May 11
فنـجـان طلای شعر ناب آوردم
چـای گل سـرخ با گلاب آوردم
برخیز و بنوش زندگی را از نو
در سینی صبح، آفـتـاب آوردم
#شهراد_میدری
#ف
رحم اگر بر دل زارم نکنی جرم تو نیست
که ز حـال دل من بیخـبـرت سـاختهاند!
#فیاض_لاهیجی
#ر
چون متاع توتیا در شهر کورانم کساد
کم خریداری مرا بسیار ارزان کرده است
#شهرت_شیرازی
#چ
خارم، ولی گلاب زِ من میتوان گرفت
از بَسکه بوی همدمیِ گل گرفتهام
#لطفی_نیشابوری
#خ
تمامِ شهر به تعبیرِ خواب سرگرمند
کسی مُعَبِرِ بیداری من اما نیست
#محمد_مهدی_سیار
#ت
رفو کردیم چاک سینه را تا رفت دل بیرون
چو آن مفلس که از بی رونقی بندد دکانش را
#رونقی_همدانی
#ر
غزل هایی که بر رویت اثر گفتی ندارد را
برای ماه می خواندم نظر می کرد پایین را
#کاظم_بهمنی
#غ
بـر روی دوشت میچـکـانـم دردهـا را
هر قطره اشکم میشود شعر صبوری
#الـهـام_زارع
#ب
تواضعهای ظالم مکر صیادی بود بیدل
که میل آهنی را خم شدن قلاب میسازد
#بیدل_دهلوی
#ت
چــــه دردی میکشم از سردی رفتار چشمانی
که عاشق میکند دل را ولی گردن نمیگیرد!
#آرش_نژادخیر
#چ
دل که با صد رشته ی جادو نمی گیرد قرار ..!
تاری از گیسویِ او آرید و زنجیرش کنید ...!
#حسین_منزوی
#د