eitaa logo
🏠 خانه مشاوره آنلاین
8.9هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
43 فایل
کانال خانه مشاوره آنلاین زیر نظر "بنیاد ملی مصونیت اجتماعی ردم" می باشد 《با بهترین مشاوره #تخصصی خانواده: ازدواج همسرداری تربیت کودک طلاق افسردگی و. 📩 هماهنگی وقت @Moshaver_teh 📞۰۹۳۵۱۵۰۶۳۷۴ رضایتمندی: https://eitaa.com/nnnnvvvv
مشاهده در ایتا
دانلود
📌امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: 🍀هیچ بنده ای نیست که هنگام نوشیدن آب به یاد حسین باشد و لعن بر قاتلان حضرتش بفرستد مگر آنکه خداوند در قبال این توجه و تذکر معادل صد هزار حسنه و محو صد هزار سیئه خداوند برای او می نویسد و یکصد هزار درجه او را بالا می برد و ثواب یکصد هزار بنده آزاد کردن به او مرحمت کرده و فردای قیامت با قلبی مسرور و خنک وارد محشر می شود🍀 📚 کافی، جلد 2، صفحه 427 @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🔴 💠 دعوا و مشاجره بین زن و شوهر است. اما حواستون باشه قراره دوباره باهم زندگی کنید. 💠 لذا همه پُلها رو پشت سرمون خراب نکنیم. از استعمال جملات ، اهانت‌آمیز و تحقیر کننده، جدا پرهیز کنید چرا که اینگونه حرف زدن زخم‌های در دل همسرتان ایجاد می‌کند. 💠 یک لحظه درون و از خود بیخود نشدن، زندگیتان را می‌کند. 🍃@onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
سوال499 سلام ،من یه پسر۷ساله دارم که ۲۴ساعت دستش تودماغشه چیکارکنم پاسخ ما👇 سرکارخانم مشاور خانواده سلام باید خیلی بهش توجه نکنید چون باعث جلب توجه شما به اون از طریق منفی شده واون از این توجه لذت میبره پس بی خیال شین دیگه اینکه احتمال زیاد دماغش خشک هستش وبهتره چربش کنید ودیگه اینکه سعی کنید سرگرمی ویا بازی با دست براش فراهم کنید تا دستاش مشغول باشه ودیگه فرصت معاینه دماغ رو پیدا نکنه موفق باشید @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
عاشقانه مذهبی ۳۹ دارم می‌خونم دیگه، حالا شما دعا کنین اون رشته خوبه رو قبول بشم. امیرمحمد به لحن جسور عطیه خندید و من چقدر دلم خواست واسه‌ش شکلک درآرم. دیگه به ادامه‌ی صحبت امیرمحمد و عطیه توجه نکردم و رو به امیرعلی که کنار من نشسته بود و رفته بود توی فکر و چشم دوخته بود به گل‌های قالی دست‌باف قدیمی لاکی‌رنگ، گفتم: -فردا هم میری؟ با پرسش سربلند کرد که گفتم: -کمک عمو اکبرت؟ لبخند محوی زد، من پیگیر همه‌ی کارهاش میشم. -معمولا هر جمعه میرم. -میشه یه روز من هم باهات بیام؟ چشم‌هاش، از روی تعجب کمی بازتر شد. -جدی که نمیگی؟ لب‌هام رو با زبونم تر کردم، کنار امیرعلی که هستم دلم تجربه‌ی همه چیز رو می‌خواست. -چرا، اتفاقاً جدیِ جدی هستم محیا حرفش هم نزن، هنوز روز تشییع جنازه‌ی اون مامان‌بزرگت رو یادم نرفته. از یاد مامان‌بزرگ مادریم قلبم فشرده شد. سوم راهنمایی بودم که فوت شد و روز تشییع جنازه، موقع وداع با دیدن بدن کفن پوشش از حال رفتم و تا یه ماه از وحشت کنار مامانی می‌خوابیدم که خودش سخت عزادار بود. مامان با فوت مامان‌بزرگ رسماً تنها شد، بابابزرگ رو قبل از دنیا اومدن من از دست داده بود. مثل من تک دختر بود و با فوت مامان‌بزرگ، دو دایی بزرگم رو هم دیگه خیلی کم می‌دیدیم و دیدارهامون رسید به عید تا عید. گاهی چه‌قدر دلم تنگ می‌شد برای مامان‌بزرگم با اون گیس‌های سفیدش که همیشه بافته بود. -ولی دوست دارم بیام. سری به نشونه‌ی منفی تکون داد. -اصلا نمیشه. وا رفتم، فکر می‌کردم استقبال می‌کنه. -چرا نه؟ پس خودت چرا رفتی؟ با مهربونی بهم خیره شد و من توی این جمع دستم به هیچ جا بند نبود که بتونم فداش بشم. -من فرق می‌کنم. محیا من یه مردم، باید بتونم به ترس‌هام غلبه کنم بنا رو گذاشتم به لجبازی. -خواهش می‌کنم، فقط یه بار. اگه دیدم طاقت ندارم خودم میام بیرون. -دوست ندارم باز هم برات کابوس شب درست کنم، نمیشه، می‌دونم ترسویی. اخم مصنوعی کردم و دلخور گفتم: -امیرعلی! تک خنده‌ش رو با چایش پایین داد. -جونم؟ خب حقیقته دیگه. گرم شدم از جونم گفتنش و اخم‌هام باز شد. آره خب حقیقت بود، حقیقتی که امیرعلی می‌دونست و من باید ذوق‌زده می‌شدم نه دلخور. فنجون چایش رو توی نعلبکی گل‌سرخی گذاشت و نگاه من کشیده شد روی توپ کوچیکی که امیرسام داشت باهاش بازی می‌کرد، حالا اون توپ اومده بود سمت من و نگاه امیرسام هم با توپ روی من کشیده شده بود. چشمکی بهش زدم و توپ رو آروم پرت کردم سمتش که ذوق کرد و وقتی خندید دو تا دندون سفید خوشگل پایینش دیده شد و من بی‌حواس با ذوق برای این کودکانه‌هاش، بلند گفتم: -الهی قربونت برم نفس، با اون دندون‌های برنج دونه‌ت یه دفعه سکوت کامل شد و نگاه‌های متعجب روی من. با دیدن لبخند کش اومده‌ی امیرسام اول از همه عمو احمد خندید که عطیه گفت: -چته تو با این قربون صدقه رفتنت؟ همه رو سکته دادی. به امیرسام اشاره کرد که فکر می کرد، حالا اون مرکز توجه قرار گرفته و با ذوق دست می‌زد. -این رو ببین چه خوشش هم اومده. لب پایینم رو به دندون گرفتم و همه به حرف عطیه و این بچگی کردن من خندیدن و نفیسه امیرسام رو که بغلش بود بلند کرد و گرفت سمت من. -بیا زن‌عموش. به جای قربون صدقه رفتن یکم نگهش دار ببینم نیم ساعت دیگه هم باز قربونش میری یا فرار می‌کنی. دوباره صدای خنده، مهمون هال کوچیک شد و من حس خوبی پیدا کردم از لحن صمیمی نفیسه که موقع طرف‌داری امیرعلی از من، یه لنگ ابروش بالا رفته بود. با کمال‌میل امیرسام رو گرفتم و وقتی قشنگ بـ ـوسه بارونش کردم بین خودم و عطیه نشوندمش و اون دوباره شروع کرد با ذوق دست زدن، محکم بوسیدمش و دلم ضعف رفت برای این سادگی کودکانه‌ش. -گمونم خیلی بچه‌ها رو دوست داری نه؟ @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
سلام به دومین روز آبان خوش آمدین برایتان ماهی پراز موفقیت لبریز از پیشرفت و سرشار از خوشبختی از خداوند خواهانم الهی آبان مـاه بهتریـن مـاه زندگیتـون باشـه 🌹 عصرتون به خیر🌺 @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
❖ 🔑کلید هاے طلایــی 🌼🍂 🔑دلی را نشکن؛ شاید←خانه خدا باشد. 🔑کسی راتحقیر مکن؛ شاید←محبوب خدا باشد. 🔑از هيچ عبادتي دریغ مکن؛ شاید←کلید رضايت الله باشد. 🔑سر نماز اول وقت حاضر شو؛ شاید←آخرین دیدار دنیایی ات با خدا باشد. 🔑هيچ گناهي را كوچك ندان؛ شايد←دوری از خدا در آن باشد. 🔑ازهیچ غمی ناله نکن؛ شاید←امتحانی ازسوی خـــدا باشد🌼🍂 @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
✨💜✨💙✨ ✨واقعیت این است که یک عشق بالغ، به معنای چسبیدن به یکدیگر نیست. ✨هیجان عشق آرام‌آرام از زندگی شما فاصله می‌گیرد و جایش را به یک دوست داشتن عمیق اما آرام می‌دهد. @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خدمت به شوهر بجای نماز #شب 🍃❤️ @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
سوال500 باسلام وخسته نباشید ،پسرم حاضر بابچه ها بازی کنه هرچی اونابگن گوش بده۷سالشه لطفا راهنمایبم کنید متشکرم پاسخ ما👇 سرکارخانم مشاورخانواده باسلام خب بچه ها باید بازی کنند واز طرق با زی زندگی کردن رو یاد بگیرند وبا بازی تربیت بشوند درواقع احتمال زیاد شما بچه گوش گیر تربیت کردین ومجبورش کردین که بگه چشم حالا توبازی هم دتره میگه چشم هرچی شما بگید فقط منو بپذیرید وبا من بازی کنید وقتی بچه ها میگن نه باید این نه رو بپذیرید مثلا مهدی لیوان رو برام بیار میگه نمیارم باید خودت بلند شی بیاری ونگی اگه نیاری فلان میکنم یا تهدید کنی ویت خدای ناکرده تنبیه چون قدرت نه گفتن رو ازش میگیری وتسلیم میشه برای همیشه در برابر همه پس هشدار @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🌹 "زن از مرد صداقت می‌خواهد!" 🍃 اگر همسر شما در لباسی که به تازگی خریده کمی چاق به نظر می‌رسد لازم نیست به او بگویید: «عزیزم چقدر در این لباس زیبایی!» 👈 چون زن‌ها درک بسیار دقیقی از اندام و کاستی‌های خود دارند. بهتر است خیلی محترمانه به او بگویید: «عزیزم کمی اضافه وزن داری ولی هنوز هم مثل همیشه دوست داشتنی هستی» ✅ به همسر خود ثابت کنید که وجودش بیشتر از هر چیزی برایتان اهمیت دارد. حتی بهتر است که با هم شروع به ورزش کردن کنید. @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀
"رابــطه جنســی زورکــی، ممنــوع...!" 🍃 با قلدری کردن شاید بتوانید یک شب رابطه‌ی جنسی را بدست بیاورید؛ ولی این ریسک بزرگی است، چون با این کار ممکن است شوق و اشتیاق یک عمر رابطه‌ی شاد را از همسرتان بگیرید. 👈 درک کنید که همسرتان گاهی حال خوبی ندارد یا برای رابطه آماده نیست. در این مواقع بجای اصرار کردن به رابطه او را به آرامی در آغوش ب گیرید و نوازش کنید تا بداند همیشه برای او یک حامی هستید. ✅ کسی چه می‌داند، شاید همین نوازش و بوسه باعث شد همسرتان آغازگر رابطه شود... @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
دادن پای خانوم ها با بالا بردن میزان گردش خون در پاها باعث تحریک پذیری بیشتر جِنسی و رفع خستگی در آنها می شود آقایان_بدانند همسرداری ⭕️در زمان عادت ماهانه دهانه رحم به طور کامل باز میباشد. رابطه جنسی دخولی در این زمان میتواند باعث عفونتهای شدید رحمی شود، و در صورت تکرار ناباروری زن در آینده را به همراه دارد. نکات_زناشویی @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
عاشقانه مذهبی ۴۰ نگاهم رو از امیرسام که حالا با عطیه بازی می‌کرد گرفتم و به نفیسه نگاه کردم، چه خوب که بعد از اون بحث مسخره حالا راجع‌به چیزهای معمولی حرف می‌زدیم؛ بدون دلخوری. -آره، وقتی نزدیکشونم حس خوبی دارم. دلم می‌خواد من هم باهاشون بچه بشم و بچگی کنم، بی‌دغدغه. عطیه آروم و زیر لبی گفت: -نه که الان خیلی بزرگی، بچه‌ای دیگه. می‌دونستم صداش رو نفیسه نشنیده، برای همین برای تلافی؛ با چشم‌هام براش خط و نشون کشیدم که لبخند دندون‌نمایی زد و من با ریز کردن چشم‌هام نگاهم رو گرفتم. -پس فکر کنم خیلی زود بچه‌دار بشی با این حس‌های مادرانه‌ی خفته‌ای که داری. حس کردم صورتم داغ شد، خوب بود امیرمحمد و عمو با هم صحبت می‌کردن و حواسشون به ما نبود؛ این حرف‌های هر چند معمولی؛ اما حسی به اسم حیا رو تو وجودم زنده می‌کرد. عمه هم حرف نفیسه رو روی هوا قاپید. -ان‌شاءالله بچه‌ی شما دو تا رو هم من ببینم به همین زودی. داشتم از خجالت محو می‌شدم و صورتم تا حد ممکن پایین افتاد، امیرعلی ظاهراً به صحبت‌های عمو گوش می‌کرد؛ ولی چین ظریف پیشونیش نشون می‌داد متوجه‌ی حرف‌های ما هم هست و من بیشتر احساس شرم کردم..... . خنده‌ی ریز ریز عطیه هم رفته بود روی اعصابم، از بین دندون‌هام کوفتی نثارش کردم که میون خنده‌ش گفت: -مطمئنم امیرعلی الان حسابی آتیشیه، متنفره از این حرف‌های و صحبت‌ها که به جای باریک میکشه. لب پایینم رو زیر دندونم گرفتم. -عطی خجالت بکش می‌فهمی چی میگی؟! عروسک امیرسام رو براش کوک کرد و بی‌خیال بود. -عطی و درد، اسمم رو کامل بگو؛ خوبه بهت هشدار داده بودم شوهرت همین الان هم برزخیه ها. زیر چشمی نگاهم رو چرخوندم، نه انگار خدا رو شکر دیگه متوجه عطی گفتن من نشده بود؛ ولی مونده بود اخم روی پیشونیش. *** بدن بی‌حالم رو روی تخت جابه‌جا کردم تا گوشیم رو جواب بدم؛ ولی محسن زودتر از من گوشی رو برداشت و تماس رو وصل کرد و مهلت نداد ببینم کی پشت خطه. من هم اون‌قدر حوصله نداشتم که این شیطنتش رو با غرغرهای همیشگیم جواب بدم، فقط صدای محسن رو می‌شنیدم و‌ تخسیش که اعصابم رو به هم می‌ریخت. -سلام، شما خوبین؟... هست، ولی داره می‌میره. چشم‌هام گرد شد و با صدایی که از شدت گلودرد دورگه شده بود گفتم: -کیه محسن؟ جوابم رو نداد و همون‌طور که با پشت خطی صحبت می‌کرد برای محمد چشم و ابرو اومد، معلوم بود دارن آتیش می‌سوزونن. -نه بابا، چیز مهمی نیست، فقط کمی تا قسمتی رو به موته. ناراحت نشین به دیار باقی که شتافت خبرش رو بهتون میدم فقط مژدگونی ما یادتون نره. عصبی شده بودم؛ ولی توان تکون خوردن هم نداشتم و محسن هم حسابی جدی حرف می‌زد ولی محمد می‌خندید. -گوشی رو بده من. کی بهت گفت جواب بدی؟ اصلا کیه؟ چرا دری وری میگی؟ باز هم توجه‌ای به من نکرد؛ اما لحنش تغییر کرد و خندون. _نه بابا چیزیش نیست. باز این دردونه سرما خورده ما هم شدیم نوکرش، باور کنین چیزیش نیست؛ فقط یه تب بالای چهل درجه و گلو درد و آبریزش بینی، همین. محیا زیادی لوسه و گرنه چیزیش نیست. هم خنده‌م گرفته بود و هم دلم می‌خواست کله‌ی جفتشون رو بکنم. مامان با چه دونفری من رو تنها گذاشته بود و رفته بود با بابا مهمونی. - چشم. گوشی گوشی موبایلم رو گرفت سمتم و من چه‌قدر دلم می‌خواست اون گوشی مستطیلی رو توی سرش خورد کنم. -بگیر شوهرت داره پس میفته، بهش بگو چیزیت نیست، لطفا خودت رو براش لوس نکن. چشم‌غره‌ای بهش رفتم، حسابی حرصی شدم؛ از اون وقت این دری وری‌ها رو داشت به امیرعلی می‌گفت؟! با زحمت سلام بلندی تونستم بگم؛ چون حسابی گلوم می‌سوخت، بدترین چیزی که توی سرما خوردگی بود و همیشه من دچارش می‌شدم. صدای نگرانش تو گوشم پیچید. -سلام محیا، چی شده؟ دلم گرم شد از دل نگرانیش. -هیچی نیست، سرما خوردم. -نمی‌دونستم ببخشید. از صبح تعمیرگاه بودم سرم هم حسابی شلوغ، دیدم امروز به من زنگ نزدی گفتم شاید قهری که همه‌ش تو زنگ می‌زنی. لبخندی دوست‌داشتنی روی لبم نشست، خوشحال شدم از این‌که یادش مونده بود هر روز من زنگ می‌زنم و میشم احوال‌پرسش..... @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
نیایش شبانه با حضـــــرت عشق ❤ ❤ خدایا 🙏 همه دلخوشیم ازسیاهی شب؛✨ درآغوش کشیدن خیال توست،✨ در خلوتی که✨ هيچ کس، تورا ازمن نمیگیرد ✨ میدانی✨ شیرین ترین رویاهایم✨ به نام نامی تو کلیدمی خورند ❤خدا❤ شب بخیر امن ترین آغوش دنیا 🙏 @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
شب چه صبور است⭐️✨ چه آرامشی و چه دلِ بزرگی دارد که پایِ دلتنگیِ عاشقان🍁 تا صبح بیدار است🍁 شبتون به زیبایی عشـقِ خدا🍁❤ و به لطافت مهر خدا 🌙 ✨ شبتون بخیر @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 یکی از عواملی که باعث می شود اعضای خانواده در فضای مجازی پلاس باشند ... 😞 #استاد_فروهر #خانواده_و_فضای_مجازی #جنبش_ردم ✅ با ما مربی سواد رسانه شوید 👇 http://eitaa.com/joinchat/600440835C70c35d8d3e
صبح آمده تا که عشق ابراز کنی🍃🌺 لبخندزنان پنجره را باز کنی🍃🌺 هر روزتویک منظره از زیبایی ست🍃🌺 با "نام خدا" گر روز خود آغاز کنی🍃🌺 سلام پنجشنبہ تون بخیر🍃🌺 وپر ازبرکت و شادی🍃🌺 @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
💚✨💚 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ الحسین ع 💚 دلم هواے حرم ڪردہ است می‌دانے وقت ورود در حرم تو هوایے ام وقت خروج تازہ زمین گیر میشوم آقا جانم...💚 @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🌹مسافر ڪربــلا... قرآن ، چمدان ، بدرقہ ، بیتاب شدم بیمار و پراکنده و بی خواب شدم یڪ کاسہ ی آب و برگ تر چیزی نیست رفتے و خودم پشت سرت آب شدم... 😭😭😭 #پروفایل @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🔴 #مطالعه_سیره_شهدا 💠 یکی از راههای #اصلاح اشتباهات و تحمل سختیهای زندگی و نیز یادگیری فوت و فن‌های زندگی #دینی، این است که #سیره و زندگینامه شهدا و بزرگان را مطالعه کنیم. 💠 زن و شوهری که #انس با سیره شهدا و بزرگان دارند خودبخود #اندیشه و فکرشان، بسیاری از سختیها و گرفتاریها را حل می‌کند. 💠 و کمتر درگیر دعواهای بی‌اساس می‌شوند. 🍃❤️ @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
سوال501 سلام نازنین جان همسرم همش دنبال زناست یا به من میگه برام صیغه پیدا کن میگم این چیزو لام دارم میگه برام صیغه پیدا کن تا برات بگیرم از پولایه خودمم اجازه نمیده برای خودم لباسی چیزی بگیرم چه کنم به نظرت میگه یه تنوعی آدم میخواد میگم‌خوب من مگه نمیخوام پاسخ ما👇 سرکارخانم مشاور خانواده باسلام احتمال زیاد همسر محترم از ماهواره استفاده میکنه یااز طریق فضای مجازی فیلمهای پورن نگاه میکنه ویاشاید هم اشتهای جنسی بالایی داره خب در وحله اول خانم وظیفه داره که نیاز جنسی همسزش رو پاسخگو باشه وبا تیپ زدنهای متفاوت در منزل پوشیدن لباسهای جذاب واستفاده از بهترین عطرهای گرم همراه با ارایشی ملیح واستفاده از پوزیشنهای متفاوت برای هنسرش تنوع ایجاد کنه میدونی که متاسفانه در جامعه امروزی ما بعضی از خانمها که تعهدی در قبال خانواده وحتی شخصیت وجودی خودشون ندارند با تیپ وقیافه های انچنانی وارد جامعه میشن وباعث تحریک اقایون (که از طریق چشم تحریک میشوند)میشوند وباعث تنوع طلبی انان میشوند با وجودی که خدواند در قران به زنان فرموده اند که تبرج وخودنمایی نکنید در مقابل نامحرم وزینتهای خود را اشکار نکنید پای افزار خود را به زمین نکوبید تا باعث جلب توجه نامحرم وانها که فی قلوبهم مرض هستند نشوید پس لازمه که خانم با توجه بیشتری چشم ودل همسرش رو سیر کنه تا وقتی رفت بیرون دیگه کمبودی نداشته باشه وبه کسی توجه نکنه پس لطفا مراقب خوشبختی خودت باش وبا تنبلی جنسی خرابش نکن برای خودت از غذاهای با طبع گرم استفاده کن تا مزاجت گرم باشه وبتونی پاسخگوی او باشی @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 #فایل_تصویری ۶۰ 📺 🎙واعظ: حاج آقا #معاونیان ○ موضوع: 【 زیارت اربعین به یاد امام عصر علیه السلام】 @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
هدایت شده از #گمنامـ{🌱}°•
😳😳📢 اعلام #جنگ 📢😳😳 حکمای #طب_سنتی اسلامی علیه وزارت بهداشت 📣 #خیراندیش #تبریزیان #روازاده #ضیائی بادرمان قطعی💯 ✅ دیابت_سرطان_آسم💯 ✅ بیماریهای_صعب_العلاج💯 ✅ زیبایى_پوست_موتناسب_اندام💯 ✅ درمان_مشکلات_جنسی متاسفانه کانالهای سودجوی زیادی به اسم طب سنتی هستند لذا تنها کانال مورد تایید مارا دنبال کنید👇👇 #کانال_رسمی_طب_سنتی_واسلامی http://eitaa.com/joinchat/3663200259Cc9fac0e5e9
سلام 😊✋ عصر پاییزیی تون بخيـر ☕😊🍁 پنجشنبه تون بخیر و خوشی باشه🍁 یک روز خوب خدا به نیمه رسیده۹🍁 بیایید برای این عمر دوباره 🍁 خدارو شکر کنیم🙏 و قدر نعمت هاشو بدونیم🙏 سلام خدا جونم🙏 به خاطر همه چی ازت ممنونم🙏 آخر هفته خوبــ☀️ــی داشته باشید😊 @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
✅همسر لايق 🔴پسری ازمادرش پرسید: ✔️چگونه می توانم برای خودم زنی لایق پیدا کنم . 🔴مادر پاسخ داد: نگران پیدا کردن زن لایق نباش، روی مردی لایق شدن تمرکز کن. ✔️حکایت خیلی از ماهاست که هنوز آدم لایقی نشدیم دنبال همسر خوب و لایق میگردیم. ✔️همون آدمی باش که از همسرت توقع داری و همون آدمی باش که دوست داری ، همسرت باشه. @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺