اشک پیامبر صلی الله علیه وآله برای مسلم بن عقیل علیه السلام
حَدَّثَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِیسَ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِی عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو أَحْمَدَ مُحَمَّدُ بْنُ زِیَادٍ قَالَ حَدَّثَنَا زِیَادُ بْنُ الْمُنْذِرِ عَنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ قَالَ عَلِیٌّ ع لِرَسُولِ اللَّهِ ص یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّكَ لَتُحِبُّ عَقِیلًا؟ قَالَ إِی وَ اللَّهِ إِنِّی لَأُحِبُّهُ حُبَّیْنِ حُبّاً لَهُ وَ حُبّاً لِحُبِّ أَبِی طَالِبٍ لَهُ وَ ◀️إِنَّ وَلَدَهُ لَمَقْتُولٌ فِی مَحَبَّةِ وَلَدِكَ فَتَدْمَعُ عَلَیْهِ عُیُونُ الْمُؤْمِنِینَ وَ تُصَلِّی عَلَیْهِ الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُون▶️َ ثُمَّ بَكَى رَسُولُ اللَّهِ ص حَتَّى جَرَتْ دُمُوعُهُ عَلَى صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ إِلَى اللَّهِ أَشْكُو مَا تَلْقَى عِتْرَتِی مِنْ بَعْدِی.
على(ع) به رسول خدا (ص) عرض کرد: شما عقیل را خیلى دوست دارید؛ فرمود: آرى به خدا دو محبت به او دارم یكى براى خوبى خودش و یكى براى آن كه ابو طالب دوستش مىداشت
🔻 و فرزندش به خاطر دوستى فرزندت كشته خواهد شد و دیده مؤمنان بر او اشك ریزد و فرشتگان مقرب بر او صلوات فرستند.🔺 سپس رسول خدا«ص» گریست تا اشك هایش بر سینهاش روان شد. سپس فرمود: به خدا شكایت برم از آن چه بر خاندانم پس از من اصابت می کند.
✅ الأمالی شیخ صدوق،المجلس السابع و العشرون
#مأثور
#حضرت_مسلم
@maghtal61
◀️محمّد بن علی بن حسین بن بابویه قمی (م ۳۸۱ ق) مشهور به شیخ صدوق، از محدّثان بزرگِ دو حوزه کهن حدیثی قم و ری است. او با دعای امام مهدی(ع) در حقّ پدرش به دنیا آمد و پس از پدر ـ که بزرگِ محدّثان قم بود ـ، هدایت شیعه را به عهده گرفت و تألیفات فراوانی نزدیک به سیصد کتاب و رساله به یادگار نهاد.
✅ کتاب الأمالی صدوق، مانند دیگر امالی ها، املای مطالب اوست که در جلسات متعدّد سه شنبه و جمعه هر هفته در سال های ۳۶۷ و ۳۶۸ هجری در مشهد مقدّس، عرضه شده است. شیخ صدوق رحمه الله احادیث را با سلسله سند آنها از هر دو فرقه شیعه و اهل سنّت، نقل می کرده و شاگردان او می نوشته اند. ذکر اسناد، موجب شده تا زمینه نقد این روایات، فراهم شود.
✅ موضوع احادیث الأمالی مختلف است؛ امّا بیشتر، اخلاقی و تاریخی اند و مجلس ۲۷ تا ۳۱ نیز گزارش های مربوط به مقتل امام حسین(ع) را در بر دارند.
🔻🔻🔻🔻🔻🔻
✅خیلی خیلی مهم وقابل توجه
مجلس نوزدهم،ماجرای سوزناک فرزندان حضرت مسلم را بازگو مینماید
🔺🔺🔺🔺🔺🔺
#شیخ_صدوق
#امالی
مجلس نوزدهم فردابارگزاری میشود.
@maghtal61
1⃣ابى محمد شيخ اهل كوفه روايت كرد كه :
چون حسين بن على (ع) كشته شد دو پسر كوچك از لشكرگاهش اسير شدند و آنها را نزد عبيد اللّه آوردند و زندانبان را طلبيد و گفت اين دو كودك را ببر و خوراك خوب و آب سرد به آنها مده و بر آنها تنك بگير، اين دو كودك روزه ميگرفتند و شب دو قرص نان جو و يك كوزه آب براى آنها مى آوردند تا يك سالى گذشت و يكى از آنها بديگرى گفت اى برادر مدتى است ما در زندانيم عمر ما تباه مى شود و تن ما ميكاهد اين شيخ زندانبان كه آمد مقام و نسب خود را باو بگوئيم شايد بما ارفاقى كند شب آن شيخ همان نان و آب را آورد و كوچكتر گفت اى شيخ تو محمد را ميشناسى ؟ گفت چگونه نشناسم او پيغمبر منست ، گفت جعفر بن ابى طالب را ميشناسى ؟ گفت چگونه نشناسم با آنكه خدا دو بال باو داد، كه با فرشتگان هر جا خواهد ميرود، گفت على بن ابى طالب را ميشناسى ؟ گفت چگونه نشناسم او پسر عم و برادر پيغمبر منست گفت ما از خاندان پيغمبر تو محمد و فرزندان مسلم بن عقيل على بن ابى طالب و در دست تو اسيريم و خوراك و آب خوب بما نميدهى و بما در زندان سخت گيرى ميكنى ، آن شيخ افتاد و پاى آنها را بوسيد و ميگفت جانم قربان شما اى عترت پيغمبر خدا مصطفى اين در زندان بروى شما باز است هر جا خواهيد برويد شب دو قرص نان جو و يك كوزه آب براى آنها آورد و راه را براى آنها نمود و گفت شبها راه برويد و روزها پنهان شويد تا خدا بشما گشايش دهد- شب رفتند تا بدر خانه پيره زنى رسيدند باو گفتند ما دو كودك غريب و نابلديم و شب است امشب ما را مهمان كن و صبح ميرويم گفت عزيزانم شما كيانيد كه از هر عطرى خوشبوتريد؟ گفتند ما اولاد پيغمبريم و از زندان ابن زياد و از كشتن گريختيم پيره زن گفت عزيزانم من داماد نابكارى دارم كه بهمراهى عبيد اللّه بن زياد در واقعه كربلا حاضر شده و ميترسم در اينجا بشما برخورد و شما را بكشد، گفتند ما همين يك شب را ميگذرانيم و صبح به راه خود ميرويم . گفت من براى شما شام مى آورم شام آورد و خوردند و نوشيدند و خوابيدند كوچك به بزرگ گفت برادر جان اميدوارم امشب آسوده باشيم بيا در آغوش هم بخوابيم و همديگر را ببوسيم مبادا مرگ ما را از هم جدا كند، در آغوش هم خوابيدند و چون پاسى از شب گذشت داماد فاسق عجوز آمد و آهسته در را زد عجوز گفت كيستى ؟ گفت من فلانم ، گفت چرا بى وقت آمدى ؟ گفت واى بر تو پيش از آنكه عقلم بپرد و زهره ام از تلاش و گرفتارى بتركد در را باز كن ، گفت واى بر تو چه گرفتارى شدى ؟ گفت دو كودك از لشكرگاه عبيد اللّه گريختند و امير جار زده هر كه سر يكى از آنها را بياورد هزار درهم جايزه دارد و هر كه سر هر دو را بياورد دو هزار درهم جايزه دارد و من رنجها بردم و چيزى بدستم نيامد، پيره زن گفت از آن بترس كه در قيامت محمد خصمت باشد، گفت واى بر تو دنيا را بايد بدست آورد، گفت دنيا بى آخرت بچه كارت آيد، گفت تو از آنها طرفدارى ميكنى گويا در اين موضوع اطلاعى دارى بايد نزد اميرت برم ، گفت امير از من پيره زنى كه در گوشه بيابانم چه ميخواهد؟ گفت بايد من جستجو كنم در را باز كن استراحتى كنم و فكر كنم كه صبح از چه راهى دنبال آنها بروم در را گشود و باو شام داد خورد و نيمه شب آواز خرخر دو كودك را شنيد و مانند شتر مست از جا جست و چون گاو فرياد كرد و دست باطراف خانه كشيد تا پهلوى كوچكتر آنها رسيد، گفت كيست ؟ گفت من صاحب خانه ام ، شما كيانيد؟ برادر كوچك بزرگتر را جنبانده و گفت برخيز كه از آنچه ميترسيديم بدان گرفتار شديم ، گفت شما كيستيد؟ گفتند اگر راست گوئيم در امانيم ؟ گفت آرى ، گفتند اى شيخ امان خدا و رسول و در عهده آنان ؟ گفت آرى ، گفتند محمد بن عبد اللّه گواه است ! گفت آرى ، گفتند خدا بر آنچه گفتيد وكيل و گواه است ! گفتند آرى ، گفتند اى شيخ ما از خاندان پيغمبرت محمديم و از زندان عبيد اللّه بن زياد از ترس جان گريختيم ، گفت از مرگ گريختيد و بمرگ گرفتار شديد، حمد خدا را كه شما را بدست من انداخت ، برخاست و آنها را بست و شب را در بند بسر بردند و سپيده دم غلام سياهى فليح نام را خواست و گفت اين دو كودك را ببر كنار فرات و گردن بزن و سر آنها را برايم بياور تا نزد ابن زياد برم و دو هزار درهم جايزه ستانم، غلام شمشير برداشت و آنها را جلو انداخت و چون از خانه دور شدند يكى از آنها گفت اى سياه تو ببلال مؤذن پيغمبر مانى؟ گفت آقايم بمن دستور داده گردن شما را بزنم شما كيستيد؟ گفتند ما از خاندان پيغمبرت محمد و از ترس جان از زندان ابن زياد گريختيم و اين عجوزه شما ما را مهمان كرد و آقايت ميخواهد ما را بكشد آن سياه پاى آنها را بوسيد و گفت جانم قربان شما، رويم سيد شما اى عترت مصطفى بخدا محمد در قيامت نبايد خصم من باشد، شمشير را دور انداخت و خود را بفرات افكند و گريخت، مولايش فرياد زد نافرمانى من كردى؟ گفت من بفرمان توام تا بفرمان خدا باشى و چون نافرمانى خدا كنى من در دنيا و آخرت از تو بیزارم.
#حضرت_مسلم
2⃣سپس رو به پسر خودکرد وگفت من حلال و حرام را براى تو جمع ميكنم بايد دنيا را بدست آورد اين دو كودك را ببر كنار فرات گردن بزن و سر آنها را بياور تا نزد عبيد اللّه برم و دو هزار درهم جايزه آورم، شمشير گرفت و كودكان را جلو انداخت و كمى پيش رفت يكى از آنها گفت اى جوان من از دوزخ بر تو ميترسم، گفت عزيزانم شما كيستيد؟ گفتند از عترت پيغمبرت، پدرت ميخواهد ما را بكشد، آن پسر هم بپاى آنها افتاد و بوسيد و همان را گفت كه غلام سياه گفته بود، و شمشير را دور انداخت و خود را بفرات افكند. پدرش فرياد زد مرا نافرمانى كردى؟ گفت فرمان خدا بر فرمان تو مقدم است آن شيخ گفت جز خودم كسى آنها را نكشد شمشير گرفت و جلو رفت و در كنار فرات تيغ كشيد و چون چشم كودكان بتيغ برهنه افتاد گريستند و گفتند اى شيخ ما را ببر بازار بفروش و مخواه كه روز قيامت محمد خصمت باشد، گفت سر شما را براى ابن زياد ميبرم و جايزه ميستانم، گفتند خويشى ما را با رسول خدا "ص" منظور ندارى؟ گفت شما با رسول خدا پيوندى نداريد، گفتند اى شيخ ما را نزد عبيد اللّه بر تا خودش در باره ما حكم كند گفت من بايد با خون شما باو تقرب جويم، گفتند اى شيخ بكودكى ما ترحم نميكنى؟ گفت خدا در دلم رحم نيافريده، گفتند پس بگذار ما چند ركعت نماز بخوانيم، گفت اگر سودى دارد براى شما هر چه خواهيد نماز بخوانيد آنها چهار ركعت نماز خواندند و چشم بآسمان گشودند و فرياد زدند يا حى يا حكيم يا احكم الحاكمين ميان ما و او بحق حكم كن، برخاست گردن بزرگتر را زد و سرش را در توبره گذارد و آن كوچك در خون برادر غلطيد و گفت ميخواهم آغشته بخون برادر رسول خدا را ملاقات كنم، گفت عيب ندارد تو را هم باو مىرسانم، او را هم كشت و سرش را در توبره گذاشت و تن هر دو را در آب انداخت و سرها را نزد ابن زياد برد او بر تخت نشسته و عصاى خيزرانى بدست داشت، سرها را جلوش گذاشت و چون چشمش بآنها افتاد سه بار برخاست و نشست، گفت واى بر تو كجا آنها را جستى ؟ گفت پيره زنى از خاندان ما آنها را مهمان كرده بود، گفت حق مهمانى آنها را منظور نكردى ؟ گفت نه ، گفت با تو چه گفتند؟
گفت تقاضا كردند ما را ببر بازار و بفروش و بهاى ما را بستان و محمد را در قيامت خصم خود مكن ، تو در جواب چه گفتى ؟ گفتم شما را ميكشم و سرتان را نزد عبيد اللّه ميبرم و دو هزار درهم جائزه ميگيرم گفت ديگر با تو چه گفتند؟ گفتند ما را زنده نزد عبيد اللّه ببر تا خودش در باره ما حكم كند، تو چه گفتى ؟ گفتم نه من با كشتن شما باو تقرب جويم ، گفت چرا آنها را زنده نياوردى ؟ تا چهار هزار درهم بتو جائزه دهم ، گفت دلم راه نداد جز آنكه بخون آنها بتو تقرب جويم ، گفت ديگر با تو چه گفتند؟ گفتند ايشيخ خويشى ما را با رسول خدا (ص) منظور دار. تو چه گفتى ؟ گفتم شما را با رسول خدا خويشى نيست ، واى بر تو ديگر چه گفتند؟ گفتند بكودكى ما ترحم كن ، گفت تو ب آنها ترحم نكردى ؟ نه ، گفتم خدا در دل من ترحم نيافريده ، واى بر تو ديگر چه گفتند؟ گفتند بگذار چند ركعت نماز بخوانيم ، گفتم اگر براى شما سودى دارد هر چه خواهيد نماز بخوانيد، گفت بعد از نماز خود چه گفتند؟ گفت آن دو يتيم عقيل دو گوشه چشم به آسمان كردند و گفتند يا حى يا حكيم يا احكم الحاكمين ميان ما و او بحق حكم كن گفت خدا ميان تو و آنها بحق حكم كرد كيست كه كار اين نابكار را بسازد، مردى شامى از جا برخاست و گفت من ، گفت او را بهمان جا ببر كه اين دو كودك را كشته و گردن بزن و خونش را روى خون آنها بريز و زود سرش را بياور، آن مرد چنان كرد و سرش را آورد و بر نيزه افراشتند و كودكان با تير و سنگ او را ميزدند و ميگفتند اين است كشنده ذريه رسول خدا (ص).
#حضرت_مسلم
#فرزندان_مسلم
#شیخ_صدوق
#امالی
@maghtal61
✅مطالب منقول مقاتل ومورخان اززبان سیدالشهدا ودیگر معصومین دودسته اند:
1⃣دارای سند معتبر
2⃣بدون سند
◀️اگر دارای سند معتبر اعم از سند قطعی یا سند ظنی باشد درصورتی که با آموزه های دینی وحکم قطعی عقل تنافی نداشته باشد،بازگویی بلا مانع است.
◀️اگر بدون سند باشد،نیز دوصورت دارد. یا زبان حال است ویا زبان مقال که به معصوم نسبت داده میشود.
درصورتی که مضمونش با آموزه های دینی وحکم قطعی عقل سازگار باشد.نقل آن محذوری ندارد وبلا اشکال است.
⛔️⛔️⛔️اگر نقل مایه ی وهن اسلام وجایگاه رفیع امامت باشد.نقل آن به هرشکلی ممنوع است.
📖برگرفته از کوثر کربلا ص 217
آیت الله جوادی آملی
#جوادی_آملی
@maghtal61
✅نام صحابی پیامبر که قبل ازورود سیدالشهدا به سرزمین عراق،برای یاری سیدالشهدا درکربلا خیمه زده بود،چیست؟
📖تاساعتی دیگر شرح زیبای زندگی ایشان را درکانال مقتل الحسین واصحابه بخوانید.
#ورودیه
@maghtal61
✅أنس بن حارث کاهلی
طبقات کبری به نقل از عربان بن هیثم،نقل می کند:
پدرم به صحرا می رفت و در منطقه ای منزل می کرد که جنگ حسین علیه السلام در آن جا رخ داد، ما هر وقت وارد آن جا می شدیم مردی اسدی را می دیدیم که در آن جا مقیم شده است.
پدرم می گفت: می بینم که این جا اقامت کرده ای؟
او گفت: به من خبر رسیده که حسین علیه السلام در اینجا کشته می شود. من آمده ام تا با او باشم و با او کشته شوم. وقتی حسین کشته شد پدرم گفت: برویم و ببینیم آیا آن مرد اسدی ، میان کشتگان هست یا نه؟ به آوردگاه آمدیم و گشتیم. دیدیم او جزء کشته هاست.
📖📖طبقات کبری – ج 1 ص 435 ح 424
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
📖ابومخنف و اهل سیر نقل کرده اند: در هنگامه ی عاشورا وقتی که نوبت کارزار به این صحابی کبیر رسید،از حضرت اباعبدالله برای جنگ اجازه خواست، امام اذنش داد با آن که این بزرگوار کهن سال بود به مبارزه بیرون آمد ابروان خود را با دستمال به پیشانی بست و ازمقابل چشمهایش کنار زد، میان کمر را نیز با عمامه ای بست«به علت خمیدگی پشتش »و در همین حال حسین علیه السلام به او می نگریست و گریه می کرد و با گریه فرمود:
شَکَرَ اللهُ لَکَ یا شِیخ
پس به مبارزه بیرون آمد و بعد از رجز خواندن 18 نفر را به هلاکت رساند و بعد به شهادت رسید
❇️هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم
هرگه که یادروی توکردم،جوان شدم
#اصحاب
#انس_بن_حارث
@maghtal61
📢📢یکی از شاگردان علامه نقل میکند کلاس حدیثی داشتیم و بحارالانوار را میخواندیم هر کس هم میشنید میگفت: مگر حدیث کلاس دارد؟ ایشان میفرمود : اینها کلاس دارد، چون فرمودهاند بیان ما سخت است، عمق آن را تحمل نمیکند. نه نبی مرسل، نه بنده اهل ایمان، نه ملک، حتی حدیث (النظافة شطر من الایمان)نظافت یکی از دو لنگه درب ایمان است هم نیاز به استاد دارد. کدام نظافت؟ شطر یعنی چه؟ مگر ایمان در دارد؟ کدام مرتبه ایمان؟
✅ایشان نقل میکنند : وقتی علامه به حدیثی میرسید که نمیتوانست بفهمد یا احادیث دیگر ضد آن بود یا سند قابل اعتمادی نداشت خیلی محترمانه از بالای آن برگه را میبوسیدند و میگفتند ما نمیفهمیم. این همه ادب خشکه مقدسی نیست آنها قائل بودند حدیث پیغمبر، خود پیغمبر است. خیلی باید دست به عصا راه رفت، هرچه را که نمیفهمیم زود نباید نفی کنیم. یک بی احترامی به معصوم انسان را بدبخت میکند.
#علامه_طباطبایی
@maghtal61
حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْقُرَشِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ أَبِي عُمَارَةَ الْمُنْشِدِ قَالَ مَا ذُكِرَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ ع عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع فِي يَوْمٍ قَطُّ فَرُئِيَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ مُتَبَسِّماً قَطُّ إِلَى اللَّيْلِ
محمّد بن جعفر قرشى از محمّد بن حسين بن ابى الخطّاب، از حسن بن على، از ابن ابى عمير، از على بن غيره، از ابى عماره منشد نقل كرده كه وى گفت:
نزد ابى عبد اللّه جعفر بن محمّد عليهما السّلام در روزى یاد از حسین بن علی نشد مگر اینکه در آن روز دیگرآن حضرت تا شب متبسّم و خندان ديده نمیشدند.
#مأثور
#امام_صادق
#کامل_الزیارات
باب 32کامل الزیارات
@maghtal61
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻⬇️⬇️⬇️⬇️
✅مصیبت سیدالشهداء موجب شکستگی امام صادق علیه السلام
🔺🔺🔺🔺🔺🔺⬆️⬆️⬇️⬇️
📖📖صفوان جمال از امام صادق نقل می کند:
در راه مدینه در حالی که قصد رفتن به مکه را داشتم از ایشان پرسیدم ای فرزند رسول خدا چرا شما را محزون و شکسته می بینم؟
پس فرمودند: اگر تو نیز آن چه را که من می شنوم می شنیدی این سوال را نمی پرسیدی؟
پس عرضه داشتم: شما چه چیزی را می شنوید؟
فرمودند: ابتهال و شکایت فرشتگان بر خداوند گرامی و عزتمند بر علیه قاتلان امیر المونین و قاتلان حسین علیهما السلام و نوحه و ناله ی اجنه و گریه ی ملائکه که حول او هستند و شدت بی تابی آن ها را می شنوم.
چه کسی با این حال به غذا خوردن یا نوشیدن و یا خواب میل می کند.
◀️کامل الزیارات صفحه 186 ، بحار الانوار جلد 45 صفحه 2
#امام_صادق
#مأثور
#کامل_الزیارات
@maghtal61
🏴🏴🏴گاهی مجلس حدیث ودرس به مجلس روضه بدل میشد.
گاهی روضه خوان به منزل می آمد وپرده ای نصب میشد ومخدرات منزل همراه امام صادق علیه السلام
می گریستند.
❇️سه تن ازافرادی که توفیق مرثیه سرایی درخدمت امام راداشتند.
1⃣ابوعماره ی منشد
2⃣ابوهارون مکفوف
3⃣جعفربن عفان طایی
◀️◀️ایشان توفیق مرثیه سرایی برای امام صادق داشتند.
نقل است جعفربن عفان مقتلی در دویست صفحه داشته که ازبین رفته است واثری ازآن نیست.
شيخکشي فرموده: او همان است که وارد شد بر حضرت صادق (ع) هنگامي که زيد شحام و جمعي از شيعيان کوفه حاضر بودند، حضرت او را نزديک طلبيد و به او فرمود: شنيدهام در مرثيه حضرت امام حسين (ع) شعر ميگويي، و نيکو ميگويي. عرض کرد: آري، فدايت شوم. فرمود: بخوان. او خواند، امام صادق (ع) و حاضرين گريستند، و اشک چشم امام به صورتش جاري شد، سپس فرمود: اي جعفر! به خدا سوگند، ملائکه مقربين در اينجا حاضر بودند و اشعار تو را، براي امام حسين (ع)، شنيدند و گريستند، چنان که ما گريستيم، بلکه بيشتر؛ و خداوند واجب گردانيد براي تو بهشت را در اين ساعت به تمامه، و تو را آمرزيد، ميخواهي زيادتر بگويم؟ گفت: آري، اي آقاي من. فرمود: هر کس براي امام حسين (ع) شعري بگويد: و بگريد، و بگرياند، خداوند بهشت را بر او واجب ميگرداند. و او را ميآمرزد. [1] .
[1] رجال کشي، ص 246.
#امام_صادق
#مأثور
@maghtal61
📢معاویه بن وهب نقل میکند امام صادق درسجده برای زائرین سیدالشهدا چنین دعا مینمودند.
❇️اللَّهُمَّ إِنَّ أَعْدَاءَنَا عَابُوا عَلَيْهِمْ بِخُرُوجِهِمْ فَلَمْ يَنْهَهُمْ ذَلِكَ عَنِ الشُّخُوصِ إِلَيْنَا خِلَافاً مِنْهُمْ عَلَى مَنْ خَالَفَنَا ◀️◀️فَارْحَمْ تِلْكَ الْوُجُوهَ الَّتِي غَيَّرَتْهَا الشَّمْس وَ ارْحَمْ تِلْكَ الْخُدُودَ الَّتِي تَتَقَلَّبُ عَلَى حَضْرَةِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ (ع) وَ ارْحَمْ تِلْكَ الْأَعْيُنَ الَّتِي جَرَتْ دُمُوعُهَا رَحْمَةً لَنَا وَ ارْحَمْ تِلْكَ الْقُلُوبَ الَّتِي جَزِعَتْ وَ احْتَرَقَتْ لَنَا وَ ارْحَمْ تِلْكَ الصَّرْخَةَ الَّتِي كَانَتْ لَنَا ▶️▶️اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَوْدِعُكَ تِلْكَ الْأَبْدَانَ وَ تِلْكَ الْأَنْفُسَ حَتَّى تُوَفِّيَهُمْ عَلَى الْحَوْضِ يَوْمَ الْعَطَشِ الْأَكْبَر.ِ
بار خدايا دشمنان ما بواسطه خروج بر ايشان آنان را مورد ملامت و سرزنش قرار دادند ولى اين حركت دشمنان، ايشان را از تمايل به ما باز نداشت و اين ثبات آنان از باب مخالفتشان است با مخالفين ما، پس تو اين صورتهائى كه حرارت آفتاب آنها را در راه محبّت ما تغيير داده مورد ترحّم خودت قرار بده و نيز صورتهائى را كه روى قبر ابى عبد اللّه الحسين عليه السّلام مىگذارند و بر مىدارند مشمول لطف و رحمتت قرار بده و همچنين به چشمهائى كه از باب ترحم بر ما اشك ريختهاند نظر عنايت فرما و دلهائى كه براى ما به جزع آمده و بخاطر ما سوختهاند را ترحم فرما ، بار خدايا به فريادهائى كه بخاطر ما بلند شده برس، خداوندا من اين ابدان و اين ارواح را نزد تو امانت قرار داده تا در روز عطش اكبر كه بر حوض كوثر وارد مىشوند آنها را سيراب نمائى.
📖📖کامل الزیارات/باب چهلم
#کامل_الزیارات
#امام_صادق
#مأثور
@maghtal61
✅عبارتی که مناسب حفظ کردن است،باعلامت مشخص شد.
❇️امام صادق میفرمایند:
وَ مَا مِنْ عَيْنٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ وَ لعَبْرَةٍ مِنْ عَيْنٍ بَكَتْ وَ دَمَعَتْ عَلَيْهِ وَ مَا مِنْ بَاكٍ يَبْكِيهِ إِلَّا وَ قَدْ وَصَلَ فَاطِمَةَ (ع) وَ أَسْعَدَهَا عَلَيْهِ وَ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ وَ أَدَّى حَقَّنَا وَ مَا مِنْ عَبْدٍ يُحْشَرُ إِلَّا وَ عَيْنَاهُ بَاكِيَةٌ إِلَّا الْبَاكِينَ عَلَى جَدِّيَ الْحُسَيْنِ (ع)
فَإِنَّهُ يُحْشَرُ وَ عَيْنُهُ قَرِيرَةٌ وَ الْبِشَارَةُ تِلْقَاهُ وَ السُّرُورُ بَيِّنٌ عَلَى وَجْهِهِ وَ الْخَلْقُ فِي الْفَزَعِ وَ هُمْ آمِنُونَ وَ الْخَلْقُ يُعْرَضُونَ وَ هُمْ حُدَّاثُ الْحُسَيْنِ (ع) تَحْتَ الْعَرْشِ وَ فِي ظِلِّ الْعَرش
❇️ هيچ چشم و اشكى نزد خدا محبوبتر از چشم و اشکى نيست كه برسیدالشهدا بگريد و بر آن حضرت جارى گرددو هيچ گريهكنندهاى نيست كه بر آن جناب بگريد مگر آنكه گريهاش به حضرت فاطمه عليها السّلام رسيده و آن بانو را يارى مىكند و نيز گريهاش به حضرت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رسيده و بدين وسيله حقّ ما را ادا كرده. و هيچ بندهاى نيست كه روز قيامت محشور شود مگر آنكه چشمانش گريان است غير از گريهكنندگان بر جدّم حضرت حسين بن على عليهما السّلام چه آنكه ايشان در حالى كه چشمانى روشن و باز دارند محشور مىگردند و آثار سرور و شادى در صورتشان نمايان مىباشد، مردم در فزع و ناراحتى بوده ولى ايشان از هر غم و محنتى در امان هستند، مردم متفرق و پراكنده و مضطرب بوده ولى ايشان در زير عرش و سايه ي آن به ياد حسين عليه السّلام بوده و در باره ي آن جناب به گفتن حديث مشغولند.
باب بیست وششم کامل الزیارات
#کامل_الزیارات
#امام_صادق
#مأثور
@maghtal61
📖نکات روایت ⬆️
1⃣ادای حق اهل بیت ویاری حضرت زهرا
2⃣حداث الحسین گریه کنان برحضرتش هستند.
✅همسایه های فاطمه سلام الله علیها
❇️حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ وَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُولَوَيْهِ ره عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْعَطَّارِ وَ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدِ بْنِ يَقْطِينٍ الْيَقْطِينِيِّ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِي خَالِدٍ ذِي الشَّامَةِ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو أُسَامَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ مَنْ أَرَادَ أَنْ يَكُونَ فِي جِوَارِ نَبِيِّهِ (ص) وَ جِوَارِ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ فَلَا يَدَعْ زِيَارَةَ
الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (ع)
❇️على بن الحسين و على بن محمّد بن قولويه، از محمّد بن يحيى عطّار و على بن ابراهيم بن هاشم، از محمّد بن عيسى بن عبيد بن يقطين يقطينى، از كسى كه برايش نقل نموده از ابو خالد ذى الشامّة، وى مىگويد:ابو اسامه برايم حديث گفت، وى اظهار داشت:از امام صادق عليه السّلام شنيدم كه مىفرمود:كسى كه مىخواهد در همسايگى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و حضرت على و فاطمه عليهما السّلام باشد زيارت حسين بن على عليهما السّلام را ترك نكند.
📖📖باب52کامل الزیارات
#کامل_الزیارات
#شب_جمعه
@maghtal61
✅نورسیدالشهدا درقتلگاه
نورى كه بر پيشانى مادران به هنگام باردار شدن به يكى از اجداد پيامبر (ص ) ظاهر مى شد و همچنين بر جبين آمنه به وقت باردار شدن به پيامبر اسلام ظاهر شد، نشانه آن است كه آن مادران از اين انوار نيستند؛ بنابراين وقتى به آن نور حامله مى شدند، اثر نور در پيشانى آنان ظاهر مى شد، اما آنجا كه مادر خود از انوار باشد، وجهى براى ظهور نور نيست و بويژه نور بر چهره ظاهر نمى شود. به همين خاطر وقتى حضرت زهرا سلام الله عليها به امام حسن مجتبى عليه السلام حامله شد، نور ديگرى بر چهره زهرا ظاهر نشد؛ لكن ويژگى امام حسين عليه السلام طورى است كه وقتى مادر به حسين عليه السلام حامله شد، پيامبر اسلام (ص ) به فاطمه فرمودند: ((من در چهره تو نورى مى بينم و به زودى حجتى براى خلق خدا از تو متولد مى شود.)) و زهرا (س ) فرمود: ((چون به اين فرزند حامله شدم ، در شب نيازى به چراغ نداشتم .))
◀️بنابراين خصوصيت نور حسين اين است كه بر نور ظاهر مى شود و بر آن غالب مى گردد؛ لذا شخصى كه در هنگام شهادت آن حضرت ، در وسط روز پيكر مباركش را بر زمين افتاده ديد، گفته است : ((به خدا سوگند نور سيماى او مرا به خود مشغول كرد، بدان گونه كه از نظر و تاءمل در كيفيت قتل آن بزرگوار غافل شدم .))
◀️و از ديگر ويژگى هاى آن حضرت اين كه ؛ هيچ مانع و حاجبى نور ايشان را نمى پوشاند، همان شخص راوى مى گويد: ((نديدم كشته آغشته به خاك و خونى را كه نورانى تر از چهره حسين باشد.)) خاك و خون ، مانع از نور حسين كه بر هر نورى غالب است ، نشده بود.
#شیخ_جعفر_شوشتری
#خصائص_الحسینیه
@maghtal61
✅(محمد بن بشیر)
بشیر حضرمی
(نامهای مختلفی برای او ذکر شده است محمدبن بشیر، بشیربن عمرو و بُشربن عمرو حضرمی)
وقتی شب عاشورا رسید حسین اصحاب خود را جمع کرد و و در انجمن آن ها به سخن ایستاد. نخست خدای را ثنا گفت و سپس رو به یاران کرد و فرمود: اما بعد من اصحابی را شایسته تر از شما نمی دانم ...
راوی گوید : در این حال به بشیر حضرمی خبر دادند که پسرت در مرز ری اسیر شده است. بشیر گفت: نزد خدا او را و نفس خویش را احتساب می کنم که هر دو در راه خداییم. من دوست نداشتم که او اسیر باشد و من بعد از او باقی بمانم.
📖ابصار العین ص 174 ، العوالم ص 244 ، به نقل از عنصر ص229
ارشاد گوید: وقتی امام از مصیبت بشیر خبر دار شد به او فرمود: تو برگرد و برو از جهت بیعت من آسوده باش؛ آن را از گردنت برداشتم و من به قدر فدیه ی پسرت برای آزادی او به تو می بخشم.
بشیر پاسخ داد:
◀️اَکَلَتنی اَلسِّباعُ حَیّاً اِن فارَقتُک▶️َ
درندگان زنده زنده مرا بخورند اگر از تو جدا شوم.
و سپس از آیندگان و شتر سواران و قافله هایی که عبور می کنند خبر تو را بگیرم و تو را با این یاران اندک بی کس و تنها رها کنم.
📖لهوف ص 57
#اصحاب
#بشیر_حضرمی
@maghtal61
✅آهو ها در سرزمین کربلا در امان اند
كمال الدين : إنّ مُخالِفينا يَروونَ أنَّ عيسَى بنَ مَريَمَ عليه السلام مَرَّ بِأَرضِ كَربَلاءَ ، فَرَأى عِدَّةً مِنَ الظِّباءِ هُناكَ مُجتَمِعَةً ، فَأَقبَلَت إلَيهِ وهِيَ تَبكي ، وأنَّهُ جَلَسَ وجَلَسَ الحَوارِيّونَ ، فَبَكى وبَكَى الحَوارِيّونَ ، وهُم لا يَدرونَ لِمَ جَلَسَ ولِمَ بَكى ، فَقالوا : يا روحَ اللّه ِ وكَلِمَتَهُ ! ما يُبكيكَ ؟! قالَ : أتَعلَمونَ أيَّ أرضٍ هذِهِ قالوا : لا ، قالَ : هذِهِ أرضٌ يُقتَلُ فيها فَرخُ الرَّسولِ أحمَدَ ، وفَرخُ الحُرَّةِ الطّاهِرَةِ البَتولِ شَبيهَةِ اُمّي ، ويُلحَدُ فيها ، هِيَ أطيَبُ مِنَ المِسكِ ؛ لِأَ نَّها طينَةُ الفَرخِ المُستَشهَدِ ، وهكَذا تَكونُ طينَةُ الأَنبِياءِ وأولادِ الأَنبِياءِ ، وهذِهِ الظِّباءُ تُكَلِّمُني ، وتَقولُ : إنَّها تَرعى في هذِهِ الأَرضِ شَوقا إلى تُربَةِ الفَرخِ المُستَشهَدِ المُبارَكِ ، وزَعَمَت أنَّها آمِنَةُ في هذِهِ الأَرضِ
❇️كمال الدين مخالفان ما [نيز] روايت مى كنند كه عيسى بن مريم عليه السلام از سرزمين كربلا عبور كرد و تعدادى آهو در آن جا ديد كه جمع شده بودند . آهوان ، گريان به سوى او آمدند . او نشست و حواريان نيز نشستند . او گريست و حواريان نيز گريستند، در حالى كه نمى دانستند چرا عيسى نشست و چرا گريست. گفتند: اى روح و كلمه خدا ! چرا گريه مى كنى؟ فرمود: آيا مى دانيد كه اين ، كدام سرزمين است؟ گفتند: نه . فرمود : اين ، سرزمينى است كه در آن ، فرزند پيامبر خدا ، احمد، و فرزند زنِ آزاده پاك و بتول ـ كه همانند مادر من است ـ ، كشته مى شود و دفن مى گردد، و آن ، خوش بوتر از مشك است ؛ زيرا آن ، گِل فرزند شهيدِ آن پيامبر است ـ و اين چنين است سرشت پيامبران و فرزندانشان ـ . اين آهوان، با من حرف مى زنند و مى گويند: در اين سرزمين ، به عشق خاكِ آن فرزندِ پاك مى چرند و گمان مى كنند كه در اين سرزمين ، در امان اند .
📖📖 كمال الدين : ص 531 ، الخرائج والجرائح : ج 3 ص 1143 ح 55 ، بحار الأنوار : ج 52 ص 202
#ورودیه
@maghtal61
❇️سرگردانی حضرت مسلم(ع) در کوچه های کوفه
◀️فَمَضَى عَلَى وَجْهِهِ مُتَلدَداً في أَزِقّةِ الكُوفَةِ لا يَدْرِي أينَ يذهبُ▶️
با سر گردانی در کوچه های کوفه راه میرفت در حالی که نمیدانست کجا می رود.
📖ارشادشیخ مفید
❇️اولین شهید از بنی هاشم که به دار آویخته شد
◀️أمَرَ إبنِ زِيَاد بِجُثَّةُ مُسْلِم فَصُلِبَت وَ حُمِلَ رَاْسُهُ إِلَي دَمِشق▶️
ابن زیاد دستور داد پیکر مسلم(ع) را به دار بیاویزند و سرش را به دمشق ببرند
◀️وَ هَذَا أَوَلُ قَتِيلٍ صُلِبَت جُثَتُهُ مِن بَنِي هَاشِم وَ أَوَلُ رَأسٍ حُمِلَ مِن رُؤوسِهِم إِلي دَمِشق▶️
و این اولین کشته از بنی هاشم بود که به دار آویخته شد اول سری بود از آن سرها که به دمشق فرستاده شد.
📖نفس المهموم
❇️روى زمين كشيدن بدن مسلم بن عقیل(ع) و هاني بن عروه
راويان به حضرت خبر دادند:
◀️إِنَه لَم نَخرُج مِنَ الكُوفَة حَتَى قَتَلَ مُسْلِم و هَاني و رَآهُمَا يَجُرَان فِي السُوق بِأرجٌلِهِما، فَقَال : إنَا لِلَّه وَ إنَا إلَيهِ رَاجِعُون ، رَحْمَةُ الله عَلَيهِما
▶️
از كوفه بيرون نيامده بوديم كه مسلم و هاني كشته شده و بدنهاشان از پا در بازار ميكشيدند ، حسين عليه السلام فرمود : " انا لله و انا اليه راجعون " رحمت خدا بر ايشان باد
📖ارشادشيخ مفيد
#کاربردی
#حضرت_مسلم
✅روضه خصوصی پیامبر اکرم و امیر المومنین علیهما السلام
◀️سمعت اباعبدالله (الصادق) علیه السلام یقول:
لما أن هبط جبرئیل علی رسول الله صلی الله علیه و آله بقتل الحسین علیه السلام أخذ بید علی علیه السلام فخلا به ملیا من النهار، فغلبتهما العبره فلم یتفرقا حتی هبط علیها جبرئیل علیه السلام أو قال: رسول رب العالمین فقال لهما: ربکما یقرئکما السلام و یقول: قد عزمت علیکما لما صبرتما، قال: فصبرا.
راوی نقل می کند: از امام صادق شنیدم که می فرمودند: هنگامی که جبرئیل خبر شهادت حسین را بر پیامبر فرود آورد، پیامبر دست علی را گرفتند و مدتی طولانی از روز را با او خلوت کردند و گریه بر آن ها غلبه کرد و از یکدیگر جدا نگشتند تا آن که جبرئیل بر آن ها فرود آمد و به آن دو عرضه داشت: خدایتان سلام می رساند و می فرماید: تصمیم حتمی من شکیبایی نمودن و صبر کردن شماست پس آن دو شکیبایی نموده و صبر کردند.
📖کامل الزایارت صفحه121 ح132
بحار الانوار ج42 صفحه 231 ح15
#فضائل
#روضه_خصوصی
@maghtal61
✅نظر علامه مجلسی راجع به نقل وقایع کربلا
أقول: ما قيل من المراثي في مصيبته صلوات الله عليه جمة لا تحصى و لا يناسب إيرادها ما نحن بصدده في هذا الكتاب و إنما أوردنا قليلا منها رجاء أن يشركني الله تعالى مع من يبكي و ينوح بها في ثوابه و لذلك عدونا ما التزمناه في صدر الكتاب بذكر بعض القصص عن التواريخ و الكتب التي لم تكن في درجة ما أوردته في الفهرست في الوثوق و الاعتماد و تأسينا بذلك بسنة علمائنا الماضين رضوان الله عليهم فإنهم في إيراد تلك القصص الهائلة اعتمدوا على التواريخ لقلة ورود خصوصياتها في الأخبار على أن أكثرها مؤيدة بالأخبار المعتبرة التي أوردتها و الله الموفق و عليه التكلان.
📖بحارالانوار ج45 ص294
مرحوم مجلسی درابتدای بحارالانوار میفرماید که مبنای ایشان نقل از اصول معتبره میباشد.
❓❓اصول معتبره چیست؟
📖📖اصول معتبره به کتابهایی گفته میشود که توسط محدثان شیعه بلاواسطه ازامام معصوم حدیث نقل کرده اند.«چهارصد کتاب اصول موجود بوده که طی حوادث دردوران مختلف بعض آنها ازبین رفته است.اصول کافی مرحوم کلینی در صدد جمع آوری این اصول بوده است»
❗️اما مرحوم مجلسی دربیان جریانات مربوط به واقعه کربلا از مبنای خود عدول مینمایند و دلیل آن را اینچنین بیان میکنند
⬅️تأسی به علمای گذشته،زیرا سیره علما درنقل مطالب مربوط به این واقعه که چندان در احادیث وارد نشده اين بوده كه به کتب تاریخی اعتماد میکردند.
❇️ماهم مثل ایشان امید داریم با بیان این مصائب شریک نوحه سرایی واشک سوگواران حضرتش باشیم.
#علامه_مجلسی
#علماء
@maghtal61
📖باما همراه باشيد ومستند بخوانيد.
⛔️⛔️⛔️وقتی خلیفه دوم خواست سیلی به امام حسین علیه السلام بزند
⬅️⬅️قطب راوندی به سند معتبر از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام روایت کرده است که روزی امام حسن و امام حسین علیهما السلام برای قضای حاجت بیرون آمدند... به قدرت الهی در آن موضع چشمه ی آبی پیدا شد . هر دو بزرگوار از آن آب برداشته و خود را پاک نمودند و وضو ساختند و بازگشتند .
در میان راه خلیفه دوم آنها را دید و گفت : از کجا می آیید ؟ آیا از دشمنان خود نمی ترسید که تنها بیرون آمده اید ؟
فرمودند : ما از قضای حاجت بر می گردیم.
خلیفه دوم چون آن ها را تنها یافت ، خواست که آن ها را هلاک کند . ناگاه صدایی شنید که ای شیطان می خواهی با دو فرزند محمد دشمنی کنی ؟! دیروز با مادر آن ها آنگونه رفتار کردی ! بدعت ها در دین خدا وارد و خلافت اهل بیت را غصب نمودی .
امام حسین نیز با او به درشتی سخن گفت .
خلیفه دوم خواست با دست راست بر صورت حضرت سیلی بزند که حق تعالی دست راستش را خشک کرد . خواست با دست چپ بزند که دست چپش هم خشک شد .
پس گفت از شما می خواهم به حق پدرتان و به حق جدتان دعا کنید حق تعالی مرا رها کند و دست مرا باز گرداند.
پس امام حسین علیه السلام عرضه داشت : بارالها او را از این بلیه رها و این را عبرتی برای او گردان و حجتی برای او قرار بده . پس حق تعالی دست او را رها کرد .
📖جلاء العیون علامه مجلسی
باب پنجم فضائل و مناقب امام حسین
صفحه 490
#فضائل
#علامه_مجلسی
@maghtal61
❇️حضرت علی اصغر درمیدان شهید شدند یا درکنار خیمه گاه❓❓❓
اگرقائل به این نباشیم که دو طفل در روز عاشورا درآغوش سیدالشهدا مذبوح گشته اند.میتوان تذکرة الخواص را اولین کتابی دانست که ماجرای طفل شیرخواره حضرت اباعبدالله را متفاوت ازبقیه کتب تاریخی ومصادر اولیه نقل کرده است.
کتابهایی چون
📖ابی مخنف
📖لهوف
📖اخبارالطوال
📖تاریخ طبری«نقل از ابی مخنف وعمار دهنی»
📖ارشاد شیخ مفید
📖مثیرالاحزان ابن نماحلی
📖مقاتل الطالبیین
و...
اشاره براین دارند که طفل رضیع سیدالشهدا درمقابل خیمه ودر دامان پدر شهید شده است.
📝یکی از ادله کسانی که قائل به شهادت دو کودک شیرخوار میباشند تفاوت درنقلهای کتب تاریخی ومصادراولیه میباشد. ادله این گروه قابل تامل است.
این عده براین نظرند که دوطفل از فرزندان سیدالشهدا درآغوش حضرت ذبح گشته اند.
نام طفلی که درهمان روز به دنیا آمده بود عبدالله ونام طفلی که درمیدان درآغوش پدر شهید شد،را علی اصغر میدانند .
روضه ای که دربین مرثیه سرایان مشهور است ودرجلسات خوانده میشود،نقلی است که درتذکرة الخواص وارد شده است.
ابو المظفّر یوسف بن قِزُغْلى بن عبد اللّه (۵۸۱ - ۶۵۴ ق)، به سبط (نوه) ابو الفرج ابن جوزىِ مشهور است. او ابتدا حنبلى بود و سپس حنفى گشت؛ امّا به دلیل علاقهاش به اهل بیت علیهم السلام، شرح حال بسیارى از آنان را به نگارش در آورد.
سبطِ ابن جوزى، واعظ، خطیب و مورّخ بوده و به دلیل دسترس داشتنش به منابع و مَقاتل کهنى مانند: مقتل کلبى، مَغازى واقدى و تاریخهاى مدائنى و ابن ابى الدنیا، گاه گزارشهایى ارائه داده که به دلیل از میان رفتن و یا دچار نقص شدن برخى منابع تاریخى پس از یورش مغولان، قابل اعتناست.
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
❇️نقل تذکرةالخواص⬇️⬇️⬇️
تذکرة الخواص عن هشام بن محمّد: لَمّا رَآهُمُ الحُسَینُ علیه السلام مُصِرّینَ عَلى قَتلِهِ، أخَذَ المُصحَفَ ونَشَرَهُ، وجَعَلَهُ عَلى رَأسِهِ، ونادى: بَینی وبَینَکُم کِتابُ اللّهِ، وجَدّی مُحَمَّدٌ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله، یا قَومِ! بِمَ تَستَحِلّونَ دَمی؟!...
فَالتَفَتَ الحُسَینُ علیه السلام فَإِذا بِطِفلٍ لَهُ یَبکی عَطَشاً، فَأَخَذَهُ عَلى یَدِهِ، وقالَ: یا قَومِ، إن لَم تَرحَمونی فَارحَموا هذَا الطِّفلَ، فَرَماهُ رَجُلٌ مِنهُم بِسَهمٍ فَذَبَحَهُ، فَجَعَلَ الحُسَینُ علیه السلام یَبکی ویَقولُ: اللّهُمَّ احکُم بَینَنا وبَینَ قَومٍ دَعَونا لِیَنصُرونا فَقَتَلونا.
فَنودِیَ مِنَ الهَوا: دَعهُ یا حُسَینُ؛ فَإِنَّ لَهُ مُرضِعاً فِی الجَنَّةِ.
📝 تذکرة الخواصّ به نقل از هشام بن محمّد: وقتى حسین علیه السلام دید که آنها بر کُشتن اوپافشارى مىکنند، قرآنى را گرفت و آن را باز کرد و بر سرش نهاد و ندا داد: «کتاب خدا و نیز جدّم محمّد، فرستاده خدا، میان من و شما [، داورى کند]. اى مردم! براى چه خونم را حلال مىشمرید؟!...».
همچنین حسین علیه السلام، به سوى یکى از کودکانش که از تشنگى مىگریست، رفت. او را بر سرِ دست گرفت و گفت: «اى قوم! اگر بر من رحم نمىکنید، بر این کودک، رحم کنید».
در این حال، مردى از آنان، تیرى به سوى او انداخت و ذبحش کرد. حسین علیه السلام مىگریست و مىگفت: «خدایا! میان ما و گروهى که ما را دعوت کردند تا ما را یارى دهند، امّا ما را کُشتند، داورى کن».
در این هنگام، از آسمان، ندایى رسید: «او را وا گذار اى حسین، که او را در بهشت، شیر مىدهند»
📝 تذکرة الخواصّ: ص ۲۵۲
#تذکرةالخواص
#حضرت_علی_اصغر
@maghtal61
✅اذن انبیاء برای زیارت
◀️حَدَّثَنِي الْحَسَنُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ لَيْسَ نَبِيٌّ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا يَسْأَلُونَ اللَّهَ تَعَالَى أَنْ يَأْذَنَ لَهُمْ فِي زِيَارَةِ الْحُسَيْنِ (ع) فَفَوْجٌ يَنْزِلُ وَ فَوْجٌ يَصْعَدُ [يَعْرُجُ ]
◀️حسن بن عبد اللّه، از پدرش، از حسن بن محبوب از اسحق بن عمّار وى مىگويد:از امام صادق عليه السّلام شنيدم كه مىفرمودند:نيست پيغمبرى در آسمانها و زمين مگر آنكه از خداوند متعال درخواست دارند كه به ايشان اذن داده شود تا حضرت حسين بن على عليهما السّلام را زيارت كنند پس فوجى از آسمان نازل شده و به زيارت آن جناب رفته و فوجى پس از زيارت به آسمان مىروند.
📖کامل الزیارات باب38
#کامل_الزیارات
#شب_جمعه
@maghtal61
🏴پا برسینه کسی گذاشتند، که انبیا برای زیارت او اجازه میگیرند.
✅مقصد ششم : جايگاه حسين عليه السلام در روز حشر
⬅️در روايات آمده است كه امام حسين عليه السلام در روز حشر مجلسى دارد كه از خصوصيت ويژه اى برخوردار است . اهل آن مجلس كه گريه كنندگان و زائران آن حضرت از آن جمله اند، با آرامش و اطمينان خاطر چنان شيفته سخنان امام حسين عليه السلام مى شوند كه از همه لذت ها چشم مى پوشند و هر چند همسران بهشتى آنان اظهار مى دارند كه ما در بهشت مشتاق شما هستيم آنها سخن امام حسين عليه السلام را بر آن همسران و بهشت ترجيح مى دهند. همچنين امام حسين عليه السلام در محشر جايگاه خاصى دارد كه به موجب آن اهل محشر مضطرب مى شوند و آن زمانى است كه حسين عليه السلام بى سر و در حالى كه از رگ هاى گردنش خون مى ريزد، ايستاده محشور مى شود و حضرت فاطمه زهراء سلام الله عليها وقتى به آن صحنه مى نگرد، فرياد مى زند.
#شیخ_جعفر_شوشتری
#خصائص_الحسینیه
@maghtal61
✅صحابه ای که هنگام غارت خیمه ها به کربلا رسید،ودرآن هنگام شهید شد،که بود؟
✅امام سجاد او رابعنوان شجاع ترین جنگاور بعد امیرالمومنین معرفی کرده است‼️‼️‼️
@maghtal61
تا ساعتی دیگر در کانال مقتل الحسین و اصحابه بارگزاری میشود.