#داستان_معنوی
شیخ حسین زاهد که واقعا هم زاهد بود. میگوید مادری پیر داشتم که زمین گیر بود. هر روز برایش ظرف و تشتی می بردم و جلویش میگذاشتم خوب که دستشویی کرد می رفتم برمیداشتم و تخلیه میکردم. یکروز که از اتاق رفتم یادم رفت که ظرف را بردارم. تا یادم آمد دیدم دیر شده سریع رفتم اتاق مادر تا مرا دید عصبانی بود با پای خود زد به تشت و تمام نجاسات ریخت روی من و لباس من. ولی چون #مادرم بود چیزی نگفتم و سرم انداختم پایین و رفتم از اتاق بیرون. وقتی بعد مدتی برگشتم مادرم از کارش شرمنده شده و بود و عذرخواهی کرد. من هم که نمیخواستم شرمندگی مادرم را ببینم گفتم: مادرجان من وقتی کوچیک بودم چقدر دست و لباس تو را نجس کردم حالا شما یکبار لباس مرا نجس کردی مگر چه می شود؟!
@moslem_garivani
انا لله و انا الیه راجعون
بهترین کسی که خورشید بر او طلوع کرده بود غروب کرد😥
#مادرم🖤
فاتحهای قرائت بفرمایید
و اگر حوصله و لطفی دارید، یاسین و هفت بار قدر مرحمت کنید🙏
وَبَشِّرِ الصَّابرِینَ
مسلم گریوانی
@moslem_garivani
🥀ضمن تشکر از انبوه پیامهای مهرآمیز شما بزرگواران، ممنونم اگر محبت رو در حقم تمام کنید و برای مسافر خانهی ابدیت هدیه ای بفرستین با اقامه #نماز_لیله_الدفن و دعای خیر
به نام «بیبی بنت عبدالحسین»
#مادرم
🏴جهت شادی روح همه درگذشتگان الفاتحه مع الصلوات
╭🪴
╰┈➤@moslem_garivani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو رفتی دگر!
یادتون نره رفقا👆🖤
حمد و توحیدی بخوانید برای همهی مادرانی که خودشان را فدای فرزندانشان میکنن
#مادرم 🖤