eitaa logo
مشاعره
495 دنبال‌کننده
348 عکس
2 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نخواه چشم ببندم به روی رفتن تو که وقت رفتن جان، چشم باز می‌ماند!
چشمی که بر من بسته‌ای بر غیر واکردی ممنونم از چشمت که آسان کرد مردن را
زخمم بزن كه زخم مرا مرد‌ می‌كند اصلاً برای عشق سرم د‌رد‌ می‌كــند
ماندنی را ول کنی پیش تو میماند ولی رفتنی با وصله و زنجیر آخر میرود ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
تا دل از کـف ندهد هـر که تو را می بیند  روز و شب نذر نگاهت «وَ جَعَلنا» خواندم
برگ خشکیده هر آنقدر مصمم باشد ساقه اش را غم پاییز جدا خواهد کرد !
عاشق که شدی ، شعر شود خنجر تیزی گاهی بدَرد گاه  شکافد جگرت  را
قاصدک را فوت کردم آرزو کردم تو را دور میشد گرچه دانستم برایش سخت بود
‏ز خواهشِ دلِ خود دادمش خبر، گفتا: چه سود خواستنِ تو؟ چو من نمی‌خواهم
بر سر تربت من با می و مطرب بنشین تا به بویت ز لحد رقص کنان برخیزم
حرفِ ناگفته زیادست... ولی میگذریم آمد و بُرد و زَد و خورد... حلالش باشد!
بین هر کوپه تو تکرار شدی، محو شدی مرگ بر پنجره هایی که تو را دزدیدند