8.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درد دل دو جانباز اعصاب و روان با هم
خیلی اثر گذاره حتما ببینید.
لطفا برای زنده نگهداشتن یاد شهدا به کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی بپیوندید.
@mramezani44 ایتا
خاطرهای بسیار زیبا
آرمانهای انقلاب اینگونه بود.
لطفا با دقت بخوانید
روستای شاقاجی در حوالی رشت است آن زمان چهل تا پنجاه خانوار جمعیت داشت.
استاندار آنوقت استان گیلان، مهندس علی انصاری یک شب در جمع مردم شاقاجی حاضر و سخنرانی کرد، بعد از سخنرانی مردم روستا دور او جمع شدند و گفتند: آقای استاندار! برق فشار قوی از بالای روستای ما برای معدن سنگرود رد میشود، اما ما اینجا برق نداریم فکری به حال ما کنید.
استاندار قول داد که این کار را پیگیری کند.
فردا رئیس شرکت برق گیلان را به استانداری دعوت کردیم و ماجرا را برایش توضیح دادیم و گفتن چون مشکل شبکه وجود ندارد، این کار عملی است، اما نیاز به اعتباری در حدود۹میلیون تومان دارد و بر اساس آیین نامه نیمی از این مبلغ را باید اهالی بپردازند
قضیه را به استاندار گفتیم.
مهندس انصاری گفت: مردم آن روستا توان پرداخت چهار و نیم میلیون تومان را ندارند،سهم مردم را ما از استانداری میدهیم و این مبلغ را از اعتبارات استانداری در وجه اداره برق چک کشیدند.
مدتی از این ماجرا گذشت و اتفاقی نیفتاد.
علت را از رئیس اداره برق جویا شدیم.
گفت: اعتبارات دولتی تامین نشده است.
مهندس انصاری چک دوم را هم کشید و گفت: این هم سهم دولت، هر چه زودتر مشکل برق شاقاجی را حل کنید.
مدتی گذشت اما باز هم خبری نشد. رئیس اداره برق بهانه آورد که تیر و کابل و... وجود ندارند.
مهندس انصاری از طریق شرکت چوکا، این تجهیزات را تهیه کرد.
ولی باز مدتی گذشت و خبری از برق روستا نشد.
قضیه را به مهندس گفتند.
او ناراحت شد و گفت: اعتبار و کابل و مقره بهانه بود، این آقا مریض است.
اتفاقا آن روز آقای ابوالحسن کریمی دادستان گیلان در اتاق مهندس انصاری حضور داشت و متوجه قضایا شد.
با ناراحتی گفت: علی رغم فراهم نمودن این مقدمات، از دستور شما سرپیچی کرد جرم است و اگر شما از ایشان شکایت کنید، من به عنوان دادستان ایشان را جلب میکنم.
گذشت تا آنکه یک روز ما جلسه کمیته برنامه ریزی استان را در اتاق همین رئیس اداره برق داشتیم.
شهید محمود قلی پور، فرمانده وقت اطلاعات عملیات سپاه، درحالی که نام کسی را در دست داشت، وارد شد. پرسید: این آقا کیست؟
گفتم: رئیس اداره برق است.
گفت: ایشان بازداشت هستند.
اینطور شد که مدیرکل اداره برق در اتاق کارش بازداشت شد.
کمتر از ۱ ساعت بعد، از دفتر وزیر وقت نیرو زنگ زدند و گفتند با استاندار کار داریم.
عباسپور وزیر نیرو بود، علت بازداشت مدیرکل اداره برق را جویا شد. مهندس انصاری موضوع را برایش توضیح داد.
مهندس عباسپور گفت: شما ایشان را آزاد کنید من دستور می دهم به آن روستا برق بکشند.
ولی مهندس انصاری خیلی سریع پاسخ داد: خیر! اول باید برق روستا وصل بشود، من به عنوان شاکی خصوصی از ایشان شکایت دارم.
تا پایان آن شب از دفتر نخست وزیری گرفته تا دفاتر بقیه وزرا بارها با ما تماس گرفتند و درخواست آزادی رئیس اداره برق را کردند.
اما مهندس انصاری لحظه ای از نظری که داده بود عقب نشینی نکرد.
صبح ساعت ۷ دیدیم هواپیمایی اختصاصی در فرودگاه رشت به زمین نشست.
آنها تعدادی از کارشناسان و مسئولین وزارت نیرو، وزارت کشور و ریاست جمهوری بودند که یک راست آمدند استانداری و رفتند به اتاق استاندار.
استاندار در حالی که پشت میزش نشسته بود پرسید: چه شده و برای چه تشریف آورده اید؟
پاسخ دادند: آمده ایم بررسی کنیم چرا مدیرکل برق استان را بازداشت کرده اید.
مهندس انصاری با دلخوری گفت: من خیلی متاسفم! که می بینم سالها تعدادی از مردم مظلوم، اینجا از نعمت برق در این کشور محروم بودند اما کسی نه با هواپیما، بلکه با الاغ هم نیامد تا به وضعشان رسیدگی کنند، ولی برای یک آدم متمرد و مدیری که از فرمان مافوق خود سرپیچی کرده و فقط یک شب در بازداشت بوده، این همه کارشناس با یک هواپیمای اختصاصی به اینجا میآیند، تا به وضعش رسیدگی کنند.
واقعا برای این وضع متاسفم
آن روز آفتاب غروب نکرده بود، که از روستا تماس گرفتند و اعلام داشتند که برق روستا وصل شده است!
بعد از آزادی مدیرکل برق، مهندس انصاری به ایشان گفت: در سطح استان گیلان حق نداری بمانی و حق نداری در هیچ جایی مشغول خدمت شوید، از این استان بروید.
منبع: کتاب استاندار آسمانی
هر سه عزیز نامبرده بالا
شهید ابوالحسن کریمی
شهید محمود قلی پور
و شهید علی انصاری جاوید اثر گردیدند.
در هر کجا مدیران جهادی منصوب شوند، آنجا آباد خواهد شد
لطفا با ارسال این مطلب برای گروه هایی که عضو هستید، آنها را به کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی دعوت کنید.
@mramezani44 ایتا
گویا خوابیدهای؟
امّا کجا!
عند رَب،
که از هر بیداری، بیدارتری
بیا ما به خواب غفلت رفتگان را
بیدار کن.
شهید "مهدی بخشی"
جانشین گردان مالک اشتر
لشکر ۲۷ حضرت رسول ﷺ
شهادت ۲۱ دی ۱۳۶۵ کربلای۵، شلمچه
لطفا با ارسال این مطلب برای گروه هایی که عضو هستید، آنها را به کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی دعوت کنید.
@mramezani44 ایتا
هدایت شده از اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر زنده باشند، پدر و مادری از چشم انتظاری در آمدند.
تفحص شهید با پلاک در شلمچه
بزرگوارانی که در نشر این مطلب ما رو یاری میکنند، در ثواب جهاد تبیین سیره شهدا شریک هستند.
@mramezani44 ایتا
هدایت شده از اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این پسری که با کروات به همراه مادرش میبینید از ایتالیا آمده بود که ببیند این شلمچهای که میگن کجاست.
متاسفانه یک جاهلی ایشان را به خاطر کروات در یادمان راه نداده بود و داشتن برمیگشتند به من خبر دادند من پای برهنه به سمت پارکینگ دویدم دیدم کنار سیم خاردارها نشستن و گریه میکنند.از شلمچه هیچ چیزی نمیدانستن ولی مهمان شهدا بودند.
ده دقیقهای ایستادم چنان در حال معنوی خود غرق بودند که به حال آنها غبطه خوردم.
آنها را با احترام به داخل یادمان بردم به به دفتر یادمان رفتیم مسئول یادمان پرچم گنبد امام حسین ع و حضرت عباس ع را را آورد و دست مصنوعی شهید حسین خرازی را وقتی به انها نشان دادم، خودتان ببینید.
لطفا به منظور ترویج فرهنگ دفاع مقدس و زنده نگه داشتن یاد شهیدان، کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی را به دیگران معرفی نمایید.
@mramezani44 ایتا
هدایت شده از امیر
_اعتکاف نور
.پیش ثبت نام راهیان نور ۱۰روزه
ظرفیت محدود🤩
به میهمانی خدا در ماه مبارک رمضان میرویم و مهمان سفره شهدا هستیم
.از۲۸اسفندالی۷فروردین ۱۴۰۴به مدت ۱۰روز
-جهت کسب اطلاعات بیشتر کلمه (اعتکاف نور)رو به شماره۰۹۳۸۱۶۲۲۸۹۶پیامک کنید.
#راهیان_نور_۱۰_روزه
#گروه_جهادی_کریمانه۱۱۸
#اعتکاف_نور
#شب_های_وصال
#ماه_مبارک_رمضان_سال_نو
https://eitaa.com/karimena118۱
نقل است که شیخ الرئیس ابوعلی سینا وقتی از سفرش به جایی رسید اسب را بر درختی بست و کاه پیش او ریخت و سفره پیش خود نهاد تا چیزی بخورد ، روستایی سوار بر الاغ آنجا رسید
از خرش فرود آمد و خر خود را در پهلوی اسب ابوعلی سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خود را به شیخ نهاد تا بر سفره نشیند ...
شیخ گفت : خر را پهلوی اسب من مبند که همین دم لگد زند و پایش بشکند!
روستایی آن سخن را نشنیده گرفت ، با شیخ به نان خوردن مشغول گشت . ناگاه اسب لگدی زد . روستایی گفت : اسب تو خر مرا لنگ کرد!
شیخ ساکت شد و خود را لال ظاهر نمود! روستایی او را کشان کشان نزد قاضی برد . قاضی از حال سوال کرد ، شیخ هم چنان خاموش بود . قاضی به روستایی گفت : این مرد لال است؟
روستایی گفت : این لال نیست بلکه خود را لال ظاهر ساخته تا اینکه تاوان خر مرا ندهد . پیش از این با من سخن گفته ،
قاضی پرسید : با تو سخن گفت؟
او جواب داد که : گفت خر را پهلوی اسب من نبند که لگد بزند و پایش بشکند . قاضی خندید و بر دانش شیخ آفرین گفت.
شیخ پاسخی گفت که زان پس در زبان پارسی مثل گشت :
"جوابابلهان خاموشی است"
امثال و حکم«علی اکبر دهخدا »
به جمع مابپیوندید
کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی
@mramezani44 ایتا
آمار مسیحیان ایران در هشت سال دفاع مقدس
لطفا برای زنده نگهداشتن یاد شهدا به کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی بپیوندید.
@mramezani44 ایتا
از این سه برادر شیر مرد چه میدانید؟
اهل فریدونکنار بودند.
عضو گردان یا رسول (ص) از لشکر ویژه ۲۵ کربلا به فرماندهی حاج حسین بصیر بودند.
سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۴؛ مهدی و برادرش عسگری، هر دو از غواصان خط شکن بودند.
شب عملیات، عسگری شهید می شود.
مهدی می گوید: من بدون برادرم برنمیگردم مازندران.
می رود که پیکر برادرش را به عقب بیاورد، با دشمن درگیر میشود و او هم شهید می شود.
هر دو پیکر در یک روز برمیگردد فریدونکنار.
برادر بزرگترشان، علی رحیمی نیز ده ماه قبل در عملیات والفجر هشت در فاو به شهادت رسیده بود.
یک سر به کانالهای زیر میشه بزنی. شاید دلت گره خورد به شهید ابراهیم هادی و موندگار شدی.
@mramezani44 ایتا
مادر شهید حسین بابازاده تعریف میکرد:
روزی حسین دستم را گرفت و گفت:
«من فردای قیامت پیش حضرت زهرا (س) از دست تو شکایت می کنم.»
من گفتم: چرا؟
مگر من چه کار کرده ام.
او در جوابم گفت:
«پدر راضی به رفتن من به جبهه است. تو چرا راضی نیستی؟»
من به گریه افتادم و گفتم:
برادرت مرتضی رفت و شهید شد. حسن رفت و مجروح شد.
تو هم یکبار رفتی جبهه، حالا پیشم بمان.
اما فهمیدم که او مصصم است که برود.
به او رضایت دادم و حسین خوشحال شد و به همراه بسیجیان و رزمندگان راهی جبهه شد و در سن ۱۵ سالگی در عملیات کربلای۴ در جزیره ام الرصاص شهید شد.
لطفا با ارسال این مطلب برای گروه هایی که عضو هستید، آنها را به کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی دعوت کنید.
@mramezani44 ایتا
15.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپی زیبا از حال و هوای شهدا.
یک سر به کانالهای زیر میشه بزنی. شاید دلت گره خورد به شهید ابراهیم هادی و موندگار شدی.
@mramezani44 ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید حاج احمد کاظمی در نیمه های شب وارد اردوگاه شد تا وضعیت را بررسی کند، سربازی را دید که در پست نگهبانیاش به خواب رفته بود، به همین دلیل پتویی روی او انداخت و با وجود اینکه خودش فرمانده سپاه بود تا پایان شیفت بجای سرباز نگهبانی داد.
کانال اخلاق عملی شهید ابراهیم هادی
لطفا در ایتا عضو شوید.
@mramezani44