eitaa logo
المصيبة الراتبة | مقتل شناسی
5.9هزار دنبال‌کننده
416 عکس
242 ویدیو
37 فایل
🚩 اَلسَّلَامُ عَلَيكَ يَا صَاحِبَ المُصِيبَةِ الرَّاتِبَةِ 🚩 📎 پایگاه علمی - پژوهشی #مقتل و #مقتل_شناسی 📎 اِحیاء تراث شیعی و نسخ خطی 📌 ارتباط با ادمین: 🆔 @mosibatoratebah_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
⛔️⛔️⛔️وقتی خلیفه دوم خواست سیلی به امام حسین علیه السلام بزند ⬅️⬅️قطب راوندی به سند معتبر از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام روایت کرده است که روزی امام حسن و امام حسین علیهما السلام برای قضای حاجت بیرون آمدند... به قدرت الهی در آن موضع چشمه ی آبی پیدا شد . هر دو بزرگوار از آن آب برداشته و خود را پاک نمودند و وضو ساختند و بازگشتند . در میان راه خلیفه دوم آنها را دید و گفت : از کجا می آیید ؟ آیا از دشمنان خود نمی ترسید که تنها بیرون آمده اید ؟ فرمودند : ما از قضای حاجت بر می گردیم. خلیفه دوم چون آن ها را تنها یافت ، خواست که آن ها را هلاک کند . ناگاه صدایی شنید که ای شیطان می خواهی با دو فرزند محمد دشمنی کنی ؟! دیروز با مادر آن ها آنگونه رفتار کردی ! بدعت ها در دین خدا وارد و خلافت اهل بیت را غصب نمودی . امام حسین نیز با او به درشتی سخن گفت . خلیفه دوم خواست با دست راست بر صورت حضرت سیلی بزند که حق تعالی دست راستش را خشک کرد . خواست با دست چپ بزند که دست چپش هم خشک شد . پس گفت از شما می خواهم به حق پدرتان و به حق جدتان دعا کنید حق تعالی مرا رها کند و دست مرا باز گرداند. پس امام حسین علیه السلام عرضه داشت : بارالها او را از این بلیه رها و این را عبرتی برای او گردان و حجتی برای او قرار بده . پس حق تعالی دست او را رها کرد . 📖جلاء العیون علامه مجلسی باب پنجم فضائل و مناقب امام حسین صفحه 490 @maghtal61
❇️حضرت علی اصغر درمیدان شهید شدند یا درکنار خیمه گاه❓❓❓ اگرقائل به این نباشیم که دو طفل در روز عاشورا درآغوش سیدالشهدا مذبوح گشته اند.میتوان تذکرة الخواص را اولین کتابی دانست که ماجرای طفل شیرخواره حضرت اباعبدالله را متفاوت ازبقیه کتب تاریخی ومصادر اولیه نقل کرده است. کتابهایی چون 📖ابی مخنف 📖لهوف 📖اخبارالطوال 📖تاریخ طبری«نقل از ابی مخنف وعمار دهنی» 📖ارشاد شیخ مفید 📖مثیرالاحزان ابن نماحلی 📖مقاتل الطالبیین و... اشاره براین دارند که طفل رضیع سیدالشهدا درمقابل خیمه ودر دامان پدر شهید شده است. 📝یکی از ادله کسانی که قائل به شهادت دو کودک شیرخوار میباشند تفاوت درنقلهای کتب تاریخی ومصادراولیه میباشد. ادله این گروه قابل تامل است. این عده براین نظرند که دوطفل از فرزندان سیدالشهدا درآغوش حضرت ذبح گشته اند. نام طفلی که درهمان روز به دنیا آمده بود عبدالله ونام طفلی که درمیدان درآغوش پدر شهید شد،را علی اصغر میدانند . روضه ای که دربین مرثیه سرایان مشهور است ودرجلسات خوانده میشود،نقلی است که درتذکرة الخواص وارد شده است. ابو المظفّر یوسف بن قِزُغْلى بن عبد اللّه (۵۸۱ - ۶۵۴ ق)، به سبط (نوه) ابو الفرج ابن جوزىِ مشهور است. او ابتدا حنبلى بود و سپس حنفى گشت؛ امّا به دلیل علاقه‏اش به اهل بیت علیهم السلام، شرح حال بسیارى از آنان را به نگارش در آورد. سبطِ ابن جوزى، واعظ، خطیب و مورّخ بوده و به دلیل دسترس داشتنش به منابع و مَقاتل کهنى مانند: مقتل کلبى، مَغازى واقدى و تاریخ‏هاى مدائنى و ابن ابى الدنیا، گاه گزارش‏هایى ارائه داده که به دلیل از میان رفتن و یا دچار نقص شدن برخى منابع تاریخى پس از یورش مغولان، قابل اعتناست. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ❇️نقل تذکرةالخواص⬇️⬇️⬇️ تذکرة الخواص عن هشام بن محمّد: لَمّا رَآهُمُ الحُسَینُ علیه السلام مُصِرّینَ عَلى قَتلِهِ، أخَذَ المُصحَفَ ونَشَرَهُ، وجَعَلَهُ عَلى رَأسِهِ، ونادى: بَینی وبَینَکُم کِتابُ اللّهِ، وجَدّی مُحَمَّدٌ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله، یا قَومِ! بِمَ تَستَحِلّونَ دَمی؟!... فَالتَفَتَ الحُسَینُ علیه السلام فَإِذا بِطِفلٍ لَهُ یَبکی عَطَشاً، فَأَخَذَهُ عَلى یَدِهِ، وقالَ: یا قَومِ، إن لَم تَرحَمونی فَارحَموا هذَا الطِّفلَ، فَرَماهُ رَجُلٌ مِنهُم بِسَهمٍ فَذَبَحَهُ، فَجَعَلَ الحُسَینُ علیه السلام یَبکی ویَقولُ: اللّهُمَّ احکُم بَینَنا وبَینَ قَومٍ دَعَونا لِیَنصُرونا فَقَتَلونا. فَنودِیَ مِنَ الهَوا: دَعهُ یا حُسَینُ؛ فَإِنَّ لَهُ مُرضِعاً فِی الجَنَّةِ. 📝 تذکرة الخواصّ به نقل از هشام بن محمّد: وقتى حسین علیه السلام دید که آنها بر کُشتن اوپافشارى مى‏کنند، قرآنى را گرفت و آن را باز کرد و بر سرش نهاد و ندا داد: «کتاب خدا و نیز جدّم محمّد، فرستاده خدا، میان من و شما [، داورى کند]. اى مردم! براى چه خونم را حلال مى‏شمرید؟!...». همچنین حسین علیه السلام، به سوى یکى از کودکانش که از تشنگى مى‏گریست، رفت. او را بر سرِ دست گرفت و گفت: «اى قوم! اگر بر من رحم نمى‏کنید، بر این کودک، رحم کنید». در این حال، مردى از آنان، تیرى به سوى او انداخت و ذبحش کرد. حسین علیه السلام مى‏گریست و مى‏گفت: «خدایا! میان ما و گروهى که ما را دعوت کردند تا ما را یارى دهند، امّا ما را کُشتند، داورى کن». در این هنگام، از آسمان، ندایى رسید: «او را وا گذار اى حسین، که او را در بهشت، شیر مى‏دهند» 📝 تذکرة الخواصّ: ص ۲۵۲ @maghtal61
✅اذن انبیاء برای زیارت ◀️حَدَّثَنِي الْحَسَنُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ لَيْسَ نَبِيٌّ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا يَسْأَلُونَ اللَّهَ تَعَالَى أَنْ يَأْذَنَ لَهُمْ فِي زِيَارَةِ الْحُسَيْنِ (ع) فَفَوْجٌ يَنْزِلُ وَ فَوْجٌ يَصْعَدُ [يَعْرُجُ ] ◀️حسن بن عبد اللّه، از پدرش، از حسن بن محبوب از اسحق بن عمّار وى مى‏گويد:از امام صادق عليه السّلام شنيدم كه مى‏فرمودند:نيست پيغمبرى در آسمان‏ها و زمين مگر آنكه از خداوند متعال درخواست دارند كه به ايشان اذن داده شود تا حضرت حسين بن على عليهما السّلام را زيارت كنند پس فوجى از آسمان نازل شده و به زيارت آن جناب رفته و فوجى پس از زيارت به آسمان مى‏روند. 📖کامل الزیارات باب38 @maghtal61 🏴پا برسینه کسی گذاشتند، که انبیا برای زیارت او اجازه می‌گیرند.
✅مقصد ششم : جايگاه حسين عليه السلام در روز حشر ⬅️در روايات آمده است كه امام حسين عليه السلام در روز حشر مجلسى دارد كه از خصوصيت ويژه اى برخوردار است . اهل آن مجلس كه گريه كنندگان و زائران آن حضرت از آن جمله اند، با آرامش و اطمينان خاطر چنان شيفته سخنان امام حسين عليه السلام مى شوند كه از همه لذت ها چشم مى پوشند و هر چند همسران بهشتى آنان اظهار مى دارند كه ما در بهشت مشتاق شما هستيم آنها سخن امام حسين عليه السلام را بر آن همسران و بهشت ترجيح مى دهند. همچنين امام حسين عليه السلام در محشر جايگاه خاصى دارد كه به موجب آن اهل محشر مضطرب مى شوند و آن زمانى است كه حسين عليه السلام بى سر و در حالى كه از رگ هاى گردنش خون مى ريزد، ايستاده محشور مى شود و حضرت فاطمه زهراء سلام الله عليها وقتى به آن صحنه مى نگرد، فرياد مى زند. @maghtal61
✅صحابه ای که هنگام غارت خیمه ها به کربلا رسید،ودرآن هنگام شهید شد،که بود؟ ✅امام سجاد او رابعنوان شجاع ترین جنگاور بعد امیرالمومنین معرفی کرده است‼️‼️‼️ @maghtal61 تا ساعتی دیگر در کانال مقتل الحسین و اصحابه بارگزاری میشود.
✅هفهاف 🏴🏴هفهاف بن مهند راسبی ،مردی شجاع، شهسوار و از شیعیان و مخلصان بود. از اصحاب امیر المونین بود و با ایشان در جنگهای سه گانه اش (جمل،صفین،نهروان) همراه بود، ملازم ایشان بود تا حضرت علی علیه السلام شهید شد از آن پس منضم به یاران حسن علیه السلام شد و سپس به حسین علیه السلام پیوست. تا اینکه در بصره خبر به او رسید حسین از مکه بیرون آمده و به سمت عراق می رود از بصره حرکت کرد و راه می آمد تا در پایان روز عاشورا پس از خاتمه ی جنگ به کربلا رسید. در میان لشکر عمرسعد داخل شد و از مردم پرسید خبر چیست و حسین کجاست؟ گفتند تو کیستی؟ گفت : من هفهافم و برای نصرت و یاری حسین آمده ام گفتند: آیا هجوم مردم به خیمه گاه حسین را نمی بینی؟ و دختران پیامبر را نمی نگری که یغما گران لباس آن ها را می ربایند. گویند: همین که این خبر جانگداز را شنید و از کشته شدن امام و تاراج خیمه ها آگاهی یافت شمشیر از نیام بیرون کشید و سبان شمشیری که در بیشه باشد (انتضی سیفه کلیث العرین) به لشگر دشمن حمله برد. 📖📖 (مستدرکات علم رجال حدیث جلد 8 صفحه 162) به نقل از کتاب عنصر شجاعت میرزا خلیل کمره ای ⬅️⬅️امام زین العابدین علیه السلام درباره ی او فرمود: از زمانی که خداوند محمد صلی الله علیه و آله را برانگیخت پس از علی بن ابی طالب مردم جنگاوری مثل او ندیده بودند که این گونه تعدادی را بکشد. به مقابله با او برخاستند و پنج نفر محاصره اش کردند تا او را کشتند. رحمت خدای متعال بر او باد! 📖📖امالی شجری جلد 1 صفحه 173 @maghtal61
✅سلام بر گریبانهای دریده شده ⬅️⬅️تهذیب الأحکام عن خالد بن سدیر عن أبی عبد اللّه [الصادق‏] علیه السلام: وقَد شَقَقنَ الجُیوبَ، ولَطَمنَ الخُدودَ الفاطِمِیّاتُ عَلَى الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ علیه السلام، وعَلى مِثلِهِ تُلطَمُ الخُدودُ، وتُشَقُّ الجُیوبُ ◀️تهذیب الأحکام به نقل از خالد بن سدیر، از امام صادق علیه السلام: زن‏هاى فاطمى براى حسین بن على علیه‌السلام گریبان چاک کردند و سیلى به صورت زدند و براى چنین مصیبتى باید که بر صورت کوبید و گریبان درید. 📖تهذیب الأحکام: ج ۸ ص ۳ @maghtal61
❇️گریه امام حسین(ع) بعد از شنیدن خبر شهادت حضرت مسلم(ع): هنگامی که امام(ع) به سوى کوفه پیش مى رفت فرزدق (شاعر معروف عرب) را دید، فرزدق سلام کرد و گفت: «اى فرزند رسول خدا! چگونه به مردم کوفه اعتماد کردى با آن که آنان پسر عمویت ـ مسلم بن عقیل و پیروانش را کشتند؟» ◀️فَاسْتَعبَرَ الْحُسَيْن(ع) بَاكِيا ثُمَ قَال : رَحِمَ اللهُ مُسْلِماً فَلَقَدْ صارَ اِلى رَوْحِ اللهِ وَ رَیْحانِهِ وَ جَنَّتِهِ وَ رِضْوانِهِ، اَلاَ اِنَّهُ قَدْ قَضَى ما عَلَیْهِ وَ بَقِىَ ما عَلَیْنا▶️ اشک از دیدگان امام جارى شد و فرمود: خداوند مسلم را رحمت کند، او به سوى رَوْح و ریحان و بهشت و رضوان خداوند رهسپار شد، بدانید او به تكليف خویش عمل کرد و هنوز تكليف ما باقى مانده است. فَقَال؛ لَا خَيْرَ فِي الْعَيْش بَعدَ هَوُلَاء سپس امام فرمودند ؛ هیچ خیری در زندگی بعد از مسلم و هانی نیست. ❇️زیارت مولا امیرالمومنین علی(ع) در خواب در شب آخر عمر حضرت مسلم(ع) حضرت مسلم(ع) در شب شهادت خویش مشغول عبادت بودند ساعتی چشم بر هم نهادند و خوابیدند و وقتی بیدار شدند به سختی شروع به گریه کردند، در این هنگام طوعه ظرف آبی برایش آورد و علت گریه را جویا شد حضرت فرمودند: ◀️رَأَيتُ عَمِّي عَلِي أَمِيرَالمُومِنِين، فَهُوَ يَقُول أَلعَجَل أَلعَجَل▶️ عمويم اميرالمومنين على(ع) را در خواب ديدم و او به من ميگفت به سوی ما بشتاب و مَا أَظَنُّ إِلَا آخِرَ حَيَاتِي مِنَ أَلدُنيَا وَ أَوَلَهَا مِنَ ألآخِرَة و من فکر میکنم این آخرین لحظات زندگی در دنیا و اول آخرتم باشد. @maghtal61
✅ روضه ی مأثور اسارت ⬅️الإقبال عن كتاب المصابيح بإسناده عن جعفر بن مُحَ سَأَلتُ أبي عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ عليه السلام عَن حَملِ يَزيدَ لَهُ ، فَقالَ : حَمَلَني عَلى بَعيرٍ يَطلُعُ  بِغَيرِ وِطاءٍ ، ورَأسُ الحُسَينِ عليه السلام عَلى عَلَمٍ ، ونِسوَتُنا خَلفي عَلى بِغالٍ اُكُفٍ  ، وَالفارِطَةُ خَلفَنا وحَولَنا بِالرِّماحِ ،◀️◀️ إن دَمَعَت مِن أحَدِنا عَينٌ قُرِعَ رَأسُهُ بِالرُّمحِ ،▶️▶️ حَتّى إذا دَخَلنا دَمِشقَ صاحَ صائِحٌ : يا أهلَ الشّامِ هؤُلاءِ سَبايا أهلِ البَيتِ المَلعونِ ⬅️⬅️الإقبال ـ به نقل از كتاب المصابيح ، به سندش از امام صادق: از پدرم على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام در باره بردن او به سوى يزيد پرسيدم . فرمود : «مرا بر شترى لَنگ و بدون جهاز ، سوار كردند و سر حسين عليه السلام بر بالاى عَلَمى بود و زنانمان ، پشت سرِ من بر اَسترانى بدون پالان ، سوار بودند . كسانى كه ما را مى بردند ، از پشت سر و گرداگردمان ، با نيزه ، ما را احاطه كرده بودند و آزار مى دادند . اگر اشكى از ديده يكى از ما فرو مى چكيد ، با نيزه به سرش مى كوبيدند ، تا آن كه وارد شام شديم . جارچى جار زد : اى شاميان ! اينان ، اسيران اهل بيتِ ملعون اند» 📖📖الإقبال : ج 3 ص 89 ، بحار الأنوار : ج 45 ص 154 ح 3 . @maghtal61
❓❓❓س 1446: در بعضی از هیأت‏های مذهبی مصیبت‏هایی خوانده می‏شود که مستند به مقتل معتبری نیست و از هیچ عالم یا مرجعی هم شنیده نشده است و هنگامی که از خواننده مصیبت از منبع آن سؤال می‏شود، پاسخ می‏دهند که اهل بیت(علیهم‌السلام) اینگونه به ما فهمانده‏اند و یا ما را راهنمایی کرده‏اند و واقعه کربلا فقط در مقاتل نیست و منبع آن هم فقط گفته‏های علما نمی‏باشد بلکه گاهی بعضی از امور برای مدّاح یا خطیب حسینی از راه الهام و مکاشفه مکشوف می‏شود، سؤال من این است که آیا نقل وقایع از این طریق صحیح است یا خیر؟ و در صورتی که صحیح نباشد، تکلیف شنوندگان چیست؟ 📝📝ج: نقل مطالب به‌صورت مزبور بدون اينکه مستند به روايتی باشد و يا در تاريخ ثابت شده باشد، وجه شرعی ندارد مگر آنکه نقل آن به عنوان بيان حال به حسب برداشت متکلّم بوده و علم به خلاف بودن آن، نداشته باشد و تکليف شنوندگان نهی از منکر است به شرطی که موضوع و شرايط آن نزد آنان ثابت شده باشد.
✅حضرت رباب بخش اول 📝شناسنامه: 🔻وُصفت الرّباب بأنّها امرأة جمیلة عاقلة فاضلة شاعرة، وهی امّ سکینة وعبدالله وى را زنى زیبارو، خردمند، بافضیلت و شاعر، توصیف کرده‏اند. رَباب، مادر سَکینه و عبد اللّه است 📖الطبقات الکبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة): ج ۱ ص 4 🔻تاریخ دمشق: رَباب کَلبى، دختر امرؤ القیس بن عَدىّ بن اوس بن جابر بن کعب بن عُلَیم بن هُبَل بن عبد اللّه بن کِنانه، همسر حسین بن على بن ابى طالب علیه السلام و مادر دخترش سَکینه، در میان آن دسته از خاندان حسین علیه السلام است که پس از شهادتش، در دمشق، بر یزید، وارد شدند و حسین علیه السلام در یکى از شعرهایش از او یاد کرده است. ⬅️خواستگاری: عوف بن خارجه مى‏گوید: در روزگار خلافت عمر بن خطّاب، نزدش بودم که مردى گردن‏کج، از میان مردم، عبور کرد و به سوى عمر آمد و پیش رویش ایستاد و به او با عنوان خلیفه، سلام داد. عمر گفت: تو کیستى؟ گفت: مردى مسیحى! من، امرؤ القیس پسر عَدىّ کلبى هستم. عمر، او را نشناخت. مردى از میان جماعت به او گفت که این، از قبیله بکر بن وائل است که در جنگ جاهلىِ فَلَج، بر آنان هجوم آورده است. عمر گفت: چه مى‏خواهى؟ گفت: مى‏خواهم مسلمان شوم. عمر، اسلام را بر او عرضه داشت و وى، پذیرفت. سپس عمر، نیزه‏اى خواست و پرچم امارت بر مسلمانانِ قبیله قُضاعه را بر آن بست و به او سپرد. این پیرمرد، باز گشت، در حالى که پرچم بر بالاى سرش به اهتزار در آمده بود و تا آن هنگام، ندیده بودم مردى که یک سجده هم نکرده، امیر گروهى از مسلمانان شود. على بن ابى طالب علیه السلام به همراه دو پسرش، حسن و حسین، از آن مجلس برخاستند و خود را به او رساندند. على علیه السلام سرِ او را گرفت (او را به سوى خود، متوجّه کرد) و فرمود: «من، على بن ابى طالب، پسرعمو و داماد پیامبر خدایم و این دو، پسران من از دختر او هستند. ما مى‏خواهیم داماد تو شویم. به ما همسر بده». امرؤ القیس گفت: اى على! مُحَیّاه دختر امرؤ القیس را به عقد تو در آوردم، و اى حسن! سَلمى دختر امرؤ القیس را به عقد تو در آوردم، و اى حسین! رَباب دختر امرؤ القیس را به عقد تو در آوردم. ◀️ رَباب، همان است که حسین علیه السلام در حقّش چنین سروده است: لَعَمرُکَ إنَّنی لَاحِبُّ دارا تَحُلُّ بِها سُکَینَةُ وَالرَّبابُ‏ احِبُّهُما و أبذُلُ بَعدُ مالی ولَیس لِلائِمی فیها عِتابُ‏ ولَستُ لَهُم وإن عَتَبوا مُطیعا حَیاتی أو یُغَیِّبَنِی التُّرابُ‏ به جانت سوگند، من، سرایى را دوست دارم‏ که سَکینه و رَباب در آن، جاى دارند. دوستشان دارم و دارایى‏ام را مى‏دهم‏ وسرزنشگرم را یاراى سرزنش نیست. و هر چند[مرا]سرزنش کنند، مطیع آنان نیستم‏ در طول زندگى‏ام تا آن گاه که خاک، مرا پنهان کند. ⏪وهِیَ الَّتی أقامَت عَلى قَبرِ الحُسَینِ علیه السلام حَولًا،⏩ ثُمَّ قالَت: إلَى الحَولِ ثُمَّ اسمُ السَّلامِ عَلَیکُما ومَن یَبکِ حَولًا کامِلًا فَقَدِ اعتَذَر او کسى است که یک سال بر مزار حسین علیه السلام، اقامت[و عزادارى‏]کرد و سپس سرود: تا یک سال، مى‏گِریم و سپس، شما دو تن را بدرود مى‏گویم‏ و البته هر کس یک سال کامل بگرید، عذر مقبولى[براى رفتن‏]آورده است. ظاهرا مقصودش از دو تن، امام حسین علیه السلام و فرزندش عبداللّه[على اصغر]باشند چون حسین علیه السلام وفات کرد، به خواستگارى رَباب آمدند و پافشارى کردند؛ امّا او گفت: «پدرْشوهر دیگرى جز پیامبر خدا صلى الله علیه و آله بر نمى‏گزینم» و دیگر ازدواج نکرد و پس از حسین علیه السلام، یک سال بدون سقف و سایه‏بان، زندگى کرد تا آن جا که فرسوده شد و از افسردگى، جان داد. او از زیباترین و عاقل‏ترینْ زنان بود. @maghtal61 📖 تاریخ دمشق: ج ۶۹ ص ۱۲۰
✅حضرت رباب بخش دوم 🏴🏴مراثی حضرت رباب 1⃣الأغانی عن عوانة: رَثَتِ الرَّبابُ بِنتُ امرِئِ القَیسِ امُّ سُکَینَةَ بِنتِ الحُسَینِ علیه السلام، زَوجَهَا الحُسَینَ علیه السلام حینَ قُتِلَ، فَقالَت: إنَّ الَّذی کانَ نورا یُستَضاءُ بِهِ بِکَربَلاءَ قَتیلٌ غَیرُ مَدفونِ‏ سِبطَ النَّبِیِّ جَزاکَ اللّهُ صالِحَةً عَنّا، وجُنِّبتَ خُسرانَ المَوازینِ‏ قَد کُنتَ لی جَبَلًا صَعبا ألوذُ بِهِ وکُنتَ تَصحَبُنا بِالرُّحمِ وَالدّینِ‏ مَن لِلیَتامى ومَن لِلسّائِلینَ ومَن یُغنی ویَأوی إلَیهِ کُلُّ مِسکینِ‏ وَاللّهِ لا أبتَغی صِهراً بِصِهرِکُم حَتّى اغَیَّبَ بَینَ الرَّملِ وَالطّینِ الأغانى به نقل از عوانه: رَباب، دختر امرؤ القیس و مادر سَکینه، دختر حسین علیه السلام، بر شهادت همسرش حسین علیه السلام، چنین مرثیه خواند: آن که نورى پرتوافشان بوده است‏ اکنون، کشته دفن‏ناشده کربلاست‏ نواده پیامبر! خدا تو را از سوى ما جزاى نیکو دهد[تو]از زیان وزن اعمال[در قیامت‏]، دور گشته‏اى. تو براى من کوهى سخت بودى که به آن‏پناه مى‏بردم‏ و تو با رحمت و دیندارى، با ما مصاحبت مى‏کردى. [پس از تو]چه کسى براى یتیمان باشد و چه کسى براى درخواست کنندگان‏و چه کسى نیاز را برطرف کند و مسکینان، به او پناه برند؟ به خدا سوگند، پس از تو با هیچ کس دیگرى ازدواج نخواهم کرد تا آن که میان شن و گِل، مدفون و ناپیدا شوم. 📖الأغانی: ج ۱۶ ص ۱۴۹ @maghtal61