eitaa logo
مشاعره
487 دنبال‌کننده
342 عکس
2 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تا دل از کـف ندهد هـر که تو را می بیند  روز و شب نذر نگاهت «وَ جَعَلنا» خواندم
برگ خشکیده هر آنقدر مصمم باشد ساقه اش را غم پاییز جدا خواهد کرد !
عاشق که شدی ، شعر شود خنجر تیزی گاهی بدَرد گاه  شکافد جگرت  را
قاصدک را فوت کردم آرزو کردم تو را دور میشد گرچه دانستم برایش سخت بود
‏ز خواهشِ دلِ خود دادمش خبر، گفتا: چه سود خواستنِ تو؟ چو من نمی‌خواهم
بر سر تربت من با می و مطرب بنشین تا به بویت ز لحد رقص کنان برخیزم
حرفِ ناگفته زیادست... ولی میگذریم آمد و بُرد و زَد و خورد... حلالش باشد!
بین هر کوپه تو تکرار شدی، محو شدی مرگ بر پنجره هایی که تو را دزدیدند
نقش بندی می کند هر دم خیالش در نظر هیچ نقاشی نمی بندد چنین نقشی دگر
دل به هر کَس که سپردیم پریشان تر ساخت این قیامتکده را هیچکَس آباد نکرد
نَتِکان جان مرا خاطره بر می‌خیزد حال آرام دلم باز به هم می‌ریزد
دل می‌بری و فکر اسیران نمی‌کنی بیچاره آن کسی که شود مبتلای تو!