eitaa logo
مستضعفین تی‌وی
6.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
3.2هزار ویدیو
26 فایل
🌐 وبسایت http://www.Mostazafin.TV ✅ تلگرام t.me/Mostazafin_TV ✅ اینستاگرام instagram.com/Mostazafin_TV 📺 آپارات aparat.com/Mostazafin_TV 📲 ارتباط با مدیر کانال: 🆔 @VoiceOfMostazafin
مشاهده در ایتا
دانلود
⁠⁠⁣⭕️ ⁣⁣خوارج به چه کسانی شبیه ترند؟! ➖ ⁣تحریف‌های ناشیانه‌ی تاریخی، با چه هدفی انجام می‌شود؟ ◀️ تحجر چیست؟ در ادبیات دینی کسی را متحجر می‌نامند که قرائت خود را از دین، قطعی، کاملا صحیح و عاری از هرگونه اشکال می‌داند؛ هر برداشت و فهمِ دیگری را تکفیر می کند، اجازه‌ی طرحِ پرسش و نقد را نداده و باب تعقل را به کلی می بندد. 🔸 را می توان عالی‌ترین نمونه و عینی‌ترین مصداقِ تحجر، در تاریخ اسلام دانست. جماعتی ظاهرگرا و که دست‌هایشان را بر گوششان نهاده و فهم سطحی‌شان از دین را فریاد می‌زدند و هرکس اندکی از این مسیر فاصله می‌گرفت را مرتد نامیده، بر او می‌تاختند. 🔹 شب زنده‌داران و حافظان و قاریانی که به تدبر در معارف قرآن نمی‌پرداختند و از عبادات و مناسک بهره‌ای جز زحمت دادنِ خودشان نمی‌بردند. 🔸 با رجوع به نهج البلاغه -به عنوان بهترین منبع برای شناخت خوارج- به وضوح می‌توان مشاهده کرد که مهمترین شاخصه خوارج، آن‌ها بوده و تقابل‌شان با حضرت امیر (علیه‌اسلام) هم ناشی از همین جهل بوده است. به همین دلیل هم برخورد امام با ایشان بسیار متفاوت از برخورد ایشان با اصحابِ صفین و جمل بود. 🔹 حضرت درباره خوارج در نهج البلاغه می فرمایند: «كسى كه در جستجوى حق بوده و خطا كرد مانند كسى نيست كه طالب باطل بوده و آن را يافته است.» (نهج البلاغه؛ خطبه ۶۱، متن کامل) 🔸 خوارج، عملا از پذیرش ولایت امیرالمومنین (علیه‌اسلام) سر باز زدند و به شبهه افکنی و تشویش اذهان عمومی پرداختند؛ در مقابل، حضرت با صبر و خیر خواهی به انحاء مختلف تلاش نمودند تا شبهات آنها را رفع کنند و در عین حال هرگز به واسطه فهم متفاوتشان، با آن‌ها به قتال نپرداختند، مگر زمانی که خودشان دست به شمشیر بردند. 🔹 بنابراین تقابل خوارج با امام نه بر سر آنان بود و نه به واسطه ی شان. چرا که اساسا در هیچ یک از متون دینی و تاریخی، خوارج، گروهی عدالتخواه معرفی نشده اند! و عدالتخواه معرفی کردنِ خوارج، صرفا با مقاصد سیاسی و برای خفه کردن صداهای منتقد و متفاوت با قرائت رسمی انجام می‌شود. 🔺 پی‌نوشت: با توجه به ویژگی‌های بیان شده برای خوارج، که از متن نهج البلاغه و سایر منابع تاریخی استخراج شده است، عدالتخواهان به خوارج شبیه‌ترند یا ؟! 🎬 @Mostazafin_TV
⁣⭕️ کربلا، محصول تطور قهقرایی و تدریجی یک انقلاب 🖊 : 🔸 هر نهضتی که بر مدار نبرد همواره‌­ی حق و باطل شکل می­‌گیرد، از فردای مرحله­‌ی «خون»، جنگ جدیدی خواهد داشت که محور این جنگ بحث «پیام» است. پس از خون هم نهضت ادامه دارد و این ­بار مسئله اصلی نهضت جدید، روایت نهضت پیشین است. 🔹 جبهه باطل، در روایت و تفسیر خود از واقعه­‌ی عاشورا یک هسته مرکزی دارد؛ آن نقطه کانونی این است که یک نظم اسلامی در جامعه وجود داشته و شورش‌گر علیه آن خارجی یا خوارج است. جبهه امام حسین(ع) اما می­خواهد اثبات کند کدام نظم اسلامی؟ این نظم ظاهرش اسلامی بود اما در باطن روابط کاملاً فاسد سیاسی و اقتصادی و غیره وجود داشت. 🔸 اصل کربلا محصول تطور قهقرایی و تدریجی یک انقلاب است. جامعه اسلامی به جایی می­‌رسد که مفاهیم باقی هستند، اما از درون تهی­ شده‌­اند. 🔹 اصل کربلا یک هشدار بود نسبت به این فرایند که یک‌بار چشم باز نکنید و ­بینید ، اسلامی مانده است؛ و به همین دلیل شورش علیه آن «خروج» و شدن خوانده می­شود اما در ، این اباعبدالله (ع) است که خارجی و شورشی است و ابن شریح­‌ها هستند که مفتی و قاضی شده­‌اند. 🔸 اگر سخنان امام حسین(ع) در صحرای منا که فرمود: «فَأَمّا حَقَّ الضُّعَفاءِ فَضَیَّعتُم ، وأمّا حَقَّکُم بِزَعمِکُم فَطَلَبتُم» خوانده شود. اگر این فریاد که می­‌گفت: «أَسلَمتُمُ الضُّعَفاءَ فی أیدیهِم، فَمِن بَینِ مُستَعبَدٍ مَقهورٍ و بَینَ مُستَضعَفٍ عَلى مَعیشَتِهِ مَغلوبٍ.» شنیده شود و درک شود؛ دیگر بی­‌تفاوت­‌ها در برابر آرمان حسین(ع) نمی­توانند نوحه­‌خوان و گریه­‌کن آن باشند. 🔹 اینطور نمی‌شود که در جامعه­‌ برخی برای خود حقوق­‌های کلان بردارند و کارگرانی حقوق اندک­شان را ماه­‌ها نگیرند و به حقوق و سپرده­های دست­‌درازی شود. 🔸 راه مغلوبه نشدن در جنگ روایتِ نهضت، رفتن سراغ متن بیانات و عملکردهای امام و امتی است که جنگ اول را رقم زدند. اگر در تفسیر قیام به امامِ قیام و پس از آن به رهبر جنگِ روایت رجوع نکنیم، اگر متن گفتارها و کردارهای امت مبارز را به دقت واکاوی نکنیم، ممکن است به جایی برسیم که بی­‌تفاوت­‌های جنگِ دیروز بشوند نوحه­‌خوان و گریه­‌کن آن و به این واسطه ما را از غافل کنند. 🎬 @Mostazafin_TV
⁠⁠⁣⭕️ ⁣⁣خوارج به چه کسانی شبیه ترند؟! ➖ ⁣تحریف‌های ناشیانه‌ی تاریخی، با چه هدفی انجام می‌شود؟ ◀️ تحجر چیست؟ در ادبیات دینی کسی را متحجر می‌نامند که قرائت خود را از دین، قطعی، کاملا صحیح و عاری از هرگونه اشکال می‌داند؛ هر برداشت و فهمِ دیگری را تکفیر می کند، اجازه‌ی طرحِ پرسش و نقد را نداده و باب تعقل را به کلی می بندد. 🔸 را می توان عالی‌ترین نمونه و عینی‌ترین مصداقِ تحجر، در تاریخ اسلام دانست. جماعتی ظاهرگرا و که دست‌هایشان را بر گوششان نهاده و فهم سطحی‌شان از دین را فریاد می‌زدند و هرکس اندکی از این مسیر فاصله می‌گرفت را مرتد نامیده، بر او می‌تاختند. 🔹 شب زنده‌داران و حافظان و قاریانی که به تدبر در معارف قرآن نمی‌پرداختند و از عبادات و مناسک بهره‌ای جز زحمت دادنِ خودشان نمی‌بردند. 🔸 با رجوع به نهج البلاغه -به عنوان بهترین منبع برای شناخت خوارج- به وضوح می‌توان مشاهده کرد که مهمترین شاخصه خوارج، آن‌ها بوده و تقابل‌شان با حضرت امیر (علیه‌السلام) هم ناشی از همین جهل بوده است. به همین دلیل هم برخورد امام با ایشان بسیار متفاوت از برخورد ایشان با اصحابِ صفین و جمل بود. 🔹 حضرت درباره خوارج در نهج البلاغه می فرمایند: «كسى كه در جستجوى حق بوده و خطا كرد مانند كسى نيست كه طالب باطل بوده و آن را يافته است.» (نهج البلاغه؛ خطبه ۶۱، متن کامل) 🔸 خوارج، عملا از پذیرش ولایت امیرالمومنین (علیه‌اسلام) سر باز زدند و به شبهه افکنی و تشویش اذهان عمومی پرداختند؛ در مقابل، حضرت با صبر و خیر خواهی به انحاء مختلف تلاش نمودند تا شبهات آنها را رفع کنند و در عین حال هرگز به واسطه فهم متفاوتشان، با آن‌ها به قتال نپرداختند، مگر زمانی که خودشان دست به شمشیر بردند. 🔹 بنابراین تقابل خوارج با امام نه بر سر آنان بود و نه به واسطه ی شان. چرا که اساسا در هیچ یک از متون دینی و تاریخی، خوارج، گروهی عدالتخواه معرفی نشده اند! و عدالتخواه معرفی کردنِ خوارج، صرفا با مقاصد سیاسی و برای خفه کردن صداهای منتقد و متفاوت با قرائت رسمی انجام می‌شود. 🔺 پی‌نوشت: با توجه به ویژگی‌های بیان شده برای خوارج، که از متن نهج البلاغه و سایر منابع تاریخی استخراج شده است، خوارج به عدالتخواهان شبیه‌ترند یا ؟! 🎬 @Mostazafin_TV
⭕️ کربلا، محصول تطور قهقرایی و تدریجی یک انقلاب 🖊 : 🔸 هر نهضتی که بر مدار نبرد همواره‌­ی حق و باطل شکل می­‌گیرد، از فردای مرحله­‌ی «خون»، جنگ جدیدی خواهد داشت که محور این جنگ بحث «پیام» است. پس از خون هم نهضت ادامه دارد و این ­بار مسئله اصلی نهضت جدید، روایت نهضت پیشین است. 🔹 جبهه باطل، در روایت و تفسیر خود از واقعه­‌ی عاشورا یک هسته مرکزی دارد؛ آن نقطه کانونی این است که یک نظم اسلامی در جامعه وجود داشته و شورش‌گر علیه آن خارجی یا خوارج است. جبهه امام حسین(ع) اما می­خواهد اثبات کند کدام نظم اسلامی؟ این نظم ظاهرش اسلامی بود اما در باطن روابط کاملاً فاسد سیاسی و اقتصادی و غیره وجود داشت. 🔸 اصل کربلا محصول تطور قهقرایی و تدریجی یک انقلاب است. جامعه اسلامی به جایی می­‌رسد که مفاهیم باقی هستند، اما از درون تهی­ شده‌­اند. 🔹 اصل کربلا یک هشدار بود نسبت به این فرایند که یک‌بار چشم باز نکنید و ­بینید ، اسلامی مانده است؛ و به همین دلیل شورش علیه آن «خروج» و شدن خوانده می­شود اما در ، این اباعبدالله (ع) است که خارجی و شورشی است و ابن شریح­‌ها هستند که مفتی و قاضی شده­‌اند. 🔸 اگر سخنان امام حسین(ع) در صحرای منا که فرمود: «فَأَمّا حَقَّ الضُّعَفاءِ فَضَیَّعتُم ، وأمّا حَقَّکُم بِزَعمِکُم فَطَلَبتُم» خوانده شود. اگر این فریاد که می­‌گفت: «أَسلَمتُمُ الضُّعَفاءَ فی أیدیهِم، فَمِن بَینِ مُستَعبَدٍ مَقهورٍ و بَینَ مُستَضعَفٍ عَلى مَعیشَتِهِ مَغلوبٍ.» شنیده شود و درک شود؛ دیگر بی­‌تفاوت­‌ها در برابر آرمان حسین(ع) نمی­توانند نوحه­‌خوان و گریه­‌کن آن باشند. 🔹 اینطور نمی‌شود که در جامعه­‌ برخی برای خود حقوق­‌های کلان بردارند و کارگرانی حقوق اندک­شان را ماه­‌ها نگیرند و به حقوق و سپرده­های دست­‌درازی شود. 🔸 راه مغلوبه نشدن در جنگ روایتِ نهضت، رفتن سراغ متن بیانات و عملکردهای امام و امتی است که جنگ اول را رقم زدند. اگر در تفسیر قیام به امامِ قیام و پس از آن به رهبر جنگِ روایت رجوع نکنیم، اگر متن گفتارها و کردارهای امت مبارز را به دقت واکاوی نکنیم، ممکن است به جایی برسیم که بی­‌تفاوت­‌های جنگِ دیروز بشوند نوحه­‌خوان و گریه­‌کن آن و به این واسطه ما را از غافل کنند. 🔺 برای مطالعه متن کامل یادداشت اینجا کلیک کنید. 🎬 @Mostazafin_TV
⭕️ عدالتخواهان، این بار در آستانه بت‌پرستی! 🔹 رندی کرده و جمله‌ای از ایده‌ای معروف از استاد مطهری درباره نسبت عدل و دین را بدون ذکر نام گوینده توییت کرده (عکس پایین را ببینید)؛ کاربری که دیدگاه بخش مهمی از جریان‌های فکری و سیاسی کنونی را «بی‌پرده» بازتاب می‌دهد، سر رسیده و چماق تکفیر بلند کرده و ادامه ماجرا. 🔸 نواشعری‌گری و نواخباری‌گری و تفوق شریعتِ منهای عدالت، تراژدی تمام سال‌های سه دهه‌ی منتهی به وضعیت «عقب‌ماندگی در عدالت» است. 🔹 آن‌چه مسئله اکنون ماست این است که در گام دوم، از دل آن تراژدی، یک کمدی سیاه برآمده که همچون محافظه‌کاران گام اول، ایده انقلاب اسلامی درباب عدالت و دین را وا نمی‌نهد، بلکه بنیادگرایانه و به صراحت و سرعت طرد و تکفیر می‌کند. 🔸 مهم نیست که چماق «» و «» بلند کنند یا مسئله را عمیق‌تر ببینند و چماق‌شان «» باشد. مهم این است که با این درک معوج‌شان از دین، این عقب‌ماندگی در عدالت را تمهید کرده‌اند و با این طرد و تکفیرشان نیز از امکان‌های تغییر وضعیت می‌کاهند. 🔹 نتیجه؟ جوانانی که روزی پامنبری همین حضرات بوده‌اند، اندکی که کتاب می‌خوانند و واقعیت جامعه و جهان را می‌بینند، از اینان، که هم‌چنان نماد مذهب و انقلاب می‌پندارندشان، زده می‌شوند و از رو لج، رد می‌دهند. 🔸 رد که می‌دهند، بار دیگر نوبت به اینان می‌رسد که با چماق «دیدید گفتیم» سر برسند و بازی ادامه دارد. چه باید کرد؟ نه افکار پوسیده اهل تکفیر قابل تغییر است نه احساسات جریحه‌دار شده این بخش از مخاطبان دیروزشان. 🔺 راه حل آن است که در این بازار مکاره دین‌فروشی، را از نو و از متن متفکران اصیلش باز بخوانیم؛ تا نشان دهیم محافظه‌کاری مذهبی در گام اول و نواشعری‌گری بنیادگرایانه در گام دوم، نمایندگان صادقی برای ایده انقلاب نیستند. دوم بر «عقب‌ماندگی در عدالت» تمرکز کنیم. 🖊 مجتبی نامخواه 🎬 @Mostazafin_TV
⭕️ خوارج، کِی عدالتخواه بودند؟! ◀️ تحجر چیست؟ در ادبیات دینی کسی را متحجر می‌نامند که قرائت خود را از دین، قطعی، کاملا صحیح و عاری از هرگونه اشکال می‌داند؛ هر برداشت و فهمِ دیگری را تکفیر می کند، اجازه‌ی طرحِ پرسش و نقد را نداده و باب تعقل را به کلی می بندد. 🔸 را می توان عالی‌ترین نمونه و عینی‌ترین مصداقِ تحجر، در تاریخ اسلام دانست. جماعتی ظاهرگرا و که دست‌هایشان را بر گوششان نهاده و فهم سطحی‌شان از دین را فریاد می‌زدند و هرکس اندکی از این مسیر فاصله می‌گرفت را مرتد نامیده، بر او می‌تاختند. 🔹 شب زنده‌داران و حافظان و قاریانی که به تدبر در معارف قرآن نمی‌پرداختند و از عبادات و مناسک بهره‌ای جز زحمت دادنِ خودشان نمی‌بردند. 🔸 با رجوع به نهج البلاغه -به عنوان بهترین منبع برای شناخت خوارج- به وضوح می‌توان مشاهده کرد که مهمترین شاخصه خوارج، آن‌ها بوده و تقابل‌شان با حضرت امیر (علیه‌السلام) هم ناشی از همین جهل بوده است. به همین دلیل هم برخورد امام با ایشان بسیار متفاوت از برخورد ایشان با اصحابِ صفین و جمل بود. 🔹 حضرت درباره خوارج در نهج البلاغه می فرمایند: «كسى كه در جستجوى حق بوده و خطا كرد مانند كسى نيست كه طالب باطل بوده و آن را يافته است.» (نهج البلاغه؛ خطبه ۶۱، متن کامل) 🔸 خوارج، عملا از پذیرش ولایت امیرالمومنین (علیه‌السلام) سر باز زدند و به شبهه افکنی و تشویش اذهان عمومی پرداختند؛ در مقابل، حضرت با صبر و خیر خواهی به انحاء مختلف تلاش نمودند تا شبهات آنها را رفع کنند و در عین حال هرگز به واسطه فهم متفاوتشان، با آن‌ها به قتال نپرداختند، مگر زمانی که خودشان دست به شمشیر بردند. 🔹 بنابراین تقابل امام با خوارج نه بر سر آنان بود و نه به واسطه ی شان. چرا که اساسا در هیچ یک از متون دینی و تاریخی، خوارج، گروهی عدالتخواه معرفی نشده اند! و عدالتخواه معرفی کردنِ خوارج، صرفا با مقاصد سیاسی و برای خفه کردن صداهای منتقد و متفاوت با قرائت رسمی انجام می‌شود. 🎬 @Mostazafin_TV
⭕️ جناح راست، حزب‌الله، تعدیل و عدالت اجتماعی 🔹 جناح راست به عنوان همراهِ سیاست‌های تعدیل در دوره سازندگی، برای ساکت‌کردن خرده پرسش‌های بدنه ، همواره یک پاسخ داشت: در شرایط پس از جنگ، رکود ده ساله برنامه‌های عمرانی و سقوط قمیت نفت، چاره‌ای جز و برنامه‌های صندوق بین‌المللی پول وجود ندارد. 🔸 اغلب می‌پذیرفتند و برای دفاع از انقلاب، قربة الی الله همراه می‌شدند. اقلیتی هم که نمی‌پذیرفتند، به سرعت طرد می‌شدند. حزب‌الله مظلوم یا باید با خطبه‌ها همراه می‌شد که راهی جز نیست؛ یا یک‌سری بودند که با شعار «مخالف هاشمی، دشمن پیغمبر ص است»، ساکتش کنند. 🔹 این چنین بود که دایره حزب‌الله، که روزی در ادبیات و در واقعیت اجتماعی، معادل مردم و اکثریت جامعه بود، تبدیل شد به یک اقلیت: یک اقلیت مذهبی و سپس یک حزب سیاسیِ پیروِ جناح راست. این «تراژدی» وضعیت حزب‌الله بود. 🔸 اصولگرایی، نواصولگرایی، جبهه انقلاب و صورت‌های اخیر و فرزندان گام دومیِ همان جناح راست دیروز، اگر چه این بخت را داشتند که به واسطه پاره‌ای اختلافات سیاسی با دولت‌مردان در دهه اخیر، کلیاتی مهمل و بلااثر درباره نیز به هم ببافند اما خیلی زود به تنظیمات کارخانه بازگشتند. 🔹 همان استدلال همیشگیِ «راهی به جز تعدیل نیست» به خطبه‌ها برگشت و کسی اگر این «سیاست» را نمی‌پذیرفت یا نقدهای دیگری داشت، از نظر «سیاسی» نیز مخالف محسوب می‌شد و البته این‌بار با یک نوآوری کوچک، به مخالفت با امیرالمومنین(ع) حواله می‌شد که است. 🔸 راهی اگر باشد، دقیقاً معکوس همین مسیر است: به جای مصرف سیاست‌زده‌ی مذهب و سر دادن شعار مخالف فلانی دشمن پیغمبر(ص) و دشمن امیرالمومنین(ع) است، دین را در جایگاه اصیل آن و به عنوان تنها مسیر ممکن برای تحقق عدالت، معنویت و آزادی بفهمیم. 🔹 تنها راهِ عبور از «کمدی» کنونی، بازسازی حزب‌الله پیشرو است: بازگشت به مردم به معنای رهایی از پیرویِ جناح راست (و نام‌های دیگر). 🔺 بر خلاف آن‌چه چند دهه است می‌گویند که راهی به جز تعدیل اقتصادی نیست، راهی به جز وجود ندارد. 🖋 حجت الاسلام مجتبی 🎬 @Mostazafin_TV