eitaa logo
مشاعره
461 دنبال‌کننده
329 عکس
2 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
از دل ای آفت جان، صبر توقع داری؟ ‏مگر اين كافر ديوانه، به فرمان من است؟
طفل خودمختار فرمان از پدر کی می برد؟ عقل من می‌گفت"نه"دل می کشاندم‌سوی تو
با من اگرچه سرد شدی، من برای تو حتی اگر که برف شوم، برف شادی‌ام
تا حریمِ گرم آغوش تو تن پوشِ من است بیخودی دلواپسِ سوزِ زمستان نیستم
دل دادم و بد کردم  یک درد به صد کردم وین جرم چوخودکردم باخودچه توانم کرد !؟
حرف بسیار است اما فرق دارد شعر من شرح حال یک جوان پیر چیز دیگریست
چیستم من؟ زلف یارم! در تمام عمر خویش یا پریشان بوده‌ام یا پشت گوش افتاده‌ام
جَذَبه از عشق است و با او بَرنتابد هیچ‌کس هرچه تو آهن‌دلی او بیشتر آهنرباست ‌‌  
ما دوتا دلداده اما من کمی دلداده‌تر غصه دارد بی‌گمان بامی که برفش بیشتر
قلبم به شوقِ با تو نشستن کشیده پر عاشق همیشه سمت چپ سینه‌اش تهی‌ست
نـه فـقـط از تـو اگــر دل بـکنـم می میرم سایـه ات نـیـز بـیـفـتـد به تنـم می میرم
به کوچه آمده بودم کمی هوا بخورم که چشمِ مست تو را دیدم و زمین خوردم
می‌خورَد بوسه ی "باران" به لب پنجره ام ناودان در شب ِدیدار به رقص آمده است!
چون طفل سِرتقی که کِشد مادرش به خاک دل خواسته "تو" را و‌ برایم نمی‌خرند
هر چه از دل می‌خورم از روزی‌ام کم می‌کنند در حریمِ سینه‌ی من دل نبودی کاشکی
گفتا هر آنکه عیب کسی در قفا شمرد هر چند دل فریبد و رو خوش کُند عدوست
به حکم عشق فقط می شود بهم برسیم که در مسیر من و تو هزار دیوار است
پخته ست روزگار چه آشى براى عشق او مى رود و من پُرم از اشک پشت پا
چون کنم درد تو پنهان؟ که ز بسیاری ضعف گره‌ِ گریه ز بیرون گلویم پیداست
به دو صد بام برآیم به دو صد دام درآیم چه كنم آهوی جانم سر صحرای تو دارد
کاش یک شب تا سحر چشمی به در می دوختی تا بدانی چه کشیدست دلِ منتظرم 
با شوق یک فردای خوش، راحت نفس خواهم کشید اما اگر رخصت دهد این بغض ِ از دیروزها
زبانم گشت شیرین آنچنان از بردنِ نامش که پندارم لبِ شیرین او را در دهن دارم!
چون می‌روی بی‌من مرو ای جان‌جان بی تن‌مرو وز چشم من بیرون مشو ای مشعل تابان من
ما را اگر چه چشم تماشا نداده‌اند ای غایب از نظر به خیالِ تو سوختیم
خوش به حالم که دمادم ز خیال خوش تو می رسد شعر در آغوش و هوایت به سرم
از ملاقاتِ تو با آینه‌ ها میترسم سرِ تو با همه ی شهر رقیبم،بس‌نیست؟
تو را از دور دیدن هم مرا آرام خواهد کرد کسی جز آنکه دلتنگ است، حالم را نمیفهمد
نظری باز به این شُورَویِ تنها کن دلِ من دستخوشِ موجِ فروپاشی هاست
سلامم را جوابی نیست از تو بگو در هیچ مذهب این روا هست؟