eitaa logo
مشاعره
471 دنبال‌کننده
334 عکس
2 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ایمان وکفر من همه رخسار و زلف توست در بند کفر مانده و ایمانم آرزوست
درد بی‌عشقی ز جانم برده طاقت ورنه من  داشتم آرام تا آرام جانی داشتم
تویی در دیده‌ام چون نور و محرومم ز دیدارت نمی‌دانم ز نزدیکی کنم فریاد، یا دوری
من نگاه از مردم این شهر می‌دزدم ولی آن‌که را سیری ندارم از تماشایش تویی
برای فتحِ منِ خسته جنگ لازم نیست فقط بخند تو؛ آری! تفنگ لازم نیست
خوش به حالِ بوته‌ی یاسی که در ایوانِ توست میتواند هر زمان دلتنگ شد، بویت کند
یک قلوه سنگ. جای دلت کار می کند من شیشه ام. شکستنی ام احتیاط کن
از صبا پرس که ما را همه شب تا دمِ صبح بویِ زلفِ تو همان مونسِ جان است که بود
تبسم کردی و صبحم چه زیبا شد دل افروزم خوشا چشمی که صبحِ او به لبخندتو وا گردد
من نگاه از مردم این شهر می‌دزدم ولی آن‌که را سیری ندارم از تماشایش تویی
گویند به هم مردم عالم گله خویش پیش که روم من که ز عالم گله دارم