#درس_گفتار جامع نظام فلسفی علامه طباطبایی❝ جلسه: 7 تاریخ: 403.10.08 📼 مدرس: حجت الاسلام علی اسدی #درس_گفتار_فلسفه ❖مدرسه علوم انسانی اسلامی ❞ سها ❝ ༺ https://eitaa.com/msoha_ir ༻

پیاده شده #درس_گفتار جامع نظام فلسفی علامه طباطبایی❝ جلسه: 7 تاریخ: ۱۴۰۳/۱۰/۰8 📼 مدرس: حجت الاسلام علی اسدی 📝 #درس_نامه_فلسفه #فلسفه #علامه_طباطبایی #بدایه_الحکمه #نهایه_الحکمه __ مدرسه علوم انسانی اسلامی ❞ سها ❝ ༺ https://eitaa.com/msoha_ir ༻

📼 #درس_گفتار منطق ذهن شناسی جلسه دوم تاریخ : 401.07.25 مدرس : حجت‌الاسلام علی اسدی ـــــــــــ #درس_گفتار_منطق #منطق #ذهن_شناسی مدرسه علوم انسانی اسلامی ❞ سها ❝ ༺ https://eitaa.com/msoha_ir ༻

پیاده شده #درس_گفتار منطق ذهن شناسی جلسه دوم تاریخ : 401.07.25 مدرس : حجت‌الاسلام علی اسدی ـــــــــــ #درس_نامه_منطق #منطق #ذهن_شناسی مدرسه علوم انسانی اسلامی ❞ سها ❝ ༺ https://eitaa.com/msoha_ir ༻

❖مسئله فرهنگ و اعتبار در فلسفه علامه طباطبایی مارا به نسبیت در معرفت نمی کشاند! 📝 #یادداشت در توضیحاتی که درباره‌ی فلسفه‌ی مرحوم علامه طباطبایی خواهیم داد، تأکید می‌کنیم که نسبت فرهنگ با انسان، انسان را به نسبیت در معرفت نمی‌کشاند. به عبارت دیگر، ضروری نیست که اگر فرهنگ و اعتبار بر علم تأثیرگذارند، لزوماً به نسبیت در معرفت منجر شود. به عنوان مثال، برخی از هگلی‌های راست‌گرا، از جمله آقای چاووشی، معتقدند که علم و به‌ویژه فلسفه، در نسبت با فرهنگ شکل نمی‌گیرد؛ چراکه آن‌ها احساس می‌کنند در این صورت، فلسفه‌ای که در قرن بیستم مطرح می‌شود، دچار نسبتی حاد خواهد شد. اما این تصور نادرست است و در طی این سلسله جلسات نشان خواهیم داد که اگر نسبتی میان علم و فرهنگ و به‌ویژه فلسفه وجود داشته باشد، هرگز به نسبیت در حوزه‌ی معرفت منجر نخواهد شد. برعکس، ما اعتقاد داریم که اگر نسبت بین فرهنگ و فلسفه و فلسفی که در آن اندیشیده می‌شود، برقرار نشود، با نقص مواجه خواهیم شد، نه نسبیت. ـــــــــــــــــــــ 📕 برگرفته از جلسه درسگفتار نظام فلسفی علامه طباطبایی ـــــــ #فلسفه #علامه_طباطبایی ❖ مدرسه علوم انسانی اسلامی ❞ سها ❝ ༺ https://eitaa.com/msoha_ir ༻

❖ تاثیر جهان بینی فلسفی در طبابت 📝 #سید_روح_الله_خمینی بدن به دنبال نفس است و قضيه به عكس درك و گمان تودۀ مردم است؛ يعنى چون نفس اراده مى‌كند كه بدن حركت كند، قهراً حركت خواهد كرد و اگر بخواهد بنشيند، بايد بدن، اطاعت تكوينى ذاتى نمايد و ملال اين از ملال اوست و فرح و نشاط اين، از نشاط و فرح اوست،ضعف معده و ساير قوا از كم لطفى نفس است كه مقدارى از سايه‌اش را از سر آنها كم مى‌كند، پس به نفس بايد گفت كه خدا سايه‌ات را كم نكند. ولى آن عالم طبيعى، كه قائل به نفس نيست مى‌گويد: همين بدن است و غير آن نيست و خرابى مال بدن است كه روزى قوى بود، روزى هم ضعيف و ناخوش مى‌شود. يا آن طبيب هم، كه توجه به نفس و تجرد آن ندارد - چون اينها فقط به ظاهر نگاه مى‌كنند و ديدۀ باطن‌بين يا ندارند، و يا اگر داشته باشند بسته است - حكم خواهد كرد كه ضعف، مال بدن است بدون اينكه متوجه باشد ضعف آن، از كم‌علاقگى نفس است. ولى حكيمى فلسفى كه با برهان، نفس را اثبات كرده و براى آن اثبات تجرد نموده، اين حرفها را نمى‌گويد، و تمام حيثيات را به آن صورتِ متحصل نسبت مى‌دهد و براى مادۀ غير متحصل، حيثيتى و فعليتى قائل نيست؛ زيرا شيئية الشىء به كمال اوست كه صورت باشد، نه به نقصش كه ماده باشد. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ #عکس_نوشته #عرفان_خمینی #فقه_اکبر ________________ مدرسه علوم انسانی اسلامی ❞ سها ❝ ༺ https://eitaa.com/msoha_ir ༻

❖ چرا در سنت همه علما تاکید بر خواندن منطق وجود داشته؟ #یادداشت • در طول سالیان، چرا علما منطق می خوانند؟ یعنی حتّی کسانی که مخالف انقلاب اسلامی بوده اند، اینها هم منطق می خوانده اند. چرا تا قرن 20 در غرب منطق جایگاهی اساسی داشته؟ مدل منطق ممکن است فرق کند، مثلاً منطق فازی و ریاضی و منطق علامات و جمل؛ فرقی نمیکند، بالاخره چرا همه دنبال منطق بوده اند؟ وقتی جایی می خواهی قدم بگذاری و حرکتی کنی، اینها می گویند این قدم برداشتن بدون منطق نمیشود. این سؤال را چگونه می خواهیم جواب دهیم؟ بعد از فهمیدن این چرایی می توانم منطق را رد کنم. اشکال ندارد، امّا قبلش باید جواب این سؤال ها داده شود؛ بعد، از منطق عبور کنیم. این خیلی مهمّ است. چرا همه دنبال منطق بوده اند؟ #درس_گفتار_منطق مدرسه علوم انسانی اسلامی ❞ سها ❝ ༺ https://eitaa.com/msoha_ir ༻

❖ اجتهاد در معارف غیر از اجتهاد برای افتاء است 📝 #سید_علی_خامنه_ای • به نظر ما در حوزه‌های علمیه بایستی اهداف جداگانه‌ای را مورد توجه قرار داد. یك هدف، ساختن مجتهد فقیه متخصص فنی، باید فقهائی باشند و مجتهدینی باشند؛ این یك هدف، افرادی با استعدادهایی در حدّ خاص، و با شوق و علاقه بایستی بروند طرف اینجور درس خواندن و به سمت آن رفت. • در كنار اینها كسانی باشند كه قدرت استنباط پیدا كنند و بتوانند از منابع اسلامی معارف الهی را به دست بیاورند، اما نه به قصد اِفتاء. نه به قصد این‌كه در فقه یك انسان متبحر متخصص در فقه بشوند، نه! به قصد این‌كه بتوانند معارف اسلامی را كه بحثهای فراوان و كتابهای فراوان و مباحث لازم برای به خصوص جامعه‌ی امروز ما در آنها هست اینها را استخراج بكنند و دراختیار مردم بگذارند، در اختیار نظام بگذارند. و ما امروز چقدر احتیاج داریم به اینجور استنباطها. در حقیقت مجتهدین درجه‌ی دو كه اینها اگر چه از لحاظ عمق فقهی و درسی درجه‌ی دو هستند اما ممكن است از لحاظ سعه‌ی نظر و مُتِحَنِّن بودن از آن دسته‌ی اوّل حتی قویتر و بالاتر و همه‌جانبه‌تر باشند. ۱۳۶۴/۰۹/۲۶ ــــــــ #عکس_نوشته ـــ مدرسه علوم انسانی اسلامی ❞ سها ❝ ༺ https://eitaa.com/msoha_ir ༻

#درس_گفتار جامع نظام فلسفی علامه طباطبایی❝ جلسه: 8 تاریخ: 403.10.09 📼 مدرس: حجت الاسلام علی اسدی #درس_گفتار_فلسفه ❖مدرسه علوم انسانی اسلامی ❞ سها ❝ ༺ https://eitaa.com/msoha_ir ༻

پیاده شده #درس_گفتار جامع نظام فلسفی علامه طباطبایی❝ جلسه: 8 تاریخ: ۱۴۰۳/۱۰/۰9 📼 مدرس: حجت الاسلام علی اسدی 📝 #درس_نامه_فلسفه #فلسفه #علامه_طباطبایی #بدایه_الحکمه #نهایه_الحکمه __ مدرسه علوم انسانی اسلامی ❞ سها ❝ ༺ https://eitaa.com/msoha_ir ༻

📌 به زودی، رونمایی از سایت مدرسه تخصصی علوم انسانی اسلامی سها؛ مدرسه گفتمان علم دینی. __ مدرسه علوم انسانی اسلامی ❞ سها ❝ ༺ https://eitaa.com/msoha_ir ༻

📝 همان ابتدا که وارد حوزه شدیم، به ما گفتند باید بگویی: «ضرب،ضربا،ضربوا» ما هم که چیزی کم از طوطی نداشتیم، مدام تکرار می کردیم: «ضرب،ضربا،ضربوا» کمی که گذشت گفتیم خب، چه کسی است که این اندازه ناجوانمرد است که دائم می زند و باید ما هم زدنش را تکرار کنیم تا این بلانسبت انسان، از این تکرارِ ما بهره ها برد؟ گفتند: این عالی مقام کسی نیست جز «هو» گفتیم: جلّ الخالق «هو» دیگر چه صیغه ای است؟ خوردنی است یا نوشیدنی؟ گفتند: «هو» ضمیری است غایب که رو از جمع برگرفته و حجابی به روی دارد؟ گفتیم: خب این چه آدمی است که حتی حاضر نیست وقتی یکی را می زند، روی نشان دهد که حداقل بدانیم کیست که می زند؟ بعد از مدتی گفتند: این «هو» همان جناب «زید» است گفتیم: حال چه کسی را می زند؟ گفتند: جناب «عمرو» را می زند، لذا نتیجه شد؛ «ضرب زیدٌ عمرا» گفتیم: حال این عمروِ مادر مرده چه کرده است، که زید او را می زند؟ گفتند: دندش نرم، می خواست مفعول واقع نمی شد گفتیم: او که نمی خواست مفعول باشد، این زیدِ نا به کار است که دائم او را می زند گفتند: ای بی سواد، زید که تقصیری ندارد او فقط دارای علامات فاعل است و چون او اعراب رفع دارد و این رفع است که باعث شده است اسناد کار به او داده شود، فاعلش خوانند، حال متوجه شده بودم که فاعل همان است که رفع دارد یعنی رفیع است و والا مقام، و چون والا مقام است بالاتر است و این عمروِ بیچاره چون رفیع نیست کسی او را به حساب نمی آورد و به طول تاریخ ادبیات کتک می خورد و هم باید بخورد، اما الان که فکر می کنم می بینم، در میان این الفاظ تنها چیزی که وجود ندارد انسان است، ادبیات(در معنای نحو اخص) در الفاظ خودش انسان را می کشد، دفن می کند و او را تبدیل به «هو،هما، هم، هی،هما...» می کند، گاهی او را بالا می نشاند و فاعل می کند، و گاهی او را از تخت به زیر می کشد و مفعول می کند، گاهی از دامنۀ مفعول بالا می برد و او را هدف می کند و به او مفعول لاجله می گوید، و گاهی و گاهی و گاهی...اما هیچ گاه نمی گوید که انسان همان «فی، الی،مِن،لِ و...» است که حرفش می خوانند و او را سروری است که خدایش می دانند، گرچه ادبیات زورش به خدا نمی‌رسد که او را بکشد، اما می تواند تو را در غفلتی ابدی فرو برد تا کور شوی و کر و لال و... تا یادت رود که قرار است معنای حرفی باشی ــــــــــــــــــــــــــــ دست نوشته های یک سهایی _____________ #یادداشت ___________ #ادبیات #نحو #عرفان مدرسه علوم انسانی اسلامی ❞ سها ❝ ༺ https://eitaa.com/msoha_ir ༻