🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
#مردان_بی_ادعا
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_والامقام
#دکتر_مصطفی_چمران
#دکتر بود
#وزیر_دفاع بود
اما همه این کارها را ول کرد
و اسلحه به دوش گرفت
و به #جبهه رفت و #جنوب هم نرفت که پیش بنی صدر در #پایگاه_وحدتی دزفول بنشیند و #مرغ بخورد و بگوید :
من دارم در اینجا میجنگم .
نه ...
#شهادتش در #سوسنگرد نشان داد که او چگونه در #جبهه بود ...
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
🇮🇷طلبه انقلابی و سنگرولایت 🌍
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
🌹🥀🕊🌷🕊🥀🌹
#هوا_سرد_شده
#مگه_نه ؟؟
ولی خونه های ما #گرمه
#درسته ؟؟
#امااااا
تا حالا #فکر کردیم
#گرمای خونه هامون
توی این روز های #سرد
ازسوختن #نفت و #گاز نیست
#این_گرما_را
مدیون #مردانی هستیم
که برای ما #سوختن ...
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹🥀🕊🌷🕊🥀🌹
🇮🇷طلبه انقلابی و سنگرولایت 🌍
🌹🥀🕊🌷🕊🥀🌹
🌷🕊🥀🌹🥀🕊🌷
#فرزندانه
#فرزند_شهید
#شهید_والامقام
#شعبان_چگینی
از سختیهای سال 63 میگفت .
روایت میکرد :
وقتی سراغ #بابا را از من گرفت بردمش بهشت زهرا (س) و قبر #بابا را نشانش دادم و گفتم #بابا اینجاست و دیگر #خانه نمیآید .
مات به سنگ قبر #بابای_شهیدش خیره شد و هیچ چیز نگفت .
برگشتیم خانه
شب شده بود و #سردی هوا خودش را در شب بهتر نشان میداد .
وقتی کمی #سردش شد شروع کرد به بهانه آوردن و گفت :
مامان الان #بابا زیر آن #سنگ توی این سرما #یخ میکند .
برویم #بابا را بیاوریم خانه تا #گرم شود .
حالا دیگر مانده بودم جواب این حرفش را چگونه بدهم .
گریه میکرد و پا میکوبید که #بابا الان #سردش شده برویم و بیاوریمش خانه .
کلافه شده بودم .
یک #پسر چند ساله بیشتر از این نمیتواند نبودن #پدر را درک کند .
سختیهایی از این دست زیاد کشیدیم تا بچهها با #شهادت پدر کنار آمدند .
روای :
#همسر_شهید
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
سلامتی یادگاران #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌷🕊🥀🌹🥀🕊🌷
🇮🇷طلبه انقلابی و سنگرولایت 🌍
🌷🕊🥀🌹🥀🕊🌷
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#شهیدانه
باید اذعان کرد ، #احمد_کاظمی ، فردی بسیار باغیرت بود .
برای وی بسیار سخت بود در عملیاتی که با فتح همراه نبود و ناچار میشد به نیروهایش دستور عقبگرد دهد، عقبنشینی کند .
یادم میآید در « کربلای ۴ » پس از دو ساعت از آغاز درگیری ، متوجه لو رفتن منطقه شدیم و به دنبال آن ، دستورهای لازم برای عقب نشینی یگانها را صادر کردیم و لشکرها موظف شدند تا پیش از روشن شدن هوا به مقرهای اصلی خود برگردند ، اما #کاظمی زیر بار نرفت ، چون برایش بسیار سخت بود . او حتی با تعدادی از یارانش به رودخانه زد و از آنجا عبور کرد و قصد داشت انفرادی با دشمن بجنگد و البته تا وسط روخانه اروند هم رفت ، اما برای جلوگیری از ایجاد احساس تمرد ، بازگشت .
تصویر فوق مربوط به شب عملیات کربلای ۴
بندر خرمشهر
ساختمان گمرک
#شهید_احمد_کاظمی
و #شهید_احمد_اللهیاری
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
🇮🇷طلبه انقلابی و سنگرولایت 🌍
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴
#در_محضر_استاد
حجت الاسلام پناهیان
#رفتند
#تا_بمانیم
شاید بزرگترین اثری که #شهدا برای ما دارد این است که ما را به #فکر وا می دارند!
فکر اینکه قربانی کردند #خودشان را و #خدا قربانی کرد آن ها را ...
این که #شهیدی آلبوم عکس های خود را از بین می برد که نکند حالا بعد از #شهادتش ، اسمش بر سر زبان ها بیفتد و دیده شود ...
و یا #شهیدی پلاکش را پرت کند در کانال #پرورش_ماهی که در فکرش #تشییع با شکوهی برای خودش متصور شد و می خواهد با این کارش #شهوت_شهادت را بخشکاند...
و فرماندهان #شهیدی که حاضر شدند در جمع سربازان سینه خیز بروند و در #پوتین بسیجی ها آب بخورند ...
و ...
و ...
و ...
اینها همه درس #قربانی_کردن_خود است!
برای خدا شدن ، آسان نیست چون
#نباید هوای #قدرت داشتن ، داشت ...
#نباید هوای #دیده شدن داشت ...
و برای ما سخت است قربانی کردن #هوای_نفس
چون برای ما #لذت تقرب به خداوند از لذت های کم ارزش دنیا #کمتر است .
حالا ما چه کار ها که نکردیم برای #دیده_شدن و #شهدا از آن سو به ما #بیچارگان میخندند و شاید #اشک میریزند که در #خودمان ماندیم و لباس #هوای_نفس را از تن در نیاوردیم ...
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴
🇮🇷طلبه انقلابی و سنگرولایت 🌍
🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴
🌹🕊🇮🇷🕊🇮🇷🕊🌹
#در_محضر_شهدا
#شهید_والامقام
#سیدمرتضی_آوینی
شکست ما آن جاست که #اقتصاد بتواند بر سایر وجوه زندگی ما غلبه پیدا کند و اگر چنین نبود و دشمن بر این حقیقت وقوف نداشت، بدون شک همه تلاش خود را در این جهت تمرکز نمیبخشید . جنگ نفت و حملات سازمانیافته دشمن به مراکز صنعتی ما نشاندهنده همین واقعیت است که استکبار جهانی میخواهد با تحمیل #فشارهای تحملناپذیر اقتصادی، ما را وادار کند که از #اعتقاداتمان صرف نظر کنیم. آنها میخواهند با اقتصاد بر اعتقاد ما غلبه کنند، و انصافاً در دنیای امروز، اگر هم راهی برای غلبه بر ایمان و اعتقاد وجود داشته باشد، #همین است و لا غیر .
📚 کتاب « توسعه و مبانی تمدن غرب » ، صفحه ۹۵
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹🕊🇮🇷🕊🇮🇷🕊🌹
🇮🇷طلبه انقلابی و سنگرولایت 🌍
🌹🕊🇮🇷🕊🇮🇷🕊🌹
🇮🇷🌹🕊🇮🇷🕊🌹🇮🇷
#خاطرات_شهدا
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_والامقام
#حاج_احمد_کاظمی
با آغاز مبارزات ملت ایران در برار رژیم شاهنشاهی، احمد هم مبارزات خود علیه شاه را آغاز میکند و یک بار هم توسط ساواک دستگیر میشود.
محسن رضایی درباره مبارزات احمد کاظمی پیش از انقلاب میگوید : «در سالهای 1356 و 1357 در تظاهرات و راهپیمایی و پخش اعلامیه و شعارنویسی فعال بود.
در آخرین محرم قبل از پیروزی انقلاب، مأمورین ساواک او را در میان دسته عزاداری شناسایی و بازداشت میکنند.
چند ماهی در زندان ساواک بود که به شدت او را شکنجه کرده بودند، پاسبانی با چکمه به دهان احمد کوبیده بود که تا یک ماه پس از آزادی خونریزی بینی داشت .
خودش یک کلام راجع به بلاهایی که سرش در آورده بودند چیزی نگفت ، هر چه مادر می گفت این از خدا بی خبرها چه به روز تو آوردن؟ میگفت هیچی مادر!
بینی اش را هم از خون های لخته شده ای که هر روز صبح روی بالشش میدیدیم فهمیدیم شکسته.
خودش می گفت این خون ها مال اینه که تو زندان سرما خوردم!
اثرات آن شکستگی بینی تا آخر عمر همراهش بود با اینکه یک بار هم عملش کردند ولی باز هم از تبعاتی مثل تنگی نفس رنج می برد .
پس از پیروزی انقلاب، مسئولین قضایی نجفآباد از ایشان میخواهند که شکنجهگرانش را معرفی کند تا آنها را محاکمه کنند، او زیر بار نمیرود و میگوید انقلاب، آنها را تنبیه کرده است. جالب است که یکی از همین افراد، چند سال قبل از شهادت احمد، برای انتقال فرزندش از دانشگاه آزاد یک شهر به شهر دیگر از احمد کاظمی طلب کمک کرده بود و او هم به دانشگاه آزاد توصیه کرده بود که مشکل ایشان را حل کنید .
#مردان_بی_ادعا
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🇮🇷🌹🕊🇮🇷🕊🌹🇮🇷
🇮🇷طلبه انقلابی و سنگرولایت 🌍
🇮🇷🌹🕊🇮🇷🕊🌹🇮🇷
🥀🌹🌴🕊🌴🌹🥀
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_والامقام
#عبدالحسین_برونسی
فرمانده تیپ ۱۸ #جوادالائمه
#شهادت : ۶۳/۱۲/۲۳
#شرق_دجله
#عملیات_بدر
گفته بودند یک فرمانده تیپ قرار است بیاید مدرسه برایتان سخنرانی کند. اسمش برونسی است.
منتظر یک ماشین آنچنانی با چند همراه و محافظ بودیم که یک دفعه یک مردی با #موتور_گازی سبز رنگی روبروی در مدرسه ایستاد و می خواست برود داخل.
جلویش را گرفتیم و گفتیم کجا، مراسم سخنرانی است و #فرمانده_تیپ می خواهد سخنرانی کند.
ایشان مکثی کرد و گفت: من برونسی هستم.
🌹 #سالروز_شهادت🌹
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🥀🌹🌴🕊🌴🌹🥀
🇮🇷طلبه انقلابی و سنگرولایت 🌍
🥀🌹🌴🕊🌴🌹🥀