت تا شب آینده حفظ کنند؛ و اگر در آن میان بميرد از حساب معاف خواهد بود. و اگر کسی که زیارت شده حق زیارت کننده را بشناسد همان گونه که زیارت کننده حق زیارت شده را شناخته‌، پاداشی مانند پاداش او خواهد داشت. ص۳۸۸ 📚 اصول کافی، جلد چهارم 🆔 @moravej_tohid
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 جلسه بیست و هفتم در محضر 🆔 @moravej_tohid
🎙 جلسه بیست و هفتم در محضر 🔸 دقیقه ۱ استحباب قنوت در نوافل ✨ قنوت را برای بعضی از نمازها فرموده‌اند، نه برای همه‌ی نمازها... و بیشتر در نماز شفع مورد بحث هست، که در نماز شفع ،قنوت نیامده. مدرکی نداریم که نماز شفع قنوت داشته باشد.بلکه فقط در نماز وَتر ثابت کردند. 🔸 دقیقه ۳ یک روایت هایی مطلق هستند، روایت های مطلق، آنهایی هست،که می‌گویند:هر نمازی بود،رکعت دومش قنوت دارد. پس ما الآن دو جور روایت داریم.یک روایت مطلق که می‌فرماید: هر نمازی رکعت دومش قنوت دارد،یک روایت هم داریم،که در بعضی از نمازها قنوت را ثابت کرده(در چهار نماز) اينجا راهش اين است که با هم جمع می کنیم‌، و می گوییم: به وسیله‌ی این مقید آن مطلقات را تقیید می کنیم. ✨ حمل مطلق بر مقید، حمل عام‌بر خاص 🔸 دقیقه ۶ رواياتی که در این زمینه هست، چند گروه است. بعضی از روايات آمده: که فقط در نمازهای جهری قنوت خوانده شود، نه در اخفاتی یعنی در نمازهای صبح و مغرب و عشاء قنوت خوانده شود،اما در نماز ظهر و عصر قنوت خوانده نشود. ✨ بعضی روايات می گویند: در همه‌ی نمازها قنوت هست. امام باقر(ع)فرمود:قنوت در هر نمازی هست. ✨ بعضی از روايات این جور کلی نیستند. بعضی ها گفته‌اند: فقط در نماز مغرب، عشاء،صبح، وتر همین چهار تا 🔸 دقیقه ۹ این روايات را چطوری می شود جمعشان کنیم؟ اينها جمعشان به این می‌شود، که بگوییم:آن رواياتی که می گویند: در همه‌ی نمازها قنوت هست. آنها را مطلق بگیریم.آن روایت های خاص را از باب این که، مثلأ ما بخواهیم به آن روايات مقید،مطلق را قید بزنیم.‌این کار را نکنیم،به‌ خاطر اینکه روايت های مطلق اينها محکم هستند، چون ما در جایی مطلق و مقید را جمع می کنیم،که‌ مولا در مقام بیان نباشد. وقتی که مطلق را گفته،در مقام بیان نبوده.... در اينجاست که می گوییم: روایت های مقید را بر مطلق، مقدم می کنیم. می گوییم: به روایت های مقید عمل می کنیم... اما در اینجا اینگونه نیست، روايت های محکمی داریم که امام در مقام بیان هم هست و امام فرموده که در هر نمازی قنوت را به جا بیاور،این مطلقات، مطلقات محکمی است، اينها قابل تقیید نیستند. 🔸 دقیقه ۱۱ پس آن مقیدات را چه کار کنیم؟آن مقیدات را حمل بر افضلیت می کنیم، می گوییم:اگر مثلأ امام فرموده:در نمازهای جهری قنوت بخوان،یعنی قنوت در نمازهای جهری افضل است.یا اگر فرموده: در نماز جمعه و صبح و مغرب و عشاء و وتر را به جا بیاور،یعنی این نمازها افضل است،قنوت در این نمازها افضل است. 🆔 @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/4092
تفسیر بسیار زیبا؛ جامع وکامل بر 🍃همراهان گرامی لطفا تفسیرها را دنبال بفرمایید🌺🙏 🆔 @moravej_tohid 👇👇👇👇
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 جلسه سی و دوم در محضر 🔸 دقیقه ۱ حضرت علی(ع): بیایید برای مردن و بنا کنید برای خراب شدن یعنی آخر کار را ببین،بچه‌ای که امروز زاده شده، اين برای مرگ زاده شده،بنایی که امروز ساخته شده، برای خراب شدن ساخته شده ✨ در مرگ زیاد فکر کنید. ✨ در مصباح الشریعه، از امام صادق(ع)هست که، هر وقت از خانه‌ات بیرون می‌روی،بگو دیگر معلوم نیست، به این خانه برگردم. ✨ انسان مرگ را جدی بگیرد. 🔸 دقیقه ۵ دَم را غنیمت بشمار،همين الآن که هستیم،الآن را غنیمت بشمار،چه بسا فردا نباشیم. 🔸 دقیقه ۸ هم زندگی رنج است، هم مردن رنج است. مهم این است که از این رنج ها گنج خودت را بگیری. ✨ گنج آن سیمرغ است که مرغها عزم کردند،به سوی او بروند.سیمرغ در اينجا کنايه از ذات پاک خداوند است.مرغها هم آن‌ سالکان هستند. 🔸 دقیقه ۱۰ عذر مرغی ديگر: من بد شانس هستم،همیشه در غم بوده‌ام. هیچ مراد من در این دنیا برآورده‌ نشد. 🔸 دقیقه ۱۲ جواب هدهد: مراد و نامرادی این دنیا همه گذراست. ✨ این‌که در سلوک الی الله، ما می گوییم، انسان زیاد باید فکر کند.خلوت یکی از کارهایی که در خلوت انجام می‌شود، همين فکر کردن است. فکر کردن خیلی از ابواب معارف را بر روی انسان باز می کند. 🔸 دقیقه ۱۳ سعی کنید، سؤال از درونتان حل شود. ✨ آن سؤال ها حالاتی باشد،که برای خودتان پیدا می شود، این مهم است. 🔸 دقیقه ۱۵ عبادات را انجام دهید، عمل خیلی زیاد انجام دهید. 🔸 دقیقه ۱۸ معنی مراقبت ✨ مراقبه و عمل 🔸 دقیقه ۱۹ پیغمبر(ص) که بر ایشان وحی می آمد، همين بود.از یک طرف مراقبات شديدی داشت،از یک طرف هم عبادات زیاد،بعد در آن غار رفت و جبرئیل بر او نازل شد. ✨ پیامبر(ص)همه حقایقی را که در معراج دید،با قلب و روحش دید. ✨ ما رفتنی هستیم،خودت را دریاب،تا یک خود تصفیه شده به آن عالم ببری. 🔸 دقیقه ۲۵ ما همه تشنه هستیم، منتهی تشنه‌ی چی؟ ✨ خدا از یک طرف می گوید: دنیا سراب است. دنیا یعنی چی؟یعنی مقام و پول و همسر و اولاد و.....دنیا همين هاست. پس چرا خداوند جوری انسان را آفریده که‌ همه اش دارد،به دنبال اينها می رود. مسئله‌ این است که اصل خواستن و زیادتر خواستن از روح انسان است، که روح از آن عالم عرش، از عالم ذات خدا به اینجا آمده،الآن در فراق است و می گوید: من می خواهم به سوی اصل خودم برگردم. ✨ ما در آن منطقه‌ی روحمان که زندگی نمی کنیم،ما در منطقه‌ی وجود دنيايی مان زندگی می کنیم، در منطقه‌ی نفس حیوانی داریم،زندگی می کنیم. این ندای روح وقتی که در منطقه‌ی نفس حیوانی می پیچد.ما این جوری خيال می کنیم که یعنی خانه و مقام و پول می خواهم.... آن می خواهم، یعنی خدا را می خواهم. 🔸 دقیقه ۳۱ چرا حیوانات پس انداز نمی کنند؟ ما پس انداز می کنیم. چرا حیوانات توسعه نمی دهند؟ ما توسعه می دهیم. ✨ يک بُعد دیگر در وجود انسان هست، که آن نامتناهی طلب است،مطلق طلب است و آن روح است.نفس‌ حیوانی مطلق طلب نیست. 🔸 دقیقه ۳۳ ما عادت داریم، هر چیزی را که‌ با آن روبه‌رو می شویم،در بیرون از خودمان جستجو کنیم.وقتی می شنویم،که حسادت بد است، فوری می گوییم: آره فلانی آدم حسودی هست. بابا! تو چی کار به بیرون داری؟در درون خودت جستجو کن.... از خودت بیرون نرو. 🔸 دقیقه ۳۶ غم مقدس ،اینکه من چرا حقیقت مطلق را ندارم؟ ✨ مقام یقظه آن مقامی است، که انسان بیدار می شود،و با مقام روحش مواجه می‌شود. ✨ بعد از یقظه طلب است. 🔸 دقیقه ۴۴ سالک وقتی که به راه می افتد،عمل این را جلو می برد.مراقبات شدید به اضافه‌ی عمل ✨ غیر از واجب،با مستحب سالک در اول راه باید با نوافل و مستحبات حرکت کند،نکند که از عمل خسته‌ شوید. 🔸 دقیقه ۴۶ این را دقت کنید، که سیر ،سیر درونی هست. شما اول قدمی که وارد درونتان می شوید، با ظلمت مواجه می‌شوید. ✨ آدم وقتی که در مرتبه‌ی ظاهر شریعت زندگی می کند، با خودش می گوید: آدم خوبی هستم،نمازهایم را خواندم،روزه ها را گرفتم و....اما هر چه به درون می روی ،ظلمت ها غلیظ‌تر و غليظ تر می شود، یعنی تا جایی که اصلا به وحشت می افتد. اينها کجا بوده؟ما که آدم خوبی بودیم،ما که خلاف شرعی مرتکب نشده بودیم،پس اين ظلمت ها از کجاست؟اینها همه از همین غفلت ها هست. 🔸 دقیقه ۵۰ اولین قدم که سالک را محکم به زمین می زند،نفس انسان است. ✨ راه بیش از آن‌که فکر می کنیم،سخت است. 🔸 دقیقه ۵۲ نفس جهنم است، نفس کافر است، نفس فرعون است. اگر میتوانی ،بیا از نفس بگذر 🆔 @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/4095
دانلود و نصب اپلیکیشن مروج توحید از کافه بازار https://cafebazaar.ir/app/vesam.companyapp.schooldesign
▫️امام کاظم علیه السلام: هُوَ الطَّرِيدُ الْوَحِيدُ الْغَرِيبُ الْغَائِبُ عَنْ أَهْلِهِ الْمَوْتُورُ بِأَبِيه‏. او (حضرت مهدی علیه السلام) رانده شده و تنها و غریب است. از دیدگان کسان خویش غایب است و انتقام خون پدرش بر زمین مانده است. 📚کمال الدین، جلد2، ص361. 🆔 @moravej_tohid
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 جلسه چهارم در محضر 🆔 @moravej_tohid
🎙 جلسه چهارم در محضر 🔹 دقیقه ۱ خداوند می فرماید:"کان من الجن"۵۰،کهف شیطان از جن است، یعنی ساختمان وجودش از آتش‌ است. 💦 "ابی ان یکون مع الساجدین "۳۱،حجر شیطان ابا کرد که با ساجدین باشد. مع می فرمايد، پس معلوم می‌شود که شیطان از ملائکه نبود، با ملائکه بود. 🔹 دقیقه ۵ عدم سجده شیطان مقتضای ذاتش بود.یعنی اگر سجده نکرد،اصلا ذاتش اقتضای سجده نداشت. 🔹 دقیقه ۷ آیا اراده قبل از ذات است،یا اراده بعد از ذات است؟اراده بعد از سعادت و شقاوت است،یا اراده قبل از سعادت و شقاوت است؟ 💦 اراده بعد از سعادت و شقاوت است، اراده‌ی هر کس متناسب با ذاتش هست. 💦 شیطان ذاتی است که از رحمت بهره‌ای ندارد،یعنی بهره‌ی زیادی ندارد،رحمت هست اما خیلی کم است 💦 ميزان سعادت و شقاوت از روی رحمت معلوم می شود. 🔹 دقیقه ۹ بر ذات شیطان عدم حاکم است، یعنی خداوند می گوید: سجده کن می گوید:نمی کنم 💦 شیطان یک موجود عدمی است، عدم رحمت بر او حاکم است. بنابراین بر افعالش هم عدم حاکم است،افعالش مطابقت با اراده‌ی خدا ندارد. 🔹 دقیقه ۱۱ لعن به دو نوع بر شیطان وارد شد،لعن مقید ،لعن مطلق 💦 لعن دوری از رحمت است،دوری منظور دوری فاصله‌ای نیست، یعنی اسم رحمان در ساختمان وجودی او کم به کار رفته‌ است 🔹 دقیقه ۱۳ لعن و رَجم هر دو به یک معنا هست، اما مفسرین یک فرقی بین لعن و رجم گذاشته‌اند. 💦 رجم، مطلق دوری هست.یعنی هر کسی که‌ از چیزی دور است،این رجیم است.اما لعن دوری از رحمت خاص را می گویند. 💦 برعکسش صلوات به معنی نزدیکی به رحمت است. 💦 صابر کسی است که مقدار زیادی از صفت رحمت در او به کار رفته است. 🔹 دقیقه ۱۷ اینکه می گوییم: خداوند بر رسولش صلوات فرستاد،یعنی رحمت زیادی را در وجود او وارد کرد. 🔹 دقیقه ۱۹ افعال انسان از صفات انسان ناشی می شود. 🔹 دقیقه ۲۳ یک بهشت،بهشت مقید است.(جنتی) 💦 همان کسانی که صفت رحمت در آنها به مقدار زیاد وجود دارد،دو دسته هستند. بعضی‌ها رحمت عام در آنها زیاد به‌ کار رفته که رحمت عام را رحمان می گوییم بعضی‌ها رحمت خاص در آنها به کار رفته‌ که اینها را رحیم می گوییم. 🔹 دقیقه ۲۶ رحمت خاص برای همه نیست، برای خیلی اندک است، برای کسانی است که به مقام نفس‌ مطمئنه برسند،به مقام صبر و یقین برسند. 🔹 دقیقه ۳۲ توکل،رضا،صبر اينها امور قلبی هستند. حج،نماز،روزه امور جسمی هستند. 💦 آيا همین که انسان نماز خواند،خدا دوستش دارد؟نه،چرا؟ چون چه بسا در قلبش این آدم خراب باشد.....در قلبش اعتراض دارد. 💦 خدا نمی فرماید که خدا دوست دارد، آنهايی را که هر سال به حج می روند،آنهايی که روزی هزار بار نماز می خوانند.نه،می فرمايد:"ان الله یحب المتوکلین" خداوند حب را متعلق به افعال قلبی کرده‌ است. 🔹 دقیقه ۳۷ کسی که مشمول رحمت عام روحانی(اسلام ظاهری)است،این در نهایت به بهشت مطلق می رود.کسی که از رحمت خاص برخوردار است، به‌ بهشت ذات می رود،یعنی وصال،لقاءالله، شهود ذات خدا 💦 لعنت عام،انسان را به جهنم جسمانی می برد. لعنت خاص،انسان را به جهنم خاص می برد، که فراق باشد 🔹 دقیقه ۴۴ شیطان مهلت یافت،چرا مهلت یافت؟این مهلت‌ تا کی هست؟ 💦 خداوند تا يوم الدین شیطان را مهلت داد،این يوم الدین کی هست؟ شیطان به خدا گفت:خدايا تا قیامت مرا مهلت بده. یعنی شیطان يوم الدین را به يوم قیامت تعبیر می‌کند.حالا این دو تا یکی هستند یا فرق می کند؟ خداوند باز این جوری فرمود:"الی يوم الوقت المعلوم "۸۱،ص تو را تا وقت معلوم مهلت می دهم. 🔹 دقیقه ۴۷ سرّش این است که شیطان فهمید،تا زمانی که بساط لعنت در این عالم باشد،من شیطان هم‌ هستم،بساط لعنت تا کی هست؟ تا روز قیامت پس من تا روز قیامت هستم. 🔹 دقیقه ۵۱ وقت معلوم کی هست؟آیا روز قیامت است یا روز دیگر؟ 🔹 دقیقه ۵۳ خدایا!همه را گمراه می‌کنم. همه را یعنی همه‌ی انسان ها از اول زمان آدم، تا قیامت 💦 اگر منظور از يوم الدین، مثلأ روز ظهور امام زمان(ع)باشد،یعنی آنهايی که بعد از امام می آیند،شیطان نتواند گمراه کند،پس دیگر نمی توانست، بگويد:همه را گمراه می کنم. 🆔 @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/4100
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️ نقد نظریه‌ی دکتر سروش در مورد وجود مقدس امام زمان(ع) 💥 چطوری قبول می کنند، یک هرودوت در دوهزار سال پيش ،وقایعی را در مورد کوروش نوشته،الآن ما همان ها را قبول می کنیم.یک نفر بود ،یک مورخ مضافا بر اینکه هرودوت نقطه‌ی مقابل هم دارد،یعنی بعضی از مورخین یونان اصلا برعکس این نوشتند،این کوروش را خیلی ستوده، اما مورخینی در زمان هرودوت بودند، حالا یا هم عصر با او یا نزدیک به او که اصلا از کوروش چهره‌ی خیلی بدی دادند. 💥 ذوالقرنین همان کوروش بوده کوروش شخصیت الهی است. 💥 ما سند کافی داریم،به اندازه‌ای که از لحاظ تاریخی وجود امام زمان(ع)را اثبات کند، به هر حال بزرگان ما پذیرفته اند. 💥 آقای سروش، مقامی را که ما برای ائمه(ع)قائل هستیم،خیلی تنزل می دهد. 💥 ایشان در یک سخنرانی می گفت: اصل اولیه در روایات، بطلان اینهاست،مگر اینکه نقیضش ثابت شود. در یک سخنرانی دیگر می گفت: امام حسن(ع)کسی بوده که‌ مرتبا زن می گرفته و طلاق می داده و... مرتب روایت می آورد و می گفت: روایت داریم که.... پشت سر هم روایت می آورد، یک نفر به ایشان نگفت که،شما خودت قبلا گفتی اصل اولیه در روایات بطلان است. تو اول صحت این روایت را برای ما ثابت کن،بعد بگو 💥 مسئله‌ی منجی مسئله‌ای نیست که فقط ما امروز مطرحش کنیم،هزاران سال است که مطرح می شود. بزرگانی هم اين مسئله را مطرح کردند، که علم امروز بر پایه‌ی تعالیم آن‌ها استوار است.(مولوی، خواجه نصیر، ابن عربی....) 💥 در عرفان برهان عقلی بر وجود انسان کامل داریم. 🆔 @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/4101
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پرهیز از مجالسی که‌ نام آن حضرت در آنها مورد تمسخر باشد 💥 پرهیز کردن و دوری جستن از مجالس بیکارگان و گمراهان، آنها که یاد امام(ع) را به مسخره می گیرند یا آن حضرت را به بدی یاد می کنند، یا بر آن بزرگوار خرده می گیرند، یا وجود شریفش را انکار می نمایند،یا اینکه از یاد کردن حضرتش روی گردانند، یا مؤمنان آن جناب را به تمسخر می گیرند. 💥 امام صادق(ع)درباره‌ی فرموده خدای تعالی " و قد نزل علیکم فی الکتاب ان اذا سمعتم ایات الله یکفر بها و یستهزئ بها..." فرمود:منظور آن است که چنانچه شنیدی کسی حق را انکار می دارد و آن را دروغ می شمارد، و نسبت به امامان ناروا می گوید،از کنارش برخیز و با او همنشینی مکن، هر کس که باشد. 📚 مکیال المکارم، جلد دوم ص۳۸۰ 🆔 @moravej_tohid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 خيال روی تو در هر طریق همره ماست نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست 🆔 @moravej_tohid
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 هوالحکیم قسمت_سی_هفتم بسمه تعالی 📓آشنایی بیشتر با زندگی استاد «به‌راستی هیچ در خاطر ندارم که چگونه به حجره‌ام در مدرسه برگشتم و چگونه آن شب را که تا دیرهنگامی بی‌هدف در خیابان‌های قم پرسه می‌زدم به‌سر آوردم، و اصلاً آیا توانستم آن شب را بخوابم یا نه، و اگر خوابیدم آیا واقعاً به خواب رفتم، یا در اغمایی فرورفته بودم، و چنان‌که جسمم، ساعت‌ها بی‌هدف در میان خیابان‌ها و کوچه‌های شهر پرسه زده بود، روحم نیز سرگشته و حیران در عوالم گوناگون پرسه می‌زد. اولین تجربه‌ام از عالم مثال در قوس نزول در آن شب برایم واقع شد. عالم هورِقلیا، و شهرهای جابرسا و جابلقا. در میان شهری راه می‌رفتم با دیوارهای بلند و قصرهای سر به فلک کشیده. آن‌چه را بعدها در کتاب آثولوجیا اثر افلوطین اسکندری (و نه ارسطو) خواندم، به این مضمون که در عوالم مثالی شهرهایی وجود دارند که همه‌ی اجزای آن‌ها حیّ و زنده هستند. آتش آن‌جا دارای فهم و شعور است و حتی حشرات در آن‌جا از درکی بسیار قوی برخوردارند، همه‌ی این مطالب را در آن شب در آن عوالم مثالی دیدم و تجربه نمودم. در بالکن بعضی از آن قصرها، یا پشت‌‌بام بعضی خانه‌ها، یا در میان خیابان‌ها به مثال‌های افرادی برمی‌خوردم که قیافه‌هایی شکوهمند، ولی مهیب داشتند. مردان و زنانی که در لباس و هیئت فیلسوفان و حکیمان یونان و روم باستان بودند، یا در لباس و هیئت فیلسوفان و حکیمان اسلام، و بسیار دارای وقار و هیبت عجیبی بودند، که هم از فرط جمال، دوست داشتی نگاهت را به آن‌ها بدوزی و چشم از رویشان برنداری، و هم از شدت جلال و جبروت جرأت نمی‌کردی چشم از روی زمین برداری و نگاهشان کنی. از کنار این مثال‌ها با وحشت و اضطرابی که تمام اعماق وجودم را فراگرفته بود عبور می‌کردم، و چون از کنار هرکدام می‌گذشتم، متوجه من می‌شدند و با کلماتی که تُن بالایی داشتند و گویی در میان سالنی خالی ادا می‌شدند می‌گفتند: «چون به نزدیک شیخ علی پهلوانی رسیدی، سلام مرا برسان و از او برای من طلب همت کن». از بین مثال‌ها بیرون رفتم و از شهر خارج شدم و وارد بیابانی شدم و شهر به زودی از نظرم ناپدید شد. در میان این بیابان، سرگشته به هر سویی می‌رفتم. در آن عالم مثال هرچه می‌خواستم به سرعت حرکت کنم تا بلکه از آن بیابان بیرون روم نمی‌توانستم ولی همان‌طور که آهسته حرکت می‌کردم اما احساس می‌کردم که با هر گام مسافتی طولانی را می‌پیمایم. در میان بیابان ناگهان بنائی شبیه قلعه‌ای بزرگ را دیدم که دیوارهای بلند و باروهای عظیم داشتند و دروازه‌ای بسیار بزرگ داشت و درِ آن نیمه باز بود، داخل شدم. محوطه‌ای وسیع داشت و حجره‌های متعددی در اطراف آن بودند. جوی‌ها و استخرهای بزرگی در میان محوطه بودند ولی هیچ آبی در میان آن‌ها نبود. همان جوی خشک را در پیش گرفتم و رفتم ببینم سرمنشأش از کجاست؟ در قسمت بالای محوطه، چند طبقه ساختمان بود که طبقات فوقانی از اتاق‌ها و سالن‌های متعددی تشکیل شده بودند و طبقه‌ی تحتانی که حالت سرداب و زیرزمین داشت، چون واردش شدم چشمه‌ای را دیدم که آن هم خشک بود ولی سرمنشأ آن جوی‌های آب بود. گویی چندین هزار سال از بنای این قلعه گذشته بود. هیچ‌کس در آن‌جا نبود و ترس زیادی مرا گرفته بود. ناگهان در میان آن سرداب لوحی را دیدم که در گوشه‌ای گذاشته شده و روی آن را غباری گرفته بود. رفتم و آن لوح را برداشتم و با دست، غبار روی آن را پاک کردم و مطالبی را دیدم که بر روی آن حک شده بود که مربوط به آن قلعه و ساکنین آن قلعه بود که فعلا از بیان آن مطالب درمی‌گذرم ...» ◀️ ادامه دارد... 🆔 @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/4104 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 هوالحکیم قسمت_سی_هشتم بسمه تعالی 📓آشنایی بیشتر با زندگی استاد «... از خواب برخاستم و بسیار متحیر و پریشان بودم. به‌راستی این شیخ علی پهلوانی کیست که افرادی چون افلاطون، سقراط، ارسطو، خواجه نصیرالدین طوسی، شیخ الرئیس، میرداماد و بزرگانی که از هیبت‌های عجیب و عظیمی برخوردار بودند از او طلب همت می‌کردند؟ و ای عجب‌تر این‌که من حقیر و ناتوان را واسطه در این طلب قرار داده بودند؟ نفهمیدم آن روز را چه‌طور گذراندم. در تمام روز قلبم به شدت می‌زد و سرم درد می‌کرد. حال خوشی نداشتم و فقط در خیابان‌ها بی‌هدف پرسه می‌زدم و در بین پرسه زدن‌ها گذارم به صحن‌های حرم می‌افتاد و ساعت حرم را نگاه می‌کردم، و خلاصه خدا می‌داند که آن روز بر من چه گذشت. آن روز به هیچ‌کدام از درس‌ها نرفتم و اصلا نمی‌توانستم حواسم را به درستی مشغول نمایم. درس خواندن نیاز به فعال بودن عقل دارد، و سودای شیخ علی پهلوانی به کلی زمام را از دست عقل در ربوده بود: عشق و سودا چون‌که پر بودش بدن پس نبودش چاره از بیخود شدن آن که باشد او مراقب عقل بود عقل را سودای لیلا در ربود لازم نیست کسی را ببینی تا عاشقش شوی. این عشق‌هایی که منشاء پیدایش آن‌ها عالم طبیعت است و ادراک معشوق با حواس حیوانی یعنی چشم و گوش صورت می‌گیرد، و ادراک حسی، منشأ و علت پیدایش این عشق است، هیچ ارزشی ندارد و به زودی از بین می‌رود. زیرا نهایت پیشرفت این عشق، بعد از گذشتن از چشم و قوه‌ی باصره، تا قوه‌ی خیال است و چون چشم دید تصویر او در قوه‌ی خیال می‌‌افتد، و وهم که فرمانده و سلطان مرتبه‌ی طبیعت انسان است، آن صورت را می‌بیند و حکم می‌دهد که این مورد، تناسب وجودی با تو دارد، پس به سوی او برو، و قلب هم مجذوب او می‌شود و تمام. اما چون وهم قوه‌ای جزئی‌نگر است به زودی احکامش عوض می‌شوند و او را رها می‌کند، و چون مورد دیگری پیدا شود که جذبش قوی‌تر از او باشد، قلب را از تحت جذب آن اولی خارج می‌کند و در تحت جذب خودش قرار می‌دهد و قلب مجذوب این دومی می‌شود. عشق‌هایی که در عالم طبیعت شکل می‌گیرند و منشاء آن‌ها همین عالم طبیعت است، پس آن عاملی که در معشوق موجب پیدایش جذبه می‌شود، یک امر طبیعی است مثل پول او، یا مقام او، یا زیبایی چهره و تناسب اندام او و چیزهایی از این قبیل. این عشق به دلایلی زائل شدنی است. اول این‌که عالم طبیعت نسبت به عوالم ملکوت، عَرَض است و آن عوالم جوهر، پس عشق و ادراکی هم که منشاء آن، عالم طبیعت است، یک عشق و ادراک عرَضی است و عرَض همیشه در معرض زوال است، و حتی اگر در همه‌ی حیات دنیا این عشق و محبت، یا این ادراک و علم، با انسان باشد، ولی در وقت زلزله‌های شدید مرگ، و سکرات موت، این علوم و ادراکات، و این عشق‌ها و محبت‌ها زائل می‌شوند و انسان با عقلی خالی و قلبی تهی وارد عالم دیگر می‌شود. حتی اگر علمِ دین را هم با مرتبه‌ی طبیعت و با عقل جزئی خود فراگیرد، و فیلسوف یا متکلّمی بزرگ هم بشود که خدا را و معاد را با قوی‌ترین ادلّه و براهین ثابت نماید ولی باز در زلزله‌های شدید مرگ از او فرو می‌ریزند و برای همین است که می‌گویند میت را چون در قبر گذاشتند تلقینش دهند و به او بگویند که خدایت کیست و پیامبرت کیست و امامت کیست. به‌راستی مگر این‌ها را این شخص نمی‌دانست، بله می‌دانست ولی با عقل جزئی خود می‌دانست ...» ◀️ ادامه دارد... 🆔 @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/4105 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 هوالحکیم قسمت_سی_نهم بسمه تعالی 📓آشنایی بیشتر با زندگی استاد «... آری، محل پیدایش عشق‌های حیوانی، عالم دنیاست، و ابزار پیدایش این عشق‌ها، حواس ادراکی حیوانی است. انسان با چشم و قوه‌ی باصره چهره‌ی دیگری را می‌بیند و این چهره در قوه‌ی متخیّله‌ی او نقش می‌بندد و وهم یا همان عقل جزئی -که فرمانروای وجود انسان است در زمانی‌که انسان در مرتبه‌ی طبیعت و حیوانیتش زندگی می‌کند- آن نقش را می‌بیند و حکم به حُسن آن می‌دهد. البته ملاک عقل جزئی در حکم به حُسن و قبح، جسم انسان است و وجه طبیعی و حیوانی اوست. هرچه را که حواس ظاهر درک کنند (چشم ببیند، و یا گوش بشنود، و یا بینی ببوید، و یا پوست لمس کند، و یا زبان بچشد) و صورت آن شی‌ء ادارک شده‌ بر قوه‌ی متخیّله نقش بندد، و عقل جزئی بدان شی‌ء عالم شود، اگر آن شی‌ء را به مصلحت جسم و موجب رشد و کمال جسم ببیند، حکم به حُسن او می‌نماید، و قوه‌ی شهویه را امر به جلب او می‌کند، مثل بسیاری از مناظر دیدنی و چهره‌های زیبا و اندام‌های متناسب که در جلو چشم و قوه‌ی بینایی قرار می‌گیرند، یا اصوات خوش، یا غذاهای مطبوع، یا روایح خوش که در مقابل قوه‌ی بویایی قرار می‌گیرند، و عقل با دیدن این چهره‌ی زیبا و اندام متناسب ابتدا می‌سنجد که صاحب این چهره و اندام با جسم من تناسب دارد و برای جسم، لذتی را فراهم می‌کند. پس خوب است. عقل می‌سنجد که این شخص می‌تواند تمایلات جسمی و روحی و روانی مرا در حد زیادی نسبت به سایر زنانی که دیده است ارضا نماید، و در اینجاست که میل شدید در انسان نسبت به رفتن به سوی او و رسیدن به وصال او ایجاد می‌گردد و نحوه‌ی شکل‌گیری عشق‌های دنیوی و مجازی چنین است. اما این امیال و عشق‌ها غالباً به خاموشی می‌گرایند، چرا که این‌ها در ظاهری‌ترین لایه‌ی وجود انسان که طبیعت او و عقل جزئی او باشد شکل می‌گیرند که لایه‌ی عَرَضی وجود اوست و این قول بین حکما رایج است که: «العَرَضُ لا یَدوم» یعنی عَرَض دارای دوام نیست، و اگر این عشق‌ها در تمام مدت دنیا هم با انسان باشند، اما در زلزله‌های شدیدی که هنگام ارتحال از این عالم به عالم دیگر بر انسان مستولی می‌شوند از انسان زائل می‌گردند. سکرات موت چنان شدید و مهیب هستند که کوه‌های مستحکم ادراکات حسی و حیوانی را مثل پنبه‌ی حلّاجی شده می‌کنند و لذا تمامی علومی را که انسان با این عقل یاد گرفته، چه علوم طبیعی مثل پزشکی، ستاره‌شناسی، حیوان‌شناسی، گیاه‌شناسی، و چه علوم انسانی مثل روانشناسی، اقتصاد، حقوق، جامعه‌شناسی، و یا علوم ریاضی با همه‌ی اقسامش، و حتی علوم دین مثل کلام و فقه و حدیث و تفسیر و حکمت الهی، و حتی عشق‌ها و محبت‌هایی که به فرمان عقل جزئی وارد قلب انسان شده‌اند، همه و همه در آن سکرات موت که زمان ویرانی و انهدام بخش طبیعت و عَرَض وجود انسان است، از بین می‌روند و انسان، جاهل به همه‌ی آن علوم و خالی از همه‌ی آن عشق‌ها وارد عالم دیگر می‌گردد ...» ◀️ ادامه دارد... 🆔 @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/4106 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 هوالحکیم قسمت_چهلم بسمه تعالی 📓آشنایی بیشتر با زندگی استاد «... اما عشق‌هایی هم وجود دارند که در این دنیا تشکیل نشده‌اند و منشاء پیدایش آن‌ها ادراکات حسی و فرمان عقل جزئی نیست بلکه انسان بدون این‌ که معشوق را ببیند در قلب خود احساس کششی نسبت به او می‌نماید. مگر ما امام زمان را دیده‌ایم و با ادراکات حسی خود او را درک کرده‌ایم؟ اما به هر حال کششی در درون خود نسبت به او احساس می‌کنیم، در حالی‌ که نه او را با قوه‌ی بینایی دیده و نه صدای او را با قوه‌ی شنوایی شنیده‌ایم. یا عشقی که انسان‌ها با هر مذهب و ملتی نسبت به خداوند دارند، در حالی‌ که خداوند نه قابل دیدن است و نه بوییدن و نه چشیدن و نه شنیدن و نه لمس کردن. آری باید دانست که مکان شکل‌گیری این عشق‌ها عوالم دیگری بوده است و برای مثال، ما خداوند را در عالم میثاق دیده‌ایم و او را ادراک نموده‌ایم. چرا که خداوند خبر می‌دهد که: ای رسول ما! یاد آر آن زمانی را که پروردگارت همه‌ی بنی‌آدم را جمع نمود و خودش را در درون وجود آن‌ها به آن‌ها نشان داد و به آن‌ها فرمود: آیا من ربّ شما نیستم؟ آری، خداوند از آن واقعه چنین یاد می‌کند که: ربّ تو همه‌ی بنی‌آدم را حاضر کرد و: «أشهدهم على أنفسهم» یعنی به آن‌ها فرمود که: «خود»تان را مشاهده کنید. چون «خود»شان را مشاهده کردند به آن‌ها فرمود: آیا من ربّ شما نیستم؟ و انسان‌ها گفتند: «بَلَى شَهِدْنَا» بلی، ربوبیّت تو را مشاهده کردیم. این‌جا بود که انسان‌ها به شهود پروردگار خود رسیدند و چون رب، موجودی است که کامل است و انسان همیشه عاشق کسی می‌شود که کامل باشد و نواقص او را جبران کند پس ما با شهود خداوند به‌ عنوان رب در درون نفس خودمان، هم ربوبیّت او را ادراک کردیم و هم عاشق او شدیم. برای همین بود که وقتی حضرت ابراهیم (ع) خورشید را دید که مردم او را به‌ عنوان رب می‌پرستند، چون به خودش مراجعه کرد دید نسبت به خورشید عشقی و محبتی ندارد، پس فهمید که خورشید نمی‌تواند رب باشد، چرا که هر ربّی محبوب است و خورشید محبوب نبود. آخر حضرت ابراهیم (ع) قبلاً و در عالمی دیگر ربّ واقعی را دیده بود و هم او را ادراک کرده و هم دل در گرو عشق او بسته بود و دانسته بود که رب، باید معشوق و محبوب هم باشد، و اکنون این رب، یعنی خورشید، معشوق و محبوب نیست، لذا از این‌جا بود که می‌فرمود: «لا أُحِبُّ الْآفِلِينَ». (البته معلوم باشد که خداوند در عالم ذرّ یا میثاق به ‌عنوان رب هم معلومِ انسان شد و هم محبوب. اما به‌ عنوان الله یا به ‌عنوان وجود مطلق و هو، در عالم واحدیّت و احدیّت معلوم و محبوبِ انسان شده بود و این است که عشق انسان به خداوند چه در صورت ربوبیّت و چه در صورت الوهیّت و چه در صورت هویّت عشقی بسیار کهنه و قدیمی است). جناب لسان الغیب در وصف این عشق به رب که در عالم میثاق گریبان انسان را گرفت چنین می‌سراید: آن روز شوق ساغر می خرمنم بسوخت کاتش ز عکس عارض ساقی در آن گرفت و منظورش از «آن روز» همان عالم میثاق است که در آن‌جا عکس صورت خداوند به‌عنوان رب، در وجود انسان افتاد و اگر خداوند توفیق دهد این بیت را در زمانی مناسب شرح گویم، که البته اکنون زمان آن نیست، چرا که به قول مرحوم خواجه‌ی بزرگ ما مرحوم جناب نصیر الدین طوسی (قدّس الله روحه العزیز): حالا آیا ما خداوند را چه به ‌عنوان رب و چه به‌ عنوان الله و چه به‌ عنوان هو در آن عوالم میثاق و واحدیّت و احدیّت با ابزار ادراکی حسی و چشم و گوش و بینی و زبان و پوست درک کرده‌ایم؟ و آیا با همین عقل جزئی و قلبی که در مرتبه‌ی طبیعت متوقف است دل در گرو عشق او نهاده‌ایم؟ مسلماً خیر، چرا که در آن عوالم نه خبر از جسم بوده است، نه خبر از عقل جزئی، و نه خبری از این حواس ادراکی جزئی». 🆔 @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/4107 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌅 دادگاه درون ✨ ما عادت داریم، هر چیزی را که با آن رو به رو می شویم،این را در بیرون از خودمان جستجو کنیم. مثلأ می شنویم که حسادت بد است، فوری می گوییم: آره، فلانی آدم حسودی است. تو چه کار به بیرون داری،در خودت جستجو کن، از خودت بیرون نرو ✨ دادگاهی در درون خودش تشکیل دهد. ✨ ریشه های حسد را در درون خودت برو پیدا کن. 🆔 @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/4108