eitaa logo
مشاعره
496 دنبال‌کننده
345 عکس
2 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اگرچه نزد شما تشنه‌ی سخن بودم، کسی که حرف دلش را نگفت،من بودم
بی حرمتی‌است پا نزدن بر بساط عقل وقتی که عشق ، این همه اصرار میکند
شهید عشق تو را نیست بیمی از محشر خوشا تنی که به زخم تو در کفن باشد
دیدی بهای عشق به جز خون دل نبود آخر شدی شهید در این کربلا تو هم
برون شو ای غم از سینه، که لطف یار می‌آید تو هم ای دل ز من گم شو، که آن دلدار می‌آید
کس ندانست که چون زخم جگر‌سوز نهانی سوختم سوختم از حسرت و لب باز نکردم
به جان سایه که میرنده‌نیست‌آتش‌عشق مبین به کشته عاشق که عاشقی‌زنده‌ست
مرا به خود بفشار و ببین به جای بدن چه آتشی ست که در زیر پیرهن دارم
عالم برزخ که میگویند همین حال من است من تو را پس میزنم اما دلم میخواهدت
‏گر کنم رغبت پس از عمری که برخیزم زِ جای پیچشِ دامانِ غم بر پا زمین‌گیرم کند
دل جدا، دیده جدا، سوی تو پرواز کند گر چه من در قفسم بال و پرم بسیار است
طی نگشته روزگار کودکی ، پیری رسید...!! از کتاب عمر ما "فصلِ شباب" افتاده است