✅اخلاص رمز تاثیر کلام
برادر شهید ابراهیم هادی نقل می کند:
💠یکی از پسرهای همسایه ما با دختر یکی از بازاری ها ازدواج کرد. پدر عروس از دوستان ابراهیم بود. هنوز مدتی از عروسی آنها نگذشته بود که صدای داد و دعوای این زن و مرد در کوچه و محل شنیده شد!
💠کار به جایی رسید که توی کوچه با هم درگیر شدند و حسابی آبروریزی کردند. چند نفری برای پا در میانی اقدام کردند ولی همگی گفتند: اینها باید جدا شوند، اصلا به درد هم نمی خورند.
💠زندگی آنها به صورت جدا از هم ادامه داشت تا اینکه یک روز ابراهیم به سراغ داماد رفت. همه در محل ابراهیم را به عنوان یک ورزشگاه مومن و با خدا قبول داشتند. ابراهیم که با پدر عروس رفاقت داشت، می خواست هر طور شده زندگی آنها از بین نرود.
💠روی پله در کنار منزل ما نشسته و ابراهیم ساعتها با او حرف زد. با این که داماد از او بزرگتر بود اما آرام نشسته بود و گوش میکرد. ساعتی بعد ابراهیم به خانه آمد و دوید سمت مادر. بعد برای مادر گفت که چه حرفایی بیان کرده.
💠ابراهیم از مادر پرسید: حالا باید چی بگم؟ این داماد حرف من را قبول داره مادر هم به ابراهیم گفت که چه چیزهایی را به داماد یاد آور شود
💠بعد با اصرار ابراهیم، مادر به سراغ عروس خانم رفت. چند جلسه با هم صحبت کردند. ابراهیم نیز دستورات مادر را مو به مو اجرا کرد. داماد کوچه ما کاملا حرف های ابراهیم را قبول و در عمل اجرا کرد.
💠هرچند خیلی از دوستان و حتی خود من به ابراهیم می گفتیم که دخالت نکند اما "اخلاص در کلام ابراهیم نتیجه داد" و عروس و داماد دوباره به زندگی خود برگشتند. چند سال بعد که ابراهیم راهی جبهه شد، آنها بچه دار شده بودند. الان ۴۰ سال از آن ماجرا میگذرد آنها زندگی خوبی دارد و داماد و چندین نفر آنها تمام زندگیشان را مدیون تلاش ابراهیم میدانند.
📚سلام بر ابراهیم 2 (خاطرات شهید ابراهیم هادی)
#شهید_ابراهیم_هادی
#خاطرات_شهدا
#اخلاص
🔰کانال مبلغ یار
🆔 @myar97
✅آفرین به شاهرخ که دنبال گرفتن سهم از سفره انقلاب نبود
♨️خانه ای مصادره ای را برای سکونت در اختیار شاهرخ گذاشتند. بعد از مدتی گفتند: چون خانه ندارید، می توانید برای دریافت زمین مراجعه نمایید.
🌀یک قطعه زمین در شمال تهران پارس به شاهرخ تعلق گرفت. اما شاهرخ گفت: خیلی از مردم با داشتن چندین فرزند، هنوز زمین نگرفته اند. من راضی به گرفتن این زمین نیستم.
💠یک روز پیرمردی را دید که نتوانسته بور زمین دریافت کند. آمد خانه. سند زمین را برداشت و با خودش برد. سند را تحویل پیرمرد داد و گفت: "هدیه ای از طرف حضرت امام است"
💢مدتی بعد خانه مصادره ای را هم تحویل داد. گفته بودند برای یک مقر نظامی احتیاج داریم. دوباره برگشتیم به مستاجری. اما اصلا ناراحت نبود.
♨️گفتم: چرا قطعه زمین را تحویل دادی؟ گفت:
🌹"ما که برای خانه و زمین انقلاب نکردیم، هدف ما اسلام بود. خدا اگر بخواهد صاحب خانه هم می شویم."🌹
📚شاهرخ حر انقلاب اسلامی (خاطرات شهید شاهرخ ضرغام)
#خاطرات_شهدا
#شهید_شاهرخ_ضرغام
#اخلاص
🔰کانال مبلغ یار
🆔 @myar97
❌ چرا ملاها و روضه خوان ها تو محرم پول می گیرن⁉️ آشپز مفتی آشپزی می کنه، آبدارچی هیات مفتی چای می ریزه و ...⁉️ مگه مداح ها و روضه خوان ها برای امام حسین (ع) نمی خونند، پس چرا پول می گیرند⁉️
🔻🔻🔻
1⃣ در سیره معصومین علیهم السلام آمده که آن ها نسبت به کسانی که مصائب اباعبدالله را بیان می کردند و یا در مصیبت ایشان شعری می سرودند، ارزش و اهمیت فوقالعاده ای قائل بودند و علاوه بر تقدیر زبانی، بخشش مالی هم می کردند.
🔸1.1 امام رضا (ع) به هر کدام از جناب «دعبل» و «ابراهیم بن العباس» دو شاعر معروف اهل بیت (ع)، تک تک 20 هزار درهم و سکه ی نقره که نام آن حضرت روی آن ها به امر مامون حک شده بود به پاس یک شعر در مرثیه ی اهل بیت (ع) و امام حسین (ع) هبه کردند و صله دادند.
🔸1.2 امام کاظم (ع) تمام هدایای خلیفه در روز نوروز را به پاس 3 بیت شعر در رثای امام حسین (ع) که یک پیرمرد خوانده بود به او صله دادند.
🔸1.3 امام سجاد(ع) خرج 40 سال زندگی فرزدق ، شاعر معروف را یک جا به او داد به پاس یک شعر که در مدح اهل بیت و امام سرود و آن را در حضور هشام خلیفه ی غاصب در مسجد الحرام خوانده بود. عجیب تر آنکه امام سجاد (ع) از او عذر خواهی کرد که کاش بیشتر داشتم و به تو صله می دادم.
♦️اما در رابطه با سایر خدام حسینی، نه چنین توجهی دیده شده و نه چنین بخشش هایی صورت گرفته است.
✔️ امروزه نیز به "پیروی از سنت اهل بیت"، هدایایی را برای ذاکرین و مادحین اهل بیت در نظر می گیرند و با الگو گرفتن از آن ها، خود را به راه و روش اهل بیت نزدیک تر می کنند.
2⃣ پذیرفتن هدایایی که به خاطر تبعیت از سنت اهل بیت به ذاکرین و مادحین اهل بیت داده می شود، نه تنها ناپسند نیست بلکه مورد تایید امام معصوم نیز هست.
🔸امام رضا (ع) پس از پایان قصيده تائبیه دعبل، بلند شدند و به درون خانه رفتند و بعد از ساعتی خادم ایشان با كيسهاى از زر كه داراى يك صد دينار بود بيرون آمد، و آن را به دعبل داد و به او گفت: مولايت فرموده است: اين كيسه زر را نفقه خود كن.
🔸دعبل گفت: بخدا سوگند منبراى اخذ صله بدين جا نيامدهام و اين قصيده را به طمع مال نسرودهام، و مال را نستاند و ردّ كرد، و تقاضاى جامهاى از جامههاى آن حضرت را نمود كه بدان تبرّك جسته و خود را مشرّف بآن جامه نمايد.
🔸آقا فرمودند: به دعبل بگو اين مال را بپذيرد زيرا بدان محتاج خواهد شد
🔸پس امام عليه السلام جبّهاى خزّ با همان كيسه زر توسّط خادمش به او عطا فرمود.
3⃣ آنچه مذموم است این است که شرط کنند که ما این قدر میگیریم و می خوانیم اما مداحان و روضه خوان ها شرط نمی کنند.
#سوالات_و_شبهات
#پول_برای_مداحی
#اخلاص
🔰 کانال مبلغ یار
🆔 http://eitaa.com/joinchat/3101556750Cff6ba723ba