eitaa logo
مشاعره
454 دنبال‌کننده
323 عکس
2 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
یک عمر می‌توان سخن از زلف یار گفت در بند آن مباش که مضمون نمانده است
ایمان وکفر من همه رخسار و زلف توست در بند کفر مانده و ایمانم آرزوست
کی برافشانم به روی دوست جان؟ کی بگیرم زلف مشک‌آسای دوست؟
اندکی کوتاه کن زلف بلند خویشتن تا مبادا ناگه افتی در کمند خویشتن
دل عشوه می‌فروخت که من مرغ زیرکم اینک فتاده در سر زلف چو دام اوست
به گردن طوق عشق از زلف ترسازاده‌ای دارم که گر صدساله زاهد بینَدَش، ایمان برافشاند
قامتم از خمیدگی، صورت چنگ شد ولی چنگ نمی‌توان زدن زلف خمیدهٔ تو را
حسرت زلف توام بود شکستم دادند وصل میخواستم آیینه به دستم دادند