eitaa logo
معاونت تهذیب حوزه علمیه محمّد رسول الله ﷺ
45 دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
3.7هزار ویدیو
216 فایل
کنال رسمی آگاهی‌رسانی و گسترش کردار خوب دستیاری تهذیب و تربیت حوزهٔ علمیهٔ محمّد رسول الله ﷺ 📍 محمدشهر کرج ‌ 🌐 وبنوشت حوزه: HowzehMR.blog.ir ‌ 👤 دستیار تهذیب: @Khademolhosain69 📢 دستیاری تهذیب استان: @tahzib_alborz
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 🌓 #باز_شب_شده ❤️ #دلم_بهانه_می_گیرد لباس خاکیت بوی #بهشت را می داد، تو با آن #معصومیت تکرار نشدنی ات، خاکریزها را وجب به وجب به دنبال #شهادت می گشتی اما خوشبختی ما بود که ماندی تا ما ، همان #نسلی که از #جنگ و باروت فقط شنیده ها را یدک می کشیدیم با #قهرمانی چون تو آشنا شویم. شاید اگر در جبهه ها به #آرزویت می رسیدی #آرش برایمان همیشه یک #افسانه باقی می ماند . فراموش نمی کنم آن روز دلگیر را، همان روزی که تو #پروازت را با #پروازی ابدی شروع کردی و ما #جسم پاکت را در میدانی که یاد اور سالهای #جنگ و #شهدا بود #تشییع کردیم. تو به #آسمانها رفتی و به جمع #رفقای دیرینه ات پیوستی . #حاج_احمد عزیز، افتخار شهرم ، امسال سالگرد #شهادتت را در کنار دوستِ دوست داشتنی ات هستی : #حاج_قاسم_سلیمانی #حاج_احمد سلام گرم مرا به #سردار برسان و از او بپرس چرا #داغش بعد از یکسال #سرد نمی شود ؟؟ اگر #سردار باز مثل همیشه #لبخندی زد با همان #ابهت همیشگی اش ، از جانب من به ایشان بگو من در #فراقت همان حالی را دارم که تو در فراق #حاج_احمد داشتی . من نیز به #تاسی از خودت همان جمله ای را می گویم که تو به #حاج_احمد گفتی ، #حاج_قاسم : #مرا_با_خودت_ببر من می گویم 🌴 شب #بهشتی تو #بخیر تو بگو عاقبت شما 🌹 #ختم به #خیر و #شهادت 🌷 #شهید_عزیزم 🌷 #رفیق_تنهایی_هایم #امشبم را به نام تو #متبرک می کنم 🌹 #سردار_شهید 🌹 #حاج_احمد_کاظمی 🌗 #شبتون_شهدایی🌷 🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 🇮🇷طلبه انقلابی و سنگرولایت 🌍 🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
🇮🇷🌹🕊🇮🇷🕊🌹🇮🇷 با آغاز مبارزات ملت ایران در برار رژیم شاهنشاهی، احمد هم مبارزات خود علیه شاه را آغاز می‌کند و یک بار هم توسط ساواک دستگیر می‌شود. محسن رضایی درباره مبارزات احمد کاظمی پیش از انقلاب می‌گوید : «در سال‌های 1356 و 1357 در تظاهرات و راهپیمایی و پخش اعلامیه و شعارنویسی فعال بود. در آخرین محرم قبل از پیروزی انقلاب، مأمورین ساواک او را در میان دسته عزاداری شناسایی و بازداشت می‌کنند. چند ماهی در زندان ساواک بود که به شدت او را شکنجه کرده بودند، پاسبانی با چکمه به دهان احمد کوبیده بود که تا یک ماه پس از آزادی خونریزی بینی داشت . خودش یک کلام راجع به بلاهایی که سرش در آورده بودند چیزی نگفت ، هر چه مادر می گفت این از خدا بی خبرها چه به روز تو آوردن؟ میگفت هیچی مادر! بینی اش را هم از خون های لخته شده ای که هر روز صبح روی بالشش میدیدیم فهمیدیم شکسته. خودش می گفت این خون ها مال اینه که تو زندان سرما خوردم! اثرات آن شکستگی بینی تا آخر عمر همراهش بود با اینکه یک بار هم عملش کردند ولی باز هم از تبعاتی مثل تنگی نفس رنج می برد . پس از پیروزی انقلاب، مسئولین قضایی نجف‌آباد از ایشان می‌خواهند که شکنجه‌گرانش را معرفی کند تا آنها را محاکمه کنند، او زیر بار نمی‌رود و می‌گوید انقلاب، آنها را تنبیه کرده است. جالب است که یکی از همین افراد، چند سال قبل از شهادت احمد، برای انتقال فرزندش از دانشگاه آزاد یک شهر به شهر دیگر از احمد کاظمی طلب کمک کرده بود و او هم به دانشگاه آزاد توصیه کرده بود که مشکل ایشان را حل کنید . شادی روح و 🇮🇷🌹🕊🇮🇷🕊🌹🇮🇷 🇮🇷طلبه انقلابی و سنگرولایت 🌍 🇮🇷🌹🕊🇮🇷🕊🌹🇮🇷