eitaa logo
مشاعره
471 دنبال‌کننده
334 عکس
2 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
باکی از باختنم نیست که در بازی عشق من به شش آمدن تاس تو می‌اندیشم !
سرم به کار خودم بود و شعر...خیر سرت به روی شیشه ی احساس من تو ها کردی
خنده ات تلخ شد و روی لبت میدیدم عشق شیرینی چای است ولی گاهی تلخ
ست کرده با گل های قوری باغ دامن را آورد چایی برد آن لحظہ دل من را
وقتی که دلتنگی، دلم را با خودش برد فنجانی از شعـر و غزل را سر کشیدم
چایی نشد فدای سرت قهوه دم بکن تنها بهانه‌ای است که هم‌صحبتت شوم
دوست‌ترت دارم از هر‌چه دوست ای تو به من از خود من خویش‌تر
من از مردن نمیترسم همه ترسم ازین باشد که بعد من کسی نتوان دراین حد عاشقت باشد
ما بوی پیرهن را، در جان ذخیره داریم شاید نیاید از مصر ، هر روز کاروانی
خواستم تا چای با طعم لبانت دم کنم با نگاهت، قهوه کردی چای شیرین مرا
ایمان وکفر من همه رخسار و زلف توست در بند کفر مانده و ایمانم آرزوست