eitaa logo
مهارتکده | مسلم گریوانی
2.8هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
55 فایل
🌱مهارتهای معنوی،تربیتی واجتماعی خونه مجازیمون👇 https://zil.ink/moslem_garivani ✍️مسلم گریوانی ارشد کلام دکتری عرفان باغبان سه گل و نویسنده ۷ اثرعلمی عضو اندیشکده معنویت 🙋یک فعال ایتا: اینجا تنها کانالیه ک مطالبش برام دلچسب و متعادله 👨‍💻 @yahabib60
مشاهده در ایتا
دانلود
پسر هندی از پدر پرسید مادرم چه شغلی دارد؟ گفت او بیکار است. خانه دار است 🔻این نقاشی دانش‌آموز کلاس نهم به نام آجونات سیندهو از کرالای هندوستان است! آجونات همواره از پدر می‌شنید که درباره مادرش می‌گوید: "او خانه‌دار است و کار نمی‌کند" و از این نحوه معرفی مادرش حیرت می‌کرد، زیرا هرگز مادرش را بیکار ندیده بود!  وی این نقاشی را کشید تا زحمات بی‌پایان مادرش را نشان دهد! او نقاشی را به معلم خود نشان داد! معلم هم  حیرت زده شد و نقاشی را به دفتر ایالتی فرستاد و نقاشی وی در آن مرکز  برای جلد سند بودجه جنسیتی سال ۲۰۲۱ انتخاب شد و اکنون از معروف‌ترین و گران‌ترین نقاشی‌های جهان است که در موزه بزرگ بمبی نگهداری می‌شود!  این اثر ساده و تاثیرگذار تقدیم به تمام زنان خانه دار و مادران اطراف خود کنید. ↶【به بپیوندید 】↷ 🌷@moslem_garivani
رفتار ما والدین و مربیان و مدیران مدارس هست که بچه‌ها رو تربیت می‌کند. 🔹 یکی از معلمان میگفت: مدرسه ابتدایی بودم قبل از اینکه از مدرسه خارج شوم رفتم سرویس تا تجدید وضو کنم، دیدم سرویسها چقدر کثیف هستند ماندم و تمام دستشویی ها رو تمیز کردم و رفتم. 🔹هفته بعد اول صبح وارد مدرسه که شدم همزمان با مراسم صبحگاه مدرسه بود تا آمدم تمام ۳۰۰ تا دانش آموز کله‌هاشون به سمت من برگشت! همه منو با احترام نگاه کردند. 🔹نگو یکی از دانش آموزان همان روز از معلمش اجازه میگیرد بیاید دستشویی و می‌آید از پشت با تعجب می‌بیند که معلمشان در حال شستشوی دستشویی مدرسه هست. بر میگردد و می رود به تمام دانش آموزان اطلاع میدهد! 💯دو صد گفته چون نیم کردار نیست. 🌍 | عضوشوید 👇 @moslem_garivani
9.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاطره زیبای فرزاد جمشیدی از نجات جان یک انسان با یک پیامک اشتباه ... یا امام رضا (ع) 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯مهارتکده @moslem_garivani
«جوانکی را دیدم که به سبک فلان مجله می گوید که من کمبود محبت دارم و کسی را می خواهم که به من محبت کند. باز به سبک همان می گفت که کسی مرا درک نکرده، کسی مرا درک نمی کند.! خندیدم در حالی که در درونم طوفان بود. آرام گفتم که برادر تو هنوز ظرفیت خودت را درک نکرده ای. تو خودت را درک نکرده ای و گرنه محتاج درک دیگران نبودی و گفتم: کسی که با این همه محبت از خدا، کمبود محبت دارد، کسی که محبت خدا او را پر نکرده، دیگر محبت چه کسی او را سرشار می کند؟! بیچاره تو که دریای محبت را احساس نکرده ای، با قطره های به منت آلوده این زن و فرزند و پدر و مادر چه می کنی؟» ✍استاد علی صفایی (عین.صاد) ╭🪴 ╰┈➤@moslem_garivani
✳️مهارت عملی برای حضور قلب در تلاوت قرآن شاگرد با صفایی به استادش گفت: "من هر شب یک قرآن ختم می کنم، اما لذت و نورانیتی نمی گیرم چکار کنم" استاد جواب داد: مشکل تو این است که قفل را باز نکردی و باطن را مشاهده نمی کنی «أَفَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها» (آیا در آیات قرآن نمی اندیشند یا دلهای آنان قفل شده است؟ محمد/24) راهکار تو این است: امشب که قرآن را تلاوت می کنی تصور کن که من در کنار تو هستم". شاگرد فردا نزد استاد آمد و گفت: "بیشتر از نصف قرآن را نتوانستم قرائت کنم"؛ استاد گفت: "امشب تصور کن سلمان صحابه پیامبر در کنار توست"، فردا آمد و گفت: "فقط یک سوم قرآن را قرائت کردم"، استاد گفت: "امشب تصور کن در محضر رسول الله تلاوت می کنی"، فردا آمد و گفت: "فقط سوره حمد را توانستم بخوانم"؛ استاد گفت: "امشب تصور کن که در محضر خداوند تلاوت می کنی"، فردا آمد گفت: "از خدا خواستم به برکت پیامبر، نور و برکت قرآن را بر دلم نازل کند و چنین شد، ولی حتی بسم الله الرحمن الرحیم را نیز نتوانستم بخوانم، بسم الله را که شروع کردم، طاقتم تمام شد. 👈وقتی قرآن را می‌خوانیم احساس کنیم در حضور خدا هستیم. خیلی لذت‌بخش است. ╭━━❃❀ 🌺 ❀❃━━╮ @moslem_garivani ╰━━❃❀ 🌺 ❀❃━━╯
📌زیر تیغ حقیقت 💎مرحوم آیت‌الله سید محمد هادی میلانی (ره) از مراجع تقلید به بیماری معده دچار شدند و لذا توسط پروفسور بولون، جراح بلژیکی تحت عمل جراحی قرار گرفتند. پرفسور پس از یک عمل۳ساعته زمانیکه آن مرجع تقلید درحال به هوش آمدن بود، به مترجمش گفت تمام کلماتی که ایشان درحین به هوش آمدن میگوید را برایش ترجمه کند و حتی بنویسد! پس از عمل هنگامی که ایشان به هوش می‌آمدند فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را زمزمه می‌کردند. پروفسور که شاهد این صحنه بود تحت تأثیر قرار گرفت! وقتی دلیلش را پرسیدند او گفت: انسان در لحظات پس از به هوش آمدن ناخودآگاه‌ترین حالات خود را نشان می‌دهد. سپس گفت من قبلا اسقف کلیسای کانتربری را دیده بودم که پس از بیهوشی عمل جراحی، با خودش ترانه‌های بی‌ارزش زمزمه می‌کرد!!🤭😁 اما این عالم بزرگوار من دیدم بعد از به هوش آمدن، سراسر غرق در یاد خدا بود.👌👏😍 لذا این پرفسور اعلام کرد می‌خواهد مسلمان شود و پیرو مکتب این عالم گردد. 👏 حتی پس از آن پروفسور وصیت کرد در همان شهری که آیت‌الله میلانی دفن شده‌اند به خاک سپرده شود و امروز مزار او در خواجه ربیع زیارتگاه دوستداران حقیقت است.👏 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯مهارتکده @moslem_garivani
شفای چشم یک مرجع تقلید با یک تربت ┈┈••✾❀🌸❀✾••┈┈ مرحوم آیةاللّه العظمی بروجردی مرجع شهیر شیعیان نقل میکند: در ایامی که بروجرد بودم به ناراحتی و درد چشم بسیار شدید مبتلا شدم این ناراحتی به حدی شدت گرفت که تصمیم گرفتم در مجلس شرکت نکنم ولی باز منصرف شده و دریغم آمد که هر چند به عنوان استشفا در مجلس روضه ابی عبدالله حاضر نشوم. در بروجرد رسم بود که روز جماعتی از علما و سادات طباطبائی در رأس آنان در هر سن، از اذان صبح گل می گرفتند و تمام بدن خود را گل آلود می کردند خاک گل شده با گلاب که در اصطلاح محلی خره گویند و سایر مردم نیز به تبع آنان بدن خود را گل آلود می کردند. وقتی که این دسته به منزل ما آمدند، من از روی پای یکی از آنان مقداری گل برداشتم و به دیدگان بیمار خود مالیدم. به فاصله کوتاهی این ناراحتی برطرف شد و من پس از آن، به هیچ کسالت چشمی مبتلا نشدم و حتی محتاج عینک نیز نگردیدم. 📕مردان علم در میدان عمل، ج۲ ص ۱۱۳ 🪴 ⚫️انشاالله هر روز تا پایان یک حکایت در کرامت و فضیلت مولایمان علیه السلام و یاران باوفایش پست میذاریم. با انتشار این پست‌ها در گروه‌های دیگر، شما نیز در ترویج امر ولایت و مکتب عاشورا سهیم می‌شوید. دریغ نکنید از این عمل پر ارج! (۱۶) ┏━♡❀♡☫═┅┄*•━━━━┓ @moslem_garivani مهارتکده ┗━••━━❀♡❀♡━━━━┛
♻️ مردی ﺑﺪﻫﮑﺎﺭ ﺷده بود، يک ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ توی خونه ﺩﺍﺷﺖ، ﮔﻮﺷﻪ‌ی ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. مجبور بود؛ همون رو برداشت برد بازار برای فروش. ﻫﺮ ﻣﻐﺎﺯﻩ‌ﺍﯼ كه می‌رﻓﺖ، می‌گفتن: ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ۵۰۰ تومن ﻣﯽﺍﺭﺯﯾﺪ، ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﺎ ۱۰۰ ﯾﺎ ۱۵۰ تومن ﺑﯿﺸﺘﺮ نمی‌خریم. ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺑﻮﺩ و به ﺍﻣﯿﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺨﺮﻥ ﺍﺯ اﯾﻦ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﻐﺎﺯﻩ می‌رفت. داخل ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ‌ﻫﺎ، حاج جواد فرش‌چی ﻣﻐﺎﺯﻩ‌ﺩﺍﺭ، از منصف‌های بازار و از ارادتمندان اهل بیت(ع) پرﺳﯿﺪ: قالیِ خوبیه؛ چرا ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺑﯽ ﺭﻭ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﻧﮑﺮﺩﯾﺪ؟ ﮔﻔﺖ: ﻣﻨﺰل‌مون ﺭﻭﺿﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ، ﻣﻨﻘﻞ ﭼﺎﯾﯽ ﺭﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩ، ﺫﻏﺎل‌ها ﺭﯾﺨﺖ و ﻗﺎﻟﯽ ﺳﻮﺧﺖ.😭 حاج‌جواد یک تکونی به خودش داد: گفتی ﺗﻮ ﺭﻭﺿﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ؟ گفت: بله.😭 حاج‌جواد گفت: ﺍﯾﻦ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ۵۰۰ تومن ﻣﯽ‌ﺍﺭﺯﯾﺪ ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﺮﺍی اﺭﺑﺎﺏ ﻣﻦ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﻦ ١ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺍﺯﺕ می‌خرﻡ.😭 قالیچه رو خرید و روی میزش پهن کرد و تا آخر عمرش روی قسمت سوخته‌ی قالیچه که به اندازه‌ی کف دست بود گل محمدی پرپر می‌کرد و دوستان صمیمی و همکارانش همه به نیّت تبرک، یک پَر از گلها را برداشته، توی چایی‌شون می‌ریختند. ✳️ اوﻥ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ تو روضه سوخته ﺑﻮﺩ قیمت گرفت؛ کاش دل‌مون تو روضه‌ها بسوزه؛ اونوقت بگیم: یا (ع) دل سوخته رو چند می‌خری؟😭 👇 ╔═📚📒══════════╗ @moslem_garivani مهارتکده ╚══════════📖🔖═╝
✳️اسیر عراقی‌ها اسیر اینستاگرامی‌ها ┈┈••✾❀🌸❀✾••┈┈ 👈 توی اسارت، بعثی‌ها برا تضعیف روحیه ی ما فیلمهای مبتذل پخش می کردند ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺭﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩ ﻋﺮﺍﻗﯽها ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻭ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺍﺯﺵ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺷﺖ... ﺑﺮﺍ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﻣﺎ ﺭﻭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻥ ﺑﻪ ﺣﯿﺎﻁ ﺍﺭﺩﻭﮔﺎﻩ، ﻭﺍﺭﺩ ﺣﯿﺎﻁ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﺍﻭﻥ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﯾﻪ ﭼﺎﻟﻪ ﮐﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﺎ ﮔﺮﺩﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺶ داخل چاله فقط سرش پیدابود،😔 ﺷﺐ ﮐﻪ ﺷﺪ ﺻﺪﺍﯼ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﮐﺒﺮ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﻭﻥ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﻫﻤﻪ ﻧﮕﺮﺍﻧﺶ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺷﺪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺷــ🥀ــﻬﯿﺪ ﺷﺪﻩ، ✳️ﺧﯿﻠﯽ دنبال بودیم ﻋﻠﺖ ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺩﯾﺸﺒﺶ ﺭﻭ ﺑﺪﻭﻧﯿﻢ.😔 ﻭﻗﺘﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻧﮕﻬﺒﺎﻧﺎن ﻋﻠﺘﺶ ﺭﻭ ﮔﻔﺖ ﻣﻮ ﺑﻪ ﺗﻨﻤﻮﻥ ﺭﺍﺳﺖ ﺷﺪ ﻣﯽ‌ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺮ ﺧﺎﮎ ﺍﯾﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﻮﺷﻬﺎﯼ ﺻﺤﺮﺍﯾﯽ ﮔﻮﺷﺖ ﺧﻮﺍﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻩ، ﻣﻮﺷﻬﺎ ﺣﺲ ﺑﻮﯾﺎﺋﯽ ﻗﻮﯼ ﺩﺍﺭﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺩﻭﺳﺘﺘﻮﻥ ﺷﺪﻥ ﺑﻬﺶ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﮔﻮشت ﺑﺪﻧﺶ ﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩﻥ. ﻋﻠﺖ ﺷــ🌷ــﻬﺎﺩﺕ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﺵ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺑﺪﻧﺶ ﺭﻭ ﺁﻭﺭﺩﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺗﮑﻪ ﺗﮑﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. این روزها چقدر شبیه اون روزهاست، تلگرام و اینستاگرام رو باز میکنی کلیپ‌ها و لایوهای اینستاگرامی مختلف جلومون باز میشه. فقط یه فرقی داره با اون زمان، فرقش اینه که میتونی کلیپ رو با خیال راحت ببندی و نبینی، هیشکی شکنجه‌ات نمیده. موافقید هروقت کلیپ یا تصویر نامناسب دیدیم ببندیم و ادامه ندیم؟ تا میتونید این پست رو منتشرکنید، حتی یک نفر هم از دیدن لایوها و تصاویر مستهجن منصرف بشه، خیلی خوبه، وضعیت خوب نیست یه کاری بایدکرد، بی‌تفاوت نباشیم. ╔═📚📒═══════╗ @moslem_garivani مهارتکده ╚═══════📖🔖═╝
داستانی شیرین و تکان دهنده از قدرت معنوی ☘ آیت الله احمد خوانساری به دلیل بیماری زخم معده، به دستور پزشک معالج دربیمارستان بستری شد. چون سالخورده و ضعیف البنیه بود و در وقت بستری شدن 98 سال از عمرش می گذشت، تحمل جراحی بدون بیهوشی ممکن نبود. از طرفی هم اجازه بیهوش کردن را نمی داد، زیرا معتقد بود که در هنگام بیهوشی، تقلید مقلدین اشکال پیدا می کند. دکتر معالج به او گفت طبق آزمایش ها و عکس برداری ها، باید حتما عمل جراحی روی او صورت گیرد. 👈آیت الله خوانساری گفت: مانعی ندارد، عمل جراحی را هر وقت خواستید، شروع کنید، ولی قبل از آن به من خبر دهید که با تلاوت قرآن و توجه به آن، مشکل بی هوش کردن حل شود. دکتر جراح پذیرفت. 👈لحظاتی بعد گفت: ما آماده هستیم که دست به کار شویم. آیت الله خوانساری فرمود: هروقت من شروع به خواندن کردم، شما هم شروع کنید. دکتر تعریف می کرد تا او شروع به خواندن سوره انعام کرد، چاقوی جراحی را روی شکمش گذاشته و دست به کار شدیم. چنان بی حرکت بود گویا در حال بی هوشی کامل است. بعد از پاره کردن و دوختن و اتمام کار، گفتم:حضرت آقا! کار ما تمام شد. ایشان قرآن را بستند و فرمودند: صدق الله العلی العظیم. 👈پرسیدم: آقا دردتان نیامد؟ فرمود: مشغول ذکر و قرآن بودم نفهمیدم. ↶به بپیوندید ↷ ┄═❁๑✾๑🌹๑✾๑❁═┄ @moslem_garivani
ostadaali.ir07 به جای مادر.mp3
زمان: حجم: 3.9M
داستانی شگفت انگیز از بخشیده شدن بزرگ‌ترین گناه کسانی که مادر ندارند ولی خاله دارند بیشتر گوش کنند. داستان کمی دردناکه اگه تحملش ندارید گوش نکنید. (۸۵) ┈┈••✾❀🌸❀✾••┈┈ بپیوندید @moslem_garivani
🟢یکی از آن شب‌هایی که تا دیروقت با دکتر کار می‌کردیم در یک محاسبه علمی و آزمایشگاهی کارمان گره افتاد. چند ساعتی طول کشید و گره باز نشد. طوری شده بود که کاری از خود دکتر شهریاری با آن همه تسلطی که در محاسبه داشت برنمی‌آمد؛ شب از نیمه هم گذشته بود. ❀ ⃟ ⃟ ✤در یک لحظه دکتر دست از کار کشید؛ فکر می‌کردم تصمیم گرفته کار را ر‌ها کند تا روز بعد انجام بدهیم، تعجب کردم آخر امکان نداشت دکتر از کنار یک مسئله‌ای لاینحل بگذرد و بگذارد برای بعد اما اشتباه کرده بودم؛ ‌ایشان رو کرد به من و گفت: «برویم دو رکعت نماز بخونیم.» ❀ ⃟ ⃟ ✤راستش با خودم فکر می‌کردم نماز خواندن چه‌ربطی به کار علمی و محاسبه هسته‌ای دارد؟ اما خب، این برای من که شاگردش بودم، یک روال بود که هرچه می‌گفت اطاعت می‌کردم. باور کنید هیچ باوری به این نداشتم که نماز خواندن ما کاری از پیش ببرد. ❀ ⃟ ⃟ ✤تجدید وضو کردیم و رفتیم نمازخانه دانشکده کنجکاوی من که سن‌وسال چندانی نداشتم و سؤال‌هایم درباره ربط نماز و یک محاسبه هسته‌ای باعث شد دقت کنم به این‌که آیا‌ ایشان دارد از فرصت نماز برای ادامه‌ تمرکز روی محاسبه استفاده می‌کند یا نه. ❀ ⃟ ⃟ ✤ایشان رفت و همان‌جای همیشگی در نمازخانه قامت بست. من این فضا را تا دکتر در قید حیات بود جرئت نکردم و درست هم نبود برای کسی تعریف کنم؛ اما امروز می‌گویم در آن دل شب دکتر را دیدم که نمازی خواند با ناله‌هایی مثل یک بچه که خطایی بزرگ انجام داده ‌است پیش معلم یا پدرش. با آن ناله و راز و نیاز نمی‌توانست تمرکزی روی مسئله داشته باشد. ❀ ⃟ ⃟ ✤من هم نماز خواندم. نماز که تمام شد سکوتی نمازخانه را پر کرده و در همان سکوت یک آن دکتر رو به من کرد و گفت: «پیدا کردم.»، متعجب مانده بودم همان‌طور شفاهی روش محاسبه را برایم توضیح داد... . 👈در این کانال بهترین و تأثیرگذارترین را می‌خوانید. 🇮🇷شما هم عضو شوید👇 🌹⸾‣@moslem_garivani