هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
- چیهچراحالتگرفتاست؟
+ هیچی،شنیدمآیدیاینکانالرانداری😳
- کدومکانال؟
+اولازهمهیهسوالمگه دختر محجبه نیستی؟
- بلهباافتخار😉
+اینکانالهرروزکلیفیلموعکس خیلی قشنگ میگذاردورمانخیلیباحالهمدارد😍
- واقعا!لطفاآیدیکانالشرابده🍁
+اولازهمهشیرینیبدهکهبرایتیهکانالبهاینخوبیآوردم🌱
_اول برم داخلش بعد 😂
بیااینمایدیکانال😍✨
@chaddory
- دستتطلا🍁منبرمداخلکانالیاعلی🌱خدانگهدار😉
+ خدانگه دار😂✨
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
سلام بزرگوار یک کانال دارم یک رمان جذاب می زاره هم عاشقانه هم امنیتی قسمتی از این رمان رو بخون بعد عضو شو تا ازدست ندادی
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
(رمان عشق به وطن )
مهرانه :داشتیم با خانواده چایی میخوردیم !یک دفعه یک پیااام اومد دد از جام پریدممم
وااای
مهنا : مهرانه !حالت خوبه ؟
مهرانه :آ آ ر ره خ و ب م
مهنا :
مهرانه: با خوندن پیام سریع رفتم بالاتو اتاقم 😖 می خواستم زنگ بزنم به دکتر توفیقی استادم ولی ....
پ'ن :یعنی چه پیامی اومده بود!
ادامه دارد ...🍃
______________________________
مهرانه ومهنا خواهر های محمد هستن ☺️
رسول عاشق میشه 🤣بیاو ببین
قصد ترور ... دارن 😢
راستی رمان بچه مهندس هم می زاریم اگر با سریال بچه مهندس اشنا نیستی تو این کانال میتونی هم رمانش رو بخونی هم باهاش اشنا بشی 😉☺️
ادامه ی رمان در https://eitaa.com/joinchat/3100180637C340f3ade9e
ورود اقایان ممنوع 🚫
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
#باورنکردنی😳
باورت نمیشه پدر شهید هنگام تعریف کردن خاطرات فرزندان شهیدش از دنیا رفت😨😲
فیلمشسنجاقه↓😥
عشق بین پدر و پسر را باید دید😪
https://eitaa.com/joinchat/4019716224Caa47f71515
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
سلام
عه کجا؟😓
یه کانال برات آوردم با یه رمان گاندویی
بپر توش
____قسمتی از رمان_____
مصطفی:پس کوش؟کجاست؟کجا رفته این بچه؟😥کل خانه رو دنبالش گشتم با همون لباس های خیس از مطبخ گرفته تا زیر تخت و کمد رختخوابی اما دریغ از یه اثر یا نشانه پس چرا نیست؟چرا در راهرو باز بود یهو جرقه ای در ذهنم خورد به طرف راهرو دویدم و به دقت روی زمین را نگاه کردم چند قطره خون روی زمین ریخته بود توی صورتم زدم و جیغ کشیدم😱
داشتی میخوندی؟
مصطفی داشت دنبال یکی میگشت
اگه دوست داری ادامه رمان رو بخونی بیا تو کانال😉
تازه آموزش عوض کردن تم شاد و ساخت تم ایتا رو هم گذاشته😲
https://eitaa.com/joinchat/2195194034C296fc0916d
منتظر حضور پر مهرتان آن هستیم🙂
ورود آقایان ممنوع🚫
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
آقا یه لحظه یه لحظه
یه استپ اینجا بکنید😁
ایسسسسسسست
خب اهم اهم
بهتره بگم یه چراغ قرمز اینجا بدارند گلوم درد گرفت😆
خب چی میخواستم بگم؟
آهان
شما دعوت شدید به خواندن یه رمان ناب از جنس عاشقان شهادت
یه رمانی که مثل و مانندش هیچ جا پیدا نمی کنید😌
میپرسید کجا؟ خب با من بیاید تا بهتون بگم
قسمتی از رمان
عطیه:معلوم هست تو کجایی؟چرا هر چی زنگ میزنم جواب نمیدهی؟😥
محمد:ببخشید عطیه شرایط جواب دادن نداشتم😔
عطیه:نمیگی من نگرانت میشم؟😒
محمد:حالا چرا اینقدر خوش اخلاق؟😆
عطیه:آخه محمد تو که میدونی من دلم کوچیکه تقی به توقی بخئوره نگران میشم چرا گوشیتو جواب نمیدهی؟بابا مردم از دلشوره خودت که میدونی زندگی بدوت تو برایم بی معناست🥺چرا آخه اینجوری میکنی؟
محمد:باشه باشه ببخشید یعنی الان قهری؟
عطیه:بله😌
محمد:ای بابا عطیه لوس نشو دیگه😒
عطیه:شوخی کردم بابا شوخی کردم😂❤️
محمد:از دست تو🤕😂
عطیه:کی میای خونه؟🙂
محمد:شب خوبه واسه اذان؟😇
عطیه:هر طور خودت راحتی زود بیا یه خبر خوب برات دارم خداحافظ😉
محمد:قربانت خداحافظ زنگ زدم به سعید الو سعید شما کارتون تمومه؟
سعید:بله آقا
محمد:پس ببریدش بازداشتگاه خداحافظ موتور رو روشن کردم و راه افتادم سمت خونه
ناشناس1:حالا وقتشه برو دنبالش
ناشناس:خیالت تخت من کارمو بلدم جوری میزنم که در جا بمیره😏
ناشناس¹:حله😏
______________
دیدی؟
محمد😱
بیا اینجا تا ادامه شو بخونی
رمانی که اینجا میذاره محشره
از دستش نده
https://eitaa.com/joinchat/2195194034C296fc0916d
منتظر حضور گرمتان هستیم🙂❤️
ورود آقایان ممنوع🚫
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
سلام بزرگوار یک کانال دارم یک رمان جذاب می زاره هم عاشقانه هم امنیتی قسمتی از این رمان رو بخون بعد عضو شو تا ازدست ندادی
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
(رمان عشق به وطن )
مهرانه :داشتیم با خانواده چایی میخوردیم !یک دفعه یک پیااام اومد دد از جام پریدممم
وااای
مهنا : مهرانه !حالت خوبه ؟
مهرانه :آ آ ر ره خ و ب م
مهنا :
مهرانه: با خوندن پیام سریع رفتم بالاتو اتاقم 😖 می خواستم زنگ بزنم به دکتر توفیقی استادم ولی ....
پ'ن :یعنی چه پیامی اومده بود!
ادامه دارد ...🍃
__________________________
مهرانه ومهنا خواهر های محمد هستن ☺️
رسول عاشق میشه 🤣بیاو ببین
قصد ترور ... دارن 😢
راستی رمان بچه مهندس هم می زاریم اگر با سریال بچه مهندس اشنا نیستی تو این کانال میتونی هم رمانش رو بخونی هم باهاش اشنا بشی 😉☺️
ادامه ی رمان در https://eitaa.com/joinchat/3100180637C340f3ade9e
ورود اقایان ممنوع 🚫
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
ریحانه : آقا رسول آقا رسول توروخدا بیایین سریع
رسول : بله الان میام ، چی شده ؟😨
ریحانه : آقا رسول یه نگاه به کامپیوتر بندازین چرا اینجوری شده ؟؟😵
رسول : یا خدا 😱😱 داوود داووووووود برو به آقا محمد بگو بیان بدوووو
داوود : تق تق تق . آقا محمد ببخشید میدونم جلسه دارین ولی رسول گفت سریع بیایین خیلی ضروریه خییلییی
محمد : باشه اومدم
محمد : چی شده رسول ؟😨
رسول : آقا محمد اطلاعات کامپیوتر ریحانه خانم خیلی سریع داره خالی میشه.... 😧😱
😂😂بقیش رو برو تو کانال بخون دیگ اجازه ندارم برات بزارم😂
اینم لینک😂👇🏻
@Roman_dakhil_eshgh
منتظرتیم❤️
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
رمان عاشقی عشق میخواهد
یه رمان امنیتی جذاب و عاشقانه
تکه هایی از فصل ۳
_با اجازه ی...
_آجی مهنازززززز
_من...خوبم...ولی...بچم...هه
_6 ماهه است و هنوز نیومدید برا تعیین جنسیت؟
_خیلی...قشنگه:)
_آقای رسول منتظری،از حالا به بعد من و شما هیچ نسبتی با هم نداریم!
_یه عمر زندگیمو تباه کرد
_ولی من عاشقش بودم
_یعنی تو چهار ماه بارداری تو از من پنهان کردی؟:/
_چشماتو ببند
_خوش اومدی دختر گلم
_چی چیو توضیح میدهی اینکه جاسوسی؟
_عاشقی یعنی چی؟
_شوهر من با همسر شما...
_من تنها با یه بچه کوچیک نمیتونم این بچه مادر میخواد!
_لالایی لالا بخواب دختر قشنگم
_حتی اگه بمیرم نمیذارم چادر از سرم برداید:)
_هه ماشه...خیلی راحت میتونم ماشه رو بکشم و بعد همه چی تموم میشه
_خواهری:)
_من فقط یه چیز میخوام
_اون خواهر منه اون همه چیز منه هق
_خیلی راحت توی یه جمله خلاصه اش میکنم
_خیلی...دوست...دارم...داداشی:)
_دیر کردی
_مثل همیشه:)
_قرار نبود تنهام بذاری بی معرفت:)
_تو سه ماهگی طعم یتیمی رو چشیدن چه حسی داره؟:)
_دخترمم مثل خودم
_فقط بی مادر شد
_چقدر بگم دوست دارم تا برگردی؟:)
_رسول بسهه
_عاشقی عشق میخواهد
https://eitaa.com/joinchat/2195194034C296fc0916d
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
رمان گرداب،به زودی در کانال:
@gandoia
___________________
_رمان جانان رو خوندی؟
تنهایم نگذار رو چی؟
عین شین قاف رو ک دیگه خوندی!!!
اتهام ک یکی از بهترین رماناشونه!
هیچ کدومو نخوندی؟:/
اشکال نداره...
بیا ی قسمت از رمان جدیدشو بخون اگ خوشت اومد عضو شو!!
اول چنلیه ک رمانی با ژانرِ:گاندویی(خارج از محدوده امنیتی)،ماکانی،تخیلی،میزارههه😱
ی قسمت از رمان گرداب:👇🏻
#گࢪداب🩸
#ࢪﺳـوݪ
#part....
🩸🩸🩸
🩸🩸
🩸
با #کرختی سرجام #نشستم
رو به #پرستار گفتم
_ #میشه... #اینه رو #بدید؟
#اینه رو #جلوی #صورتم گرفت
با #دیدن دو تا #گوی #عسلی ذهنم سمت #امیر رفت...
پسره #کله خراب ببین #چشاممون هم #همرنگ...
با رد شدن #فکری از #ذهنم حرفم #نصفه موند و تپش قلبم #تند تر شد
نه #امکان نداره
اینا #چشمای امیر #نیستن ک(:
#اَه رسول خفه شو!!!
#چشمات فقط #همرنگ چشماشه
این #فکرای مضخرف دیگ چیه؟
در باز شد و #داوود اومد تو
چرا #سیاه پوشیده بود؟
_ سلام
#فقط به #تکون دادن سر #اکتفا کرد
_ #چیزی شده #داوود؟چرا سیاه #پوشیدی؟
انگار #همین جمله کافی بود راه #اشکاش باز شه
_ #داری نگرانم میکنی #داوود!!! #چیشده؟
+ #قربانیگرداب...
_ خب؟؟؟
نفس #عمیقی برای #پنهان کردن #بغضش کشید
+ #امیر بود(:
عضو شو تا پاک نشده(:
@gandoia
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
(رمان مثله شدگان)
نمیدونم چی شد... نفهمیدم چی شد...
تا یکم از ماشین دور شدم دیدم همون پسره محمد موتور پیاده شد و به سمتم دوید
و از پشت بغلم کرد با فشاری که به شونه هام داد مجبورم کرد خم بشم... و بعد صدای شلیک سه تا گلوله و گاز دادن به موتور دستاش که تا چند ثانیه پیش محکم دورم پیچیده شده بودن آروم آروم شل شد......
مأمور های پارکینگ با صدای گلوله اومدن بالا موتوری ها فرار کرده بودن چند نفر دورمون جمع شدن
محمد افتاده بود روی زمین غرق خون بود اما من هنوز ایستاده بودم. باورم نمیشد چیشده... باورم نمیشد افتاده....
داوود به آقای رضایی
گفته
بود آمبولانس بفرسته پارکینگ طبقاتی نزدیک نیروگاه اما
دیگه حرفی نزده بود چی شده
سلام عشقم ❤️
_شما؟؟؟؟
نشناختی منم کسی امروز دیدی 😈❤️
+تو همون عوضی بی سر پا هستی با من چه کار داری من هیچی تو نیستم
_نه خیر تو همه ی وجودمی خانمی عشق من بمون تنهات نمیزارم تا ابد
+بیا برو گمشو عوضی برو برای یکی دیگه قربون صدقه برو
_نه خیر دیگه نشد اینو نداشتیم دیگه بهت گفته بودم چه کار میکنم پس باید بهم گوش کنی
+ بهم وقت بده 😔 راهی براش پیدا میکنم یا نه
_خوبه بعدا بهت پیام میدم کجا بیای و چه کار کنی تفهیم شد ؟
اگه میخوای ادامه رمان بخونی رو لینک زیر بزنید عضو بشین ممنون
@moslah_shodagan
@moslah_shodagan
✨لینک ناشناس رمان مثله شدگان ✨
https://abzarek.ir/service-p/msg/1046682
https://abzarek.ir/service-p/msg/1046682
آیدی مدیر و نویسنده :
@Shiva13824
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
پارت واقعی
واقعه ی شاهچراغ💔
محمد رضا :مامان ....آب......آبجی...من ....من درد دارم ....مامان 🥺😖آبجی...
تهران
سایت
محمد :کاری داشتید آقا؟
آقای عبدی :آره محمد ..باید بری شیراز با فرمانده ی کل نیروها صحبت کردم دوست صمیمیم هستش ...باید بری شیراز خبر رسیده اون جا رو 💔
پ.ن..داستان بر اساس واقعیت برخی اتفاق ها همین اواخر افتاده بیا و ببین داستان چیه
https://eitaa.com/joinchat/118686026C1b60ea0f0a
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
•شوقِمَـــن•
چندینبرابرمیشودبا •دیدَنــت•
وایِمندیوانهام •دیوانـــهیِ•
•خَنــدیدَنت•..💜🤤
سلام به گاندویییییی هاااااا🖤🥺
حالتون چطوره؟✍🏻
شنیدم دنبال رمان گاندویی میگشتین؟!✍🏻🇮🇷☹️
خب بیا تو این کانال🖇🇮🇷
@gando_beat
اینم #پارت_اینده 🇮🇷🖤✍🏻
عاقد: عروس ایا بنده وکیلم شما رو به عقد دائمی اقای داوود رهبانی دربیاورم؟
محیا: عروس رفته گل بچینه
عاقد: برای بار دوم ارز میکنم وکیلم
+ عروس زیر لفظی میخواد😂
همه:😂😂😂😂
عاقد: عروس خانم وکیلم؟
محیا: با اجازه پدر مادرم و بزرگترا ..... بله🥺🥺
رفتم بغلش کردم و گفتم: من باید زودتر عمه بشمااااا
محیا: اوه حالا شوهر عمه بچم کی بشه؟
اشاره کردم به رسول
محیا: مگه میخوای بله رو به رسول بگی؟!🥴🥴
+ اره....چشه مگه
محیا: چش نیس گوشه
+ بی مزه
محیا: منم باید زندایی بشم اول تو بعد من
+ عه نباوا اول تو
تا اینکه
اگه میخوای ادامشو بخونی بیا تو کانال زیر🖤🖤✍🏻
@gando_beat
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
Hello beautiful 😍❤️
دوست داری تو درسات پیشرفت خیلی زیادی داشته باشی ؟ 🍎🍓
⧿⧿⧿⧿⧿⧿⧿⧿ ۰ • ⦁ • ۰ ⧿⧿⧿⧿⧿⧿⧿
دوست داری نمراتت از کل مدرسه بیشتر بشه و تو بشی اون شاگرد زرنگی که همه حرفتشو میزنن ؟ 🍭🌈
⧿⧿⧿⧿⧿⧿⧿⧿ ۰ • ⦁ • ۰ ⧿⧿⧿⧿⧿⧿⧿
پس اگه خودت هم دوست داری که تو درسات پیشرفت کنی هنوز دیر نشده 😉💗
بیا به کانالم یه سر بزن مطمئنم پشیمون نمیشی و انقدر پیشرفت میکنی تا به دوستات هم معرفی میکنی 😍❤️
┏━ꕥ━━•••━━━━┓
@lesson_1
┗━━━━•••━━ꕥ━┛
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
#رمان_فنا
روایتی از زندگی یک مامور عاشق و مذهبی
روایتی از اتفاقی آشفته....
شهادت یه برادر 🙃
#بخشی_از_رمان
مرضیه :محمد...محمد مادر بیا یه کم غذا بخور تو که چیزی نخوردی ...
سپیده و سجاد هم رفتن ...بیا حداقل تو شامت رو بخور ..
محمد :تو اتاقم بودم ...صورتم بد جور زخم و زیلی شده بود ...ولی خدا رو شکر میکنم که همه چیز تموم شده ...
خدا رو شکر میکنم که حال عطیه خوبه ...
با صدای عزیز به خودم اومدم و گفتم :چشم عزیز الان میام ..با این که صورتم زخم بود ولی نمیخواستم عزیز رو ناراحت کنم ...
خواستم از اتاق بیرون برم که گوشیم زنگ خورد داوود بود حتما زنگ زد باز حالم رو بپرسه جواب دادم :الو داوود جان سلام
_............
+چیزی شده ؟
_............
+آزمایش چی؟
_............
+HIVبرای چی ؟
_...............
+چی؟من مشکوک به سرطان ایدزم......!
پ.ن..چی شده ؟
چه اتفاقی برای محمد افتاده ؟
سرطان ایدز برای چیه ؟
بیاید داخل این لینک ☺
https://eitaa.com/joinchat/638582965C72e0004665
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
خسته شدی از بس که دنبال استیکر برای چت گشتی و پیدا نکردی ؟ 😕
میدونی که ... ایتا قابلیت این رو نداره که بیشتر از ۵ استیکر ذخیره کنه 😐
چت هم که بدون استیکر خیلییییی بی مزه اس 😒
تو هم که قطعاً دوست نداری توی چت بشینی و نگاه کنی بقیه دارند تند و تند استیکر های خوشگل و جذاااااااب میفرستند و تو توی چت عقب موندی 🙂🙃
ولی من یه کانال آوردم برات پرررررررر از استیکرررررر های جذاااااب و قشنگ 😌😍
دیگه انقدر سادگی نکن 🤔
بدو بیا دم در بده 🤠
استیکر مناسبتی ، گفتگویی ، مذهبی ، عاشقانه ، تاریخی ، انگیزشی ، و هرررر مدل استیکر که بخوای داره 😻
اگه استیکری رو نداشت به ادمین پیام بده و بگو فلان پوشه استیکر رو بزاره 😚
دیگه چی از این بهتر 🤨
تازهههههه 😍 غیر از استیکر ...
گیف ، تم ، پروفایل ، والیپر ، بیو گرافی و .... هم داره 😍
بیاااا دیگهههه 🧐
منتظر چی هستی 🤔
شانس فقط یه بار در خونه ی آدم رو میزنه 😎
هر کی میخواد کمبود استیکرش رفع بشه و دیگه مثل عقب مونده ها نشینه و نگاه کنه بقیه چه استیکرایی دارن ، حملههههههههه 🤩🤩🤩🏃🏻♀🏃🏻♀🏃🏻♀👇🏻👇🏻👇🏻
استیکر کده 😏👇🏻
╭┅────────┅╮
🦋 @stikerkadehman 🦋
╰┅────────┅╯
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
سلام گاندوییییی هااااا🥺🥺🥺❤️🔥
حالتون چطورهههههه؟
_من که عالیم از وقتی تو این کانال هستم🥰🥰🥰
@gando_beat
کانالی داریم با کلی فعالیت گاندوییی🥰🥰🥰
رفیقونه گاندویی💁🏻♀🤍
طنز گاندویی 💁🏻♀🤍
پروف گاندویی💁🏻♀🤍
عاشقانه گاندویی💁🏻♀🤍
#و_رمان_ضربان_قلبمممممم 😈😈😈😈🧨
ضربان قلبم🖤⚔
#پارت_17
#فاطمه_زهرا
رسول: بزار ببرمت بیمارستان
+ نه زخم سطحیه
رسول: عفونت کرد بهم ربط نداره....به اقامحمد میگم
+ بفرما بگو😒.....اقای محمودی لطفا بس کنید من حال ندارم شماهم رو مخ من هستیننننننن😤😤😤😤😤
رسول:من رو مخ شماهم
سریع گاز داد
+ چه خبرته😤😤
رسول: مگه رو مخ شما نیستم خانم رهبانی
+ درد خانم رهباااااااانیییییییی🤬🤬🤬🤬🤬🤬
یدفعه ماشین داخل توده برفی گیر کرد😨😨😨
رسول: ای درد بگیری😡😡😡😠😠😠
+ تو چرخ زنجیر نیاوردییییی😱😱😱😱😱
رسول:نه نیاوردممممم😡😡😡😡😡😡
+ داد نزن سر من .....الان تقصیر منه ارهههههه😤😤😤😤😤
رسول: اخه کی گفت تقصیر شماسسسسس😡😡😡😡😡😡😡
+ ما ی چند دقیقه میمونیم تا ماشینای برف روبی بیان🤧🙁
رسول داشت تو چشام نگاه میکرد که از روبرو نور کامیون خورد به چشممو....
تاریکی مطلق°🧡🌱
خب دیدی؟! عالیییی بوووودددد🤍🤍🤍🤍🤍🤍🕊🕊🕊
راستی ی چیز دیگه
#درآمار_200_شماره_اقای_مجید_نوروزی_رومیدیم
فعلا شماره وحید رهبانی رو دارممممممم پس بدو ببینمممم🤍🤍
@gando_beat
@gando_beat
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
اگر شماهم میخواید که از کانالتون همینجوری تبلیغ بشه در کانال تبادلات عضو بشید توضیحات بیشتر اونجا سنجاقه🖇👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/443613348C1213ff3558
مدیر های محترم حتما در کانال تبادلات عضو باشید و حتما جذبتون رو پیوی بگید💫
بعد از یک ساعت همه بنر هارو پاک کنید✅
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز سه شنبه»
مگه ایتا همچین کانالیم داشت😳😱
باورم نمیشهههههه🤩
بهترررررین کانال ایتاا رو پیدا کردمممم😍
دیالوگ هایی از رمان #عشق_بی_پایان 👇🏻
_باورم نمیشه عاشق شده باشم..
_هرچی بین ما بود سال ها پیش تموم شده..
_چند سال گذشته اما هنوز نتونستم فراموشش کنم...
_وانمود میکنم عین خیالم نیست ولی از درون نابودم...
_هرروز دارم بهش فکر میکنم...
_شبا با فکر اون میخوابم.. صبحا با فکر اون بیدار میشم..
_خداروشکر تو رابطه ما یه ذره اعتماد نیست..
_دیگه کم اوردم...
_دیگه بهت علاقه ندارم..
_زود قضاوت کردی..
_الان بیمارستانه..
_غرق خاطرات شده بودم..
_تا الان اینجوری با احساساتم بازی نشده بود...
_همیشه فکر میکردم این اتفاقا فقط تو فیلما و داستانا میوفته...
_بلایی سرش آوردی که الان تو بیمارستان زیر سِرُمه..
_چطوری میتونی انقدر نامرد باشی..
_تا چشمم بهش افتاد اشکام سرازیر شد...
_محکم زدم تو گوشش...
_باید با عکسات روزامو شب کنم...
_با زانو روی زمین فرو اومدم...
_جلو همه کوچیکم کرد..
_ای کاش میتونستم حرف دلمو بهش بزنم..
_این غرور لعنتی رو بزار کنار حرف دلتو بزن..
_چشمام جایی رو نمیدید.. سرم گیج میرفت.. صداها و تصاویر برام مبهم بود و سیاهی مطلق..
@rooman_gando_1400
@rooman_gando_1400
تازه شروع به نوشتن کرده بدووو عضو شو تا جا نموندییی😍👌🏻
وقت همگی بخیر🌹🍃
هدف ما پیشرفت شماست✅
جذب بالای 80 هم داشتم💫
شرایط تبادلاتمون👇🏻
1_کانالتون حتما حتما گاندویی باشه
2_آمارتون بالای 50 باشه
3_حتما در کانال تبادلات عضو باشید
جذبتون بستگی به بنرتون داره👌🏻
تا نیم ساعت بعد از ارسال تمومی بنر ها هیچ پیامی ندید❌
اطلاعات بیشتر از نحوه کاری در کانال زیر سنجاقه🖇👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/443613348C1213ff3558
اگر شرایط رو داشتید تشریف بیارید پیوی...
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز چهار شنبه»
سلام حاج محمد😄😄
سلام داداش. خوبی😄
بله چیکارمیکنی همش تو ایتا.
آهاش،پیداش کردم👍هوراااااااا😅😂
چیو پیدا کردی ،😳یا ابلفضل
توکه نمیدونی،یک ماهه دارم دنبال کانال نوپو_پلیس_ایران میگردم😊اما پیدا نمیشه😔 ولی امروز پیداش کردم😁😄
حالا توش چیا داره ؟؟؟
توش،هرچی توبخای در مورد نظام
😳😳مثلا چی؟؟؟بگو دیگه. بگو
باشه مثلا پروفایل،کلیپ،پرسش و پاسخ،رمان،اسلحه شناسی،تانک شناسی،
ناوشناسی،موشک شناسی و ........
😵😵😵😵😵😵😵😵😵😵😵😵😵😵😵😵😵😵😵😵😵😵😵😵😵😵😵😵😵😵😵جان من.
اینا همه تو یک کانال😐😐
لینکشو بده،دمت گرم🤣🤣🤣🤣🤣😆
باشه، این کانال مال همه هست👇👇
@NOPO_POLICE1400
شماهم سریع خودتون رو برسونید که از این کانال عالی،بهره ببرید😘😘😘😘
نوپو_پلیس_ایران
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز چهار شنبه»
سلام ✋
بسم رب الشها و صدقین
مایم نوای بی نوایان بسم الله اگه حریف مایی 🙂💚
یک کانال گاندویی عالی اوردم
با چند رمان عاااالییی 😍😍🤩🤩
میخوای بدونی توی کانالشون چی کار میکنن
پس بیا پایین 👇👇👇
رمان گاندویی و فوق لعاده زیبا
کلیپ نظامی
پروفایل نظامی
کلیپ چادری
کلیپ رفیقانه
پروفایل چادرانه
کلیپ حاج قاسم
استوری در تمام ایام
طنز گاندویی
گاندو
پروفایل گاندویی
کلیپ گاندویی
خفن طوری
و ......
بده دختر باشی و گاندو دوست داشته باشی نظامی هم باشی اینجا عضو نباشی
پس بجمب تا پاکش نکردم
۲ ساعت دیگه پاکه هااا
اصلا ببینم میخوای یک قسمتی از اولین رمانی که داخل کانال گذاشته شده رو بخونی
تیکه ای از رمان
محمد ، منظورتون چیه من جاسوس نیستمممم
شهیدی ، دروغ نگووو
داوود ، حتما با این لباس خوشگلا میخواستی بری اون اطلاعاتو به دشمنای کشورمونن
محمد ، منظورت چیه کدوم اطلاعات کدوم ادما
اقای عبدی میره جلو و یکی محکم میزنه توی گوش محمد
اینقدر محکم بود که محمد پرت میشه زمین ...
میخوای بقیشو بخونی؟
فقط و فقط در این کانال 👇👇👇
@njiuyt
❤❤❤
پارت اول رمانش سنجاقه هااااا
خواندن رمان بدون عضویت ممنوع
ورود پسرها جایز هست اما حد و حدود هارو حفظ کنند
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز چهار شنبه»
✨آنچه در فصل دوم رمان ققنوس عشق خواهید دید:
_قرار بود جلیقه بپوشی..
_باور کنم که خودتی؟؟
_چرا اینجا، اصلا چرا تو؟
_الهی دور هردوتون بگردم من..
_خوشگل شدیا، نگو نه خانومم...
_روز عروسی هم ول کن کارت نیستی نه؟
_من نخوام تو این کار باشی باید کیو ببینم؟ اصلا الویت زندگیت هستم یا نه؟ فقط برای دلخوشی خودت منو داری، خودم مهم نیستم که..
_چرا انقدر دروغ میگی! از کی دروغ گو شدی از کی شدی مامور دروغ گفتن به من؟ به خاطر کی دروغ میگی؟؟ جوابمو بدههه
و........
رمان ققنوس عشق (فصل دوم)
با ژانر #عاشقانه_نظامی ، #خانوادگی #امنیتی و کلی اتفاقات جالب و هیجان انگیز..
منتظر نگاه گرمتون هستیم✨🍃
https://eitaa.com/joinchat/485687510C556e01e90e
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز چهار شنبه»
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز چهار شنبه»
@bashgah_ghatl00 حتما یه سر بزن 😉💕👌پشیمون نمیشی
حسادت، انگلی که ریشه زده در وجودمان، شکنجهگری قهار. اما آیا حسادت همه را به یک اندازه و یک شکل شکنجه میکند؟ یا هرکسی را به شیوه و روش خودش! گرچه تعداد آدمهای خوشبختی که چشم روی این شکنجه ابدی میبندند کم نیست، ولی عده بداقبالی نیز هستند، چنان درد میکشد که در آخر دستان سرد خود را به خون گرم آغشته میکنند. خون میریزند که آرامش رفته را باز گردانند. اما برای کسی که خود شکنجهگر خود است راه فراری نیست.
خون، مایعی سرخ رنگ که هرکس به شکلی انتقام آن را میگیرد. یکی با دستان قدر قانون و دیگری با دستان پاک خود.
آدمها، همه میمیرند. مرگ رخدادی ناگزیر است؛ اما هیچ مرگی شبیه مرگ دیگری نیست.
و در آخر او که برای پایان دادن به شکنجه خود خونهای بیگناهان زیادی را بر خاک ریخت.
مرگ🖤عشق❤️انتقام🗡صلح🌥.....
الو سلام رسول حس میکنم یکی دنبالمه ....
______
سعید سعید کجایی صدام ومیشنوی .......
______
مرتضی اون پوشرو بده به من ......
______
میگم فرشید خطرناک نیست .......
______
اقا محمد حله .....
____
مسعود اسدی مربی همین باشگاه اقا چیکارش کنیم ....
___
ابولفضل بهنام به حبس ابد و یک روز ....
___
هر پنجشنبه که یکی میره تو اون باشگاه دیگه بر نمیگرده
__
داداش ابد و یک روز یعنی چی ..؟ یعنی یک روز بعد اخرین روز عمرشم باید توی زندان باشه.......
__
پس برای همین بهش میگم باشگاه قتل پنجشنبه ها
________________
اگه یکم صبر کنی همش رونمایی میشه 😉📜🎁♥️