eitaa logo
مثله شدگان
39 دنبال‌کننده
972 عکس
47 ویدیو
0 فایل
رمان از زاده ذهن نویسنده هست ✍️ نویسنده و مدیر اصلی: @Shiva13824 ادمین کانالم: @God_my_love_11 📌✍️خوندن رمان بدون عضویت حرام 🥺 لطفاً 🙏 عضوشید لینک ناشناس رمان https://abzarek.ir/service-p/msg/1046682
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز دو شنبه»
بسم‌رب‌الشهادت :زهرا‌فاتح برداشتی آزاد از نظام ۱۴۰۱ دستش را گذاشت روی چانه ی به خون نشسته ام شروع کرد به فشاردادن چاقو را بالای سرش گرفت و با ضرب بدی فرود آورد سمت حدقه چشمم فقط نیم سانت با کور شدنم فاصله داشتم! با دست آزادم روی زمین دنبال شیعی تیز میگشتم تا از شَرَش خلاص شوم . با جسمی که به دستم برخورد کرد دندان های به خون نشسته ام را به نمایش گذاشتم : زیادم مطمئن نباش که به سهمت برسی. گلدان را چند بار کوبیدم به فرق سَرَش صدای آخَش درون گوش هایم پیچید و فضای اتاق را پر کرد عضلات‌ بدنش که شل شدند چاقو هم دیگر آن کارایی قبل را نداشت. جسد بی جانش را از خودم کندم با دستانم هلش دادم آن ور تر. چشمانم از ترس روی جنازه دو دو میزد. به‌زودی‌در‌کانال‌رقیه‌خاتون‹س› https://eitaa.com/Ruqiya_Khatoon_313
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز دو شنبه»
یک رمان جذاب و گاندویی🌿🥀 به قلم عاشق شهادت🌿🥀 قسمتی از رمان🌿🥀 🥀 رسول: مثل همیشه از خواب بیدار شدم و نماز صبح هم رو خوندم و با موتور راه افتادم سمت سایت...... محمد: آقا داوود شما نمی‌خوای داماد شی...؟ داوود: آقا هنوز قراره عقد رو مشخص نکردم محمد: یکم از رسول یاد بگیر داوود: به به آقا رسول رسول: آقا لطفاً منو تنها نذارید محمد: متاسفانه خیلی کار دارم خداحافظ😂👋 رسول: با رفتن محمد بچه‌ها ریختن سرم😢😂 داوود: خب آقای رسول نوروزی لطفاً همه‌چیز را توضیح دهید تا در مجازاتت بهت تخفیف بدیم😅😂 رسول:همه چیز خیلی اتفاقی شروع میشه و من یک دل نه صد دل عاشق یکی از همکاران شدم ❤️ داوود:کی..؟ رسول: خانم حسینی❤️ داوود : مبارکه آقا رسول سعید: شیرینی فراموش نشه😅😂 رسول: چشم❤️ کلکل های خواهر و برادر❤️😂 عاشقانه های زن و شوهر❤️😂 دلبری دختر از باباش❤️😂 عجیب ترین خواستگاری ها❤️😂 و............ میخوای ادامه رمان را بخونی ؟..... https://eitaa.com/okmiwHXe منتظرتون هستیم🌿🥀
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
رمانی متفاوت تر از بقیه! یک رمان خواندنی با شخصیت های گاندو! ولی در نقش پزشک! ' ' بخشی از رمان زیبای "سیب سرخ" اقاجواد با تماسی که از جانب سرهنگ گرفته شده بود سریع خودش را به بیمارستان رساند پریشان بود! ماجرا؛راکه شنید پریشان ترشد! دنیا روی سرش اوار شد! احساس میکرد سرش گیج میرود! ارام روی صندلی های سرد بیمارستان نشست! سردی صندلی تنش را لرزاند! با فکربه اینکه روزی دستان گرمِ طاها اینگونه سرد شود مردمک چشمانش لرزید! سعی کرد قوی باشد و تکیه گاه! اما سخت بود! سخت بود خودت احتیاج به گریه داشته باشی ولی سنگ صبور دیگران باشی! سخت بود احتیاج به حرف زدن داشته باشی ولی محرم اسرار دیگران باشی! سخت بود! گفتنش اسان است وگرنه واژه سخت کمرش خم شد زیر بار این جملات! حال طاها روی تخت بیمارستان میان آن همه دستگاه خوابیده بود و معشوقش در اتاقی دیگر........! خوابی که ممکن بود هرگز از آن بیدار نشوند! و این بود حقیقت....! حقیقتی تلخ و دردناک! ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خب حالا لابد میگید! طاها کیه؟! آقاجواد کیه؟! طاها استاد رسول خودمونه! آقاجوادم همون آقا محمده! حالا میخوای بدونی چه بلای سر طاها(رسول)اومده؟! یک لینک میدم باید عضو اون بشی https://eitaa.com/joinchat/638582965C72e0004665 بفرمایید!
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
❤️بهترین کانال برای سرگرمی❤️ اینجا کلیپ و پروف و اهنگ، کارتون هرچیزی که باعث میشه حوصلت سر نره هست😉🥰 پس بپره تو این لینکی که اینجا گذاشتم😘👇🏻👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/xukdtjmko
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه عاشق کلیپ و عکس مذهبی هستی عضو شو❤️✨. رمان های مذهبی،غمگین،طنز،بسیجی،عاشقانه،هم کانالش داره😉. متن‌های‌قشنگ درمورد امام زمان(عج)🌸 دلتنگ حرم امام حسینی و نمیتونی بری کربلا بیا تو این کانال🖤! https://eitaa.com/ayes_entezar
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
-•مَجنوטּ‌الحُسِین•- اِمســٰال‌بــٰا‌عضو‌هــٰاے‌ڪ‌ــٰانال‌مجنوטּ‌‌الــٰحسین‌بــٰاحال‌و‌هواش‌میریم‌ڪربلــٰا....!🙂🖤 میریم‌پُشت‌ضریح🗣💔 مشتــٰاقت‌می‌کنه‌برای‌تصور‌کربلــٰا❤️‍🩹 به‌عشق‌امــٰــام‌حُسین‌برو‌تو‌کــٰـانـٰال🔈 ‌‌‌‌‌‌‌ •| ‌‌https://eitaa.com/joinchat/1431240876C3e1994ac26 برو‌تــٰا‌حال‌هوات‌حسینے‌بِشه✨🌙
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز شنبه»
فاطمه شانظری🧕♥️: ولۍ اگه شهید بشین تابوتتون بھ بوسه آسید علۍ متبرک میشھ ...! (: سلام‌دوست‌عزیز.... یه سوال ؟!!!! شهید ارمان علی وردی یا شهید احمد مشلب رو میشناسی؟ رفیق شهیدته؟؟ دنبال رفیق شهید میگردی؟ بیا تو این کانال با شهید های باحال اشنا شو و برادر های شهیدت کن😍... کــانال «دختران حاج قاسم»: .... و......... میباشد . پس‌سریع‌بیااینجاکه‌جات‌خیلی‌خالیه...😍 «این کانال خیلی خفنه» 👇🏻👇🏻 ╔═════ஜ۩۞۩ஜ═════╗ https://eitaa.com/solimani_sarddar ╚═════ஜ۩۞۩ஜ═════╝
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز شنبه»
کـانـالـ بافتنی🫠🦋 فقط عروسکای بافتنیش🧸🙂 بــیـا و بــا عروسـکاش هـمـرو شـگـفـتـ زدهـ کـنـ🥲 تـجـمـعـ دختران هنرمند⛅️💗 اوفف‌تـلـنـگـرانـهـ هـاشـ🤤🍭 بــریـ کـانـالـشـ بــعـیـد مـیـدوونـمـ بــیـایـ بــیـرونـ😻🦋 🏃🏻‍♀✨ کـانـالـشـ هـمـهـ چـیـ تـمـومـهـ🌚💜 مـدیـرشـمـ یـکـ دخـتـرخـانـمـ هنرمند هـسـتـشـ😉🌿 @baftanniiiiiii بــکـوبــ رو پـیـوسـتـنـ جـانـانـ🌞🪴◌
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز شنبه»
نگاهی تو آینه به خودم انداختم الهی قربون چشم و ابروی قشنگم بشم الهی فدای بینی و لب قشنگم بشم. قربون صدقه رفتن هام که تموم شد چادرم رو مرتب کردم و برگشتم که دیدم علی آقا پشت سرم و ریز ریز میخنده https://eitaa.com/fereshtehchadori بیا عکس العمل دختره رو ببین 😂 اگه نبود لف بده
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز دو شنبه»
اگر شماهم میخواید که از کانالتون همینجوری تبلیغ بشه در کانال تبادلات عضو بشید توضیحات بیشتر اونجا سنجاقه🖇👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/443613348C1213ff3558 مدیر های محترم حتما در کانال تبادلات عضو باشید و حتما جذبتون رو پیوی بگید💫 بعد از یک ساعت همه بنر هارو پاک کنید✅
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز دو شنبه»
رفیق 10 سالم شده رقیب عشقیم.. امیر و رسول عاشق یه نفر شدن😐😂 بیا و ببین سر عشقشون چه کل کلی میکنن باهم🤥 رسول: تو این مدت امیر خیلی عوض شده.. از زمین تا اسمون فرق کرده... سرسنگین باهام رفتار میکنه... ازم فرار میکنه... وقتی باهاش حرف میزنم اصن جوابمو نمیده یا خیلی تند و محکم باهام حرف میزنه... دیدم تو حیاطه... بهترین فرصت بود... رفتم پیشش... امیر.. باید حرف بزنیم... امیر: من خیلی کار دارم.. داشتم میرفتم که دستمو گرفت.. رسول: رفتیمو نشستیم رو نیمکت... امیر تو... تو از خانم حسینی خوشت میاد... امیر: با اخم سرمو پایین انداختم رسول: امیررر... میگم تو از خانم حسینی خوشت میاد... امیر: با خشم نگاهش کردم... اره... اره خوشم میاد... چیکار میخوای بکنی حالا... چه کاری ازت برمیاد که بکنی... 10 ساله باهم رفیقیم.. به خاطر من میکشی کنار... رسول: فریاد زدم: تو به خاطر منی که 10 سال رفیقتم بکش کنار... پ.ن: 10 سال رفاقت... @rooman_gando_1400 @rooman_gando_1400