هوالحکیم
دعای عرفه ( توحید صدقین )
.. در عرفه نه اینکه بیرون حَرَم است ، انسان اول که میرود در خانه خدا طواف میکند ، آنجا محل فناست ، اگر حاجی حاجی باشد ( به معنای واقعی حاجی باشد ) وقتی که میرود و وارد مسجدالحرام میشود او در مقام فناست ، فنای در اسماء الله هست . خود مسجد الحرام مظهر مقام واحدیت هست ، آنجا حاجی فنای در خداست ( هیچی حالیش نمیشود ) مثل آدم های بیهوش هیچی نمیفهمد .
یعنی اگر حاجی حاجی باشد مدتی که در حَرَم هست ، یعنی در مسجدالحرام هست ، هیچی حالیش نشود ، نه غذا بخورد ، نه آب بنوشد ، نه بخوابد ، یعنی نمیفهمد ( مثل آدمی که مست هست ، آنطور ) یک سکری دارد ، فنا شده است ، فنای فی الله شده است و هیچی حالیش نمیشود .
چیزی که هست در باطن اسماء بر رویش تأثیر میکنند ، اسماء بر روحش تأثیر میکنند . بعد وقتی که در عرفات از حَرَم بیرون میاید ( چون عرفات در بیرون حَرَم هست ، تقریباً ۱۴ کیلومتری فاصله هست ) ، وقتی که از منطقه حَرَم بیرون میاید ، یعنی از حالت فنا بیرون میاید در مقام " صحو بعد المحو " است ، یعنی در عرفات به هوش میاید ، وقتی که به هوش میاید ، اسمائی که در خانه خانه خدا بوده و در مسجدالحرام بوده در روحش تأثیر کردند و ناخودآگاه در روحش اثر گذاشتند در آنجا به ظهور میایند .
لذا اسماء را میبیند ، بعد خودش را میبیند ( خودش را می یابد ) بعد شروع میکند میگوید :
انت الذي مننت ، انت الذي انعمت ، انت الذي احسنت ، انت الذي اجملت ، انت الذي افضلت ، انت الذي اكملت ...
لذا این دعایی که امام میخوانند مالِ عرفات هست ، عرفات مقام تفصیل واحد است ، یعنی آن حقیقت واحدی را که در مسجدالحرام گرفته است در عرفات از هم باز میشوند و آن اسمائی که در باطن انسان وارد شده است همه آشکار میشوند .
اینست که مناجاتی که امام میکند مطابق حالش هست ، مطابق شأنش هست ( به طور مثال الان اگر کسی به ما بگوید که یک دعا بکن ، دعا میکنیم ، اما معلوم نیست که مناسب حال باشد ) مانند آدمی که در بیابان به سختی گرسنه هست ( خیلی شدید گرسنه هست ) او که نمیگوید خدایا به من پول بده ، میگوید خدایا به من نان بده و یا خیلی تشنه هست ، نمیگوید که خدایا به من لباس بده ، میگوید خدایا به من آب بده .
دعا باید مقتضای حال باشد ...
دعا باید از قلب بر زبان بجوشد ، شما اگر به امام حسین در مراسم حج بگویی در خود مسجدالحرام دعا کن ، شاید هیچ نگوید ، در مقام فناست دیگر ، زبان بند میشود ، محو است ، بعد که بیرون از حرم میاید ، میگویی دعا کن ، حالا میگوید :
انت الذي مننت ، انت الذي انعمت ، انت الذي احسنت ، انت الذي اجملت ، انت الذي افضلت ، انت الذي اكملت
نه اینکه خودش را یافته است ( خودش را می یابد به اضافه اسمائی که بر رویش تأثیر کرده است ) یعنی از مقام تجرید شهود به مقام شهود ناخالص آمده است ... (چون عارف در همه مقامات باید خدا را عبادت بکند ، هم در مقام جمع ، هم در مقام تفصیل و ... )
اگر انسان واقعاً بر روی خودش کار کرده باشد به حج که میرود اینها را می یابد ، یعنی در همان مدتی که در عرفات هست در آنجا کاملاً اسماء از مقابلش رژه میروند ، ظهور دارند و اسماء را می یابند ، آن ظهوراتی که اسماء بر رویش گذاشته اند آنها را در خودش می یابد ( کاملاً می یابد ) یعنی عرفات ( بحث عرفات را مفصل در اسرار حج آورد ه ایم ) روز مطالعه خودت هست ، در عرفات خودت را مطالعه بکنی ، ببینی در مسجدالحرام که بودی چکار شده است ، خدا با تو چه کرده است ، اسماء چطور بر رویت تأثیر گذاشتند ، اسمائی که بر رویت تأثیر گذاشته اند چه اسمائی هست ، که در همین دعای عرفه امام ( ع ) انگار دارد از اینها خبر میدهد ، همین اسمائی که امام علیه السلام بیان میفرمایند ، مثلاً آنجایی که میفرمایند :
" انت الذي مننت " یعنی اسم منان بر رویش تأثیر گذاشته است ،
" انت الذي انعمت " اسم منعم بر رویش تأثیر گذاشته است ،
" انت الذي احسنت " اسم محسن بر رویش تأثیر گذاشته است ،
" انت الذي اجملت " اسم مجمل ( یعنی زیبا کننده و یا جمیل ) ،
" انت الذي افضلت " اسم مفضل ،
" انت الذي اکملت " اسم مکمل ،
" انت الذي رزقت " اسم رازق ،
" انت الذي وفقت " اسم مُوَفِق ( یعنی توفیق دهنده ) ،
" انت الذي اغنیت " اسم غنی ( یعنی غنی کننده ) ،
" انت الذي سترتت " اسم ساتر ،
" انت الذي غفرت " اسم غافر ،
" انت الذي کفیت " اسم کافی ،
" انت الذي هدیت " اسم هادی ،
" انت الذی ایّدت " اسم مؤید ،
" انت الذي نصرت " اسم ناصر ،
" انت الذی شفیت " اسم شافی ،
" انت الذي عافیت " اسم عافی " ،
" انت الذي اکرمت " اسم مُکرم و همینطور ( همه این اسم ها ، امام که در مسجدالحرام بوده بر رویش تأثیر گذاشته است و حالا که میاید در وجودش " برای خودش " باز میشود و خداوند همه اینها را به او داده است ) .
این اسماء وقتی که باز میشوند از ...
ادامه مطلب👇
ادامه مطلب☝️
... این اسماء وقتی که باز میشوند از طرف رب هست ، از طرف خودش هم میگوید :
" أَنا الَّذي أسـأتُ " من کسی هستم که گناه کردم
" أَنا الّذي أَخْطأتُ " من کسی هستم که خطا کردم
" أَنـا الَّذي هَمَمْتُ " من کسی هستم که اراده گناه کردم
" أَنا الَّذي جهِلْتُ " من کسی هستم که جاهلم
" أَنا الَّذي غفلْتُ " من کسی هستم که غافلم
و ...
یعنی کمالات را به رب نسبت میدهد و نقص ها را به خودش نسبت میدهد ( هم وجود خدا برایش باز میشود و هم وجود خودش باز میشود ) .
شما این دعا را که میخوانید ...
اسماء اضافیست ، یعنی همینطور که خدا را نسبت به خودش میسنجد و خودش را نسبت به خدا میسنجد :
" الهی و سیدی، الهی امرتنی و عصیتک " تو امر کردی ، من عصیان کردم ، یعنی تو آمِر هستی ، من عاصی هستم
" و نهیتنی فارتکبت نهیک " تو ناهی هستی من مرتکب هستم
و همینطور ...
باز میاید در اینجا که :
" لا اِلهَ اِلا اَنتسبح انک اِنى کنتُ منَ الظالِمین " الاهی جز تو نیست و من ظالم هستم
"لا اِله اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ المستغفِرین " تو الاهی ، من مستغفرم
" لا اِله اِلا اَنت سبحانک اِنى کنت من الموحدین "
هِی خدا و هِی خودش .
" لا اله اِلا اَنت سبحانک اِنى "
آنجا أنتَ ، اینجا إني ، تو - من
" لا اِلهَ اِلاّ اَنت سبحانک اِنـّىکنت من الْوجلینَ "
" لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الرَّاجینَ " تو الاه هستی ، من راجی ( امیدوار ) هستم
و همینطور ...
دعای عرفات دعایی هست که کثرت بر دعا حاکم است ، کثرت اسمائی بر دعا حاکم است تا میرود و اوج میگیرد تا ...
این دعا دو قسمت است ، آن قسمت آخرش خیلی اوج گرفته است و رفته است " اِلـهى اَنـَا الفقیر فىغِناى فکیف لا اکون فَقیراً " من کسی هستم که در عین اینکه غنی هستم فقیرم ، در عین اینکه عالم هستم جاهلم و همینطور میرود تا میرسد به آن جاهایی که دیگر خیلی اوج میگیرد در ...
این قسمت دومش را بعضی ها گفته اند مالِ دعای عرفه نیست ، خیلی مضامین عرفانی عجیبی دارد ، مثلاً میگویند عرفا ضمیمه اش کرده اند ، ولی بعید است ، چون مطالب خیلی متعالی هست ، نمیشود که کار بشر باشد " باید از زبان معصوم در بیاید "
" عمیت عین لا تراک علیها رقیبا "
" كيف يستدل عليك بما هو في وجوده مفتقرٌ إليك "
چگونه استدلال شود بر تو از روی چیزی که محتاج توست ، یعنی میخواهد بفرماید که :
( برهان یا انی هست و یا لمی هست ) برهان انی یعنی از معلول به علیت پی ببری ، مثلاً فرض بکنید که من وارد این اتاق میشوم ، میبینم که هوای بیرون سرد است و تا میایم اینجا میبینم گرم است ولی منبع حرارت را نمیبینم ، فقط احساس میکنم گرم است " میگویم اینجا گرم است ، هر جا گرم باشد ، منبع گرما وجود دارد ، پس در این اتاق منبع گرما هست ( یعنی از معلول به علت پی بردم ، از گرما به منبع گرما پی بردم ) این یک نوع ( این را برهان انی میگویند ) و نوع دیگری هم برهان لمی است ، لمی از علت به معلول میرسی ، یعنی مثلاً فرض کنید که من در بیرون آتشی را میبینم ( گرمایش را احساس نمیکنم ) فقط در بیرون میبینم که آتشی هست ، میگویم در آنجا آتش هست و هر جا آتش باشد گرما هم هست ، پس در آنجا گرما هم هست " اینجا از علت به معلول پی بردم ، از آتش به گرما استدلال کردم " .
برهان انی خیلی برهان مرتبی نیست ، چرا ؟ برهان انی یعنی اینکه از روی عالَم به وجود خدا استدلال بکنیم ( بگوئیم که عالَم اینطور هست و اینطور هست ، پس یک خدایی دارد ) این برهان خیلی برهان محکمی نیست ، چرا ؟ چون وقتی که انسان به خدا شک دارد ، در علت شک دارد ، یعنی در معلول هم شک دارد ( بعد چطور از روی معلولی که مشکوک هست به خدا برسی ) " فرض اینست که ما بر خدا شک داریم " و میخواهیم خدا را اثبات بکنیم و میاییم از روی عالم ...
وقتی که بر خدا شک داریم که علت هست ، شک در علت ، یعنی شک در معلول ، یعنی ناخودآگاه ما بر معلول هم شک داریم ( بر عالم هم شک داریم ) چطوری از عالَمی که شک داریم میخواهیم به خدا برسیم ؟ ( نمیشود ) .
اینست که میفرماید چگونه استدلال به این موجودات بکنیم ، چگونه استدلال شود بر تو به چیزی که او در وجودش محتاج به توست ( ما بیائیم بر وجود خدا به چیزهایی استدلال بکنیم که آنها در وجودشان محتاج به تو هستند ) ، نمیشود .
منطقیون یک عبارتی دارند که میگویند :
معرف باید اجلی از معرف باشد ، یعنی شناسنده باید از شناخته شده قویتر باشد ، مثلاً ...
شما اگر بخواهید از روی دنیا خدا را بشناسید باید دنیا جلی تر باشد ، در حالی که نیست ، دنیا فقیر هست ، عالَم فقیر هست .
كيف يستدل عليك بما هو في وجوده مفتقرٌ إليك
چگونه استدلال شود بر وجود تو به چیزی که او در وجودش محتاج به توست ...
اینها مضامینی هستند که هر کس قبول نمیکند ، ( این توحید صدقین میشود ، توحید صدقین انگار اینکه از خدا ، خدا را بشناسی )...
ادامه مطلب👇
ادامه مطلب☝️
... ( این توحید صدقین میشود ، توحید صدقین انگار اینکه از خدا ، خدا را بشناسی )
اینجا خیلی اوج میگیرد :
ايكون لغيرك من الظهور ما ليس لك، حتى يكون هو المظهر لكَ
آیا غیر از تو ظهوری دارد تا آن غیر بخواهد ظاهر کننده تو باشد ؟ خیر ، مثلاً ...
یعنی تو پنهانی ، ما از روی موجودات تو را ظاهر بکنیم ، چنین چیزی نمیشود ، اصلاً اینها ظهور ندارند .
" متى غبت حتى تحتاج إلى دليل يدلّ عليك ؟ "
تو کی غایب بودی تا محتاج دلیل باشی ...
" ومتى بعدت حتى تكون الْآثار هي الَتي توصل اِلْيْكَ " تو کی دور بوده ای تا اینکه آثار بخواهند ما را به تو نزدیک کنند ، ما از روی آثار به تو نزدیک بشویم ، تو کی از ما دور بودی
" عميت عين لا تراكَ عليها رقيباً " کور باد آن چشمی که تو را مراقب خودش نمیبیند . خیال میکند تو خوابی و نمیبینی ، تو دوری و ما را نمیبینی .
" وخسرت صفقةُ عبد لم تجعل له من حبّكَ نصيباً " زیان کرد آن بنده ای که ، حب تو را ( عشق تو را ) سرمایه خودش قرار نداد ... صَفقه ، یعنی سرمایه ... یعنی هر کس در این دنیا یک سرمایه ای از عشق تو دارد سود کرده است ، حالا برود و همه دنیا هم برای او باشد ، همه بهشت برای او باشد ، این ضرر کرده است .
إِلهی أَمرت بالرجوع إِلی الآثار فأَرجعْنی إِلیْک بکسوة الاءَنْوار
خدایا تو ما را رجوع کردی که به آثارت مراجعه بکنیم ، در قرآن زیاد دارد که رجوع کنید ، بروید و دریاها را ببینید ، خورشید و ماه را ببینید ، ما را به آثار رجوع دادی ، اما مرا به سوی خودت رجوع بده با پوشاندن نور خودت ، یعنی از نور خودت در قلب یک چیزی قرار بده که من دیگر دنبال آثار نروم و از روی نور تو بر خود تو استدلال بکنم ( این همان برهان صدقین میشود ) که برهان صدقین از خدا بر خدا استدلال میکنند ...
" و هدايةِ الْإستبصار،حتىٰ أرجع إليْكَ منها كما دخلتُ إليكَ منها مصون السر عن النظر إِليها "
آنچنان مرا به سوی خودت حرکت بده که من مصون بمانم از اینکه ذره ای به آثار توجه کنم ، ذره ای به این دنیا توجه کنم ، یعنی دنیا حتی به این نمی ارزد که با آن خدا را اثبات بکند ، با اینکه دنیا دنیای خوبی است ، یعنی انسان بخواهد از روی دنیا خدا را اثبات کند خوب است ولی میفرماید همین را هم نمیخواهم ، چنان مرا قرار بده که سرِّ من و روح من محفوظ بماند از اینکه بخواهم به دنیا نظر بکنم و بخواهم از روی دنیا تو را اثبات بکنم .
" ومرفوع الهمة عن الإعتماد عليها "
" إِلهي هذا ذلي ظاهر بين يديك " این ذلت من هست که ظاهر است بین دو دست تو و
" و هذا حالي لا يخفى عليك منْك أَطلب الوصول إِلَيْكَ " میخواهم که به سوی خودت برسم و به خودت استدلال میکنم بر خودت .
برهان صدقین همین هست ، نه از معلول به علت استدلال میکنند و نه از علت به معلول استدلال میکنند ، از خود خدا بر خود خدا استدلال میکنند ...
" بكَ أستدل عليْكَ؛فاهدنى بنوركَ إليك " پس تو هم با نورت مرا هدایت کن ، نه با استدلال و برهان و آیات و ... خیر ، اینها را نمیخواهم ، چیزهایی که فیلسوفان با آن ... تو نور خودت را در قلبم قرار بده ( آفتاب آمد دلیل آفتاب ) ...
یک نوری در قلبم قرار بده که من از نور تو بر خود تو استدلال بکنم و دیگر دنبال این و آن نروم .
" فاهدنى بنوركَ إليكَ " و تا به آخر که اوج میگیرد ...
چون مضامین خیلی عرفانی هست ، بعضی ها گفته اند که این قسمت دعا مالِ امام حسین نیست و عرفا نوشته و ضمیمه کرده اند ، در حالی که حرف ، حرفِ ...
متأسفانه اینطور هست که وقتی کلمات ائمه اوج میگیرد و آن حالات عرفانی شدید ، یعنی آن حالت های فنا ، در حالت های ... کلماتی از آنها صادر میشده ، بعد میگویند اینها مالِ ائمه نیست ، مثل اینکه ائمه باید همیشه حرف های سطح پائین ... مثل کتاب مصباح الشریعه از امام صادق ع خیلی مضامین عرفانی عجیب ... این کتاب را هم میگویند مالِ امام صادق نیست و عرفا نوشته اند و به امام صادق ع بسته اند ، در حالی که کلمات چیزی هست که نمیشود مالِ آدم معمولی باشد ( یک فیلسوف این کلمات را بگوید ، چنین چیزی نمیشود ) .
نظرم از نقل این حرفها این بود که شما در دعای عرفه کاملاً میبینید که امام خودش را در مقابل خدا تفصیل ...
خصوصیت وادی عرفات همین تفصیل یافتن ، اینکه انسان ظهور اسماء را بر خودش مشاهده بکند ، این تجرید تخلیص نیست ، این برای امام عیب نیست ( برای ما عیب است ) ، برای کسی که در سفر سوم هست عیب نیست ، برای کسی که به سوی خدا میرود ( به وادی توحید رسیده است ) کثرات را میبیند ، در بطن کثرات خدا را میبیند و یا خودش را میبیند ، خدا را نسبت به خودش رازق میبیند که پای من در اینجا وسط هست .
اگر انسان رفت و در وادی فنا افتاد و در آنجا دیگر هیچی را ندید ، این میشود تجرید شهود ...
برگرفته از جلسه۳۴ #منازل_السائرین
#علامه_مروجی_سبزواری
#متن_پیاده_شده_از_فایل_صوتی
4_5931288795700792007.mp3
1.09M
⏰#فایل_صوتی_کوتاه
اکثر انسانها در عمرشان عید قربان ندارند، چون نمی توانند به این مقام کشتن نفس برسند، علامتش هم این است که اگر کسی واقعاً...
🌷درمحضرعلامه مروجی
💿برگرفته از جلسه ۱۸۳ #مثنوی
#فایل_صوتی_کوتاه
https://eitaa.com/joinchat/3712155675C116f264dc3
🆔 @moravej_tohid
⚡️نفس میکش جهانی زنده کن ....
اکثر انسانها در عمرشان عید قربان ندارند، چون نمی توانند به مقام کشتن نفس برسند، عید واقعی هر انسانی وقتیست که نفسش کاملا کشته شود، کسی که به مقام کشتن نفس رسید ، در دنیا زندگی می کند ولی هیچ میلی به دنیا وبوی دنیا و مقام و منصب آن ندارد و علاقمند به آنطرف است ، مرگ را دوست دارد ،چون مرگ پلی است که انسان را به لذتها و حیات واقعی آنطرف و به نور میرساند ...
💿برگرفته از جلسه ۱۸۳ #مثنوی
🌥#درمحضرعلامهمروجیسبزواری
#عکس_نوشته
https://eitaa.com/joinchat/3712155675C116f264dc3
🆔 @moravej_tohid
در محضر #علامه_مروجی_سبزواری
مبحث #معاد
همراهان گرامی لطفا جلسات را دنبال بفرمایید.
🆔 @moravej_tohid
🔽🔽🔽🔽🔽
4_5825561986661877442.mp3
28.73M
🎙#معاد جلسه بیست و هفتم
در محضر #علامه_مروجی_سبزواری
هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع مورد رضایت ایشان نمی باشد.
🆔 @moravej_tohid
4_5825561986661877443.mp3
27.94M
🎙#معاد جلسه بیست و هشتم
در محضر #علامه_مروجی_سبزواری
هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع مورد رضایت ایشان نمی باشد.
🆔 @moravej_tohid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶که ای صوفی شراب آنگه شود صاف
که در شیشه بماند اربعینی
🔸انسان در خلوت می تواند خالص شود.
🔸دردهای جسمی نامبارکند، اما دردهای روحی مبارکند. چون انسان را به عشق می رسانند. عشق به منجی را در قلب انسان ایجاد می کنند.
#علامه_مروجی_سبزواری
#کلیپ_تصویری_کوتاه
https://eitaa.com/moravej_tohid/3439
🆔
@moravej_tohid
تفسیر بسیار زیبا؛ جامع وکامل بر
#منطق_الطیر_عطار_نیشابوری
#علامه_مروجی_سبزواری
🍃همراهان گرامی لطفا تفسیرها را دنبال بفرمایید🌺🙏
🆔 @moravej_tohid
👇👇👇👇
🎙#تفسیر_منطق_الطیر جلسه هشتم
در محضر #علامه_مروجی_سبزواری
🔸دقیقه 1
عذر بط (مرغابی)
🔸دقیقه 3
«خذوه فغلوه، ثم الجحیم صلوه» «آیات 30 و 31 سوره الحاقه»
این زنجیر، در واقع تمثل همان عاملی هست که ما را به این دنیا بسته نگه داشته است.
🔸دقیقه 4
سکرات مرگ
🔸دقیقه 7
مرغابی خیلی به زهد خودش مطمئن بود. (گفت : از من پاک تر هیچ کس نیست.)
🔸دقیقه 14
کسانی که آگاه به سرالقدر هستند، آینده را می بینند، باطن انسان ها را می بینند.
🔸دقیقه 15
انسان باید همیشه بین خوف و رجا زندگی کند، یک حزن و غمی داشته باشد که آخر کار من چه می شود.
🔸دقیقه 17
مسئله مرگ و قیامت خیلی برای مردم ملموس نیست، در حالی که جدی ترین مسئله همین است.
🔸دقیقه 20
یک زمانی می رسد که حکومت جسم کنار می رود و حکومت با روح است و نمی دانم در باطن خودم چه کردهام؟
......
نور و ظلمت را از همین جا با خودمان می بریم.
🔸دقیقه 22
ظلمت شب اول قبر، ظلمت درون خودمان هست که بر خودمان کشف میشود.
🔸دقیقه 23
کسانی که تازه پا در این راه می گذارند (می گویند) قبلاً حالت های خوبی داشتیم، اما حالا که پا در این راه گذاشتیم، همه ی آنها از ما گرفته شده و(دیگر) توفیق نداریم.
🔸دقیقه 26
عذر کبک (من به این جواهرات علاقه دارم)
🔸دقیقه 29
حس خودنمایی انسان
هر کسی که کمالات روحانی ندارد. خیلی ها می خواهند با یک امور ظاهری خودشان را نشان دهند. (خیلی اوقات یک جوان، صدای ضبط ماشین خودش را بلند می کند. غرضش چیست؟ غرض همین است که خود را به دیگران نشان دهد.)
🔸دقیقه 31
حکایت قارون
🔸دقیقه 37
در یک لحظه ی خیلی کم دین انسان می رود.
اینها راهزن انسان است، یک ذره چیزی که مردم به من توجه کنند.
🔸دقیقه 37
برای همین است که انبیا تا زمانی که به سفر دوم نرفتند و سفر دوم را تمام نکردند، به میان مردم برنگشتند.
اول سفر دوم را تمام کردند، به مرتبه فنا فی الله رسیدند و همه ی شخصیت بشریشان را در خدا باختند، حالا که آمدند دیگر «من» باقی نمانده است. دیگر از «من» خبری نیست و یک جسم در اینجاست.
🔸دقیقه 39
مصیبت در آن روزی است که انسانی که خدا چشم او را پر نکرده، این آدم وارد جامعه شود و لذا خرابی کار از همین هاست.
https://eitaa.com/moravej_tohid/3442
🆔 @moravej_tohid
🎙#علم_حقیقی جلسه نهم
در محضر #علامه_مروجی_سبزواری
🔸دقیقه 3
قواعد کلی را قواعد عقلی می گویند، و ما همه ی زندگی مان بر مبنای همین قواعد عقلی هست.
🔸دقیقه 8
مقام توحید
اگر انسان به مرتبه عقل بالفعل برسد خیلی چیزها را یادش می آید.
🔸دقیقه 11
البته عقل بالفعل در مقام شهود نیست. این آخر کار نیست. انسان در مقام عقل بالمستفاد است که به شهود می رسد و می بیند.
🔸دقیقه 14
مخاطب اصلی قرآن، عقل های انسان هاست. قلب های انسان هاست، ولی نه عقل حیوانی، نه این عقل معاش، آن عقل موحد.
🔸دقیقه 18
«واشرقت الارض بنور ربها»
«69،زمر»
(وقتی که) زمین به نور رب روشن شود. یعنی آن نوری که در باطن اشیاء هست، این ظهور کند، بعد می بینی که این عالم جماد نیست، بلکه این عالم حی است.
معجزه برای چیست؟
🔸دقیقه 22
همیشه کوه ها، پرنده ها، ذکر خدا می گویند. گوش داوودی می خواهد تا بشنود.
🔸دقیقه 30
رحمان تعلیم کرد. چه چیزی تعلیم کرد؟ هر کسی چیزی تعلیم می کند که مناسب با خودش است. «الرحمن، علم القرآن»
بزرگترین مصداق رحمت خدا، قرآن است........
اما آن رحمتی که انسان ساز است، چرا در اینجا بین این همه مصادیق رحمت قرآن را آورد، چون قرآن آن رحمتی است که انسان ساز است.
🔸دقیقه 32
(تکریم، تفضیل)
کرامت آن خصوصیاتی است که فقط مختص انسان است و هیچ موجود دیگری آنها را ندارد. (مثل تعلیم اسماء، مقام خلافت اللهی و همچنین انسان در باطن خودش قرآن است.)
انسان از قرآن دو جور برخوردار است. یکی در مرتبه ی لفظ و یکی در مرتبه ی قلب
اگر کسی توانست روخوانی قرآن را یاد بگیرد، این در مقام تفضیل است. اما اگر کسی توانست به مقام قرآنی که در قلبش هست برسد این در مقام تکریم است.
تفضیل یعنی این که همه ی موجودات دارند اما آدم بیشتر دارد.
تکریم آن خصوصیتی که فقط انسان دارد.
🔸دقیقه 36
«الرحمن، علم القرآن» این تعلیم، تعلیم به تجلی است.
«لا یمسه الا المطهرون» «79،واقعه»
🔸دقیقه 39
ابله، دو معنا دارد. یک معنا در میان عرف و یک معنای قرآنی (معنای عرف، یعنی کسی که همین عقل دنیاییش باز نشده اما معنای قرآنی یعنی آن کسی که عقل بالفعلش باز نشده، یعنی آن لب آن عقل خدا بین، آن عقل وحدت بین باز نشده)
🔸دقیقه 41
«فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر» «55،قمر»
(مقام اولوالباب) این اولین مقام انسانی است.
🔸دقیقه 45
سر اینکه انسان بتواند به آن مرتبه برسد. به آن مرتبه ای که بتواند به آن عقل دست پیدا کند، باید خودش را از دنیا ببرد.
🔸دقیقه 46
(راه به دست آوردن یقین)
غذای انسان نور و حکمت و یقین است.
https://eitaa.com/moravej_tohid/3448🆔 @moravej_tohid
4_5981216630875622337.mp3
3.03M
...ایمان بدون علی، خدای بدون علی قبول نمیشود...
برگرفته از جلسه ۱۴۵ #مثنوی
#علامه_مروجی_سبزواری
#غدیر
#فایل_صوتی_کوتاه
https://eitaa.com/joinchat/3712155675C116f264dc3
🆔 @moravej_tohid
32.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚#کلیپبسیارزیبا
علی کسیست که یک ذره از ولایت او
نجات بخش تمامیّ خلق به روز جزاست
علیکسیست که یک خردل از محبتاو
نکوتراست زدنیا و آنچه در دنیاست
👈👈#لطفامنتشرکنید #نشرمحبتمولا
✨ @moravej_tohid
لازمه شناخت علی به نورانیت.mp3
14.51M
...اگر بتوانی با این تصفیه، با این تزکیه، با همین سفر اول (سفر من خلق الی الحق) بتوانی از مرتبه خلقی خودت به مرتبه حقی خودت برسی، بتوانی از مرتبه حیوانیت به مرتبه روحانیت خودت برسی، از مرتبه ظلمت خودت به مرتبه نورانیت خودت برسی، به روح خودت برسی به روح علی رسیدی، منتها هر کسی روحش یکمرتبه خاص است، به اندازه همان مرتبه میتوانی علی را بشناسی، باز هم نتوانستی بشناسی، او روحش خیلی وسیع است، خیلی...
...خدا با همه اسماء اش در وجود این انسان تجلی کرده است (ممسوس فی ذات اللَّه).
اگر توانستی علی را به نورانیت بشناسی و بعد به اشتباه نیفتادی که خدا که است؟ این علی است که خدای من است؟ یا خدا خدای من است؟... آنجا حتماً به اشتباه می افتی.
آن بنده خدا گفت مُردم و نفهمیدم که علی خدای من است یا خدا خدای من...
...یعنی هر کاری که دیگران هم بتوانند بکنند اینها کمال نیست برای علی و خیلی ها میتوانند ایتام را سرپرستی کنند... خیلی ها میتوانند در قضاوتشان... کمال علی به این است که مثل تام خدا است، تجلی تام خدا...
...حیرت حقیقی آنجاست، اصلاً جنون به تو دست میدهد...
💿برگرفته از جلسه ۴۲ #مقامات_انسان
🌷علامه مروجی سبزواری
#فایل_صوتی_کوتاه
https://eitaa.com/joinchat/3712155675C116f264dc3
🆔 @moravej_tohid
در محضر #علامه_مروجی_سبزواری
مبحث #معاد
همراهان گرامی لطفا جلسات را دنبال بفرمایید.
🆔 @moravej_tohid
🔽🔽🔽🔽🔽