°•|﷽|•°
💌 بخشی از وصیتنامه شهید:
توصیه مـــــن به فرزندان عزیزم این است که
تــحقیق و تفکر درباره دیـــن و مذهب خود را
از اولویت های اول خود قرار دهید و همواره
گوش به فرمان ولایت فقیه باشید✋
و ســـعی کنید با ولی زمانه خود ارتباط قلبی
پیدا کنید که ضـــامن ســـلامت دنـیا و اخــــرت
شماســــت و بدانید که دیانت عـــین سیاست
ماست و سیاست ما عین دیانت ماست🇮🇷
#سالروزشهادت_شهیدمصطفیعارفی🌱
📿۱۴صلواتسهمشماهدیهبهشهید
https://eitaa.com/ebrahimehadi1403
به کانال سربازان گمنام بپیوندید 👆 👆
🌹💐🌹💐🌹💐🌹💐🌹💐
✧ چهار #ذکر_ارزشمند_آرامش_بخش ✧
🌺امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: در شگفتم برای کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار چیز پناه نمیبرد؟
💟❶ در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به این ذکر پناه نمیبرد!
【حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيلُ】⇦سوره آل عمران، آيه ۱۷۱
💟❷و در شگفتم برای کسیکه اندوهگین است، چگونه به این ذکر پناه نمیبرد!
【لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنْ الظَّالِمِینَ】⇦سوره انبيا، آيه ۸۷
💟❸و در شگفتم برای کسیکه مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به این ذکر پناه نمیبرد!
【اُفوِّضُ أمری إلَی الله إنّ الله بصیرٌ بالعباد】⇦سوره غافر، آیه ۴۴
💟❹و در شگفتم برای کسیکه طالب دنیا و زیباییهای دنیاست، چگونه به این ذکر پناه نمیبرد!
【مَا شَاءَ اللَّهُ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ 】
📙 من لا یحضرهالفقیه، ج۴
✨🌹✨🌹✨
هروقت میرفت گلزار شهدا قبور شهدا
رو میشست و میگفت؛
من مزار شهدا رو میشورم
و امید اینکه اونها هم غبار از دلم بشورند 💚:))
#شهیدرسولخلیلی
https://eitaa.com/ebrahimehadi1403
به کانال سربازان گمنام بپیوندید 👆 👆
🌱امام زمانت را یاری کن
و خودت را به گونه ای آماده کن
که یاری کننده امام زمانت باشی
شهید#جهاد_مغنیه🕊🌹
5.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آبروی ما ولایت
آرزوی ما شهادت 😔💔
#رفیق_شهیدم_ابراهیم_هادی
هدایت شده از موسسه قرآن و عترت نور
مسابقه | سین بزن جایزه بگیر👀 |
#کد91
سرباز گمنام
از مشهد مقدس
📩 ارسال یک عکس با موضوعات مهدویت_حجاب_قرآن و سین زدن
جوایز:😁🎁
🥇نفر اول : یک میلیون تومان وجه نقد
🥈نفر دوم : پانصد هزار تومان وجه نقد
🥉نفر سوم: سیصد هزار تومان وجه نقد
📅مهلت شرکت در مسابقه و سین زنی:
۳۰ اردیبهشت ماه
برای شرکت توی مسابقه منتظرتیم👇🏻
https://eitaa.com/QURAAN_NOOR
🌻✨موسسه قرآن و عترت نور ✨🌻
#فواید بی نظیر وجود #گل و #گیاه درخانه👇👇👇👇👇👇👇
🌿 تقویت ضریب #هوشی
🌿کنترل #بیماری ها از جمله ویروس سرماخوردگی 🤔
🌿 نگهداری گل وگیاه درخانه باعث کاهش میزان #استرس می شوند
🌿 نگهداری گل وگیاه درخانه می تواند سرما خوردگی را تا 30 درصد بکاهد.
🌿 گیاهان #تصفیه کننده خوبی برای هوای داخل اتاق شما هستند 😍
🌿 افرادی که سردرد یامیگرن دارند باعث می شود شبانه روز کمتر دچار سردرد گردند.
🌿گیاهان حجم شگفتی از آلودگی های شیمیایی که از طریق هوا به ما انتقال پیدا می کنند را در خانه از بین می برند.
🌿نگهداری گل و گیاهان در منزل موجبات #آرامش وشادمانی انسان را فراهم میکند.
{🧡🌿}
#تلنگرانه
میگفت:
نمیخواد یه شبه بشی آیتالله بهجت
قدم به قدم از خدا دور شدی؛
قدم به قدم باید برگردی به خدا..
کوچیک کوچیک ترک کن..
یکی یکی خطاها رو دور کن..
یکی یکی اصلاح کن خودتو...
نماز نمیخوندی،حالا شروع کن به خوندن
کمکم سعی کن یکی یکی نمازهاتو بخونی
بعد کم کم نماز صبحم پا میشی..
بعد کم کم سروقتش نماز میخونی..
بعد کم کم اضافه میکنی بهش..
༺————(𑁍)————༻
༺🌸⃟ 💖 ¦⇢
https://eitaa.com/ebrahimehadi1403
🌺🍃رمان#قلب_صبور... 🌺 🍃
فصل پنجم
#قسمت20
سفر علی حدود ۴۵ روز طول کشید. خبر نداده بود می آید. غافل گیر شدم و با دیدنش از خوشحالی بال در آوردم!
علیِ من برگشته بود. روز های اول هیچ حرفی از جنگ و سوریه نمی زد. خیالم تا حدودی راحت شده بود. گاهی اوقات موقع خواب نفسم تنگ می شد. آن شب هم اذیت بودم و بلند شدم. علی را دیدم گوشه اتاقِ کناری نشسته است و شانه هایش از شدت گریه تکان می خورد. قبلاً هم گاهی نماز شب می خواند؛ اما بعد از برگشتن، هرشب نماز شبش پر از گریه و استغاثه بود. نزدیک در اتاق رفتم و گوشم را تیز کردم: « اَللَّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفیقَ الشَّهادَةِ في سَبیلِکَ... اَللَّهُمَّ ارْزُقْنا تَ الشَّهادَةِ في سَبیلِکَ...!»
گمان می کردم علی می رود سوریه که به تکلیفش عمل کند و در این راه، از کشته شدن هک بیمی ندارد؛ اما حالا می دیدم علی نه تنها از کشته شدن نمی ترسد، بلکه برای به دست آوردنش التماس می کند!
دوست نداشتم خلوتش را به هم بزنم؛ اما زدم. رفتم توی اتاق و روبه رویش نشستم، کنار سجاده اش. تا لحضاتی اصلاً متوجه حضورم نشد. نشستم و نگاهش کردم. تمام صورتش خیس بود. مرا که دید، چشم هایش را روی هم فشار داد و با دستش اشک هایش را پاک کرد. با نگاهی مهربان و این بار نگران گفت: « چیزی شده عزیزم؟ اتفاقی افتاده؟»
ادامه دارد...
༺🌸⃟ 💖 ¦⇢
https://eitaa.com/ebrahimehadi1403
🌺🍃رمان#قلب_صبور... 🌺 🍃
#قسمت21
با دل سنگی و دل سردی ای که اصلاً دوستش نداشتم، به او زل زدم و گفتم:
آره، چيزي شده! شوهرم از من، از بچه ش، از زندگي ش دل کنده و بریده. کسی که زن داره، بچه داره، هیچ وقت نباید خودش از خدا تقاضای مرگ کنه... این حقه منه که کنار همسرم زندگی کنم... این حقه منه که دلهرهٔ نبودنش رو همیشه با خودم یدک نکشم... حق این بچه ست که بابا کنارش باشه و زیر سایهٔ پدر، بزرگ شه... تو حق نداری از خدا بخوای بمیری!
علی فقط سکوت کرد و سکوت.
در طول این چند ماه، به اندازه تمام عمرم دلهره داشتم؛ اما نمی توانستم با رفتن علی مخالفت کنم؛ چون آنچه علی برای دفاع از آن می رفت، دفاع از باور های کودکی و بزرگ سالی ام بود، دفاع از هویتم بود، اصلاً دفاع از خودم بود، اما شهادت...! علی عادت داشت حرف هایش را می نوشت یا صدایش را ضبط کند. حرف هایی را که ممکن بود شنیدنش برایم سخت باشد، چشم در چشم نمی گفت. صبح همان روز هم صدایش را ضبط کرده بود و برایم فرستاد:
باید که رسم و راه دلم را عوض کنم شد شد؛ نشد، نگاه دلم را عوض کنم
یا باید آن حبیب بیاید شکار دل
یا من چراگاه دلم را عوض کنم
با این سلیقه هیچ نصیبم نمی شود
باید بخواه نخواه دلم را عوض کنم
همسر عزیزم فاطمه جان!
ادامه دارد...
༺🌸⃟ 💖 ¦⇢
https://eitaa.com/ebrahimehadi1403