eitaa logo
مشاعره
453 دنبال‌کننده
323 عکس
2 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
یلدا بهانه ایست که با عشق ودوستی یک لحظه بیشتر بنشینم کنار تو !
می‌خواست تا خلاصه شود عشق در کلام از بین واژه‌های جهان مادر آفرید
عطر او آمد و عالم نفسی تازه گرفت و به یُمن قدمش نام زن آوازه گرفت
نگارینا! زمانه بی‌تو جز طرحی مشوّش نیست که آب و رنگ اگر می‌گیرد ایّام، از تو می‌گیرد
باز پرسيدم و پرسيدم و پرسيدم و باز جاى او حرف زدم تا كه نپندارم نيست
خسته ام اما هنوز آهسته در راه توام من همان شعر غم انگیز شبانگاه توام
در دل تنگم خموشی می‌کند انبار حرف محرمی کو تا بگویم اندک از بسیار حرف
بازگو ای عقلِ دوراندیشِ تنهایی طلب من یکی مانندِ او را از کجا پیدا کنم؟
ز کویت رفتم و الماس طاقت بر جگر بستم تو با اغیار خوش بنشین که من بار سفر بستم
محل و قیمتِ خویش آن‌زمان بدانستم که برگذشتی و ما را به هیچ نخریدی
چیزی از مَن کم نشُد امّا خودَم دیدم که او باخت آن کَس راکه جانَش رابرایَش می‌گُذاشت
من و تو آن دو خطیم، آری مُوازیان به ناچاری که هر دو باورمان زآغاز، به یکدگر نرسیدن بود
اگر بودی اگر می شد کنارم لحظه ای باشی نمی شد ذکر هر روزم ولی ، اما، اگر ، شاید
بی‌تو بر من شبِ نخستِ فراق چون شبِ اولینِ گور گذشت
گفتم که بوسه‌ای بده پاسخ رسید خیر ممنونم از لب تو که خیرش به ما رسید
‌از دل دیوانه‌ام دیوانه‌تر دانی که کیست؟ من! که دائم در علاج این دل دیوانه‌ام
باران و عشق حادثه‌ای آسمانی‌اند باران گرفته است گمانم وزیده‌ای!‏
آغاز تو"شیرین"و سرانجام تو"تلخ"است! ای عشق چه‌میشد که پس و پیش نباشی؟
مجنونم و چشمم به تمنّای تو بیدار ای ماهِ شبِ تار بیا ، غم شده بسیار
همه‌تقویم‌ها را گشته‌ام، میلادی‌وشمسی نمی داند کسی او چندِ چندِ چند می آید
لباس بی کسی ام را دوباره پوشیدم چقدر غصه نخوردن به من نمی آمد
چو‌عاشق‌می‌شدم‌گفتم‌که‌بردم‌گوهر‌مقصود ندانستم‌که‌این‌دریا‌چه‌موج‌خون‌فشان‌دارد
با من اگرچه سرد شدی، من برای تو حتی اگر که برف شوم، برف شادی‌ام